علیرضا معدنچی
علیرضا معدنچی | |
---|---|
علیرضا معدنچی | |
زادروز | ۱۳۲۸ همدان |
درگذشت | ۲۷ بهمن ۱۴۰۳ آلبانی |
تحصیلات | دانشجوی رشتهی پزشکی |
از دانشگاه | دانشگاه شیراز |
سالهای فعالیت | ۱۳۴۹ تا هنگام درگذشت |
نقشهای برجسته | از مسئولان تبلیغات سازمان مجاهدین خلق، عضو شورای ملی مقاومت ایران |
حزب سیاسی | سازمان مجاهدین خلق ایران |
مخالفان | نظام جمهوری اسلامی |
دین | اسلام-شیعه |
علیرضا معدنچی، (متولد سال ۱۳۲۸، همدان – درگذشته ۲۷ بهمن ۱۴۰۳، آلبانی) از مسئولان تبلیغات سازمان مجاهدین خلق و عضو شورای ملی مقاومت ایران بود. او در سال ۱۳۴۹، که دانشجوی رشتهی پزشکی در دانشگاه شیراز بود، به خاطر فعالیتهای سیاسی علیه دیکتاتوری محمدرضا شاه بازداشت شد. علیرضا معدنچی پس از آزادی از زندان ضمن اخراج از دانشگاه، به سربازی اجباری در شهر اهواز نیز تبعید شد. او در دوران سربازی در سال ۱۳۵۱، با سازمان مجاهدین خلق آشنا شد و با آنها در ارتباط قرار گرفت. علیرضا معدنچی در سال ۱۳۵۳، به اتهام عضویت در سازمان مجاهدین دوباره دستگیر و به کمیتهی مشترک شهربانی و ساواک شاه منتقل شد و تحت شکنجه و بازجویی قرار گرفت. علیرضا معدنچی در سال ۱۳۵۶، پس از ۳ سال حبس در زندان اوین و زندان قصر، آزاد شد و بیدرنگ پس از آزادی برای ادامهی مبارزه با دیکتاتوری شاه به سازمان مجاهدین پیوست. علیرضا معدنچی پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی در سال ۱۳۵۷، بهعنوان مفسر رادیو ایران مشغول به کار شد. او علاوه بر برنامههای تلویزیونی، مسئولیت گفتار سیاسی زنده و روزانه که در سراسر ایران میلیونها شنونده داشت، به عهده گرفت. علیرضا معدنچی در تیرماه ۱۳۵۸، که شاهد شروع سرکوب آزادیها توسط نظام جمهوری اسلامی و خمینی بود، در برنامهی زندهی رادیو خطاب به مردم ایران سانسور و آزادیکُشیهایی را که عوامل حکومتی برقرار کرده بودند، افشاء کرد و سپس از این سمت کنارهگیری نمود. علیرضا معدنچی در تیرماه ۱۳۵۸، پس از نخستین شمارهی نشریهی مجاهد، عضو تحریریه این نشریه بود و پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، و آغاز مبارزهی مسلحانه سراسری، بهطور حرفهای در تأسیس رادیو مجاهد و اجرا و پخش برنامههای این رادیو در منطقهی مرزی کردستان ایران مشغول کار شد. او در آغاز یکی از مسئولان تحریریهی صدای مجاهد بود که پژواک انقلاب نوین مردم ایران به گوش هموطنان میرساند. علیرضا معدنچی سرانجام پس از ۵۰ سال مبارزهی حرفهای با دیکتاتوری سلطنتی و نظام جمهوری اسلامی، در صبح روز شنبه ۲۷ بهمنماه ۱۴۰۳، بر اثر آنوریسم مغزی در آلبانی درگذشت.
تحصیلات و فعالیت سیاسی
علیرضا معدنچی در سال ۱۳۲۸، در همدان متولد شد. او در سال ۱۳۴۹، که دانشجوی رشتهی پزشکی در دانشگاه شیراز بود، به خاطر فعالیتهای سیاسی علیه دیکتاتوری محمدرضا شاه بازداشت شد.
