۸٬۸۱۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
سعدی شیرازی در طی سفرهایش که به زیارت خانه خدا رفت. در مسیر حرکت خود بهشهر مکه مکرمه، در صنعا توقف کرد. او در این شهر یکبار دیگر ازدواج میکند که حاصل آن یک فرزند کوچک است؛ اما ناگهان این کودک در گذشت. سعدی شیرازی از درد و اندوه آن، چنین یاد میکند: | سعدی شیرازی در طی سفرهایش که به زیارت خانه خدا رفت. در مسیر حرکت خود بهشهر مکه مکرمه، در صنعا توقف کرد. او در این شهر یکبار دیگر ازدواج میکند که حاصل آن یک فرزند کوچک است؛ اما ناگهان این کودک در گذشت. سعدی شیرازی از درد و اندوه آن، چنین یاد میکند: | ||
به صنعا درم طفلی اندر | به صنعا درم طفلی اندر گذشت | ||
چه گویم کز آنم چه بر سر گذشت | |||
در این باغ سروی نیامد بلند | |||
که باد اجل بیخ عمرش نکند | |||
عجب نیست بر خاک اگر گل شکفت | |||
که چندین گلاندام در خاک خفت<ref name=":5" /> | |||
=== بازگشت بهوطن === | === بازگشت بهوطن === | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۴۴: | ||
سعدی شیرازی شاعری است که آموزشهای اخلاقی میدهد، یعنی شخصیتی است که رسوم و عادات و افعال و اخلاقیات معاصران خود را مورد مطالعه قرار میدهد. این اخلاق بیش از هر چیز دارای جنبه عملی است؛ و پیش از هرچیز باید همین جنبهی عملی اخلاق سعدی شیرازی را در نظر گرفت. سعدی پیش از آنکه انسان را ذاتاً مورد مطالعه قرار دهد، به موضعگیری وی در برابر همنوعان نظر دارد. خطاها و عیبها را میبیند و به دور از هر نوع انتقاد نیشدار، تلاش میکند در اشعار خود آداب و قواعد بهتری را پیشنهاد دهد. سعدی خود در این رابطه میگوید: | سعدی شیرازی شاعری است که آموزشهای اخلاقی میدهد، یعنی شخصیتی است که رسوم و عادات و افعال و اخلاقیات معاصران خود را مورد مطالعه قرار میدهد. این اخلاق بیش از هر چیز دارای جنبه عملی است؛ و پیش از هرچیز باید همین جنبهی عملی اخلاق سعدی شیرازی را در نظر گرفت. سعدی پیش از آنکه انسان را ذاتاً مورد مطالعه قرار دهد، به موضعگیری وی در برابر همنوعان نظر دارد. خطاها و عیبها را میبیند و به دور از هر نوع انتقاد نیشدار، تلاش میکند در اشعار خود آداب و قواعد بهتری را پیشنهاد دهد. سعدی خود در این رابطه میگوید: | ||
اگر در سرای سعادت کس است | اگر در سرای سعادت کس است | ||
ز گفتار سعدیش حرفی بس است | |||
پند سعدی به گوش جان بشنو | |||
ره چنین است مرد باش و برو | |||
سخن سودمند است اگر بشنوی | |||
به مردان رسی گر طریقت روی | |||
سخنان سعدی شیرازی مثال است و پند، خواننده باید پند را در بین سطور حکایات جستوجو کند. بر این اخلاق که به آدم طرز رفتار در برابر همنوعان را آموزش میدهد، یک رشته نکات روانشناختی نیز افزوده میشود که سیمای انسان آرمانی سعدی را میسر میسازد؛ و چون فرد بیایمان به آفریدگار همیشه بشری ناقص است، بنابراین سعدی بارها مسئله ارتباط بین انسان و خداوند را طرح میکند.<ref name=":4" /> | سخنان سعدی شیرازی مثال است و پند، خواننده باید پند را در بین سطور حکایات جستوجو کند. بر این اخلاق که به آدم طرز رفتار در برابر همنوعان را آموزش میدهد، یک رشته نکات روانشناختی نیز افزوده میشود که سیمای انسان آرمانی سعدی را میسر میسازد؛ و چون فرد بیایمان به آفریدگار همیشه بشری ناقص است، بنابراین سعدی بارها مسئله ارتباط بین انسان و خداوند را طرح میکند.<ref name=":4">[http://persian-man.ir/senior/poets/%D8%B3%D8%B9%D8%AF%DB%8C/ زندگینامه سعدی - سایت مردان پارس]</ref> | ||
