سازمان مجاهدین خلق ایران: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲۱: خط ۲۲۱:
سرنگونی دولت مصدق به دلیل نقش مستقیم آمریکا در طراحی این کودتا، مردم ایران را به این نتیجه‌گیری رساند که اکنون این آمریکاست که بعد از انگلستان به نفع شاه و علیه دموکراسی و منافع ملی مردم ایران اقدام می‌کند. در آستانه سفر ریچارد نیکسون معاون رئیس جمهور آمریکا به ایران در ۱۶ آذر ۱۳۳۲، دانشجویان در اعتراض به این سفر راهپیمایی اعتراضی انجام دادند، که پلیس با شلیک گلوله، سه تن از رهبران جنبش دانشجویی یعنی [[مصطفی بزرگ نیا،]] [[احمد قندچی]] و [[مهدی شریعت‌رضوی]] را به قتل رساند.
سرنگونی دولت مصدق به دلیل نقش مستقیم آمریکا در طراحی این کودتا، مردم ایران را به این نتیجه‌گیری رساند که اکنون این آمریکاست که بعد از انگلستان به نفع شاه و علیه دموکراسی و منافع ملی مردم ایران اقدام می‌کند. در آستانه سفر ریچارد نیکسون معاون رئیس جمهور آمریکا به ایران در ۱۶ آذر ۱۳۳۲، دانشجویان در اعتراض به این سفر راهپیمایی اعتراضی انجام دادند، که پلیس با شلیک گلوله، سه تن از رهبران جنبش دانشجویی یعنی [[مصطفی بزرگ نیا،]] [[احمد قندچی]] و [[مهدی شریعت‌رضوی]] را به قتل رساند.


در گزارشی که به شورای امنیت ملی آمریکا در زمان ریاست جمهوری آیزنهاور، در سال ۱۳۳۲، ارائه گردیده، آمده‌است:<blockquote>در درازمدت، سلطنت که ارتش را به عنوان تنها منبع قدرت خود دارد، مؤثرترین وسیله برای ادامه جهت‌گیری ایران به سوی غرب می‌باشد. کمکهای نظامی آمریکا در خدمت بالا بردن روحیه ارتش است و این باعث تحکیم وفاداری ارتش به شاه می‌شود که در نتیجه، رژیم فعلی را مستحکم نموده و ادامه جهت‌گیری فعلی ایران به سوی غرب را تضمین می‌کند.</blockquote>در کتاب «شکل‌گیری انقلاب اسلامی» در مورد پیامدهای این قضیه آمده‌است:<blockquote>«کودتا عواقب وخیمی داشت. اولا، [[محمدرضا شاه پهلوی|شاه]] مشروعیتش را از دست داد … از آن زمان، وی به عنوان آلت دست آمریکا شناخته می‌شد… و از همه مهمتر این که کودتای سازماندهی و اجراشده توسط خارجیان به غرور بسیار حساس بخشی از طبقه متوسط برخورد که خاندان سلطنت و شاه را آمریکایی می‌دیدند».<ref>کتاب «شکل‌گیری انقلاب اسلامی»</ref></blockquote>اما در سال ۱۳۳۹ انتخاب جان اف کندی به ریاست‌جمهوری آمریکا، این امید را به وجود آورد که دولت جدید آمریکا، دفاع از حقوق بشر و دموکراسی را در دستور کار خود قرار خواهد داد و شاه در اعمال دیکتاتوری محدود خواهد شد. با این همه در اواخر ۱۳۴۱ [[محمدرضا شاه پهلوی|شاه]] به آمریکا سفر کرد و بعد از آن فشارهای سیاسی بر دگراندیشان در داخل ایران افزایش یافت. ساواک و ارتش فعالیت خود را گسترش دادند و شلیک به تظاهرکنندگان و کشتن آنها در نیمه خرداد ۱۳۴۲ امید به تغییر شرایط سیاسی را به طور کامل از بین برد. به گفته یک متخصص مسایل ایران، شائول بخاش، یکی از نتایج این تحولات، این بود که:<blockquote>«عناصر اپوزیسیون را به سمت رادیکالیزاسیون سوق داد و بسیاری از اعضای جوانتر اپوزیسیون آن زمان ایران را، قانع ساخت که شیوه مخالفت در کادر قانون اساسی، بی‌تأثیراست».<ref>شائول بخاش «حکومت آیت‌الله‌ها» صفحهٔ ۱۰</ref> </blockquote>محسن میلانی یک نویسنده دیگر، شرایط آن زمان و تأثیراتش را این‌طور توضیح می‌دهد:<blockquote>«قیام ژوئن (قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲) یک تأثیر عمیق هم روی سیاست ایران به طور عام و هم روی جامعه علما داشت. در نوشته‌های اکثر گروه‌های مخالف شاه، قیام ژوئن (۱۵ خرداد)، پایان همزیستی مسالمت‌آمیز با [[محمدرضا شاه پهلوی|شاه]] را سمبلیزه و شروع مبارزه مسلحانه را توجیه می‌کند».<ref>محسن میلانی «شکل‌گیری انقلاب اسلامی از سلطنت تا جمهوری» صفحه ۹۶ و ۹۷</ref></blockquote>در سالهای بعد، شاه به کمک آمریکا، ساواک را که در سال۳۶ تأسیس شده بود، به سرعت تقویت کرد. ساواک به زودی به خاطر به‌کارگیری شیوه‌های خشونت‌آمیز در سرکوب و شکنجه‌های وحشیانه، بسیار مشهور شد. فساد در دربار، گسترش ساواک، اعدام صدها و شکنجه زندانیان سیاسی، ایجاد سیستم تک حزبی، سرکوب قهرآمیز هرگونه اعتراض و رویارویی علنی علیه فرهنگ و اعتقادات مذهبی مردم ایران، بخشی از بیلان حکومت [[محمدرضا شاه|شاه]] طی سال‌های ۴۲ تا ۵۷ است. طی این سالیان، آمریکا به حمایت تمام عیار خود از شاه ادامه داد و بذر احساسات ضدآمریکایی، که بعدها در جریان قیام ضدسلطنتی خود را نشان داد، کاشته شد. در این شرایط، جستجو برای یافتن راه حلی در میان نسل جدید آغاز شده بود.
در گزارشی که به شورای امنیت ملی آمریکا در زمان ریاست جمهوری آیزنهاور، در سال ۱۳۳۲، ارائه گردیده، آمده‌است:<blockquote>در درازمدت، سلطنت که ارتش را به عنوان تنها منبع قدرت خود دارد، مؤثرترین وسیله برای ادامه جهت‌گیری ایران به سوی غرب می‌باشد. کمکهای نظامی آمریکا در خدمت بالا بردن روحیه ارتش است و این باعث تحکیم وفاداری ارتش به شاه می‌شود که در نتیجه، رژیم فعلی را مستحکم نموده و ادامه جهت‌گیری فعلی ایران به سوی غرب را تضمین می‌کند.</blockquote>در کتاب «شکل‌گیری انقلاب اسلامی» در مورد پیامدهای این قضیه آمده‌است:<blockquote>«کودتا عواقب وخیمی داشت. اولا، [[محمدرضا شاه پهلوی|شاه]] مشروعیتش را از دست داد … از آن زمان، وی به عنوان آلت دست آمریکا شناخته می‌شد… و از همه مهمتر این که کودتای سازماندهی و اجراشده توسط خارجیان به غرور بسیار حساس بخشی از طبقه متوسط برخورد که خاندان سلطنت و شاه را آمریکایی می‌دیدند».<ref>کتاب «شکل‌گیری انقلاب اسلامی»</ref></blockquote>اما در سال ۱۳۳۹ انتخاب جان اف کندی به ریاست‌جمهوری آمریکا، این امید را به وجود آورد که دولت جدید آمریکا، دفاع از حقوق بشر و دموکراسی را در دستور کار خود قرار خواهد داد و شاه در اعمال دیکتاتوری محدود خواهد شد. با این همه در اواخر ۱۳۴۱ [[محمدرضا شاه پهلوی|شاه]] به آمریکا سفر کرد و بعد از آن فشارهای سیاسی بر دگراندیشان در داخل ایران افزایش یافت. ساواک و ارتش فعالیت خود را گسترش دادند و شلیک به تظاهرکنندگان و کشتن آنها در نیمه خرداد ۱۳۴۲ امید به تغییر شرایط سیاسی را به طور کامل از بین برد. به گفته یک متخصص مسایل ایران، شائول بخاش، یکی از نتایج این تحولات، این بود که:<blockquote>«عناصر اپوزیسیون را به سمت رادیکالیزاسیون سوق داد و بسیاری از اعضای جوانتر اپوزیسیون آن زمان ایران را، قانع ساخت که شیوه مخالفت در کادر قانون اساسی، بی‌تأثیر است».<ref>شائول بخاش «حکومت آیت‌الله‌ها» صفحهٔ ۱۰</ref> </blockquote>محسن میلانی یک نویسنده دیگر، شرایط آن زمان و تأثیراتش را این‌طور توضیح می‌دهد:<blockquote>«قیام ژوئن (قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲) یک تأثیر عمیق هم روی سیاست ایران به طور عام و هم روی جامعه علما داشت. در نوشته‌های اکثر گروه‌های مخالف شاه، قیام ژوئن (۱۵ خرداد)، پایان همزیستی مسالمت‌آمیز با [[محمدرضا شاه پهلوی|شاه]] را سمبلیزه و شروع مبارزه مسلحانه را توجیه می‌کند».<ref>محسن میلانی «شکل‌گیری انقلاب اسلامی از سلطنت تا جمهوری» صفحه ۹۶ و ۹۷</ref></blockquote>در سالهای بعد، شاه به کمک آمریکا، ساواک را که در سال ۱۳۳۶ تأسیس شده بود، به سرعت تقویت کرد. ساواک به زودی به خاطر به‌کارگیری شیوه‌های خشونت‌آمیز در سرکوب و شکنجه‌های وحشیانه، بسیار مشهور شد. فساد در دربار، گسترش ساواک، اعدام صدها مخالف و شکنجه زندانیان سیاسی، ایجاد سیستم تک حزبی، سرکوب قهرآمیز هرگونه اعتراض و رویارویی علنی علیه فرهنگ و اعتقادات مذهبی مردم ایران، بخشی از بیلان حکومت [[محمدرضا شاه پهلوی|شاه]] طی سال‌های ۴۲ تا ۵۷ است. طی این سالیان، آمریکا به حمایت تمام‌عیار خود از شاه ادامه داد و بذر احساسات ضدآمریکایی، که بعدها در جریان قیام ضدسلطنتی خود را نشان داد، کاشته شد. در این شرایط، جستجو برای یافتن راه حلی در میان نسل جدید آغاز شده بود.


