۶٬۰۱۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
|امضا = | |امضا = | ||
}} | }} | ||
'''منوچهر آتشی'''، (زاده دوم مهرماه ۱۳۱۰، دهرود دشتستان – درگذشته ۲۹ آبانماه ۱۳۸۴، تهران) شاعر، مترجم و پژوهشگر ادبیات ایرانی | '''منوچهر آتشی'''، (زاده دوم مهرماه ۱۳۱۰، دهرود دشتستان – درگذشته ۲۹ آبانماه ۱۳۸۴، تهران) شاعر، مترجم و پژوهشگر ادبیات ایرانی است. وی فارغالتحصیل رشته زبان انگلیسی از دانشسرای عالی تهران با مدرک لیسانس بود. منوچهر آتشی پیش و پس از فارغالتحصیل شدن، در بوشهر به تدریس پرداخت؛ و همچنین به کار ترجمه و روزنامهنگاری و رادیو تلویزیون اشتغال داشت. منوچهر آتشی با انتشار مجموعه شعر ''آهنگ دیگر،'' به عنوان شاعری نو آور، جامعه گرا و پویا معرفی و مشهور شد. آشنایی با '''[[حزب توده ایران]]''' تأثیرات بسیار زیادی بر آثار منوچهر آتشی گذاشت؛ و شعرهای زیادی برای این حزب با نامهای مستعار در روزنامههای آن روزها منتشر کرد. اما پس از [[کودتای ۲۸ مرداد|'''کودتادی ۲۸ مردادماه ۱۳۳۲''']]، به خاطر مسائلی که برای این حزب به وجود آمد از حزب توده فاصله گرفت و به نوعی به فعالیت سیاسیش پایان داد. زبان شعر منوچهر آتشی بینابین کلاسیک و خطابی است؛ و همچنین شاعری با قدرت تخیل بسیار قوی و با تشبیهات بسیار در شعر. شعر وی شعر عشق است و طبیعت و نشان از شاعری توانا و آگاه و دردشناس دارد. از آثار منوچهر آتشی میتوان به مجموعه شعر: آهنگ دیگر، آواز خاک، دیدار در فلق، ریشههای شب و… اشاره کرد. سرانجام منوچهر آتشی پس از جراحی کلیه در بیمارستان سینای تهران بستری و بهخاطر ناراحتی قلبی در روز ۲۹ آبانماه ۱۳۸۴، در سن ۷۴ سالگی دار فانی را وداع گفت. او بنابر وصیت خودش در بندر بوشهر به خاک سپرده شد. منوچهر آتشی چند روز پیش از مرگش در مراسم چهرههای ماندگار به عنوان چهره ماندگار ادبیات ایران معرفی شده بود. | ||
== کودکی و تحصیلات == | == کودکی و تحصیلات == | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
منوچهر آتشی دوم مهرماه ۱۳۱۰، در روستای به نام ''دهرود'' دشتستان جنوب متولد شد. خانواده وی جزو عشایر زنگنه کرمانشاه بودند که در حدود ۴ نسل پیش به جنوب مهاجرت کرده بودند. نام خانوادگی او به خاطر اینکه نام جدش ''آتشخان زنگنه'' بود، آتشی شد. پدر منوچهر آتشی کارمند اداره ثبت و احوال بوشهر بود. | منوچهر آتشی دوم مهرماه ۱۳۱۰، در روستای به نام ''دهرود'' دشتستان جنوب متولد شد. خانواده وی جزو عشایر زنگنه کرمانشاه بودند که در حدود ۴ نسل پیش به جنوب مهاجرت کرده بودند. نام خانوادگی او به خاطر اینکه نام جدش ''آتشخان زنگنه'' بود، آتشی شد. پدر منوچهر آتشی کارمند اداره ثبت و احوال بوشهر بود. | ||
