کاربر:Abbas/صفحه تمرین3: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۳٬۸۲۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳۸: خط ۱۳۸:
[[دکتر محمد مصدق]] نیز با تکیه بر همین پایگاه و محبوبیت اجتماعی توانست خط [[ملی شدن صنعت نفت ایران|ملی کردن صنعت نفت ایران]] را پیش ببرد و به پیروزی برساند. مردم ایران که از دخالت‌های استعماری درکشور خود ناراضی بودند و آنرا منشا بدبختی‌های خود می‌دانستند حول شعار ملی کردن نفت به حمایت از [[دکتر محمد مصدق|مصدق]] برخاستند. مصدق که نماینده مجلس بود، توانست لایحه ملی شدن نفت را در مجلس به تصویب برساند. در ادامه با حمایت مردم به نخست وزیری رسید و قانون خلع ید از کمپانی نفت انگلیس را به اجرا گذاشت. متعاقب آن دولت انگلیس و قدرتهای خارجی دیگر خرید نفت از ایران را تحریم کردند و اقتصاد ایران که متکی به نفت بود ضربه سختی خورد. مصدق بار دیگر با تکیه بر همین پایگاه اجتماعی و حمایت مردمی و خرید اوراق قرضه ملی از طرف مردم توانست تنها بودجه متوازن و بدون کسری را ارائه کرده و به اجرا در آورد. در تیر ۱۳۳۱ شاه با اصلاحات مصدق که برای تثبیت پایه‌های مشروطیت بود مخالفت کرد و در پی آن مصدق استعفا کرد. شاه قوام را به نخست وزیری برگزید. قوام در جهت برقراری دیکتاتوری گام برداشت و قوانین و مقررات سختی را برای محدود کردن آزادی‌های اجتماعی به اجرا در آورد. در [[۳۰ تیر]] ۱۳۳۱ مردم در حمایت از [[دکتر محمد مصدق|مصدق]] به خیابان‌ها ریختند. در قیام ۳۰ تیر تعداد زیادی از مردم توسط نیروهای انتظامی دیکتاتوری کشته شدند. در نهایت شاه تسلیم شد و دکتر مصدق بار دیگر با حمایت مردم و با تکیه بر پایگاه اجتماعی گسترده خود نخست وزیر شد.
[[دکتر محمد مصدق]] نیز با تکیه بر همین پایگاه و محبوبیت اجتماعی توانست خط [[ملی شدن صنعت نفت ایران|ملی کردن صنعت نفت ایران]] را پیش ببرد و به پیروزی برساند. مردم ایران که از دخالت‌های استعماری درکشور خود ناراضی بودند و آنرا منشا بدبختی‌های خود می‌دانستند حول شعار ملی کردن نفت به حمایت از [[دکتر محمد مصدق|مصدق]] برخاستند. مصدق که نماینده مجلس بود، توانست لایحه ملی شدن نفت را در مجلس به تصویب برساند. در ادامه با حمایت مردم به نخست وزیری رسید و قانون خلع ید از کمپانی نفت انگلیس را به اجرا گذاشت. متعاقب آن دولت انگلیس و قدرتهای خارجی دیگر خرید نفت از ایران را تحریم کردند و اقتصاد ایران که متکی به نفت بود ضربه سختی خورد. مصدق بار دیگر با تکیه بر همین پایگاه اجتماعی و حمایت مردمی و خرید اوراق قرضه ملی از طرف مردم توانست تنها بودجه متوازن و بدون کسری را ارائه کرده و به اجرا در آورد. در تیر ۱۳۳۱ شاه با اصلاحات مصدق که برای تثبیت پایه‌های مشروطیت بود مخالفت کرد و در پی آن مصدق استعفا کرد. شاه قوام را به نخست وزیری برگزید. قوام در جهت برقراری دیکتاتوری گام برداشت و قوانین و مقررات سختی را برای محدود کردن آزادی‌های اجتماعی به اجرا در آورد. در [[۳۰ تیر]] ۱۳۳۱ مردم در حمایت از [[دکتر محمد مصدق|مصدق]] به خیابان‌ها ریختند. در قیام ۳۰ تیر تعداد زیادی از مردم توسط نیروهای انتظامی دیکتاتوری کشته شدند. در نهایت شاه تسلیم شد و دکتر مصدق بار دیگر با حمایت مردم و با تکیه بر پایگاه اجتماعی گسترده خود نخست وزیر شد.


