میرزا کوچک‌ خان جنگلی: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴۴: خط ۱۴۴:


ايلياوا زودتر از فرستادگان ميرزا، به رشت رسيد و با اعضاي حزب كمونيست و ابوكف، گفتگو كرد. نتيجۀ گفتگو اين شد كه وقتي نمايندگان ميرزا به انزلي رسيدند، دستگير شده و مدارك آن‌ها ضبط گرديد. ميرزا براي جلوگيري از فاجعه يي كه عملكرد ابوكف و سلطان‌زاده و هم‌فكران آن‌ها پيش آورده بودند، تلگرامي به لنين فرستاد، امّا، جمهوري آذربايجان آن را توقيف كرد. <ref name=":0" />
ايلياوا زودتر از فرستادگان ميرزا، به رشت رسيد و با اعضاي حزب كمونيست و ابوكف، گفتگو كرد. نتيجۀ گفتگو اين شد كه وقتي نمايندگان ميرزا به انزلي رسيدند، دستگير شده و مدارك آن‌ها ضبط گرديد. ميرزا براي جلوگيري از فاجعه يي كه عملكرد ابوكف و سلطان‌زاده و هم‌فكران آن‌ها پيش آورده بودند، تلگرامي به لنين فرستاد، امّا، جمهوري آذربايجان آن را توقيف كرد. <ref name=":0" />
[[پرونده:احسان الله خان دوستار.jpeg|جایگزین=احسان الله خان دوستار از کودتاگران علیه میرزا کوچک خان|بندانگشتی|احسان الله خان دوستار از کودتاگران علیه میرزا کوچک خان]]


=== کودتا علیه میرزا کوچک خان ===
=== کودتا علیه میرزا کوچک خان ===
خط ۲۰۱: خط ۲۰۲:
 وقتي خبر انتخاب حيدرخان به دبيركلي حزب كمونيست ايران در «كنگرۀ خلقهاي شرق» در شهريور ۱۲۹۹، به گوش احسان‌الله خان  و خالو قربان، نخست وزير و وزير جنگ دولت كودتا، رسيد، آنان، در اوج انزواي اجتماعي، به انديشۀ تجديد پيمان با ميرزا كوچك خان افتادند و در ۱۴ آبان ۱۲۹۹ در نامه يي به وي، اختلافات فيمابين را ناشي از «سوء تفاهمات» دانسته و خواستار رفع اختلاف و مصالحه شدند. 
 وقتي خبر انتخاب حيدرخان به دبيركلي حزب كمونيست ايران در «كنگرۀ خلقهاي شرق» در شهريور ۱۲۹۹، به گوش احسان‌الله خان  و خالو قربان، نخست وزير و وزير جنگ دولت كودتا، رسيد، آنان، در اوج انزواي اجتماعي، به انديشۀ تجديد پيمان با ميرزا كوچك خان افتادند و در ۱۴ آبان ۱۲۹۹ در نامه يي به وي، اختلافات فيمابين را ناشي از «سوء تفاهمات» دانسته و خواستار رفع اختلاف و مصالحه شدند. 


ميرزا در ۱۶ آبان به نامۀ آن‌ها پاسخ داد و در آن اشتباهات، ندانم‌كاري‌ها، سوء‌سياست های آن‌ها در رابطه با مردم و سازش آن‌ها را با «فرصت‌طلبها و كودكان نابالغ سياسي» برشمرد و يكبار ديگر بر استواري جنبش جنگل بر مواضع استقلال‌طلبانه‌اش تأكيد كرده و نوشت:<blockquote>«ما ممکن نیست در مقابل تجاوزات دشمنان نوع بشر لاقید بمانیم و مظلومین و رنجبران بیچاره را زیر فشار پنجۀ ظالمان و متعدّیان نگریسته ساکت بنشینیم. عقیده­ مان ثابت و غیر قابل تزلزل است. تمامی افراد ما با حرارت سرشار برای فداشدن در راه آزادی مهیا و بی پروا هستند، لیکن مراقب آن که فعالیتهایشان به جا و به موقع صرف شود و به جای نفع موجب زیان و خسارت نگردد...</blockquote> او در پايان نامه يادآور شد:<blockquote>«شما را دوستاني مي‌بينم سهو كرده، كه در نتيجۀ سهو شما آزادي ايران خفه شده است؛ انقلاب شكست خورده و ايران به آغوش اجنبي انداخته شده است. نفرت عامه به سوي شما متوجه و زحماتتان را به باد داده است و شما هنوز در مقام جبران اين سهوها برنيامده‌ايد. من هيچ‌گاه نظر خصومت و عداوتي با شما نداشته و ندارم… بلكه مايلم سهو خود را ملتفت شده و آن را جبران كنيد تا بعد از تحمل آن همه زحمات منفور عامه نشويد...».<ref>سردار جنگل -ص ۳۲۴ و ۳۲۷</ref></blockquote>بعد از اين نامه‌ها، احسان الله‌خان و خالو قربان به فومن نزد ميرزا رفتند و با او آشتي كردند. اين ملاقات در روز  ۲۶ ارديبهشت ۱۳۰۰ صورت گرفت. بعد از اين ديدار، احسان‌الله خان و خالوقربان اعلاميه‌يي خطاب به مردم گيلان به اين مضمون منتشر كردند:   
ميرزا در ۱۶ آبان به نامۀ آن‌ها پاسخ داد و در آن اشتباهات، ندانم‌كاري‌ها، سوء‌سياست های آن‌ها در رابطه با مردم و سازش آن‌ها را با «فرصت‌طلبها و كودكان نابالغ سياسي» برشمرد و يكبار ديگر بر استواري جنبش جنگل بر مواضع استقلال‌طلبانه‌اش تأكيد كرده و نوشت:<blockquote>«ما ممکن نیست در مقابل تجاوزات دشمنان نوع بشر لاقید بمانیم و مظلومین و رنجبران بیچاره را زیر فشار پنجۀ ظالمان و متعدّیان نگریسته ساکت بنشینیم. عقیده­ مان ثابت و غیر قابل تزلزل است. تمامی افراد ما با حرارت سرشار برای فداشدن در راه آزادی مهیا و بی پروا هستند، لیکن مراقب آن که فعالیتهایشان به جا و به موقع صرف شود و به جای نفع موجب زیان و خسارت نگردد...</blockquote> او در پايان نامه يادآور شد:
[[پرونده:Jangal-qorban.jpg|جایگزین=خالو قربان از کودتاگران علیه میرزا کوچک خان|بندانگشتی|300x300پیکسل|خالو قربان از کودتاگران علیه میرزا کوچک خان]]
<blockquote>«شما را دوستاني مي‌بينم سهو كرده، كه در نتيجۀ سهو شما آزادي ايران خفه شده است؛ انقلاب شكست خورده و ايران به آغوش اجنبي انداخته شده است. نفرت عامه به سوي شما متوجه و زحماتتان را به باد داده است و شما هنوز در مقام جبران اين سهوها برنيامده‌ايد. من هيچ‌گاه نظر خصومت و عداوتي با شما نداشته و ندارم… بلكه مايلم سهو خود را ملتفت شده و آن را جبران كنيد تا بعد از تحمل آن همه زحمات منفور عامه نشويد...».<ref>سردار جنگل -ص ۳۲۴ و ۳۲۷</ref></blockquote>بعد از اين نامه‌ها، احسان الله‌خان و خالو قربان به فومن نزد ميرزا رفتند و با او آشتي كردند. اين ملاقات در روز  ۲۶ ارديبهشت ۱۳۰۰ صورت گرفت. بعد از اين ديدار، احسان‌الله خان و خالوقربان اعلاميه‌يي خطاب به مردم گيلان به اين مضمون منتشر كردند:   


