ناصر حجازی
ناصر حجازی، (متولد ۲۳ آذر ۱۳۲۸، پیرانشهر – درگذشته ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۰، تهران) یکی مشهورترین و محبوبترین فوتبالیستهای ایران بود که در باشگاه استقلال تهران از او بهعنوان تنها اسطورهی این باشگاه نام برده میشود. ناصر حجازی در دوران تحصیلات با اینکه رشتهی اصلی ورزشیاش بسکتبال بود، وارد دنیای فوتبال شد. او در سال ۱۳۵۶، موفق به دریافت لیسانس در رشتهی مترجمی از دانشکده عالی ترجمه شد. ناصر حجازی در ۲۲ شهریورماه ۱۳۴۸، در سن ۱۹ سالگی نخستین بازی ملی رسمی خود را در «جام اکو» در آنکارای ترکیه در مقابل تیم ملی پاکستان انجام داد که با نتیجهی ۴ بر ۲ به نفع ایران تمام شد. او در جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین شرکت داشت و عملکرد خوبی از خود نشان داد و پس از آن بود که ناصر حجازی مورد توجه تیم منچستر یونایتد قرار گرفت و مدتی نیز با این تیم تمرین کرد، اما فدراسیون فوتبال ایران به او اجازه نداد که به تیم منچستر بپیوندد و بدین ترتیب ناصر حجازی بزرگترین فرصت ورزش خود را از دست داد. آخرین بازی ناصر حجازی در تیم ملی، در بازی بین ایران و کویت در سال ۱۳۵۹ بود. پس از آن بهخاطر قانون غیرمنطقی بهنام «قانون ۲۹ سالهها» از تیم ملی حذف شد. براساس این قانون حضور دروازهبانان بالای ۲۹ سال در تیم ملی ممنوع شده بود که این قانون فقط شامل ناصر حجازی میشد. در واقع حذف ناصر حجازی از تیم ملی جریان دیگری داشت. قانون ممنوعیت ۲۹ سالهها هنگامی ابلاغ شد که در شروع بازی یکی از بازیهای استقلال تهران در اوایل پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، مقامات نظام جمهوری اسلامی برای مراسم ابتدایی به بازیکنان هر دو تیم عکسهایی از خمینی داده بودند که در دست بگیرند، اما ناصر حجازی از گرفتن عکس خمینی سر باز میزند و بهخاطر همین موضوع از ورود او به زمین فوتبال جلوگیری میکنند. در پی همین مسئله، قانون ممنوعیت بازیکنان بالای ۲۹ سال در تیم ملی تصویب گردید و به اجرا درآمد که هدف آن فقط حذف ناصر حجازی بود. ناصر حجازی در دههی ۱۳۶۰ و پس از برکناریش از تیم ملی، تا سال ۱۳۶۵ در درون دروازهی تیم استقلال باقی ماند، اما تحت فشار زیادی قرار داشت. سرانجام او آخرین گزینهی ممکن را برای خودش انتخاب کرد؛ رفتن به بنگلادش و پذیرش یک زندگی بسیار سخت که در واقع یک تبعید خودخواسته بود تا شرف و اصول خودش را حفظ کند. دلیل اسطوره شدن ناصر حجازی تنها مهارت و درخشیدن در پست دروازهبانی نبود، بلکه او مردم را دوست داشت و او نیز محبوب مردم بود. بهخاطر ویژگی مردمیبودن او بود که جمشید مشایخی هنرمند شهیر سینمای ایران، حجازی را «تختی فوتبال» نامید. ناصر خان از جمله کسانی بود که به فوتبال و مردم عشق داشت و به عشق پول و شهرت وارد عرصهی فوتبال نشده بود و به همین دلیل لقب «مرد اسطورهای» گرفت. ناصر حجازی در اردیبهشتماه سال ۱۳۸۴، برای انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کرد که خیلی خبرساز شد. او گفته بود که اگر تأیید صلاحیت شود ۳۰ میلیون رأی میآورد، اما مدتی بعد توسط شورای نگهبان ردصلاحیت شد. ناصر حجازی در سال ۱۳۸۸، به بیماری سرطان مبتلا شد و از آن رنج میبرد. او در طول ۱۸ ماه بیماری