مرضیه: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۱۳۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۲ اکتبر ۲۰۱۹
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۶: خط ۳۶:
مرضیه از نسل زنان هنرمند پس از قمر الملوک وزیری به شمار می‌رود. او از کودکی بواسطه‌ ی مادر و نامادری‌اش با موسیقی آشنا بود و به آموزش آن پرداخت. بازگشت مرضیه به نزد مادر واقعی اش پس از مرگ پدر به او کمک بسیاری برای آغاز فعالیت‌های هنری کرد. مرضیه همواره در مورد مادرش می‌گفت: «اگر «آتی» نبود مرضیه، مرضیه نمی شد»
مرضیه از نسل زنان هنرمند پس از قمر الملوک وزیری به شمار می‌رود. او از کودکی بواسطه‌ ی مادر و نامادری‌اش با موسیقی آشنا بود و به آموزش آن پرداخت. بازگشت مرضیه به نزد مادر واقعی اش پس از مرگ پدر به او کمک بسیاری برای آغاز فعالیت‌های هنری کرد. مرضیه همواره در مورد مادرش می‌گفت: «اگر «آتی» نبود مرضیه، مرضیه نمی شد»


مادر مرضیه با تشویق او و پشتیبانی‌اش در زمینه‌ی موسیقی به او جرأت ورود به کار حرفه‌ای را که اغلب توسط مردان اشغال شده بود، می‌داد. صدای مرضیه در دوران دبیرستان توسط استاد روح‌الله خالقی و مهرتاش کشف شد. او پس از مدتی به آموزش نزد استاد روح‌الله خالقی پرداخته و استاد ابوالحسن صبا پرداخته و با آنها کار موسیقی را در رادیو آغاز کرد.
مادر مرضیه با تشویق او و پشتیبانی‌اش در زمینه‌ی موسیقی به او جرأت ورود به کار حرفه‌ای را که اغلب توسط مردان اشغال شده بود، می‌داد. صدای مرضیه در دوران دبیرستان توسط استاد روح‌الله خالقی و مهرتاش کشف شد. او پس از مدتی به آموزش نزد استاد [[روح‌الله خالقی]] پرداخته و استاد [[ابوالحسن صبا]] پرداخته و با آنها کار موسیقی را در رادیو آغاز کرد.


=== مشکلات مرضیه در دنیای موسیقی ===
=== مشکلات مرضیه در دنیای موسیقی ===
خط ۴۸: خط ۴۸:


=== شهرت مرضیه و اجرای اپرای خسرو و شیرین ===
=== شهرت مرضیه و اجرای اپرای خسرو و شیرین ===
مرضیه زیر نظر استاتیدی چون اسماعیل مهرتاش، ابوالحسن خان صبا، روح الله خالقی و مرتضی محجبوی فعالیت و آموزش خود را آغاز کرد. از جمله اولین کارهای خواندن در اپرای خسر و شیرین بود. وی در این نمایش بجای هنرپیشه اول که خواننده نبود از پشت پرده آواز می‌خواند. این نمایش که ۳۷ شب روی صحنه بود با استقبال بسیاری مواجه شد. بزودی از مرضیه در برنامه شیر و خورشید ایران که از رادیو پخش می‌شد شرکت کرد و ترانه معروف شیدا یا «امشب شب مهتابه» را اجرا کرد. ترانه او بشکل گسترده‌ای بر سر زبان‌ها افتاده و بر دل مردم نشست. اغلب مردم می‌خواستند این خواننده  جدید را از نزدیک ببینند. به همین سبب بار دیگر نمایش خسر و شیرین اجرا و مرضیه شخصا در نقش شیرین ظاهر شد. از این نمایش آنچنان استقبال شد که تا مدت‌ها بر روی سن باقی ماند.پس از آن مرضیه چنان شهرتی یافت که آهنگسازان و شاعران برای آنکه وی آثارشان را اجرا کند با یکدیگر به رقابت می‌پرداختند.<ref name=":0">بیتوته - [http://www.beytoote.com/art/artist/biography-marzieh2-singer.html بیوگرافی مرضیه]</ref>
مرضیه زیر نظر استاتیدی چون اسماعیل مهرتاش، [[ابوالحسن صبا|ابوالحسن خان صبا]]، [[روح‌الله خالقی|روح الله خالقی]] و [[مرتضی محجوبی]] فعالیت و آموزش خود را آغاز کرد. از جمله اولین کارهای خواندن در اپرای خسر و شیرین بود. وی در این نمایش بجای هنرپیشه اول که خواننده نبود از پشت پرده آواز می‌خواند. این نمایش که ۳۷ شب روی صحنه بود با استقبال بسیاری مواجه شد. بزودی از مرضیه در برنامه شیر و خورشید ایران که از رادیو پخش می‌شد شرکت کرد و ترانه معروف شیدا یا «امشب شب مهتابه» را اجرا کرد. ترانه او بشکل گسترده‌ای بر سر زبان‌ها افتاده و بر دل مردم نشست. اغلب مردم می‌خواستند این خواننده  جدید را از نزدیک ببینند. به همین سبب بار دیگر نمایش خسر و شیرین اجرا و مرضیه شخصا در نقش شیرین ظاهر شد. از این نمایش آنچنان استقبال شد که تا مدت‌ها بر روی سن باقی ماند.پس از آن مرضیه چنان شهرتی یافت که آهنگسازان و شاعران برای آنکه وی آثارشان را اجرا کند با یکدیگر به رقابت می‌پرداختند.<ref name=":0">بیتوته - [http://www.beytoote.com/art/artist/biography-marzieh2-singer.html بیوگرافی مرضیه]</ref>


