۷٬۳۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
مرضیه از نسل زنان هنرمند پس از قمر الملوک وزیری به شمار میرود. او از کودکی بواسطه ی مادر و نامادریاش با موسیقی آشنا بود و به آموزش آن پرداخت. بازگشت مرضیه به نزد مادر واقعی اش پس از مرگ پدر به او کمک بسیاری برای آغاز فعالیتهای هنری کرد. مرضیه همواره در مورد مادرش میگفت: «اگر «آتی» نبود مرضیه، مرضیه نمی شد» | مرضیه از نسل زنان هنرمند پس از قمر الملوک وزیری به شمار میرود. او از کودکی بواسطه ی مادر و نامادریاش با موسیقی آشنا بود و به آموزش آن پرداخت. بازگشت مرضیه به نزد مادر واقعی اش پس از مرگ پدر به او کمک بسیاری برای آغاز فعالیتهای هنری کرد. مرضیه همواره در مورد مادرش میگفت: «اگر «آتی» نبود مرضیه، مرضیه نمی شد» | ||
مادر مرضیه با تشویق او و پشتیبانیاش در زمینهی موسیقی به او جرأت ورود به کار حرفهای را که اغلب توسط مردان اشغال شده بود، میداد. صدای مرضیه در دوران دبیرستان توسط استاد روحالله خالقی و مهرتاش کشف شد. او پس از مدتی به آموزش نزد استاد [[روحالله خالقی]] | مادر مرضیه با تشویق او و پشتیبانیاش در زمینهی موسیقی به او جرأت ورود به کار حرفهای را که اغلب توسط مردان اشغال شده بود، میداد. صدای مرضیه در دوران دبیرستان توسط استاد روحالله خالقی و مهرتاش کشف شد. او پس از مدتی به آموزش نزد استاد [[روحالله خالقی]] و استاد [[ابوالحسن صبا]] پرداخته و با آنها کار موسیقی را در رادیو آغاز کرد. | ||
=== مشکلات مرضیه در دنیای موسیقی === | === مشکلات مرضیه در دنیای موسیقی === | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
کامیار ایزدپناه در خاطرات خود از مرضیه نقل میکند که روزی از مرضیه پرسیدم شما چطور در آن محیط مردسالار توانستید رشد کنید؟ مرضیه در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود پاسخ داد: <blockquote>«من همه اینها را مدیون تشویقهای آتی (مادر مرضیه) هستم. بعد از او هم چند تن از اساتید آن دوران.در آن زمان فقط چند موزيسين وجود داشتند كه به معنی واقعی كلمه انسان بودند، بخصوص در رابطهشان با زنان هنرمند. يكي مرحوم خالقی بود كه بسيار مرد والا و كلاسداری بود. بعد هم ابوالحسن خان صبا و مرتضی خان محجوبی و ”رهی” كه به من مثل دختر خودشان مي نگريستند و مرا تحت آموزش قرار میدادند» </blockquote>نام مرضیه را شادروان روح الله خالقی در همان اولین دیدارها به عنوان نام هنری او برایش برگزیده بود و همواره او را در ادامهی کار هنری تشویق میکرد. این در حالی است که به گفتهی خود مرضیه در آن زمان آهنگسازان اغلب زنان هنرمند را تحقیر کرده و برای خواندن یک آهنگ روزها به دنبال خود میکشاندند. مرضیه در این رابطه میگوید: | کامیار ایزدپناه در خاطرات خود از مرضیه نقل میکند که روزی از مرضیه پرسیدم شما چطور در آن محیط مردسالار توانستید رشد کنید؟ مرضیه در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود پاسخ داد: <blockquote>«من همه اینها را مدیون تشویقهای آتی (مادر مرضیه) هستم. بعد از او هم چند تن از اساتید آن دوران.