== پایگاه اجتماعی مجاهدین خلق ==
== سنجش پایگاه اجتماعی مجاهدین خلق ==
حکومت‌های دیکتاتوری برای اینکه بتوانند حاکمیت خود را تثبیت کنند، نیاز دارند خود را بی‌رقیب نشان دهند و در ذهن جامعه حک کنند که تنها انتخاب مطلوب برای حکومت هستند، از این رو آنها دائما مخالفان و اپوریسیون خود را هدف شیطان سازی قرار می‌دهند. یکی از مهم‌ترین موضوعاتی که هدف شیطان سازی از طرف دیکتاتوری قرار می‌گیرد پایگاه اجتماعی مخالفان است. آنها در تمام رسانه‌ها و مطبوعات خود بر این نکته تاکید می‌کنند که مخالفان‌شان هیچ پایگاه و محبوبیتی ندارند و مردم آنها را نمی‌خواهند. آن‌ها جمعیت انبوه تظاهرکنندگان را همواره چند ده نفر، یا چندصدنفر فتنه‌گر خطاب می‌کنند که توسط عاملان خارجی تحریک شده‌اند. [[حسن روحانی]]  [[اعتراضات ۱۳۹۸ ایران|تظاهرات آبان ۱۳۹۸]] را که در ۱۹۰ شهر با حضور ده‌ها هزار نفر جریان داشت، تظاهرات عده‌ی معدودی خواند که «زیاد هم نبودند». همچنین رژیم ایران پایگاه اجتماعی سازمان مجاهدین خلق را همواره نیز زیر سوال می‌برد و معتقد است که آن‌ها هیچ حامی در داخل ایران ندارند.  
حکومت‌های دیکتاتوری برای اینکه بتوانند حاکمیت خود را تثبیت کنند، نیاز دارند خود را بی‌رقیب نشان دهند و در ذهن جامعه حک کنند که تنها انتخاب مطلوب برای حکومت هستند، از این رو آنها دائما مخالفان و اپوریسیون خود را هدف شیطان سازی قرار می‌دهند. یکی از مهم‌ترین موضوعاتی که هدف شیطان سازی از طرف دیکتاتوری قرار می‌گیرد پایگاه اجتماعی مخالفان است. آنها در تمام رسانه‌ها و مطبوعات خود بر این نکته تاکید می‌کنند که مخالفان‌شان هیچ پایگاه و محبوبیتی ندارند و مردم آنها را نمی‌خواهند. آن‌ها جمعیت انبوه تظاهرکنندگان را همواره چند ده نفر، یا چندصدنفر فتنه‌گر خطاب می‌کنند که توسط عاملان خارجی تحریک شده‌اند. [[حسن روحانی]]  [[اعتراضات ۱۳۹۸ ایران|تظاهرات آبان ۱۳۹۸]] را که در ۱۹۰ شهر با حضور ده‌ها هزار نفر جریان داشت، تظاهرات عده‌ی معدودی خواند که «زیاد هم نبودند». همچنین رژیم ایران پایگاه اجتماعی سازمان مجاهدین خلق را همواره نیز زیر سوال می‌برد و معتقد است که آن‌ها هیچ حامی در داخل ایران ندارند.  


همچنین افراد و جریانات بسیاری از جمله با هویت‌های مجهول در فضای مجازی معتقدند که مجهاهدین خلق دارای پایگاه اجتماعی نیستند. آن‌ها معتقدند که نشر مستمر مطالب و تصاویر علیه مجاهدین و کامنت‌های مختلف در مورد آن‌ها بیانگر عدم محبوبیت مجاهدین خلق در جامعه است.  
همچنین افراد و جریانات بسیاری از جمله با هویت‌های مجهول در فضای مجازی معتقدند که مجهاهدین خلق دارای پایگاه اجتماعی نیستند. آن‌ها معتقدند که نشر مستمر مطالب و تصاویر علیه مجاهدین و کامنت‌های مختلف در مورد آن‌ها بیانگر عدم محبوبیت مجاهدین خلق در جامعه است.  


