شهرزاد مرشدی

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
شهرزاد مرشدی
شهرزاد مرشدی.JPG
شناسنامه
زادروز۱۳۴۵
زادگاهتهران،
تاریخ مرگ۸ دی ۱۴۰۳
محل مرگبرلین، آلمان
تحصیلاتلیسانس رادیولوژی
دیناسلام
اطلاعات سیاسی
حزب سیاسیسازمان مجاهدین خلق ایران
سمتعضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق
فعالیت‌هاعضو جنبش دانشجویی

شهرزاد مرشدی، (متولد سال ۱۳۴۵، تهران – درگذشته ۸ دی ۱۴۰۳، برلین) عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران بود که فعالیت‌ها سیاسی خود را در سال ۱۳۶۰، با هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران آغاز کرد. شهرزاد مرشدی در فروردین‌ماه سال ۱۳۶۱، توسط نیروهای امنیتی نظام جمهوری اسلامی دستگیر شد و سپس در زندان اوین تحت شکنجه قرار گرفت. او در سال ۱۳۶۵، در اتریش و انگلستان به تشکیلات مجاهدین پیوست. شهرزاد مرشدی که دارای مدرک لیسانس رادیولوژی بود، در اشرف ۳ (پایگاه مجاهدین خلق در آلبانی) در بخش امدادپزشکی مسئولیت داشت و خدمات وی زبانزد همگان بود. شهرزاد مرشدی سرانجام در تاریخ ۸ دی‌ماه ۱۴۰۳، بر اثر بیماری در برلین درگذشت.

زندگی و فعالیت‌های سیاسی

شهرزاد مرشدی در سال ۱۳۴۵ در تهران متولد شد. او فعالیت‌های سیاسی خود را در سال ۱۳۶۰، با هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران آغاز کرد، و در تظاهرات و روشنگری علیه رژیم ایران نقش فعال و برجسته‌ای داشت. شهرزاد مرشدی در فروردین‌ماه سال ۱۳۶۱، توسط نیروهای امنیتی نظام جمهوری اسلامی دستگیر شد و سپس در زندان اوین تحت شکنجه قرار گرفت.

شهرزاد مرشدی پس از آزادی از زندان، هم‌چنان به فعالت‌های سیاسی و هواداری از مجاهدین خلق ادامه داد تا این‌که در سال ۱۳۶۵، در اتریش و انگلستان به تشکیلات مجاهدین پیوست.

او که دارای مدرک لیسانس رادیولوژی بود، در در اشرف۳ (پایگاه مجاهدین خلق در آلبانی) در بخش امدادپزشکی مسئولیت داشت و خدمات وی زبانزد همگان بود.

درگذشت

شهرزاد مرشدی که عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران بود، سرانجام در تاریخ ۸ دی‌ماه ۱۴۰۳، بر اثر بیماری در برلین درگذشت.

پیام تسلیت مریم رجوی

خانم مریم رجوی رئیس‌جمهور برگزیده‌ی مقاومت ایران، ضمن تسلیت به بستگان و هم‌رزمانش نوشت:

«درود براو که در برابر رژیم ضدبشری و زن‌ستیز آخوندها زنی مقاوم و انتخابگر و برای همرزمان مجاهدش یاوری دلسوز و قابل تکیه بود. خوشا به سعادتش که تا آخرین نفس به پیمانش با خدا و خلق وفا کرد و سرفراز و رستگار شد.»[۱]

یادداشتی از جمشید پیمان

شهرزاد مرشدی
شهرزاد مرشدی

آقای جمشید پیمان شاعر برجسته‌ی مقاومت ایران در سوگ درگذشت شهرزاد مرشدی نوشت:

«اکنون غمگین‌ترینم

شهرزاد، دخترم، امروز با خاک همراه شد.

با شهرزاد وقتی آشنا شدم که هواداران مجاهدین مرا که تازه شورای ملی مقاومت را تأیید کرده بودم، به نشست‌های خود دعوت می‌کردند! در میان آن‌ها زنی جوان، محکم و مصمم، با اراده و سرشار از اتکاء به‌نفس بود که رفتارش در یکی دو دیدار نخست توجه‌ام را جلب کرد و خیلی زود به ستایشش برخاستم و در برابرش تعظیم کردم!

یک بار که با پسرش در جشن پایان سال تحصیلی آموزشگاه فردوسی حضور یافته بود، او را به همسرم معرفی کردم و گفتم «این شهرزاد، دختر منه»!

و او دختر من ماند و هنوز هم دختر من است!

او مدتی به‌نسبت طولانی مسؤل هماهنگی برنامه‌های گوناگون هواداران مجاهدین بود و تا وقتی که این مسؤلیت را بر عهده داشت، در او حتی اندک سستی ندیدم. پر جوش و خروش بود و هر کاری را در این رابطه با جدیت و دقت و گاهی وسواس انجام می‌داد.

وقتی که تصمیم گرفت زندگی معمولی را رها کند و به‌طور تمام‌وقت به صفوف مبارزان بپیوندد، در نامه‌ای دو صفحه‌ای، شورو اشتیاقش را برایم تبیین کرده بود. متأسفانه هرچه در میان کاغذ و دفترهایم گشتم، آن نامه را نیافتم. اگر پیدایش کنم عکس آن را منتشر می‌کنم. تا نمونه‌ای زیبا، روشن و ستایش‌انگیز از عشق به آزادی را به تماشا بنشینید و بر نویسنده‌اش از صمیم جان آفرین‌ها گویید!

آن نامه خواندنی است. مرا پدر خطاب کرده بود و شاهد گرفته بود برای همه‌ی فراز و فرودهای زندگی‌اش که شاهدشان شده بودم.

دردهایش را می‌شناختم. با صبوری‌هایش آشنا بودم. با مناعت و بزرگواریش صفا می‌کردم.

در پاسخ نامه اش به این مضمون برایش نوشتم:

«دخترم، برو، خوب راهی را انتخاب کرده‌ای، مبارزه برای آزادی. برو و لحظه‌ای هم درنگ نکن».

آن موقع من سکته کرده و در بیمارستان بستری بودم. به دیدنم آمده بود و کتابی درباره زندگی دلفین‌ها را به من هدیه داد همراه با همین نامه‌ای که گفتم!

شهرزاد، دخترم با خلوص نیت صد درصدی علیه خمینی به مبارزه برخاست، با دلی پاک و سرشار از عشق به آزادی به مجاهدین پیوست و از اوج توانمندی‌اش تا همین اواخر که بیماری او را از پای افکنده بود، از انتخابش با افتخار و غرور می‌گفت.

شهرزاد، دخترم، امشب در آغوش مرگ آرام گرفته است و من بی‌تابم و اشکم هیچ کمکی به بُهت و دردمندی‌ام نمی‌کند.

یادش گرامی، نامش جاودان و چراغ راهش فروزان باد.»[۲]

منابع