در آن زمان فقط چند موزيسين وجود داشتند كه به معنی واقعی كلمه انسان بودند، بخصوص در رابطهشان با زنان هنرمند. يكي مرحوم خالقی بود كه بسيار مرد والا و كلاسداری بود. بعد هم ابوالحسن خان صبا و مرتضی خان محجوبی و ”رهی” كه به من مثل دختر خودشان مي نگريستند و مرا تحت آموزش قرار میدادند» </blockquote>نام مرضیه را شادروان روح الله خالقی در همان اولین دیدارها به عنوان نام هنری او برایش برگزیده بود و همواره او را در ادامهی کار هنری تشویق میکرد. این در حالی است که به گفتهی خود مرضیه در آن زمان آهنگسازان اغلب زنان هنرمند را تحقیر کرده و برای خواندن یک آهنگ روزها به دنبال خود میکشاندند. مرضیه در این رابطه میگوید: | ||
[[پرونده:مرضیه و بنان.JPG|جایگزین=مرضیه - استاد محمد بنان|بندانگشتی|مرضیه - استاد محمد بنان]] | [[پرونده:مرضیه و بنان.JPG|جایگزین=مرضیه - استاد محمد بنان|بندانگشتی|مرضیه - استاد محمد بنان]] | ||
<blockquote>«آن وقتها سيستم ضبط در راديو مثل امروز پيشرفته نبود كه امكان اديت و غيره وجود داشته باشد. يك يا دو ميكروفون بود كه خواننده و اركستر در مقابل آنها قرار مي گرفتند و بعد مي بايست با يك بار نواختن و خواندن ضبط انجام مي شد. اگر بهر دليل خواننده يا نوازنده اي اشتباه مي كرد، بايد ضبط از نو شروع مي شد. يك روز قرار بود من ترانه سختي را اجرا كنم كه اتفاقاً مجال تمرين زيادي هم با اركستر از قبل نداشتم. در نتيجه مقداري با مشكل روبرو بودم و همين باعث شد چند بار اشتباه كنم و ضبط مجدداً از نو شروع شود. بار سوم اجرا كه كمي از ضرب افتادم( منظور حفظ ريتم است)، مرحوم …. برگشت جلوي همه به من گفت: ”خانم! شما بهتر است بروي همان رختشويي بكني، تا خوانندگي…” اين حرف مرا خيلي ناراحت كرد، اما باعث شد كه با تمركز بيشتري دور آخر كار را تمام كنم. اين ماجرا مثل سنگي روي قلبم سنگيني مي كرد. | <blockquote>«آن وقتها سيستم ضبط در راديو مثل امروز پيشرفته نبود كه امكان اديت و غيره وجود داشته باشد. يك يا دو ميكروفون بود كه خواننده و اركستر در مقابل آنها قرار مي گرفتند و بعد مي بايست با يك بار نواختن و خواندن ضبط انجام مي شد. اگر بهر دليل خواننده يا نوازنده اي اشتباه مي كرد، بايد ضبط از نو شروع مي شد. يك روز قرار بود من ترانه سختي را اجرا كنم كه اتفاقاً مجال تمرين زيادي هم با اركستر از قبل نداشتم. در نتيجه مقداري با مشكل روبرو بودم و همين باعث شد چند بار اشتباه كنم و ضبط مجدداً از نو شروع شود. بار سوم اجرا كه كمي از ضرب افتادم( منظور حفظ ريتم است)، مرحوم …. برگشت جلوي همه به من گفت: ”خانم! شما بهتر است بروي همان رختشويي بكني، تا خوانندگي…” اين حرف مرا خيلي ناراحت كرد، اما باعث شد كه با تمركز بيشتري دور آخر كار را تمام كنم. اين ماجرا مثل سنگي روي قلبم سنگيني مي كرد. همين كه به خانه رسيدم زدم زير گريه. «اتي»، خدا بيامرزدش، يكي دو بار از من پرسيد چي شده؟ اما گريه مجال نمي داد كه حرفي بزنم. كمي كه گذشت، شربتي برايم درست كرد و نوازشم كرد و پرسيد: ”دخترم چي شده؟ به من بگو”. منهم كل داستان را برايش تعريف كردم. سپس به آرامي و با لبخندي صميمي و درعين حال جدي به من گفت ”عزيزم، اينكه گريه نداره. از فردا نميخواد بري موسيقي كار كني، همينجا بمون، ور دست خودم، بهت خياطي و آشپزي و بافتني ياد ميدم كه ديگه غصه نخوري”. من كه حسابي جا خورده و از اين حرف او متعجب شده بودم گفتم ” اتي! ولي من ميخوام خواننده بشم”. او گفت ” آها! حالا اومدي سراصل مطلب. اگه ميخواي به اين هدف برسي، بايد آماده باشي كه سختي هاش رو هم تحمل كني. توي اين دنيا هيچكس مجاني و راحت به جايي نمي رسه. تو بايد آمادگي بدتر از اينهاش رو هم داشته باشي. اما مهم اينه كه خودت آدم محكم و مصممي باقي بموني”. اين حرف «اتي» خيلي بر روي من اثر كرد و انگيزه ام را براي ادامه راه صد چندان كرد.»<ref name=":1" /></blockquote>مرضیه در جای دیگری در مورد مشکلاتی که در راه خوانندگی با آن مواجه بود گفته بود: | ||
«نخستین دورهٴ آموزشها، هفت سال و بهطور مستمر ادامه داشت. یعنی در حقیقت، من در طول این زمان میتوانستم با زحمتی خیلی کمتر در یکی از رشتههای علمی یا ادبی دکترا بگیرم، میتوانستم این کار را بکنم تا در آن سالها کسی به من نگوید آوازه خوان! و مجبور نشوم آن قدر خون دل بخورم. ولی من تصمیم گرفته بودم نشان دهم که یک زن میتواند هم آواز بخواند و هم خانم باشد و پاک و پاکیزه زندگی کند.»<ref>[https://news.mojahedin.org/i/news/206424 مرضیه صدای جاودانه]</ref> | «نخستین دورهٴ آموزشها، هفت سال و بهطور مستمر ادامه داشت. یعنی در حقیقت، من در طول این زمان میتوانستم با زحمتی خیلی کمتر در یکی از رشتههای علمی یا ادبی دکترا بگیرم، میتوانستم این کار را بکنم تا در آن سالها کسی به من نگوید آوازه خوان! و مجبور نشوم آن قدر خون دل بخورم. ولی من تصمیم گرفته بودم نشان دهم که یک زن میتواند هم آواز بخواند و هم خانم باشد و پاک و پاکیزه زندگی کند.»<ref>[https://news.mojahedin.org/i/news/206424 مرضیه صدای جاودانه]</ref> | ||
=== شهرت مرضیه و اجرای اپرای خسرو و شیرین === | === شهرت مرضیه و اجرای اپرای خسرو و شیرین === | ||
مرضیه زیر نظر استاتیدی چون اسماعیل مهرتاش، [[ابوالحسن صبا|ابوالحسن خان صبا]]، [[روحالله خالقی|روح الله خالقی]] و [[مرتضی محجوبی]] فعالیت و آموزش خود را آغاز کرد. از جمله اولین کارهای خواندن در اپرای | مرضیه زیر نظر استاتیدی چون اسماعیل مهرتاش، [[ابوالحسن صبا|ابوالحسن خان صبا]]، [[روحالله خالقی|روح الله خالقی]] و [[مرتضی محجوبی]] فعالیت و آموزش خود را آغاز کرد. از جمله اولین کارهای مرضیه خواندن در اپرای خسرو و شیرین بود. وی در این نمایش بجای هنرپیشه اول که خواننده نبود از پشت پرده آواز میخواند. این نمایش که ۳۷ شب روی صحنه بود با استقبال بسیاری مواجه شد. بزودی مرضیه در برنامه شیر و خورشید ایران که از رادیو پخش میشد شرکت کرد و ترانه معروف شیدا یا «امشب شب مهتابه» را اجرا کرد. ترانه او بشکل گستردهای بر سر زبانها افتاده و بر دل مردم نشست. اغلب مردم میخواستند این خواننده جدید را از نزدیک ببینند. به همین سبب بار دیگر نمایش خسرو و شیرین اجرا و مرضیه شخصا در نقش شیرین ظاهر شد. از این نمایش آنچنان استقبال شد که تا مدتها بر روی سن باقی ماند.پس از آن مرضیه چنان شهرتی یافت که آهنگسازان و شاعران برای آنکه وی آثارشان را اجرا کند با یکدیگر به رقابت میپرداختند.<ref name=":0">بیتوته - [http://www.beytoote.com/art/artist/biography-marzieh2-singer.html بیوگرافی مرضیه]</ref> | ||