منوچهر آتشی در سال ۱۳۱۸، به مکتبخانه رفت؛ و در همان سالها قرآن و گلستان سعدی را یاد گرفت. اما به خاطر شورشی که در کنگان شد، سال دوم را ناتمام گذاشت؛ و از کنگان به بوشهر رفت. وی در مدرسه فردوسی بوشهر ثبت نام کرد؛ و تا کلاس چهارم در این مدرسه بود؛ و در تمام این دوران شاگرد اول بود. او کلاس پنجم را به خاطر تغییر محل سکونت به مدرسه گلستان رفت؛ و کلاس ششم را در همین دبستان به پایان رساند. در این سالها بود که هوای روستا را کرد؛ و با مخالفتهایی که وجود داشت، با مادر و دو برادر و خواهرش به روستا بازگشت. وی از کودکی به شعر و شاعری علاقه داشت.<ref>[http://www.shaer.ir/%D8%A8%D8%A7%D9%86%DA%A9-%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%86/%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B5%D8%B1/%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B4%D9%87%D9%88%D8%B1-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B5%D8%B1/34729- منوچهر آتشی - سایت پایگاه خبری شاعر]</ref> | منوچهر آتشی در سال ۱۳۱۸، به مکتبخانه رفت؛ و در همان سالها قرآن و گلستان [[سعدی|'''سعدی''']] را یاد گرفت. اما به خاطر شورشی که در کنگان شد، سال دوم را ناتمام گذاشت؛ و از کنگان به بوشهر رفت. وی در مدرسه [[فردوسی|'''فردوسی''']] بوشهر ثبت نام کرد؛ و تا کلاس چهارم در این مدرسه بود؛ و در تمام این دوران شاگرد اول بود. او کلاس پنجم را به خاطر تغییر محل سکونت به مدرسه گلستان رفت؛ و کلاس ششم را در همین دبستان به پایان رساند. در این سالها بود که هوای روستا را کرد؛ و با مخالفتهایی که وجود داشت، با مادر و دو برادر و خواهرش به روستا بازگشت. وی از کودکی به شعر و شاعری علاقه داشت.<ref>[http://www.shaer.ir/%D8%A8%D8%A7%D9%86%DA%A9-%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%86/%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B5%D8%B1/%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B4%D9%87%D9%88%D8%B1-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B5%D8%B1/34729- منوچهر آتشی - سایت پایگاه خبری شاعر]</ref> | ||
در چاهکوه بود که اولین تجربه عشقی خود را تجربه کرد. خودش میگوید که آن دختر خیلی روی من تأثیر گذاشت و در واقع او بود که مرا شاعر کرد. نخستین شعرهای منوچهر آتشی نیز مربوط به همین دوران است. پس از آن بود که او به بوشهر بازگشت؛ و دوره متوسطه را در دبیرستان سعادت به پایان رساند. همچنین در آن سالها بود که اشعارش را در روزنامههای دیواری مدرسه منتشر کرد؛ و حتی در این سالها در چند تئاتر نیز نقشهایی ایفاء کرد.<ref name=":0">[https://www.irannaz.com/news_detail_4588.html زندگینامه خودنوشت منوچهر آتشی - سایت ایران ناز]</ref> | در چاهکوه بود که اولین تجربه عشقی خود را تجربه کرد. خودش میگوید که آن دختر خیلی روی من تأثیر گذاشت و در واقع او بود که مرا شاعر کرد. نخستین شعرهای منوچهر آتشی نیز مربوط به همین دوران است. پس از آن بود که او به بوشهر بازگشت؛ و دوره متوسطه را در دبیرستان سعادت به پایان رساند. همچنین در آن سالها بود که اشعارش را در روزنامههای دیواری مدرسه منتشر کرد؛ و حتی در این سالها در چند تئاتر نیز نقشهایی ایفاء کرد.<ref name=":0">[https://www.irannaz.com/news_detail_4588.html زندگینامه خودنوشت منوچهر آتشی - سایت ایران ناز]</ref> | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
صاحبنظران منوچهر آتشی را از نمایندگان سبک ''شعر حجم،'' میدانند. این سبک با استفاده از واژههای کم، فضاهای خاص شعری را ایجاد میکند. | صاحبنظران منوچهر آتشی را از نمایندگان سبک ''شعر حجم،'' میدانند. این سبک با استفاده از واژههای کم، فضاهای خاص شعری را ایجاد میکند. | ||