که مقامات حکومتی هم به ملاقاتش رفتند، هیچگونه کمک دولتی و حکومتی را نپذیرفت. ناصر حجازی در ۳۱ فروردینماه ۱۳۹۰، در مصاحبهای نسبت به وضعیت اقتصادی و سیاستهای اقتصادی دولت از جمله هدفمندسازی یارانهها بهشدت اعتراض کرد و بیماریاش را هم ناشی از آن دانست. ناصر حجازی در ۳۰ اردیبهشتماه ۱۳۹۰، هنگامی که مشغول تماشای مسابقهی تیم فوتبال استقلال با پاس همدان بود، بهخاطر وخامت حالش بهکما رفت. او که ۱۸ ماه از بیماری سرطان ریه رنج میبرد، سرانجام در روز دوم خردادماه ۱۳۹۰، ساعت ۱۰ و ۵۵ دقیقه صبح در بیمارستان کسرای تهران چشم از جهان فروبست و پیکر او در قطعهی نامآوران بهشت زهرای تهران بهخاک سپرده شد. پیکر ناصر حجازی در حالی بهخاک سپرده شد که بر اساس گزارش خبرگزاریها بیش از ۱۵ هزار نفر از مردم و ورزشکاران در مراسم تشییع و خاکسپاری حضور داشتند. مردم در مراسم تشییع و خاکسپاری ناصر حجازی شعار میداند: «ناصر ما نمرده، این دولته که مرده- ناصرخان بلندشو ایرانی بیقراره»، «حجازی با غیرت، زدی تو حرف ملت»، «مبارک، بن علی، نوبت سید علی»، «نیروی انتظامی، خجالت خجالت». خبر درگذشت ناصر حجازی بازتابهای گستردهای در داخل و خارج بهدنبال داشت.
زندگی و تحصیلات
ناصر حجازی ۲۳ آذرماه ۱۳۲۸، در پیرانشهر (آذربایجان غربی) به دنیا آمد. در آنزمان پدرش نظامی بود و بههمین خاطر در یک مکان ساکن نبودند. ناصر حجازی پس پایان دوران دبستان همراه با خانواده به تهران مهاجرت کردند که نقطهی عطفی در زندگی ناصر شد. پدر ناصر اهل تبریز و مادرش اثل اهل خرمدره (استان زنجان) بود. ناصر در یک خانوادهی ۸ نفره در تهران زندگی میکرد. او در دوران کودکی سر به هوا و بازیگوش بود و در کلاس سوم و ششم دبستان مردود شد، اما در نهایت توانست دیپلم خود را بگیرد. ناصر در سال ۱۳۵۶، موفق به دریافت لیسانس در رشتهی مترجمی از دانشکده عالی ترجمه شد. او در سال ۱۳۴۸ با بهناز شفیعی که همدانشگاهی بودند، آشنا شد و پس مدتی با هم ازدواج کردند که حاصل این ازدواج دو فرزند بهنامهای آتیلا و آتوسا بود. هر دو فرزند ناصر فوتبالیست هستند، آتیلا وارد تیم استقلال شد و آتوسا نیز کاپیتان تیم ملی فوتسال بانوان گردید.[۱]
ورود به دنیای فوتبال
رشتهی اصلی ورزشی ناصر حجازی بسکتبال بود و برای تیم جوانان بسکتبال ایران نیز انتخاب شده بود، اما هر از گاهی هم برای تفریح فوتبال بازی میکرد. داستان ورود به فوتبال و دروازهبانی ناصر از آنجا آغاز شد که با دوستانش برای تماشای بازیهای درونمدرسهای رفته بودند. هنگام بازی دروازهبان تیم مدرسهی آنها مصدوم شده بود و مربی از ناصر خواست که دروازهبانی تیم را بهعهده بگیرد، اما ناصر نپذیرفت و در نهایت با اصرار مربی درون دروازه ایستاد و خوب از پس آن برآمد. آن روز نقطهی ورود ناصر به دنیای حرفهای فوتبال شد که خودش در جاهای مختلف آن روز را بهعنوان یکی از بهترین روزهای زندگیاش یادآوری میکرد.[۱]
ناصر حجازی خودش این ماجرا را اینطور تعریف میکند:
«من فوتبال را تنها به صورت تفریحی دنبال میکردم و رشته اصلیام بسکتبال بود و حتی برای تیم جوانان بسکتبال ایران هم انتخاب شدم. ماجرای فوتبال بازی کردنم از اینجا شروع شد که روزی با دوستان به تماشای بازی آموزشگاهی که تیم مدرسه ما هم در آن شرکت داشت رفتیم. در همان روز دروازهبان تیم مدرسه ما آسیب دید، مربی تیم مرا صدا زد و گفت ناصر بیا درون دروازه بایست. من هم گفتم آقا اصلاً من نمیتوانم، من فقط گاهی فوتبال بازی میکنم آن هم هافبک تیم نه دروازهبان، مربی دستبردار نبود و میگفت تو قد بلند هستی و بسکتبالیست هم بودی حتماً میتوانی چند توپ هوایی رو بگیری. خلاصه با اصرار مربی و با ترس و لرز و دلهره رفتم درون دروازه، آن روز برای من روزی بیاد ماندنی و خاطرهانگیز است. خودم هم باورم نمیشد. با وجود آنکه برای اولینبار درون دروازه ایستاده بودم، اینقدر خوب توپ میگرفتم. بازی که تمام شد همه تماشاگرانی که برای دیدن مسابقه آماده بودند تشویقم کردند.»[۲]
نخستین بازی ملی
«زدراکو رایکوف» بهعنوان سرمربی تیم ملی ایران، ناصر حجازی را برای تیم ملی انتخاب کرد و در مردادماه ۱۳۴۸، همراه با تیم ملی برای بازیهای دوستانه عازم شوروی شد و ۵ مسابقه انجام داد که نخستین تجربهی او در تیم ملی بود. ناصر حجازی در ۲۲ شهریورماه ۱۳۴۸، در سن ۱۹ سالگی نخستین بازی ملی رسمی خود را در «جام اکو» در آنکارای ترکیه در مقابل تیم ملی پاکستان انجام داد که با نتیجهی ۲ بر ۴ به نفع ایران تمام شد.
ممانعت از پیوستن به تیم منچستر یونایتد
ناصر حجازی در جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین شرکت داشت و عملکرد خوبی از خود نشان داد. با وجود اینکه تیم ملی ایران در مرحله گروهی ۸ گل خورد، اما ۴ گل را از روی نقطهی پنالتی دریافت کرد. پس از آن بود که ناصر حجازی مورد توجه تیم منچستر یونایتد قرار گرفت و مدتی نیز با این تیم تمرین کرد، اما فدراسیون فوتبال ایران به او اجازه نداد که به تیم منچستر بپیوندد و بدین ترتیب ناصر حجازی بزرگترین فرصت ورزش خود را از دست داد.[۳]
حذفشدن از تیم ملی
آخرین بازی ناصر حجازی در تیم ملی، در بازی بین ایران و کویت در سال ۱۳۵۹ بود. پس از آن بهخاطر قانون غیرمنطقی بهنام «قانون ۲۹ سالهها» از تیم ملی حذف شد. براساس این قانون حضور دروازهبانان بالای ۲۹ سال در تیم ملی ممنوع شده بود که این قانون فقط شامل ناصر حجازی میشد. بسیاری بر این باورند که این قانون تنها برای کنار گذاشتن ناصر حجازی که درست در آن زمان ۲۹ساله بود، تدوین شده است.[۳]
بهناز شفیعی همسر ناصر حجازی که شاهد حذفشدن ناصر از تیم ملی بود، در این باره میگوید:
«ناصر هر شب در منزل قدم میزد و حرص میخورد. من یکبار برای آرام کردن او گفتم حرص نخور! ممکن است این قانون را عوض کنند، ولی ناصر در جواب گفت: این قانون را گذاشتهاند تا من نباشم. این وسط چند نفر دیگر هم پاسوز من شدهاند، ولی شما امیدواری که آن را عوض کنند؟ بله! عوض میکنند اما زمانی که مطمئن شدند حجازی از فوتبال خداحافظی کرده است!... اگر این بیعدالتیها در حق ناصر حجازی رخ نمیداد، او ۱۵۰ بازی ملی داشت. ناصر همه سختیها را به جان خرید ولی عاشق ایران و ایرانیها باقی ماند و البته از مواضع خود هم کوتاه نیامد.»[۴]
در دست نگرفتن عکس خمینی