«دادن ميتينگ‌هاي ضدانقلابي و هرگونه عمل و رفتاري برخلاف شرع انقلاب موجب عكس العمل شديد حكومت است. مخصوصاً، در اين موقع كه وحدت و اتفاق بين دو دسته انقلابيون برقرارشده، به هيچكس اجازة آنتريك و تبليغات سوء داده نميشود و متخلفين در ديوان  انقلابي محكوم به اعدام خواهند شد»  
«دادن ميتينگ‌هاي ضدانقلابي و هرگونه عمل و رفتاري برخلاف شرع انقلاب موجب عكس العمل شديد حكومت است. مخصوصاً، در اين موقع كه وحدت و اتفاق بين دو دسته انقلابيون برقرارشده، به هيچكس اجازة آنتريك و تبليغات سوء داده نميشود و متخلفين در ديوان  انقلابي محكوم به اعدام خواهند شد»  
خط ۲۵۴: خط ۲۵۷:


===[[کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹|کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹]] ===
===[[کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹|کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹]] ===
روز سوم اسفند ۱۲۹۹ (۲۲فوریه۱۹۲۱) «[[رضا شاه|رضاخان میرپنج]]» به فرماندهی نیروهای نظامی تحت امرش کودتا کرد و تهران را به تصرف درآورد. روز ۴اسفند فرمان «رئیس الوزرایی» سیدضیاءالدین طباطبایی، مدیر روزنامه «رعد» توسط احمدشاه، پادشاه قاجار، صادر شد. در همان روز «رضاخان میرپنج» از سوی احمدشاه با لقب «سردار سپه» به فرماندهی قزاقخانه منصوب شد.
روز سوم اسفند ۱۲۹۹ (۲۲فوریه۱۹۲۱) «[[رضا شاه|رضاخان میرپنج]]» به فرماندهی نیروهای نظامی تحت امرش کودتا کرد و تهران را به تصرف درآورد. روز ۴ اسفند فرمان «رئیس الوزرایی» سیدضیاءالدین طباطبایی، مدیر روزنامه «رعد» توسط احمدشاه، پادشاه قاجار، صادر شد. در همان روز «رضاخان میرپنج» از سوی احمدشاه با لقب «سردار سپه» به فرماندهی قزاقخانه منصوب شد.


در روز ۸ اسفند ۱۲۹۹ (۲۷فوريه۱۹۲۱) قرارداد اوت ۱۹۱۹ وثوق‌الدّوله با انگلستان لغو شد و قرارداد معروف ايران و شوروي به امضا رسید. انگلستان خود، خواهان لغو اين قرارداد شده بود. هم از اين جهت كه مخالفت‌هاي گسترده داخلي و خارجي مانع از اجراي آن شده بود. همچنین لغو آن وجهه مردمي براي كودتاگران (رضاخان ـ سيّدضياءالدّين) که از عوامل انگلستان بودند به وجود مي‌آورد. از سوي ديگر مفاد همين قرارداد به گونه يي ديگر در دست اجرا بود.  
در روز ۸ اسفند ۱۲۹۹ (۲۷فوريه۱۹۲۱) قرارداد اوت ۱۹۱۹ وثوق‌الدّوله با انگلستان لغو شد و قرارداد معروف ايران و شوروي به امضا رسید. انگلستان خود، خواهان لغو اين قرارداد شده بود. هم از اين جهت كه مخالفت‌هاي گسترده داخلي و خارجي مانع از اجراي آن شده بود. همچنین لغو آن وجهه مردمي براي كودتاگران (رضاخان ـ سيّدضياءالدّين) که از عوامل انگلستان بودند به وجود مي‌آورد. از سوي ديگر مفاد همين قرارداد به گونه يي ديگر در دست اجرا بود.  