منوچهر آتشی درباره رابطهاش با شعر میگوید:<blockquote>«من هرگز از بیرون وارد شعر نمیشوم. بلکه از درون شعر به بیرون سَرَک میکشم. من پنجاه سال است محاط در شعرم. همه چیزم را به پایش ریختهام و این ادعا نیست. خیلیها میدانند. در واقع من استمرار بلا انقطاع شعرم. من و شعرم، در هیأتی جداییناپذیر، مثل یک جریان، در بستر مکان و زمان، میغلتیم و میرویم.»<ref name=":3" /> </blockquote>زبان شعر منوچهر آتشی بینابین کلاسیک و خطابی است؛ و همچنین شاعری با قدرت تخیل بسیار قوی و با تشبیهات بسیار در شعر. شعر وی شعر عشق است و طبیعت و نشان از شاعری توانا و آگاه و دردشناس دارد. او که همواره در دهههای ۴۰ و ۵۰ و ۶۰، به سبک نیمایی شعر میسروده است، در دو دهه اخیر با گرایش به شعر سپید به طرح دیدگاههای جدیدی در شعر پرداخته است. | منوچهر آتشی درباره رابطهاش با شعر میگوید:<blockquote>«من هرگز از بیرون وارد شعر نمیشوم. بلکه از درون شعر به بیرون سَرَک میکشم. من پنجاه سال است محاط در شعرم. همه چیزم را به پایش ریختهام و این ادعا نیست. خیلیها میدانند. در واقع من استمرار بلا انقطاع شعرم. من و شعرم، در هیأتی جداییناپذیر، مثل یک جریان، در بستر مکان و زمان، میغلتیم و میرویم.»<ref name=":3" /> </blockquote>زبان شعر منوچهر آتشی بینابین کلاسیک و خطابی است؛ و همچنین شاعری با قدرت تخیل بسیار قوی و با تشبیهات بسیار در شعر. شعر وی شعر عشق است و طبیعت و نشان از شاعری توانا و آگاه و دردشناس دارد. او که همواره در دهههای ۴۰ و ۵۰ و ۶۰، به سبک نیمایی شعر میسروده است، در دو دهه اخیر با گرایش به شعر سپید به طرح دیدگاههای جدیدی در شعر پرداخته است.<ref name=":2" /> | ||
منوچهر آتشی خودش میگفت که هیچ کتابی نیست در حوزه فعالیتم نخوانده باشم، اگر کسانی که به شعر و شاعری علاقهمند هستند و قریحه و طبع شعری دارند، به سراغ شعر بروند و گرنه به دنبال شعر رفتن کاری عبث و بیهوده است. | منوچهر آتشی خودش میگفت که هیچ کتابی نیست در حوزه فعالیتم نخوانده باشم، اگر کسانی که به شعر و شاعری علاقهمند هستند و قریحه و طبع شعری دارند، به سراغ شعر بروند و گرنه به دنبال شعر رفتن کاری عبث و بیهوده است.<ref name=":0" /> | ||
منوچهر آتشی روی شاعران بسیاری تأثیر گذاشته است؛ و همچنین شاعران بسیاری را تربیت کردهاست. در همین رابطه محمدعلی بهمنی شاعر معاصر، در غزلی در وصف منوچهر آتشی میگوید: | منوچهر آتشی روی شاعران بسیاری تأثیر گذاشته است؛ و همچنین شاعران بسیاری را تربیت کردهاست. در همین رابطه محمدعلی بهمنی شاعر معاصر، در غزلی در وصف منوچهر آتشی میگوید: | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
در آغاز کار شعری منوچهر آتشی، نقد نویسان آن دوران و همچنین بسیاری از شاعران شهرنشین، شعر او را زیر سؤال بردند؛ و وی را محصور در حصاری بسته، فاقد جهانبینی کافی، روستایی و انزوا طلب خواندند. فرخ تمیمی در کتاب | در آغاز کار شعری منوچهر آتشی، نقد نویسان آن دوران و همچنین بسیاری از شاعران شهرنشین، شعر او را زیر سؤال بردند؛ و وی را محصور در حصاری بسته، فاقد جهانبینی کافی، روستایی و انزوا طلب خواندند. فرخ تمیمی در کتاب | ||
