حبیب‌الله آشوری: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۸٬۲۸۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۸ مهٔ ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹۴: خط ۹۴:
"توحید" آشوری چنان با اهمیت بود و شد که رهبر کنونی جمهوری اسلامی آن را در همان برش زمانی، ملاحظات خود ـ و نه دیدگاه‌های آشوری ـ می‌دانست.  <ref name=":2" />
"توحید" آشوری چنان با اهمیت بود و شد که رهبر کنونی جمهوری اسلامی آن را در همان برش زمانی، ملاحظات خود ـ و نه دیدگاه‌های آشوری ـ می‌دانست.  <ref name=":2" />


== فعالیت‌های پس از انقلاب ==
== نظریات مخنلف در مورد کتاب توحید ==
مهدی خزعلی  می‌نویسد: "تابستان ۵۷، پدرم محکوم و فراری است. در خانه‌ای محقر نزدیک کوهسنگی مشهد اقامت دارد. شب‌ها جلسات مخفیانه با روحانیون سیاسی مشهد چون هاشمی‌نژاد و طبسی دارند. یک شب به حاج رضا (از مؤمنین بازار) می فرمایند که به مسجد کرامت برو و بعد از نماز مغرب و عشا آقای خامنه‌ای را به منزل ما بیاور". آقای خامنه‌ای به منزل ما آمدند. بحث در باره موضوع آشوری بود و مباحث کتاب توحید؛ پدر بسیار تند در رد توحید آشوری سخن می گفتند و آشوری را مرتد می‌خواندند، گاهی عتاب تندی هم به آقای خامنه‌ای به دلیل حمایت ایشان از آشوری داشتند! آقای خامنه‌ای در جواب رأی به ارتداد پدر می‌گفتند: "او مسلمان است و صبح که به منزل ما می‌آید، نمازش را در منزل ما می‌خواند" پدر می گفتند: "همین که نمازش را به منزل شما می‌آورد و نشان می‌دهد برای رفع شبهه است و گرنه نمازش را در مسجد یا حرم می‌خواند و به منزل شما می‌آمد!"<ref name=":2" />


== دستگیری و زندان ==
== دستگیری و زندان ==
خط ۱۳۸: خط ۱۳۹:
پس از نماز مغرب ما دو تن به مدرسه خان (مدرسه‌ای که به دست آیت‌الله بروجردی بنا شده و در دهانه گذر خان قم در روبروی میدان آستانه قرار دارد) رفتیم. وقتی رسیدیم آشوری در حال صحبت بود. حجره نسبتا بزرگ بود و شماری در حدود بیست-سی طلبه حضور داشتند. ما هم در جمع نشستیم و گوش فرا دادیم. کمی هم پرسش و پاسخ بود. از آن گفتارها و گفت‌وگوها اکنون چیز خاصی به یاد نمی‌آورم ولی همین اندازه می‌دانم که پیرامون همان مطالب کتاب توحید بود و او تلاش می‌کرد مدعیاتش را توضیح دهد و رفع ابهام کند. تنها نکته مهمی که از آشوری به یاد دارم جمله «جنگ عمامه» بود که فکر می‌کنم ایشان دو یا سه بار تکرار کرد. زمینه کاربرد تعبیر نیز این بود که می‌گفت: . . .حالا جنگ عمامه راه نیفتد! تعبیر قشنگ و به جایی بود. از آن زمان تا حالا این جمله را بارها و بارها به مناسبت به کار برده و می‌برم. «جنگ عمامه» کنایتی است از جنگ مذهبی و علمایی که عمدتا بر سر عقاید افراد و در واقع تفتیش عقاید و در نهایت برای سرکوبی عقاید دگراندیشان است و در تاریخ اسلام همواره در جریان بوده و در جمهوری اسلامی با شدت و غلظت تمام قابل مشاهده است. هرچه بود من و آقای تقوی راضی برگشتیم.<ref>[http://zeitoons.com/30526 سایت خبری و تحلیلی زیتون -حبیب‌الله آشوری و «جنگ عمامه»]</ref>
پس از نماز مغرب ما دو تن به مدرسه خان (مدرسه‌ای که به دست آیت‌الله بروجردی بنا شده و در دهانه گذر خان قم در روبروی میدان آستانه قرار دارد) رفتیم. وقتی رسیدیم آشوری در حال صحبت بود. حجره نسبتا بزرگ بود و شماری در حدود بیست-سی طلبه حضور داشتند. ما هم در جمع نشستیم و گوش فرا دادیم. کمی هم پرسش و پاسخ بود. از آن گفتارها و گفت‌وگوها اکنون چیز خاصی به یاد نمی‌آورم ولی همین اندازه می‌دانم که پیرامون همان مطالب کتاب توحید بود و او تلاش می‌کرد مدعیاتش را توضیح دهد و رفع ابهام کند. تنها نکته مهمی که از آشوری به یاد دارم جمله «جنگ عمامه» بود که فکر می‌کنم ایشان دو یا سه بار تکرار کرد. زمینه کاربرد تعبیر نیز این بود که می‌گفت: . . .حالا جنگ عمامه راه نیفتد! تعبیر قشنگ و به جایی بود. از آن زمان تا حالا این جمله را بارها و بارها به مناسبت به کار برده و می‌برم. «جنگ عمامه» کنایتی است از جنگ مذهبی و علمایی که عمدتا بر سر عقاید افراد و در واقع تفتیش عقاید و در نهایت برای سرکوبی عقاید دگراندیشان است و در تاریخ اسلام همواره در جریان بوده و در جمهوری اسلامی با شدت و غلظت تمام قابل مشاهده است. هرچه بود من و آقای تقوی راضی برگشتیم.<ref>[http://zeitoons.com/30526 سایت خبری و تحلیلی زیتون -حبیب‌الله آشوری و «جنگ عمامه»]</ref>