=== مرضیه در برنامه گلها === | === مرضیه در برنامه گلها === | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
مرضیه در سال ۱۳۵۴ در تالار رودکی به مدت سه شب پیاپی با همراهی ارکستر فرامرز پایور به اجرای کنسرت پرداخت. اغلب حاضرین در آن کنسرت دانشجویان و روشنفکران بودند. او در این کنسرتها با وجود ممنوع بودن ترانه « از خون جوانان وطن» آنرا بصورت زنده اجرا کرد که با استقبال شرکتکنندگان مواجه شد. مرضیه در خاطرهای دربارهی همین کنسرت گفته است: | مرضیه در سال ۱۳۵۴ در تالار رودکی به مدت سه شب پیاپی با همراهی ارکستر فرامرز پایور به اجرای کنسرت پرداخت. اغلب حاضرین در آن کنسرت دانشجویان و روشنفکران بودند. او در این کنسرتها با وجود ممنوع بودن ترانه « از خون جوانان وطن» آنرا بصورت زنده اجرا کرد که با استقبال شرکتکنندگان مواجه شد. مرضیه در خاطرهای دربارهی همین کنسرت گفته است: | ||
«تقريباً كمي بعد از همين كنسرتهاي تالار رودكي بود كه ديدم يك روز مرد تقريباً مسن و جاافتاده اي كه به نظر آدم محترمي مي رسيد به خانه من آمد و گفت ”خانم، يك درخواست از شما دارم، چون احساس مي كنم انجام آن فقط از شما بر مي آيد.” گفتم خواهش | «تقريباً كمي بعد از همين كنسرتهاي تالار رودكي بود كه ديدم يك روز مرد تقريباً مسن و جاافتاده اي كه به نظر آدم محترمي مي رسيد به خانه من آمد و گفت ”خانم، يك درخواست از شما دارم، چون احساس مي كنم انجام آن فقط از شما بر مي آيد.” گفتم خواهش ميكنم بفرماييد، خوشحال ميشوم اگر بتوانم كاري بكنم. او در حاليكه اشكش جاري شده بود گفت «خانم، من فقط يك پسر دارم كه آنهم توسط ساواك دستگير شده. هيچ گناهي هم ندارد، مي خواستم شما او را دوباره به من برگرداني”. من كه تا آن موقع زياد با موضوعهاي سياسي سر و كاري نداشتم، از او كاري را كه بايد بكنم پرسيدم . فردا صبح با اتوموبيل خودم به دفتر ساواك در تهران رفتم و گفتم مي خواهم با رئيس اينجا صحبت كنم. كارمندان وقتي مرا ديدند خيلي با احترام مرا تحويل گرفته و پس از چند دقيقه انتظار مرا به اتاق مجللي و نزد رئيسشان بردند. من بدون هيچ سابقه ذهني و يا ترس از كسي، رك و راست موضوع را مطر ح كرده و گفتم ” من آمده ام از شما درخواست كنم كه اين پسر را كه فاميل من است آزاد كنيد». او كمي مكث كرد و سري تكان داد و گفت ببينم چكار مي كنم”. معلوم بود كه حرف من زياد به مذاقش خوش نيامده، در عين حال احساس كردم در نقطه اي گير كرده كه نه مي تواند جواب رد و نه مثبت بدهد. بالاخره اين داستان گذشت. بعد از يكي دو هفته همان آقاي ميانسال مجدداً به خانه ام آمد. اين بار با يك دسته گل و يك بسته كادو و باخوشحالي گفت «پسرم آزاد شد.» راستش را بخواهي من بيشتر از او خوشحال شدم.»<ref name=":1" /> | ||
[[پرونده:مرضیه پس از انقلاب در کنار باغبان خانهاش.JPG|جایگزین=مرضیه پس از انقلاب در کنار باغبان خانهاش|بندانگشتی|250x250پیکسل|مرضیه پس از انقلاب در کنار باغبان خانهاش]] | [[پرونده:مرضیه پس از انقلاب در کنار باغبان خانهاش.JPG|جایگزین=مرضیه پس از انقلاب در کنار باغبان خانهاش|بندانگشتی|250x250پیکسل|مرضیه پس از انقلاب در کنار باغبان خانهاش]] | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