''پلنگ درهی دیزاشکن'' (زندگی وشعر منوچهر آتشی) بر وجه عاطفی و روستایی منوچهر آتشی تأکید میکند؛ و از شورش او علیه مظاهر شهری سخن میگوید. منوچهر آتشی در دورهی فعالیتش در دوران شاعری با نقدهای بسیاری روبرو شده است، از این میان بعضی از آنان در جدال گفتگوهای شاعرانه بسیار مورد توجه قرار گرفته است. نمونهی بارز آن را می توان در گفتگوی محمدعلی سپانلو (شاعر، منتقد ادبی و مترجم) و منوچهر آتشی مشاهده کرد. سپانلو دربارهی اشعار منوچهر آتشی میگوید که: <blockquote>«آتشی صاحب یک رمانتیسم مردانه است. اما دربارهی طبیعت و زمان، ذوق رمانتیک دارد؛ و در مسائلی چون عشق جسمانی، ذوقی ندارد. آتشی درنتیجهی شهرنشینی، کفارهی نامنصفانهای پرداخته و حتی روستاییگری سابق خود رادر تغزل از دست داده است.»</blockquote> جواد مجابی (شاعر، نویسند و منتقد ادبی) نیز گفت است:<blockquote>«…داشتن تفکر روستایی، با استفاده از فضای روستایی در شعر، تفاوت دارد. نگاه آتشی، نگاه یک تهراننشین به تهران نیست. نگاه یک روستایی است که به خاطر عقیدهای که دارد، میترسد. روابط شهری برایش ناشناخته است. قابل تشخیص نیست. درحالی که شاعری که شهرنشین باشد، از سطحی فراتر به مظاهر مینگرد…»</blockquote>منوچهر آتشی در پاسخ این منتقدان گفت:<blockquote>'''«'''…نیمای بزرگ سروده: </blockquote><blockquote>ازپس پنجاه و اندی زعمر</blockquote><blockquote>نعره بر میآیدم از هر رگی</blockquote><blockquote>کاش بودم باز دور از هرکسی</blockquote><blockquote>چادری و گوسفندی و سگی</blockquote><blockquote>و یا در جای دیگر باز هوای فضای روستانشینی خود را کرده و سروده:</blockquote><blockquote>من از آن دونان شهرستان نیم</blockquote><blockquote>خاطر پردرد کوهستانیام.</blockquote><blockquote>نیما مثل من روستایی کامل بوده، یا من مثل او… کسانی که در نقد شعرهای من فقط یک بُعد یا یک وجه عاطفی به قول خودشان | ''پلنگ درهی دیزاشکن'' (زندگی وشعر منوچهر آتشی) بر وجه عاطفی و روستایی منوچهر آتشی تأکید میکند؛ و از شورش او علیه مظاهر شهری سخن میگوید. منوچهر آتشی در دورهی فعالیتش در دوران شاعری با نقدهای بسیاری روبرو شده است، از این میان بعضی از آنان در جدال گفتگوهای شاعرانه بسیار مورد توجه قرار گرفته است. نمونهی بارز آن را می توان در گفتگوی محمدعلی سپانلو (شاعر، منتقد ادبی و مترجم) و منوچهر آتشی مشاهده کرد. سپانلو دربارهی اشعار منوچهر آتشی میگوید که: <blockquote>«آتشی صاحب یک رمانتیسم مردانه است. اما دربارهی طبیعت و زمان، ذوق رمانتیک دارد؛ و در مسائلی چون عشق جسمانی، ذوقی ندارد. آتشی درنتیجهی شهرنشینی، کفارهی نامنصفانهای پرداخته و حتی روستاییگری سابق خود رادر تغزل از دست داده است.»