۱٬۰۴۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۲: | ||
== روایتهایی از بیکفایتی میرزا آقاسی == | == روایتهایی از بیکفایتی میرزا آقاسی == | ||
حاج میرزا آقاسی از مسائل نظامی ابداً اطلاعی نداشت ولی در عملیات جنگی جداً مداخله میکرد، حتی بهپیشنهادات سرداران قشون هم ترتیب اثر نمیداد. چنان که در جنگ هرات سپاهیان ایران بهدستور او یک سمت شهر را محاصره و سمت دیگر را رها کرده بودند و بههمین سبب شبهنگام افغانان بهاردوی محمدشاه شبیخون میزدند و جمعی را بههلاکت میرسانیدند. میرزا آقاخان وزیر لشگر با این عمل مخالف بود و میگفت: شهر باید از همه طرف تحت محاصره واقع شود تا دشمن نتواند از خارج کمک بگیرد و ناچار بهتنگنا بیفتند و سر تسلیم فرود آورد. صاحبمنصبان قشون نیز نظر وزیر لشگر را تأئید میکردند امّا سخنان هیچ یک مورد توجه قرار نمیگرفت. | |||
تا این که سرّ این امر را پرسش نمودند. حاجی در پاسخ گفت: چون اطراف شهر را نیک حصار دهیم، کار بر خصم سخت شود و در حراست خویش نیک بکوشد و حفظ حصار نیکو کند و کار ما بهدرازا کشد. امّا چون یک سوی شهر گشوده و راه فرار گشاده است. چون لختی سختی بیند، شهر را بگذارد و راه فرار بردارد. | تا این که سرّ این امر را پرسش نمودند. حاجی در پاسخ گفت: چون اطراف شهر را نیک حصار دهیم، کار بر خصم سخت شود و در حراست خویش نیک بکوشد و حفظ حصار نیکو کند و کار ما بهدرازا کشد. امّا چون یک سوی شهر گشوده و راه فرار گشاده است. چون لختی سختی بیند، شهر را بگذارد و راه فرار بردارد. | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۴: | ||
آوازهٔ بلاهت حاج میرزا آقاسی چنان عالمگیر شده بود که اکثر جهانگردان و مأموران سیاسی دولتهای خارجی آن زمان در یادداشتهای خود بدان پرداختهاند. مثلاً: کنت دوسرسی مأمور سیاسی فرانسه در ایران دربارهٔ حاجی میرزا آقاسی مینویسد: «اکثر اوقات خیالات عجیب و غریبی در مخیله حاجی خطور میکند و این از بدبختی مملکتی است که زمام امور آن را بهکف با کفایت! او محول نمودهاند. این مرد که در سن پیری تازه داخل کارهای دولتی شده است، با این که منکر هوش او نمیتوان شد، از کوچکترین و سادهترین امور اداری اطلاعی ندارد. چون اغلب بد و ناسزا میگوید، صفای نیت او نیز مورد تردید است. وقتی که من بهدیدن او رفتم وی در اتاقی نشسته بود که از نظر کثافت انسان را مشمئز مینمود. نظرات و نقشههای این مرد، عجیب و غریب بهنظر میآمد خاصه که برنامههای خود را با کمال خونسردی شرح میداد. روزی میگفت از دست تقاضاهای بیمورد انگلیس جگرم خون شد. و چیزی نمانده که یک عده قشون بهکلکته بفرستم و ملکه ویکتوریا را دستگیر کنم...» | آوازهٔ بلاهت حاج میرزا آقاسی چنان عالمگیر شده بود که اکثر جهانگردان و مأموران سیاسی دولتهای خارجی آن زمان در یادداشتهای خود بدان پرداختهاند. مثلاً: کنت دوسرسی مأمور سیاسی فرانسه در ایران دربارهٔ حاجی میرزا آقاسی مینویسد: «اکثر اوقات خیالات عجیب و غریبی در مخیله حاجی خطور میکند و این از بدبختی مملکتی است که زمام امور آن را بهکف با کفایت! او محول نمودهاند. این مرد که در سن پیری تازه داخل کارهای دولتی شده است، با این که منکر هوش او نمیتوان شد، از کوچکترین و سادهترین امور اداری اطلاعی ندارد. چون اغلب بد و ناسزا میگوید، صفای نیت او نیز مورد تردید است. وقتی که من بهدیدن او رفتم وی در اتاقی نشسته بود که از نظر کثافت انسان را مشمئز مینمود. نظرات و نقشههای این مرد، عجیب و غریب بهنظر میآمد خاصه که برنامههای خود را با کمال خونسردی شرح میداد. روزی میگفت از دست تقاضاهای بیمورد انگلیس جگرم خون شد. و چیزی نمانده که یک عده قشون بهکلکته بفرستم و ملکه ویکتوریا را دستگیر کنم...» | ||
با اینهمه، حاجی میرزا آقاسی صفات دیگری داشته که شگفتی سرشت او را تکمیل میکرده است. چنان که در تندخوئی و دشنامگوئی و استهزاء مردم زمان چنان بیمحابا بوده که سپهر | با اینهمه، حاجی میرزا آقاسی صفات دیگری داشته که شگفتی سرشت او را تکمیل میکرده است. چنان که در تندخوئی و دشنامگوئی و استهزاء مردم زمان چنان بیمحابا بوده که سپهر در ناسخالتواریخ مینویسد: «مردم ایران فراموش نکردهاند. آن گاه که بهمجلس حاج میرزا آقاسی میرفتند، چنان بود که بر بیشهٔ هلاهل عبور میکردند.» | ||
