۵٬۷۷۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
== کودکی و جوانی چه گوارا == | == کودکی و جوانی چه گوارا == | ||
چه گوارا درخانواده ای جمهوری خواه با افکار مترقی نشو و نما کرد و اولین تاثیرات عملی را در دنیای سیاست در سن ده سالگی از عموی خود پذیرفت. عموی چه گوارا در سال ۱۹۳۶ برای کمک به جمهوری خواهان اسپانیا به گردانهای بین المللی در آنجا پیوست. او همراه با هر نامه عمویش روی نقشهای که داشت تغییرات جبهه بین جمهوری خواهان اسپانیا از یک سو و فالانٰژیستها و متحدان نازی آنها را از سوی دیگر علامت گذاری کرده و تحولات جنگ را دنبال می کرد. | چه گوارا درخانواده ای جمهوری خواه با افکار مترقی نشو و نما کرد و اولین تاثیرات عملی را در دنیای سیاست در سن ده سالگی از عموی خود پذیرفت. عموی چه گوارا در سال ۱۹۳۶ برای کمک به جمهوری خواهان اسپانیا به گردانهای بین المللی در آنجا پیوست. او همراه با هر نامه عمویش روی نقشهای که داشت تغییرات جبهه بین جمهوری خواهان اسپانیا از یک سو و فالانٰژیستها و متحدان نازی آنها را از سوی دیگر علامت گذاری کرده و تحولات جنگ را دنبال می کرد. | ||
ارنستوی جوان پس از انتقال خانواده به شهر بوئنس آیرس در سال ۱۹۴۶ به تحصیل در رشته پزشکی پرداخت. او درماه مارس سال ۱۹۵۳ پایان نامه خود را نوشت و اجازه طبابت دریافت کرد. | ارنستوی جوان پس از انتقال خانواده به شهر بوئنس آیرس در سال ۱۹۴۶ به تحصیل در رشته پزشکی پرداخت. او درماه مارس سال ۱۹۵۳ پایان نامه خود را نوشت و اجازه طبابت دریافت کرد. | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
او مدتی به یک گروه کوچک چریکی که توسط جوانان کمونیست تشکیل شده بود پیوست. آربنز در اثر توطئه خارجی علیه دولتش، مجبور شد به سفارت مکزیک پناهنده شود و از حامیان خارجی خود خواست که کشور را ترک کنند. هیلدا بازداشت شد و چه گوارا به کنسولگری آرژانتین پناه برد. او به مکزیک رفت و در سال ۱۹۵۴ دوباره با تبعیدیهای کوبا ارتباط برقرار کرد. | او مدتی به یک گروه کوچک چریکی که توسط جوانان کمونیست تشکیل شده بود پیوست. آربنز در اثر توطئه خارجی علیه دولتش، مجبور شد به سفارت مکزیک پناهنده شود و از حامیان خارجی خود خواست که کشور را ترک کنند. هیلدا بازداشت شد و چه گوارا به کنسولگری آرژانتین پناه برد. او به مکزیک رفت و در سال ۱۹۵۴ دوباره با تبعیدیهای کوبا ارتباط برقرار کرد. | ||
«نیکو لوپز» از تبعیدیهای کوبایی، چه گوارا را به رائول کاسترو و او نیز « چه » را به برادر بزرگترش یعنی فیدل کاسترو معرفی کرد. چه گوارا در سال ۱۹۵۵ به عضویت جنبشی که تحت رهبری فیدل کاسترو بود درآمد. نام این جنبش، جنبش ۲۶ ژوئیه بود که قصد براندازی حکومت باتیستا در کوبا را داشت. درهمین راستا آنها که ۸۲ رزمنده بودند با قایقی بنام «گرانما» به معنی «مادر بزرگ» در سواحل کوبا پیاده شدند اما در ساحل به دلیل خیانت راهنمای آنها در کمین نیروهای باتیستا افتادند. در این عملیات بسیاری از نفرات کاسترو کشته