۱٬۰۵۳
ویرایش
خط ۸: | خط ۸: | ||
=== مدیرکل زندانهای استان کرمانشاه === | === مدیرکل زندانهای استان کرمانشاه === | ||
حمید رضا پوریانی مدیرکل زندان های استان کرمانشاه ملاقات عمومی مردمی در روز های دوشنبه هر هفته به غیر از روزهای تعطیل رسمی در اداره کل زندانهای استان کرمانشاه واقع در کرمانشاه، دیزل آباد، انتهای خیابان 100، بعد از رندان مرکزی، اداره کل زندان های استان کرمانشاه تلفن تماس: 38260769-083 <ref>[https://www.prisons.ir/news/1722/معرفی-مدیرکل-زندانهای-استان-کرمانشاه سازمان زندانها - مدیر کل زندانهای استان کرمانشاه]</ref> | حمید رضا پوریانی مدیرکل زندان های استان کرمانشاه ملاقات عمومی مردمی در روز های دوشنبه هر هفته به غیر از روزهای تعطیل رسمی در اداره کل زندانهای استان کرمانشاه واقع در کرمانشاه، دیزل آباد، انتهای خیابان 100، بعد از رندان مرکزی، اداره کل زندان های استان کرمانشاه تلفن تماس: 38260769-083 <ref>[https://www.prisons.ir/news/1722/معرفی-مدیرکل-زندانهای-استان-کرمانشاه سازمان زندانها - مدیر کل زندانهای استان کرمانشاه]</ref> | ||
== ساختار فیزیکی == | == ساختار فیزیکی == | ||
خط ۴۸: | خط ۴۲: | ||
زندان دیزلآباد یکی از خطرناکترین زندانهای ایران است. شرورترین زندانیان در کل کشور را به زندان دیزلآباد میفرستند.<ref name=":1">[https://www.youtube.com/watch?v=it5NVNKgQj0 کلیپ ویدئویی یوتیوب - زندان دیزل آباد؛ ایستگاه آخر دنیا]</ref> | زندان دیزلآباد یکی از خطرناکترین زندانهای ایران است. شرورترین زندانیان در کل کشور را به زندان دیزلآباد میفرستند.<ref name=":1">[https://www.youtube.com/watch?v=it5NVNKgQj0 کلیپ ویدئویی یوتیوب - زندان دیزل آباد؛ ایستگاه آخر دنیا]</ref> | ||
وضعیت در این زندان به گونهای است که حتی نگهبانان هم تحمل دچار مشکلات روانی شده و دست به خودکشی میزنند. یک سرباز: کافی است با دیدن صحنه اعدام تمام عمرت کابوس ببینی. من خودم در طول دوره دو ساله سربازیم شاهد بودم که دو نفر خودکشی کردند.<ref name=":1" /> | وضعیت در این زندان به گونهای است که حتی نگهبانان هم تحمل دچار مشکلات روانی شده و دست به خودکشی میزنند. یک سرباز: کافی است با دیدن صحنه اعدام تمام عمرت کابوس ببینی. من خودم در طول دوره دو ساله سربازیم شاهد بودم که دو نفر خودکشی کردند.<ref name=":1" /> | ||
به گفته محمد یعقوبی زندانی سیاسی، مطالبات زندانیان معمولا توسط افسر نگهبان و مسئولین اندرزگاه پیگیری و رسیدگى میشد. اما اگر موضوع دعوا و مسایلی از این دست میبود، خود مسئولین زندان طرف آن فرد یا گروهی را میگرفتند که به اصطلاح از زور بیشتری برخوردار بودند.<ref name=":2" /> | |||
=== ملاقات با خانواده === | === ملاقات با خانواده === | ||
خط ۷۹: | خط ۷۵: | ||
==== بهداشت و مواد مخدر ==== | ==== بهداشت و مواد مخدر ==== | ||
به گفته محمد یعقوبی در شهادتنامهاش: وضعیت بهداشت هم مانند زندانهای دیگر. حشرات موذی زیاد بود. مگر میشود زندان حشرات موذی نداشته باشد؟ بهداشت داخل سالنها هم خیلی بد بود. چون تعداد افرادی که از مواد مخدر و دخانیات استفاده میکردند زیاد بودند. البته پس از تاسیس واحد مشاوره وضع بهتر شد. اوایل افراد معتاد و مصرفکنندگان مواد مخدر را در بند مخصوصی نگهداری میکردند که از نظر بهداشت و تمیزی خیلی جای بد و کثیفی بود. در آنجا یک بار در اثر دعوا یک زندانی کشته شد. پس از آن زندان مجبور شد به آنان امکانات بیشتری دهد. آنان میتوانستند به بندهای دیگر بروند البته در صورتی که استفاده از مواد مخدر را ترک کنند. اما همین امر باعث پخش مواد مخدر در بندهای دیگر و خرید و فروش آن با قیمت | به گفته محمد یعقوبی در شهادتنامهاش: وضعیت بهداشت هم مانند زندانهای دیگر. حشرات موذی زیاد بود. مگر میشود زندان حشرات موذی نداشته باشد؟ بهداشت داخل سالنها هم خیلی بد بود. چون تعداد افرادی که از مواد مخدر و دخانیات استفاده میکردند زیاد بودند. البته پس از تاسیس واحد مشاوره وضع بهتر شد. اوایل افراد معتاد و مصرفکنندگان مواد مخدر را در بند مخصوصی نگهداری میکردند که از نظر بهداشت و تمیزی خیلی جای بد و کثیفی بود. در آنجا یک بار در اثر دعوا یک زندانی کشته شد. پس از آن زندان مجبور شد به آنان امکانات بیشتری دهد. آنان میتوانستند به بندهای دیگر بروند البته در صورتی که استفاده از مواد مخدر را ترک کنند. اما همین امر باعث پخش مواد مخدر در بندهای دیگر و خرید و فروش آن با قیمت بالاتر شد.<ref name=":2" /> | ||
==== دسترسی به پزشک ==== | |||
زندانی سیاسی محمد یعقوبی میگوید: دسترسى به پزشک عمومى به صورت عادی وجود داشت، چون روزانه در زندان پزشک حضور داشت. قبل از تاسیس مشاوره هر کسی که مریض بود میتوانست نزد پزشک برود اما براى ویزیت پزشک متخصص میبایست بهدارى و پزشک عمومى تشخیص میدادند که آیا بیمار میتواند نزد پزشک متخصص برود و یا نه. بعد از مشاوره شدن بندها چون تردد زندانیان به داخلى راهرو اصلى زندان ممنوع شد، مجبور بودند که روزانه پزشک عمومی را برای چند ساعت به داخل بندهاى مشاوره براى دیدن بیماران بفرستند. البته در مشاورهها مراجعه کردن بیماران براى دیدن دکتر به تعداد و بنا بر درخواست بیمار از وکیل بندها صورت میگرفت که باید در شب برای تقاضای دیدن پزشک عمومی اسم نویسی میکردند و فردای آن روز میتوانستند توسط پزشک ویزیت شوند. برای اینکه شخص توسط پزشک ویزیت شود، مدت زمانی طول میکشید. این زمان هم بستگی به تعداد زندانیانی داشت که در آن لحظه و به همین منظور به بهداری مراجعه کرده بودند. گاهی ۲۰ تا ۴۰ نفر در نوبت ویزیت بودند.<ref name=":2" /> | |||
==== وضعیت دارو ==== | |||
در کرمانشاه وضعیت این گونه نبود که کسى بتواند دارو از بیرون تهیه کند و به داخل زندان بیاورد. منظورم برای افرادی مثل ما زندانیان است. وگرنه افراد وابسته به زندان به صورت غیر قانونی و توسط بعضى از پرسنل این کار را انجام میدادند. حداقل تا سال ۱۳۸۵ که ما در دیزل آباد بودیم بدین شکل بود. البته ناگفته نماند که وضعیت بهدارى کرمانشاه از نظر امکانات پزشکی تا زمانی که ما بودیم بهتر بود. حتى بعضى از عملهاى ساده و سرپایی را در داخل زندان انجام میدادند. اما در زندان یزد براى هر عملى میبایست به بیرون از زندان اعزام میکردند که خیلى کار را سختتر میکرد.<ref name=":2" /> | |||
=== تلفن در اختیار خبرچینها === | === تلفن در اختیار خبرچینها === | ||
محمد یعقوبی در شهادتنامهاش میگوید: وضعیت تلفن در زندان دیزل آباد بسیار بد بود. من در ۱۰ سالی که زندان دیزلآباد بودم چهار بار هم نتوانستم به اقوامم در ایران زنگ بزنم. تعداد دستگاههای تلفن خیلی کم بود. قبل از تاسیس مشاوره بیشتر از دو دستگاه تلفن در داخل زندان وجود نداشت. یعنی براى چند هزار زندانى فقط دو دستگاه تلفن در نظر گرفته بودند. البته در ابتدا چنین چیزی اصلا در کار نبود. تلفن براى دو دسته بود؛ خلافکارها و خبرچینها. خلافکارها میتوانستند پول پرداخت کنند و خبرچینهای وابسته به خودشان معلوم بود کارشان چیست. اما بعد از تاسیس مشاوره در سال ۸۴ هر بند صاحب یک تلفن شد. اما دیگر برای ما خیلی دیر شده بود، چون دقیقاً یک سال بعد یعنی در سال ۸۵ ما را تبعید کردند. تلفن در مشاوره