دهه ۶۰ میلادی، اوج جنبش‌های ضددیکتاتوری در جهان سوم بود. تئوری راهنمای عمل غالب این جنبش‌ها، [[مارکسیسم]] بود. حتی اروپا نیز از این موضوع متأثر بود و جنبش‌های متمایل به مارکسیسم، در حال افزایش بودند. تظاهرات و جنبش بزرگ دانشجویی، در قسمت‌های وسیعی از اروپا ازجمله در فرانسه و آلمان، به درگیری خونین کشیده شد. در ایران، شکست رهبران غیرمذهبی سنتی، شرایط را، برای جذب قشر روشنفکر به سوی مارکسیسم، به عنوان یک راه حل در مقابل رژیم [[محمدرضا شاه|شاه]]، فراهم کرده بود. در رابطه با رهبران مذهبی نیز، در قشر روشنفکر یک ناامیدی وجود داشت و اسلام سنتی که [[روح‌الله خمینی|خمینی]] آن را نمایندگی می‌کرد، نمی‌توانست جوابگوی آنان باشد. اما از طرف دیگر، افزایش سرکوب برای حاکمیت مانند یک مسکن موقت عمل می‌کرد، و کارساز نبود، به این دلیل که پتانسیل انفجاری جامعه را پیوسته افزایش می‌داد. این شرایطی بود که سازمان مجاهدین خلق ایران در آن متولد شد.
دهه ۶۰ میلادی، اوج جنبش‌های ضددیکتاتوری در جهان سوم بود. تئوری راهنمای عمل غالب این جنبش‌ها، [[مارکسیسم]] بود. حتی اروپا نیز از این موضوع متأثر بود و جنبش‌های متمایل به مارکسیسم، در حال افزایش بودند. تظاهرات و جنبش بزرگ دانشجویی، در قسمت‌های وسیعی از اروپا ازجمله در فرانسه و آلمان، به درگیری خونین کشیده شد. در ایران، شکست رهبران غیرمذهبی سنتی، شرایط را، برای جذب قشر روشنفکر به سوی مارکسیسم، به عنوان یک راه حل در مقابل رژیم [[محمدرضا شاه پهلوی|شاه]]، فراهم کرده بود. در رابطه با رهبران مذهبی نیز، در قشر روشنفکر یک ناامیدی وجود داشت و اسلام سنتی که [[روح‌الله خمینی|خمینی]] آن را نمایندگی می‌کرد، نمی‌توانست جوابگوی آنان باشد. اما از طرف دیگر، افزایش سرکوب برای حاکمیت مانند یک مسکن موقت عمل می‌کرد، و کارساز نبود، به این دلیل که پتانسیل انفجاری جامعه را پیوسته افزایش می‌داد. این شرایطی بود که سازمان مجاهدین خلق ایران در آن متولد شد.


== تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران ==
== تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران ==
[[پرونده:سعید محسن محمد حنیف نژاد علی اصغر بدیع‌زادگان.jpg|alt=سعید محسن-محمد حنیف‌نژاد-علی اصغر بدیع‌زادگان بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق ایران |بندانگشتی|سعید محسن-محمد حنیف‌نژاد-علی اصغر بدیع‌زادگان]]
[[پرونده:سعید محسن محمد حنیف نژاد علی اصغر بدیع‌زادگان.jpg|alt=سعید محسن-محمد حنیف‌نژاد-علی اصغر بدیع‌زادگان بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق ایران |بندانگشتی|سعید محسن-محمد حنیف‌نژاد-علی اصغر بدیع‌زادگان]]
سازمان مجاهدین خلق ایران در سال۱۳۴۴، به وسیله [[محمد حنیف‌نژاد|محمد حنیف نژاد]] و همفکرانش [[سعید محسن]] و [[علی اصغر بدیع زادگان|علی‌اصغر بدیع زادگان]]، تأسیس شد. این سه همگی فارغ‌التحصیل دانشگاه بودند و از زمان مصدق، جزو فعالان جنبش دموکراتیک و سپس در شمار اعضای نهضت آزادی ([[مهندس مهدی بازرگان]]) به‌شمار می‌رفتند. از جمله [[محمد حنیف‌نژاد|حنیف‌نژاد]] و [[سعید محسن]] به دلیل عضویت و فعالیت در نهضت آزادی، دستگیر و مدتی در زندان بسر برده بود. هدف نهایی آنها جایگزین نمودن رژیم شاه با یک نظام دموکراتیک بود.
سازمان مجاهدین خلق ایران در سال۱۳۴۴، به وسیله [[محمد حنیف‌نژاد|محمد حنیف نژاد]] و همفکرانش [[سعید محسن]] و [[علی اصغر بدیع زادگان|علی‌اصغر بدیع زادگان]]، تأسیس شد. این سه همگی فارغ‌التحصیل دانشگاه بودند و از زمان مصدق، جزو فعالان جنبش دموکراتیک و سپس در شمار اعضای نهضت آزادی ([[مهندس مهدی بازرگان]]) به‌شمار می‌رفتند. از جمله [[محمد حنیف‌نژاد|حنیف‌نژاد]] و [[سعید محسن]] به دلیل عضویت و فعالیت در نهضت آزادی، دستگیر و مدتی در زندان بسر برده بودند. هدف نهایی آنها جایگزین نمودن رژیم شاه با یک نظام دموکراتیک بود.


در آن دوران جوانان مبارز، برای مبارزه معمولاً به مارکسیسم رو می‌آوردند، اما بنیان‌گذاران سازمان مجاهدین خلق ایران اعتقاد داشتند که یک برداشت نو و صحیح از اسلام، می‌تواند دموکراسی را در ایران محقق کند، از این رو اسلام حقیقی را به عنوان مکتب راهنمای عمل خود انتخاب کردند. بنیان‌گذاران سازمان مجاهدین خلق ایران به طور همزمان مطالعه سایر مکاتب را هم در دستور کار خودشان قرار دادند.
در آن دوران جوانان مبارز، برای مبارزه معمولاً به مارکسیسم رو می‌آوردند، اما بنیان‌گذاران سازمان مجاهدین خلق ایران اعتقاد داشتند که یک برداشت نو و صحیح از اسلام، می‌تواند دموکراسی را در ایران محقق کند، از این رو اسلام حقیقی را به عنوان مکتب راهنمای عمل خود انتخاب کردند. بنیان‌گذاران سازمان مجاهدین خلق ایران به طور همزمان مطالعه سایر مکاتب را هم در دستور کار خودشان قرار دادند.
خط ۲۳۷: خط ۲۳۷:


بنیان‌گذاران سازمان مجاهدین خلق ایران آموزش‌های ایدئولوژیک را در نتایج زیر مدون کردند:
بنیان‌گذاران سازمان مجاهدین خلق ایران آموزش‌های ایدئولوژیک را در نتایج زیر مدون کردند:
* مرز بین حق و باطل در عرصه اقتصادی اجتماعی مرز بین با خدا و بی‌خدا نیست بلکه این مرز از میان استثمار کننده و استثمار شونده عبور می‌کند. (این بی خدا یا باخدا بودن نیست که معیار حق یا باطل بودن است. بلکه ظالم یا مظلوم بودن معیار درست تشخیص حق از باطل می‌باشد)
* مرز بین حق و باطل در عرصه اقتصادی اجتماعی مرز بین با خدا و بی‌خدا نیست بلکه این مرز از میان استثمارکننده و استثمارشونده عبور می‌کند. (این بی‌خدا یا باخدا بودن نیست که معیار حق یا باطل باشد. بلکه ظالم یا مظلوم بودن معیار درست تشخیص حق از باطل می‌باشد)
* در سیاست و در تدوین یک استراتژی در شرایطی که جواب هر کار قانونی و مسالمت‌آمیز با گلوله و زندان و شکنجه داده می‌شود، تنها راه برای مقابله با ظلم، راه مبارزه مسلحانه است.
* در سیاست و در تدوین یک استراتژی در شرایطی که جواب هر کار قانونی و مسالمت‌آمیز با گلوله و زندان و شکنجه داده می‌شود، تنها راه برای مقابله با ظلم، راه مبارزه مسلحانه است.
* در شرایطی که ظالم و ستمگر با تمام قوا بر مردم ظلم می‌کند، مبارزه به صورت کار فرعی و نیمه‌وقت دیگر کافی و جوابگو نیست و نیاز به اعضای حرفه‌ای دارد که در یک سازمان و یک تشکیلات به‌طور جمعی مبارزه را پیش ببرند.
* در شرایطی که ظالم و ستمگر با تمام قوا بر مردم ظلم می‌کند، مبارزه به صورت کار فرعی و نیمه‌وقت دیگر کافی و جوابگو نیست و نیاز به اعضای حرفه‌ای دارد که در یک سازمان و یک تشکیلات به‌طور جمعی مبارزه را پیش ببرند.
خط ۲۴۳: خط ۲۴۳:


=== استراتژی سازمان مجاهدین خلق ===
=== استراتژی سازمان مجاهدین خلق ===
سازمان مجاهدین سال ۱۳۴۲ را بن‌بست مبارزات مسالمت آمیز و پارلمانتاریستی قلمداد می‌کرد بنیان گذاران سازمان مجاهدین خلق ایران بر این باور بودند که در شرایطی که دیکتاتوری حاکم است؛ و در شرایطی که هیچ راهی برای مبارزه مسالمت‌آمیز و بیان خواسته‌های مردم وجود ندارد، تنها راه باقیمانده و متصور برای دست نکشیدن از مبارزه؛ مبارزهٔ مسلحانه بود.
سازمان مجاهدین سال ۱۳۴۲ را بن‌بست مبارزات مسالمت‌آمیز و پارلمانتاریستی قلمداد می‌کرد بنیان‌گذاران سازمان مجاهدین خلق ایران بر این باور بودند که در شرایطی که دیکتاتوری حاکم است؛ و در شرایطی که هیچ راهی برای مبارزه مسالمت‌آمیز و بیان خواسته‌های مردم وجود ندارد، تنها راه باقیمانده و متصور برای دست نکشیدن از مبارزه؛ مبارزهٔ مسلحانه بود.