در واقع حذف ناصر حجازی از تیم ملی جریان دیگری داشت. قانون ممنوعیت ۲۹ سالهها هنگامی ابلاغ شد که در شروع بازی یکی از بازیهای استقلال تهران در اوایل پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، مقامات نظام جمهوری اسلامی برای مراسم ابتدایی به بازیکنان هر دو تیم عکسهایی از خمینی داده بودند که در دست بگیرند، اما ناصر حجازی از گرفتن عکس خمینی سر باز میزند و بهخاطر همین موضوع از ورود او به زمین فوتبال جلوگیری میکنند. در پی همین مسئله، قانون ممنوعیت بازیکنان بالای ۲۹ سال در تیم ملی تصویب گردید و به اجرا درآمد که هدف آن فقط حذف ناصر حجازی بود.[۳]
حفظ شرافت
ناصر حجازی در دههی ۱۳۶۰ و پس از برکناریش از تیم ملی، تا سال ۱۳۶۵ در درون دروازهی تیم استقلال باقی ماند، اما تحت فشار زیادی قرار داشت. سرانجام او آخرین گزینهی ممکن را برای خودش انتخاب کرد؛ رفتن به بنگلادش و پذیرش یک زندگی بسیار سخت که در واقع یک تبعید خودخواسته بود تا شرف و اصول خودش را حفظ کند. ناصر حجازی در این باره گفته بود:
«روزهای اولی که در هند و سپس بنگلادش بودم فقط میتوانستم روزی یک وعده شکمم را سیر کنم، آنهم نه با غذای خوب و مقوی بلکه با نان یا موز که ارزان بود. این سختیها را به جان خریدم تا از اصولم برنگردم، تا جلوی کسی تعظیم نکنم، تا دست کسی را نبوسم، تا مردانگیام را به حراج نگذارم، تا خداوند را ناراحت نکنم که آدم با شرافت و با عزتی باشم.»[۵]
شهرت و محبوبیت
ناصر حجازی یکی از مشهورترین و محبوبترین فوتبالیستهای ایران محسوب میشود و در باشگاه استقلال تهران از وی بهعنوان تنها اسطورهی این باشگاه نام میبرند.[۲]
دلیل اسطوره شدن ناصر حجازی تنها مهارت و درخشیدن در پست دروازهبانی نبود، بلکه او مردم را دوست داشت و او نیز محبوب مردم بود. بهخاطر ویژگی مردمیبودن او بود که جمشید مشایخی هنرمند شهیر سینمای ایران، حجازی را «تختی فوتبال» نامید. ناصر خان از جمله کسانی بود که به فوتبال و مردم عشق داشت و به عشق پول و شهرت وارد عرصهی فوتبال نشده بود و به همین دلیل لقب «مرد اسطورهای» گرفت.[۶]
نام ناصر حجازی تبدیل به «نماد فوتبال پاک» در استادیومها شد و سبک تیمداری و مربیگری او بهعنوان «مکتب حجازی» در یادها باقی ماند. حجازی حتی در بیرون از عرصهی فوتبال نیز در کنار مردم ایستاد و در اعتراضات سراسری سال ۱۳۸۸، در میان مردم بود.[۵]
ناصر حجازی لطف و محبتی که مردم به او داشتند را میدید و میفهمید و به همین خاطر در آغاز صفحهی وبسایتش که بههنگام بیماری راه انداخته بود، با خط خودش این جمله را نوشته بود:
«سپاس ایزد بیهمتایی که با مشعل فروزان ایمان به او و عشق خویش به سرزمین پارس مرا مورد لطف هموطنانم قرار داد.»[۶]
دوران مربی گری
نخستین تجربهی مربیگری ناصر حجازی به سال ۱۳۶۱، برمیگردد که بهعنوان بازیکن و مربی فعالیت میکرد. ناصر حجازی در آن سال تیم استقلال را نایبقهرمان کرد و پرسپولیس را شکست داد. نخستین تجربهی مربیگری خارجی ناصر حجازی نیز در باشگاه «محمدان بنگلادش» بود که نقطهی اوج این تیم در سال ۱۳۶۷، با شکست دادن پرسپولیس و صعود به یکچهارم نهایی در جام باشگاههای آسیا بود. این پیروزی در تاریخ فوتبال بنگلادش بیسابق بود و بهدنبال آن همهی مردم بیرون ریختند و به جشن و پایکوبی شکوهمندی پرداختند که حتی شهردار و وزیر امور خارجه بنگلادش هم در آن حضور و شرکت داشتند.
حجازی در دوران مربیگری خود، تیم استقلال تهران را به قهرمانی لیگ آزادگان و همچنین به مقام نایبقهرمانی جام باشگاههای آسیا رساند.