'''؛'''
== نامه حبیب الله آشوری به آیت الله خمینی ==
حدود سه ماه بعد از انقلاب(۲۴ اردیبهشت سال ۵۸)، حبیب‌الله آشوری ضمن نامه‌ای به آیت‌‌الله خمینی، جوسازی علیه خودش و بازجویی و زندانی‌شدن در اوین را شرح می‌دهد.
 
بسمه تعالی 
 
از آنجا که جانشینی ستم بجای عدل دردآور و جایگزینی خلاف بجای قانون رنج آور است، بخصوص که تقوای نظام را نیز مخدوش و حیثیت اسلام را نیز لکه دار می‌کند، عرض حال ذیل را که نمودار اینهمه است تقدیم می‌کنم: 
 
... 
 
در روز ۵۸/۲/۴ دست‌های مرموزی که احیاناً نمی‌خواهند اذهان به تعقیب مجرمان اصلی ترور سرلشگر قره نی – که به بیان امام امپریالیسم و عوامل آن می‌باشند – سیر کند، مرا در [روزنامه]کیهان عضو برجسته ی گروه فرقان قلمداد کردند تا از یکطرف توطئۀ خود را بپوشانند و از طرف دیگر چون مرا سّد راه افکار مرتجعانه ی خود می‌دانند نابود کنند و یا لااقل حیثیت مرا لکه‌دار نمایند. 
 
... 
 
من پس از تکذیب این دسیسه به کیهان مراجعه کردم که منشأ این توطئه مشخص و تعقیب قانونی شود تا در نظام عدل اسلامی همچون نظام ظلم طاغوتی هر کسی نتواند به هر کسی هر انگی را بچسباند و از طرف دیگر واقعیت امر را بپوشاند، لکن در آنجا به این نتیجه رسیدم که باز هم همان دست‌ها قویاً پشت مسأله ایستاده‌اند و نه تنها از تعقیب مُفتری که حتی از مشخص نمودن آن نیز کیهان را محذور می‌دارند. 
 
از این رو از اینجا مأیوس شدم و با تنظیم اعلام جرمی علیه این توطئه – که رونوشت آن پیوست نامه است – به دادگاه انقلاب پناه بردم، لکن در محضر مقدس دادستانی کل انقلاب نیز با کمال تعجب نه تنها به این دعوی برخوردی در شان عدالت اسلامی ننمودند که بی هیچ زمینۀ قانونی و حقوقی زیرکانه مرا به بازجوئی گرفتند. 
 