از نظر مؤسسه‌های نظر سنجی، فضای مجازی هرگز نمی‌توند برآورد درستی در یک نظر‌سنجی ارائه دهد چرا که می‌تواند تحت تأثیر فعالیت هدفمند افراد باشد.
از نظر مؤسسه‌های نظر سنجی، فضای مجازی نمی‌توند برآورد درستی در یک نظر‌سنجی ارائه دهد چرا که می‌تواند تحت تأثیر فعالیت هدفمند افراد باشد.


با توجه به ارتش سایبری چند ده هزار نفری که خود رژیم ایران به آن اعتراف دارد نمی‌توان فضای مجازی را معیار درستی برای سنجش میزان پایگاه اجتماعی سازمان مجاهدین خلق دانست.
با توجه به ارتش سایبری چند ده هزار نفری که خود رژیم ایران به آن اعتراف دارد نمی‌توان فضای مجازی را معیار درستی برای سنجش میزان پایگاه اجتماعی سازمان مجاهدین خلق دانست.


همچنین نمی‌توان انتظار داشت که هوادران مجاهدین چه در فضای علنی و چه در فضای مجازی به حمایت علنی از سازمانی بپردازند که هر گونه تعلق خاطر به آن می‌تواند منجر به مرگ شود.
همچنین نمی‌توان انتظار داشت که هوادران مجاهدین چه در فضای علنی و چه در فضای مجازی به حمایت از سازمانی بپردازند که هر گونه تعلق خاطر به آن می‌تواند منجر به مرگ شود.


مجید رفیع زاده تحلیل‌گر سیاسی و مشاور نشریه مطالعات بین‌الملل هارواد که تحقیقات مستقلی را در مورد مجاهدین انجام داده است، در برنامه پرگار تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی در مورد پایگاه اجتماعی مجاهدین گفت:<blockquote>«ما می‌دونیم تو کشور ایران، در یک کشور دیکتاتوری نمی‌شه واقعا یک نظر سنجی درست انجام داد، نمی‌شه گفت آیا واقعا مردمی هستند در ایران که موافقند یا مخالفند. خیلی از متخصصان من شنیدم توی برنامه‌های مختلف می‌گن این گروه هیچ حامی‌یی تو ایران نداره، کسی این‌ها رو دوست نداره، اصلا همه سوءظن به این گروه دارن. از کجا می‌دونن؟ آیا نظر سنجی وجود داره؟ ببینید من تحقیقاتم رو برحسب نظر سنجی انجام می‌دم... ببینید باید نظر سنجی وجود داشته باشه و تو کشورهایی که آزادی بیان و آزادی نظر سنجی وجود نداره، نمی‌شه واقعا گفت. اما بر اساس تحقیقاتی که من انجام دادم گروه هنوز در ایران نفوذ داره. ببینید اگه نفوذ نداره چرا پس آقای خامنه‌ای یا سران دیگه در ایران در ماه مرداد گفتند که این تظاهرات دی‌ماه رو منافقین انجام دادند، چرا؟... اینها ده‌ها هزار کشته دادند...خوب این‌ها فامیل دارند فامیل‌هاشون، خیلی‌هاشون هنوز هوادار مجاهدین خلق هستند. خیلی‌هاشون کمک مالی می‌فرستند به مجاهدین... مسأله اینه اگه شما برید تظاهرات بگید ما هوادار گروه مجاهدین هستیم، عاقبتش چیه؟ اعدامه. خود گروه که من مصاحبه کردم باهاشون، می‌گن تو همین تظاهرات چند عضو مجاهدین اعدام شدن...مردم که نمی‌تونن بیان بیرون بگن ما مجاهدین رو می‌خوایم خوب همون موقع اعدامشون می‌کنن.»<ref>[https://www.youtube.com/watch?v=4rwIvtbEmMs پرگار: مجاهدین خلق ایران چه وزنی دارند؟]</ref></blockquote>