شدند و کاسترو به همراه چه گوارا و عده کمی از نفرات (جمعاٌ ۲۲ نفر) توانستند از چنگ دشمن سالم بیرون بیایند. چه گوارا گفته است: «در همین مقابله خونین بود که من تجهیزات پزشکیم را کنار گذاشتم و برای جنگ از جسد یکی از مبارزان سلاح برداشتم». | «نیکو لوپز» از تبعیدیهای کوبایی، چه گوارا را به رائول کاسترو و او نیز « چه » را به برادر بزرگترش یعنی فیدل کاسترو معرفی کرد. چه گوارا در سال ۱۹۵۵ به عضویت جنبشی که تحت رهبری فیدل کاسترو بود درآمد. نام این جنبش، جنبش ۲۶ ژوئیه بود که قصد براندازی حکومت باتیستا در کوبا را داشت. درهمین راستا آنها که ۸۲ رزمنده بودند با قایقی بنام «گرانما» به معنی «مادر بزرگ» در سواحل کوبا پیاده شدند اما در ساحل به دلیل خیانت راهنمای آنها در کمین نیروهای باتیستا افتادند. در این عملیات بسیاری از نفرات کاسترو کشته شدند و کاسترو به همراه چه گوارا و عده کمی از نفرات (جمعاٌ ۲۲ نفر) توانستند از چنگ دشمن سالم بیرون بیایند. چه گوارا گفته است: «در همین مقابله خونین بود که من تجهیزات پزشکیم را کنار گذاشتم و برای جنگ از جسد یکی از مبارزان سلاح برداشتم». | ||
== مبارزات چه گوارا در کوبا == | == مبارزات چه گوارا در کوبا == | ||
خط ۱۷۳: | خط ۱۷۳: | ||
- ۸ اکتبر: ارنستو گوارا در بولیوی دستگیر می شود و به دستور سی. آی. ا. و رژیم نظامی ژنرال باری ینتوس در ۹ اکتبربه قتل می رسد. | - ۸ اکتبر: ارنستو گوارا در بولیوی دستگیر می شود و به دستور سی. آی. ا. و رژیم نظامی ژنرال باری ینتوس در ۹ اکتبربه قتل می رسد. | ||
[[پرونده:چه گوارا پس از شهادت در بولیوی.JPG|جایگزین=چه گوارا پس از شهادت در بولیوی|بندانگشتی|چه گوارا پس از شهادت در بولیوی|250x250پیکسل]] | [[پرونده:چه گوارا پس از شهادت در بولیوی.JPG|جایگزین=چه گوارا پس از شهادت در بولیوی|بندانگشتی|چه گوارا پس از شهادت در بولیوی|250x250پیکسل]] | ||
* ۱۹۹۷ - ژوئیه: استخوانهای بازماندۀ چه گوارا در یک گور دستجمعی، در واله گرانده در بولیوی پیدا شد و در ۹ اکتبر درمراسمی رسمی با حضور فیدل کاسترو در شهر سانتا کلارای کوبا به خاک سپرده شد. | * ۱۹۹۷ - ژوئیه: استخوانهای بازماندۀ چه گوارا در یک گور دستجمعی، در واله گرانده در بولیوی پیدا شد و در ۹ اکتبر درمراسمی رسمی با حضور فیدل کاسترو در شهر سانتا کلارای کوبا به خاک سپرده شد. | ||
== تاثیر چه گوارا در انقلابهای جهان == | == تاثیر چه گوارا در انقلابهای جهان == | ||
جنبشها و مبارزات بسیاری پس از انقلاب پیروز کوبا در کشورهای مختلف جهان از جمله در امریکای لاتین و مرکزی و آسیا و آفریقا تحت تاثیر این جنبش قرارگرفتند. از جمله در ایران نیروهای مبارزی که به دنبال مبارزه قهر آمیز با دیکتاتوری شاه بودند با الگوی [[کانونهای شورشی]] که در انقلاب کوبا تجربه شده بود دست به عملیات مسلحانه زدند که نمونه آن را در جریان [[سیاهکل]] میبینیم، که تئوری آن برمبنای این گفته فیدل کاسترو است. در مورد اولویت تشکیل حزب یا عدم آن:<blockquote>«فیدل کاسترو میگوید که بدون پیشآهنگ، انقلاب وجود ندارد. او میگوید که لازم نیست پیشآهنگ، حتماً حزب مارکسیستی - لنینیستی باشد. او می گوید آ نهایی که میخواهند دگرگونی را فراچنگ آورند، حق و وظیفه دارند به مثابۀ پیش آهنگانی که به این احزاب وابستگی ندارند متشکل شوند...