ناصر حجازی همچنین مربیگری تیمهای ذوبآهن اصفهان، سپاهان اصفهان، ماشینسازی تبریز، ابومسلم خراسان، استقلال رشت، استقلال اهواز و نساجی قائمشهر نیز بهعهده داشت. در سال ۱۳۸۶، پس از اینکه علی فتحاللهزاده دوباره بهسمت مدیرعاملی باشگاه استقلال انتخاب شد، ناصر حجازی مجدداً سرمربی تیم استقلال گردید، اما حدوداً پس از ۳ ماه برکنار شد. یکبار هم در مطبوعات صحبتهایی در مورد انتخاب حجازی بهعنوان سرمربی تیم ملی مطرح شد، اما محمد مایلی کهن (از طرفداران نظام جمهوری اسلامی) به سرمربی تیم ملی منصوب گردید. پسر ناصر حجازی در این باره گفته است که قرار بود پدرم بهعنوان مربی تیم ملی انتخاب شود، اما سرانجام نام مایلی کهن بهعنوان مربی تیم ملی اعلام شد.[۳]
حزباللهیها جایگزین ستارگان
پس از این تیم ملی ایران از راهیابی به جام جهانی ۱۹۹۴ آمریکا ناکام ماند و دیگر استادیومهای فوتبال تماشاگری نداشت، مسئولان فدراسیون فوتبال و مقامات رژیم ایران تصمیم گرفتند که با آوردن ستارههای قدیمی فوتبال مانند ناصر حجازی و علی پروین و استفاده از محبوبیت آنها، فوتبال ملی را ترمیم و بازسازی کنند. پیشنهاد این بود که ناصر حجازی سرمربی تیم ملی و علی پروین مدیر فنی شود، اما از آنجایی که مخالفت حجازی با حکومت عیان بود، سرمربیگری را به او ندادند. از طرف دیگر وقتی رئیس سازمان تربیتبدنی پیشنهاد حضور ناصر حجازی و علی پروین در رأس فوتبال را شنید، بر سر رئیس فدراسیون فوتبال داد زده بود که: اسم آن الکیها را نیاورید؛ ما باید جا برای بچهحزبالهیهایی مثل محمد مایلی کهن باز کنیم. درست روز بعد، مایلی کهن به سرمربیگری تیم ملی منصوب گردید و اینچنین نسل ستارگان دههی ۱۳۶۰، از تیم ملی حذف شدند.[۵]
کاندیدای ریاست جمهوری
ناصر حجازی در اردیبهشتماه سال ۱۳۸۴، برای انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کرد که خیلی خبرساز شد. او گفته بود که اگر تأیید صلاحیت شود ۳۰ میلیون رأی میآورد، اما مدتی بعد توسط شورای نگهبان ردصلاحیت شد.[۷]
سیاسیون و حکومتیهای نسبت به ثبت نام حجازی برای ریاست جمهوری واکنش تندی نشان دادند و او را به استهزاء گرفتند، اما ناصر خیلی سریع در گفتوگو با روزنامه خبر ورزشی نیت و قصد خود از ثبتنام را برملا کرد و گفت:
«به این دلیل وارد کارزار شدم که سیاسیها متعجب و ناراحت شوند و حالا هم بدون تعارف میگویم که همانطور که سیاسیها دوست ندارند ما ورزشیها سمتِ منصب و کار و تخصص آنها برویم، ما ورزشیها هم دوست نداریم آنها وارد فوتبال شوند، چون تخصص لازم را ندارند. به آنها حق میدهم که ایراد بگیرند، اما آیا آنها نیز به ما حق میدهند که بپرسیم چرا ورزش را سیاسیها اداره میکنند؟»[۸]
در بستر بیماری
ناصر حجازی در سال ۱۳۸۸، به بیماری سرطان مبتلا شد و از آن رنج میبرد. او در طول ۱۸ ماه بیماری که مقامات حکومتی هم به ملاقاتش رفتند، هیچگونه کمک دولتی و حکومتی را نپذیرفت. ناصر حجازی در این باره گفته بود:
«خیلی از مسئولان به دیدارم آمدند، اما من احتیاجی به کمک هیچکس نداشتم. آنها عددی نیستند که بخواهند به من کمک کنند، در اندازه این حرفها نیستند که بخواهند به ناصر حجازی کمک کنند.»[۱]
اعتراض به هدفمندی یارانهها
ناصر حجازی در ۳۱ فروردینماه ۱۳۹۰، در مصاحبهای نسبت به وضعیت اقتصادی و سیاستهای اقتصادی دولت از جمله هدفمندسازی یارانهها بهشدت اعتراض کرد و بیماریاش را هم ناشی از آن دانست. او در بخشی از گفتوگوی خود گفت:
«دولت میگوید ۴۰ هزار تومان در ماه به مردم کمک میکنیم، مگر مردم گدا هستند؟ مردم ایران روی گنج خوابیدهاند، نفت، گاز و… دولت حق ندارد به مردم کمک کند، دولت باید کار کند، خدمت کند و زحمت و دسترنج مردم را دودستی تقدیم آنها نماید. ۴۰ هزار تومان در ماه به مردم میدهند و بعد چند برابر آن را از جیب مردم برداشت میکنند و سپس ادعای خدمت به مردم دارند. از دید مسئولین خدمت دولت به مردم یعنی کار کردن مردم برای دولت و اینکه مردم کار کنند و پولشان را تقدیم دولت نمایند! برای من گاز میآمد ۴۰ هزار تومان و حالا میآید یک میلیون تومان. گاز به کشور همسایه با مبلغی بهمراتب کمتر از آنچه از جیب مردم برداشت میکنند، صادر میشود. با دیدن این شرایط نباید عصبانی شوم؟ نباید حرص بخورم و شرایط جسمانیام مثل امروز شود. یا رب روا مدار که گدا معتبر شود، گر معتبر شود ز خدا بیخبر شود.»[۷]
پس از این مصاحبه، رژیم ایران با تهدیدهای همیشگی و دشمنخواندن معترضان وارد شد و رسانههای حکومتی مانند «رجانیوز» با عصبانیت و بدون در نظر گرفتن بیماری و میزان محبوبیت حجازی در بین مردم، نوشت:
«به دروازهبان اسطورهای سالهای دور استقلال توصیه میکنیم در چارچوب خود حرکت کند و پا را فراتر از حد خود نگذارد، چون مردم طاقت همراهی او با دشمنان کشورشان را ندارند.»[۵]
درگذشت و خاکسپاری
ناصر حجازی در ۳۰ اردیبهشتماه ۱۳۹۰، هنگامی که مشغول تماشای مسابقهی تیم فوتبال استقلال با پاس همدان بود، بهخاطر وخامت حالش بهکما رفت. او که ۱۸ ماه از بیماری سرطان ریه رنج میبرد، سرانجام در روز دوم خردادماه ۱۳۹۰، ساعت ۱۰ و ۵۵ دقیقه صبح در بیمارستان کسرای تهران چشم از جهان فروبست.
مراسم تشییع پیکر ناصر حجازی قرار بود در روز سشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۰ برگزار شود، اما بهخاطر درخواست و پیشنهاد ورزشکاران و هواداران ناصر حجازی مبنی بر اینکه شمار بیشتری بتوانند در مراسم حضور داشته باشند، مراسم به چهارشنبه چهارم خرداد موکول گردید. همچنین قرار بر این بود که پیکر ناصر مطابق رسوم در ورزشگاه شیرودی (امجدیه) تشییع شود، اما شورای تأمین مخالفت کرد و مراسم تشییع به ورزشگاه آزادی منتقل گردید.[۷]
پیکر ناصر حجازی در حالی بهخاک سپرده شد که بر اساس گزارش خبرگزاریها بیش از ۱۵ هزار نفر از مردم و ورزشکاران در مراسم تشییع و خاکسپاری حضور داشتند.[۹]
مردم در مراسم تشییع و خاکسپاری ناصر حجازی شعار میداند: «ناصر ما نمرده، این دولته که مرده- ناصرخان بلندشو ایرانی بیقراره».[۱۰]
مردم همچنین شعر میدادند: «حجازی با غیرت، زدی تو حرف ملت»، «مبارک، بن علی، نوبت سید علی»، «نیروی انتظامی، خجالت خجالت»[۹]
در این مراسم شماری از شرکتکنندگان توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. پیکر ناصر حجازی در قطعهی نامآوران آرامستان بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
همچنین مراسم ختم ناصر حجازی در روز جمعه ۶ خردادماه، با حضور بیش از ۵ هزار نفر از مردم و ورزشکاران در مسجد شهرک غرب برگزار شد که بسیاری نیروهای حکومتی برای بهدست گرفتن کنترل حضور داشتند و از عکسبرداری و فیلمبرداری مردم ممانعت میکردند.[۱۰]
بازتابهای جامعه ورزشی