مجید رفیع زاده تحلیل‌گر سیاسی و مشاور نشریه مطالعات بین‌الملل هارواد که تحقیقات مستقلی را در مورد مجاهدین انجام داده است، در برنامه پرگار تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی در مورد پایگاه اجتماعی مجاهدین گفت:<blockquote>«ما می‌دونیم تو کشور ایران، در یک کشور دیکتاتوری نمی‌شه واقعا یک نظر سنجی درست انجام داد، نمی‌شه گفت آیا واقعا مردمی هستند در ایران که موافقند یا مخالفند. خیلی از متخصصان من شنیدم توی برنامه‌های مختلف می‌گن این گروه هیچ حامی‌یی تو ایران نداره، کسی این‌ها رو دوست نداره، اصلا همه سوءظن به این گروه دارن. از کجا می‌دونن؟ آیا نظر سنجی وجود داره؟ ببینید من تحقیقاتم رو برحسب نظر سنجی انجام می‌دم... ببینید باید نظر سنجی وجود داشته باشه و تو کشورهایی که آزادی بیان و آزادی نظر سنجی وجود نداره، نمی‌شه واقعا گفت. اما بر اساس تحقیقاتی که من انجام دادم گروه هنوز در ایران نفوذ داره. ببینید اگه نفوذ نداره چرا پس آقای خامنه‌ای یا سران دیگه در ایران در ماه مرداد گفتند که این تظاهرات دی‌ماه رو منافقین انجام دادند، چرا؟... اینها ده‌ها هزار کشته دادند...خوب این‌ها فامیل دارند فامیل‌هاشون، خیلی‌هاشون هنوز هوادار مجاهدین خلق هستند. خیلی‌هاشون کمک مالی می‌فرستند به مجاهدین... مسأله اینه اگه شما برید تظاهرات بگید ما هوادار گروه مجاهدین هستیم، عاقبتش چیه؟ اعدامه. خود گروه که من مصاحبه کردم باهاشون، می‌گن تو همین تظاهرات چند عضو مجاهدین اعدام شدن...مردم که نمی‌تونن بیان بیرون بگن ما مجاهدین رو می‌خوایم خوب همون موقع اعدامشون می‌کنن.»<ref>[https://www.youtube.com/watch?v=4rwIvtbEmMs پرگار: مجاهدین خلق ایران چه وزنی دارند؟]</ref></blockquote>
خط ۱۵۶: خط ۱۵۶:
[[مسعود رجوی]] ملاک مشروعیت در دوران اختناق را اینطور شرح می‌دهد:<blockquote>«نخستين مشكل در دوران اختناق و ديكتاتوری، سرقت و غصب حق حاكميت و حق انتخابات آزاد از مردم است... مشروعيت در دوران اختناق ناشی از مقاومت است و نه هيچ چيز ديگر. چرا كه امكان انتخابات آزاد و دسترسی به رأی واقعی تمام مردم وجود ندارد و بايد برای به دست آوردن آن برخاست و مقاومت كرد تا رژيمی كه مانع انتخابات و آرای آزاد و حاكميت مردم است سرنگون شود...پس، مقاومت تنها ملاك و شاخص و سرچشمه‌ی مشروعيت در دوران استبداد و اختناق است. ارزش و اعتبار هر فرد يا جريان سياسی در دوران اختناق با مقاومت و ايستادگی او در برابر فاشيسم دينی و در جنگ با آن سنجيده می‌شود. مشخصاً؛ اينكه در جنگ نظامی و سياسی و ايدئولوژيكی تا كجا و چه ميزان به دشمن ضدبشری ضربه می‌زند. تا كجا برای اين رژيم خطرناك است و تا كجا به نيروی جنگنده‌ی ضدرژيم در جنگ نظامی يا در جنگ سياسی ياری می‌رساند و مايه می‌گذارد...آخر وقتی نمی‌توان در يك انتخابات آزاد به آرای عمومی مراجعه كرد، فراتر از همه‌ی حدس و گمان‌ها يا نظرسنجی‌ها چگونه می‌توان بر روی ميزان رأی و حمايت اجتماعی يك فرد يا جريان سياسی، پا سفت كرد؟...