امّا پیش از آن که داور تاریخ بهحساب حاجی | امّا پیش از آن که داور تاریخ بهحساب حاجی برسد یغمای جندقی با زبان گزنده و پردهدرش مردی را که بهگفتهٔ جهانگردی بهنام استیووارت «عجیبترین خلقتی است که برای اداره امور ملی میشود تصور وجود او را کرد» بهشلاق هجو کشیده است، که ناگفته بهتر».<ref>بایگانی مطبوعات ایران - [http://irpress.org/index.php?title=%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%B1_%D9%85%D9%86%D8%A7%D9%82%D8%A8_%D8%AD%D8%A7%D8%AC_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%D8%A2%D9%82%D8%A7%D8%B3%DB%8C اندر مناقب حاج میرزا آقاسی]</ref> | ||
میگویند او بیشتر دو دستور میداد؛ یکی ریختن [https://secure.wikimedia.org/wikipedia/fa/wiki/%D8%AA%D9%88%D9%BE توپ]و دیگری کندن [https://secure.wikimedia.org/wikipedia/fa/wiki/%D9%82%D9%86%D8%A7%D8%AA کاریز]. این پافشاری او باعث شد این دستورها را از سر کمفهمی و نادانی او میدانند.او «در فن حکومت ناشایسته و در عین حال بامبول زن و جاه طلب بود»[https://secure.wikimedia.org/wikipedia/fa/wiki/%D8%AD%D8%A7%D8%AC%DB%8C_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%D8%A2%D9%82%D8%A7%D8%B3%DB%8C#cite_note-0 ۱] . گفتهاند که در مسائل مدنی، داخلی، روابط بینالملل و به ویژه ارتباط با بیگانگان برخورد بسیار سادهلوحانهای داشت به طوری که در کمال تعجب هر نامهای را که به زیردستان خود مینوشت، یک نسخه را به سفارتهای روس و انگلستان هم میفرستاد. در این باب، میرزا محمدتقی خان امیرکبیر بعدی که وزیرش بود بارها به او تذکر میداد اما او گوشش بدهکار نبود. «مسأله این است که حاجی اصلاً حوصلهٔ کار دیپلوماسی نداشت»[https://secure.wikimedia.org/wikipedia/fa/wiki/%D8%AD%D8%A7%D8%AC%DB%8C_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%D8%A2%D9%82%D8%A7%D8%B3%DB%8C#cite_note-1 ۲] و در مقابل بیگانگان دچار مقداری حس خودکمبینی بود.<ref>پرشین بلاگ - [https://sonqor.persianblog.ir/NM54YDnGwdSNdkrQ8BJ9-%C3%98%C2%AD%C3%98%C2%A7%C3%98%C2%AC%C3%9B%C5%92-%C3%99%E2%80%A6%C3%9B%C5%92%C3%98%C2%B1%C3%98%C2%B2%C3%98%C2%A7-%C3%98%C2%A2%C3%99%E2%80%9A%C3%98%C2%A7%C3%98%C2%B3%C3%9B%C5%92 حاجی میرزا آقاسی] </ref> | میگویند او بیشتر دو دستور میداد؛ یکی ریختن [https://secure.wikimedia.org/wikipedia/fa/wiki/%D8%AA%D9%88%D9%BE توپ]و دیگری کندن [https://secure.wikimedia.org/wikipedia/fa/wiki/%D9%82%D9%86%D8%A7%D8%AA کاریز]. این پافشاری او باعث شد این دستورها را از سر کمفهمی و نادانی او میدانند.او «در فن حکومت ناشایسته و در عین حال بامبول زن و جاه طلب بود»[https://secure.wikimedia.org/wikipedia/fa/wiki/%D8%AD%D8%A7%D8%AC%DB%8C_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%D8%A2%D9%82%D8%A7%D8%B3%DB%8C#cite_note-0 ۱] . گفتهاند که در مسائل مدنی، داخلی، روابط بینالملل و به ویژه ارتباط با بیگانگان برخورد بسیار سادهلوحانهای داشت به طوری که در کمال تعجب هر نامهای را که به زیردستان خود مینوشت، یک نسخه را به سفارتهای روس و انگلستان هم میفرستاد. در این باب، میرزا محمدتقی خان امیرکبیر بعدی که وزیرش بود بارها به او تذکر میداد اما او گوشش بدهکار نبود. «مسأله این است که حاجی اصلاً حوصلهٔ کار دیپلوماسی نداشت»[https://secure.wikimedia.org/wikipedia/fa/wiki/%D8%AD%D8%A7%D8%AC%DB%8C_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%D8%A2%D9%82%D8%A7%D8%B3%DB%8C#cite_note-1 ۲] و در مقابل بیگانگان دچار مقداری حس خودکمبینی بود.<ref>پرشین بلاگ - [https://sonqor.persianblog.ir/NM54YDnGwdSNdkrQ8BJ9-%C3%98%C2%AD%C3%98%C2%A7%C3%98%C2%AC%C3%9B%C5%92-%C3%99%E2%80%A6%C3%9B%C5%92%C3%98%C2%B1%C3%98%C2%B2%C3%98%C2%A7-%C3%98%C2%A2%C3%99%E2%80%9A%C3%98%C2%A7%C3%98%C2%B3%C3%9B%C5%92 حاجی میرزا آقاسی] </ref> |
ویرایش