با کودتای انگلیسی سوم اسفند ۱۲۹۹، که چند روز پیش از آن صورت گرفته بود، دیگر نیازی به قرارداد غوغابرانگیز اوت ۱۹۱۹ نبود. شوروي پيش از بسته شدن قرارداد و انگلستان پس از آن، اعلام كردند كه هرچه سريعتر نيروهاي خود را از ايران خارج خواهند كرد. پس از امضاشدن اين قرارداد، چيچرين اعلام كرد كه با اين قرارداد «زمينه دوستي برادرانه دو ملتِ روسيه و ايران فراهم شد»(۱۸).  روز ۵ارديبهشت ۱۳۰۰ (۲۵آوريل۱۹۲۱) روتشتاين، سفير جديد شوروي، به ايران آمد تا اقدامات لازم را براي اجراي اين قرارداد انجام دهد.
=== قرارداد ۱۹۲۱ میان ایران و شوروی ===
با کودتای انگلیسی سوم اسفند ۱۲۹۹، که چند روز پیش از آن صورت گرفته بود، دیگر نیازی به قرارداد غوغابرانگیز اوت ۱۹۱۹ نبود. شوروي پيش از بسته شدن قرارداد و انگلستان پس از آن، اعلام كردند كه هرچه سريعتر نيروهاي خود را از ايران خارج خواهند كرد.


== وَجه المُصالحه شدن جنبش جنگل ==
با تغییر سیاست شوروی نسبت انلگستان این دولت  برای بهبود روابط خود قرارداد ۱۹۲۱ را با ایران امزا کرد. پس از امضاشدن اين قرارداد، چيچرين اعلام كرد كه با اين قرارداد «زمينه دوستي برادرانه دو ملتِ روسيه و ايران فراهم شد»<ref>مأموریت آمریکایی‌ها در ایران- آرتور میلیسپور- ص۱۰۹</ref>. روز ۵ ارديبهشت ۱۳۰۰ (۲۵آوريل۱۹۲۱) روتشتاين، سفير جديد شوروي، به ايران آمد تا اقدامات لازم را براي اجراي اين قرارداد انجام دهد. بر طبق برخی از مفاد این قرارداد شوروی دیگر نباید از مخالفین حکومت مرکزی حمایت می‌کرد.
 مصالحه شوروی با ايران و انگلستان و حمايت از جنبش جنگل با هم ناسازگار بود. براي اين مصالحه لازم بود كه شوروي، هم از حمايت جنبش جنگل دست بكشد و هم در جهت نفي آن اقدام كند.  


 اولّين گام شوروي، پس از توافق، دست كشيدن از كارهاي تبليغي عليه انگلستان و ايران و تعطيل «شوراي تبليغات و عمليات خلقهاي شرق» بود. اين شورا از طرف اولين كنگره ملت‌هاي شرق در باكو، براي هماهنگي و توسعه فعاليت‌هاي ضداستعماري، به ويژه عليه انگلستان، به وجود آمده بود. اقدام بعدي شوروي، پايان‌بخشيدن به مقاومت مجاهدين جنگل بود كه تهديدي بسيار جدي براي پيشرفت سياست استعماري انگلستان و استبداد دربار به شمار ميرفت. 
=== وجه المصالحه شدن جنبش جنگل ===
 دوستی شوروی با حکومت مرکزی ایران و سلطنت قاجار و سردار سپه وزیر آت  و همچنین دوستی او  با انگلستان با حمايت از جنبش جنگل ناسازگار بود. براي اين مصالحه لازم بود كه شوروي، هم از حمايت جنبش جنگل دست بكشد و هم در جهت نفي آن اقدام كند.  


روز ۶ ارديبهشت ۱۳۰۰ (۲۶آوريل ۱۹۲۱)، حدود دو ماه پس از بسته شدن قرارداد۱۹۲۱، روتشتاين، وزیر مختار شوروي، وارد تهران شد. او، در مراسم سلام به مناسبت تاج‌گذاري احمدشاه در روز ۱۶ ارديبهشت، درباره جنبش جنگل گفت:  
 اولين گام شوروي، پس از توافق، دست كشيدن از فعالیت‌های تبليغي عليه انگلستان و ايران و تعطيل «شوراي تبليغات و عمليات خلقهاي شرق» بود. اين شورا از طرف اولين كنگره ملت‌هاي شرق در باكو، براي هماهنگي و توسعه فعاليت‌هاي ضداستعماري، به ويژه عليه انگلستان، به وجود آمده بود. اقدام بعدي شوروي، پايان‌بخشيدن به مقاومت مجاهدين جنگل بود كه تهديدي بسيار جدي براي پيشرفت سياست استعماري انگلستان و استبداد دربار به شمار مي‌رفت. 
 
روز ۶ ارديبهشت ۱۳۰۰ (۲۶آوريل ۱۹۲۱)، حدود دو ماه پس از بسته شدن قرارداد۱۹۲۱، روتشتاين، وزیر مختار شوروي وارد تهران شد. او در مراسم سلام به مناسبت تاج‌گذاري احمدشاه در روز ۱۶ ارديبهشت، درباره جنبش جنگل گفت:  