نتيجه اين كه در برابر دستگاه نا سنجيدنی ميزان آرا، در دوران اختناق، مقاومت، ملاك و مبنای واقعی و حقيقی سنجش است. بنابراين در دوران اختناق، مشروعيت صرفاً ناشی از مقاومت و ايستادگی است. در دوران اختناق، هر چيز غير از اين، ادعا و باد و بلوف است. هر كس راست می‌گويد با رژيم و اختناق فراگير آن چنگ در چنگ شود و بستيزد و در اين پهنه آزمايش بدهد...تعيين درصد آرا و پايگاه اجتماعی موضوعی مربوط به دوره‌ی بعد از اختناق است كه در آن بتوان با به ميدان آوردن مردم و با صندوق‌های رأی، به درستی سنجش و ارزيابی كرد. هرچيزی غير از اين، ناديده گرفتن سركوب و اختناق و چشم پوشيدن بر ممانعت فاشيسم دينی از بروز اراده و تمايل اجتماعی است. اين را نبايد بر رژيم بخشيد و ناديده گرفت و بعد به تئوری پردازی درباره‌ی درصد آرا يا پايگاه اجتماعی نشست. در شرايطی كه حتی اسم بردن از مجاهدين و به طريق اولی، كوچكترين اشاره به هواداری از [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدين]] سنگين‌ترين محكوميت‌ها و مجازات‌ها را دارد و در شرايطی كه رژيم دهها هزار نفر را به همين خاطر دستگير و شكنجه و اعدام كرده است، چگونه می‌توان با يك نظرسنجی آزاد در بين مردم به درصد واقعی آرای مجاهدين دست يافت. اينجاست كه روشن می‌شود تمام حرفهایی كه منابع ارتجاعی و استعماری و همسويان و پادوهای آنها درباره‌‌ی پايگاه نداشتن مجاهدين در داخل ايران می‌گويند، بيراهه، باطل و در دستگاه ناديده گرفتن اختناق به سود آخوندهاست. مگر اين كه طلسم اختناق بشكند و امكان بروز حمايت اجتماعی در تظاهرات و گردهمایی‌ها و امكان ريختن رأی آزادانه به صندوق‌ها فراهم شود.يك بار در جريان كارزار برای لغو برچسب تروريستی، يك نماينده‌ی كنگره، از نماينده‌ی وزارت خارجه كه مدعی بود مجاهدين در داخل ايران پايگاهی ندارند، پرسيد، شما اين را از كجا و بر چه اساسی می‌گوييد؟ طرف مقابل گفت از كسانی‌ كه برای درخواست ويزا به سفارت‌هايمان می‌آيند سؤال می‌كنيم. آن نماينده گفته بود آخر خودتان آن سازمان را ليست‌گذاری كرده‌ايد و اگر كسی بگويد موافق يا هوادار مجاهدين است، به او ويزا نمی‌دهيد و انتظار هم داريد كسی كه برای گرفتن ويزا آمده از ابتدا با اعلام هواداری از مجاهدين ويزایی را كه می‌خواهد، بسوزاند؟!»<ref>کتاب مبانی مشروعیت و مرزهای سرخ مقاومت ـ ص ۱۳۹ تا ۱۴۹</ref></blockquote>
[[مسعود رجوی]] ملاک مشروعیت در دوران اختناق را اینطور شرح می‌دهد:<blockquote>«نخستين مشكل در دوران اختناق و ديكتاتوری، سرقت و غصب حق حاكميت و حق انتخابات آزاد از مردم است... مشروعيت در دوران اختناق ناشی از مقاومت است و نه هيچ چيز ديگر. چرا كه امكان انتخابات آزاد و دسترسی به رأی واقعی تمام مردم وجود ندارد و بايد برای به دست آوردن آن برخاست و مقاومت كرد تا رژيمی كه مانع انتخابات و آرای آزاد و حاكميت مردم است سرنگون شود...پس، مقاومت تنها ملاك و شاخص و سرچشمه‌ی مشروعيت در دوران استبداد و اختناق است. ارزش و اعتبار هر فرد يا جريان سياسی در دوران اختناق با مقاومت و ايستادگی او در برابر فاشيسم دينی و در جنگ با آن سنجيده می‌شود. مشخصاً؛ اينكه در جنگ نظامی و سياسی و ايدئولوژيكی تا كجا و چه ميزان به دشمن ضدبشری ضربه می‌زند. تا كجا برای اين رژيم خطرناك است و تا كجا به نيروی جنگنده‌ی ضدرژيم در جنگ نظامی يا در جنگ سياسی ياری می‌رساند و مايه می‌گذارد...