پاتریس لومومبا: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲۱: خط ۱۲۱:


== آخرین سخنان لومومبا ==
== آخرین سخنان لومومبا ==
لومومبا در واپسین سخنانش که چند ساعت پیش از مرگش توسط جنگلبانی بلژیکی به نام آلبر هرمان (Albert Hermant) یادداشت شده بود، از جمله می‌گوید:<blockquote>«… در مستعمره‌های سابق فرانسه، هر سال صدها دانشجو به مدارس عالی و دانشگاه‌های فرانسه فرستاده می‌شدند. در آنگولا و موزامبیک، پرتغالی‌ها در هماهنگی کامل با اهالی در این کشور می‌زیستند؛ ولی شما بلژیکی‌ها حتی یک دانشگاهی یا یک افسر ارتش تربیت نکردید. سه سال پیش من به آقای بویسره (Buisserret) وزیر وقت کنگو پیشنهاد کردم که به جای کارمندان بلژیکی که بازنشسته می‌شوند، به تدریج از اهالی کنگو استفاده شود و مدارسی با دوره‌های فشرده تأسیس شود تا فارغ‌التحصیلان آن‌ها بتوانند در آینده جایگزین کارمندان بلژیکی شوند. او به من پاسخ داد که چنین برنامه‌ای در دستور روز قرار ندارد…!»<ref name=":2">[https://www.bartarinha.ir/fa/news/821952/%D8%A8%D9%87-%DB%8C%D8%A7%D8%AF-%D9%BE%D8%A7%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D8%B3-%D9%84%D9%88%D9%85%D9%88%D9%85%D8%A8%D8%A7-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D آزادی‌خواهی که در اسید حل شد-بهترین‌ها]</ref></blockquote>«ماتیاس کامیشانگا» که به لومومبا وفادار بود، آخرین سخنان رفیقش را خطاب به سربازانی که او را در رودخانه سانکورو در ۳۰ نوامبر ۱۹۶۰ هنگامی که سعی داشت به پناهگاه امن استانلی‌ویل برسد، دستگیر کردند، ثبت کرده است. در کتاب زلیگ به این سخنرانی پرداخته شده و به شیوایی از قد و قامت و انسانیت لومومبا پرده برمی‌دارد: <blockquote>«اگر مرا بکشی، نمی‌میرم. اگر مرا به رودخانه بیندازی، ماهی گوشت مرا خواهد خورد. کنگو ماه‌‌ها را خواهد خورد و آنگاه من در شکم مردم خواهم بود و هرگز از مردم خود دور نخواهم شد. من در شکم هر کنگویی خواهم بود.»<ref name=":5" /></blockquote>
لومومبا در واپسین سخنانش که چند ساعت پیش از مرگش توسط جنگلبانی بلژیکی به نام آلبر هرمان (Albert Hermant) یادداشت شده بود، از جمله می‌گوید:<blockquote>«… در مستعمره‌های سابق فرانسه، هر سال صدها دانشجو به مدارس عالی و دانشگاه‌های فرانسه فرستاده می‌شدند. در آنگولا و موزامبیک، پرتغالی‌ها در هماهنگی کامل با اهالی در این کشور می‌زیستند؛ ولی شما بلژیکی‌ها حتی یک دانشگاهی یا یک افسر ارتش تربیت نکردید. سه سال پیش من به آقای بویسره (Buisserret) وزیر وقت کنگو پیشنهاد کردم که به جای کارمندان بلژیکی که بازنشسته می‌شوند، به تدریج از اهالی کنگو استفاده شود و مدارسی با دوره‌های فشرده تأسیس شود تا فارغ‌التحصیلان آن‌ها بتوانند در آینده جایگزین کارمندان بلژیکی شوند. او به من پاسخ داد که چنین برنامه‌ای در دستور روز قرار ندارد…!»<ref name=":2">[https://www.bartarinha.ir/fa/news/821952/%D8%A8%D9%87-%DB%8C%D8%A7%D8%AF-%D9%BE%D8%A7%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D8%B3-%D9%84%D9%88%D9%85%D9%88%D9%85%D8%A8%D8%A7-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D آزادی‌خواهی که در اسید حل شد-بهترین‌ها]</ref></blockquote>«ماتیاس کامیشانگا» که به لومومبا وفادار بود، آخرین سخنان رفیقش را خطاب به سربازانی که او را در رودخانه سانکورو در ۳۰ نوامبر ۱۹۶۰ هنگامی که سعی داشت به پناهگاه امن استانلی‌ویل برسد، دستگیر کردند، ثبت کرده است. در کتاب زلیگ به این سخنرانی پرداخته شده و به شیوایی از قد و قامت و انسانیت لومومبا پرده برمی‌دارد: <blockquote>«اگر مرا بکشی، نمی‌میرم. اگر مرا به رودخانه بیندازی، ماهی گوشت مرا خواهد خورد. کنگو ماهی‌ها را خواهد خورد و آنگاه من در شکم مردم خواهم بود و هرگز از مردم خود دور نخواهم شد. من در شکم هر کنگویی خواهم بود.»<ref name=":5" /></blockquote>


=== نامه لومومبا از زندان به همسرش ===
=== نامه لومومبا از زندان به همسرش ===
۸٬۶۷۵

ویرایش

منوی ناوبری