کاربر:Shahab/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
خط ۹۴: خط ۹۴:
این در حالیست که پس از انقلاب پذیرش زنان در واحد های ویژه ارتش متوقف شد اما در جمع نیروهای پلیس تعدادی از زنان امکان گذراندن دوره های چتر بازی و انجام پرش با چتر را داشته اند.
این در حالیست که پس از انقلاب پذیرش زنان در واحد های ویژه ارتش متوقف شد اما در جمع نیروهای پلیس تعدادی از زنان امکان گذراندن دوره های چتر بازی و انجام پرش با چتر را داشته اند.


بهاره ساسانی که خارج از ایران و در کشورهای روسیه، کنیا، تایلند و امارات متحده عربی نیز تجربه پرش با چتر را داشته می گوید در میان غیرنظامیان تنها پنج زن را می شناسد که مدرک کامل دوره چتربازی را دریافت کرده اند.<references />
بهاره ساسانی که خارج از ایران و در کشورهای روسیه، کنیا، تایلند و امارات متحده عربی نیز تجربه پرش با چتر را داشته می گوید در میان غیرنظامیان تنها پنج زن را می شناسد که مدرک کامل دوره چتربازی را دریافت کرده اند.
 
== '''وضعیت بد ورزش بانوان از زبان دو بانوی ورزشکار''' ==
ایسنا: همین چند هفته پیش بود که الهه احمدی و مریم طوسی، بانوان سرشناس ورزش ایران به ایسنا آمدند و درباره مسائل مختلف ورزش بانوان حرف زدند؛ این بار سولماز عباسی، قایقران المپیکی ایران و نیلوفر اردلان ملی‌پوش فوتسال بانوان میهمان ایسنا بودند. آن‌ها ‌روبرویمان نشستند و از ورزش بانوان گفتند؛ از این که هنوز هم تفاوت بین ورزش مردان و زنان در جامعه ورزشی ایران مشهود است و هنوز مردان ورزشکار حرف‌هایشان را راحت‌تر به زبان می‌آورند تا زنان.
 
آنها گفتند که حضور با پوشش اسلامی در میادین بین‌المللی افتخار دارد اما کاش پس از حضور در این مسابقات مسوولی بیاید و از نظر فنی از بانوان بپرسد که تجربه‌اش چه بود و چه چیزهایی برایش مهیا نبود. آنها می‌گویند هنوز فرهنگ جامعه به شکلی است که به ورزش بانوان نگاه جنسیتی می‌شود.
 
باید بگویم که بانوان هیچ گاه خود را با مردان ورزشکار مقایسه نمی‌کنند اما چرا وقتی ورزشکاران مرد به مسابقه‌ای می‌روند و مقام می‌آورند، همان زمان پاداششان داده می‌شود! من همیشه گفته‌ام که بانوان با عشق در رشته فوتبال و فوتسال حضور دارند و معتقدم که من نسل سوخته فوتبال بانوان هستم مانند قدیمی‌های فوتبال مردان که می‌گویند ما نسل سوخته‌ایم؛ حالا هم من نسل سوخته فوتبال و فوتسال بانوان هستم. چون وقتی راه بازشده و تیم های پایه وجود دارد در نهایت دو سه سال دیگر می‌توانم فوتبال بازی کنم و قاعدتاً باید جای خود را به جوانترها خواهم داد.
 
تنها اردوی تیم ملی سه ماه تعطیل شد که دلیلش کوتاهی همه جانبه بود چون دلخوری‌هایی پیش آمد و همه را ناراحت کرد این موضوع بر می‌گردد به مراسم تجلیل که ما را دعوت کردند اما حتی اسم بازیکنان را نخواندند در حالی که ما بازیکنانی را داشتیم که از شهرهای دیگر آمده بودند و دوست داشتند که تنها لحظه‌ای نامشان گفته شود اما این اتفاق نیفتاد. 
 
پیش ازالمپیک مسائلی برای فدراسیون ما پیش آمد و تحولاتی صورت گرفت که ورزشکاران هم ناخواسته وارد حواشی شدند و تحت تاثیر آن قرار گرفتند و هنوز هم این موضوعات ادامه دارد. بحث پاداش هم زخم کهنه‌ای است و دیگر از مطرح کردنش خسته شده‌ایم. اما همیشه برایم سوال است که چه فرقی بین ورزشکاران مرد و زن وجود دارد؟ ما همه ورزشکار هستیم و تلاش می‌کنیم که بهترین نتیجه را بگیریم پس چرا این همه تفاوت وجود دارد؟ تنها چیزی که می‌تواند این مسئله را توجیه کند این است که از لحاظ فرهنگی و در بین عموم مردم؛ ورزشکاران مرد تافته جدا بافته هستند و این موضوع ما را اذیت می‌کند.
 
صحبتهای سولمازعباسی : به طول مثال وقتی از المپیک برگشتم جلسه‌ای را با خانم اکبرآبادی به عنوان مسوول اول ورزش بانوان گذاشتند؛ ما هم خوشحال شدیم که خواسته‌اند تا مشکلاتمان را بگوییم. اما وقتی به جلسه رفتیم متوجه شدیم که ورزشکاران را تک به تک فرا می‌خوانند. زمانی که داخل اتاق رفتم، خانم اکبرآبادی به همراه دو خانم دیگر در اتاق حضور داشتند و ابتدا معاون امور بانوان وزارت ورزش، من را محکوم کرد که چرا مربی‌ام فلانی است؟ چرا مربی و سرپرست تیم در زمان اعزام به المپیک زن و شوهر بودند؟ و در تمام مدت برایم سوال بود که زن و شوهر بودن مربی و سرپرست تیم ملی چه ارتباطی به من ورزشکار دارد؟! خانم اکبرآبادی به من گفت که چرا کاورت در قایق داخل شلوارت بود؟
 