آخر وقتی نمی‌توان در يك انتخابات آزاد به آرای عمومی مراجعه كرد، فراتر از همه‌ی حدس و گمان‌ها يا نظرسنجی‌ها چگونه می‌توان بر روی ميزان رأی و حمايت اجتماعی يك فرد يا جريان سياسی، پا سفت كرد؟...نتيجه اين كه در برابر دستگاه نا سنجيدنی ميزان آرا، در دوران اختناق، مقاومت، ملاك و مبنای واقعی و حقيقی سنجش است. بنابراين در دوران اختناق، مشروعيت صرفاً ناشی از مقاومت و ايستادگی است. در دوران اختناق، هر چيز غير از اين، ادعا و باد و بلوف است. هر كس راست می‌گويد با رژيم و اختناق فراگير آن چنگ در چنگ شود و بستيزد و در اين پهنه آزمايش بدهد...تعيين درصد آرا و پايگاه اجتماعی موضوعی مربوط به دوره‌ی بعد از اختناق است كه در آن بتوان با به ميدان آوردن مردم و با صندوق‌های رأی، به درستی سنجش و ارزيابی كرد. هرچيزی غير از اين، ناديده گرفتن سركوب و اختناق و چشم پوشيدن بر ممانعت فاشيسم دينی از بروز اراده و تمايل اجتماعی است. اين را نبايد بر رژيم بخشيد و ناديده گرفت و بعد به تئوری پردازی درباره‌ی درصد آرا يا پايگاه اجتماعی نشست. در شرايطی كه حتی اسم بردن از مجاهدين و به طريق اولی، كوچكترين اشاره به هواداری از [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدين]] سنگين‌ترين محكوميت‌ها و مجازات‌ها را دارد و در شرايطی كه رژيم دهها هزار نفر را به همين خاطر دستگير و شكنجه و اعدام كرده است، چگونه می‌توان با يك نظرسنجی آزاد در بين مردم به درصد واقعی آرای مجاهدين دست يافت. اينجاست كه روشن می‌شود تمام حرفهایی كه منابع ارتجاعی و استعماری و همسويان و پادوهای آنها درباره‌‌ی پايگاه نداشتن مجاهدين در داخل ايران می‌گويند، بيراهه، باطل و در دستگاه ناديده گرفتن اختناق به سود آخوندهاست. مگر اين كه طلسم اختناق بشكند و امكان بروز حمايت اجتماعی در تظاهرات و گردهمایی‌ها و امكان ريختن رأی آزادانه به صندوق‌ها فراهم شود.يك بار در جريان كارزار برای لغو برچسب تروريستی، يك نماينده‌ی كنگره، از نماينده‌ی وزارت خارجه كه مدعی بود مجاهدين در داخل ايران پايگاهی ندارند، پرسيد، شما اين را از كجا و بر چه اساسی می‌گوييد؟ طرف مقابل گفت از كسانی‌ كه برای درخواست ويزا به سفارت‌هايمان می‌آيند سؤال می‌كنيم. آن نماينده گفته بود آخر خودتان آن سازمان را ليست‌گذاری كرده‌ايد و اگر كسی بگويد موافق يا هوادار مجاهدين است، به او ويزا نمی‌دهيد و انتظار هم داريد كسی كه برای گرفتن ويزا آمده از ابتدا با اعلام هواداری از مجاهدين ويزایی را كه می‌خواهد، بسوزاند؟!»<ref>کتاب مبانی مشروعیت و مرزهای سرخ مقاومت ـ ص ۱۳۹ تا ۱۴۹</ref></blockquote>


== پایگاه اجتماعی مجاهدین خلق بعد از انقلاب ضد سلطنتی  ==
== پایگاه اجتماعی مجاهدین پس از انقلاب   ==
[[پرونده:سخنرانی مسعود رجوی در امجدیه.JPG|جایگزین=سخنرانی مسعود رجوی در امجدیه|بندانگشتی|میتینگ مجاهدین خلق در ورزشگاه امجدیه تهران به نام «چه باید کرد؟»]]
