۱٬۶۵۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
=== تعریف شخصیت === | === تعریف شخصیت === | ||
با توجه به مفهوم شخصيت در نگاه جامعهشناسان جديد و فيلسوفان تاريخ، شخصیت، مجموعه ويژگىها و خصوصيات فردى و اجتماعى مرتبط و متکى به يک فرد است که به گونهاى در بروز يک کنش يا واکنش از سوى فرد مزبور تأثير مى گذارد، اعم از آن چه بروز و نمود خارجى دارد و طبعا واکنشهاى مثبت يا منفى ديگران را برمىانگيزد، و آن چه بروز و نمود خارجى ندارد و صرفا در شکلگيرى رفتار يک فرد مؤثر است، نظير خلاقيت فکرى، ايمان، شجاعت، توکل، رضا و تسليم. | |||
==== از نگاه روانشناسی ==== | ==== از نگاه روانشناسی ==== | ||
خط ۱۴: | خط ۱۵: | ||
==== از نگاه فلسفی ==== | ==== از نگاه فلسفی ==== | ||
برخی فيلسوفان، شخصيت فرد را پديدهاى اجتماعى و ساخته شده توسط جامعه مىدانند | برخی فيلسوفان، شخصيت فرد را پديدهاى اجتماعى و ساخته شده توسط جامعه مىدانند که متقابلا شخصيت اجتماعى فرد نيز در جامعه تأثير مىگذارد. | ||
از نگاه فيلسوفان تاريخ، شخصيت فرد عبارت است از مجموعه ويژگىهاى | از نگاه فيلسوفان تاريخ، شخصيت فرد عبارت است از مجموعه ويژگىهاى فکرى، روحى و روانى و حتى جسمى فرد که به او قدرت عمل و اقدام و نفوذ اجتماعى مىبخشد. ويژگىهايى چون علم، دانش، انديشهها، فرهنگ، نفوذ اجتماعى، قواى فکرى و روحى همچون نبوغ فکرى، هوش سرشار، اراده و عزم قوى، خلاقيت و ابتکار، ثبات عقيده و بلندى همت، و ويژگىهاى اخلاقى چون اخلاص، تواضع، رأفت، فضل و کرم، امانت، عدالتخواهى، سعه صدر، وفاى به عهد و عموم خصلتهاى پسنديده برآمده از تربيت صحيح و سرانجام، توانايىهاى جسمى و قدرت عمل و منش اصيل فرد.<ref>مارکسیسم و نیروی محرک تاریخ، جعفر سبحانی</ref><ref>قهرمانان، توماس کارلایل</ref><ref>نقش شخصیت در تاریخ، گئورگی پلخانف</ref><ref>فلسفه تاریخ، پل ادواردز</ref> | ||
=== نقش انسان در تعیین سرنوشت === | |||
از آن روز كه بشر در پى ريشهيابى حوادث و تحولات اجتماعى و تحليل رفتار انسانها برآمده، اين پرسش براى او مطرح شده است كه آيا حوادث و تحولات اجتماعى و تاريخى و به طور كلى رفتار انسان زاييده خواست و اراده و طرح و برنامهريزى انسانهاست، يا اين كه انسان تنها ابزارى در دست نيروهاى پشت پرده و عوامل نيرومند ديگرى است كه او را در راستاى هدفها و طرحهايى هوشمندانه و خودآگاهانه يا ناخودآگاهانه و غيرهوشمندانه به حركت درمىآورد؟ | |||
به طور كلى ديدگاههاى ارائه شده در اين زمينه به دو دسته تقسيم مى شوند: | |||
# ديدگاههاى جبرگرايانه كه انسان را فاقد اراده آزاد و قدرت انتخاب مىداند. | |||
# ديدگاههاى اختيار مدار. | |||
هر يك از اين دو دسته ديدگاه به نوبه خود نظريههاى متفاوتى را در بر مىگيرد كه هر كدام با روش خاصى و از زاويه خاصى به مطالعه انسان و رفتار او پرداختهاند. | |||