== ضربه شهریور۱۳۵۰به مجاهدین خلق ==
== ضربه شهریور۱۳۵۰به مجاهدین خلق ==
در شهریور ماه ۱۳۵۰ اولین ضربه به سازمان مجاهدین خلق ایران وارد شد، بیش از ۹۰ درصد اعضا و ۱۰۰ درصد مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران دستگیر شدند. این دستگیری به دنبال تعقیب و مراقبت‌های سنگین ساواک انجام شد. یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران در ارتباط با فردی به نام شاهمراد دلفانی برای تهیه اسلحه، قرار می‌گیرد، این فرد که از اعضای حزب توده بود، با ساواک همکاری داشت. [[ساواک]] از طریق همین فرد به سرنخی دست یافت که با تعقیب و مراقبت طولانی توانست ضربه سنگینی را به سازمان مجاهدین خلق ایران وارد نماید و بسیاری از آنها را دستگیر نماید.
در شهریور ماه ۱۳۵۰ اولین ضربه به سازمان مجاهدین خلق ایران وارد شد، بیش از ۹۰ درصد اعضا و ۱۰۰ درصد مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران دستگیر شدند. این دستگیری به دنبال تعقیب و مراقبت‌های سنگین ساواک انجام شد. یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران در ارتباط با فردی به نام شاهمراد دلفانی برای تهیه اسلحه، قرار می‌گیرد، این فرد که از اعضای حزب توده بود، با ساواک همکاری داشت. [[ساواک]] از طریق همین فرد به سرنخی دست یافت که با تعقیب و مراقبت طولانی توانست ضربه سنگینی را به سازمان مجاهدین خلق ایران وارد نماید و بسیاری از آنها را دستگیر نماید.
[[پرونده:مسعود رجوی در دادگاه شاه.JPG|alt=سازمان مجاهدین خلق ایران - مسعود رجوی در دادگاه شاه-سوم از راست|بندانگشتی|مسعود رجوی در دادگاه شاه-سوم از راست]]
[[پرونده:مسعود رجوی در دادگاه شاه.JPG|alt=سازمان مجاهدین خلق ایران - مسعود رجوی در دادگاه شاه-سوم از راست|بندانگشتی|مسعود رجوی در دادگاه شاه-سوم از راست]]
ساواک از محمد حنیف نژاد و دیگر بنیانگذاران خواست با پذیرفتن شروط وی از اعدام رهایی یابند. شرط ساواک برای کوتاه آمدن از اعدام آنها پذیرش یکی از سه موضوع زیر بود.
ساواک از محمد حنیف‌نژاد و دیگر بنیانگذاران خواست با پذیرفتن شروط وی از اعدام رهایی یابند. شرط ساواک برای کوتاه آمدن از اعدام آنها پذیرش یکی از سه موضوع زیر بود.


بنیانگذاران مجاهدین اعلام کنند که:
بنیانگذاران مجاهدین اعلام کنند که:
خط ۲۵۹: خط ۲۵۹:


== جریان اپورتونیستی ==
== جریان اپورتونیستی ==
جریان اپورتونیستی در تاریخ ایران ضربه‌ای جدی به مبارزات آزادی‌خواهانه مردم ایران وارد کرد. در بررسی علل به دست گرفتن رهبری انقلاب به پارامترهای زیادی می‌توان اشاره کرد از جمله این‌که در جریان انقلاب ضدسلنتی، یعنی با آغاز تظاهرات‌ گسترده مردم، رهبران مجاهدین در زندان به سر می‌بردند از جمله این‌‌که سران کشورهای اروپایی و آمریکایی در کنفرانس گوادلوپ تصمیم گرفتند خمینی قدرت را در ایران به دست بگیرد تا نیروهای انقلابی نتوانند جریان مبارزه را به سمت رادیکالیزم هدایت کنند.
جریان اپورتونیستی در تاریخ ایران ضربه‌ای جدی به مبارزات آزادی‌خواهانه مردم ایران وارد کرد. در بررسی علل به دست گرفتن رهبری انقلاب به دلایل زیادی می‌توان اشاره کرد از جمله این‌که در جریان انقلاب ضدسلنتی، یعنی با آغاز تظاهرات‌ گسترده مردم، رهبران مجاهدین در زندان به سر می‌بردند از جمله این‌‌که سران کشورهای اروپایی و آمریکایی در کنفرانس گوادلوپ تصمیم گرفتند خمینی قدرت را در ایران به دست بگیرد تا نیروهای انقلابی نتوانند جریان مبارزه را به سمت رادیکالیزم هدایت کنند.


اما '''شاید بتوان مؤثرترین عامل در قدرت گرفتن خمینی را  تاثیر جریان اپورتونیستی بر مبارزه علیه شاه دانست.'''
اما '''شاید بتوان مؤثرترین عامل در قدرت گرفتن خمینی را  تاثیر جریان اپورتونیستی بر مبارزه علیه شاه دانست.'''
خط ۲۶۵: خط ۲۶۵:
در سال ۱۳۵۴ در خلاء حضور رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران در خارج از زندان کودتایی علیه سازمان مجاهدین خلق ایران انجام شد که منجر به متلاشی شدن آن گشت. بعد از دستگیریهای گسترده سال ۱۳۵۰، رضا رضایی تنها عضو مرکزیت سازمان بود که با طرح پیچیده فریب زندانبانان و ساواک از زندان فرار کرده و رهبری تشکیلات سازمان مجاهدین در خارج از زندان را به عهده داشت، نیمه شب ۲۵ خرداد ۱۳۵۲ رضا رضایی در یک درگیری با نیروهای ساواک جان باخت، کشته شدن رضا رضایی راه را برای افرادی در سازمان باز کرد که صلاحیت ایدئولوژیک تشکیلاتی کافی برای مسؤلیت رهبری تشکیلات نداشتند، نبود رضا یکی از عواملی بود که باعث شد این افراد در داخل سازمان دست به کودتا بزنند.
در سال ۱۳۵۴ در خلاء حضور رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران در خارج از زندان کودتایی علیه سازمان مجاهدین خلق ایران انجام شد که منجر به متلاشی شدن آن گشت. بعد از دستگیریهای گسترده سال ۱۳۵۰، رضا رضایی تنها عضو مرکزیت سازمان بود که با طرح پیچیده فریب زندانبانان و ساواک از زندان فرار کرده و رهبری تشکیلات سازمان مجاهدین در خارج از زندان را به عهده داشت، نیمه شب ۲۵ خرداد ۱۳۵۲ رضا رضایی در یک درگیری با نیروهای ساواک جان باخت، کشته شدن رضا رضایی راه را برای افرادی در سازمان باز کرد که صلاحیت ایدئولوژیک تشکیلاتی کافی برای مسؤلیت رهبری تشکیلات نداشتند، نبود رضا یکی از عواملی بود که باعث شد این افراد در داخل سازمان دست به کودتا بزنند.