«… خاطر اعليحضرت همايوني را مطمئن مي‌سازد كه دولت متبوعه دوستدار، نظر به تعهداتي  كه در موقع انعقاد قرارداد نموده است، با نهايت صميميت، اقدامات لازمه را در تسريع تصفيه مسأله گيلان اتخاذ خواهد كرد… دولت متبوعه اين‌جانب ذات اقدس همايوني را مظهر تماميّت ايران مي‌داند»<ref>سردار جنگل - ص ۳۵۴</ref>
«… خاطر اعليحضرت همايوني را مطمئن مي‌سازد كه دولت متبوعه دوستدار، نظر به تعهداتي  كه در موقع انعقاد قرارداد نموده است، با نهايت صميميت، اقدامات لازمه را در تسريع تصفيه مسأله گيلان اتخاذ خواهد كرد… دولت متبوعه اين‌جانب ذات اقدس همايوني را مظهر تماميّت ايران مي‌داند»<ref>سردار جنگل - ص ۳۵۴</ref>
خط ۲۹۲: خط ۲۹۸:
* سپردن امنیت گیلان به جنگلی‌ها
* سپردن امنیت گیلان به جنگلی‌ها
* آزاد بودن احزاب<ref>سردار جنگل - ص ۳۲۴ و ۳۲۷</ref>
* آزاد بودن احزاب<ref>سردار جنگل - ص ۳۲۴ و ۳۲۷</ref>
ضمن ارائۀ چند پيشنهاد مبني بر  اقدام حكومت مركزي ايران به اصلاحات اساسي، فَسخ قراردادهاي استعماري و تعهّد به حفظ استقلال، سپردن امنيت گيلان به جنگليها، آزادبودن احزاب» قول ميدهد كه درصورت قبول اين پيشنهادها از سوي دولت مركزي، سياست صبر و انتظار و آرامش پيش خواهد گرفت و دست از اقدامات ضد دولتي برخواهد داشت. روتشتاين اين پيشنهادها را «غيرمنصفانه» ارزيابي كرد. او خواهان تسليم بي قيد و شرط جنبش گيلان بود.
روتشتاين اين پيشنهادها را «غيرمنصفانه» ارزيابي كرد. پذیرفتن این شروط توسط حکومت مرکزی به منزله‌ی یک تغیر دموکراتیک در ایران بود که طبعا حکومت سلطنتی به آن تن نمی‌‌داد.


== رويارويي شوروي با جنبش جنگل ==
== رويارويي شوروي با جنبش جنگل ==
روز ۲۵تيرماه ۱۳۰۰ (۱۶ژويية ۱۹۲۱) لنين در يادداشتي كه براي چيچرين فرستاد، تأكيد كرد كه به ارجونيكيدزه تذكّر داده شود كه دست از مخالفت با سياست شوروي در رابطه با ايران بردارد. ارجو نيكيدزه، عضو كميته مركزي حزب بلشويك. كه از طرفداران انقلاب گيلان و شخص ميرزا کوچک خان بود، متّهم شده بود كه اعتراضهاي كارگران باكو عليه نزديكي شوروي به ايران را رهبري كند.
روز ۲۵تيرماه ۱۳۰۰ (۱۶ژويية ۱۹۲۱) لنين در يادداشتي كه براي چيچرين فرستاد، تأكيد كرد كه به ارجونيكيدزه تذكر داده شود كه دست از مخالفت با سياست شوروي در رابطه با ايران بردارد. ارجو نيكيدزه، عضو كميته مركزي حزب بلشويك كه از طرفداران انقلاب گيلان و شخص ميرزا کوچک خان بود.


روز سوم مرداد (۲۵ژوييه) دفتر كميته مركزي حزب بلشويك در تلگرامي به دفتر حزب كمونيست قفقاز تأكيد كرد كه «بايد سخت دقّت شود كه قرارداد (۱۹۲۱) اجراگردد و اجازه نقض مواد قرارداد نبايد داده شود».
چيچرين در روز ۱۹شهريور (۲۰سپتامبر) در نامه‌يي به رئيس كميته مركزي حزب كمونيست آذربايجان شوروي از اين كه برخی هنوز در باكو از جنبش جنگل حمایت می‌کنند ابراز نارضایتی کرد. چیچرن جانبداري از دولت مركزي ايران، ميرزا کوچک خان را «ابله» خواند.<ref name=":2">نهضت میرزا کوچک‌خان جنگلی - ص۲۵۵ و ۲۵۷</ref>


چيچرين در روز ۱۹شهريور (۲۰سپتامبر) در نامهيي به رئيس كميته مركزي حزب كمونيست آذربايجان شوروي، بعد از اظهار نارضايتي از اين كه «بعضي از عناصر ناشناخته در باكو هنوز از اغتشاشات شمال ايران حمايت ميكنند» و ضمن جانبداري از دولت مركزي ايران، ميرزا کوچک خان را «ابله» خواند(۲۳).
 در روز ۲۶ آبان (۱۷نوامبر) جلسه دفتر سياسي حزب كمونيست شوروي صحت سياست شوروي در قبال ايران را تأييد كرد.


 در روز ۲۶آبان (۱۷نوامبر) جلسه دفتر سياسي حزب كمونيست شوروي صحّتِ سياست شوروي در قبال ايران را تأييد كرد.
روز اول آذر ۱۳۰۰ (ده روز پيش از شهادت میرزا کوچک‌ خان ) كاراخان، معاون وزير خارجه شوروي اعلام کرد که ما به حرکات مسلحانه در شمال ایران بر علیه حکومت علاقه‌مند نیستیم.<ref name=":2" />


روز اول آذر ۱۳۰۰ (ده روز پيش از شهادت سردار قهرمان جنگل) كاراخان، معاون وزير خارجه شوروي، گفت: «سياست دولت شوروي كه به تقويت سياسي و اقتصادي ايران علاقمند ميباشد، اصولاً، نميتواند به كوشش تجزيه طلبي در مناطق مرزي ايران علاقمند باشد، چهرسد به جنگ اين عناصر عليه حكومت مركزي» (۲۴).
از سوي ديگر، شوروي كه تا پيش از سازش با دولت مركزي ايران وجود حيدرخان عمواوغلي را براي حل اختلافهاي بين سران جنگل و كودتاگران مفيد مي‌دانست، بعد از قرارداد ۱۹۲۱، كار «دولت ائتلافي ميرزا ـ حيدرخان» را، كه يكي از اهدافش حمله به تهران و تصرّف قدرت دولتي بود، زيان‌بار تشخيص داد. در سومين كنگره بين الملل سوم، كه از اول تا ۲۱تيرماه ۱۳۰۰ (۲۲ژوئن تا۱۲ژويية ۱۹۲۱) در مسكو برگزارشد، برخي از اعضاي شركت كننده، كه طرفدار سلطان‌زاده بودند، به طور غيرمستقيم عليه حيدر عمواقلی خان صحبت كردند.  