هم با مشکلات و پارتیبازی همراه بود. این باعث میشد که خبرچینها و خلافکارها تعدادشان بیشتر شوند. آنجا هم کار سیاسى مخفیانه بود. پس نیاز بیشتری به خبر چین داشتند و زندان هم به خبرچینها امتیازاتی میداد که یکی از این امتیازها استفاده از تلفن بود. تعداد خبرچینها زیاد بود همین مسئله موجب میشد که تلفنها بیشتر در اختیار آنان باشد و افرادی مثل ما کمتر امکان استفاده از تلفن را داشتند | محمد یعقوبی در شهادتنامهاش میگوید: وضعیت تلفن در زندان دیزل آباد بسیار بد بود. من در ۱۰ سالی که زندان دیزلآباد بودم چهار بار هم نتوانستم به اقوامم در ایران زنگ بزنم. تعداد دستگاههای تلفن خیلی کم بود. قبل از تاسیس مشاوره بیشتر از دو دستگاه تلفن در داخل زندان وجود نداشت. یعنی براى چند هزار زندانى فقط دو دستگاه تلفن در نظر گرفته بودند. البته در ابتدا چنین چیزی اصلا در کار نبود. تلفن براى دو دسته بود؛ خلافکارها و خبرچینها. خلافکارها میتوانستند پول پرداخت کنند و خبرچینهای وابسته به خودشان معلوم بود کارشان چیست. اما بعد از تاسیس مشاوره در سال ۸۴ هر بند صاحب یک تلفن شد. اما دیگر برای ما خیلی دیر شده بود، چون دقیقاً یک سال بعد یعنی در سال ۸۵ ما را تبعید کردند. تلفن در مشاوره هم با مشکلات و پارتیبازی همراه بود. این باعث میشد که خبرچینها و خلافکارها تعدادشان بیشتر شوند. آنجا هم کار سیاسى مخفیانه بود. پس نیاز بیشتری به خبر چین داشتند و زندان هم به خبرچینها امتیازاتی میداد که یکی از این امتیازها استفاده از تلفن بود. تعداد خبرچینها زیاد بود همین مسئله موجب میشد که تلفنها بیشتر در اختیار آنان باشد و افرادی مثل ما کمتر امکان استفاده از تلفن را داشتند | ||
=== امکان دستیابی زندای به مقامات زندان === | |||
زندانی سیاسی محمد یعقوبی میگوید: براى زندانیهاى دیگر امکان استفاده از ملاقات با مقامات قضایی ناظر بر زندان وجود داشت و هر چند وقت یک بار و یا گاه در هفته یک بار ملاقات داشتند، گاهى هم هر ۱۵ روز یک بار. براى بند ما این اتفاق کمتر میافتاد. برای ملاقات در بند ما روزی تعیین میکردند که آن هم تاریخ دقیقی نداشت. هر گاه مسئولین زندان دوست داشتند این اتفاق میافتاد. برای مثال زندانیان مشغول کار روزانه بودند و ناگهان اعلام میکردند و همه را نزد قاضی ناظر بر زندان میبردند. هر چند وقت یک بار هم مسئول حفاظت اطلاعات زندان به نام «مأواى» ماها را به دفتر خود -گاهى روز گاهى هم شب- صدا میزد. او با یادآوری این که ما «ضد انقلاب» هستیم، درباره مسائل امنیتی به ما تذکر میداد.<ref name=":2" /> | |||
اگر درخواست براى رئیس زندان و یا قاضى ناظر بود تحویل میگرفتند، اما جواب بعضى از درخواستها هرگز داده نمیشد. البته اگر شخص تقاضادهنده از دوستان، آشنایان، فامیل و یا خبرچینان مسئوالن زندان میبودند سریعاً برای رسیدگی به تقاضایش فراخوانده میشدند.<ref name=":2" /> | |||
==== قاضی صلواتی در دیزلآباد ==== | |||
محمد یعقوبی میگوید: دقیق به خاطر دارم قاضی صواتی که بعدها قاضی تهران شد، یک روز همه را جمع کرد. از زندانیان به نوبت نوع جرم و تحمل کیفر میپرسید تا نوبت به ما رسید. ما چهار نفر هم جواب دادیم که سه سال حبس کشیدهایم. صلواتی گفت: »بروید دو سال دیگر حبس بکشید و آن وقت برایتان کاری خواهم کرد.« دیگر صلواتی را ندیدیم. ماهها و سالها گذشت تا اینکه صلواتی را در تلویزیون دیدیم که متهمان تهران را محاکمه میکند و ما کماکان در همان جای خودمان حبس میکشیدیم.<ref name=":2" /> | |||
== کارتنخوابها در زندان دیزلآباد کرمانشاه == | == کارتنخوابها در زندان دیزلآباد کرمانشاه == |
ویرایش