</blockquote> جواد مجابی (شاعر، نویسند و منتقد ادبی) نیز گفت است:<blockquote>«…داشتن تفکر روستایی، با استفاده از فضای روستایی در شعر، تفاوت دارد. نگاه آتشی، نگاه یک تهراننشین به تهران نیست. نگاه یک روستایی است که به خاطر عقیدهای که دارد، میترسد. روابط شهری برایش ناشناخته است. قابل تشخیص نیست. درحالی که شاعری که شهرنشین باشد، از سطحی فراتر به مظاهر مینگرد…»</blockquote>منوچهر آتشی در پاسخ این منتقدان گفت:<blockquote>'''«'''…نیمای بزرگ سروده: </blockquote><blockquote>ازپس پنجاه و اندی زعمر </blockquote><blockquote>نعره بر میآیدم از هر رگی</blockquote><blockquote>کاش بودم باز دور از هرکسی</blockquote><blockquote>چادری و گوسفندی و سگی</blockquote><blockquote>و یا در جای دیگر باز هوای فضای روستانشینی خود را کرده و سروده:</blockquote><blockquote>من از آن دونان شهرستان نیم</blockquote><blockquote>خاطر پردرد کوهستانیام.</blockquote><blockquote>نیما مثل من روستایی کامل بوده، یا من مثل او… کسانی که در نقد شعرهای من فقط یک بُعد یا یک وجه عاطفی به قول خودشان ”''شورش”'' علیه مظاهر شهریگری را وجههی مطالعه و بررسی شعر من گرفتهاند، یک صدا نوشتهاند که فلانی سراسر نوستالژی گذشته و روستاست! ولی هیچکدام دربارهی نیما چنین نگفتهاند. همین مطلب به ظاهر نوستالژی روستا یا در واقع ”شورش” علیه وضع موجود آیا آن قدر اهمیت ندارد که مورد بازبینی و بررسی دقیقتر قرار گیرد؟ آیا حضور مستمر این ”به ظاهر” غم غربت روستا در شعر یک شاعر، نشانهی طبیعی بودن و حقیقی بودن حضور او درمقایسه با حضور ژورنالیستی بسیاری دیگر، حتی از معاریف در عرصه ادبیات مدرن ایران نیست؟ …»<ref name=":1" /></blockquote> | ||
== درگذشت == | == درگذشت == | ||
خط ۱۴۳: | خط ۱۴۳: | ||
* آفتاب، مهتاب | * آفتاب، مهتاب | ||
[[پرونده:آفتاب مهتاب منوچهر آ.JPG|بندانگشتی|170x170پیکسل|آفتاب و مهتاب؛ ترجمه منوچهر آتشی]] | [[پرونده:آفتاب مهتاب منوچهر آ.JPG|بندانگشتی|170x170پیکسل|آفتاب و مهتاب؛ ترجمه منوچهر آتشی]] | ||
<blockquote> | <blockquote>”آفتاب، مهتاب” ترجمه داستانی برای کودکان با تصویرگری اردشیر رستمی است که منوچهر آتشی دربارهاش گفته بود، اصل داستانهای پریان متعلق به کُره است و او این کار را از زبان انگلیسی ترجمه کرده است.</blockquote>کار تحقیقی دربارهی ناصرخسرو احتمالاً با ”نام ناصرخسرو در متن دوران خود” در حجمی ۲۵۰ صفحهای نیز جز آخرین کارهای منوچهر آتشی است که در دست انتشار بود. | ||
اخیراً نیز مجموعهای ۵ جلدی از منوچهر آتشی در بررسی شعرهای نیما یوشیج، '''[[احمد شاملو]]'''، '''[[مهدی اخوان ثالث|مهدی اخوانثالث]]'''، '''[[فروغ فرخزاد]]''' و '''[[سهراب سپهری]]''' توسط انتشارات آمیتیس منتشر شد که عنوانهای آنها عبارتند از: “نیما را باز هم بخوانیم“ “شاملو در تحلیلی انتقادی“ “اخوان؛ شاعری که شعرش بود“ “فروغ در میان اشباح“ “سهراب؛ شاعر نقشها“.<ref name=":2" /> | اخیراً نیز مجموعهای ۵ جلدی از منوچهر آتشی در بررسی شعرهای نیما یوشیج، '''[[احمد شاملو]]'''، '''[[مهدی اخوان ثالث|مهدی اخوانثالث]]'''، '''[[فروغ فرخزاد]]''' و '''[[سهراب سپهری]]''' توسط انتشارات آمیتیس منتشر شد که عنوانهای آنها عبارتند از: “نیما را باز هم بخوانیم“ “شاملو در تحلیلی انتقادی“ “اخوان؛ شاعری که شعرش بود“ “فروغ در میان اشباح“ “سهراب؛ شاعر نقشها“.<ref name=":2" /> |
ویرایش