=== مرضیه در برنامه گل‌ها ===
=== مرضیه در برنامه گل‌ها ===
خط ۶۰: خط ۶۰:


== ویژگی‌های اخلاقی مرضیه ==
== ویژگی‌های اخلاقی مرضیه ==
به گفته‌ی کامیار ایزدپناه از نزدیکان مرضیه پس از پیوستن به سازمان مجاهدین خلق ایران، او همواره به دیگر هنرمندان احترام می‌گذاشت و روابط انسانی بارزی با آنها داشت. مرضیه پشتيباني مادی و معنوی از نوازندگان اركسترش را هموازه جزو وظايف خود مي‌دانست. مرضیه تنها بخاطر آنکه قطعه‌‌ی آوازی را از عبدالله دوامی آموخته بود خود را موظف کرده بود که برای جبران آن هفته‌ای یکبار به او که در دوران کهولت به تنهایی در خانه‌ای زندگی می‌کرد سر زده، خانه‌اش را نظافت کرده و نیاز‌های صنفی‌اش برطرف سازد.
به گفته‌ی [[کامیار ایزدپناه]] از نزدیکان مرضیه پس از پیوستن به سازمان مجاهدین خلق ایران، او همواره به دیگر هنرمندان احترام می‌گذاشت و روابط انسانی بارزی با آنها داشت. مرضیه پشتيباني مادی و معنوی از نوازندگان اركسترش را هموازه جزو وظايف خود مي‌دانست. مرضیه تنها بخاطر آنکه قطعه‌‌ی آوازی را از عبدالله دوامی آموخته بود خود را موظف کرده بود که برای جبران آن هفته‌ای یکبار به او که در دوران کهولت به تنهایی در خانه‌ای زندگی می‌کرد سر زده، خانه‌اش را نظافت کرده و نیاز‌های صنفی‌اش برطرف سازد.


