کاربر:Khosro/صفحه تمرین منوچهر آتشی: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۸: خط ۴۸:


== کودکی و تحصیلات ==
== کودکی و تحصیلات ==
[[پرونده:جوانی منوچه.JPG|بندانگشتی|220x220پیکسل|جوانی منوچهر آتشی]]
منوچهر آتشی دوم مهرماه ۱۳۱۰، در روستای به نام  ''دهرود'' دشتستان جنوب متولد شد. خانواده وی جزو عشایر زنگنه کرمانشاه بودند که در حدود ۴ نسل پیش به جنوب مهاجرت کرده بودند. نام خانوادگی او به خاطر این‌که نام جدش ''آتش‌خان زنگنه'' بود، آتشی شد. پدر منوچهر آتشی کارمند اداره ثبت و احوال بوشهر بود.
منوچهر آتشی دوم مهرماه ۱۳۱۰، در روستای به نام  ''دهرود'' دشتستان جنوب متولد شد. خانواده وی جزو عشایر زنگنه کرمانشاه بودند که در حدود ۴ نسل پیش به جنوب مهاجرت کرده بودند. نام خانوادگی او به خاطر این‌که نام جدش ''آتش‌خان زنگنه'' بود، آتشی شد. پدر منوچهر آتشی کارمند اداره ثبت و احوال بوشهر بود.


خط ۵۸: خط ۵۹:


== نخستین دفتر شعر و شهرت ==
== نخستین دفتر شعر و شهرت ==
[[پرونده:منوچهرآ7.JPG|بندانگشتی|221x221پیکسل|منوچهر آتشی]]
منوچهر آتشی با سروده‌ی ”خنجرها، بوسه‌ها، پیمان‌ها” از کتاب آهنگ دیگر در سال ١٣٣٩، به شهرت رسید.<ref name=":2">[http://www.asemankafinet.ir/tag/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C+%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87+%D9%85%D9%86%D9%88%DA%86%D9%87%D8%B1+%D8%A7%D8%AA%D8%B4%DB%8C زندگینامه منوچهر آتشی - سایت آسمان]</ref>  
منوچهر آتشی با سروده‌ی ”خنجرها، بوسه‌ها، پیمان‌ها” از کتاب آهنگ دیگر در سال ١٣٣٩، به شهرت رسید.<ref name=":2">[http://www.asemankafinet.ir/tag/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C+%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87+%D9%85%D9%86%D9%88%DA%86%D9%87%D8%B1+%D8%A7%D8%AA%D8%B4%DB%8C زندگینامه منوچهر آتشی - سایت آسمان]</ref>  


خط ۶۵: خط ۶۷:


== آشنایی با حزب توده ==
== آشنایی با حزب توده ==
[[پرونده:منوچه‌آ.JPG|بندانگشتی|220x220پیکسل|منوچهر آتشی]]
آشنایی با [[حزب توده ایران]] تأثیرات بسیار زیادی بر آثار منوچهر آتشی گذاشت؛ و شعرهای زیادی برای این حزب با نام‌های مستعار در روزنامه‌های آن روزها منتشر کرد؛ و حتی در ۲۹ مرداد پس از کودتا در ایجاد انگیزه به کارگران برای شورش نقش بسزایی داشت؛ اما با مسائلی که برای حزب توده به وجود آمد، از این حزب فاصله گرفت؛ و فعالیت جدی سیاسیش به نوعی پایان یافت.<ref name=":0" />  
آشنایی با [[حزب توده ایران]] تأثیرات بسیار زیادی بر آثار منوچهر آتشی گذاشت؛ و شعرهای زیادی برای این حزب با نام‌های مستعار در روزنامه‌های آن روزها منتشر کرد؛ و حتی در ۲۹ مرداد پس از کودتا در ایجاد انگیزه به کارگران برای شورش نقش بسزایی داشت؛ اما با مسائلی که برای حزب توده به وجود آمد، از این حزب فاصله گرفت؛ و فعالیت جدی سیاسیش به نوعی پایان یافت.<ref name=":0" />  


خط ۷۱: خط ۷۴:


