مصدق و رضاخان: یک گواهی تاریخی

کتاب «مصدق و رضاخان: یک گواهی تاریخی»، در تاریخ ۲۳ شهریور ۱۳۹۸ (۱۴ سپتامبر ۲۰۱۹) از سوی انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران منتشر شد. این اثر که بر پایه یک مستند تلویزیونی پخش‌شده از سیمای آزادی (تلویزیون ملی ایران) در پاییز ۱۳۹۷ تهیه شده، به بررسی ۲۰۰ سال تاریخ معاصر ایران از منظر مبارزه برای آزادی و دموکراسی می‌پردازد. کتاب بر آن است تا با ارائه یک گواهی تاریخی، نقش شخصیت‌هایی چون محمد مصدق و رضاخان را در بستر تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، از انقلاب مشروطه تا کودتای ۱۳۳۲، روشن کند و تأثیر عوامل داخلی و خارجی بر این روند را تبیین نماید. این مجموعه مقالات به ریشه‌های استبداد در ایران و چالش‌های مداوم بر سر راه دستیابی به آزادی و حکومت مبتنی بر قانون اساسی می‌پردازد.

کتاب مصدق و رضاخان: یک گواهی تاریخی
کتاب مصدق و رضاخان: یک گواهی تاریخی

معرفی کتاب: مصدق و رضاخان: یک گواهی تاریخی

۱. اطلاعات کلی و منبع کتاب کتاب

«مصدق و رضاخان: یک گواهی تاریخی» اثری است که در تاریخ ۲۳ شهریور ۱۳۹۸ (۱۴ سپتامبر ۲۰۱۹) توسط انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران منتشر شده است. این کتاب در واقع، شکل نوشتاری و ویرایش‌شده یک مستند تلویزیونی است که در پاییز ۱۳۹۷ از سیمای آزادی (تلویزیون ملی ایران) پخش و در وب‌سایت مجاهد نیز منتشر شده بود. این شیوه نگارش، به کتاب لحنی روایت‌گونه و مستند می‌بخشد و تلاش می‌کند تا وقایع تاریخی را با نگاهی تحلیلی به خواننده ارائه دهد.[۱]

۲. مروری بر تاریخ معاصر ایران (۲۰۰ سال مبارزه برای آزادی)

مقدمه کتاب با نگاهی به تاریخ جدید ایران از سال ۱۷۹۸ میلادی آغاز می‌شود؛ سالی که فتحعلی‌شاه قاجار در ایران به سلطنت می‌رسد و همزمان تحولات بزرگی در اروپا (همچون به قدرت رسیدن ناپلئون) رخ می‌دهد. این دوران، مصادف با رقابت امپراتوری‌های روسیه تزاری و بریتانیای کبیر برای نفوذ در ایران است. کتاب به وسعت جغرافیایی ایران در پایان قرن هجدهم (تقریباً دو برابر ایران کنونی) اشاره می‌کند که از دریای سیاه تا رود سند امتداد داشته است. در قرن نوزدهم، ایران با جنگ‌ها، تجزیه‌های متعدد، و چالش‌های بزرگ اجتماعی و سیاسی مواجه بود. با این حال، انتشار افکار آزادی‌خواهانه توسط روشنفکران و آغاز اصلاحات سیاسی و دینی در تمام طول این قرن ادامه یافت، در حالی که نظام فئودالی و سلطنت مطلقه برای ۱۰۰ سال در برابر این تغییرات مقاومت کرده و به سرکوب آزادی‌خواهان مبادرت ورزیدند.[۱]