== آثار سعدی == | == آثار سعدی == | ||
خط ۲۰۲: | خط ۲۰۲: | ||
دریغ آمدم زآن همه بوستان | دریغ آمدم زآن همه بوستان | ||
تهی دست رفتن سوی | تهی دست رفتن سوی دوستان | ||
کتاب بوستان به نام ابوبکر بن سعد زنگی است که در دیباچه بهاو تقدیم داشته و در آن این بیت مشهور را که نشانهی اختصاص شاعر به دوران آن اتابک است سروده: | کتاب بوستان به نام ابوبکر بن سعد زنگی است که در دیباچه بهاو تقدیم داشته و در آن این بیت مشهور را که نشانهی اختصاص شاعر به دوران آن اتابک است سروده: | ||
خط ۸۱۰: | خط ۸۱۰: | ||
شیخ اجل چنان مسلط از توحید میگوید و ظاهر و باطنِ مفاهیم عرفانی را در هم میتند که جلوهگرِ حدیث پیامبر (ص) میشود: «التَوحید ظاهِرِه فِی باطِنِه وَ باطِنِه فِی ظاهِرِه» | شیخ اجل چنان مسلط از توحید میگوید و ظاهر و باطنِ مفاهیم عرفانی را در هم میتند که جلوهگرِ حدیث پیامبر (ص) میشود: «التَوحید ظاهِرِه فِی باطِنِه وَ باطِنِه فِی ظاهِرِه» | ||
مرا به صورت شاهد نظر حلال بود | مرا به صورت شاهد نظر حلال بود | ||
که هرچه مینگرم شاهد است در نظرم<ref name=":13" /> | |||
این ابیات نیز نتیجهی معرفت عرفانی و ادراک توحیدی سعدی است که میگوید: | این ابیات نیز نتیجهی معرفت عرفانی و ادراک توحیدی سعدی است که میگوید: | ||
ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم | ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم | ||
مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر | وز هرچه گفتهاند و شنیدیم و خواندهایم | ||
مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر | |||
ما همچنان در اول وصف تو ماندهایم | |||
... | ... | ||
سلسلهی موی دوست حلقهی دام بلاست | سلسلهی موی دوست حلقهی دام بلاست | ||
هرکه در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست | |||
گر بزنندم بهتیغ در نظرش بیدریغ | |||
دیدن او یک نظر صد چو منش خونبهاست<ref name=":12" /> | |||
=== جمعبندی === | === جمعبندی === | ||
خط ۸۳۷: | خط ۸۴۷: | ||
سالکِ راه خدا، پادشه ملک سخن | سالکِ راه خدا، پادشه ملک سخن | ||
ای ز الفاظِ تو آفاق پر از درّ یتیم، | ای ز الفاظِ تو آفاق پر از درّ یتیم، | ||
اخترِ سعدی و عالَم ز فروغ تو منیر | اخترِ سعدی و عالَم ز فروغ تو منیر | ||
واضع عقلی و گیتی ز نظیر تو عقیم | واضع عقلی و گیتی ز نظیر تو عقیم | ||
مرد را راه بهحق، عقل نماید یا عشق؟ | مرد را راه بهحق، عقل نماید یا عشق؟ | ||
این درِ بسته تو بگشای که بابیست عظیم | این درِ بسته تو بگشای که بابیست عظیم | ||
خط ۸۵۱: | خط ۸۶۴: | ||
جدا از اینکه کسانی چون برادران جوینی و دیگران اموالی برای شیخ سعدی میفرستادند تا خرج خانقاهش کند، شعری از علی فخر نجار قابل ملاحظه است که به سعدی میگوید: | جدا از اینکه کسانی چون برادران جوینی و دیگران اموالی برای شیخ سعدی میفرستادند تا خرج خانقاهش کند، شعری از علی فخر نجار قابل ملاحظه است که به سعدی میگوید: | ||
بزرگا، در طریقت گرچه چون تو | بزرگا، در طریقت گرچه چون تو | ||
نه در این قرن، در اقران نباشد… | |||
شاعر عارف سیف فرغانی نیز در قصیدهای که برای سعدی میفرستاد، او را بحر معنی میخواند و دلدارِ اهل دل، خورشید تابان، موسی بن عمران و یوسف کنعان مینامد. | شاعر عارف سیف فرغانی نیز در قصیدهای که برای سعدی میفرستاد، او را بحر معنی میخواند و دلدارِ اهل دل، خورشید تابان، موسی بن عمران و یوسف کنعان مینامد. |
ویرایش