مرگ کسب و کار من است
مرگ کسب و کار من است، رمانی است تکاندهنده از نویسنده فرانسوی روبر مرل که در سال ۱۹۵۲ منتشر شد و با ترجمهی درخشان احمد شاملو به فارسی درآمده است. این رمان، روایتی است نیمهمستند و روانکاوانه از زندگی رودولف لانگ، شخصیت تخیلی که بر اساس زندگی واقعی رودولف هس، فرمانده اردوگاه مرگ آشویتس نوشته شده است. داستان از زبان اولشخص و به سبک اعترافات بازگو میشود و نشان میدهد که چگونه یک فرد عادی، بهتدریج به عامل بیاحساس کشتار صنعتی انسانها بدل میشود.
رمان با نگاهی دقیق به شخصیتپردازی، انگیزههای روانی و فرایند تطبیق فرد با یک نظام تمامیتخواه، به بررسی این مسئله میپردازد که چگونه شرایط اجتماعی، ایدئولوژی و اطاعت کور میتواند افراد معمولی را به ماشینهای قتل بدل سازد. لانگ در روایت خود، نهتنها هیچ احساس گناهی از جنایاتش ندارد، بلکه خود را سربازی وظیفهشناس و تابع دستور میداند؛ این دیدگاه، از تراژدی انسانیای پرده برمیدارد که در آن مسئولیت اخلاقی در دل دستگاه بوروکراتیک مدفون شده است.
اثر مرل نهفقط مستندی از جنایات نازیهاست، بلکه واکاوی عمیق روان آدمی در مواجهه با قدرت، اطاعت و مسئولیت است. ترجمهی احمد شاملو نیز با نثری فشرده، روشن و کوبنده، وزن ادبی و عاطفی اثر را بهخوبی منتقل کرده است. این کتاب همچنان یکی از مهمترین آثار ادبی در تحلیل سازوکار فاشیسم و خشونت نهادیشده در سده بیستم بهشمار میرود.[۱]
معرفی کتاب
عنوان اثر: مرگ کسب و کار من است
نویسنده: روبر مرل (Robert Merle)
مترجم فارسی: احمد شاملو
سال نگارش: ۱۹۵۲
ژانر: رمان تاریخی، روانشناسانه، مستند داستانی
موضوع: نازیسم، فاشیسم، روانشناسی جنایت، مسئولیت فردی در نظامهای توتالیتر
ساختار و روایت
رمان «مرگ کسب و کار من است» با فرم اعترافات یک متهم نظامی ـ سیاسی نوشته شده و تمام روایت از زاویه دید اولشخص صورت میگیرد. راوی، «رودولف لانگ» ـ معادل تخیلی رودولف هس، فرمانده آشویتس ـ با سردی و بیطرفی تمام، زندگی خود را از کودکی تا دستگیری شرح میدهد. این سبک نگارش، نهفقط خواننده را در دل ذهن جنایتکاری حرفهای مینشاند، بلکه تضاد وحشتبرانگیزی میان خشونت اعمال او و لحن بیاحساس و اداری روایت ایجاد میکند.
