فرشته شبانی
فرشته شبانی، (متولد سال ۱۳۳۶، شیراز - درگذشته ۲۴ شهریور ۱۳۶۱، زندان سپاه شیراز) دانشجوی مهندسی و فعال سیاسی ایرانی، در ۲۴ شهریور ۱۳۶۱ توسط رژیم جمهوری اسلامی ایران در زندان سپاه شیراز اعدام شد. او در شیراز در خانوادهای متوسط به دنیا آمد و تحصیلات خود را در رشته مهندسی در تهران ادامه داد. شبانی به دلیل حساسیت به نابرابریهای اجتماعی، در قیام ۱۳۵۷ علیه رژیم پهلوی مشارکت کرد و پس از انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷ به سازمان مجاهدین خلق ایران پیوست.
با تعطیلی دانشگاهها در انقلاب فرهنگی، به شیراز بازگشت و فعالیتهایش را ادامه داد. در سال ۱۳۶۱، به همراه همسرش، شهرام دهقان، دستگیر شد و طی ۹ ماه تحت شکنجههای شدید جسمی و روحی قرار گرفت. او با مقاومت در برابر بازجویی، حتی از افشای نام خود نیز خودداری کرد و جان دستکم هفت همرزم را حفظ نمود.
شکنجهها منجر به فلج شدن او در بیمارستان شد، که رژیم آن را به تزریق آمپول نادرست نسبت داد. فرشته شبانی در «گودال مرگ» شیراز تیرباران شد، محلی که در آن با شعارهای انقلابی و بدون بستن چشمهایش به استقبال مرگ رفت. پیکر او با مشتهای گرهکرده و لبخند بر لب تحویل خانواده شد.
مقاومت او، بهویژه بهعنوان یک زن مبارز، او را به نمادی از پایداری در برابر سرکوب رژیم در دهه ۱۳۶۰ تبدیل کرد. داستان فرشته شبانی، در کنار دیگر مبارزان مانند سعادتی و رستمی، بخشی از تاریخ مبارزه برای آزادی در ایران است.
زمینه تاریخی
دهه ۱۳۶۰ در ایران دورهای از سرکوب شدید سیاسی بود که در پی انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷ و تثبیت قدرت رژیم جمهوری اسلامی رخ داد. پس از انقلاب فرهنگی (۱۳۵۹) و تعطیلی دانشگاهها، گروههای سیاسی مخالف، بهویژه سازمان مجاهدین خلق ایران، هدف حملات گسترده رژیم قرار گرفتند.
دستگیریها، شکنجهها، و اعدامهای دستهجمعی فعالان سیاسی، از جمله در زندانهای شهرهایی مانند شیراز، بخشی از سیاست سرکوب مخالفان بود. در این دوره، روشهای خشن مانند اعدام در «گودال مرگ» در شیراز بهعنوان ابزاری برای ارعاب مخالفان به کار گرفته شد. فرشته شبانی و همسرش، شهرام دهقان، در این فضای پرتنش فعالیت میکردند و قربانی این سرکوبها شدند.
زندگی و تحصیلات
فرشته شبانی در سال ۱۳۳۶ در شیراز، در خانوادهای متوسط به دنیا آمد. او دوران دبستان و دبیرستان را در شیراز گذراند و سپس برای ادامه تحصیل در رشته مهندسی به تهران رفت. اگرچه از زندگی نسبتاً مرفهی برخوردار بود، فرشته به سادهزیستی علاقه داشت و از ظواهر پرزرقوبرق دوری میکرد.
فقر و محرومیت اجتماعی او را عمیقاً متأثر میکرد و نمیتوانست نسبت به نابرابریهای موجود در جامعه بیتفاوت باشد. او همچنین یکی از بهترین بازیکنان تیم هندبال شیراز بود و در فعالیتهای ورزشی نیز مشارکت داشت.
فعالیتهای سیاسی
در سال ۱۳۵۷، با اوجگیری قیام مردم ایران علیه رژیم پهلوی، فرشته شبانی به جمع معترضان پیوست و در فعالیتهای انقلابی برای دستیابی به آزادی و عدالت اجتماعی شرکت کرد.
پیوستن به سازمان مجاهدین خلق
پس از انقلاب ۱۳۵۷، شبانی در محیط دانشگاه با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد و به دلیل همسویی با آرمانهای انسانی و انقلابی این سازمان، به انجمن دانشجویان مسلمان پیوست. با تعطیلی دانشگاهها در جریان انقلاب فرهنگی به فرمان روحالله خمینی، او به شیراز بازگشت و فعالیتهای خود را با مجاهدین ادامه داد.
دستگیری و زندان
در سال ۱۳۶۱، فرشته شبانی به همراه همسرش، شهرام دهقان، که او نیز از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود، در حین تردد در خیابان توسط نیروهای رژیم شناسایی و دستگیر شدند. این زوج پس از ازدواج در همان سال، فعالیتهای خود را بهصورت مشترک ادامه داده بودند.
شکنجه و مقاومت
فرشته شبانی به مدت ۹ ماه تحت شدیدترین شکنجههای جسمی و روحی قرار گرفت. با وجود مسئولیتهای سازمانی و دسترسی به اطلاعات حساس، او از افشای هرگونه اطلاعات خودداری کرد. به گفته یکی از همبندیهایش، شبانی حتی نام خود را از بازجویان مخفی نگه داشت. او از زندان پیامی به همرزمانش فرستاد:
«خیالتان راحت باشد، اگر گوشت بدنم را تکهتکه کنند، هیچ چیز نخواهم گفت.»