این کودتا موجودیت تشکیلاتی، ایدئولوژیک و سیاسی و اجتماعی سازمان مجاهدین خلق ایران را به خطر انداخت. این جریان از دو تن با نام‌های محمدتقی شهرام و بهرام آرام آغاز شد که طی بیانیه‌ای اعلام نمودند سازمان مجاهدین مارکسیست شده‌است. این درحالی بود که رهبری مجاهدین، صد در صد اعضای مرکزیت و نود درصد از اعضای این سازمان در زندان بودند. آنها با تغییر آرم سازمان مجاهدین و حذف آیهٔ آن اعلام کردند از آنجایی که چپ‌ترین ایدئولوژی (رادیکال‌ترین) همانا مارکسیست به‌شمار می‌رود،<ref>[https://event.mojahedin.org/i/events/4917 ۴خرداد، شهادت بنیانگذاران و راز ماندگاری و راهگشایی تاریخی آنان]</ref> لاجرم مجاهدین مسلمان در پروسهٔ تکامل خود یا باید به سمت راست و یا به سمت چپ (مارکیسسم) حرکت کنند و نمی‌توانند مابین این دو باشند.
این کودتا موجودیت تشکیلاتی، ایدئولوژیک و سیاسی و اجتماعی سازمان مجاهدین خلق ایران را به خطر انداخت. این جریان از دو تن با نام‌های محمدتقی شهرام و بهرام آرام آغاز شد که طی بیانیه‌ای اعلام نمودند سازمان مجاهدین مارکسیست شده‌است. این درحالی بود که رهبری مجاهدین، صد در صد اعضای مرکزیت و نود درصد از اعضای این سازمان در زندان بودند. آنها با تغییر آرم سازمان مجاهدین و حذف آیهٔ آن اعلام کردند از آنجایی که چپ‌ترین ایدئولوژی (رادیکال‌ترین) همانا مارکسیسم است،<ref>[https://event.mojahedin.org/i/events/4917 ۴خرداد، شهادت بنیانگذاران و راز ماندگاری و راهگشایی تاریخی آنان]</ref> لاجرم مجاهدین مسلمان در پروسهٔ تکامل خود یا باید به سمت راست و یا به سمت چپ (مارکیسسم) حرکت کنند و نمی‌توانند مابین این دو باشند.
[[پرونده:مجید شریف واقفی مرتضی صمدیه لباف.jpg|alt=از راست مجید شریف واقفی مرتضی صمدیه لباف از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران |بندانگشتی|از راست مجید شریف واقفی مرتضی صمدیه لباف]]
[[پرونده:مجید شریف واقفی مرتضی صمدیه لباف.jpg|alt=از راست مجید شریف واقفی مرتضی صمدیه لباف از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران |بندانگشتی|از راست مجید شریف واقفی مرتضی صمدیه لباف]]
آنها همچنین [[مجید شریف واقفی]] را که با اقدامات آنها مخالف بودند به قتل رساندند و [[مرتضی صمدیه لباف]] را مجروح کردند که در نتیجه توسط ساواک دستگیرشده زیر شکنجه رفت. پس از دستگیری اپورتونیستها با لو دادن اطلاعات وی، مرتضی صمدیه لباف در چهارم بهمن ۱۳۵۴ تیرباران شد. مجموعه اقدامات جریان اپورتونیستی ضربهٔ بزرگی بر پیکره تشکیلاتی و وجههٔ اجتماعی سازمان مجاهدین خلق ایران وارد آورده و عملاً به نفع حکومت شاه تمام شد. به طوری که بازجویان ساواک با خوشحالی خبر آنرا به مجاهدین محبوس اعلام می‌کردند.<ref>[https://www.mojahedin.org/i/16اردیبهشت-سالگرد-شهادت-مجاهد-قهرمان-مجید-Ø´Ø±Û 16اردیبهشت سالگرد شهادت مجاهد قهرمان مجید شریف واقفی]</ref>
آنها همچنین [[مجید شریف واقفی]] را که با اقدامات آنها مخالف بودند به قتل رساندند و [[مرتضی صمدیه لباف]] را مجروح کردند که در نتیجه توسط ساواک دستگیرشده زیر شکنجه رفت. پس از دستگیری اپورتونیستها با لو دادن اطلاعات وی، مرتضی صمدیه لباف در چهارم بهمن ۱۳۵۴ تیرباران شد. مجموعه اقدامات جریان اپورتونیستی ضربهٔ بزرگی بر پیکره تشکیلاتی و وجههٔ اجتماعی سازمان مجاهدین خلق ایران وارد آورد و عملاً به نفع حکومت شاه تمام شد. به طوری که بازجویان ساواک با خوشحالی خبر آنرا به مجاهدین محبوس اعلام می‌کردند.<ref>[https://www.mojahedin.org/i/16اردیبهشت-سالگرد-شهادت-مجاهد-قهرمان-مجید-Ø´Ø±Û 16اردیبهشت سالگرد شهادت مجاهد قهرمان مجید شریف واقفی]</ref>


همچنین این حادثه به سر برآوردن جریان راست ارتجاعی منجر شد. به این معنی که طیفی از آخوندها و حامیان آن‌ها در زندان و خارج از آن که تا پیش از این ضربه همگی تحت هژمونی مجاهدین بودند، مخالفت با مجاهدین و مارکسیست‌ها را علنی کردند و در این مسیر تا همکاری با ساواک برای ضربه زدن به آن‌ها پیش رفتند. متلاشی شدن سازمان مجاهدین توسط  اپورتونیست‌های چپ‌نما امری بود که هژمونی و جریان انقلاب ۱۳۵۷ را به دست [[روح‌الله خمینی|خمینی]] و هم‌فکران او سپرد. در صورت عدم وقوع ضربه‌ی اپورتونیستی هرگز جریان ارتجاعی توان سربرآوردن در برابر نیروی قوی و منسجم مجاهدین خلق و پایگاه اجتماعی گسترده‌ی آن‌ها را نداشت.
همچنین این حادثه به سر برآوردن جریان راست ارتجاعی منجر شد. به این معنی که طیفی از آخوندها و حامیان آن‌ها در زندان و خارج از آن که تا پیش از این ضربه همگی تحت هژمونی مجاهدین بودند، مخالفت با مجاهدین و مارکسیست‌ها را علنی کردند و در این مسیر تا همکاری با ساواک برای ضربه زدن به آن‌ها پیش رفتند. متلاشی شدن سازمان مجاهدین توسط  اپورتونیست‌های چپ‌نما امری بود که هژمونی و جریان انقلاب ۱۳۵۷ را به دست [[روح‌الله خمینی|خمینی]] و هم‌فکران او سپرد. در صورت عدم وقوع ضربه‌ی اپورتونیستی هرگز جریان ارتجاعی توان سربرآوردن در برابر نیروی قوی و منسجم مجاهدین خلق و پایگاه اجتماعی گسترده‌ی آن‌ها را نداشت.
خط ۲۷۳: خط ۲۷۳:
در این دوران مسعود رجوی که در زندان بسر می‌برد به مقابله با این جریان پرداخت.
در این دوران مسعود رجوی که در زندان بسر می‌برد به مقابله با این جریان پرداخت.


نقش [[مسعود رجوی]] به طور مشخص در این دروان بود که بسیار بارز شده و خود را در بازسازی مجدد سازمان مجاهدین نشان داد. او فرد به فرد به عضوگیری مجدد اعضاء سازمان پرداخت. مسعود رجوی در یک بیانیه ۱۲ ماده ای در برابر جریان اپورتونیستی آنها را چپ‌نما توصیف کرد (اپورتونیستهای چپ‌نما). وی همچنین اعلام کرد اسلام در چپ مارکیست قرار دارد و در نتیجه میل کردن ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق به سمت چپ (یعنی مارکیسست) بی‌معنی است. وی همچنین اعلام کرد، جریان اپورتونیستی می‌تواند سازمان مارکسیستی خود را داشته باشد اما حق ندارد آرم و نام سازمان مجاهدین را بر خود بگذارد.
نقش [[مسعود رجوی]] به طور مشخص در این دوران بسیار بارز شد و خود را در بازسازی مجدد سازمان مجاهدین نشان داد. او فرد به فرد به عضوگیری مجدد اعضاء سازمان پرداخت. مسعود رجوی در یک بیانیه ۱۲ ماده ای در برابر جریان اپورتونیستی آنها را چپ‌نما توصیف کرد (اپورتونیستهای چپ‌نما)، وی همچنین اعلام کرد اسلام در چپ مارکسیسم قرار دارد و در نتیجه میل کردن ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق به سمت چپ (یعنی مارکیسسم) بی‌معنی است. وی همچنین اعلام کرد، جریان اپورتونیستی می‌تواند سازمان مارکسیستی خود را داشته باشد اما حق ندارد آرم و نام سازمان مجاهدین را بر خود بگذارد.


تا آن زمان سازمان مجاهدین خلق ایران توانسته بود با برداشتی دموکراتیک از اسلام، رهبری مبارزه با رژیم شاه را در دست بگیرد و در موضوع اسلام، آخوندهای سنتی را کنار بزند.
تا آن زمان سازمان مجاهدین خلق ایران توانسته بود با برداشتی دموکراتیک از اسلام، رهبری مبارزه با رژیم شاه را در دست بگیرد و در موضوع اسلام، آخوندهای سنتی را کنار بزند.


بسیاری از آخوندها و مسؤلین فعلی رژیم ایران از جمله رفسنجانی و خامنه‌ای همگی خود را از هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران می‌دانستند. رفسنجانی پس از انقلاب در نقل قولی گفته بود:<blockquote>«تنها نمازهایی که از ما مورد قبول واقع شود همان‌هایی است که در زندان قزل قلعه پشت سر مجاهدین خوانده‌ایم!»</blockquote>همچنین شخص خمینی از طرف آخوندهای آن روزگار برای حمایت از سازمان مجاهدین خلق ایران تحت فشار بود، هر چند که هیچ‌گاه این کار را نکرد، اما فتوایی تحت فشار و توصیه آیت‌الله منتظری صادر کرد که یک سوم وجوه شرعی به «جوانان مسلمان و مبارز» در آن روزگار اشاره به سازمان مجاهدین خلق ایران بود، پرداخت شود.
بسیاری از آخوندها و مسؤلین فعلی رژیم ایران از جمله رفسنجانی و خامنه‌ای همگی خود را از هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران می‌دانستند. رفسنجانی پس از انقلاب در نقل قولی گفته بود:<blockquote>«تنها نمازهایی که از ما مورد قبول واقع شود همان‌هایی است که در زندان قزل‌قلعه پشت سر مجاهدین خوانده‌ایم!»</blockquote>همچنین شخص خمینی از طرف آخوندهای آن روزگار برای حمایت از سازمان مجاهدین خلق ایران تحت فشار بود، هر چند که هیچ‌گاه این کار را نکرد، اما فتوایی تحت فشار و توصیه آیت‌الله منتظری صادر کرد که یک سوم وجوه شرعی به «جوانان مسلمان و مبارز» در آن روزگار اشاره به سازمان مجاهدین خلق ایران بود، پرداخت شود.


یکی از آسیب‌های جریان اپورتونیستی در درون سازمان مجاهدین خلق ایران این بود که به اعتماد مردم ضربه زدو از سویی منجر به قدرت گرفتن آخوندها رودروی مجاهدین شد.
یکی از آسیب‌های جریان اپورتونیستی در درون سازمان مجاهدین خلق ایران این بود که به اعتماد مردم ضربه زد و از سویی منجر به قدرت گرفتن آخوندها رودروی مجاهدین شد.