رمان با زبانی ساده و نثری روان اما مؤثر پیش میرود و موفق میشود بدون بهرهگیری از صحنهپردازیهای اغراقآمیز، هولناکترین جنایات قرن بیستم را در سطحی روانی و فردی به نمایش بگذارد. انتخاب این زاویه دید به مرل اجازه میدهد که ریشههای جنایت را نه در ناهنجاریهای فردی، بلکه در ساختارهای روانی، خانوادگی و سیاسی جامعه جستوجو کند.[۲]
مضمون و درونمایهها
در مرکز رمان، مسئلهی اطاعت کورکورانه از اقتدار قرار دارد. لانگ نه بهعنوان یک هیولا، بلکه بهعنوان فردی متوسط، منظم، بیتخیل و وظیفهشناس تصویر میشود که از کودکی در محیطی سرشار از سرکوب، خشونت و اطاعت رشد کرده است. او بدون آنکه خود را عامل جنایت بداند، تنها مجری «دستور مافوق» و «سیاست حکومت» تلقی میشود. این نگاه، خواننده را با این پرسش مواجه میسازد: آیا هر فردی ممکن است در شرایط خاص، به عاملی برای جنایت بدل شود؟
مرل در این اثر، سازوکارهای پیچیدهای را نمایش میدهد که طی آن، نظام فاشیستی موفق به زدودن مسئولیت فردی و جایگزینی آن با وظیفهپذیری مطلق میشود. لانگ نه از سر نفرت نژادی، بلکه از سر وفاداری به وظیفه، به کشتار جمعی دست میزند. این نکته، جنبهای هشداردهنده از رمان است: تبدیل انسان به ابزار، بدون اراده و بدون تأمل.[۳]
شخصیتپردازی
رودولف لانگ شخصیتی است کماحساس، خشک، تابع، و فاقد خلاقیت. از همان کودکی تحت تربیت پدری سختگیر، بیمحبت و مذهبی قرار دارد. تحقیر مداوم از سوی پدر، باعث شکلگیری شخصیت مطیع و فاقد اعتمادبهنفس در او میشود. ورودش به ارتش و سپس اساس، برایش نه بهمعنای قدرت، بلکه مأمنی برای اطاعت و سرکوب ضعفهایش است.
از دیگر شخصیتهای فرعی مهم، میتوان به پدر لانگ، افسران اساس، و مقامات بالا اشاره کرد که در مجموع نمایندهی ساختارهای اقتدارگرا هستند. این شخصیتها عموماً تیپیک هستند و بهجای پیچیدگیهای روانی، بیشتر برای نمایاندن نظام سلسلهمراتبی و ضدانسانی نازی بهکار رفتهاند.[۱]
سبک نگارش
احمد شاملو با ترجمهی اثر، روح زبان فرانسه را با زبانی موجز، پرقدرت و بهدور از حشو به فارسی منتقل کرده است. نثر شاملو با ضربآهنگی سرد، اما کوبنده، همراستا با لحن شخصیت لانگ حرکت میکند و بر عمق فاجعه میافزاید. انتخاب دقیق واژگان و پرهیز از توصیفپردازیهای احساسی، ترجمه را نهتنها وفادار به متن، بلکه مستقل و ادبی کرده است.[۱]
اهمیت و جایگاه در ادبیات
«مرگ کسب و کار من است» یکی از نخستین آثاری است که نه با دیدگاه قربانی، بلکه از منظر جلاد به توصیف اردوگاههای مرگ نازی میپردازد. در کنار آثاری چون اگر این یک انسان است از پریمو لِوی و اتاق گاز از رابرت آنتلم، این رمان سهمی منحصربهفرد در شناخت روانشناسی جنایت و فاشیسم دارد.
نکته قابل توجه، این است که کتاب در دهه ۱۹۵۰ نوشته شده، زمانی که جهان هنوز در شوک پس از جنگ بهسر میبرد و بسیاری از متهمان در حال محاکمه یا فرار بودند. مرل با جسارتی ستودنی به قلب تاریکی میرود و نهفقط جنایت، بلکه زمینههای آن را تحلیل میکند.[۱]
تأثیر فرهنگی و سیاسی
رمان مرل در دهههای بعد الهامبخش مطالعاتی در حوزهی روانشناسی اجتماعی، علوم سیاسی و اخلاق نظامی شد. مفاهیمی چون «ابتذال شر» (به تعبیر هانا آرنت در مورد آیشمن) درونمایهای مشترک با این اثر دارد. «مرگ کسب و کار من است» همچنین در میان خوانندگان فارسیزبان، بهویژه نسلهای مبارز دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰، بازتابی گسترده یافت و در شناخت سازوکارهای سرکوب و اطاعت بیچونوچرا بسیار مؤثر بود.