مقاومت او جان دستکم هفت نفر از همرزمانش را حفظ کرد.
وضعیت جسمانی
شکنجههای شدید منجر به وخامت حال جسمانی شبانی شد. او چندین بار به بیمارستان نمازی شیراز منتقل شد، اما به ادعای رژیم، تزریق آمپولهای نادرست در بیمارستان باعث فلج شدن او شد. در واقع این اقدام عمدی و با هدف از بین بردن او بود.
اعدام در گودال مرگ
«گودال مرگ» روشی بدنام برای اعدام در زندان سپاه شیراز بود که در آن فرد را در گودالی میخواباندند و سپس تیرباران میکردند. این روش به دلیل خشونت و ارعابآمیز بودن، در میان زندانیان و مردم شیراز شناخته شده بود.
آخرین ملاقات
مادر فرشته شبانی در آخرین ملاقات گزارش داد که او به دلیل شکنجهها بسیار شکسته و پیر به نظر میرسید، اما آرام و امیدوار بود. فرشته شبانی به مادرش گفت:
«مامان، من و شهرام واقعاً خوشبختیم. برای ما ناراحت نباشید و گریه نکنید، چرا که ما داریم میرویم پیش خدا.»
نحوه اعدام
در ۲۴ شهریور ۱۳۶۱، حکم اعدام فرشته شبانی و شهرام دهقان در «گودال مرگ» اجرا شد. شبانی به دلیل شدت شکنجهها قادر به ایستادن نبود، اما با شعارهای «مرگ بر خمینی» و «درود بر مجاهدین» مقاومت خود را نشان داد. او از بستن چشمهایش در لحظه اعدام خودداری کرد و با چادر محکمپیچیده به بدنش، وارد گودال شد.
صدای شش گلوله که قلب او را شکافت، شنیده شد. بازجوی او، فردی به نام «معلمی»، به دلیل کینه شخصی نسبت به شهرام، ابتدا فرشته را در مقابل چشمان همسرش تیرباران کرد. پس از اعدام فرشته، شهرام نیز تیرباران شد و پس از اصابت تیر به آرنجش، طی دو ساعت خونریزی به شهادت رسید.
یکی از زندانیانی که شکنجهگران زندان با زور و اجبار آنها را برای دیدن صحنه اعدام فرشته و شهرام برده بودند از لحظات آخر این زوج مجاهد خلق چنین نقل میکند:
«در زندان سپاه شیراز ما را برای دیدن صحنهٔ اعدام برده بودند. شهید فرشته شبانی را آنقدر شکنجه کرده بودند که بر روی پاهایش نمیتوانست بایستد و تا آخرین لحظات به همراه همسرش مجاهد خلق شهرام دهقان با شعارهای مرگ بر خمینی، درود بر مجاهدین ساختمان زندان سپاه رو به لرزه در آورده بودند. برای اعدام میخواستند چشمهای فرشته را ببندند اما او اجازه نداد و با چشمان باز به استقبال مرگِ سرخ رفت، چادرش را محکم به خودش پیچید و داخل گودال مرگ رفت، و بعد صدای شش گلوله که قلب فرشته را میشکافت شنیده شد. بازجوی فرشته فردی بهنام «معلمی» بود که کینهٔ خاصی نسبت به شهرام همسر فرشته داشت، بهخاطر این کینهٔ حیوانی موقع تیرباران، اول فرشته را جلو چشمان شهرام به گلوله بستند. بعد از پرکشیدن فرشته، شهرام با شجاعت به درون گودال رفت، یک تیر به آرنجش زدند و طی دو ساعت آنقدر خون از شهرام رفت تا سرانجام بهشهادت رسید».
پیکر فرشته و شهرام با مشتهای گرهکرده تحویل خانواده شد. به گفته شاهدان، فرشته در لحظه تحویل پیکر لبخند بر لب داشت.
میراث
مقاومت در زندان
مقاومت فرشته شبانی در برابر شکنجه و حفظ اطلاعات سازمانی، او را به نمادی از پایداری در زندانهای رژیم جمهوری اسلامی تبدیل کرد. به گفته همبندیهایش، او مظهر مقاومت در زندان شیراز بود.
نقش زنان در مبارزه سیاسی
فرشته شبانی بهعنوان یک زن مبارز، نمونهای برجسته از نقش زنان در مقاومت سیاسی دهه ۱۳۶۰ بود. پایداری او در برابر شکنجههای جسمی و روحی، بهویژه امتناع از افشای اطلاعات حتی در شرایط فلج شدن، نشاندهنده شجاعت و تعهد زنان در مبارزه برای آزادی بود. داستان او در کنار دیگر زنان مبارز مانند نسرین رستمی، بخشی از تاریخ حضور فعال زنان در جنبشهای سیاسی ایران را تشکیل میدهد.
تأثیر ماندگار
داستان فرشته شبانی در کنار دیگر فعالان سیاسی مانند سعادتی، ذوالانوار و نسرین رستمی، بخشی از تاریخ مبارزات سیاسی در ایران دهه ۱۳۶۰ را تشکیل میدهد. مقاومت او یادآوری هزینه سنگین مبارزه برای آزادی در برابر سرکوب رژیم جمهوری اسلامی است.[۱][۲]