ماشاءالله آجودانی

ماشاءالله آجودانی، (متولد سال ۱۳۲۹، آمل) نویسنده، مورخ و پژوهشگر ادبیات فارسی است. آثارش اغلب بر تاریخ جنبش مشروطه، تجدد و ناسیونالیسم ایرانی تمرکز دارد. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در آمل گذراند و در ۱۳۵۰ وارد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد و در رشته زبان و ادبیات فارسی دکترا گرفت. رساله دکتری‌اش با عنوان «بررسی سبک‌های شعر مشروطه» زیر نظر محمدرضا شفیعی کدکنی بود. آجودانی هفت سال به عنوان مدرس ادبیات فارسی در دانشگاه اصفهان تدریس کرد و در بهمن ۱۳۶۵ به لندن مهاجرت کرد. از آن زمان، سردبیری مجله «فصل کتاب» را بر عهده گرفت و از ۱۳۷۰ رئیس کتابخانه مطالعات ایرانی لندن است؛ مرکزی با بیش از ۳۰ هزار جلد کتاب و نشریه که رویدادهای فرهنگی را میزبانی می‌کند.

ماشاءالله آجودانی
ماشاءالله آجودانی.jpg
ماشاءالله آجودانی
زمینهٔ کاری نویسندگی، تاریخ‌نگاری، نقد ادبی
زادروز ۱۳۲۹
آمل، مازندران
محل زندگی ایران، انگلستان
بنیانگذار کتابخانه مطالعات ایرانی لندن
سبک نوشتاری آکادمیک، تاریخی، نقد ادبی
کتاب‌ها «مشروطه ایرانی و پیش‌زمینه‌های نظریه ولایت فقیه»، یا مرگ یا تجدد»، «هدایت، بوف کور و ناسیونالیسم»، «ایران، ناسیونالیسم و تجدد»
مدرک تحصیلی دکتری زبان و ادبیات فارسی
دانشگاه دانشگاه تهران

آثار اصلی ماشاءالله آجودانی شامل «مشروطه ایرانی و پیش‌زمینه‌های نظریه ولایت فقیه»، «یا مرگ یا تجدد»، «هدایت، بوف کور و ناسیونالیسم» و «ایران، ناسیونالیسم و تجدد» است. او حدود ۵۰ مقاله در نشریاتی چون «آینده»، «ایران‌نامه»، و «دایرةالمعارف ایرانیکا» منتشر کرده است. آجودانی مهاجرت خود را به دلیل شرایط سیاسی پس از انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷ توصیف می‌کند و بر نقد تجدد به جای سنت تأکید دارد، با این باور که مدرنیته تحمیلی ایران را به بحران‌های فرهنگی کشانده است.

در مواضع سیاسی، ماشاءالله آجودانی مشروطه را انقلابی ناتمام می‌داند که مفاهیم دموکراسی و عدالت را به دلیل ترس از استبداد دوگانه (سیاسی و مذهبی) تقلیل داد؛ او روحانیت و روشنفکران مشروطه‌خواه را هر دو مسئول این تقلیل می‌بیند. در مورد نظام جمهوری اسلامی، آن را «نقض آشکار حاکمیت ملی» و ادامه تکه‌تکه کردن تاریخ می‌خواند که فرهنگ را به خرافه تقلیل داده و سانسور را تحمیل کرده است. او تغییرات سیاسی را ناکافی می‌داند و بر اصلاح فرهنگی اولویت می‌دهد، با انتقاد از تمرکز بیش از حد بر سیاست که به ظهور جمهوری اسلامی و بحران‌های منطقه‌ای منجر شد. آجودانی در رابطه با دیکتاتوری پهلوی به خطا رفته و آن را «درخشان‌ترین دولت‌های معاصر ایران» توصیف می‌کند. سقوط این دیکتاتوری را حل نشدن مسائل انسانی عمیق نسبت می‌دهد و رضاشاه را قهرمان مشروطه می‌نامد. این دیدگاه او انتقادهایی را نسبت به وی برانگیخته است.

نقدهای مثبت، از آجودانی به عنوان نوآور در تاریخ‌نگاری مدرن نام می‌برند، نقدهای منفی، روش او را ایدئولوژیک، نخبه‌گرا و تحریف‌کننده تاریخ می‌دانند، با اتهام تحمیل تز از پیش تعیین‌شده و توجیه دیکتاتوری رضاشاه. او در گفت‌وگوهایش بر ضرورت نقد مدرنیته تحمیلی و بازخوانی سنت تأکید دارد.[۱][۲][۳][۴][۵][۶][۷][۸][۹]

زندگی و تحصیلات ماشاءالله آجودانی

ماشاءالله آجودانی در سال ۱۳۲۹ (۱۹۵۰ میلادی) در آمل، مازندران، زاده شد. آمل در آن زمان منطقه‌ای نسبتاً بازتر از سایر نقاط ایران بود. خانواده او زمینه فرهنگی داشت و بیشتر برادرانش در فعالیت‌های فرهنگی شرکت داشتند.

