۷٬۳۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''رهبری ذیصلاح''' کسی است که جلوتر از سایرین حرکت میکند، مسیر را نشان میدهد و مردم و اعضای جنبش از اقداماتش پیروی میکنند. رهبری ذیصلاح خود را در پروسه مبارزات اجتماعی و سیاسی و در بطن یک جنبش اثبات میکند و با مقولهی رهبری در حاکمیت که با رأی مردم انتخاب میشود | '''رهبری ذیصلاح''' کسی است که جلوتر از سایرین حرکت میکند، مسیر را نشان میدهد و مردم و اعضای جنبش از اقداماتش پیروی میکنند. رهبری ذیصلاح خود را در پروسه مبارزات اجتماعی و سیاسی و در بطن یک جنبش اثبات میکند و با مقولهی رهبری در حاکمیت که با رأی مردم انتخاب میشود متفاوت است. | ||
رهبری سیاسی کیفیتی از خلاقیت در مدیریت است که یک جامعه یا جنبش اجتماعی را از بحرانها و پیچهای تند به سلامت بیرون میبرد. رهبری سیاسی، درایت و صلاحیت خود را در حل مشکلات سخت و منحصر به فرد نشان میدهد. همهجانبگی و شرایطی که میبایست در یک رهبری سیاسی فراهم باشد تفاوت بنیادی با یک مدیر دارد. | رهبری سیاسی کیفیتی از خلاقیت در مدیریت است که یک جامعه یا جنبش اجتماعی را از بحرانها و پیچهای تند به سلامت بیرون میبرد. رهبری سیاسی، درایت و صلاحیت خود را در حل مشکلات سخت و منحصر به فرد نشان میدهد. همهجانبگی و شرایطی که میبایست در یک رهبری سیاسی فراهم باشد تفاوت بنیادی با یک مدیر دارد. | ||
خط ۶: | خط ۶: | ||
در حرکتهای سیاسی و اجتماعی، برای نیل به هدف، نه تودهها بدون رهبران به دستاوردهای چشمگیر نایل شدهاند و نه رهبران جدا از تودهها توانستهاند حماسه بیافرینند، رهبران و شخصیتها پیشگامان جامعه و تودهها مشعلداران جوامع بشری هستند. | در حرکتهای سیاسی و اجتماعی، برای نیل به هدف، نه تودهها بدون رهبران به دستاوردهای چشمگیر نایل شدهاند و نه رهبران جدا از تودهها توانستهاند حماسه بیافرینند، رهبران و شخصیتها پیشگامان جامعه و تودهها مشعلداران جوامع بشری هستند. | ||
تفاوت مارکسیسم-لنینیسم با مارکسیسم به نوعی در مدنظر قرار دادن نقش رهبری یا سازمان رهبری کننده در جامعه است. لنین اثبات کرد که پیروزی انقلاب تنها با حرکت اتودینامیک جامعهی تحت ستم امکان پذیر نیست. این جامعه نیاز به یک نیروی پیشتاز و نیروی پیشتاز نیاز به یک رهبری | تفاوت مارکسیسم-لنینیسم با مارکسیسم به نوعی در مدنظر قرار دادن نقش رهبری یا سازمان رهبری کننده در جامعه است. لنین اثبات کرد که پیروزی انقلاب تنها با حرکت اتودینامیک جامعهی تحت ستم امکان پذیر نیست. این جامعه نیاز به یک نیروی پیشتاز و نیروی پیشتاز نیاز به یک رهبری ذیصلاح و شایسته دارد. | ||
در سال ۱۳۶۴ سازمان مجاهدین خلق همین موضوع را در جنبش خود مورد توجه قرار داد. انقلاب ایدئولوژیکی درونی مجاهدین در اولین گام برای حل مقولهی رهبری در این سازمان | در سال ۱۳۶۴ سازمان مجاهدین خلق همین موضوع را در جنبش خود مورد توجه قرار داد. انقلاب ایدئولوژیکی درونی مجاهدین در اولین گام برای حل مقولهی رهبری در این سازمان انجام شد. سازمان مجاهدین معتقد بود، در صورتی که پیش از این امکان حل مسأله ی رهبری در این سازمان وجود داشت، ضربه اپورتونیستی در سال ۵۴ واقع نمیشد و در پی آن جریان ارتجاعی(آخوندها) نمیتوانستند هژمونی انقلاب ضدسلطنتی را در دست بگیرند. | ||
