بی‌بی مریم بختیاری: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
ویراستاری
بدون خلاصۀ ویرایش
(ویراستاری)
خط ۸۶: خط ۸۶:
== کتاب خاطرات بی‌بی مریم بختیاری ==
== کتاب خاطرات بی‌بی مریم بختیاری ==
کتاب خاطرات بی بی مریم گنجینه‌ای است که او برای مردم ایران به ارمغان گذاشته‌است. در این کتاب وی خاطرات خود را از دوران کودکی،وکشته شدن پدرش توسط [[ظل السلطان|ظل ‌‌السلطان]]  و نیز [[فتح تهران]] توسط برادرش سردار اسعد به رشته تحریردرآورده است. کتاب او حکایت زندگی یک زن ایرانی و از ایل بختیاری وروایت شرایط سیاسی و اقتصادی ایران است او در این کتاب دردهای سردار بانویی دلاور را ترسیم می‌کند، که هرگز عدم تساوی حقوق میان زن و مرد در ایران، روح آزاده او را رها نکرد.<ref>[http://2khtarbakhtiari.blogfa.com/post-209.aspx حرف از جنس زمان -سردارمریم بختیاری]</ref>در کتاب خاطراتش آمده‌است که:<blockquote>« ... تمام بدبختی های ما از خودمان می باشد زیرا که نه علم داریم و نه حقوق خود را می دانیم، اگر ما هم بدانستیم که برای چه خلقت شدیم البته در اطراف حقوق خود جان فشانی‌ها می کردیم. ما حالا فکر می‌کنیم فقط برای مردها خلق شده‌ایم یا برای اسارت و کنیزی خلق شده‌ایم. ما می‌توانستیم برای حقوق انسانی خود به تمام ملل عالم تظلم بکنیم و حقوق خود را برقرار بکنیم زیرا که امروز قرن بیستم می‌باشد و [ به ] اصطلاح فرنگی‌ها عصر طلایی. امروز زن‌های اروپایی در تمام اداره‌جات دولتی و ملتی مقام بزرگی را دارا می‌باشند، کرسی وکالت را اشغال نموده‌اند اما ما زن‌های ایرانی ابداً از عالم انسانیت خارجیم... ».<ref>کتاب خاطرات بی بی مریم بختیاری</ref></blockquote>او در خاطراتش، سنت‌های پوسیده و اعتقادات خرافی و مذهبی در ایل را به نقد می‌کشد واز تعصبات واجبارات بر ضد زنان ابراز انزجار میکند و در قسمتی از کتاب خاطراتش می‌نویسد:
کتاب خاطرات بی بی مریم گنجینه‌ای است که او برای مردم ایران به ارمغان گذاشته‌است. در این کتاب وی خاطرات خود را از دوران کودکی،وکشته شدن پدرش توسط [[ظل السلطان|ظل ‌‌السلطان]]  و نیز [[فتح تهران]] توسط برادرش سردار اسعد به رشته تحریردرآورده است. کتاب او حکایت زندگی یک زن ایرانی و از ایل بختیاری وروایت شرایط سیاسی و اقتصادی ایران است او در این کتاب دردهای سردار بانویی دلاور را ترسیم می‌کند، که هرگز عدم تساوی حقوق میان زن و مرد در ایران، روح آزاده او را رها نکرد.<ref>[http://2khtarbakhtiari.blogfa.com/post-209.aspx حرف از جنس زمان -سردارمریم بختیاری]</ref>در کتاب خاطراتش آمده‌است که:<blockquote>« ... تمام بدبختی های ما از خودمان می باشد زیرا که نه علم داریم و نه حقوق خود را می دانیم، اگر ما هم بدانستیم که برای چه خلقت شدیم البته در اطراف حقوق خود جان فشانی‌ها می کردیم. ما حالا فکر می‌کنیم فقط برای مردها خلق شده‌ایم یا برای اسارت و کنیزی خلق شده‌ایم. ما می‌توانستیم برای حقوق انسانی خود به تمام ملل عالم تظلم بکنیم و حقوق خود را برقرار بکنیم زیرا که امروز قرن بیستم می‌باشد و [ به ] اصطلاح فرنگی‌ها عصر طلایی. امروز زن‌های اروپایی در تمام اداره‌جات دولتی و ملتی مقام بزرگی را دارا می‌باشند، کرسی وکالت را اشغال نموده‌اند اما ما زن‌های ایرانی ابداً از عالم انسانیت خارجیم... ».<ref>کتاب خاطرات بی بی مریم بختیاری</ref></blockquote>او در خاطراتش، سنت‌های پوسیده و اعتقادات خرافی و مذهبی در ایل را به نقد می‌کشد واز تعصبات واجبارات بر ضد زنان ابراز انزجار میکند و در قسمتی از کتاب خاطراتش می‌نویسد:
[[پرونده:آرامگاه بی‌بی مریم بختیاری تخت فولاد اصفهان.jpg|بندانگشتی|آرامگاه بی‌بی مریم بختیاری تخت فولاد اصفهان، تکیه بختیاری‌ها]]
[[پرونده:آرامگاه بی‌بی مریم بختیاری تخت فولاد اصفهان.jpg|بندانگشتی|آرامگاه بی‌بی مریم بختیاری در تخت فولاد اصفهان، تکیه بختیاری‌ها]]
<blockquote>«از آنجایی که زن‌های بدبخت در ایران ترقی نمی‌کنند و صفت‌های خوب آنها در پس پرده است، ایشان یک مرد بزرگ و متشخص شده (منظور برادرش است)، من یک زن پشت پرده‌نشین، او ترقی نموده‌است و من تنزل. در ایران زن‌های بدبخت یا باید بزک بکنند، شبانه روز در فکر لباس و پودر و سرخاب باشند یا خیاطی و ریسمان تابیدن، کار بزرگ همین است. افسوس که وجود چندین میلیون زن در خاک ایران از عدم علم برای هیچ‌کس اهمیتی ندارد، کاری که به آنها می‌دهند، ترشی خیار و بادنجان انداختن است».<ref>کتاب خاطرات بی بی مریم بختیاری ص 42-43</ref></blockquote>
<blockquote>«از آنجایی که زن‌های بدبخت در ایران ترقی نمی‌کنند و صفت‌های خوب آنها در پس پرده است، ایشان یک مرد بزرگ و متشخص شده (منظور برادرش است)، من یک زن پشت پرده‌نشین، او ترقی نموده‌است و من تنزل. در ایران زن‌های بدبخت یا باید بزک بکنند، شبانه روز در فکر لباس و پودر و سرخاب باشند یا خیاطی و ریسمان تابیدن، کار بزرگ همین است. افسوس که وجود چندین میلیون زن در خاک ایران از عدم علم برای هیچ‌کس اهمیتی ندارد، کاری که به آنها می‌دهند، ترشی خیار و بادنجان انداختن است».<ref>کتاب خاطرات بی بی مریم بختیاری ص 42-43</ref></blockquote>


۲۵۱

ویرایش

منوی ناوبری