تحصیلات ابتدایی و متوسطه

ماشاءالله آجودانی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در آمل گذراند. در جوانی، تحت تأثیر معلمان تأثیرگذاری چون آقای عالی و لاریجانی قرار گرفت که او را با متون کلاسیک ادبی مانند گلستان سعدی، بوستان، کلیله و دمنه، مرزبان‌نامه، سیاست‌نامه و چهار مقاله آشنا کردند. همچنین، اصول صرف و نحو عربی را نزد این معلمان و معلمان خصوصی آموخت.

تحصیلات دانشگاهی

در سال ۱۳۵۰، آجودانی وارد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد و رشته زبان و ادبیات فارسی را برگزید، با گرایش زبان و ادبیات عربی به عنوان رشته فرعی. در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری، با منابع فارسی و عربی عمیق‌تر درگیر شد و از تدریس استادانی چون احمد مهدوی دامغانی و سید جعفر شهیدی بهره برد. در سال ۱۳۶۵، دکترای خود را از دانشگاه تهران دریافت کرد؛ رساله دکتری‌اش با عنوان «بررسی سبک‌های شعر مشروطه» زیر نظر محمدرضا شفیعی کدکنی بود.[۱][۲][۳][۹][۶]

فعالیت‌های حرفه‌ای و مهاجرت

تدریس در دانشگاه اصفهان

ماشاءالله آجودانی حدود هفت سال عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان بود و به عنوان مربی گروه زبان و ادبیات فارسی در دانشکده ادبیات و علوم انسانی تدریس می‌کرد. او متونی چون شاهنامه، حافظ، و ادبیات مشروطه و معاصر را آموزش داد.

مهاجرت به لندن و فعالیت‌های فرهنگی

در بهمن ۱۳۶۵ (ژانویه ۱۹۸۷)، آجودانی همراه خانواده به لندن مهاجرت کرد. اولین فعالیت او در خارج، همکاری با منوچهر محجوبی در ویرایش مجله «فصل کتاب» بود که از ابتدا سردبیری آن را بر عهده گرفت. او از آبان ۱۳۷۰، ریاست کتابخانه مطالعات ایرانی لندن را بر عهده دارد. این کتابخانه، مرکزی با بیش از ۳۰ هزار جلد کتاب، مجله و سند که جلسات سخنرانی، میزگرد و نقد کتاب برگزار می‌کند و عضو هیئت امنا است. مهاجرت او را به بازاندیشی انتقادی در مورد فرهنگ غربی و زبان انگلیسی واداشت.

انتشار مقالات

ماشاءالله آجودانی حدود ۵۰ مقاله در نشریات معتبر منتشر کرده است، از جمله «آینده»، «نشر دانش»، «ایران‌نامه»، «ایران‌شناسی» (آمریکا)، «گلستان» (آمریکای شمالی)، «فصل کتاب» (لندن)، و «دایرةالمعارف ایرانیکا» (نیویورک). این مقالات بر ادبیات فارسی و تاریخ ایران تمرکز دارند.[۱][۲][۹]

آثار ادبی و پژوهشی

اولین کتاب ماشاءالله آجودانی، «مشروطه ایرانی و پیش‌زمینه‌های نظریه ولایت فقیه: نقد و بررسی تاریخ مشروطه و تاریخ‌نگاری آن» در سال ۱۳۷۶ در لندن منتشر شد و ۱۲ بار در ایران تجدید چاپ گردید.

دومین کتاب، «یا مرگ یا تجدد: دفتری در شعر و ادب مشروطه» در سال ۱۳۸۱ در لندن چاپ شد و ۵ بار در ایران تجدید شد؛ این اثر بر اساس رساله دکتری و مقالاتش بر شعر مشروطه تمرکز دارد.

سومین کتاب، «هدایت، بوف کور و ناسیونالیسم: در نقد ادبی، نقد بوف کور و ساختار آن» در ۱۳۸۵ منتشر شد و ۳ بار تجدید چاپ گردید.

