۳۹۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
«عمل را که شروع کردی، ضربه میخوری، ضربه نخوردن ندارد. منتها باید سعی کنی کمتر ضربه بخوری».<ref name=":2">نشریه مجاهد شماره 44-30 فروردین 1359</ref> | «عمل را که شروع کردی، ضربه میخوری، ضربه نخوردن ندارد. منتها باید سعی کنی کمتر ضربه بخوری».<ref name=":2">نشریه مجاهد شماره 44-30 فروردین 1359</ref> | ||
== | == اولین دستگیری علی باکری == | ||
اولين بازداشت او در ۵ مرداد ۱۳۴۹ در تربت حيدريه روی داد، زمانی به همراه شهيد رضا رضايی بود که به علت سوء ظن ماموران بازداشت شد و پس از مدتی آزاد گرديد. در اواسط سال ۱۳۴۹ از شغل خود در دانشگاه استعفا داد و به بهانه ادامه تحصيل با اخذ گذرنامه رسمی از راه دبی به بيروت رفت و در آنجا در مورد تعليمات نظامی اعضای سازمان با مسئولين جنبش فتح مذاکره کرد. پس از آن در اواخر سال ۱۳۴۹ بمنظور شناسايی سازمانها و گروههای مبارز خارج از کشور به اتفاق بديع زادگان وارد فرانسه شد. | |||
علی در ارديبهشت ماه سال ۵۰ از پاريس به بيروت بازگشت و مقادير زيادی اسلحه و مهمات تهيه کرد و در تيرماه همان سال به ايران بازگشت و از طريق برادر کوچک ترش«حميد» چهار قبضه مسلسل، سه قبضه اسلحه کمری،۱۵۰ تير فشنگ کاليبر ۹ ميليمتری و خفيف و ۵۰۰ عدد نارنجک و بمب گاما ساخته اسپانيا را با جاسازی در چمدان به صورت قاچاقی وارد کشور کرد. | |||
وی پس از ورود به کشور در ارتباط با مسئوليت قبلی خود بعنوان سرپرست گروه شيمی، جزوه ای نيز در باره مواد منفجره تدوين نمود. | |||
سال ۴۹ ظاهراً برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت؛ ولی در واقع برای تعلیمات نظامی و تعلیمات دیگر به فلسطین رفته بود. او از انقلاب فلسطین درس و تجربه آموخت و بدینگونه با تجربه ای بیش از پیش و با کوله باری از سلاح به ایران بازگشت او درایران تجارب خود را در اختیار سایر همرزمانش گذاشت. علی دربارهٔ مشکلات آینده با روشن بینی خاصی میگفت: | سال ۴۹ ظاهراً برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت؛ ولی در واقع برای تعلیمات نظامی و تعلیمات دیگر به فلسطین رفته بود. او از انقلاب فلسطین درس و تجربه آموخت و بدینگونه با تجربه ای بیش از پیش و با کوله باری از سلاح به ایران بازگشت او درایران تجارب خود را در اختیار سایر همرزمانش گذاشت. علی دربارهٔ مشکلات آینده با روشن بینی خاصی میگفت: | ||
ویرایش