۱٬۶۶۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
تاریخچهٔ سازمان در این مدت روشن ومشخص است همینطور که بعد از دستگیری من نمونههائی از فعالیت و تلاش سازمان، و خبرهائی را که به طور رسمی ومشخص به عرض دفتر امام یا شورای انقلاب یا ا خیرا به ریاست جمهوری رساندهاند. اینها روشن و مشخص است. فعالیت من هم نهایتاً چیزی غیر از رسیدن به چنین اطلاعاتی نبوده، اطلاعاتی که در نهایت عملکردی جز بقای جمهوری اسلامی نداشته و فعالیتهای سازمان هم از این به بعد نخواهد داشت. آقای موسوی نبریزی میگویند ممکن است مدارک آن نزد ایشان باشد که اگر نبود من گوشههائی از این فعالیت را بعداً به عرض هممیهنان و دادگاه محترم میرسانم. | تاریخچهٔ سازمان در این مدت روشن ومشخص است همینطور که بعد از دستگیری من نمونههائی از فعالیت و تلاش سازمان، و خبرهائی را که به طور رسمی ومشخص به عرض دفتر امام یا شورای انقلاب یا ا خیرا به ریاست جمهوری رساندهاند. اینها روشن و مشخص است. فعالیت من هم نهایتاً چیزی غیر از رسیدن به چنین اطلاعاتی نبوده، اطلاعاتی که در نهایت عملکردی جز بقای جمهوری اسلامی نداشته و فعالیتهای سازمان هم از این به بعد نخواهد داشت. آقای موسوی نبریزی میگویند ممکن است مدارک آن نزد ایشان باشد که اگر نبود من گوشههائی از این فعالیت را بعداً به عرض هممیهنان و دادگاه محترم میرسانم. | ||
'''من صحبتی هم با مردم میهنمان دارم'''. | '''من صحبتی هم با مردم میهنمان دارم'''.[[پرونده:Zimg 033 31.jpg|جایگزین=دادگاه محمد رضا سعادتی به ریاست موسوی تبریزی|بندانگشتی|دادگاه محمد رضا سعادتی به ریاست موسوی تبریزی]]میخواهم بگویم فکر نکنند که من طی این مدتی که به این دادگاه آورده شدم به دور از مسائل و دردهای آنها بودم، دادگاه را هم من تشکیل ندادم و وقتش را خود دادگاه و دادسرا انتخاب کرده. | ||
میخواهم بگویم فکر نکنند که من طی این مدتی که به این دادگاه آورده شدم به دور از مسائل و دردهای آنها بودم، دادگاه را هم من تشکیل ندادم و وقتش را خود دادگاه و دادسرا انتخاب کرده. | |||
من میدانم که بسیارزی از هممیهنان عزیزم الان و در این ماه عزیز بر مزار شهدای خودشان نشستهاند. | من میدانم که بسیارزی از هممیهنان عزیزم الان و در این ماه عزیز بر مزار شهدای خودشان نشستهاند. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۳: | ||
حتماً در جریان بودید که من در اینجا، در دادگاه به نوعی ناراحت شدم و این حتماً از چهره و برخورد و قیافهٔ من هم روشن و مشخص بود من اگر در بی دا دگاه آریامهری محاکمه میشدم و انواع و اقسام تهمتها و شیوههای غیرانسانی به کار برده میشد ناراحت نمیشدم و حتی به آن شیوهها میخندیدم چون مسئله روشن بود. | حتماً در جریان بودید که من در اینجا، در دادگاه به نوعی ناراحت شدم و این حتماً از چهره و برخورد و قیافهٔ من هم روشن و مشخص بود من اگر در بی دا دگاه آریامهری محاکمه میشدم و انواع و اقسام تهمتها و شیوههای غیرانسانی به کار برده میشد ناراحت نمیشدم و حتی به آن شیوهها میخندیدم چون مسئله روشن بود. | ||
این که من در این دادگاه ناراحت شدم علتش تنها این بود که من چنین انتظاری را نداشتم و هنوز هم ندارم و برای من همانطور که قبلاً هم مطرح کردم سنگین بود که با چنین شیوهها و با چنین برخوردهائی روبرو شوم | این که من در این دادگاه ناراحت شدم علتش تنها این بود که من چنین انتظاری را نداشتم و هنوز هم ندارم و برای من همانطور که قبلاً هم مطرح کردم سنگین بود که با چنین شیوهها و با چنین برخوردهائی روبرو شوم | ||
خط ۸۷: | خط ۸۵: | ||
== اعدام محمد رضا سعادتی == | == اعدام محمد رضا سعادتی == | ||