باری در واقع، در مورد حزب و پیشآهنگی، هیچ نوع معادلۀ متافیزیکی که در آن حزب مارکسیست - لنینیست مساوی با پبشآهنگ باشد وجود ندارد.» | جنبشها و مبارزات بسیاری پس از انقلاب پیروز کوبا در کشورهای مختلف جهان از جمله در امریکای لاتین و مرکزی و آسیا و آفریقا تحت تاثیر این جنبش قرارگرفتند. از جمله در ایران نیروهای مبارزی که به دنبال مبارزه قهر آمیز با دیکتاتوری شاه بودند با الگوی [[کانونهای شورشی]] که در انقلاب کوبا تجربه شده بود دست به عملیات مسلحانه زدند که نمونه آن را در جریان [[سیاهکل]] میبینیم، که تئوری آن برمبنای این گفته فیدل کاسترو است. در مورد اولویت تشکیل حزب یا عدم آن:<blockquote>«فیدل کاسترو میگوید که بدون پیشآهنگ، انقلاب وجود ندارد. او میگوید که لازم نیست پیشآهنگ، حتماً حزب مارکسیستی - لنینیستی باشد. او می گوید آ نهایی که میخواهند دگرگونی را فراچنگ آورند، حق و وظیفه دارند به مثابۀ پیش آهنگانی که به این احزاب وابستگی ندارند متشکل شوند...باری در واقع، در مورد حزب و پیشآهنگی، هیچ نوع معادلۀ متافیزیکی که در آن حزب مارکسیست - لنینیست مساوی با پبشآهنگ باشد وجود ندارد.»</blockquote>چه گوارا خود درسال ۱۹۶۰ نوشته بود که: <blockquote>«نیروهای خلق میتوانند درنبرد بر ارتشی منظم پیروز شوند، همیشه لازم نیست به انتظار پیش آمدن موقعیتی انقلابی نشست، چنین موقعیتی را میتوان به یاری «کانون انقلابی» پدید آورد.</blockquote> | ||
== کانون شورشی از نظر چهگوارا == | == کانون شورشی از نظر چهگوارا == | ||
خط ۲۱۵: | خط ۲۱۵: | ||
* راهنمای عمل یک انقلابی حقیقی، احساسات عمیق عاشقانه اوست. | * راهنمای عمل یک انقلابی حقیقی، احساسات عمیق عاشقانه اوست. | ||
* بگذارید بگویم که یک انقلابی واقعی توسط حس بزرگی از عشق راهبری میشود. | * بگذارید بگویم که یک انقلابی واقعی توسط حس بزرگی از عشق راهبری میشود. | ||
* گرگها هرگز گـریه نمیکنند!! اما گاهــی چنان عرصه زنــدگی برایشان تنگ میشود که بر فراز بلندترین قله کوه میروند و دردناکتــرین زوزهها را میکــشند.. | * گرگها هرگز گـریه نمیکنند!! اما گاهــی چنان عرصه زنــدگی برایشان تنگ میشود که بر فراز بلندترین قله کوه میروند و دردناکتــرین زوزهها را میکــشند.. | ||
* سختیها و رنجهای زندگی همیشه مرا نیرومندتر و آبدیدهتر میکنند، به شرط آنکه در حدی نباشند که یارای مقابله با آنها را نداشته باشم و زیر آن جان دهم. هر سختی که مرا نکشد، مرا قویتر میکند. | * سختیها و رنجهای زندگی همیشه مرا نیرومندتر و آبدیدهتر میکنند، به شرط آنکه در حدی نباشند که یارای مقابله با آنها را نداشته باشم و زیر آن جان دهم. هر سختی که مرا نکشد، مرا قویتر میکند. | ||