عضویت در سازمان مجاهدین، زندان
علیرضا معدنچی پس از آزادی از زندان ضمن اخراج از دانشگاه، به سربازی اجباری در شهر اهواز نیز تبعید شد. او در دوران سربازی در سال ۱۳۵۱، توسط مجاهدان خلق حسن کبیری و اصغر شریفی با سازمان مجاهدین خلق آشنا شد و با آنها در ارتباط قرار گرفت. علیرضا معدنچی در سال ۱۳۵۳، به اتهام عضویت در سازمان مجاهدین دوباره دستگیر و به کمیتهی مشترک شهربانی و ساواک منتقل شد و تحت شکنجه و بازجویی قرار گرفت.
آزادی از زندان
علیرضا معدنچی در سال ۱۳۵۶، پس از ۳ سال حبس در زندان اوین و زندان قصر، آزاد شد. بازجویان هنگام آزادی، او را تهدید کردند که اگر دوباره به فعالیتهایش با سازمان مجاهدین ادامه دهد، جان سالم بهدر نخواهد برد، اما علیرضا معدنچی بلافاصله پس از آزادی از زندان برای ادامهی مبارزه با دیکتاتوری شاه به سازمان مجاهدین پیوست.
پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی
مفسر و گویندهی رادیو ایران
علیرضا معدنچی پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی در سال ۱۳۵۷، بهعنوان مفسر رادیو ایران مشغول به کار شد. او علاوه بر برنامههای تلویزیونی، مسئولیت گفتار سیاسی زنده و روزانه که در سراسر ایران میلیونها شنونده داشت، به عهده گرفت.
افشاگری سانسور و کنارهگیری
علیرضا معدنچی در تیرماه ۱۳۵۸، که شاهد شروع سرکوب آزادیها توسط نظام جمهوری اسلامی و خمینی بود، در برنامهی زندهی رادیو خطاب به مردم ایران سانسور و آزادیکُشیهای را که عوامل حکومتی برقرار کرده بودند افشاء کرد و مستقیماً در پخش زندهی رادیویی خطاب به شنوندگان اعلام کرد:
«هموطنان عزیز!
عهدی که من با شما داشتم این بود که حقیقت را و فقط حقیقت را با شما بگویم؛ آن را تحریف یا سانسور نکنم و تاکنون بر این عهد و پیمان باقی بودهام. اما اکنون گروهی بر رادیو-تلویزیون حاکم شدهاند که کارشان سانسور واقعیتها و فریب دادن مردم است. آنها هیچ نسبتی با انقلاب ندارد. آنها دشمن انقلاب هستند. تنها سرمایهشان عبا و عمامه، ریش و تسبیح و انگشتر عقیق و فیروزه است.
هموطنان عزیز!
هدف آنها کشتن آزادیها و از بین بردن همهٔ میراث انقلاب است. آنها تظاهرات و راهپیمایی هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران در اعتراض به دستگیری مجاهد خلق محمدرضا سعادتی را سانسور کردهاند. آنها اجازه ندادند و اجازه نمیدهند که حقایق این ماجرا به گوش مردم برسد. حربهٔ آنها دروغ است.
من بر اساس عهد و پیمانی که با شما دارم، همینجا اعلام میکنم این رادیو تلویزیون که اسم «اسلامی» هم روی خود گذاشته، مشروعیت خود را از دست داده است و من دیگر حاضر به ادامهٔ کار در این ارگان دروغ و فریب نیستم و از آن کنارهگیری میکنم. تا گاهی که بار دیگر این رادیو-تلویزیون صدا و سیمای واقعی مردم ایران را منعکس کند. تا آن موقع با شما هموطنان خداحافظی میکنم.
به امید آن روز!»