در آن دوران سازمان مجاهدین خلق ایران از سه طرف مورد حمله بود:
در آن دوران سازمان مجاهدین خلق ایران از سه طرف مورد حمله بود:
* رژیم شاه که با تبلیغات خود مبنی بر مارکسیست اسلامی و تلاش‌های ساواک قصد نابودی کامل سازمان مجاهدین خلق ایران را داشت
* رژیم شاه با تبلیغات خود مبنی بر مارکسیست اسلامی نامیدن مجاهدین و با تلاش‌های ساواک قصد نابودی کامل سازمان مجاهدین خلق ایران را داشت.
* آخوندهای سنتی که تا آن زمان به خاطر محبوبیت سازمان مجاهدین نمی‌توانستند علیه آن موضع بگیرند، مخالفت و حتی دشمنی خود با مجاهدین را شروع کردند و خودشان را نمایندهٔ اسلام معرفی می‌نمودند. حتی برخی از آخوندها حکم تکفیر مجاهدین مسلمان راهم صادر کردند.
* آخوندهای سنتی، تا آن زمان به خاطر محبوبیت سازمان مجاهدین نمی‌توانستند علیه آن موضع بگیرند، مخالفت و حتی دشمنی خود با مجاهدین را شروع کردند و خودشان را نمایندهٔ اسلام معرفی کردند. حتی برخی از آخوندها حکم تکفیر مجاهدین مسلمان راهم صادر کردند.
* برخی از مارکسیست‌ها که سازمان مجاهدین خلق ایران را به عنوان حامی ایدئولوژی خرده بورژوایی (راست مارکیسست) که دوران آن به پایان رسیده مورد حمله قرار می‌دادند.
* برخی از مارکسیست‌ها که سازمان مجاهدین خلق ایران را به عنوان حامی ایدئولوژی خرده‌بورژوایی (راست مارکسیسم) که دوران آن به پایان رسیده مورد حمله قرار می‌دادند.
مسعود رجوی مبارزه با این سه جبهه را از سالهای مابین ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۷ بر عهده داشت، و به همین دلیل چندین بار به شکنجه‌گاه کمیته منتقل گردید و چند نوبت در اثر شکنجه‌ها در آستانهٔ مرگ قرار گرفت. وی ضرورت مبارزه با رژیم شاه را مورد تأکید قرار می‌داد و تهدید اصلی درونی جنبش مردم ایران را آخوندهایی عنوان کرد که مذهب سنتی اسلام را نمایندگی می‌کردند، و به ظهور خمینی به عنوان نمایندهٔ این قشر هشدار می‌داد.
مسعود رجوی مبارزه با این سه جبهه را از سالهای مابین ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۷ بر عهده داشت، و به همین دلیل چندین بار به شکنجه‌گاه کمیته منتقل گردید و چند نوبت در اثر شکنجه‌ها در آستانهٔ مرگ قرار گرفت. وی ضرورت مبارزه با رژیم شاه را مورد تأکید قرار می‌داد و تهدید اصلی درونی جنبش مردم ایران را آخوندهایی عنوان کرد که مذهب سنتی اسلام را نمایندگی می‌کردند، و به ظهور خمینی به عنوان نمایندهٔ این قشر هشدار می‌داد.


خط ۲۹۱: خط ۲۹۱:
==== بیانیهٔ علیه جریان اپورتونیستی ====
==== بیانیهٔ علیه جریان اپورتونیستی ====
[[پرونده:تقی شهرام و بهرام آرام.jpg|alt=تقی شهرام و بهرام آرام از جریان اپورتونیستی در سازمان مجاهدین خلق ایران |بندانگشتی|تقی شهرام و بهرام آرام از جریان اپورتونیستی]]
[[پرونده:تقی شهرام و بهرام آرام.jpg|alt=تقی شهرام و بهرام آرام از جریان اپورتونیستی در سازمان مجاهدین خلق ایران |بندانگشتی|تقی شهرام و بهرام آرام از جریان اپورتونیستی]]
بیانیهٔ مجاهدین خلق ایران در برابر جریان اپورتونیستی، اعلام می‌کند که ایدئولوژی مجاهدین همچنان ایدئولوژی اسلامی است و مجاهدین ادامه دهندگان راه حنیف نژاد، سعید محسن و علی اصغر بدیع زادگان هستند. از طرفی اسلام چپ مارکسیسم است، یعنی از مارکسیسم مترقی‌تر است و نه عقب‌مانده‌تر، این جمله در واقع ردی بر کسانی بود که می‌گفتند ما با تغییر ایدئولوژی به مارکسیسم، ارتقا پیدا کرده‌ایم. همچنین مجاهدین تأکید داشتند که اسم و آرم سازمان مجاهدین را از دست کودتاگران خارج خواهند کرد، مجاهدین نحوهٔ برخورد خودشان با کودتا گران درون سازمان را نیز در این بیانیه اعلام کردند. در این رابطه در بیانیه آمده‌است «جریان اخیر (تغییر دادن ایدئولوژی سازمان)، یک جریان اپورتونیستی (انحرافی) چپ نماست، که سردمداران آن به سازمان مجاهدین خلق ایران، و در نتیجه به جنبش، خیانت کرده‌اند». همچنین مسعود رجوی دراین بیانیه تصریح می‌کند که تضاد اصلی برای آنها همچنان رژیم شاه است و این جریان تغییری در آن ایجاد نمی‌کند. در بخش دیگری از این بیانیه آمده‌است:
بیانیهٔ مجاهدین خلق ایران در برابر جریان اپورتونیستی، اعلام می‌کند که ایدئولوژی مجاهدین همچنان ایدئولوژی اسلامی است و مجاهدین ادامه دهندگان راه حنیف‌نژاد، سعید محسن و علی اصغر بدیع‌زادگان هستند. از طرفی اسلام چپ مارکسیسم است، یعنی از مارکسیسم مترقی‌تر است و نه عقب‌مانده‌تر، این جمله در واقع ردی بر کسانی بود که می‌گفتند ما با تغییر ایدئولوژی به مارکسیسم، ارتقا پیدا کرده‌ایم. همچنین مجاهدین تأکید داشتند که اسم و آرم سازمان مجاهدین را از دست کودتاگران خارج خواهند کرد، مجاهدین نحوهٔ برخورد خودشان با کودتاگران درون سازمان را نیز در این بیانیه اعلام کردند. در این رابطه در بیانیه آمده‌است «جریان اخیر (تغییر دادن ایدئولوژی سازمان)، یک جریان اپورتونیستی (انحرافی) چپ‌نماست، که سردمداران آن به سازمان مجاهدین خلق ایران، و در نتیجه به جنبش، خیانت کرده‌اند». همچنین مسعود رجوی دراین بیانیه تصریح می‌کند که تضاد اصلی برای آنها همچنان رژیم شاه است و این جریان تغییری در آن ایجاد نمی‌کند. در بخش دیگری از این بیانیه آمده‌است:


«این جریان اپورتونیستی چپ‌نما به هیچ وجه حق استفاده از نام «مجاهدین» را ندارد و ادامهٔ استفاده از آن به منزلهٔ استمرار خیانت است. نام «مجاهد» متعلق به سازمان مجاهدین خلق ایران است که بایستی بدون هیچ‌گونه تغییری، با همان آرم، و سال تأسیس، مورد استفاده قرار گیرد.»
«این جریان اپورتونیستی چپ‌نما به هیچ وجه حق استفاده از نام «مجاهدین» را ندارد و ادامهٔ استفاده از آن به منزلهٔ استمرار خیانت است. نام «مجاهد» متعلق به سازمان مجاهدین خلق ایران است که بایستی بدون هیچ‌گونه تغییری، با همان آرم، و سال تأسیس، مورد استفاده قرار گیرد.»
خط ۲۹۹: خط ۲۹۹:
«مبارزهٔ ما یک مبارزهٔ سیاسی، با شیوه‌های افشاگرانه است، و هرگونه استفاده ار شیوه‌های ارتجاعی از قبیل: کشتن، لودادن، همکاری با پلیس و کمک گرفتن از امکانات رژیم را در این مبارزه، محکوم می‌کنیم»
«مبارزهٔ ما یک مبارزهٔ سیاسی، با شیوه‌های افشاگرانه است، و هرگونه استفاده ار شیوه‌های ارتجاعی از قبیل: کشتن، لودادن، همکاری با پلیس و کمک گرفتن از امکانات رژیم را در این مبارزه، محکوم می‌کنیم»


این بیانیه همچنین بین مارکسیتها و اپورتونیستها تفاوت قائل شده و اعلام می‌کند: «ما، بین این اپورتونیست‌ها و سایر مارکسیست‌ها تفاوت قائلیم، مگر این‌که آنها، این اپورتونیست‌ها را تأیید کنند.
این بیانیه همچنین بین مارکسیستها و اپورتونیستها تفاوت قائل شده و اعلام می‌کند: «ما، بین این اپورتونیست‌ها و سایر مارکسیست‌ها تفاوت قائلیم، مگر این‌که آنها، این اپورتونیست‌ها را تأیید کنند.