== پیوستن مرضیه به [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین خلق]] == | == پیوستن مرضیه به [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین خلق]] == | ||
مرضیه در سال ۱۳۷۳ سفری درمانی به آمریکا داشت. او در هنگام بازگشت توقفی کوتاه در فرانسه کرد و بطور کاملا اتفاقی با مجاهدین خلق روبرو شد. او در این دیدار بسیار تحت تأثیر آنها قرار گرفت و حتی تصمیمگرفت پیش از بازگشت به ایران برای آنها یک برنامه خصوصی اجرا کند. مرضیه در روز ۱۸ اردیبهشت ۱۳۷۳ پس از اجراي اين برنامه، با مريم رجوي، | مرضیه در سال ۱۳۷۳ سفری درمانی به آمریکا داشت. او در هنگام بازگشت توقفی کوتاه در فرانسه کرد و بطور کاملا اتفاقی با مجاهدین خلق روبرو شد. او در این دیدار بسیار تحت تأثیر آنها قرار گرفت و حتی تصمیمگرفت پیش از بازگشت به ایران برای آنها یک برنامه خصوصی اجرا کند. مرضیه در روز ۱۸ اردیبهشت ۱۳۷۳ پس از اجراي اين برنامه، با مريم رجوي، رئیس جمهور برگزیدهی شورای ملی مقاومت كه آن زمان در فرانسه ساكن بود، ديدار كرد. مسیر زندگی او پس از این دیدار تغییر کرد. او از اینکه یک زن در موضع همشأن رهبری در مجاهدین قرار دارد بسیار تحت تاثیر قرار گرفته بود. مرضیه پس از آن دیدار تصمیم گرفت پس از رفتن به ایران و حل و فصل مسائلی در آنجا به فرانسه بازگشته و به سازمان مجاهدین خلق بپیوندند. [[پرونده:مصاحبه نشریه ایران زمین با مرضیه.jpg|جایگزین=مصاحبه نشریه ایران زمین با مرضیه|بندانگشتی|مصاحبه نشریه ایران زمین با مرضیه|259x259پیکسل]]رفتن به ايران و بازگشت مجددش به فرانسه براي پيوستن رسمي به مجاهدين، بیش از یک ماه طول کشید. گفته میشود بسیار از ملاقات کنندگان با مرضیه تصور میکردند كه به دلايل مختلف، نميتوان بازگشت مجددي برای او به فرانسه تصور كرد اما او در شب سی و یکم خرداد ۱۳۷۳ از ایران به فرانسه بازگشته و رسما پیوستن خود به مجاهدین خلق را اعلام کرد. | ||
«من بعد از ۱۵سال وقتی آمدم، اول نیامدم روی سن پاله دکنگره یا آلبرت هال. صاف و مستقیم رفتم وسط آن بیابانهای بیآب و علف و داغ. وسط آن زنان و مردان شجاع و رشید و وطنپرست که بهخاطر مردم و بهخاطر آزادی سر از پا نمیشناسند.رفتم روی تانکهای داغ در هوای ۵۰درجه فریاد کشیدم و سرود خواندم. سرود جنگی و نظامی، سرود برای مجاهدان، بهخاطر آزادی، بهخاطر مردمی که عشق من هستند. با همه خلوص میخواهم بر روی اولین تانک به جانب دشمن بشتابم. فکر همه خطرات را هم کردهام و صد بار قاطعتر از پیش مبارزه خواهم کرد و خواهم جنگید…» | «من بعد از ۱۵سال وقتی آمدم، اول نیامدم روی سن پاله دکنگره یا آلبرت هال. صاف و مستقیم رفتم وسط آن بیابانهای بیآب و علف و داغ. وسط آن زنان و مردان شجاع و رشید و وطنپرست که بهخاطر مردم و بهخاطر آزادی سر از پا نمیشناسند.رفتم روی تانکهای داغ در هوای ۵۰درجه فریاد کشیدم و سرود خواندم. سرود جنگی و نظامی، سرود برای مجاهدان، بهخاطر آزادی، بهخاطر مردمی که عشق من هستند. با همه خلوص میخواهم بر روی اولین تانک به جانب دشمن بشتابم. فکر همه خطرات را هم کردهام و صد بار قاطعتر از پیش مبارزه خواهم کرد و خواهم جنگید…» | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