امروز تاریخ اثبات میکند که انقلاب در هیچکجای جهان بدون ایفای نقش یک رهبری ذیصلاح امکان پذیر نبوده است. چنانچه انقلاب در روسیه بدون لنین، انقلاب در کوبا بدون چهگوارا، در ایتالیا بدون گاریبالدی، در آمریکای جنوبی بدون سیمون بولیوار، در آمریکا بدون جرج واشنگتن و یا آبراهام لینکلن، مبارزات ضدفاشیستی در فرانسه بدون دوگل، و... امکان پذیر نبود. | امروز تاریخ اثبات میکند که انقلاب در هیچکجای جهان بدون ایفای نقش یک رهبری ذیصلاح امکان پذیر نبوده است. چنانچه انقلاب در روسیه بدون لنین، انقلاب در کوبا بدون چهگوارا، در ایتالیا بدون گاریبالدی، در آمریکای جنوبی بدون سیمون بولیوار، در آمریکا بدون جرج واشنگتن و یا آبراهام لینکلن، مبارزات ضدفاشیستی در فرانسه بدون دوگل، و... امکان پذیر نبود. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
از آنجا که جریان تکامل همیشه متضمن پیشرفتهای عینی، مادی و محسوس است، لذا برای تسریع جریان اصلی، همیشه از یک سری مکانیزمهای جنبی استفاده میشود که نقش واسطه یا میانجی دارند. به این عوامل کاتالیزور یا معینعمل گفته میشود. این معینعملها و مددکارها که فقط نقش میانجی و واسطه دارند، نظم و ترتیب خاص و ویژهیی را ایجاد میکنند. همچنین معینعملها در عین تسریعکنندگی، مقام هدایتکنندگی نیز داشتهاند. | از آنجا که جریان تکامل همیشه متضمن پیشرفتهای عینی، مادی و محسوس است، لذا برای تسریع جریان اصلی، همیشه از یک سری مکانیزمهای جنبی استفاده میشود که نقش واسطه یا میانجی دارند. به این عوامل کاتالیزور یا معینعمل گفته میشود. این معینعملها و مددکارها که فقط نقش میانجی و واسطه دارند، نظم و ترتیب خاص و ویژهیی را ایجاد میکنند. همچنین معینعملها در عین تسریعکنندگی، مقام هدایتکنندگی نیز داشتهاند. | ||
==== نقش رهبران | ==== نقش رهبران ==== | ||
نقش رهبران | نقش رهبران در تاریخ به عنوان عنصر آگاه، آدرس دادن و هدایت کردن است. منهای آن، چه در پیدا کردن آدرس، چه بر سر دوراهیها و چندراهیها، جریان تکامل معطل و گمراه میماند.<ref>[https://image.mojahedin.org/Attachments/?id=4f647110-8c60-4f85-8e41-6752fc48c19b کتاب تبیین جهان، قواعد و مفهوم تکامل، مسعود رجوی]</ref> | ||
رابطهی رهبر در یک جامعه یا در یک جنبش یا حزب با مردم، رابطهی شرط و مبنا است. همواره در تغییر یک پدیده دو عامل مؤثر است: | رابطهی رهبر در یک جامعه یا در یک جنبش یا حزب با مردم، رابطهی شرط و مبنا است. همواره در تغییر یک پدیده دو عامل مؤثر است: | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
== تعریف رهبری == | == تعریف رهبری == | ||