در بندهای دیگر این بیانیه همچنین ذکر شده‌است:
در بندهای دیگر این بیانیه همچنین ذکر شده‌است:
خط ۳۰۵: خط ۳۰۵:
* این جریان اپورتونیستی چپ نما، موجب بروز زودرس یک جریان راست ارتجاعی شده‌است، که در مرحلهٔ کنونی، تهدید اصلی درونی مجموعهٔ نیروهایی است که تحت عنوان اسلام مبارزه می‌کنند، که ما با آن هم مبارزه می‌کنیم. جریان فوق، از ضدیت با نیروهای انقلابی بویژه مجاهدین شروع شده، و سپس در مسیر رشد خود، با نفی مشی مسلحانه، به سازشکاری و تسلیم‌طلبی، و سرانجام خروج از جبههٔ خلق و تغییر تضاد اصلی منجر می‌شود. این جریان اپورتونیستی، خطر بروز و رشد خصائص ارتجاعی را، در درون نیروهای مترقی مسلمان، پیش می‌آورد. در مورد ادامه‌دهندگان راه مجاهدین، گرایشات راست، از تجدید نظر در دیدگاه‌های بنیادی سازمان، آغاز می‌شود.
* این جریان اپورتونیستی چپ نما، موجب بروز زودرس یک جریان راست ارتجاعی شده‌است، که در مرحلهٔ کنونی، تهدید اصلی درونی مجموعهٔ نیروهایی است که تحت عنوان اسلام مبارزه می‌کنند، که ما با آن هم مبارزه می‌کنیم. جریان فوق، از ضدیت با نیروهای انقلابی بویژه مجاهدین شروع شده، و سپس در مسیر رشد خود، با نفی مشی مسلحانه، به سازشکاری و تسلیم‌طلبی، و سرانجام خروج از جبههٔ خلق و تغییر تضاد اصلی منجر می‌شود. این جریان اپورتونیستی، خطر بروز و رشد خصائص ارتجاعی را، در درون نیروهای مترقی مسلمان، پیش می‌آورد. در مورد ادامه‌دهندگان راه مجاهدین، گرایشات راست، از تجدید نظر در دیدگاه‌های بنیادی سازمان، آغاز می‌شود.
* سلطهٔ این جریان اپورتونیستی چپ‌نما بر سازمان، با اعمال شیوه‌های ضدانقلابی و استفادهٔ فرصت‌طلبانه از موارد زیر صورت گرفته‌است: الف: تکمیل نشدن کار ایدئولوژی سازمان، و پیاده نکردن تعلیمات ایدئولوژیک، در سطح وسیعی از کاردها به طور مکفی، به علت رشد کمی نامتناسب با کیفیت.<blockquote>ب: ضربهٔ شهریور ۵۰ و از دست دادن کادرهای ذی‌صلاح، و در نتیجه عمل‌زدگی و دنبال نکردن کار ایدئولوژیک.</blockquote><blockquote>ج: ترک تعلیمات ایدئولوژیک سازمان، که با توجه به نفوذ عملی و تئوریک مارکسیسم، در عصر ما، سلطهٔ این اپورتونیست‌ها را بر سازمان تسهیل کرده‌است.</blockquote>
* سلطهٔ این جریان اپورتونیستی چپ‌نما بر سازمان، با اعمال شیوه‌های ضدانقلابی و استفادهٔ فرصت‌طلبانه از موارد زیر صورت گرفته‌است: الف: تکمیل نشدن کار ایدئولوژی سازمان، و پیاده نکردن تعلیمات ایدئولوژیک، در سطح وسیعی از کاردها به طور مکفی، به علت رشد کمی نامتناسب با کیفیت.<blockquote>ب: ضربهٔ شهریور ۵۰ و از دست دادن کادرهای ذی‌صلاح، و در نتیجه عمل‌زدگی و دنبال نکردن کار ایدئولوژیک.</blockquote><blockquote>ج: ترک تعلیمات ایدئولوژیک سازمان، که با توجه به نفوذ عملی و تئوریک مارکسیسم، در عصر ما، سلطهٔ این اپورتونیست‌ها را بر سازمان تسهیل کرده‌است.</blockquote>
* . ایدئولوژی ما اسلام، مبتنی بر جهان بینی توحیدی است، که جامعه را با شیوه‌های انقلابی به سمت محو کامل استثمار، و استقرار نظام توحیدی (قسط) هدایت می‌کند، و لذا در هر شرایط تاریخی اساساً متکی بر محروم‌ترین و بالنده‌ترین نیروها و طبقات اجتماعی (مستضعفین) می‌باشد.
* . ایدئولوژی ما اسلام، مبتنی بر جهان‌بینی توحیدی است، که جامعه را با شیوه‌های انقلابی به سمت محو کامل استثمار، و استقرار نظام توحیدی (قسط) هدایت می‌کند، و لذا در هر شرایط تاریخی اساساً متکی بر محروم‌ترین و بالنده‌ترین نیروها و طبقات اجتماعی (مستضعفین) می‌باشد.


لازم است ذکر شود که از این بیانیه که منجر به بازسازی و سرپا شدن سازمان مجاهدین خلق ایران پس از ضربه اپورتونیستی شد، در درون مجاهدین به عنوان یکی از اقدامات مهم مسعود رجوی یاد می‌کنند.
لازم است ذکر شود که از این بیانیه که منجر به بازسازی و سرپا شدن سازمان مجاهدین خلق ایران پس از ضربه اپورتونیستی شد، در درون مجاهدین به عنوان یکی از اقدامات مهم مسعود رجوی یاد می‌کنند.
خط ۳۲۴: خط ۳۲۴:
سازمان مجاهدین خلق ایران در این دوران به فعالیت‌های مسالمت آمیز سیاسی و اجتماعی پرداخت. نشریه مجاهد ارگان رسمی سازمان مجاهدین خلق ایران بود که تیراژ آن تا ۶۰۰ هزار نسخه رسید.
سازمان مجاهدین خلق ایران در این دوران به فعالیت‌های مسالمت آمیز سیاسی و اجتماعی پرداخت. نشریه مجاهد ارگان رسمی سازمان مجاهدین خلق ایران بود که تیراژ آن تا ۶۰۰ هزار نسخه رسید.


سازمان مجاهدین خلق ایران در فرودین ۱۳۵۷ در بیانیه ای تحت عنوان «برنامه مرحله‌ای و انتظارات حداقل» خواسته‌های خود را از جمهوری اسلامی چنین بیان کرد:
سازمان مجاهدین خلق ایران در فرودین ۱۳۵۷ در بیانیه‌ای تحت عنوان «برنامه مرحله‌ای و انتظارات حداقل» خواسته‌های خود را از جمهوری اسلامی چنین بیان کرد:


متن این بیانیه چنین بود:
متن این بیانیه چنین بود:
* اعمال حق کامل حاکمیت ملی بر جمیع منابع ملی و به‌ویژه نفت و ابطال کلیهٌ قراردادهای ننگین استعماری در این رابطه.
* اعمال حق کامل حاکمیت ملی بر جمیع منابع ملی و به‌ویژه نفت و ابطال کلیهٌ قراردادهای ننگین استعماری در این رابطه
* بنیانگذاری ارتش مردمی؛
* بنیانگذاری ارتش مردمی
* تضمین آزادی کامل مطبوعات، احزاب و اجتماعات سیاسی با هر عقیده و مرام.
* تضمین آزادی کامل مطبوعات، احزاب و اجتماعات سیاسی با هر عقیده و مرام
* تأمین کامل حقوق سیاسی و اجتماعی زنان فارغ از هر محدودیت استثماری طبقاتی.
* تأمین کامل حقوق سیاسی و اجتماعی زنان فارغ از هر محدودیت استثماری طبقاتی
* رفع ستم مضاعف از همه شاخه‌ها، تنوعات قومی و ملی وطنمان در کلیه استانهای کشور و تأمین جمیع حقوق و آزادیهای فرهنگی و سیاسی برای آنها در چارچوب وحدت و یکپارچگی تجزیه‌ناپذیر کل کشور؛
* رفع ستم مضاعف از همه شاخه‌ها، تنوعات قومی و ملی وطنمان در کلیه استانهای کشور و تأمین جمیع حقوق و آزادیهای فرهنگی و سیاسی برای آنها در چارچوب وحدت و یکپارچگی تجزیه‌ناپذیر کل کشور
* استقلال کامل دانشگاه‌ها و مدارس عالی و ادارهٔ آنها تحت نظر شورای دانشگاه با مشورت دانشجویان و کارمندان.
* استقلال کامل دانشگاه‌ها و مدارس عالی و ادارهٔ آنها تحت نظر شورای دانشگاه با مشورت دانشجویان و کارمندان
* لغو کلیهٔ مقررات ضدکارگری و تدوین قانون جدید کار با نظر خود کارگران؛
* لغو کلیهٔ مقررات ضدکارگری و تدوین قانون جدید کار با نظر خود کارگران
* دهقانان محروم ایران به هیچ مرجع دولتی بدهکاری ندارند؛
* دهقانان محروم ایران به هیچ مرجع دولتی بدهکاری ندارند
* قطع هرگونه تحمیل دولتی و شهرداریها بهبازاریان و اصناف و کمک بهاحیای بازار و صنایع ملی؛
* قطع هرگونه تحمیل دولتی و شهرداریها به بازاریان و اصناف و کمک به احیای بازار و صنایع ملی
* تأمین کامل معیشت، مسکن و تحصیلات کارمندان جزء دولتی و دوایر خصوصی و خانوادهٔ آنها به‌خصوص آموزگاران و دبیران و لغو تمام دُیون آنان به مراجع دولتی.
* تأمین کامل معیشت، مسکن و تحصیلات کارمندان جزء دولتی و دوایر خصوصی و خانوادهٔ آنها به‌خصوص آموزگاران و دبیران و لغو تمام دُیون آنان به مراجع دولتی
* تحریم سیاسی و اقتصادی دولتهای نژادپرست؛
* تحریم سیاسی و اقتصادی دولتهای نژادپرست
* خروج از همهٔ پیمانهای آشکار و پنهان ننگین استعماری چه سیاسی و چه نظامی و ورود به بلوک کشورهای غیرمتعهد؛
* خروج از همهٔ پیمانهای آشکار و پنهان ننگین استعماری چه سیاسی و چه نظامی و ورود به بلوک کشورهای غیرمتعهد
* استمرار و مداومت در بسیج توده‌های مردم به‌منظور مواجههٔ قاطع دسته جمعی با تمام مشکلات و تنگناهای سیاسی، اقتصادی و نظامی احتمالی»<ref>نشریه پیام خلق شماره 2 ـ 12 فروردین1357</ref>
* استمرار و مداومت در بسیج توده‌های مردم به‌منظور مواجههٔ قاطع دسته جمعی با تمام مشکلات و تنگناهای سیاسی اقتصادی و نظامی احتمالی»<ref>نشریه پیام خلق شماره 2 ـ 12 فروردین1357</ref>