   از سوي ديگر، شوروي كه تا پيش از سازش با دولت مركزي ايران وجود حيدرخان عمواوغلي را براي حل اختلافهاي بين سران جنگل و كودتاگران مفيد مي دانست، بعد از قرارداد ۱۹۲۱، كار «دولت ائتلافي ميرزا ـ حيدرخان» را، كه يكي از اهدافش حمله به تهران و تصرّف قدرت دولتي بود، زيانبار تشخيص داد. در سومين كنگره بين الملل سوم، كه از اول تا ۲۱تيرماه ۱۳۰۰ (۲۲ژوئن تا۱۲ژويية ۱۹۲۱) در مسكو برگزارشد، برخي از اعضاي شركتكننده، كه طرفدار سلطانزاده بودند، بهطور غيرمستقيم عليه حيدرخان صحبت كردند.  
در روز دوم تيرماه (يك روز بعد از تشكيل كميته انقلاب در گيلان با شركت ميرزا کوچک خان و حیدرعمواقلی)، اجلاس بين الملل به اين نتيجه رسيد كه در ايران فقط يك حزب كمونيست را مي‌توان به رسميت شناخت و آن حزبي است كه تحت نظارت كميته مركزي اول اين حزب به رهبري سلطان‌زاده قراردارد.  


در روز دوم تيرماه (يك روز بعد از تشكيل كميته انقلاب در گيلان با شركت ميرزا و حيدرخان)، اجلاس بين الملل به اين نتيجه رسيد كه در ايران فقط يك حزب كمونيست را ميتوان به رسميّت شناخت و آن حزبي است كه تحت نظارت كميته مركزي اول اين حزب به رهبري سلطانزاده قراردارد.  
در ماه مرداد، موضع اتخاذ شده از سوي بين الملل سوم درقبال «حزب كمونيست ايران» پذيرفته شد و از آن پس، حیدر عمواقلی خان «بايكوت» و هرگونه كمك به وي ممنوع اعلام شد.  


در ماه مرداد، موضع اتّخاذشده از سوي بينالملل سوم درقبال «حزب كمونيست ايران» پذيرفته شد و از آن پس، حيدرخان «بايكوت» گرديد و هرگونه كمك به وي ممنوع اعلام شد.  
بعد از پايان اجلاس بين الملل سوم، در گيلان شايع شد كه به فرماندهي ارتش سرخ در گيلان تلگرام رمز رسيده است كه حیدر عمواقلی خان را به جرم سرقت و فرار از شوروي با اسلحه، دستگير كرده به شوروي برگردانده‌اند. در چنين شرايطي بود كه واقعه ملّاسرا پيش آمد.  


بعد از پايان اجلاس بينالملل سوم، در گيلان شايع شد كه به فرماندهي ارتش سرخ در گيلان تلگرام رمز رسيده است كه حيدرخان را به جرم سرقت و فرار از شوروي با اسلحه، دستگير كرده به شوروي برگردانند.
== واقعة ملّاسرا ==
 
 واقعیت این است که بعد از آمدن حیدر عمواقلی خان به رشت و تشكيل «كميته انقلاب» جديد در راستای اصلاح دولت کودتا در رشت، با وجود بركناري احسان الله خان، نه تنها اختلاف‌ها ازميان نرفته بود بلكه تشديد شده بود.  
در چنين شرايطي بود كه واقعه ملّاسرا پيش آمد.


== واقعة ملّاسرا ==
در ماه اول كار، كميته گيلان به چهار بخش يا به چهار حوزه كار تقسيم شد. در فومن ميرزا کوچک خان، در انزلي حيدرخان، در رشت خالو قربان و در لاهيجان احسان‌الله خان فعاليت داشتند. حیدر عمواقلی خان از همان آغاز پيشنهاد اصلاحات ارضي را داد ولي ميرزاکوچک خان شرايط را براي انجام اين عمل مناسب نمي‌دانست و معتقد بود نبايد طرح اصلاحات ارضي، منتشر شود. ولي حیدر عمواقلی خان آن را منتشركرد. از سوم شهريور به بعد، «حزب كمونيست ايران» دست به تشكيل شوراهاي كارگري زد. اين اقدام حتي با تزهاي منتشرشده از سوي حزب كمونيست ايران نيز در تضاد بود.
 بعد از آمدن حيدرخان به رشت و تشكيل «كميته انقلاب» جديد، حتّي بعد از بركناري احسان الله خان، نه تنها اختلافها ازميان نرفت بلكه تشديد شد.  


  در ماه اول كار، كميته گيلان به چهار بخش يا به چهار حوزه كار تقسيم شد. در فومن ميرزا کوچک خان، در انزلي حيدرخان، در رشت خالوقربان و در لاهيجان احسان الله خان فعاليّت داشتند. حيدرخان از همان آغاز پيشنهاد اصلاحات ارضي داد ولي ميرزاکوچک خان شرايط را براي انجام اين عمل مناسب نميدانست و معتقد بود نبايد طرح اصلاحات ارضي، منتشر شود. ولي حيدرخان آن را منتشركرد. از سوم شهريور به بعد، «حزب كمونيست ايران» دست به تشكيل شوراهاي كارگري زد. اين اقدامِ پيشرس حتّي با تزهاي منتشرشده از سوي حزب كمونيست ايران نيز در تضاد بود.
در بحبوحه اختلافاتي كه هر روز اوج مي‌گرفت و سياست سازش و مسالمت شوروي كه جنبش جنگل را براي تسليم شدن به دولت مركزي تحت فشار قرار ميداد «در بين همكاران ميرزا کوچک خان جمعي پيدا شدند كه از انحرافها و عهدشكني‌هاي احسان الله خان و كُردها (طرفداران خالو قربان) و بعضي اعضاي كميته مختلط رشت، سخت، مكدر و عصباني بودند و مكرر به ميرزا کوچک خان تكليف كرده بودند كه اجازه دهد رفقاي ناپايدار را از ميانه بردارند تا تصفيه كاملي به عمل آورده باشد. ولي ميرزا کوچک خان به عذر اين كه رفيق‌كشي ننگ است، از شدّت عمل آن‌ها جلوگيري مي‌كرد و فتواي قتل و تصفيه نمي‌داد و اميدوار بود با مماشات و استفاده از زمان بتواند مشکلات را حل کند.  