[[پرونده:سخنرانی مسعود رجوی در امجدیه.JPG|جایگزین=سخنرانی مسعود رجوی در امجدیه|بندانگشتی|میتینگ مجاهدین خلق در ورزشگاه امجدیه تهران به نام «چه باید کرد؟»]]
پس از [[انقلاب ضد سلطنتی]] و آزادی‌های برآمده از آن، مجاهدین نیز مانند هر جریان و گروه سیاسی فعالیت خود را در سطح جامعه گسترش دادند. جنبش ملی مجاهدین تاسیس شد و تعداد زیادی از جوانان و مردم به [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین خلق]] روی‌ آوردند. مجاهدین در این دوران مبارزه مسالمت آمیز سیاسی را آغار کردند و با تاکید بر آزادی‌های سیاسی در روند دموکراتیک جامعه شرکت کردند. اقبال روز افزون مجاهدین به حدی بود که طی مدت کوتاهی بعد از انقلاب تعداد شرکت کنندگان در میتینگ‌های مجاهدین خلق به چند صد هزار نفر رسید. تیراژ نشریه مجاهد ارگان سازمان مجاهدین خلق به ۶۰۰۰۰۰ نسخه بالغ شد و بنا به گفته سران و عناصر جمهوری اسلامی، مجاهدین توانستند ۵۰۰۰۰۰ [[میلیشیا]] را سازماندهی کنند.  
پس از [[انقلاب ضد سلطنتی]] در فضای آزاد سیاسی که پس از آن به وجود آمده بود، مجاهدین فعالیت خود را در سطح جامعه گسترش دادند. علاوه بر سازمان مجاهدین، جنبش ملی مجاهدین تأسیس شد و بسیاری از جوانان به [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین خلق]] روی‌ آوردند. مجاهدین در این دوران فعالیت‌های مسالمت‌آمیز و افشاگرانه داشتند و در روند دموکراتیک جامعه شرکت کردند. اقبال اجتماعی از مجاهدین به حدی بود که طی مدت کوتاهی پس از انقلاب تعداد شرکت‌کنندگان در میتینگ‌های مجاهدین خلق به چند صد هزار نفر می‌رسید. تیراژ نشریه مجاهد ارگان سازمان مجاهدین خلق به ۶۰۰۰۰۰ نسخه بالغ شد و بنا به گفته سران و عناصر جمهوری اسلامی، مجاهدین توانستند ۵۰۰ هزار نفر را در قالب [[میلیشیا]] را سازماندهی کنند.  


در اولین انتخابات مجلس بعد از [[انقلاب ضد سلطنتی]] مجاهدین بعد از حزب جمهوری اسلامی که حزب دست ساز خمینی بود، در رده دوم قرار داشتند. در انتخابات ریاست جمهوری نیز کاندیدای [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین خلق]]، [[مسعود رجوی]] با اقبال اجتماعی کم نظیری مواجه شد و بسیاری از طیف‌های اجتماعی و اقلیتهای قومی و مذهبی و جوانان از کاندیداتوری او حمایت کردند ولی [[روح‌الله خمینی|خمینی]] با یک فتوا او را حذف کرد.   
در اولین انتخابات مجلس بعد از [[انقلاب ضد سلطنتی]] مجاهدین بعد از حزب جمهوری اسلامی که حزب دست ساز خمینی بود، در رده دوم قرار داشتند. در انتخابات ریاست جمهوری نیز کاندیدای آن‌ها، [[مسعود رجوی]] با اقبال اجتماعی کم نظیری مواجه شد و بسیاری از طیف‌های اجتماعی و اقلیت‌های قومی و مذهبی و جوانان از کاندیداتوری او حمایت کردند،  آن‌چنان که [[روح‌الله خمینی|خمینی]] در هراس از انتخاب شدن وی، با یک فتوا او را حذف کرد و اعلام نمود کسانی که به قانون اساسی رأی مثبت نداده‌اند نمی‌توانند در انتخابات شرکت کنند.   