او همواره بدور از حسد از دیگر خوانندگان تعریف می‌کرد و صدا و هنرشان را تحسین می‌نمود. از جمله ویژگی‌های دیگر او تلاش بی وقفه در مسیر آموختن بود. او در ابتدا هفت سال بطور حرفه‌ای به آموزش موسیقی پرداخته بود. پس از آن نیز در هر شرایطی آموزش یکی از برنامه‌های ثابت روزانه‌اش بود. گفته می‌شود حتی پس از پیوستن به سازمان مجاهدین خلق ایران در شرایط نامتعین در عراق و حتی در مسیر و در حال تردد، با فرارسیدن زمان آموزش، به همراه استاد کامیار ایزد پناه تمرینات خود را آغاز می‌کرد.
او همواره بدور از حسد از دیگر خوانندگان تعریف می‌کرد و صدا و هنرشان را تحسین می‌نمود. از جمله ویژگی‌های دیگر او تلاش بی وقفه در مسیر آموختن بود. او در ابتدا هفت سال بطور حرفه‌ای به آموزش موسیقی پرداخته بود. پس از آن نیز در هر شرایطی آموزش یکی از برنامه‌های ثابت روزانه‌اش بود. گفته می‌شود حتی پس از پیوستن به سازمان مجاهدین خلق ایران در شرایط نامتعین در عراق و حتی در مسیر و در حال تردد، با فرارسیدن زمان آموزش، به همراه استاد کامیار ایزد پناه تمرینات خود را آغاز می‌کرد.
خط ۶۷: خط ۶۷:
[[پرونده:مرضیه در لباس ارتش آزادی بخش.JPG|جایگزین=مرضیه در لباس ارتش آزادی بخش|بندانگشتی|200x200پیکسل|مرضیه در لباس ارتش آزادی بخش]]
[[پرونده:مرضیه در لباس ارتش آزادی بخش.JPG|جایگزین=مرضیه در لباس ارتش آزادی بخش|بندانگشتی|200x200پیکسل|مرضیه در لباس ارتش آزادی بخش]]


== پیوستن مرضیه به مجاهدین خلق ==
== پیوستن مرضیه به [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین خلق]] ==
مرضیه در سال ۱۳۷۳ سفری درمانی به آمریکا داشت. او در هنگام بازگشت توقفی کوتاه در فرانسه کرد و بطور کاملا اتفاقی با مجاهدین خلق روبرو شد. او در این دیدار بسیار تحت تأثیر آنها قرار گرفت و حتی تصمیم‌گرفت پیش از بازگشت به ایران برای آنها یک برنامه خصوصی اجرا کند. مرضیه در روز ۱۸ اردیبهشت ۱۳۷۳ پس از اجراي اين برنامه، با مريم رجوي، رهبر مجاهدين كه آن زمان در فرانسه ساكن بود، ديدار كرد. مسیر زندگی او پس از این دیدار تغییر کرد. او از اینکه یک زن رهبری مجاهدین را برعهده دارد بسیار متأثر بود. مرضیه پس از آن دیدار تصمیم گرفت پس از رفتن به ایران و حل و فصل مسائلی در آنجا به فرانسه بازگشته و به سازمان مجاهدین خلق بپیوندند. [[پرونده:مصاحبه نشریه ایران زمین با مرضیه.jpg|جایگزین=مصاحبه نشریه ایران زمین با مرضیه|بندانگشتی|مصاحبه نشریه ایران زمین با مرضیه|259x259پیکسل]]رفتن به ايران و بازگشت مجددش به فرانسه براي پيوستن رسمي به مجاهدين، بیش از یک ماه طول کشید. گفته می‌شود بسیار از ملاقات کنندگان با مرضیه تصور می‌کردند كه به دلايل مختلف، نميتوان بازگشت مجددي برای او به فرانسه تصور كرد اما او در شب سی و یکم خرداد ۱۳۷۳ از ایران به فرانسه بازگشته و رسما پیوستن خود به مجاهدین خلق را اعلام کرد.  
مرضیه در سال ۱۳۷۳ سفری درمانی به آمریکا داشت. او در هنگام بازگشت توقفی کوتاه در فرانسه کرد و بطور کاملا اتفاقی با مجاهدین خلق روبرو شد. او در این دیدار بسیار تحت تأثیر آنها قرار گرفت و حتی تصمیم‌گرفت پیش از بازگشت به ایران برای آنها یک برنامه خصوصی اجرا کند. مرضیه در روز ۱۸ اردیبهشت ۱۳۷۳ پس از اجراي اين برنامه، با مريم رجوي، رهبر مجاهدين كه آن زمان در فرانسه ساكن بود، ديدار كرد. مسیر زندگی او پس از این دیدار تغییر کرد. او از اینکه یک زن رهبری مجاهدین را برعهده دارد بسیار متأثر بود. مرضیه پس از آن دیدار تصمیم گرفت پس از رفتن به ایران و حل و فصل مسائلی در آنجا به فرانسه بازگشته و به سازمان مجاهدین خلق بپیوندند. [[پرونده:مصاحبه نشریه ایران زمین با مرضیه.jpg|جایگزین=مصاحبه نشریه ایران زمین با مرضیه|بندانگشتی|مصاحبه نشریه ایران زمین با مرضیه|259x259پیکسل]]رفتن به ايران و بازگشت مجددش به فرانسه براي پيوستن رسمي به مجاهدين، بیش از یک ماه طول کشید. گفته می‌شود بسیار از ملاقات کنندگان با مرضیه تصور می‌کردند كه به دلايل مختلف، نميتوان بازگشت مجددي برای او به فرانسه تصور كرد اما او در شب سی و یکم خرداد ۱۳۷۳ از ایران به فرانسه بازگشته و رسما پیوستن خود به مجاهدین خلق را اعلام کرد.  