== سرنوشت فرمانده عملیات تیرباران چه گوارا == | == سرنوشت فرمانده عملیات تیرباران چه گوارا == | ||
[[پرونده:مونیکا آرنل.JPG|alt=مونیکا ارتل|بندانگشتی|مونیکا ارتل]] | [[پرونده:مونیکا آرنل.JPG|alt=مونیکا ارتل|بندانگشتی|مونیکا ارتل]] | ||
در اول آوریل ۱۹۷۱، زنی به نام [[مونیکا ارتل]] که خود را یک جهانگرد استرالیایی معرفی میکرد، با سرهنگ روبرتو کواینتانییا (Colonel Roberto Quintanilla)،کنسول بولیوی در شهر هامبورگ آلمان قرار ملاقات میگذارد. این زن ۳۴ساله که کلاه و لباس شیک بر تن و عینک آفتابی به چشم داشت وارد دفتر کنسول شده، با خونسردی تپانچه ای از کیفش درآورده با شلیک چند گلوله کنسول بولیوی را به قتل میرساند. وی سپس کلاه، کیف، تپانچه و سایر وسایلش را به گوشه ای پرتاب کرده بدون اینکه اثری از خود برجای گذارد موفق به فرار میگردد. | در اول آوریل ۱۹۷۱، زنی به نام [[مونیکا ارتل]] که خود را یک جهانگرد استرالیایی معرفی میکرد، با سرهنگ روبرتو کواینتانییا (Colonel Roberto Quintanilla)،کنسول بولیوی در شهر هامبورگ آلمان قرار ملاقات میگذارد. این زن ۳۴ساله که کلاه و لباس شیک بر تن و عینک آفتابی به چشم داشت وارد دفتر کنسول شده، با خونسردی تپانچه ای از کیفش درآورده با شلیک چند گلوله کنسول بولیوی را به قتل میرساند. وی سپس کلاه، کیف، تپانچه و سایر وسایلش را به گوشه ای پرتاب کرده بدون اینکه اثری از خود برجای گذارد موفق به فرار میگردد. | ||
[[پرونده:تپانچه مورد استفاده مونیکا ارتل.JPG|جایگزین=سلاحی که باآن سرهنگ فرمانده قتل چه گوارا به قتل رسید|بندانگشتی|سلاح مونیکا ارتل در قتل کنسول بولیوی در هامبورگ]] | [[پرونده:تپانچه مورد استفاده مونیکا ارتل.JPG|جایگزین=سلاحی که باآن سرهنگ فرمانده قتل چه گوارا به قتل رسید|بندانگشتی|سلاح مونیکا ارتل در قتل کنسول بولیوی در هامبورگ]] | ||
این زن مونیکا ارتل (Monika Ertl) بود که به «انتقام گیر چه گوارا» شهرت یافت. در کیف دستی او یادداشتی به دست آمد که روی آن نوشته بود: «پیروزی یا مرگ، ارتش آزادیبخش ملی.» | این زن مونیکا ارتل (Monika Ertl) بود که به «انتقام گیر چه گوارا» شهرت یافت. در کیف دستی او یادداشتی به دست آمد که روی آن نوشته بود: «پیروزی یا مرگ، ارتش آزادیبخش ملی.» | ||
خط ۲۳۳: | خط ۲۳۳: | ||
پسر وی در مصاحبه با روزنامه Santa Cruz de la Sierra گفت:<blockquote>« ۴ دهه از زمانی که پدرم کوشید تا یک رویا را نابود کند گذشت اما چه، بازگشت و نبرد دیگری را برد و به ماریو تران پیر چشمهایش را برای دیدن رنگ آسمان و جنگلها و خنده نوههایش هدیه داد.»</blockquote> | پسر وی در مصاحبه با روزنامه Santa Cruz de la Sierra گفت:<blockquote>« ۴ دهه از زمانی که پدرم کوشید تا یک رویا را نابود کند گذشت اما چه، بازگشت و نبرد دیگری را برد و به ماریو تران پیر چشمهایش را برای دیدن رنگ آسمان و جنگلها و خنده نوههایش هدیه داد.»</blockquote> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
ویرایش