درگذشت ناصر حجازی بازتابهای گستردهای در جامعهی ورزشی بهدنبال داشت. کنگره فیفا (فدراسیون جهانی فوتبال) طی مراسمی نام کسانی که جزو عرصهی فوتبال بودند ذکر نمود و به یاد و احترام ناصر حجازی یک دقیقه سکوت کرد. همچنین وبسایت فیفا ناصر حجازی را بهعنوان مردی ماورای صوت نامید که توانست ایران را به دو قهرمانی جهانی برساند. رئیس فیفا (سپ بلاتر)، مربی سابق تیم ملی فوتبال ایران (کارلوس کیروش) درگذشت ناصر حجازی را تسلیت گفتند. حشمتالله مهاجرانی سرمربی سابق تیم ملی از ناصر حجازی بهعنوان مفاخر فوتبال ایران یاد کرد. باشگاههای فوتبال کشور نیز درگذشت حجازی را فقدان بزرگی برای فوتبال ایران خواندند.[۱]
مربی مشهور منچستر یونایتد «سر آلکس فرگوسن» پس اطلاع از بیماری ناصر حجازی، در نامهای کوتاه به حجازی نوشت: همهی منچستریها برایت دعا میکنند. پس از درگذشت ناصر نیز به احترام او کلاه از سر برداشت.[۶]
در روز دوم خرداد سال ۱۳۹۰ و پس از درگذشت ناصر حجازی، در برنامهی تلویزیونی نود، یک مسابقهی پیامک برگزار شد که بر اساس آن، شرکتکنندگان با فرستادن عدد «۱» یاد ناصر خان حجازی را گرامی داشتند. ارسال این پیامکها به بیش از ۴ و نیم میلیون رسید که این یک رکورد جدید بهلحاظ ارسال «اساماس» در یک برنامه تلویزیونی در ایران بود.[۱۱]
شایان ذکر است که یک فیلم مستند تحت عنوان «من ناصر حجازی هستم» تهیه شده بود که پس از چند اکران خصوصی قرار بر این بود که در تاریخ ۲۳ آذر ۱۳۹۴، مصادف با زادروز ناصر حجازی ارائه شود، اما با شکایت امیر قلعهنویی (فوتبالیست) توقیف شد. توقیف این مستند ۲۰ روز پیش از این از سوی شعبهی دهم بازپرسی دادسرای فرهنگ و رسانه صادر گردیده بود. این مستند روایتی از زندگی ناصر حجازی از زبان خانواده، دوستان و همکاران او بود.[۱۲]
افتخارات ناصر حجازی
ناصر حجازی، محبوبترین و مشهورترین دروازبان فوتبال ایران بود. ناصر خان دروازهبان اول تیم ملی فوتبال ایران در دههی ۱۳۵۰ بود. او دو قهرمانی در جام ملتهای آسیا، یک قهرمانی در بازیهای آسیایی و همچنین شرکت در جامجهانی و المپیک فوتبال را در کارنامهی ورزش خود دارد. ناصر حجازی همچنین همراه با تیم تاج (استقلال) در جام تختجمشید و جام باشگاههای آسیا حضور داشته است. حجازی از دیدگاه فدارسیون آمار و تاریخ فوتبال جهان بهعنوان چهلویکمین دروازهبان برتر قرن بیستم جهان شناخته شده و در روزنامه «نیونیشن» سنگاپور بهعنوان یکی از ۱۰ دروازهبان برتر جهان و همچنین در سایت ورزشی و معتبر «ESPN FC» جزو ۱۰ بازیکن برتر قارهی آسیا در همهی دوران مسابقات جام جهانی معرفی شده است. ناصر حجازی در پست دروازهبانی، دارای رتبهی دوم ایران و رتبهی ۱۳۴ جهان با رکورد ۸۳۷ دقیقه در بسته نگاه داشتن دروازه بوده است.[۳]
ناصر حجازی در طول زندگی ورزشی خود افتخارات زیادی داشته است. این افتخارات را میتوان به چند بخش تقسیم نمود: بازی باشگاهی، بازی تیم ملی، مربیگری و رئیس کمیته فنی
بازی باشگاهی
- قهرمانی جام باشگاههای تهران (تاج – ۱۳۴۸)
- قهرمانی جام میلز هندوستان (تاج – ۱۳۴۸)
- نایبقهرمانی جام باشگاههای تهران (تاج – ۱۳۴۹)
- نایبقهرمانی جام حذفی تهران (تاج – ۱۳۴۹)
- قهرمانی باشگاههای ایران (تاج – ۱۳۴۹)
- قهرمانی جام باشگاههای آسیا (تاج – ۱۳۴۹)
- قهرمانی جام میلز هندوستان (تاج – ۱۳۴۹)
- مقام سوم جام باشگاههای آسیا (تاج – ۱۳۵۰)
- قهرمانی جام چهارجانبه فوتبال تهران (تاج – ۱۳۵۰)
- مقام سوم جام باشگاههای ایران (تاج – ۱۳۵۰)
- نایبقهرمانی جام باشگاههای تهران (تاج – ۱۳۵۰)