== اندیشه و سبک شعری ==
== اندیشه و سبک شعری ==
[[پرونده:جعبه اطلاعات منوچ.JPG|بندانگشتی|235x235پیکسل]]
منوچهر آتشی یکی از فعالان و ستون‌های اصلی ادبیات فارسی است. وی شاعری والا و پژوهشگری برجسته است. منوچهر آتشی علاوه بر فعالیت‌های ادبی، در کار ترجمه از خبرگان است. وی بیش از هر قالب ادبی، به شعر پرداخته است. فرم اشعار او، به نیما یوشیج بسیار نزدیک است. در واقع وی آخرین شاعری است که بسیار وفادارانه سبک نیما را دنبال می‌کند. اما محتوای آثار منوچهر آتشی بیش از هر چیز دیگر باعث شهرت و ماندگاری او در دنیای ادبیات شده است. او شاعر روستاست. عمده‌ی اشعار وی به موضوعاتی در باب روستا و اتفاقاتی که در آن جاری است می‌پردازد. او به زندگی روستایی در اشعارش نیز بسیار پرداخته است. نگاه روستایی‌گری، چیزی است که منوچهر آتشی همیشه به دنبال آن بوده است. از نگاه او ریشه‌ی فرهنگ و مدنیت نیز حتی از دل روستا نشأت گرفته است؛ و روستا در طول تاریخ همیشه دچار یک نادیده انگاری بوده است. او به نقش روستاییان می‌پردازد؛ و معتقد است که روستاییان همیشه مبدأ تحولات بزرگ در طول تاریخ بوده اند. مثلاً بسیاری از شورش‌ها، انقلاب‌ها و خیزش‌های اجتماعی همگی از دل روستا نشأت گرفته شده‌اند.<ref name=":1" />  
منوچهر آتشی یکی از فعالان و ستون‌های اصلی ادبیات فارسی است. وی شاعری والا و پژوهشگری برجسته است. منوچهر آتشی علاوه بر فعالیت‌های ادبی، در کار ترجمه از خبرگان است. وی بیش از هر قالب ادبی، به شعر پرداخته است. فرم اشعار او، به نیما یوشیج بسیار نزدیک است. در واقع وی آخرین شاعری است که بسیار وفادارانه سبک نیما را دنبال می‌کند. اما محتوای آثار منوچهر آتشی بیش از هر چیز دیگر باعث شهرت و ماندگاری او در دنیای ادبیات شده است. او شاعر روستاست. عمده‌ی اشعار وی به موضوعاتی در باب روستا و اتفاقاتی که در آن جاری است می‌پردازد. او به زندگی روستایی در اشعارش نیز بسیار پرداخته است. نگاه روستایی‌گری، چیزی است که منوچهر آتشی همیشه به دنبال آن بوده است. از نگاه او ریشه‌ی فرهنگ و مدنیت نیز حتی از دل روستا نشأت گرفته است؛ و روستا در طول تاریخ همیشه دچار یک نادیده انگاری بوده است. او به نقش روستاییان می‌پردازد؛ و معتقد است که روستاییان همیشه مبدأ تحولات بزرگ در طول تاریخ بوده اند. مثلاً بسیاری از شورش‌ها، انقلاب‌ها و خیزش‌های اجتماعی همگی از دل روستا نشأت گرفته شده‌اند.<ref name=":1" />  


خط ۸۶: خط ۹۰:


=== پاسخ به منتقدین ===
=== پاسخ به منتقدین ===
[[پرونده:منوچه‌آ2.JPG|بندانگشتی|240x240پیکسل]]
در آغاز کار شعری منوچهر آتشی، نقد نویسان آن دوران و هم‌چنین بسیاری از شاعران شهرنشین، شعر او را زیر سؤال بردند؛ و وی را محصور در حصاری بسته، فاقد جهان‌بینی کافی، روستایی و انزوا طلب خواندند. فرخ تمیمی در کتاب
در آغاز کار شعری منوچهر آتشی، نقد نویسان آن دوران و هم‌چنین بسیاری از شاعران شهرنشین، شعر او را زیر سؤال بردند؛ و وی را محصور در حصاری بسته، فاقد جهان‌بینی کافی، روستایی و انزوا طلب خواندند. فرخ تمیمی در کتاب


خط ۹۱: خط ۹۶:


== درگذشت ==
== درگذشت ==
[[پرونده:منوچهرآ4.JPG|بندانگشتی|247x247پیکسل|مزار منوچهر آتشی در بوشهر]]
منوچهر آتشی پس از جراحی کلیه در بیمارستان سینای تهران بستری و به‌خاطر ناراحتی قلبی به بخش سی‌سی‌یو منتقل شد؛ و تحت مراقبت‌های پزشکی بود. اما حال وی وخیم بود و در روز ۲۹ آبان‌ماه ۱۳۸۴، در سن ۷۴ سالگی دار فانی را وداع گفت.<ref name=":2" />  
منوچهر آتشی پس از جراحی کلیه در بیمارستان سینای تهران بستری و به‌خاطر ناراحتی قلبی به بخش سی‌سی‌یو منتقل شد؛ و تحت مراقبت‌های پزشکی بود. اما حال وی وخیم بود و در روز ۲۹ آبان‌ماه ۱۳۸۴، در سن ۷۴ سالگی دار فانی را وداع گفت.<ref name=":2" />  


خط ۹۶: خط ۱۰۲:


=== چهره ماندگار ===
=== چهره ماندگار ===
منوچهر آتشی چند روز پیش از مرگش در مراسم چهره‌های ماندگار به عنوان چهره ماندگار ادبیات ایران معرفی شده بود.'''«سایت قلممو»'''
منوچهر آتشی چند روز پیش از مرگش در مراسم چهره‌های ماندگار به عنوان چهره ماندگار ادبیات ایران معرفی شده بود.<ref name=":4" />


رضا سیدحسینی در این باره نیز در خاطره‌ای از منوچهر آتشی می‌گوید که او با همان ناشی‌گری روستایی‌اش روی صحنه رفت. پس از این‌که با بزرگان دست داد، برگشت که برود. صدایش کردند. او جایزه‌اش را نگرفته بود. همین سادگی‌اش باعث شد به خاطر چهره ماندگار شدن، آماج انتقاد شود.<ref name=":3" />  
رضا سیدحسینی در این باره نیز در خاطره‌ای از منوچهر آتشی می‌گوید که او با همان ناشی‌گری روستایی‌اش روی صحنه رفت. پس از این‌که با بزرگان دست داد، برگشت که برود. صدایش کردند. او جایزه‌اش را نگرفته بود. همین سادگی‌اش باعث شد به خاطر چهره ماندگار شدن، آماج انتقاد شود.<ref name=":3" />  


== منوچهر آتشی از نگاه دیگران ==
== منوچهر آتشی از نگاه دیگران ==
[[پرونده:منوچهرآ05.JPG|بندانگشتی|260x260پیکسل|تندیس منوچهر آتشی]]
دکتر رضا براهنی درباره درگذشت منوچهر آتشی می گوید: <blockquote>«درگذشت منوچهر آتشی'''،''' نیمای جنوب ایران، ضایعه‌ای است جبران ناپذیر برای شعر فارسی. تصویرسازی بی‌همتا، نزدیک به روح شاعرانه اشیای بومی، شاعری عاشق، خطرکننده در بکارگیری واژه‌های جدید، شکننده وزن‌های جامد در جهت سطرهایی انعطاف‌پذیر و عاشق وارد کردن واژه‌های بومی به زبان شعر.» </blockquote>'''[[فروغ فرخزاد]]''' گفته است که به منوچهر آتشی حسودیم می‌شود. کتاب اول او به مراتب بهتر از کتاب اول من و به مراتب بهتر از کتاب بسیاری از شاعران بود.
دکتر رضا براهنی درباره درگذشت منوچهر آتشی می گوید: <blockquote>«درگذشت منوچهر آتشی'''،''' نیمای جنوب ایران، ضایعه‌ای است جبران ناپذیر برای شعر فارسی. تصویرسازی بی‌همتا، نزدیک به روح شاعرانه اشیای بومی، شاعری عاشق، خطرکننده در بکارگیری واژه‌های جدید، شکننده وزن‌های جامد در جهت سطرهایی انعطاف‌پذیر و عاشق وارد کردن واژه‌های بومی به زبان شعر.» </blockquote>'''[[فروغ فرخزاد]]''' گفته است که به منوچهر آتشی حسودیم می‌شود. کتاب اول او به مراتب بهتر از کتاب اول من و به مراتب بهتر از کتاب بسیاری از شاعران بود.