ديدگاههاى اختيارمدار بر نقش انسان در تعيين سرنوشت خود تأكيد دارند و حتى بسيارى از ليبرالها و به عبارتى فردگرايان افراطى، از جمله توماس كارلايل، جان استوارت ميل، كالينگ وود، سرايزايابرلين، وِج وود و گيبون، به طور كلى نقش عوامل اجتماعى و اقتصادى و هر نيروى بيرونى ديگر را در رفتار انسان و سرنوشت فرد و جامعه انكار مىكنند. | |||
در مورد ديدگاههاى جبرگرا نمىتوان در اين باره حكم كلى صادر كرد و مثلا آنها را منكر ايفاى هرگونه نقشى از سوى شخصيتها و افراد در سرنوشت خود و جامعه قلمداد نمود. ديدگاههاى جبرگرايانه مبتنى بر عوامل درونى و غريزى نيز اجمالا شخصيتها و افراد را در سرنوشت خود و تاريخ مؤثر مىدانند، اما نه به صورت آزادانه يا لزوما آگاهانه، بلكه از كانال يكى از عوامل غيرارادى تشكيلدهنده شخصيت، يعنى غريزه، چنان كه فرويد، آدلر و نيچه اين گونهاند. | |||
== عوامل تسریعکننده تکامل اجتماعی == | == عوامل تسریعکننده تکامل اجتماعی == | ||
خط ۲۶: | خط ۳۷: | ||
==== نقش رهبران اجتماعی ==== | ==== نقش رهبران اجتماعی ==== | ||
نقش رهبران اجتماعی در تاریخ به عنوان عنصر آگاه، آدرس دادن و هدایت کردن است. منهای آن، چه در پیدا کردن آدرس، چه بر سر دوراهیها و چهارراهیها، جریان تکامل معطل و گمراه میماند. | نقش رهبران اجتماعی در تاریخ به عنوان عنصر آگاه، آدرس دادن و هدایت کردن است. منهای آن، چه در پیدا کردن آدرس، چه بر سر دوراهیها و چهارراهیها، جریان تکامل معطل و گمراه میماند.<ref>[https://image.mojahedin.org/Attachments/?id=4f647110-8c60-4f85-8e41-6752fc48c19b کتاب تبیین جهان، قواعد و مفهوم تکامل، مسعود رجوی]</ref> | ||
== تعریف رهبری == | == تعریف رهبری == | ||
خط ۴۷: | خط ۵۸: | ||
# توجه به موازین اخلاقی و پرنسیبهای انسانی در اتخاذ تاکتیکها و روشها. | # توجه به موازین اخلاقی و پرنسیبهای انسانی در اتخاذ تاکتیکها و روشها. | ||
# پایبندی به دو اصل اساسی آزادی و استقلال در رویکرد سیاسی و در عرصه دیپلماتیک. سازش ناپذیری در برخورد با دیکتاتوری و پرهیز از سرسپردگی و زد و بندهای نافی استقلال ملی. | # پایبندی به دو اصل اساسی آزادی و استقلال در رویکرد سیاسی و در عرصه دیپلماتیک. سازش ناپذیری در برخورد با دیکتاتوری و پرهیز از سرسپردگی و زد و بندهای نافی استقلال ملی. | ||
# شفافیت در جهتگیری سیاسی و اتخاذ تصمیمات. پرهیز از ابهام تراشی و توهم آفرینی. ارائه تحلیل مشخص در هر مرحله از مبارزه و راهیابی و راهنمایی جنبش اجتماعی در جهت برون رفت از بحرانها و به سوی اعتلا و اوجگیری. | # شفافیت در جهتگیری سیاسی و اتخاذ تصمیمات. پرهیز از ابهام تراشی و توهم آفرینی. ارائه تحلیل مشخص در هر مرحله از مبارزه و راهیابی و راهنمایی جنبش اجتماعی در جهت برون رفت از بحرانها و به سوی اعتلا و اوجگیری.<ref>رهبری سیاسی، جایگاه و جوانب آن، مسعود افتخاری</ref> | ||
== شخصیتهای موثر در تاریخ == | |||
== منابع == | == منابع == | ||
<references /> | <references /> |
ویرایش