خط ۱۲۳: خط ۱۲۳:
{{ب|گفتا که کیست بر در، گفتم کمین غلامت| گفتا چه کار داری،گفتم مها سلامت }}
{{ب|گفتا که کیست بر در، گفتم کمین غلامت| گفتا چه کار داری،گفتم مها سلامت }}
{{ب|گفتا که چند رانی؟ گفتم که تا بخوانی| گفتا که چند جوشی، گفتم که تا قیامت }}
{{ب|گفتا که چند رانی؟ گفتم که تا بخوانی| گفتا که چند جوشی، گفتم که تا قیامت }}
{{پایان شعر}}<blockquote>به فرمانده کل ارتش آزادیبخش ملی ایران برادر مجاهد سردار بزرگ مسعود رجوی</blockquote><blockquote>هم‌چنانکه به نسرین عزیزم و رئیس‌جمهور محبوبمان خانم مریم رجوی گفتم و تقاضا کردم، عزم جزم کرده‌ام که به‌عنوان رزمنده ارتش، به ارتش مریم بپیوندم، موافقت نکردند. گویا که من فردی باشم فقط برای بزم، که می‌باید تا به آخر در آرامش پاریس به کارهای حاشیه بپردازم…اما هرگز و هیچ‌گاه به چنین نقش- هر قدر هم در اوصاف آن بگویید و بگویند – قناعت نمی‌کنم. آخر من برای رزمیدن و آزادی ملّتم ترک خانمان و عزیزان و جلای وطن کردم و به‌دامن سیمرغ رهایی چنگ زدم و بر آستان علی علیه‌السلام و سید الشهدا سر سائیدم و گرد و غبار قرارگاه اشرف و مجاهدان پاکبازش را توتیای دیده نمودم و به‌نام گل سرخ خواندم…</blockquote><blockquote>اکنون موقعیت و مواضع خودم را به شرح زیر اعلام می‌کنم:</blockquote><blockquote>۱-من اشرف السادات مرتضایی (مرضیه) که بیش از نیم قرن برای ملت ایران خواندم در سن هفتاد و سه سالگی در اوج تجربه و آگاهی، ارتش آزادیبخش را انتخاب کرده‌ام. هیچ‌کس حتی شما نمی‌تواند انتخاب مرا تغییر بدهد. مسئولیت این انتخاب را با همه پیامدهای آن شخصاً بر عهده‌ دارم و خودم به ملت ایران و مخصوصاً زنان و دختران کشور اسیرم توضیح خواهم داد. بنابراین بیهوده تلاش نکنید که انتخاب و تصمیم مرضیه را تغییر داده و وادارش کنید که به نشستن در پاریس و زندگی در آرامش و رفاه قانع شود. خیر، پس از بازگشت خانم مریم رجوی رئیس‌جمهور عزیزم به ارتش آزادیبخش، این دیگر محال و غیرممکن است.</blockquote><blockquote>۲-من نمی‌خواهم زن ویژه‌یی باشم. رزمنده ارتش آزادیبخش هستم و لااقل می‌توانم برای بچه‌ها و راه‌گشایان ملتم آشپزی و… هم بکنم یا دستکم دعایی بدرقه راهشان کنم. بگذریم که از روز اول گفتم که می‌خواهم بر روی اولین تانک بجانب دشمن بشتابم. به‌خدا سوگند که با خلوص و از ته دل گفتم. پس نه مهمانم، نه احترامات ویژه می‌خواهم و نه حتی دیدار تو و خانم مریم رجوی را. هیچ نوع رسیدگی خاص هم نمی‌خواهم و میدانی که اهل گشت و گذار هم نبوده‌ام، بله، از امروز کمترین صاحبخانه‌ام.</blockquote><blockquote>۳-فکر همه خطرات را هم کرده‌ام. خون مرضیه هم مانند خون دیگر مجاهدان و رزمندگان ارتش‌آزادیبخش کمترین فدیه آزادی ملت ایران از دست آخوندهای خون‌آشام است. حرف دشمنان و اضداد این مقاومت و این مجاهدین را هم هر چند بیشتر و بیشتر به من ناسزا بگویند به‌جان خریده‌ام