پیوستن به صدای مجاهد
علیرضا معدنچی در تیرماه ۱۳۵۸، پس از نخستین شمارهی نشریهی مجاهد، عضو تحریریه این نشریه بود و پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، و آغاز مبارزهی مسلحانه سراسری، بهطور حرفهای در تأسیس رادیو مجاهد و اجرا و پخش برنامههای این رادیو در منطقهی مرزی کردستان ایران مشغول کار شد. او در آغاز یکی از مسئولان تحریریهی صدای مجاهد بود که پژواک انقلاب نوین مردم ایران به گوش هموطنان میرساند.
سایر فعالیتها
علیرضا معدنچی همچنین تحریر هزاران مقاله و تفسیر و گفتار در افشای جنایتهای نظام جمهوری اسلامی و روشنگری حول مقاومت انقلابی و مبارزات نیروهای آزادیبخش و فعالیتهای سیاسی مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت ایران را در کارنامهی فعالیتهای خود دارد.
او در مناسبات درونی مجاهدین نیز از ترویجکنندگان ارزشهای سازمان مجاهدین بهویژه در مبارزه با ایدئولوژی فردیت فروبرنده و جنسیت بود.[۱]
بخشی از مقالهی علیرضا معدنچی
علیرضا معدنچی در مقالهای تحت عنوان «رمز شکستناپذیری مجاهدین»، راز ماندگاری مجاهدین خلق ایران را به تفصیل شرح داده است که در بخشی از آن آمده است:
«ماندگاری مجاهدین در توفان توطئهها و فتنههایی که بهخصوص طی بیش از یک دهه گذشته، سازمان مجاهدین در قلب و کانون آنها بوده، بسیار شگفتآور است، بهخصوص وقتی افزون بر ماندگاری، شاهد رشد و ارتقای مستمر آن هستیم و این پدیدهای است که معجزه آسا مینماید. اما این «معجزه» در این سازمان، به یک روال تبدیل شده است. این روال که مجاهدین از پس هر ابتلایی، رویانتر و شکوفاتر و قدرتمندتر و منسجمتر بیرون میآیند و از شر کثیر، خیر عظیم درو میکنند. این واقعیت چنان نمایان است که دوست و دشمن به آن اذعان میکنند. البته کیفیت افراد تشکیل دهنده یک سازمان و تشکل مهم است، ظرف و تشکلی هم که این افراد در آن سازمانیافته و گردهم آمدهاند، هم مهم است؛ اما مهمتر از این هر دو، عاملی است که این مجموعه را سمت میدهد، آنها را در یک راستای واحد، رو بهسوی یک آرمان واحد و هدفهای مرحلهای مشخص، به حرکت درمیآورد، هدایت و هماهنگ میکند، آموزش میدهد، سازمان میدهد و پیش میبرد. این، آن موهبت یگانه و بیبدیلی است که مجاهدین و مقاومت ایران از آن برخوردارند. موهبتی که نامش رهبری است، نامش مسعود رجوی و مریم رجوی است.»[۲]
درگذشت
علیرضا معدنچی از مسئولان ستاد تبلیغات مجاهدین خلق و عضو شورای ملی مقاومت ایران، سرانجام پس از ۵۰ سال مبارزهی حرفهای با دیکتاتوری سلطنتی و نظام جمهوری اسلامی، در صبح روز شنبه ۲۷ بهمنماه ۱۴۰۳، بر اثر آنوریسم مغزی در آلبانی درگذشت.
پیام تسلیت مریم رجوی
خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیدهی مقاومت ایران، طی پیامی ضمن عرض تسلیت به مردم همدان، همرزمان و بستگانش، نوشت:
«برادر مجاهدم علیرضا معدنچی پس از نیم قرن مجاهدت بیوقفه در راه خدا و خلق و در برابر دیکتاتوریهای شاه و شیخ، رستگار و جاودانه شد. براستی او مصداق این کلام حضرت علی است که: خوشا آن کس که آنچه را وظیفه و برعهده داشت، به سوی پروردگارش ادا کرد.