من مقابل بسیاری از حرف‌های خانم اکبرآبادی سکوت کردم چون حرفهایشان فنی نبود و اصلا نپرسید که ما در المپیک چه کار کرده‌ایم ، تمریناتمان چگونه بود؟ مشکلی داشتیم یا نه ... وزارت ورزش تنها یک کارشناس را در زمان المپیک همراه ما فرستاده بودند که این خانم کاملاً شخصی راجع به برخی مسائل که دیده بود در این جلسه به خانم اکبرآبادی گزارش می‌داد و خانم اکبرآبادی در اولین و آخرین جلسه‌ای که با من به عنوان یک ورزشکار المپیکی داشت، از من پرسید که چرا مربی‌ات با سرپرست تیم زن و شوهر هستند! واقعاً این موضوع چه ربطی به من ورزشکار داشت؟ وقتی خانم اکبرآبادی عنوان کرد که چرا کاورت را در قایق داخل شلوارت بود، عنوان کردم "خانم اکبرآبادی کاش می‌آمدید و قایق ما را می‌دید؛ صندلی ما درقایق، روی ریل حرکت می‌کند و اگر من کاورم را داخل شلوار نگذارم سر 500 متر کاورم زیر صندلی می‌رود و باید بایستم و دوباره کاور را از زیر صندلی بیرون بکشم و هر 500 متر همین اتفاق می‌افتد." اما خانم اکبرآبادی عنوان کرد که شما نباید این موضوع را تشخیص دهید! که پاسخ دادم " کاش می‌آمدید و لباس ما را می‌دید. خودتان می‌گفتید ما چه لباسی بپوشیم."
 
اما خانم اکبرآبادی عنوان کرد که "چرا روز مسابقه کاورت را از وسط پایت ندوختی!" که پاسخ دادم " ورزشکاری که به المپیک رسیده و برای اولین بار در چنین سطحی از مسابقات حضور دارد بنشیند و کاورش را از وسط پایش بدوزد؟" پاسخ خانم اکبرآبادی این بود که " می‌آمدی و لباست را از من می‌گرفتی" اما گفتم " مرجع من فدراسیون است و این لباس را فدراسیون در اختیار من گذاشته؛ این گونه نبوده است که از کمد شخصی‌ام لباس بردارم. این لباس یک لباس رسمی مسابقه است که سال‌هاست ملی پوشان با آن مسابقه می‌دهند تنها تفاوتش این است که قایقرانان در زمان مسابقه کاورشان را در می‌آورند اما من راحت نیستم که کاورم را در بیاورم و به همین دلیل کاورم را در نیاوردم و داخل شلوار گذاشتم." آن زمان بغض کرده بودم و وقتی از اتاق بیرون آمدم گریه کردم چون احساس کردم نمی‌توانم با فردی که چنین مسوولیت بزرگی دارد درباره موضوعات واضح و بدیهی صحبت کنم. حتی مسائلی را که مطرح می‌کردم نمی‌پذیرفت.
 
سولماز عباسی:تنها چیزی که عنوان شد این بود که اصلا از نتیجه شما راضی نبودم. ما پول خرج شما کردیم و این چه نتیجه‌ای بود؟ من هم گفتم "خانم اکبرآبادی من هم از نتیجه‌ای که گرفتم راضی نیستم. اما این هزینه‌ای که می‌گویید برای سایر ورزشکاران هم بوده اما من توانستم ورودی المپیک را بیاورم و از این بابت عذرخواهی می‌کنم." می‌خواهم بگویم آن زمانی که مقابل خانم اکبرآبادی نشسته بودم، از رفتن به المپیک پشیمان بودم و می‌گفتم من اینجا چه کار می‌کنم؟ و این تنها نشستی بود که من با خانم اکبرآبادی داشتم.
 
آن زمان به این نتیجه رسیدم که اگر مسوول ورزش بانوان یک مرد بود اما ورزشی و فنی به موضوعات نگاه می‌کرد قطعاً چنین احساسی به من دست نمی‌داد. یعنی به این نتیجه رسیدم که بعضی اوقات می‌آییم یک چیز را درست کنیم و از آن طرف بام می‌افتیم. مثلا می‌خواهیم برای خانم‌ها یک مسوول خانم بیاوریم و فرد غیر فنی را به عنوان مسوول می‌گذاریم که بیشتر چوب لای چرخ ورزشکاران زن می گذارد. مثلا؛ در فدراسیون قایقرانی خانم دباغ به عنوان نایب رییس بانوان، سعی می‌کند که بین ورزشکاران مرد و زن تفاوتی وجود نداشته باشد اما باز هم گاهی نگاه جنسیتی می‌شود. یعنی می‌آیند تیم را با کادر بانوان می‌بندند و مربی که سطح بسیار پایین‌تری نسبت به ورزشکار دارد را در ترکیب تیم می‌گذارند و با این کار بیشتر به بانوان لطمه می‌زنند.
 
البته در حال حاضر ملی پوشان خود را با شرایط فعلی وقف داده‌اند اما نیاز دارند که یک مربی خوب بالای سرشان باشد.
 
واقعیت این است که عمر ورزش بانوان آنقدر در کشور کوتاه است که ما در حال حاضر مربی زن خوب نداریم که بتواند جهشی در کیفیت کار ورزشکاران زن به وجود آورد و نیاز است برای بانوان از خارج مربی بیاورند؛ اما می‌گویند پول نداریم. قرار نیست وقتی پولی برای آوردن مربی خارجی نیست، مربی بالای سر تیم ملی باشد که تیشه به ریشه تیم بزند.<references />
۲۴۴

ویرایش

منوی ناوبری