...<ref name=":3">[http://www.hamneshinbahar.net/article.php?text_id=472 همنشین بهار-حبیب‌الله آشوری و رنج‌هایش] 
 
[http://www.hamneshinbahar.net/article.php?text_id=472 شهر خالی‌ست ز عشاق.]
</ref>
 
پس از آن با اعتراض و ناامیدی، به عنوان آخرین مرجع به کمیته مرکزی امام به سرپرستی آقای مهدوی کنی مراجعه نمودم و رونوشتی از اعلام جرم خویش را که همان روز به مطبوعات نیز داده بودم (که بدلائلی که برایم روشن نیست از چاپ آن خودداری کرده‌اند)، به این کمیته تسلیم نمودم، ولی با کمال تأسف باید بگویم جواب این دادخواست بدون هیچ تبیین و توضیحی، در همانجا بازداشت غیر مترقبۀ من بود! 
 
... 
 
از آن به بعد مرا با چشم بسته به زندان اوین بردند و در سلول انفرادی محبوس نمودند و با اینکه پیشاپیش و در همان بازجوئی‌های اولیه واقعیت امر برایشان مسلم بود، همچنان به بازداشت غیرقانونی من ادامه دادند تا سرانجام بعد از یک هفته به عنوان اعتراض به این عمل دور از تقوای نظام اسلامی اعلام اعتصاب غذا نمودم و تا هنگام آزادی بدین اعتصاب ادامه دادم. آنها خود هنگام آزادی پس از یازده روز معترف شدند که نظریه‌ای جز بر ناموجه بودن بازداشت من نمی‌توانند ارائه نمایند. 
 
... 
 
اکنون من مُجدداً نسبت به مفتریانی که چنین اتهامی را در روزنامۀ کیهان به من نسبت داده‌اند و نیز نسبت به آنان که بر خلاف قانون و دستورات اکید و مکرر شما و دولت انقلاب بر ممنوعیت دستگیری‌های خودسرانه، به بازداشت من مبادرت کرده‌اند اعلام جرم می‌کنم چه اینکه در این جریان برایم مسجل گردیده که دست‌هائی از اقامۀ این دعوی و روشن شدن واقعیت امر جلوگیری می‌کنند تا چهرۀ ارتجاعی و نفاق افکن‌شان برای رهبری انقلاب و ملت بپاخاستۀ ایران آشکار نشود: همان «منابع مطلع» که کیهان معرفی آنان را منوط به اجازۀ دادستانی کل انقلاب کرده‌است. 
 
... 
 
بازداشت غیرقانونی من نشان داد که دشمن با تمسک به چه شیوه‌هائی سعی در ایجاد و تشدید بدبینی نسبت به انقلاب اسلامی ما دارد علی‌الخصوص در جنبۀ حقوقی آن که بارزترین ملاک حقانیت و عدالت خواهی این نظام است.
 
لذا اکنون با طرح دادخواست خود در پیشگاه رهبری انقلاب، انتظار دارم محتوی فرمایش پیامبر(ص) که «لن تُقَدّسَ أُمة لا یُؤْخَذ للضعیف فیها حقّه من القوىّ غیرمُتَتَعْتِعٍ» در این امر همچون امور دیگر تحقق عینی و عملی یابد و حق انسانی مظلوم، هر چند که ضعیف باشد، از مفتری ظالم هر چند که قوی باشد ستانده شود و اتهام زنندگانی از اینگونه، مشخص گشته و به حکم عدالت اسلامی مورد تعقیب و جزا قرار گیرند. 
 
حبیب‌الله آشوری 
 
... 
 
رونوشت جهت: 
 
شورای انقلاب، دفتر آیه الله طالقانی، دادستان کل انقلاب، وزارت دادگستری، نخست وزیری، کیهان، اطلاعات، رادیو تلویزیون، کمیتۀ حقوق بشر، کانون وکلا، کانون زندانیان سیاسی.
 
۲۴ اردیبهشت ۱۳۵۸<ref name=":3" />


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
۳۹۵

ویرایش

منوی ناوبری