خط ۱۳۳: خط ۱۴۰:
* لنین (مایاکوفسکی)  
* لنین (مایاکوفسکی)  
* فونتامارا (اثر ایگناتسیو سیلونه)
* فونتامارا (اثر ایگناتسیو سیلونه)
* مهاجران (اثر زیگموندلاوین)
* آفتاب، مهتاب
* آفتاب، مهتاب
[[پرونده:آفتاب مهتاب منوچهر آ.JPG|بندانگشتی|170x170پیکسل|آفتاب و مهتاب؛ ترجمه منوچهر آتشی]]
<blockquote>«آفتاب، مهتاب» ترجمه داستانی برای کودکان با تصویرگری اردشیر رستمی است که منوچهر آتشی درباره‌اش گفته بود، اصل داستان‌های پریان متعلق به کُره است و او این کار را از زبان انگلیسی ترجمه کرده است.</blockquote>کار تحقیقی درباره‌ی ناصرخسرو احتمالاً با ”نام ناصرخسرو در متن دوران خود” در حجمی ۲۵۰ صفحه‌ای نیز جز آخرین کارهای منوچهر آتشی است که در دست انتشار بود.
<blockquote>«آفتاب، مهتاب» ترجمه داستانی برای کودکان با تصویرگری اردشیر رستمی است که منوچهر آتشی درباره‌اش گفته بود، اصل داستان‌های پریان متعلق به کُره است و او این کار را از زبان انگلیسی ترجمه کرده است.</blockquote>کار تحقیقی درباره‌ی ناصرخسرو احتمالاً با ”نام ناصرخسرو در متن دوران خود” در حجمی ۲۵۰ صفحه‌ای نیز جز آخرین کارهای منوچهر آتشی است که در دست انتشار بود.


اخیراً نیز مجموعه‌ای ۵ جلدی از منوچهر آتشی در بررسی شعرهای نیما یوشیج، '''[[احمد شاملو]]'''، '''[[مهدی اخوان ثالث|مهدی اخوان‌ثالث]]'''، '''[[فروغ فرخزاد]]''' و '''[[سهراب سپهری]]''' توسط انتشارات آمیتیس منتشر شد که عنوان‌های آن‌ها عبارتند از: “نیما را باز هم بخوانیم“ “شاملو در تحلیلی انتقادی“ “اخوان؛ شاعری که شعرش بود“ “فروغ در میان اشباح“ “سهراب؛ شاعر نقش‌ها“.<ref name=":2" />
اخیراً نیز مجموعه‌ای ۵ جلدی از منوچهر آتشی در بررسی شعرهای نیما یوشیج، '''[[احمد شاملو]]'''، '''[[مهدی اخوان ثالث|مهدی اخوان‌ثالث]]'''، '''[[فروغ فرخزاد]]''' و '''[[سهراب سپهری]]''' توسط انتشارات آمیتیس منتشر شد که عنوان‌های آن‌ها عبارتند از: “نیما را باز هم بخوانیم“ “شاملو در تحلیلی انتقادی“ “اخوان؛ شاعری که شعرش بود“ “فروغ در میان اشباح“ “سهراب؛ شاعر نقش‌ها“.<ref name=":2" />
[[پرونده:منوچهرآ6.JPG|بندانگشتی|180x180پیکسل|مجموعه شعر آهنگ دیگر]]


=== نام اشعار در کتاب‌های شعری آتشی ===
=== نام اشعار در کتاب‌های شعری آتشی ===
خط ۱۴۶: خط ۱۵۶:


==== آواز خاک ====
==== آواز خاک ====
[[پرونده:منوچهرآ02.JPG|بندانگشتی|180x180پیکسل|مجموعه شعر آواز خاک]]
کتاب شعر آواز خاک نیز مشتمل بر ۴۶ شعر است:
کتاب شعر آواز خاک نیز مشتمل بر ۴۶ شعر است:


خط ۱۵۲: خط ۱۶۳:
==== دیداردر فلق ====
==== دیداردر فلق ====
دفتر شعر دیدار فلق، مشتمل بر ۳۹ شعر:  
دفتر شعر دیدار فلق، مشتمل بر ۳۹ شعر:  
 
[[پرونده:منوچ4.JPG|بندانگشتی|180x180پیکسل|مجموعه شعر دیدار در فلق]]
غزل کوهی، بزم، وسوسه، وسوسه، در انتهای دهلیز، پاداش، نیمروز، تصویر، یک روز، سرود، بررواق شب، گل و  تفنگ  و سر اسب، من کولی، بر جاده های اطلس، سیمرغ، با آن‌که پشت پنجره خواندم، غزل شهری، دیداردرفلق، فریاد آفتاب را شب، سواری در فلق، در رگ  اسب و دل من، یاد و باد، شکار نی، شکار، تشویش‌ها، شروه، شروه، کاغذ، گر من مسیح بودم، پاداش‌ها، شاید، در آشیانه ی  منقار اگر نبودی تو، با دوستم  آن نی‌زن قدیمی، شوریده‌واری، شوریده واری دیگر، شوریده واری دیگر، این، سخنی  فتوایی، چند و چونی با فایز، جاده یعنی.  
غزل کوهی، بزم، وسوسه، وسوسه، در انتهای دهلیز، پاداش، نیمروز، تصویر، یک روز، سرود، بررواق شب، گل و  تفنگ  و سر اسب، من کولی، بر جاده های اطلس، سیمرغ، با آن‌که پشت پنجره خواندم، غزل شهری، دیداردرفلق، فریاد آفتاب را شب، سواری در فلق، در رگ  اسب و دل من، یاد و باد، شکار نی، شکار، تشویش‌ها، شروه، شروه، کاغذ، گر من مسیح بودم، پاداش‌ها، شاید، در آشیانه ی  منقار اگر نبودی تو، با دوستم  آن نی‌زن قدیمی، شوریده‌واری، شوریده واری دیگر، شوریده واری دیگر، این، سخنی  فتوایی، چند و چونی با فایز، جاده یعنی.  


==== اتفاق آخر ====
==== اتفاق آخر ====
کتاب شعر اتاق آخر دارای ۷۴ شعر است:
کتاب شعر اتاق آخر دارای ۷۴ شعر است:
 
[[پرونده:منوچ1.JPG|بندانگشتی|180x180پیکسل|مجموعه شعر اتاق آخر]]
از زیر سنگ، چکامه ی  تصویرهای بندری، خواب کوه، شش غروب فردا، تمنای ابری، غزل‌های مکالمه، ؟، الله گفت برهما گفت ما هم، دل بیدار و جهان مرده، غزل غزل‌های سورنا، مگر نمی دانستید؟، میخانه  کشف من است، مهره و خنجر، آخرین مکالمه با، بی‌سیب بی‌سلام، درس مشق، قوقولی قو، سنفونی دهم، امرویان پیروز، شکل؟، باقی افسانه دروغ است، و عشق، چکامه‌ی ۷۷، جنین سیلی‌خورده، پیام خصوصی، حالا که ملال، می‌خواهم دوباره، زن چهارم، بالای سر تو، تاریخ تبعید، زنی فرازمان و زمین، سوگوار خفته، شال برای گردن من، از سرد به سنگ، خمار شب‌نشینی کوتاه، سوشون، رؤیا در رؤیا، نامی تازه یا انگشتی بر لبان، زمرد، Stop! it is re،  
از زیر سنگ، چکامه ی  تصویرهای بندری، خواب کوه، شش غروب فردا، تمنای ابری، غزل‌های مکالمه، ؟، الله گفت برهما گفت ما هم، دل بیدار و جهان مرده، غزل غزل‌های سورنا، مگر نمی دانستید؟، میخانه  کشف من است، مهره و خنجر، آخرین مکالمه با، بی‌سیب بی‌سلام، درس مشق، قوقولی قو، سنفونی دهم، امرویان پیروز، شکل؟، باقی افسانه دروغ است، و عشق، چکامه‌ی ۷۷، جنین سیلی‌خورده، پیام خصوصی، حالا که ملال، می‌خواهم دوباره، زن چهارم، بالای سر تو، تاریخ تبعید، زنی فرازمان و زمین، سوگوار خفته، شال برای گردن من، از سرد به سنگ، خمار شب‌نشینی کوتاه، سوشون، رؤیا در رؤیا، نامی تازه یا انگشتی بر لبان، زمرد، Stop! it is re،  