سرانجام در چهارم مرداد ۱۳۶۰ علی رغم مخالفتهای بسیار، با پرونده سازی مجدد توسط لاجوردی با زدن اتهاماتی جديد، مانند تشويق کاظم افجه ای از اعضای مجاهدين به ترور محمد کچويی رييس زندان اوين و ارتباط مداوم با مرکزيت مجاهدين از درون زندان و استمرار جاسوسی از درون زندان و اتهامات دیگر، محمد رضا سعادتی اعدام شد<ref>[https://www.radiofarda.com/a/f3_sadati_execution/2222953.html نقش گیلانی و لاجوردی در اعدام سعادتی، سایت رادیو فردا]</ref>. | [[پرونده:لاجوردی در زندان اوین.jpg|جایگزین=لاجوردی در زندان اوین|بندانگشتی|'''لاجوردی در زندان اوین''']]سرانجام در چهارم مرداد ۱۳۶۰ علی رغم مخالفتهای بسیار، با پرونده سازی مجدد توسط لاجوردی با زدن اتهاماتی جديد، مانند تشويق کاظم افجه ای از اعضای مجاهدين به ترور محمد کچويی رييس زندان اوين و ارتباط مداوم با مرکزيت مجاهدين از درون زندان و استمرار جاسوسی از درون زندان و اتهامات دیگر، محمد رضا سعادتی اعدام شد<ref>[https://www.radiofarda.com/a/f3_sadati_execution/2222953.html نقش گیلانی و لاجوردی در اعدام سعادتی، سایت رادیو فردا]</ref>. | ||
=== ماجرای اعدام سعادتی توسط لاجوردی === | === ماجرای اعدام سعادتی توسط لاجوردی === | ||
یکی از ماموران سپاه در دهه ۶۰ به نام احمد قدیریان که در زندان اوین به همراه لاجوردی در اعدام زندانیان شرکت داشت خاطرهای از نحوه اعدام سعادتی میگوید: | یکی از ماموران سپاه در دهه ۶۰ به نام احمد قدیریان که در زندان اوین به همراه لاجوردی در اعدام زندانیان شرکت داشت خاطرهای از نحوه اعدام سعادتی میگوید: | ||
خط ۹۷: | خط ۹۳: | ||
رجایی گفت: که یک کسی بغل دست من نشسته و… میخواهد یک دقیقه بیاید آنجا صحبت کند… بهزاد نبوی میخواست بیاید و او را [سعادتی را] ببیند. | رجایی گفت: که یک کسی بغل دست من نشسته و… میخواهد یک دقیقه بیاید آنجا صحبت کند… بهزاد نبوی میخواست بیاید و او را [سعادتی را] ببیند. | ||
آقای لاجوردی هم به من اشاره کرد کار را تمام کنید. | آقای لاجوردی هم به من اشاره کرد کار را تمام کنید.[[پرونده:احمد قدیریان و لاجوردی به همراه دیگر اعضای مسئول اعدامهای دهه ۶۰.jpg|جایگزین=احمد قدیریان و لاجوردی به همراه دیگر اعضای مسئول اعدامهای دهه ۶۰|بندانگشتی|'''احمد قدیریان و لاجوردی به همراه دیگر اعضای مسئول اعدامهای دهه ۶۰''']]لاجوردی رجایی را به حرف گرفت که چرا گرانی زیاد است و چرا نان کم است… | ||
لاجوردی رجایی را به حرف گرفت که چرا گرانی زیاد است و چرا نان کم است… | |||
که خبر دادند کار تمام شد و در همین موقع دوباره رجایی گفت که بغلدستی من میخواهد با مهمان شما صحبت کند. لاجوردی قبول کرد. | که خبر دادند کار تمام شد و در همین موقع دوباره رجایی گفت که بغلدستی من میخواهد با مهمان شما صحبت کند. لاجوردی قبول کرد. | ||
بهزاد گوشی را گرفت و گفت شما یک مهمان دارید. لاجوردی گفت: کیه؟ | بهزاد گوشی را گرفت و گفت شما یک مهمان دارید. لاجوردی گفت: کیه؟ | ||
بهزاد گفت: سعادتی. لاجوردی پاسخ داد: رفت. | بهزاد گفت: سعادتی. لاجوردی پاسخ داد: رفت. | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۰: | ||
«وقتی که چشمانداز آینده برای ما روشن باشد، وقتی به اصالت خود و به اصالت مکتب خود معتقدیم و ماهیت تمامی جریانهای ارتجاعی را و سرنوشتشان را میشناسیم دیگر چه باک! به قول برادرمان چه کسی میتواند از جهاد یک مجاهد جلوگیری کند. تمامی نیروهای جهان بسیج شوند، نمیتوانند ارادهٴ یک مجاهد را برای ایستادن و برگشتن از راهی که در پیش گرفتهاست بشکنند».<ref>[[چهارم مرداد ۱۳۶۰ ـ شهادت محمدرضا سعادتی|چهارم مرداد ۱۳۶۰ اعدام محمد رضا سعادتی سایت مجاهد]]</ref> | «وقتی که چشمانداز آینده برای ما روشن باشد، وقتی به اصالت خود و به اصالت مکتب خود معتقدیم و ماهیت تمامی جریانهای ارتجاعی را و سرنوشتشان را میشناسیم دیگر چه باک! به قول برادرمان چه کسی میتواند از جهاد یک مجاهد جلوگیری کند. تمامی نیروهای جهان بسیج شوند، نمیتوانند ارادهٴ یک مجاهد را برای ایستادن و برگشتن از راهی که در پیش گرفتهاست بشکنند».<ref>[[چهارم مرداد ۱۳۶۰ ـ شهادت محمدرضا سعادتی|چهارم مرداد ۱۳۶۰ اعدام محمد رضا سعادتی سایت مجاهد]]</ref> | ||
=== جمله ای معنا دار از سعادتی | === جمله ای معنا دار از سعادتی در زندان! === | ||
در بند ۲۰۹ زندان اوین یک لیوان پلاستیکی قرمزرنگ دیده میشد که توسط محمد رضا سعادتی جمله ای رویش کنده شده بود: | در بند ۲۰۹ زندان اوین یک لیوان پلاستیکی قرمزرنگ دیده میشد که توسط محمد رضا سعادتی جمله ای رویش کنده شده بود: | ||
ویرایش