سلام بر این نویسنده و مفسر و گوینده و متفکر خلاق و پرکار مجاهد خلق که در عینحال از مظاهر والای ایمان و آرمان و الگوی الهامبخش پاکبازی بیچشمداشت بود. صدای گرم و سرشار از ایمان او بهویژه در برنامههای مربوط به پیشوایان تاریخی مجاهدین در گوشم زنگ می زند. یقین دارم که علی صفا (علیرضا معدنچی) با مجاهدان و رهروان صالح همان پیشوایان آرمانی، و با همه مجاهدان صدیق و شهیدی محشور است که یک عمر همرزم و پیامرسان آنها، و مروج و مدافع صدق و فدای آنها بود.
علیرضا معدنچی که در تیرماه ۵۸ با اعتراض به سانسور حکومتی در برنامه زنده رادیو ایران، سارقان انقلاب را افشا کرد، در فاز سیاسی در نشریه مجاهد هر هفته و هر روز با کلمات آتشیناش، ارتجاع دینفروش حاکم را به لرزه میانداخت. از مرداد ۱۳۶۰ که با رزم و تلاش طاقتفرسا در راهاندازی و پیشبرد صدای مجاهد در کوههای سردشت فعالانه شرکت داشت تا آخرین دم حیات، بیانقطاع و با یقین خللناپذیر در افشای رژیم ضدبشری آخوندی و اثبات حقانیت مجاهدین و مقاومت ایران و حتمیت سرنگونی رژیم بیوقفه تلاش کرد.
دانش وسیع او در مسایل سیاسی و اجتماعی ایران، احاطهاش به تاریخ اسلام و بهویژه شیفتگیاش به آموزههای مسعود درباره اسلام انقلابی و پیشوایان تاریخی مجاهدین، از او مسئولی ذیصلاح و گرانقدر ساخته بود. فراتر از صلاحیتهای نظری، ایمان او به انقلاب رهاییبخش مجاهدین، صدق و صراحت و وارستگی و سجایای اخلاقی و مردمیاش از او انسان بلند مرتبهای ساخته بود. از آنان که به تمام معنا مظاهر کرامت و شرف انسانی هستند.
فضیلتهای این مجاهد والا با بیش از ۵۰سال تعهدپذیری توأم با عشق و ایمان و صمیمیت، برای همیشه برای یاران مجاهدش الگو و الهامبخش خواهد ماند. فقدان او را به مردم همدان، به همه یاران و همرزمان، به مجاهدین و اعضای شورای ملی مقاومت ایران و بهویژه به خواهران مجاهدش اعضای شورای مرکزی مجاهدین در اشرف۳ و بستگانش مخصوصاً خویشاوندانی که از فرانسه و اسپانیا به دیدار و وداع با او شتافتند، تسلیت میگویم.»
شهیدان خانوادهی علیرضا معدنچی
برادر کوچکتر علیرضا معدنچی (مسعود معدنچی) در تاریخ ۱۱ آبانماه ۱۳۶۱، در درگیری با مأموران سپاه پاسداران و مأموران دادستانی رژیم ایران در تهران به شهادت رسید. مسعود معدنچی دارای انبوهی اطلاعات بود که درصورت لو رفتن، منجر به دستگیری و تیرباران بسیاری از یاران و همرزمانش میشد. او که نمیخواست این اطلاعات بهدست اسدالله لاجوردی (رئیس زندان اوین) بیفتد، پس از شلیک آخرین گلوله، خودش را از طبقهی چهارم ساختمان دادستانی به پایین پرتاب کرد و درجا شهید شد.
پسر عموی علیرضا معدنچی (محمدرضا معدنچی) نیز در تابستان ۱۳۶۰، در زندان اوین در زیر شکنجه به شهادت رسید.[۱]