=== درخواست خمینی از مجاهدین خلق ===
=== درخواست خمینی از مجاهدین خلق ===
چند روز قبل از ورود خمینی به ایران، پسرش احمد، که در پاریس بود با آقای رجوی تماس گرفت و به وی گفت شما در میان مردم از حمایت زیادی برخوردارید و اگر یک حزب سیاسی تأسیس کنید، میلیونها جوان به شماخواهند پیوست. چند هفته بعد، احمد در تهران در ملاقاتی به رجوی گفت اگر شما از امام حمایت کنید و با مخالفانش مبارزه کنید، همه درها به رویتان باز خواهد شد و همه امکانات در اختیار شما قرار خواهد گرفت. رجوی با رد پیشنهادهای خمینی، گفت ما خواهان برقراری یک حکومت ملی و دموکراتیک هستیم و اگر خمینی در این مسیر حرکت کند البته برای او جانبازی هم خواهیم نمود.<ref>دموکراسی خیانت شده-صفحهٔ ۱۳۶</ref>
چند روز قبل از ورود خمینی به ایران، پسرش احمد، که در پاریس بود با آقای رجوی تماس گرفت و به وی گفت شما در میان مردم از حمایت زیادی برخوردارید و اگر یک حزب سیاسی تأسیس کنید، میلیونها جوان به شماخواهند پیوست. چند هفته بعد، احمد در تهران در ملاقاتی به رجوی گفت اگر شما از امام حمایت کنید و با مخالفانش مبارزه کنید، همه درها به رویتان باز خواهد شد و همه امکانات در اختیار شما قرار خواهد گرفت. رجوی با رد پیشنهادهای خمینی، گفت ما خواهان برقراری یک حکومت ملی و دموکراتیک هستیم و اگر خمینی در این مسیر حرکت کند البته برای او جانبازی هم خواهیم نمود.<ref>دموکراسی خیانت شده-صفحهٔ ۱۳۶</ref>


در ماه‌های بعد احمد خمینی به نوعی رابط پدرش با مجاهدین بود. او در استمرار این رابطه از طرف پدرش از مجاهدین خواست در ازاء مشارکت در حاکمیت، اولا خمینی را به عنوان امام بپذیرند و ثانیاً مبارزه با مارکسیت‌ها را به عهده بگیرند. این خواسته از طرف مجاهدین رد شد.
در ماه‌های بعد احمد خمینی به نوعی رابط پدرش با مجاهدین بود. او در استمرار این رابطه از طرف پدرش از مجاهدین خواست در ازاء مشارکت در حاکمیت، اولا خمینی را به عنوان امام بپذیرند و ثانیاً مبارزه با مارکسیست‌ها را به عهده بگیرند. این خواسته از طرف مجاهدین رد شد.


مسعود رجوی در این رابطه می‌گوید:
مسعود رجوی در این رابطه می‌گوید:
خط ۳۵۰: خط ۳۵۰:
در همان حوالی ۲۲ بهمن ۵۷، خمینی یک شب پسرش احمد را که بسیار به مجاهدین ابراز ارادت و سمپاتی می‌کرد نزد من فرستاد. هنوز رژیم شاه به طور کامل سقوط نکرده بود و ما هم دو سه هفته بود که از زندان آزاد شده بودیم. برجسته‌ترین حرفهایش این بود که:
در همان حوالی ۲۲ بهمن ۵۷، خمینی یک شب پسرش احمد را که بسیار به مجاهدین ابراز ارادت و سمپاتی می‌کرد نزد من فرستاد. هنوز رژیم شاه به طور کامل سقوط نکرده بود و ما هم دو سه هفته بود که از زندان آزاد شده بودیم. برجسته‌ترین حرفهایش این بود که:


علیه کمونیستها موضع گیری کنید!
علیه کمونیستها موضع‌گیری کنید!


و با هر کس که «امام» وارد جنگ شد، شما هم وارد جنگ شوید! که در این‌صورت همه درها به‌رویتان باز خواهد شد.<ref>استراتژی قیام و سرنگونی- مسعود رجوی</ref>
و با هر کس که «امام» وارد جنگ شد، شما هم وارد جنگ شوید! که در این‌صورت همه درها به‌رویتان باز خواهد شد.<ref>استراتژی قیام و سرنگونی- مسعود رجوی</ref>
خط ۳۵۷: خط ۳۵۷:


=== کاندیداتوری مسعود رجوی ===
=== کاندیداتوری مسعود رجوی ===
در سال۵۸، مجاهدین، مسعود رجوی را به‌عنوان کاندیدای ریاست جمهوری اعلام کردند. این کاندیداتوری، مورد حمایت قشرها وسیع مردم به‌خصوص اقلیتهای مذهبی و قومی، جوانان، زنان و دانشگاهیان قرار گرفت<ref>دموکراسی خیانت شده</ref>
در سال ۵۸، مجاهدین، مسعود رجوی را به‌عنوان کاندیدای ریاست جمهوری اعلام کردند. این کاندیداتوری، مورد حمایت قشرها وسیع مردم به‌خصوص اقلیتهای مذهبی و قومی، جوانان، زنان و دانشگاهیان قرار گرفت<ref>دموکراسی خیانت شده</ref>


وی روز ۱۵ دی ۱۳۵۸ در یک کنفرانس خبری در نخستین انتخابات ریاست جمهوری ایران گفت:
وی روز ۱۵ دی ۱۳۵۸ در یک کنفرانس خبری در نخستین انتخابات ریاست جمهوری ایران گفت:
خط ۳۷۴: خط ۳۷۴:
# منوط کردن بهره‌وری از زمین و محصول به کسی که بر روی آن کار کرده‌است.
# منوط کردن بهره‌وری از زمین و محصول به کسی که بر روی آن کار کرده‌است.
# تصریح حاکمیت مردم که تنها از طریق یک مجلس و یک قانون واحد انقلابی و اسلامی بیان می‌کنند.
# تصریح حاکمیت مردم که تنها از طریق یک مجلس و یک قانون واحد انقلابی و اسلامی بیان می‌کنند.
# اداره و تصدی کلیه امور کشور از طریق شوراهای واقعی.
# اداره و تصدی کلیه امور کشور از طریق شوراهای واقعی
# اعاده حقوق همه ملت‌ها و اقدام مبنی بر تعیین سرنوشت و اداره کلیه امور داخلی‌شان در چارچوب تمامیت ارضی خدشه ناپذیر کشور.
# اعاده حقوق همه ملت‌ها و اقدام مبنی بر تعیین سرنوشت و اداره کلیه امور داخلی‌شان در چارچوب تمامیت ارضی خدشه‌ناپذیر کشور
# تصمین آزادی احزاب و گروه‌ها.
# تصمین آزادی احزاب و گروه‌ها
# الغای تمام قرادادهای استعماری و قطع همه وابستگی‌ها و ملی کردن کلیه سرمایه‌گذاری‌ها و سهام مربوط.
# الغای تمام قرارادهای استعماری و قطع همه وابستگی‌ها و ملی کردن کلیه سرمایه‌گذاری‌ها و سهام مربوطه


=== شرکت مجاهدین در مجلس شورای ملی  ===
=== شرکت مجاهدین در مجلس شورای ملی  ===
انتخابات مجلس شورای ملی که بعداً به مجلس شورای اسلامی تغییر نام داد، صحنه دیگر مصاف نیروهای سیاسی در ایران بود، سازمان مجاهدین خلق ایران هم به طور فعال در این انتخابات شرکت کرد، اما هیچ‌یک از کاندیداهای او به مجلس راه پیدا نکردند. با وجودی که مسعود رجوی با ۵۳۰ هزار رأی به دور دوم راه پیدا کرد و بنابر آماری که وزارت کشور جمهوری اسلامی اعلام کرد، سازمان مجاهدین خلق ایران در رتبه دوم قرار گرفت، اما در دور دوم نیز هیچ فردی از مجاهدین نتوانست به مجلس شورای اسلامی راه پیدا کند.
انتخابات مجلس شورای ملی که بعداً به مجلس شورای اسلامی تغییر نام داد، صحنه دیگر مصاف نیروهای سیاسی در ایران بود، سازمان مجاهدین خلق ایران هم به طور فعال در این انتخابات شرکت کرد، اما هیچ‌یک از کاندیداهای او به مجلس راه پیدا نکردند. با وجودی که مسعود رجوی با ۵۳۰ هزار رأی به دور دوم راه پیدا کرد و بنابر آماری که وزارت کشور جمهوری اسلامی اعلام کرد، سازمان مجاهدین خلق ایران در رتبه دوم قرار گرفت، اما در دور دوم نیز هیچ فردی از مجاهدین نتوانست به مجلس شورای اسلامی راه پیدا کند.