We invite you، نان‌ها و تنورها، فصل عذرا ۲، زاده‌ی طویله مقدس در، من و افلاطون در باغ، اتفاق آخر، نقاشان و سنگ‌ها، دیدار اول، دیدار دوم، دیدار سوم، دیدار چهارم، دیدار پنجم، چاه‌کن، به خاطر شدن شاملو، منهای بیست و چند بهار، دو نیمه‌ی غایب وصف، صدای گمشده، با ماه، نیچه، خط‌ها و نقطه‌ها، قرن سیلاب چیزها، شاخ قوچ و ناخن من، ترانه‌ی خیس خورده، دیدارهای ساحلی، شکل حضور و اتفاق، آواز پسامدرن، حالا هم، درنگ در سفر، شاهدها، یار پنهان، ترانه‌ها، هنوز، سالار زخم‌ها.  
We invite you، نان‌ها و تنورها، فصل عذرا ۲، زاده‌ی طویله مقدس در، من و افلاطون در باغ، اتفاق آخر، نقاشان و سنگ‌ها، دیدار اول، دیدار دوم، دیدار سوم، دیدار چهارم، دیدار پنجم، چاه‌کن، به خاطر شدن شاملو، منهای بیست و چند بهار، دو نیمه‌ی غایب وصف، صدای گمشده، با ماه، نیچه، خط‌ها و نقطه‌ها، قرن سیلاب چیزها، شاخ قوچ و ناخن من، ترانه‌ی خیس خورده، دیدارهای ساحلی، شکل حضور و اتفاق، آواز پسامدرن، حالا هم، درنگ در سفر، شاهدها، یار پنهان، ترانه‌ها، هنوز، سالار زخم‌ها.  
[[پرونده:منوچ2.JPG|بندانگشتی|190x190پیکسل|مجموعه شعر گندم و گیلاس]]


==== گندم و گیلاس ====
==== گندم و گیلاس ====
خط ۱۶۶: خط ۱۷۸:


دوره‌گرد، های  معمولی…، شعر دوباره‌ها، با نوح  ناامید، ترجیح بندی برای…، فراقی، فراقی، و هم‌سنگ، شعر، وصف، شعری بی‌ژرفا، شروه، از جگری یگانه با نهاد جهان، از برج یخ، بامداد، تأمل تهمتن بر منازل، مه دریاها چشم مرا به دوش می‌برند، زنی با چهار نام، گل‌های تابستانی، عقاب‌ها و خطابه حلاج، دلی اندوهناک، بر احتمال و بر وحشت، حرام است عشق، گورستانی در جان، چگونه دوست بدارم، صبح اردوگاه، غزلی برای چشم‌ها، معارفه، با آخرین قدم‌ها، باری آری و هزار بار نه، بیگانه، فراقی، فراقی، واقعه،، اندیشه است نه تردید، همین‌جا، غزل تقدیر، سایه سایه… سایه، چکامه بازگشت سوگمندانه، آواز کودک گستاخ، چکامه مشعل‌ها، حدی، خطابه انکار، آواز گازاران، یادگاری، در گذر حرامیان، شوری کوچک، به شعر نشستن در آهن‌ها، آمده‌ایم عاشق شویم، تصویر، یشنهاد، مرکب‌خوانی، شور، زائر، غزل اطلسی ارغوانی، کشتی شکستگانیم، خیال نیست، جوی نازک، کنون که تابستان در گذر است، وسوسه، درس، مهمان‌سرای حرامی‌ها، آسانسور، بانوی گیلاس و گندم.  
دوره‌گرد، های  معمولی…، شعر دوباره‌ها، با نوح  ناامید، ترجیح بندی برای…، فراقی، فراقی، و هم‌سنگ، شعر، وصف، شعری بی‌ژرفا، شروه، از جگری یگانه با نهاد جهان، از برج یخ، بامداد، تأمل تهمتن بر منازل، مه دریاها چشم مرا به دوش می‌برند، زنی با چهار نام، گل‌های تابستانی، عقاب‌ها و خطابه حلاج، دلی اندوهناک، بر احتمال و بر وحشت، حرام است عشق، گورستانی در جان، چگونه دوست بدارم، صبح اردوگاه، غزلی برای چشم‌ها، معارفه، با آخرین قدم‌ها، باری آری و هزار بار نه، بیگانه، فراقی، فراقی، واقعه،، اندیشه است نه تردید، همین‌جا، غزل تقدیر، سایه سایه… سایه، چکامه بازگشت سوگمندانه، آواز کودک گستاخ، چکامه مشعل‌ها، حدی، خطابه انکار، آواز گازاران، یادگاری، در گذر حرامیان، شوری کوچک، به شعر نشستن در آهن‌ها، آمده‌ایم عاشق شویم، تصویر، یشنهاد، مرکب‌خوانی، شور، زائر، غزل اطلسی ارغوانی، کشتی شکستگانیم، خیال نیست، جوی نازک، کنون که تابستان در گذر است، وسوسه، درس، مهمان‌سرای حرامی‌ها، آسانسور، بانوی گیلاس و گندم.  
[[پرونده:منوچ3.JPG|بندانگشتی|195x195پیکسل|مجموعه شعر حادثه در بامداد]]