دیگر آثار ماشاءالله آجودانی عبارتند از: «ایران، ناسیونالیسم و تجدد»

تمرکز پژوهشی

آجودانی در آثارش بر تاریخ مشروطه، تجدد، ناسیونالیسم و نقد ادبی تمرکز دارد. کتاب «مشروطه ایرانی» تاریخ و تاریخ‌نگاری مشروطه را بررسی می‌کند و «یا مرگ یا تجدد» دیدگاه‌های مدرنیستی شاعران مشروطه را کاوش می‌نماید.[۱][۲][۳][۴][۷]

مواضع سیاسی و فکری

دیدگاه نسبت به جنبش مشروطه

ماشاءالله آجودانی مشروطه را انقلابی ناتمام می‌داند که مفاهیم دموکراسی، عدالت و آزادی را به دلیل ترس از استبداد دوگانه (سیاسی و مذهبی) تقلیل داد. او آخوندهای مخالف مشروطه مانند شیخ فضل‌الله نوری و مشروطه‌خواهانی مانند میرزای نائینی و همچنین روشنفکران را مسئول این تقلیل می‌بیند، زیرا تلاش برای تطبیق اسلام با مدرنیته را تقلیل مفاهیم غربی می‌خواند. وی استقلال را بر دموکراسی و آزادی‌های فردی اولویت داد و انقلاب را نتیجه تحولات درونی تاریخی نمی‌داند، بلکه اقتباس از غرب تلقی می‌کند.

مواضع نسبت به نظام جمهوری اسلامی

ماشاءالله آجودانی نظام جمهوری اسلامی را «نقض آشکار حاکمیت ملی ایرانیان» توصیف می‌کند که به هویت و فکر مردم تجاوز کرده، تاریخ را سانسور نموده و فرهنگ را به خرافه تقلیل داده است. آن را نتیجه تکه‌تکه کردن تاریخ و جامعه می‌داند که گروه‌هایی چون سنی‌ها و شیعیان سکولار را حذف کرد. او تغییرات سیاسی را ناکافی می‌بیند و بر اصلاح فرهنگی تأکید دارد.

دیدگاه نسبت به سلطنت پهلوی

ماشاءالله آجودانی ماشاءالله آجودانی در تحلیل دیکتاتوری پهلوی به خطا رفته و پهلوی را «درخشان‌ترین دولت‌های معاصر ایران» می‌داند و رضاشاه را «قهرمان مشروطه» می‌نامد. وی سقوط دیکتاتوری پهلوی دوره پهلوی را به حل نشدن مسائل انسانی عمیق نسبت می‌دهد. این مواضع او انتقادهایی را برانگیخته است.

نقد تجدد و سنت

آجودانی بر نقد تجدد به جای سنت تأکید دارد، زیرا به عقیده‌ی او مدرنیته تحمیلی ایران را به بحران کشانده و درک سنت را تحریف کرده است. پدیده‌هایی چون طالبان و القاعده را محصول تناقضات مدرنیته می‌داند و نه سنت. وی همچنین روشنفکرانی چون میرزا آقاخان کرمانی و صادق هدایت را به تکه‌تکه کردن تاریخ با اولویت دوران پیش از اسلام متهم می‌کند.[۴][۵][۶][۷][۸]

نقدها و تأثیرات

نقدهای مثبت

ماشاءالله آجودانی در سال ۱۴۰۰، جایزه نوروز بنیاد پاسارگاد را به عنوان شخصیت سال در میراث فرهنگی و تاریخ دریافت کرد، با توصیف «تلاش مادام‌العمر و روشنگری در تاریخ و فرهنگ ایران، توجه به تاریخ‌نگاری مدرن و نقد ادبی، و ارائه نظریه‌های جدی و نوآورانه». برخی روشنفکران کتاب «مشروطه ایرانی» را از «بزرگ‌ترین آثار» می‌دانند و روش‌شناسی آن را ستایش می‌کنند.[۱][۳][۹]

نقدهای منفی

منتقدان روش آجودانی را ایدئولوژیک، نخبه‌گرا و تحریف‌کننده می‌دانند؛ وی را متهم به تحمیل تز از پیش تعیین‌شده، استفاده گزینشی از نقل‌قول‌ها، جداسازی شخصیت‌ها از زمینه تاریخی، و دیدن مشروطه به عنوان اقتباس غربی به جای تحول درونی می‌کنند. انتقاداتی چون نخبه‌گرایی (نسبت دادن تاریخ به روحانیت و روشنفکران نه توده‌ها)، توجیه دیکتاتوری محمدعلی شاه و رضاشاه، و دیدن دین به عنوان ثابت و غیرتاریخی به وی وارد شده است.[۸][۵]

تأثیرات فرهنگی

ماشاءالله آجودانی با تأسیس کتابخانه مطالعات ایرانی، به ترویج فرهنگ ایرانی در خارج کمک کرده و آثارش بحث‌های تازه‌ای در تاریخ‌نگاری مشروطه و نقد تجدد برانگیخته است.[۲][۹]

منابع