در این کنسرت مرضیه به اجرای قطعهای بسیار طولانی پرداخت. اجرا این قطعه حدود ۴۵ دقیقه با ۱۰۰ نفر گروه کر و ارکستر انجام شد. این در حالی بود که مرضیه در تمام مدت اجرا نه شعر و نه نتهای ترانه را در مقابل خود نداشت و تماما آنرا از حفظ اجرا کرد. مرضیه این کنسرت را در سن ۷۲ سالگی اجرا نمود.<ref name=":2" /> | در این کنسرت مرضیه به اجرای قطعهای بسیار طولانی پرداخت. اجرا این قطعه حدود ۴۵ دقیقه با ۱۰۰ نفر گروه کر و ارکستر انجام شد. این در حالی بود که مرضیه در تمام مدت اجرا نه شعر و نه نتهای ترانه را در مقابل خود نداشت و تماما آنرا از حفظ اجرا کرد. مرضیه این کنسرت را در سن ۷۲ سالگی اجرا نمود.<ref name=":2" /> | ||
=== کنسرت | === کنسرت لس آنجلس مرضیه === | ||
مرضیه در | مرضیه در لس آنجلس آمریکا اقدام به برگزاری یک کنسرت در سالن ویشلرهال (Whilshare) کرد. لوس انجلس تایمز گزارش کرد این کنسرت با تدابیر شدید امنیتی همراه بود و تمامی شرکت کنندگان باید از ردیاب فلزی رد میشدند. همین امر منجر به تاخیر ۴۵ دقیقهای در برگزاری کنسرت شد. | ||
در این کنسرت هنگامی که یکی از تماشاگران با ترانه مرضیه اقدام به دست زدن کرد او خطاب به جمعیت گفت: «من مطرب نیستم، وقتی میخوانم فقط گوش بدهید.»<ref name=":2" /> او در این کنسرت با جمعیت در مورد مجاهدین خلق سخن گفت و حرفهایی جنجالی زد که توجه بسیاری را جلب کرد. | در این کنسرت هنگامی که یکی از تماشاگران با ترانه مرضیه اقدام به دست زدن کرد او خطاب به جمعیت گفت: «من مطرب نیستم، وقتی میخوانم فقط گوش بدهید.»<ref name=":2" /> او در این کنسرت با جمعیت در مورد مجاهدین خلق سخن گفت و حرفهایی جنجالی زد که توجه بسیاری را جلب کرد. | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
== اذان مرضیه == | == اذان مرضیه == | ||
مرضیه اولین زنی است که اذان گفته است.اجرای اذان توسط او یک خرق عادت بشمار میرفت. او این کار را پس از پیوستن به سازمان مجاهدین خلق ایران انجام داد. در اسلام سنتی که جمهوری اسلامی مبلغ آن است شنیدن صدای زن و همچنین خواندن برای زن ممنوع است اما سازمان مجاهدین خلق ایران برداشت دیگری از اسلام | مرضیه اولین زنی است که اذان گفته است.اجرای اذان توسط او یک خرق عادت بشمار میرفت. او این کار را پس از پیوستن به سازمان مجاهدین خلق ایران انجام داد. در اسلام سنتی که جمهوری اسلامی مبلغ آن است شنیدن صدای زن و همچنین خواندن برای زن ممنوع است اما سازمان مجاهدین خلق ایران برداشت دیگری از اسلام دارد. این موضوع مشوق مرضیه برای خواندن اذان شد. او پس از تمرینات مستمر اذان را اجرا و ضبط نمود.<ref>[https://www.hambastegimeli.com/%D8%AF%D9%8A%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%87%D8%A7/13313-2010-10-21-17-34-51 آهنگ رام - اولین مرضیه]</ref> | ||
== پیوستن مرضیه به ارتشآزادیبخش و سکونت در عراق == | == پیوستن مرضیه به ارتشآزادیبخش و سکونت در عراق == |