==== حادثه در بامداد ====
==== حادثه در بامداد ====
خط ۱۷۱: خط ۱۸۴:


حادثه در بامداد:
حادثه در بامداد:
 
[[پرونده:خلیج و خزر آتشی.JPG|بندانگشتی|190x190پیکسل|مجموعه شعر خلیج و خزر]]
در گرگ و میش  ذهن، برگی از تقویم، در صدای فاخته، زنی  سراسیمه‌ی رؤیاها، نون والقلم، ثعلب‌ها  و سیاووش، جنگ و پرنده، یک شهر و دو چشم، با سایه‌ای یگانه، زنجیر عدل و سگ‌ها، از برج یخ، شقایق و پل، دو سوی پرده، لب گریه‌ی جانور تبعیدی، باغ مشروط، به مسافر دور رفته، کابوس در پارک، از آنچه هست، حادثه در بامداد، چادرهای آه، دریا دیگر، هدیه به نور شجاع، دو طرح، آواز آخری هابیل، شاهدان غیب، وست وود، خواب مجوس، آواز درختی، عاج و لعل۷ شاعر، ایکار، فرصت، نرم و سبز و سرخ، پشت در، ماه کنار خوابم، شعر بی‌نام، پرسش پاسخ، سرود راهزن پیر، خوابی در خواب، فصل بانوی بی‌هنگام، تنها همین خسوف، گروه گور سامسا، گنجور، تعبیر خواب دلقک شهر، نامه، تشییع، دیوانه، تمشیت، بمان و ببین، صدا و سکوت، سه پرسش، پاسخ، ترانه، کنار واقعه، سایه پروانه، به سمت ژرفاها، چه بود نام تو، مال کوچک، پنداشتی چه؟، شکلک بزم، مناظره‌ی دو سنگ، به فاصله‌ی یک سکوت، یک مرغ مرغی نیست، به سرعت سنگ، لا لا، پرنده بر حنجره، بازگشت، نه به نه از، حکایتی است، عشق یعنی، غزل مکالمه ۳، شعر بی‌تاریخ، دل‌تنگی، در امتداد نی‌لبک و خدا.   
در گرگ و میش  ذهن، برگی از تقویم، در صدای فاخته، زنی  سراسیمه‌ی رؤیاها، نون والقلم، ثعلب‌ها  و سیاووش، جنگ و پرنده، یک شهر و دو چشم، با سایه‌ای یگانه، زنجیر عدل و سگ‌ها، از برج یخ، شقایق و پل، دو سوی پرده، لب گریه‌ی جانور تبعیدی، باغ مشروط، به مسافر دور رفته، کابوس در پارک، از آنچه هست، حادثه در بامداد، چادرهای آه، دریا دیگر، هدیه به نور شجاع، دو طرح، آواز آخری هابیل، شاهدان غیب، وست وود، خواب مجوس، آواز درختی، عاج و لعل۷ شاعر، ایکار، فرصت، نرم و سبز و سرخ، پشت در، ماه کنار خوابم، شعر بی‌نام، پرسش پاسخ، سرود راهزن پیر، خوابی در خواب، فصل بانوی بی‌هنگام، تنها همین خسوف، گروه گور سامسا، گنجور، تعبیر خواب دلقک شهر، نامه، تشییع، دیوانه، تمشیت، بمان و ببین، صدا و سکوت، سه پرسش، پاسخ، ترانه، کنار واقعه، سایه پروانه، به سمت ژرفاها، چه بود نام تو، مال کوچک، پنداشتی چه؟، شکلک بزم، مناظره‌ی دو سنگ، به فاصله‌ی یک سکوت، یک مرغ مرغی نیست، به سرعت سنگ، لا لا، پرنده بر حنجره، بازگشت، نه به نه از، حکایتی است، عشق یعنی، غزل مکالمه ۳، شعر بی‌تاریخ، دل‌تنگی، در امتداد نی‌لبک و خدا.   


