حاج‌میرزا آقاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰٬۶۵۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ آوریل ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷: خط ۲۷:


یکی از رویدادهای مهم در روابط خارجی ایران در زمان صدارت حاج میرزا آقاسی، ایجاد بحران در روابط ایران و عثمانی و تشکیل کمیسون چهارجانبه برای حل اختلافات دو کشور بود که بخاطر حمله والی بغداد به شهرهای مرزی ایران ایجاد شده بود که به عهدنامه ارزروم منجر شد<ref name=":0" />
یکی از رویدادهای مهم در روابط خارجی ایران در زمان صدارت حاج میرزا آقاسی، ایجاد بحران در روابط ایران و عثمانی و تشکیل کمیسون چهارجانبه برای حل اختلافات دو کشور بود که بخاطر حمله والی بغداد به شهرهای مرزی ایران ایجاد شده بود که به عهدنامه ارزروم منجر شد<ref name=":0" />
== رابطه میرزا آقاسی و محمدشاه ==
در تمام مدت سیزده سال صدارت آقاسی، پادشاه ایران در حقیقت او بود و محمدشاه علاوه بر آنکه به هیچ وجه در مقابل اعمال و فرمایشات آقاسی مخالفتی نشان نمی­داد، با وجود همه خطاها و خراب کاری­های او هر کس  از او انتقاد می­کرد به تبعید و آزار او می­پرداخت. در دستخط­هایی که محمدشاه به آقاسی نوشته او را با این عناوین خطاب کرده: «جناب حاجی سلمه الله تعالی یا جعلت فداک یا روحی فداک یا جناب روح پاک».
   این حال مریدی و مرادی بین شاه و وزیر ظاهراً از هر دو جانب بوده، زیرا که آقاسی نیز در پاره­ای از نامه­های خود خطاب به محمدشاه او را ولی خدا می­داند و می­نویسد که به آن خدایی که آفریننده زمین و زمان و خورشید آسمان است من بنده، به صداقت حضرت مالک اشتر پیوسته خدمتکار صادقم و به ولی مطلق (علیه السلام)، که سر کار پادشاهی را ولی خدامی دانم... 
    حاج میرزا آقاسی راه صوفیگری را به شاه نشان داد، به طوری که هر دو آنها به دو دوریش معروف شدند. از میرزا آقاسی چه در دوران حیاتش چه پس از مرگش با بد نامی یاد می­شود بلاخره صوفیگری شاه و  کارهای ناشایست میرزا آقاسی یا هر دو موضوع عاملی بود که بذر بدبختی­های مالی را در ایران کا شت
   تمایل محمدشاه به  صوفیگری موجب گردید که بر شدت مخالفت روحانیون نسبت به وی افزایش یابد به این ترتیب ملاحظه می­شود که صوفیگری در دست آقاسی سلاحی برای مبارزه با قدرت روحانیون بوده است.<ref>Iranian.com - [https://iranian.com/main/blog/m-saadat-noury/haji-mirza-aghasi.html رابطه میرزاآقاسی و محمدشاه]</ref>


== پایان کار حاج میزا آقاسی ماکویی مردی از شاوارشان ==
== پایان کار حاج میزا آقاسی ماکویی مردی از شاوارشان ==
خط ۷۲: خط ۸۱:


حاجی‌میرزا آقاسی شعر نیز می‌سرود و فخری تخلص می‌کرد. وی رساله منظومی به نام لطایف‌المعارف دارد که در 1257 به خط رضا قلی خان هدایت تحریر شده است.<ref name=":1" />
حاجی‌میرزا آقاسی شعر نیز می‌سرود و فخری تخلص می‌کرد. وی رساله منظومی به نام لطایف‌المعارف دارد که در 1257 به خط رضا قلی خان هدایت تحریر شده است.<ref name=":1" />
== روایتهایی از بی‌کفایتی میرزا آقاسی ==
«حاج میرزا آقاسی از مسائل نظامی ابداً اطلاعی نداشت ولی در عملیات جنگی جداً مداخله می‌کرد، حتی به‌پیشنهادات سرداران قشون هم ترتیب اثر نمی‌داد. چنان که در جنگ هرات سپاهیان ایران به‌دستور او یک سمت شهر را محاصره و سمت دیگر را رها کرده بودند و به‌همین سبب شبهنگام افغانان به‌اردوی محمدشاه شبیخون می‌زدند و جمعی را به‌هلاکت می‌رسانیدند. میرزا آقاخان وزیر لشگر با این عمل مخالف بود و می‌گفت:‌ شهر باید از همه طرف تحت محاصره واقع شود تا دشمن نتواند از خارج کمک بگیرد و ناچار به‌تنگنا بیفتند و سر تسلیم فرود آورد. صاحب‌منصبان قشون نیز نظر وزیر لشگر را تأئید می‌کردند امّا سخنان هیچ یک مورد توجه قرار نمی‌گرفت.