{{پایان شعر}}<blockquote>به فرمانده کل ارتش آزادیبخش ملی ایران برادر مجاهد سردار بزرگ مسعود رجوی</blockquote><blockquote>هم‌چنانکه به نسرین عزیزم و رئیس‌جمهور محبوبمان خانم [[مریم رجوی]] گفتم و تقاضا کردم، عزم جزم کرده‌ام که به‌عنوان رزمنده ارتش، به ارتش مریم بپیوندم، موافقت نکردند. گویا که من فردی باشم فقط برای بزم، که می‌باید تا به آخر در آرامش پاریس به کارهای حاشیه بپردازم…اما هرگز و هیچ‌گاه به چنین نقش- هر قدر هم در اوصاف آن بگویید و بگویند – قناعت نمی‌کنم. آخر من برای رزمیدن و آزادی ملّتم ترک خانمان و عزیزان و جلای وطن کردم و به‌دامن سیمرغ رهایی چنگ زدم و بر آستان علی علیه‌السلام و سید الشهدا سر سائیدم و گرد و غبار قرارگاه اشرف و مجاهدان پاکبازش را توتیای دیده نمودم و به‌نام گل سرخ خواندم…</blockquote><blockquote>اکنون موقعیت و مواضع خودم را به شرح زیر اعلام می‌کنم:</blockquote><blockquote>۱-من اشرف السادات مرتضایی (مرضیه) که بیش از نیم قرن برای ملت ایران خواندم در سن هفتاد و سه سالگی در اوج تجربه و آگاهی، ارتش آزادیبخش را انتخاب کرده‌ام. هیچ‌کس حتی شما نمی‌تواند انتخاب مرا تغییر بدهد. مسئولیت این انتخاب را با همه پیامدهای آن شخصاً بر عهده‌ دارم و خودم به ملت ایران و مخصوصاً زنان و دختران کشور اسیرم توضیح خواهم داد. بنابراین بیهوده تلاش نکنید که انتخاب و تصمیم مرضیه را تغییر داده و وادارش کنید که به نشستن در پاریس و زندگی در آرامش و رفاه قانع شود. خیر، پس از بازگشت خانم [[مریم رجوی]] رئیس‌جمهور عزیزم به ارتش آزادیبخش، این دیگر محال و غیرممکن است.</blockquote><blockquote>۲-من نمی‌خواهم زن ویژه‌یی باشم. رزمنده ارتش آزادیبخش هستم و لااقل می‌توانم برای بچه‌ها و راه‌گشایان ملتم آشپزی و… هم بکنم یا دستکم دعایی بدرقه راهشان کنم. بگذریم که از روز اول گفتم که می‌خواهم بر روی اولین تانک بجانب دشمن بشتابم. به‌خدا سوگند که با خلوص و از ته دل گفتم. پس نه مهمانم، نه احترامات ویژه می‌خواهم و نه حتی دیدار تو و خانم [[مریم رجوی]] را. هیچ نوع رسیدگی خاص هم نمی‌خواهم و میدانی که اهل گشت و گذار هم نبوده‌ام، بله، از امروز کمترین صاحبخانه‌ام.</blockquote><blockquote>۳-فکر همه خطرات را هم کرده‌ام. خون مرضیه هم مانند خون دیگر مجاهدان و رزمندگان ارتش‌آزادیبخش کمترین فدیه آزادی ملت ایران از دست آخوندهای خون‌آشام است. حرف دشمنان و اضداد این مقاومت و این مجاهدین را هم هر چند بیشتر و بیشتر به من ناسزا بگویند به‌جان خریده‌ام
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|من هماندم که وضو ساختم از چشمه عشق|چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست }}
{{ب|من هماندم که وضو ساختم از چشمه عشق|چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست }}

منوی ناوبری