==== خلیج فارس ====
==== خلیج و خزر ====
دفتر شعر خلیج فارس نیز مشتمل بر ۱۹ قطعه شعر است:
دفتر شعر خلیج و خزر نیز مشتمل بر ۱۹ قطعه شعر است:


جاده بازرگان، درآمد، ورود، میانبر، میانبر ۲، خطابه، بازگشت، خواب ناخدا، پسش مکرر، بازگشت ۲، گریز، هذیان، حیرت، زمزمه، امروز، جاده، درا، میان پرده، بازگشت و مرثیه.<ref name=":2" />
جاده بازرگان، درآمد، ورود، میانبر، میانبر ۲، خطابه، بازگشت، خواب ناخدا، پسش مکرر، بازگشت ۲، گریز، هذیان، حیرت، زمزمه، امروز، جاده، درا، میان پرده، بازگشت و مرثیه.<ref name=":2" />
خط ۲۲۵: خط ۲۳۸:


من باده می‌نوشم به محراب معابد
من باده می‌نوشم به محراب معابد
 
[[پرونده:منوچهرآ1.JPG|بندانگشتی|220x220پیکسل]]
من با خدایان می ستیزم
من با خدایان می ستیزم


خط ۲۹۱: خط ۳۰۴:


انعام من کند است و زنجیر است و شلاق
انعام من کند است و زنجیر است و شلاق
 
[[پرونده:منوچهرآ5.JPG|بندانگشتی|220x220پیکسل|منوچهر آتشی]]
'''***'''
'''***'''


خط ۳۶۰: خط ۳۷۳:


<nowiki>***</nowiki>
<nowiki>***</nowiki>
[[پرونده:منوچهرآ04.JPG|بندانگشتی|220x220پیکسل]]


=== اسب سفید وحشی ===
=== اسب سفید وحشی ===
خط ۴۴۹: خط ۴۶۳:


<nowiki>***</nowiki>
<nowiki>***</nowiki>
[[پرونده:منوچهرآ8.JPG|بندانگشتی|220x220پیکسل]]


=== بانوی گیلاس و گندم ===
=== بانوی گیلاس و گندم ===
خط ۵۱۷: خط ۵۳۲:


<nowiki>***</nowiki>
<nowiki>***</nowiki>
[[پرونده:منوچهراا.JPG|بندانگشتی|220x220پیکسل]]


=== دیدار دوم ===
=== دیدار دوم ===
خط ۵۵۴: خط ۵۷۰:


<nowiki>***</nowiki>
<nowiki>***</nowiki>
[[پرونده:آتشی منوچ.JPG|بندانگشتی|214x214پیکسل]]


=== سلام به پوست سبز آب ===
=== سلام به پوست سبز آب ===
خط ۶۱۱: خط ۶۲۸:


<nowiki>***</nowiki>
<nowiki>***</nowiki>
[[پرونده:منوچ آتشی.JPG|بندانگشتی|220x220پیکسل]]


=== جاده یعنی… ===
=== جاده یعنی… ===
۶٬۰۱۳

ویرایش

منوی ناوبری