در بحبوحه اختلافاتي كه هر روز اوج ميگرفت، و سياست سازش و مسالمت شوروي كه جنبش جنگل را براي تسليم شدن به دولت مركزي تحت فشار قرار ميداد «در بين همكاران ميرزا جمعي پيدا شدند كه از انحرافها و عهدشكنينهاي احسان الله خان و كُردها (طرفداران خالوقربان) و بعضي اعضاي كميته مختلط رشت، سخت، مُكدّر و عصباني بودند و مكرّر به ميرزا کوچک خان تكليف كرده بودند كه اجازه دهد رفقاي ناپايدار را از ميانه بردارند تا تصفيه كاملي به عمل آورده باشد. ولي ميرزا کوچک خان به عذر اين كه رفيقكشي ننگ است، از شدّت عمل آن‌ها جلوگيري ميكرد و فتواي قتل و تصفيه نميداد و اميدوار بود با مماشات و استفاده از زمان بتواند رشتة اُلفت و هماهنگي را به هم بپيوندد… پيوسته اين دسته از جنگليان مترصّد (=منتظر)  بودند كه منظور خود را انجام داده و کوچک خان را درمقابل امر واقعشده قراردهند»(۲۵).
با این وجود اين دسته از جنگلي‌ها به فرامین میرزا کوچک خان وقعی نگذاشته و  در انتظار بودند كه دست به عمل زده و میرزا کوچک خان را درمقابل عمل انجم شده قراردهند».<ref>حیدرعمواقلی خان - اسماعیل رائین- ص ۲۶۴- به نقل از یادداشت‌های خطی اسماعیل جنگلی</ref>


در اواخر شهريور، يكي از افرادي كه تصميم داشتند توطئه يي عليه ميرزا انجام دهند، دستگير شد. براي بررسي اين امر جلسه يي خصوصي از سران جنگل، كه در آن معين الرّعايا و اسماعيل جنگلي هم حضور داشتند، تشكيل شد و رأي بر آن قرار گرفت كه اعضاي «كميته انقلاب» را كه در پي انجام توطئه يي عليه جان ميرزا بودند، دستگير و محاكمه كنند.
در اواخر شهريور، يكي از افرادي كه تصميم داشت توطئه‌يي عليه شخص ميرزا کوچک خان انجام دهد، دستگير شد. براي بررسي اين امر جلسه‌يي خصوصي از سران جنگل، كه در آن معين الرعايا و اسماعيل جنگلي هم حضور داشتند، تشكيل شد و رأي بر آن قرار گرفت كه اعضاي «كميته انقلاب» را كه در پي انجام توطئه يي عليه جان ميرزا کوچک خان بودند، دستگير و محاكمه كنند.


روز ۳۰شهريور (۲۱ سپتامبر)، وقتي اعضاي كميته در خانه يي در ده ملّاسرا، براي برگزاري يك جلسه جمع شده بودند، پيش از پيوستن ميرزاكوچك خان به آن جمع، خانه از اطراف توسّط ياران ميرزا گلوله باران شد و آتش گرفت. يكي از اعضاي كميته، كه از پا فلج بود، در آتش سوخت ولي حيدرخان و خالوقربان خود را از مَهلكه بيرون انداختند.  
روز ۳۰شهريور (۲۱ سپتامبر)، وقتي اعضاي كميته در خانه يي در ده ملّاسرا، براي برگزاري يك جلسه جمع شده بودند، پيش از پيوستن ميرزا كوچك خان به آن جمع، خانه از اطراف توسّط ياران ميرزا گلوله باران شد و آتش گرفت. يكي از اعضاي كميته، كه از پا فلج بود، در آتش سوخت ولي حيدرخان و خالو قربان خود را از مهلكه بيرون انداختند.  


   حيدرخان در حين فرار دستگير شد.  در رشت نيز به مدّت ۱۶شبانه روز بين يك دسته از نيروهاي طرفدار ميرزاکوچک خان با قواي كردِ تحت فرمان خالو قربان، درگيري و زدو خورد پيش آمد و اين واقعه آمادگي مردم رشت را براي پايان بخشيدن به كار جنبش و رهايي از ناامني طولاني شدّت بخشيد.
حيدرخان در حين فرار دستگير شد. در رشت نيز به مدت ۱۶شبانه روز بين يك دسته از نيروهاي طرفدار ميرزا کوچک خان با قواي كرد تحت فرمان خالو قربان، درگيري و زد و خورد پيش آمد و اين واقعه تمایل مردم رشت را براي پايان بخشيدن به كار جنبش و رهايي از ناامني‌های پیش آمده بیشتر کرد.


== پايان كار جنبش جنگل ==
== پايان كار جنبش جنگل ==
 در اين گيرودارهای داخلی در میان نیروهای جنبش، در روز ۹مهرماه ۱۳۰۰ (اول اکتبر۱۹۲۱)، به دستور «رضاخان سردار سپه» همه راههای منتهی به گیلان بسته شد.
 در اين گيرو دارهای داخلی در میان نیروهای جنبش جنگل، در روز ۹مهرماه ۱۳۰۰ (اول اکتبر۱۹۲۱)، به دستور «[[رضاخان]] سردار سپه» همه راههای منتهی به گیلان بسته شد.
[[پرونده:حیدر عمواوقلی خان.JPG|بندانگشتی|250x250پیکسل|حیدر عمواوقلی خان]]
  روز ۲۳ مهرماه (یک هفته پس از معرفی دولت قوام السلطنه به مجلس شورای ملی)، قوای قزاق دولتی به دستور سردار سپه، وزیر جنگ، به رشت حمله کردند و شهر را به تصرف درآوردند.