تا این که سرّ این امر را پرسش نمودند. حاجی در پاسخ گفت: چون اطراف شهر را نیک حصار دهیم، کار بر خصم سخت شود و در حراست خویش نیک بکوشد و حفظ حصار نیکو کند و کار ما به‌درازا کشد. امّا چون یک سوی شهر گشوده و راه فرار گشاده است. چون لختی سختی بیند، شهر را بگذارد و راه فرار بردارد»
سرانجام نظر وزیر لشگر و سرداران سپاه مورد تأئید واقع شد حاجی از این پیش‌آمد سخت برآشفت و کینهٔ میرزاآقاخان را به‌دل گرفت و در همین ایام است که طی یادداشتی خطاب به‌محمدشاه می‌نویسد: «چندان سررشته از قشون گردانیدن ندارم. امّا از این مردمان ظاهراً بهتر فهمیده باشم... چندین بندگی در خدمت دارم: حق تعلیم، حق نوکری، حق باطن، حق ظاهر و حق دولتخواهی.»
«در اثر مداخلات ناروای حاج میرزا آقاسی در کارهای نظام و عدم بصیرت او در امور و فنون لشکرکشی، بین سرداران سپاه اختلاف افتاد و نظم و انضباط اردو که اساس فتح و پیروزی سرباز در زمان جنگ است، از بین رفت و کار به‌جائی کشید که جاسوس‌های دشمن گاهی به‌طور ناشناس و چندی هم آزادانه میان اردوی محمدشاه به‌عملیات تخریبی بپردازند.»
چنان که جان ویلیام کی مؤلف تاریخ افغانستان می‌نویسد: «... پاتین‌جر که از افسران توپخانهٔ قشون انگلستان بود و مأمور تشویق یار محمدخان به‌مقاومت در برابر قشون ایران در هرات، همیشه اوقات با لباس مبدل به‌اردوی محمدشاه رفت‌و‌آمد می‌کرد و با کلنل استیووارت وابستهٔ نظامی سفارت انگیس در ایران ملاقات و مشورت می‌کرد.»
آوازهٔ بلاهت حاج میرزا آقاسی چنان عالمگیر شده بود که اکثر جهانگردان و مأموران سیاسی دولت‌های خارجی آن زمان در یادداشت‌های خود بدان پرداخته‌اند. مثلاً: کنت دوسرسی مأمور سیاسی فرانسه در ایران دربارهٔ حاجی میرزا آقاسی می‌نویسد: «اکثر اوقات خیالات عجیب و غریبی در مخیله حاجی خطور می‌کند و این از بدبختی مملکتی است که زمام امور آن را به‌کف با کفایت! او محول نموده‌اند. این مرد که در سن پیری تازه داخل کارهای دولتی شده است، با این که منکر هوش او نمی‌توان شد، از کوچک‌ترین و ساده‌ترین امور اداری اطلاعی ندارد. چون اغلب بد و ناسزا می‌گوید، صفای نیت او نیز مورد تردید است. وقتی که من به‌دیدن او رفتم وی در اتاقی نشسته بود که از نظر کثافت انسان را مشمئز می‌نمود. نظرات و نقشه‌های این مرد، عجیب و غریب به‌نظر می‌آمد خاصه که برنامه‌های خود را با کمال خونسردی شرح می‌داد. روزی می‌گفت از دست تقاضاهای بی‌مورد انگلیس جگرم خون شد. و چیزی نمانده که یک عده قشون به‌کلکته بفرستم و ملکه ویکتوریا را دستگیر کنم...»
