حیدرخان عمواوغلی: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۶٬۲۷۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ آوریل ۲۰۱۸
خط ۲: خط ۲:


از نخستین رهبران چپ ایران<ref>دانشنامه جهان اسلام - [http://rch.ac.ir/article/Details?id=8237 حیدرخان عمواوغلی]</ref>
از نخستین رهبران چپ ایران<ref>دانشنامه جهان اسلام - [http://rch.ac.ir/article/Details?id=8237 حیدرخان عمواوغلی]</ref>
حيدرخان چراغ ‌برقي (به جهت کار در کارخانه برق آستانه حضرت رضا (ع) و سپس در کارخانه حاجي حسين آقا امين‌الضرب در تهران) يا حيدرخان بمبي (به جهت اينکه در طول مشروطه و استبداد صغير هر چه بمب در خانه رجال و درباريان ترکيد و يا حتي سوء قصد به جان محمدعلي شاه با نارنجک، همگي يا طرح او بود يا اجراي مستقيم توسط خودش)، نام اصلي‌اش حيدر تاري ويرديوف است از اتباع رسمي دولت روسيه تزاري بود و از ساکنين ولادي قفقاز.<ref name=":3">پارسینه - [http://www.parsine.com/fa/news/5783/%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D9%88%D9%84%DB%8C%D9%86-%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D9%85%D8%AF%D8%B1%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AD%DB%8C%D8%AF%D8%B1%D8%AE%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D9%85%D9%88%D8%A7%D9%88%D8%BA%D9%84%DB%8C آشنایی با اولین تروریست مدرن ایرانی: حیدرخان عمواوغلی]</ref>


حیدرخان عمواوغلی (زاده ۱۸۸۰ در ارومیه-درگذشته ۱۹۲۰) انقلابی ایرانی و از فعالان موثر جنبش مشروطه ایران و از رهبران حزب کمونیست ایران. پس از به توپ بستن مجلس حیدرخان عمواوغلی عده‌ای داوطلب فدایی را برای مبارزه با محمدعلی شاه و یاری مجاهدین تبریز روانه نمود و خود نیز به تبریز آمد.
حیدرخان عمواوغلی (زاده ۱۸۸۰ در ارومیه-درگذشته ۱۹۲۰) انقلابی ایرانی و از فعالان موثر جنبش مشروطه ایران و از رهبران حزب کمونیست ایران. پس از به توپ بستن مجلس حیدرخان عمواوغلی عده‌ای داوطلب فدایی را برای مبارزه با محمدعلی شاه و یاری مجاهدین تبریز روانه نمود و خود نیز به تبریز آمد.
خط ۱۴: خط ۱۶:


== زندگی نامه ==
== زندگی نامه ==
* حیدرخان عمواوغلی مشهور به حیدر برقی که با نام تاری ویردیوف نیز شناخته می شود، در شهر ارومیه (رضائیه) (یا به قولی در سلماس) از پدری به نام علی اکبر افشار و مادری به نام زهرا خانم متولد شد. پدرش علی‌اکبر افشار، طبیب بود. مشهدی علی‌اکبر را مردم عمو خطاب می‌کردند. به همین خاطر حیدرخان به عمواوغلی شهرت یافت. او مردی دل‌سوز ومهربان بود و در میان مردم نفوذ بسیار داشت. وی درسال 1265 ه.ش به علت فشارهای ماموران دولتی همراه خانواده اش در شهر الکساندرپل (لنیناکان) در ارمنستان مقیم شد.<ref name=":0" />
وي فرزند ميرزا علي‌اکبر اروميه‌اي بود، معلوم نيست از اروميه به قفقاز رفته يا از سلماس به هر جهت، جد حيدرخان يعني پدر ميرزاعلي‌اکبر معروف به حاجي ملاعلي تاري ويرديوف بود، و در شهر ارمني‌نشين الکساندروپل که يکي از ولايتهاي صنفي ارمنستان بوده و بعدها در زمان تصرف امپراطوري عثماني گمري و سرانجام در زمان حکومت اشتراکي شوروي به نام لنيناکال موسوم گشت، ساکن بوده است.» 1
 
« حيدر را به اين جهت عمواوغلي مي‌گفته که عده‌اي کثير از رفقا و آشنايان، ميرزا علي‌اکبر را عمو خطاب مي‌کردند و به همين جهت فرزندش با پسرعمو يا عمواوغلي مي‌گفتند و اين گونه شد که اين نام بر حيدرخان ماند و وي را حيدر عمواوغلي خطاب مي کردند.» <ref name=":3" />
 