  روز ۲۳مهرماه (یک هفته پس از معرفی دولت قوام السلطنه به مجلس شورای ملی)، قوای قزاق دولتی به دستور سردار سپه، وزیر جنگ، به رشت حمله کردند.  و شهر را به تصرف درآوردند.
خالوقربان خود را به رضاخان تسليم كرد و با خیانت به جنبش جنگل و تمامی اهداف خود با درجه سرهنگي در صف نيروهاي دولتي به جنگ با بقایای قواي مجاهدين جنگل پرداخت. احسان‌الله خان نيز با پادرمياني كنسول شوروي در رشت، با هزينه رضاخان با عده‌يي از قفقازي‌ها به قفقاز روان شدند.  


 خالوقربان خود را به رضاخان تسليم كرد و با درجه سرهنگي در صف نيروهاي دولتي به جنگ با بقایای قواي مجاهدين جنگل پرداخت. احساناللهخان نيز با پادرمياني كنسول شوروي در رشت، با هزينه رضاخان با عدّه يي از قفقازيها به قفقاز روان شدند.  
حيدرخان عمواوغلي كه در موقع حمله رضاخان به رشت در دست طالشيهاي ايلياتي، از اتباع معين الرعايا، اسير بود و از جايي به جاي ديگر برده مي‌شد، در هنگام عقب نشيني‌هاي پياپي، توسط طالشي‌ها در روستاي «مسجد پيش» در عمق جنگلهاي «توسه كله» خفه شد. این کار بر خلاف نظر میرزا کوچک خان صورت گرفت.


حيدرخان عمواوغلي كه در موقع حمله رضاخان به رشت در دست طالشيهاي ايلياتي، از اَتباع معين الرعايا، اسير بود و از جايي به جاي ديگر برده ميشد، در هنگام عقب نشينيهاي پياپي، توسّط طالشيها در روستاي «مسجدپيش» در عمق جنگلهاي «توسه كله» خفه شد، با اين كه ميرزا کوچک خان سفارش كرده بود كه حيدرخان بايد محاكمه شود.
معين الرعايا بعدها، به نويسنده كتاب «سردار جنگل» (ابراهيم فخرايي) گفته بود كه عمو اوغلي و خالو قربان قصد كودتايي نظير كودتاي رشت را عليه ميرزا کوچک خان داشتند و مي‌خواستند ميرزا را از سرِ راه خود بردارند.<ref>سردار جنگل- ص ۴۲۲</ref> وي درباره علّت قتل حيدر عمواقلی خان گفته بود:


معين الرّعايا، بعدها، به نويسنده كتاب «سردار جنگل» (ابراهيم فخرايي) گفته بود كه عمو اوغلي و خالو قربان قصد كودتايي نظير كودتاي رشت را عليه ميرزا کوچک خان داشتند و ميخواستند ميرزا را از سرِ راه خود بردارند(۲۶). وي درباره علّت قتل حيدرخان گفته بود: «در جنگ چريكي حركت اُسرا و زندانيان با قوا كاري زائد و حتّي مضرّ هم هست. بنابراين، ضرورت جنگي ايجاب ميكرد كه بازداشتيها كشته شوند، به خصوص كه آن‌ها نيز آماده بودند كه در اولين فرصت مرا و يارانم را بكشند»(۲۷).
«در جنگ چريكي حركت اسرا و زندانيان با قوا كاري زائد و حتي مضر هم هست. بنابراين، ضرورت جنگي ايجاب مي‌كرد كه بازداشتيها كشته شوند، به خصوص كه آن‌ها نيز آماده بودند كه در اولين فرصت مرا و يارانم را بكشند»<ref>حیدرخان عمواوغلی - ص ۲۹۳</ref>


به اين طريق، حيدرخان عمواوغلي توسّط رعاياي حسن خان كيشدرّه يي (معين الرّعايا) به قتل رسيد. معينالرّعايا نيز همچون خالوقربان خود را به رضاخان تسليم كرد و پس از لودادن انبار اسلحه جنگليها ـ که تنها او از جای آن باخبربود ـ و شركت فعّال در دستگيري برخي از اعضاي جنبش جنگل از سوی رضاخان تأميننامه گرفت و اندکی بعد، به حكومت فومنات منسوب شد(۲۸).
به اين طريق، حيدرخان عمواوغلي توسط رعاياي حسن خان كيش‌دره‌يي (معين الرّعايا) به قتل رسيد. معين‌الرّعايا نيز همچون خالو قربان خود را به رضاخان تسليم كرد و پس از لو دادن انبار اسلحه جنگليها که تنها او از جای آن باخبر بود و شركت فعّال در دستگيري برخي از اعضاي جنبش جنگل از سوی رضاخان تأمين‌نامه گرفت و اندکی بعد، به حكومت فومنات منسوب شد.<ref>مجله یادگار - سال سوم - شماره پنجم - ص ۸۰</ref>