 
اروند آبراهامیان در کتاب «مجاهدین ایران» در این زمینه می‌نویسد:  <blockquote>«کاندیداتوری رجوی نه‌تنها توسط سازمانهای وابسته به مجاهدین… بلکه توسط لیستی چشمگیر از سازمانهای مستقل شامل فداییان، جبههٔ دموکراتیک ملی، حزب دموکرات کردستان ایران، حزب زحمتکشان انقلابی (کومله)، انجمن سوسیالیست‌های ایرانی، انجمن حقوق فرهنگی و سیاسی ترکمن‌ها، انجمن جوانان آسوری و گروه مشترک ارمنیان، زرتشتیان و یهودیان مورد حمایت قرار گرفت. رجوی هم‌چنین از سوی شمار زیادی از شخصیت‌های برجسته مورد حمایت قرار گرفت، از جمله همسر آقای طالقانی، شیخ عزالدین حسینی، رهبر مذهبی کردهای سنی در مهاباد، حجت‌الاسلام جلال گنجه‌ای، ۵۰ نویسندهٔ شناخته‌شدهٔ انجمن نویسندگان ایران، از جمله ناصر پاکدامن اقتصاددان، منوچهر هزارخانی نویسنده و حمید عنایت، تاریخ‌نویس لاییک و البته خانوادهٔ شهیدان اولیهٔ مجاهدین… مجاهدین به‌صورت اپوزیسیون غیرمذهبی پیشتاز در مقابل جمهوری اسلامی درآمده بودند. خمینی سریعاً پاسخ داد و رجوی را از انتخابات حذف کرد»</blockquote>‌در دیماه ۵۸، وقتی خمینی  مسعود رجوی برای ریاست جمهوری را لغو کرد. ن اریک رولو از روزنامه نگاران روزنامه لوموندنوشت:<ref>روزنامه لوموند تاریخ ۲۹ مارس ۱۹۸۰</ref><blockquote>«اگر امام خمینی نامزدی ریاست‌جمهوری رجوی را در ژانویه گذشته کنار نمی‌زد، به‌گفته شخصیت‌های متفاوت، او میلیونها رأی را به‌خود اختصاص می‌داد. چرا که از حمایت اقلیتهای قومی و مذهبی برخوردار بود و از حقوق برابری و خودمختاری آنها حمایت می‌کرد، همچنین بخش مهمی از آرای زنان، که خواستار آزادی خود می‌باشند، و نیز جوانانی که خواهان حکومت روحانیت ارتجاعی نیستند، نصیب او می‌شد».</blockquote>مسعود رجوی در این دوران در دانشگاه تهران هرهفته کلاس‌هایی با نام تبیین جهان برگزار می‌کرد که در آن به تشریح ایدئولوژی مجاهدین خلق می‌پرداخت. این کلاس‌ها با استقبال عمومی بی سابقه‌ای مواجه شد و هر جلسه
 
روزنامه فرانسوی لوموند دربارهٔ این کلاس‌ها نوشت:<blockquote>«یکی از وقایع بسیار مهمی که نباید در تهران از دست داد، دروس فلسفه‌ای مقایسه‌ای است که آقای مسعود رجوی هر جمعه بعداز ظهر تدریس می‌کند، حدود ۱۰ هزار نفر با ارائهٔ کارت ورودی در زمین چمن دانشگاه شریف به مدت سه ساعت به سخنان رهبر مجاهدین خلق گوش فرا می‌دهند»<ref>روزنامهٔ فرانسوی لوموند-۱۱ اسفند ۱۳۵۸</ref></blockquote>


مجاهدین در خارج ایران سالانه گردهمایی‌های بزرگی برگزار می‌کنند که بزرگترین آنها  [[گردهمایی سالانه مجاهدین|گردهمایی سالانه بزرگ ایرانیان]] است. سالانه بیش از ۱۰۰۰۰۰ ایرانی در این مراسم شرکت می‌کنند که این گردهمایی به تنهایی نشان از پایگاه اجتماعی گستره مجاهدین دارد.     
مجاهدین در خارج ایران سالانه گردهمایی‌های بزرگی برگزار می‌کنند که بزرگترین آنها  [[گردهمایی سالانه مجاهدین|گردهمایی سالانه بزرگ ایرانیان]] است. سالانه بیش از ۱۰۰۰۰۰ ایرانی در این مراسم شرکت می‌کنند که این گردهمایی به تنهایی نشان از پایگاه اجتماعی گستره مجاهدین دارد.     

منوی ناوبری