حیدرخان عمواوغلی مشهور به حیدر برقی که با نام تاری ویردیوف نیز شناخته می شود، در شهر ارومیه (رضائیه) (یا به قولی در سلماس) از پدری به نام علی اکبر افشار و مادری به نام زهرا خانم متولد شد. پدرش علی‌اکبر افشار، طبیب بود. مشهدی علی‌اکبر را مردم عمو خطاب می‌کردند. به همین خاطر حیدرخان به عمواوغلی شهرت یافت. او مردی دل‌سوز ومهربان بود و در میان مردم نفوذ بسیار داشت. وی درسال 1265 ه.ش به علت فشارهای ماموران دولتی همراه خانواده اش در شهر الکساندرپل (لنیناکان) در ارمنستان مقیم شد.<ref name=":0" />
* او به آن دلیل که مردم رضائیه و روستاهای آذربایجان برای درمان و یا یافتن راه حلی برای دشواری های روزمره خود به وی مراجعه می کردند و او نیز از هیج کمکی دریغ نمی کرد ،در میان مردم محبوبیت فراوان یافته بود و به همین دلیل زیر فشار خوانین بود. پس از مدتی، به همراه خا نواده اش ناچار به جلای وطن شد و در ارمنستان اقامت گزید.<ref name=":1" />
* او به آن دلیل که مردم رضائیه و روستاهای آذربایجان برای درمان و یا یافتن راه حلی برای دشواری های روزمره خود به وی مراجعه می کردند و او نیز از هیج کمکی دریغ نمی کرد ،در میان مردم محبوبیت فراوان یافته بود و به همین دلیل زیر فشار خوانین بود. پس از مدتی، به همراه خا نواده اش ناچار به جلای وطن شد و در ارمنستان اقامت گزید.<ref name=":1" />
* حیدر خان در آن شهر پس از اتمام تحصیلات ابتدائی در ایروان، دبیرستان را به پایان رسانید و در عین حال با برخی از آثار انقلابی آشنا شد و در 18 سالگی وارد حزب سوسیال دموکرات شد. سپس در گرجستان به دانشگاه برق انیستیتوی پلی تکنیک رفت و دیپلم مهندسی برق گرفت. حیدرخان بعد از تحصیل به باکو رفت و به اتفاق کراسین که ازانقلابیون معروف بود، ایستگاه برقی بر پا کرد، سپس در کارخانه متقال بافی، ماشینیست برق شد و سرانجام به سمت سرمکانیک در صنایع نفتی تقی اف به کار مشغول شد.
* حیدر خان در آن شهر پس از اتمام تحصیلات ابتدائی در ایروان، دبیرستان را به پایان رسانید و در عین حال با برخی از آثار انقلابی آشنا شد و در 18 سالگی وارد حزب سوسیال دموکرات شد. سپس در گرجستان به دانشگاه برق انیستیتوی پلی تکنیک رفت و دیپلم مهندسی برق گرفت. حیدرخان بعد از تحصیل به باکو رفت و به اتفاق کراسین که ازانقلابیون معروف بود، ایستگاه برقی بر پا کرد، سپس در کارخانه متقال بافی، ماشینیست برق شد و سرانجام به سمت سرمکانیک در صنایع نفتی تقی اف به کار مشغول شد.
خط ۹۲: خط ۹۸:


پس از تاسیس حکومت شوروی در آذربایجان و عقب نشینی ارتش انگلیس از قفقاز و سپس گیلان، جنبش آزادیبخش در گیلان دوباره احیا شد و با حضور عناصر چپ و حزب عدالت (بعدتر حزب کمونیست) در سال 1299 ه.ش نخستین جمهوری انقلابی در گیلان اعلام شد. در اردبیهشت 1300 ه.ش، پس از مذاکرات طولانی، امضای توافق بر سر همکاری جدید با میرزا کوچک‌خان را امکان‌پذیر ساخت. بر این اساس در دوره هفت ماهه پایانی نهضت جنگل به یاران میرزا کوچک‌خان پیوست. وی اندیشهٔ اتحاد با میرزا را داشت و پس از توافق با میرزا برای جنگلی‌ها پول و اسلحه فراهم کرد. پس از اختلافات و کشمکش‌هائی که در جنبش جنگل پیش آمد، حیدر خان در یکی از روستاهای گیلان محاصره و کشته شد.<ref name=":0" />
پس از تاسیس حکومت شوروی در آذربایجان و عقب نشینی ارتش انگلیس از قفقاز و سپس گیلان، جنبش آزادیبخش در گیلان دوباره احیا شد و با حضور عناصر چپ و حزب عدالت (بعدتر حزب کمونیست) در سال 1299 ه.ش نخستین جمهوری انقلابی در گیلان اعلام شد. در اردبیهشت 1300 ه.ش، پس از مذاکرات طولانی، امضای توافق بر سر همکاری جدید با میرزا کوچک‌خان را امکان‌پذیر ساخت. بر این اساس در دوره هفت ماهه پایانی نهضت جنگل به یاران میرزا کوچک‌خان پیوست. وی اندیشهٔ اتحاد با میرزا را داشت و پس از توافق با میرزا برای جنگلی‌ها پول و اسلحه فراهم کرد. پس از اختلافات و کشمکش‌هائی که در جنبش جنگل پیش آمد، حیدر خان در یکی از روستاهای گیلان محاصره و کشته شد.<ref name=":0" />
== چپ و راست زدن ==
پس از به توپ بستن مجلس، حيدر سر از بادکوبه در آورد و از آنجا مطلب براي روزنامه‌‌هاي تفليس مي‌نوشت در حمله به پايتخت حيدر نيز شرکت کرد، و سپس در تهران جهت اجراي مقاصد و منويات انجمن آذربايجان، نقشه کشتن ميرزا علي‌اصغر اتابک را کشيد و سپس فرقه دموکرات را به همراهي عده‌اي از سکولارهاي بنام آن دوران پايه‌ريزي کرد ولي مهمترين تروري که پس از استبداد انجام داد، طرح ترور حضرت آيت‌ا... سيد عبدالله بهبهاني بود که به طراحي حيدر عمواوغلي و رهبري و اجراي حيدر اردبيلي انجام شد ولي نامبرده و اتباعش در لباس دوره‌گرد خرده‌فروش از تهران خارج شدند، در اين اثنا حيدر‌خان عمواوغلي دستگير شد و به جهت نبود مدراک آزاد شد و به ميان بختياري رفت ولي پس از مدتي به تهران آمد، و در خانهء يکي از آزاديخواهان منزل کرد، يفرم‌خان ارمني، که باطنا دوستدار وي بود به وي خبر داد که دولت دستور توقيف تو را صادر کرده است، در نتيجه حيدر در لباس چارپاداران از تهران به مشهد و از آنجا به عشق‌آباد ترکستان روس رفت و سپس به فرانسه و سوئيس رهسپار شد و به همکاران لنين پيوست ولي بار ديگر به ايران آمد و در جريان درگيري پارک اتابک بين قواي دولتي و مجاهدين، با تمام دوستي که با ستارخان داشت، بر عليه وي جنگيد. (جالب اينجاست که ستارخان هميشه مي‌گفت: هر جه عمواوغلي بگويد همان است.)<ref name=":3" />
ستارخان بازوی نیرومند انقلاب مشروطه،که دسته های فدایی تحت رهبری حیدرعمواوغلی را تا آخرین روزهای مقاومت تبریز در کنار خود داشت . همیشه می گفته است: «حرف همان است که حیدر خان بگوید».  
عارف قزوینی شاعرو ترانه سرای ایران، حیدرعمواوغلی را چکیده ی انقلاب نامیده و تصنیف معروف «از خون جوانان وطن لاله دمیده» را به حیدر عمواوغلی هدیه کرده است.<ref>نوید نو - [http://rahman-hatefi.net/navidenou-908-96-123-960422.htm حیدرخان عمواوغلی]</ref>
== مرگ ==
در بحبوحه پيش از جنگ بين‌الملل اول، حيدر در روسيه بود و سپس به برلين رفت، و در آغاز جنگ از برلين خارج شد و در لباس صاحب‌منصبي ترکهاي عثماني در بين‌النهرين جنگيد و تا کرمانشاه پيش آمد، سپس به آلمان رفت ولي چون صداي انقلاب بلشويکي گوش فلک را کر مي‌کرد به همراهي لنين درسوئيس پرداخت و به همراهي وي به روسيه رفت و در جريان پيروزي در کنار لنين بود. ولي در آخرين سفر به ايران از طرف بلشويکهاي ترک گيلان آمد و به همراهي ميرزا کوچک خان پرداخت و در يک بحث و رويارويي تند بين وي و اتباع جنگل، به سوء ظن ياران ميرزا دچار شد و توسط حسن‌خان معين‌الرعايا دستگير و زنداني شد و در همان سال به دستور وي و بر خلاف نظر ميرزا کوچک خان کشته شد.<ref name=":3" />


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱٬۰۴۴

ویرایش

منوی ناوبری