رهبری | رهبر در یک جنبش یا حزب پیش از آن که جنبهی اجرایی داشته باشد، نماد یا سمبل مقاومت در آن جریان است. در طول تاریخ از اسپارتاکوس تا چه گوارا، از جوزپه گاریبالدی تا سیمون بولیوار، از ژنرال دوگل تا ماندلا ، از گاندی تا جمال عبدالناصر، از لنین تا یاسر عرفات و از محمد مصدق تا محمد حنیف نژاد کسانی هستند که بدون آنها انقلابها و تغییرات عظیم اجتماعی و سیاسی امکانپذیر نبوده است. آنها همواره منبع انگیزش و حرکت و پیشرفت در جنبشهای خود بودهاند. | ||
به این ترتیب رهبری ذیصلاح در یک جریان سیاسی، اجتماعی و فکری، کسی است که نه با رأیگیری حزبی بلکه در جریان عمل و مبارزه بیش از دیگران در پیشرفت و ارتقاء جریان مؤثر بوده و از خود فداکاری نشان داده است. او کسی است که توانایی سیاسی، تشکیلات و ایدئولوژیکش در پراتیک مبارزه و در سرفصلهای مختلف به اثبات رسیده است. رهبر کسی است که یک جامعه یا جنبش اجتماعی را از بحرانها و پیچهای تند به سلامت بیرون میبرد. رهبری سیاسی، درایت و صلاحیت خود را در حل مشکلات سخت و منحصر به فرد نشان میدهد. همهجانبگی و شرایطی که میبایست در یک رهبری سیاسی فراهم باشد تفاوت بنیادی با یک مدیر دارد. | |||
وجود یک رهبری شایسته با ویژگیهای فوق الزام پیروزی جریانات سیاسی است. در مقابل حتی اگر یک جریان سیاسی دارای نیروهای فداکار و از خودگذشتهی بسیاری باشد اما دارای یک رهبری شایسته نباشد، به سرعت شکست خورده و نخواهد توانست اهداف خود را محقق کند. | |||
رهبری ذیصلاح خود را در پروسه مبارزات اجتماعی و سیاسی و در بطن یک جنبش اثبات میکند و با مقولهی رهبری در حاکمیت که با رأی مردم انتخاب میشود متفاوت است. رهبری یک جریان سیاسی- اجتماعی و فکری اگر چه ممکن است در جریان یک انتخابات به حاکمیت راه یابد اما اگر چنین نشود، همچنان برای اعضای جنبش و هواداران و سمپاتیزانهای خود یک رهبر است که کارزار مبارزاتی و حزبی خود را پیش می برد. | |||
=== ویژگیهای رهبری سیاسی ذیصلاح === | === ویژگیهای رهبری سیاسی ذیصلاح === | ||
خط ۶۸: | خط ۷۴: | ||
# شجاعت در اتخاذ تصمیمها و پذیرش تهدیدها حتی آنجا که موجودیت فیزیکی رهبری به خطر میافتد. | # شجاعت در اتخاذ تصمیمها و پذیرش تهدیدها حتی آنجا که موجودیت فیزیکی رهبری به خطر میافتد. | ||
# توان درک احساسات مردم''' '''و انتقال اندیشه مبارزاتی به آنها. | # توان درک احساسات مردم''' '''و انتقال اندیشه مبارزاتی به آنها. | ||
# توان پیش بینی خطرها | # توان پیش بینی خطرها و موانع فرا راه جنبش اجتماعی. | ||
# تحلیل علمی و متکی به دانش و دادههای مشخص از اوضاع جاری و ارائه تصویری واقعگرایانه از ابعاد و اهمیت بحرانها. | # تحلیل علمی و متکی به دانش و دادههای مشخص از اوضاع جاری و ارائه تصویری واقعگرایانه از ابعاد و اهمیت بحرانها. | ||
# طرح اهداف بلند مدت و فعال نمودن نیرو و پتانسیل جامعه به سمت یک استراتژی روشن. این همان کیفیتی است که در رهبریهای مردمی و تاریخی دیده میشود و از آن به عنوان بصیرت یا بینش سیاسی یاد میکنند. | # طرح اهداف بلند مدت و فعال نمودن نیرو و پتانسیل جامعه به سمت یک استراتژی روشن. این همان کیفیتی است که در رهبریهای مردمی و تاریخی دیده میشود و از آن به عنوان بصیرت یا بینش سیاسی یاد میکنند. |