در این باره محمد اقبال<ref>وبسایت بی‌بی‌سی [http://www.bbc.com/persian/iran/2011/06/110618_l10_30khordad60_mojahedin فارسی] ۳۰ خرداد ۱۳۹۰–۲۰ ژوئن ۲۰۱۱</ref> می‌گوید:<blockquote>«من آن موقع عضو انجمن مرکزی نظارت بر انتخابات بودم، یکی از ۷ نفری که نظارت و برگزاری انتخابات مجلس را بر عهده داشت… شب همان روز انتخابات… به چند حوزه شمارش آرا سر زدیم… آرای متعلق به برادر مجاهد مسعود رجوی را خیلی ساده چیده بودند یک گوشه ای و یک حاج آقایی را هم گذاشته بودند آن بالا که می‌گفت این آرای منافقین است و نمی‌شمردند!... می‌گفت خیالتان جمع باشد، منافقین را کنار گذاشتیم».</blockquote>این حذف گسترده مجاهدین، شروع یک تخاصم آشکار از جانب حکومت علیه مجاهدین بود، مجاهدین تلاش داشتند با استفاده از آزادی‌های سیاسی و بکارگیری نیروها و هوادارانشان خمینی را مجبور کنند، همان قانون اساسی را که مجاهدین به آن رأی نداده بودند، اجرا کند، با اینهمه تلاش برای احتراز از یک تقابل و رویارویی جدی به نتیجه نمی‌رسید.
در این باره محمد اقبال<ref>وبسایت بی‌بی‌سی [http://www.bbc.com/persian/iran/2011/06/110618_l10_30khordad60_mojahedin فارسی] ۳۰ خرداد ۱۳۹۰–۲۰ ژوئن ۲۰۱۱</ref> می‌گوید:<blockquote>«من آن موقع عضو انجمن مرکزی نظارت بر انتخابات بودم، یکی از ۷ نفری که نظارت و برگزاری انتخابات مجلس را بر عهده داشت… شب همان روز انتخابات… به چند حوزه شمارش آرا سر زدیم… آرای متعلق به برادر مجاهد مسعود رجوی را خیلی ساده چیده بودند یک گوشه‌ای و یک حاج‌آقایی را هم گذاشته بودند آن بالا که می‌گفت این آرای منافقین است و نمی‌شمردند!... می‌گفت خیالتان جمع باشد، منافقین را کنار گذاشتیم».</blockquote>این حذف گسترده مجاهدین، شروع یک تخاصم آشکار از جانب حکومت علیه مجاهدین بود، مجاهدین تلاش داشتند با استفاده از آزادی‌های سیاسی و بکارگیری نیروها و هوادارانشان خمینی را مجبور کنند، همان قانون اساسی که مجاهدین به آن رأی نداده بودند، را اجرا کند، با اینهمه تلاش برای احتراز از یک تقابل و رویارویی جدی به نتیجه نمی‌رسید.


=== کلاس‌های تبیین جهان مسعود رجوی ===
=== کلاس‌های تبیین جهان مسعود رجوی ===
بعد از انقلاب ضد سلطنتی مسعود رجوی کلاس‌های درس فلسفه‌ای را تحت عنوان تبیین جهان در دانشگاه صنعتی شریف برگزار می‌کرد که در آن ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق ایران را، توضیح و تشریح می‌نمود.
بعد از انقلاب ضد سلطنتی مسعود رجوی کلاس‌های درس فلسفه‌ای را تحت عنوان تبیین جهان در دانشگاه صنعتی شریف برگزار می‌کرد که در آن ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق ایران را، توضیح و تشریح می‌نمود.


در این کلاس بیش از ۱۰ هزار نفر شرکت می‌کردند و پس از برگزاری کلاس نیز، نوارهای صوتی و ویدئویی و متون آن بصورت جزوه و کتاب در سراسر ایران توزیع می‌شد
در این کلاس بیش از ۱۰ هزار نفر شرکت می‌کردند و پس از برگزاری کلاس نیز، نوارهای صوتی و ویدئویی و متون آن بصورت جزوه و کتاب در سراسر ایران توزیع می‌شد.


در بهار ۱۳۵۹ [[روح‌الله خمینی|خمینی]] با انقلاب فرهنگی دانشگاه‌ها را تعطیل کرد، که همین امر موجب تعطیلی کلاس‌های درس مسعود رجوی شد.
در بهار ۱۳۵۹ [[روح‌الله خمینی|خمینی]] با انقلاب فرهنگی دانشگاه‌ها را تعطیل کرد، که همین امر موجب تعطیلی کلاس‌های درس مسعود رجوی شد.
خط ۳۹۷: خط ۳۹۷:
بعد از انقلاب ضد سلطنتی گام به گام آزادی‌های اجتماعی و سیاسی محدودتر می‌شد، شعار «یا روسری یا توسری» اولین برخورد تند با زنان بی‌حجاب بود، شاید بتوان از این شعار به عنوان اولین گام سرکوب یاد کرد. اما مجاهدین توانستند در این فضا گسترش داشته باشند، به گفته مقامات حکومت خمینی، مجاهدین ۵۰۰ هزار میلیشیا در سراسر کشور سازماندهی کرده بودند.
بعد از انقلاب ضد سلطنتی گام به گام آزادی‌های اجتماعی و سیاسی محدودتر می‌شد، شعار «یا روسری یا توسری» اولین برخورد تند با زنان بی‌حجاب بود، شاید بتوان از این شعار به عنوان اولین گام سرکوب یاد کرد. اما مجاهدین توانستند در این فضا گسترش داشته باشند، به گفته مقامات حکومت خمینی، مجاهدین ۵۰۰ هزار میلیشیا در سراسر کشور سازماندهی کرده بودند.


آقا محمدی رئیس ستاد نصر که مسئول امور عراق در دفتر خامنه‌ای و سپس معاون سیاسی رادیو و تلویزیون دولتی ایران بود گفت:<ref>تلویزیون دولتی ایران - ۲۵ اسفند ۱۳۷۸</ref> <blockquote>«در اوایل انقلاب شاید حدود ۵۰۰ هزار میلیشیا گروه‌های تروریستی در کشور سامان داده بودند».</blockquote>اکبر گنجی هم در این رابطه می‌گوید:<blockquote>«گروه‌هایی بود که رهبری استثنایی و کاریزمایی امام خمینی را قبول کرده بودند. جبهه دوم متشکل از شخصیت‌ها و گروه‌های سیاسی بود که با رهبری امام در دوران تأسیس دولت مسئله داشتند… فرقه رجوی در رأس این سازمانهای تروریستی قرار داشت… و با پشتیبانی پانصد هزار میلیشیا (شبه‌نظامیان) که در سراسر ایران سازماندهی کرده بودند، می‌توانند هسته اصلی نیروهای جبهه اول را که در حول و حوش امام قرار دارند، قلع و قمع کرده و جمهوری خلقشان را برقرار کنند»<ref>روزنامه عصر آزادگان تاریخ ۱۴ دی ۱۳۷۸</ref></blockquote>تیراژ نشریه مجاهد ارگان رسمی سازمان مجاهدین خلق ایران را هم شاید بتوان شاخصی برای رشد این سازمان دانست، شمارگان این نشریه تا ۶۰۰ هزار نسخه هم رسید که برای جمعیت ۳۶ میلیون نفری آن زمان ایران عدد بزرگی محسوب می‌شود.
آقا محمدی رئیس ستاد نصر که مسئول امور عراق در دفتر خامنه‌ای و سپس معاون سیاسی رادیو و تلویزیون دولتی ایران بود گفت:<ref>تلویزیون دولتی ایران - ۲۵ اسفند ۱۳۷۸</ref> <blockquote>«در اوایل انقلاب شاید حدود ۵۰۰ هزار میلیشیا گروه‌های تروریستی در کشور سامان داده بودند».</blockquote>اکبر گنجی هم در این رابطه می‌گوید:<blockquote>«گروه‌هایی بود که رهبری استثنایی و کاریزمایی امام خمینی را قبول کرده بودند. جبهه دوم متشکل از شخصیت‌ها و گروه‌های سیاسی بود که با رهبری امام در دوران تأسیس دولت مسئله داشتند… فرقه رجوی در رأس این سازمانهای تروریستی قرار داشت… و با پشتیبانی پانصد هزار میلیشیا (شبه‌نظامیان) که در سراسر ایران سازماندهی کرده بودند، می‌توانند هسته اصلی نیروهای جبهه اول را که در حول و حوش امام قرار دارند، قلع و قمع کرده و جمهوری خلقشان را برقرار کنند».<ref>روزنامه عصر آزادگان تاریخ ۱۴ دی ۱۳۷۸</ref></blockquote>تیراژ نشریه مجاهد ارگان رسمی سازمان مجاهدین خلق ایران را هم شاید بتوان شاخصی برای رشد این سازمان دانست، شمارگان این نشریه تا ۶۰۰ هزار نسخه هم رسید که برای جمعیت ۳۶ میلیون نفری آن زمان ایران عدد بزرگی محسوب می‌شد.


== آغاز مبارزه مسلحانه ==
== آغاز مبارزه مسلحانه ==
روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، پس از یک دوره ۲ و نیم ساله احتراز از درگیری و فعالیت مسالمت آمیز، نسبت به سرکوب آزادی‌ها توسط خمینی فراخوان به تظاهرات دادند. این تظاهرات که حدود نیم میلیون نفر در تهران در آن شرکت جسته بودند با حکم [[روح‌الله خمینی|خمینی]] که از رادیو در آن زمان اعلام شد به گلوله بسته شد. مجاهدین این روز را پایان مبارزه مسالمت آمیز و آغاز مقاومت سراسری علیه [[روح‌الله خمینی|خمینی]] اعلام کردند.
روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، پس از یک دوره ۲ و نیم ساله احتراز از درگیری و فعالیت مسالمت‌آمیز، نسبت به سرکوب آزادی‌ها توسط خمینی فراخوان به تظاهرات دادند. این تظاهرات که حدود نیم میلیون نفر در تهران در آن شرکت جسته بودند با حکم [[روح‌الله خمینی|خمینی]] که از رادیو در آن زمان اعلام شد به گلوله بسته شد. مجاهدین این روز را پایان مبارزه مسالمت‌آمیز و آغاز مقاومت سراسری علیه [[روح‌الله خمینی|خمینی]] اعلام کردند.


=== پیشینه ===
=== پیشینه ===
۸٬۶۰۳

ویرایش

منوی ناوبری