۳. نقش پیشگامان اصلاحات و انقلاب مشروطه

کتاب به نقش قائم‌مقام فراهانی و سپس امیرکبیر به عنوان نخستین رجال ایرانی اشاره می‌کند که برای اصلاح امور و گسستن از نظم کهن قیام کردند. هر دو نفر، به دلیل تلاش‌های اصلاح‌طلبانه خود، توسط پادشاهان قاجار کشته شدند. ۷۰ سال پس از قتل امیرکبیر، «عطش ایران برای عدالت و آزادی به یک انقلاب اجتماعی بالغ شد» که نه تنها ایران، بلکه بخش‌های وسیعی از آسیا و شمال آفریقا را تحت تأثیر قرار داد. این انقلاب، مشروطیت ایران در سال ۱۲۸۵ شمسی (۱۹۰۶ میلادی) بود که به پیروزی رسید و سلطنت مشروطه جایگزین سلطنت مطلقه شد. اما به سرعت با مقاومت محمدعلی‌شاه مواجه شد که مجلس را در سال ۱۲۸۷ به توپ بست و دوباره سرکوب آزادی‌خواهان آغاز گردید. در پاسخ به این سرکوب، مردم و مجاهدان (اشاره به نیروهای آزادی‌خواه) قیام کرده و از تبریز با ستارخان آغاز و سپس تهران را فتح کردند که به فرار محمدعلی‌شاه انجامید.[۱]

۴. پایان مشروطه و ظهور رضاخان

کتاب بیان می‌کند که روند مشروطه و دموکراسی با ورود نیروهای انگلیس به ایران در جنگ جهانی اول مجدداً متوقف شد. «زیرساخت مستحکم فئودالی» و «بورژوازی نحیف تجاری» کشور، از دیدگاه نویسنده، تاب تحمل انقلاب مشروطه را نداشتند. در سال ۱۲۹۹، پس از فروپاشی امپراتوری تزارها در روسیه و حذف رقیب انگلیس در ایران، این کشور با کودتای سوم اسفند به مشروطیت ایران خاتمه داد. این کودتا، با فرماندهی پنهانی ژنرال آیرونساید انگلیسی، منجر به روی کار آمدن رضاخان قزاق شد که سید ضیاءالدین طباطبایی را به نخست‌وزیری نشاند. سیدضیاء به سرعت از صحنه محو شد و رضاخان گام‌به‌گام پیشروی کرد تا در سال ۱۳۰۴ به سلطنت قاجار خاتمه داد و خود به سلطنت رسید. از دیدگاه کتاب، رضاخان «هر چه را از مشروطه باقی مانده بود ریشه‌کن کرد و ایران مجدداً به دوران استبداد بازگشت». در رأی‌گیری مجلس برای سلطنت رضاشاه، تنها ۵ نفر از جمله مدرس و دکتر مصدق رأی مخالف دادند. کتاب، رضاشاه را «مجری ایرانی پروژه استعمار انگلیس» معرفی می‌کند.[۱]

۵. نقد دوره رضاشاه و اهمیت گواهی تاریخی

مصدق از دیدگاه کتاب، رضاشاه «آغازگر سازندگی ایران نبود، او پایان‌بخش انقلاب مشروطه و قاتل آرزوی نوسازی ایران بود». نویسنده ادعا می‌کند که در ۱۶ سال سلطنت مطلقه رضاشاه، اثری از دموکراسی و آزادی باقی نماند و او آزادی‌خواهان را با ترور، شکنجه، زندان، اعدام، تبعید و مصادره اموال سرکوب می‌کرد. کتاب همچنین به تمایلات رضاشاه به نفع آلمان نازی در جنگ جهانی دوم اشاره دارد. در شهریور ۱۳۲۰، با حمله متفقین به ایران، «بساط رضاشاه طی چند ساعت درهم ریخت» و او طی سه هفته وادار به استعفا و تبعید شد، و انگلیس‌ها پسرش محمدرضا پهلوی را به سلطنت منصوب کردند. این کتاب، «گواهی تاریخی درباره رضاشاه از نگاه مصدق و نطق‌های روشنگر او» را چراغ راهی برای نسل جوان در مطالعه تاریخ معاصر ایران می‌داند و تلاش دارد تا روایتی انتقادی از این دوره و نقش رضاخان ارائه دهد.[۲]

منابع