- قهرمانی جام باشگاههای تهران (تاج – ۱۳۵۱)
- قهرمانی جام دوستی (تاج – ۱۳۵۱)
- نایبقهرمانی جام میلز هندوستان (تاج – ۱۳۵۱)
- قهرمانی جام اتحاد (تاج – ۱۳۵۲)
- نایبقهرمانی جام تخت جمشید (تاج – ۱۳۵۲)
- نایبقهرمان جام علم (تاج – ۱۳۵۲)
- قهرمانی جام تخت جمشید (تاج – ۱۳۵۳)
- نایبقهرمانی جام باشگاههای تهران (استقلال – ۱۳۶۱)
- قهرمانی جام باشگاههای تهران (استقلال – ۱۳۶۲)
- قهرمانی جام باشگاههای تهران (استقلال – ۱۳۶۴)
بازیکن تیم ملی
- حضور دربازیهای المپیک مونیخ (۱۹۷۲)
- قهرمانی جام ملتهای آسیا (۱۹۷۲)
- قهرمانی در مسابقات جام ایران (۱۳۵۱)
- قهرمانی بازیهای آسیایی (۱۹۷۴)
- قهرمانی جام ملتهای آسیا (۱۹۷۶)
- حضور دربازیهای المپیک مونترال (۱۹۷۶)
- حضور در جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین
- مقام سومی جام ملتهای آسیا (۱۹۸۰)
سرمربیگری
- نایبقهرمانی جام باشگاههای تهران (استقلال – ۱۳۶۱) (۱۳۶۱)
- ۳ بار قهرمانی لیگ کشور بنگلادش (باشگاه محمدان)
- صعود به جمع ۸ تیم برتر آسیا (محمدان بنگلادش)
- نایبقهرمانی جام چهارجانبه هندوستان (تیم ملی بنگلادش)
- مقام چهارم جام در جام باشگاههای آسیا (استقلال – ۱۳۷۵)
- قهرمانی جام خزر (استقلال – ۱۳۷۶)
- نایبقهرمانی جام دوستی امارات (استقلال – ۱۳۷۶)
- قهرمانی جام پرچم ترکمنستان (استقلال – ۱۳۷۶)
- قهرمانی جام چهارجانبه کیش (استقلال – ۱۳۷۶)
- قهرمانی جام آزادگان (استقلال – ۱۳۷۶)
- نایبقهرمانی جام باشگاههای آسیا (استقلال – ۱۹۹۹)
- نایبقهرمانی جام آزادگان (استقلال – ۱۳۷۷)
- کسب عنوان بهترین تیم شهرستانی - (ذوبآهن اصفهان – ۱۳۷۸)
- نایبقهرمانی جام چهارجانبه قائمشهر (نساجی قائمشهر – ۱۳۸۵)
رئیس کمیته فنی
- صعود به مرحله نیمهنهایی جام حذفی کشور اسلواکی (دی استرادا اسلواکی ۲۰۰۹)
- نایبقهرمانی لیگ برتر (استقلال – ۱۳۸۹)[۱۳]
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ زندگینامه ناصر حجازی، از تولد تا وفات - سایت جادوی باور
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ناصر حجازی؛ مردی که ایستاده مرد - سایت عصر ایران
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ بیوگرافی و عکس های قدیمی ناصر حجازی اسطوره فوتبال - سایت نمناک
- ↑ روزهای سخت زندگی ناصر حجازی؛ این قانون را مخصوص من گذاشتهاند/ فقط بهخاطر تو کراواتم را باز میکنم! - سایت خبر ورزشی
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ حجازی، روزی که عکس خمینی را در دست نگرفت - سایت ایران وایر
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ نگاهی به زندگی ورزشی و شخصی «ناصر حجازی» - سایت ایرانیان انگلستان
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ بیوگرافی ناصر حجازی - سایت آسمونی
- ↑ ناصر حجازی؛ از کشف ارسطو تا اخراج بهخاطر خمینی - سایت رادیو فردا
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ خداحافظی آخر با ناصر حجازی - سایت دویچهوله
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ حضور پرشمار مردم در مراسم سوگواری ناصر حجازی - سایت ایرانیان انگلستان
- ↑ بیوگرافی کامل و افتخارات زنده یاد ناصر حجازی - سایت ارتش آبیپوش
- ↑ مستند زندگی ناصر حجازی با شکایت قلعهنویی توقیف شد - سایت بیبیسی
- ↑ بیوگرافی ناصر حجازی اسطوره فوتبال ایران - سایت مجله ویستا