با اینهمه، حاجی میرزا آقاسی صفات دیگری داشته که شگفتی سرشت او را تکمیل می‌کرده است. چنان که در تندخوئی و دشنام‌گوئی و استهزاء مردم زمان چنان بی‌محابا بوده که سپهر در '''ناسخ‌التواریخ''' می‌نویسد: «مردم ایران فراموش نکرده‌اند. آن گاه که به‌مجلس حاج میرزا آقاسی می‌رفتند، چنان بود که بر بیشهٔ هلاهل عبور می‌کردند.»
امّا پیش از آن که داور تاریخ به‌حساب حاجی برسد '''یغمای جندقی''' با زبان گزنده و پرده‌درش مردی را که به‌گفتهٔ جهانگردی به‌نام استیووارت «عجیب‌ترین خلقتی است که برای اداره امور ملی می‌شود تصور وجود او را کرد» به‌شلاق هجو کشیده است، که ناگفته بهتر».<ref>بایگانی مطبوعات ایران - [http://irpress.org/index.php?title=%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%B1_%D9%85%D9%86%D8%A7%D9%82%D8%A8_%D8%AD%D8%A7%D8%AC_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%D8%A2%D9%82%D8%A7%D8%B3%DB%8C اندر مناقب حاج میرزا آقاسی]</ref>
می‌گویند او بیشتر دو دستور می‌داد؛ یکی ریختن [https://secure.wikimedia.org/wikipedia/fa/wiki/%D8%AA%D9%88%D9%BE توپ]و دیگری کندن [https://secure.wikimedia.org/wikipedia/fa/wiki/%D9%82%D9%86%D8%A7%D8%AA کاریز]. این پافشاری او باعث شد این دستورها را از سر کم‌فهمی و نادانی او می‌دانند.او «در فن حکومت ناشایسته و در عین حال بامبول زن و جاه طلب بود»[https://secure.wikimedia.org/wikipedia/fa/wiki/%D8%AD%D8%A7%D8%AC%DB%8C_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%D8%A2%D9%82%D8%A7%D8%B3%DB%8C#cite_note-0  ۱] . گفته‌اند که در مسائل مدنی، داخلی، روابط بین‌الملل و به ویژه ارتباط با بیگانگان برخورد بسیار ساده‌لوحانه‌ای داشت به طوری که در کمال تعجب هر نامه‌ای را که به زیردستان خود می‌نوشت، یک نسخه را به سفارت‌های روس و انگلستان هم می‌فرستاد. در این باب، میرزا محمدتقی خان  امیرکبیر بعدی  که وزیرش بود بارها به او تذکر می‌داد اما او گوشش بدهکار نبود. «مسأله این است که حاجی اصلاً حوصلهٔ کار دیپلوماسی نداشت»[https://secure.wikimedia.org/wikipedia/fa/wiki/%D8%AD%D8%A7%D8%AC%DB%8C_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%D8%A2%D9%82%D8%A7%D8%B3%DB%8C#cite_note-1  ۲] و در مقابل بیگانگان دچار مقداری حس خودکم‌بینی بود.<ref>پرشین بلاگ - [https://sonqor.persianblog.ir/NM54YDnGwdSNdkrQ8BJ9-%C3%98%C2%AD%C3%98%C2%A7%C3%98%C2%AC%C3%9B%C5%92-%C3%99%E2%80%A6%C3%9B%C5%92%C3%98%C2%B1%C3%98%C2%B2%C3%98%C2%A7-%C3%98%C2%A2%C3%99%E2%80%9A%C3%98%C2%A7%C3%98%C2%B3%C3%9B%C5%92 حاجی میرزا آقاسی] </ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱٬۰۴۴

ویرایش