شیخ محمد خیابانی: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:
خیابانی در سخنرانیش در روز ۱۶ اردیبهشت ۱۲۹۹ اعلام کرد که از این پس، نام آذربایجان به «آزادیستان» تبدیل میشود.
خیابانی در سخنرانیش در روز ۱۶ اردیبهشت ۱۲۹۹ اعلام کرد که از این پس، نام آذربایجان به «آزادیستان» تبدیل میشود.
[[پرونده:شیخ محمد خیابانی و یارانش.jpg|جایگزین=شیخ محمد خیابانی و یارانش|بندانگشتی|شیخ محمد خیابانی و یارانش]]
[[پرونده:شیخ محمد خیابانی و یارانش.jpg|جایگزین=شیخ محمد خیابانی و یارانش|بندانگشتی|شیخ محمد خیابانی و یارانش]]
کسروی در «تاریخ هیجده ساله آذربایجان» دربارهٔ این نامگذاری مینویسد: «در همان روزهای نخست خیزش حاجی اسماعیل آقا امیرخیزی که از آزادیخواهان کهن و اینزمان از نزدیکان خیابانی می‌یود پیشنهاد کرد که آذربایجان چون در راه مشروطه کوششها کرده و آزادی را برای ایران او گرفته نامش را «آزادیستان» بگذاریم. در این هنگام، نام آذربایجان یک دشواری پیدا کرده بود، زیرا، پس از به هم خوردن امپراتوری روس، ترکی زبانان قفقاز در باکو و در آن پیرامونها جمهوری کوچکی پدیدآورده، آن را «جمهوری آذربایجان» نامیده بودند. آنسو، بنیانگذاران جمهوری امید و آرزوشان چنین میبود که با آذربایجان یکی گردند، از اینرو، نام را برای سرزمین و جمهوری خود برگزیده بودند. آذربایجانیان که به چنان یگانگی خرسندی نداشته و از ایرانیگری چشمپوشی نمی خواستند، از نامگذاری قفقاز، سخت، رنجیدند… کسانی میگفتند بهتر است ما نام استان خود را دیگر گردانیم. همان پیشنهاد «آزادیسِتان» از این راه بوده‌است».<ref>تاریخ هیجده ساله‌ی آذربایجان ـ احمد کسروی ـ صفحه‌ی ۸۷۳</ref>
کسروی در «تاریخ هیجده ساله آذربایجان» دربارهٔ این نام گذاری مینویسد: «در همان روزهای نخست خیزش حاجی اسماعیل آقا امیرخیزی که از آزادیخواهان کهن و این زمان از نزدیکان خیابانی می‌یود پیشنهاد کرد که آذربایجان چون در راه مشروطه کوشش ها کرده و آزادی را برای ایران او گرفته نامش را «آزادیسِتان» بگذاریم. در این هنگام، نام آذربایجان یک دشواری پیدا کرده بود، زیرا، پس از به هم خوردن امپراتوری روس، ترکی زبانان قفقاز در باکو و در آن پیرامون ها جمهوری کوچکی پدیدآورده، آن را «جمهوری آذربایجان» نامیده بودند. آن سو، بنیانگذاران جمهوری امید و آرزوشان چنین می بود که با آذربایجان یکی گردند، از این رو، نام را برای سرزمین و جمهوری خود برگزیده بودند. آذربایجانیان که به چنان یگانگی خرسندی نداشته و از ایرانی گری چشم پوشی نمی خواستند، از نام گذاری قفقاز، سخت رنجیدند… کسانی می گفتند بهتر است ما نام استان خود را دیگر گردانیم. همان پیشنهاد «آزادیسِتان» از این راه بوده‌است».<ref>تاریخ هیجده ساله‌ی آذربایجان ـ احمد کسروی ـ صفحه‌ی ۸۷۳</ref>


خیابانی بارها بر این که «آذربایجان، جزء اِنفِکاک ناپذیر ایران است»، پافشاری کرده و آن را ایالتی از ایالتهای ایران شمرده‌است. او برای ترمیم خرابیهای ناشی از جنگ اول جهانی در آن ایالت، از دولت مرکزی کمک طلب میکرد (ازجمله، در سخنرانی ۱۷خرداد۱۲۹۹).
خیابانی بارها بر این که «آذربایجان، جزء اِنفِکاک ناپذیر ایران است»، پافشاری کرده و آن را ایالتی از ایالت های ایران شمرده‌است. او برای ترمیم خرابی های ناشی از جنگ اول جهانی در آن ایالت، از دولت مرکزی کمک طلب می کرد (ازجمله، در سخنرانی ۱۷خرداد۱۲۹۹).<ref name=":0" />
 
خیابانی به علت عشق به ایران و زبان رسمی کشور، دستور داده بود در تمام مدارس آذربایجان به فارسی تدریس شود. «تجدّد»، ارگان دموکراتهای آذربایجان و مجلّة «آزادیستان»، که مجلّه ادبی وابسته به دموکراتها بود، به زبان فارسی نوشته میشدند. خود او نیز به زبان فارسی سخن میگفت و کلّیه صد و چند نطقی که از او به جامانده، به زبان فارسی است.<ref name=":0" />


خیابانی برای پاسداشت شهیدان تبریز که در انقلاب  مشروطه‌ خون خود را فدای انقلاب کرده بودند دست به اقدام جالبی زد. احمد کسروی می‌نویسد: یکی از کارهای نیکی که در آن روزها رخداد این بود که با دستور خیابانی یک «گاردن پارتی» برپا نمود که از درآمد آن خاکهای کشتگان راه مشروطه را بالا آوردند و در آن میان یادی از باسکرویل جوان آمریکایی کرده شد و خیابانی و دیگران گفتارهایی راندند. و چون نهاده شد که یک فرش گرانبهای ارجداری که دارای پیکره باسکرویل باشد ببافانند و برای مادر آن جوان به آمریکا فرستند. <ref>تاریخ هیجده ساله‌ی آذربایجان‌ ـ احمد کسروی ـ صفحه ۸۸۱</ref>
خیابانی برای پاسداشت شهیدان تبریز که در انقلاب  مشروطه‌ خون خود را فدای انقلاب کرده بودند دست به اقدام جالبی زد. احمد کسروی می‌نویسد: یکی از کارهای نیکی که در آن روزها رخداد این بود که با دستور خیابانی یک «گاردن پارتی» برپا نمود که از درآمد آن خاکهای کشتگان راه مشروطه را بالا آوردند و در آن میان یادی از باسکرویل جوان آمریکایی کرده شد و خیابانی و دیگران گفتارهایی راندند. و چون نهاده شد که یک فرش گرانبهای ارجداری که دارای پیکره باسکرویل باشد ببافانند و برای مادر آن جوان به آمریکا فرستند. <ref>تاریخ هیجده ساله‌ی آذربایجان‌ ـ احمد کسروی ـ صفحه ۸۸۱</ref>

منوی ناوبری