وقتي خبر قتل حيدرخان به ميرزا کوچک خان رسيد، «از شنيدن اين خبر به سختي آزرده شد و با تاٌثر شديد اظهار داشت او به تقاضاي من به ايران مراجعت كرده بود. مسئوليّت اين قتل شانه هاي مرا فشار ميدهد. او (ميرزاکوچک خان) مترصّد بود با استفاده از فرصت مناسب  سزاي بدكاران را بدهد ولي مواجهه با دشمنان داخلي و خارجي موجب شده بود كه از تعقيب بدكاران افراطي، موقّتاً، صرفنظر كند، زيرا قاتلين حيدر عمواوغلي، بعضاً، از سردسته هاي جنگل، مانند حسن خان معين الرّعايا بودند كه با نفوذ و اطّلاعي كه در حدود جنگل داشت، آزردنش در چنان موقع مناسب نبود»(۲۹).
== واکنش میرزا کوچک خان به خبر قتل حیدر عمواوقلی ==
وقتي خبر قتل حیدر عمواقلی به ميرزا کوچک خان رسيد بسیار متأثر شد. میرزا کوچک خان با شنیدن این خبر با آشفتگی گفته بود که حیدرعمواوقلی به درخواست من به ایران مراجعه کرده بود و مسئولیت این قتل شانه‌های مرا می‌فشارد. او تصمیم داشت قاتلان حیدرعمواوقلی را مجازات کند اما درگیری‌ و جنگ گریز  پس از تصرف رشت به وی فرصت چنین کاری نداد و او آن‌را موافق با مصلحت ندید.
[[پرونده:مقبره میرزا کوچک خان جنگلی.JPG|جایگزین=مقبره میرزا کوچک خان جنگلی|بندانگشتی|250x250پیکسل|مقبره میرزا کوچک خان جنگلی]]


مقاومت دليرانة میرزا کوچک خان و یاران همرزمش دربرابر يورش همه جانبه قواي قزّاق تحت فرماندهي رضاخان، بيش از يك ماه به طول انجاميد. عدّة زيادي از ياران ميرزا شهيد، زخمي يا دستگير شدند و خود او و شمار اندکی از آن‌ها، در کوهها و جنگلهای گیلان برای رفتن به خلخال سرگردان ماندند.
== شهادت میرزا کوچک خان ==
 
با  تسلیم شدن خالوقربان، معین الرعایا و گریختن احسان‌الله خان، میرزاکوچک خان به صومعه سرا پناه برد و در آنجا در فکر تجدید قوا بود. در آن زمان که رضاخان در فکر از میان برداشتن سلسله قاجاریه بود بسیار علاقه‌مند بود افراد محبوبی چون میرزا کوچک خان جنگلی را در به سمت خود جذب کند. به همین دلیل افراد مختلفی را برای تطمیع میرزا کوچک خان با وعده‌‌های مختلف به نزد او فرستاد اما میرزا کوچک قصد تسلیم به قوای حکومتی را نداشت. با حمله قوای رضا خان به میرزا کوچک خان افراد او پراکنده شده و او با چند تناز یاران وفادارش مثل گائوک آلمانی به اعماق جنگل رفتند. میرزا کوچک خان قصد داشت به تالش رفته و نزد عظمت خانم فولادلو که همواره از وی حمایت می‌کرد برود اما در برف و بوران گرفتار شده و سرانجام زیر فشار سرما و برف در روزجمعه ۱۱ آذر ۱۳۰۰ در حالی که هوشگ ( گائوک) را به کول گرفته بود از پا درآمده و به شهادت رسید. سر میرزا کوچک‌خان توسط محمد‌خان سالار شجاع بریده شد و سپس توسط خالو قربان به تهران نزد رضاخان فرستاده شد. مردم جسد بدون سر میرزا با شیون و گریه‌ی بسیار در دفن کردند.  سر میرزا به دستور رضاخان در گورستان حسن‌آباد دفن شد اما یاران وی آن‌را مخفیانه به رشت منتقل کردند. در ادامه پیکر میرزا نیز به رشت منتقل و در کنار سر در محلی به نام سلیمان داراب به خاک سپرده شد.
سرانجام، ميرزا کوچک خان و همرزم وفادار آلمانيش گاوك (هوشنگ)، در مسير عقبنشيني به سوي خلخال، در روز ۱۱ آذر۱۳۰۰ (۲دسامبر۱۹۲۱) در گردنة گيلوان از برف و توفان و سرما ازپاي درآمدند.
 
با شهادت ميرزا کوچک خان جنگلي جنبش جنگل به زانو درآمد و رضاخان حكومت سياه خود را بر گيلان نيز گسترد.
 
جنبش جنگل پس از هفت سال مبارزۀ بي وقفه با انگلستان و دربار قاجار، سرانجام، خسته جان و خونين پيكر ازپاي درآمد. 


== منابع ==
== منابع ==
۱ـ «سردار جنگل»، ابراهیم فخرایی، چاپ اول، تهران، ۱۳۴۴،  صفحه ۱۷۸.
۵ـ
 ۵و ۶ و ۷ ـ «).
۸ـ
۱۱و۲۲ـ «سردار جنگل»، ص۳۲۴ و ۳۲۷.
۱۳ـ «حیدرخان عمواوغلی»، اسماعیل رائین، انتشارات جاویدان، چاپ دوم، تهران، ۱۳۵۲،ص۲۲۸.
۱۴ـ «عمل و تئوري بلشويسم»، برتراند راسل، ترجمه احمد صبا، ص۶۴.
۱۸ـ «مأموریت آمریکاییها در ایران»، آرتور میلیسپو، ترجمه ابوترابیان، ص۱۰۹. 
۲۰ـ «تاريخ بيستساله ايران»، حسین مکّی، تهران، ۱۳۲۳، جلد اول، ص۳۶۳).
۲۳و ۲۴ـ  «نهضت میرزا کوچک خان جنگلی، صفحات ۲۵۵ و۲۵۷.
۲۵ـ «حيدرخان عمواوغلي»، اسماعیل رائین، ص۲۶۴ ـ به نقل از يادداشتهاي خطّي اسماعيل جنگلي).
۲۶ـ «سردار جنگل»، ص۴۲۲.
۲۷ـ «حیدرخان عمواوغلی»، ص۲۹۳.
۲۸ـ مجله «يادگار»، سال سوم، شماره پنجم، ص۸۰.
۲۹ـ «حیدرخان عمواوغلی»، ص۲۹۴.
.
<references />
<references />

منوی ناوبری