۴۸۰
ویرایش
(ویرایش متنی) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶۹: | خط ۲۶۹: | ||
این کودتا موجودیت تشکیلاتی، ایدئولوژیک و سیاسی و اجتماعی سازمان مجاهدین خلق ایران را به خطر انداخت. این جریان از دو تن با نامهای محمدتقی شهرام و بهرام آرام آغاز شد که طی بیانیهای اعلام نمودند سازمان مجاهدین مارکسیست شدهاست. این درحالی بود که رهبری مجاهدین، صد در صد اعضای مرکزیت و نود درصد از اعضای این سازمان در زندان بودند. آنها با تغییر آرم سازمان مجاهدین و حذف آیهٔ آن اعلام کردند از آنجایی که چپترین ایدئولوژی (رادیکالترین) همانا مارکسیسم است،<ref>[https://event.mojahedin.org/i/events/4917 ۴خرداد، شهادت بنیانگذاران و راز ماندگاری و راهگشایی تاریخی آنان]</ref> لاجرم مجاهدین مسلمان در پروسهٔ تکامل خود یا باید به سمت راست و یا به سمت چپ (مارکیسسم) حرکت کنند و نمیتوانند مابین این دو باشند. | این کودتا موجودیت تشکیلاتی، ایدئولوژیک و سیاسی و اجتماعی سازمان مجاهدین خلق ایران را به خطر انداخت. این جریان از دو تن با نامهای محمدتقی شهرام و بهرام آرام آغاز شد که طی بیانیهای اعلام نمودند سازمان مجاهدین مارکسیست شدهاست. این درحالی بود که رهبری مجاهدین، صد در صد اعضای مرکزیت و نود درصد از اعضای این سازمان در زندان بودند. آنها با تغییر آرم سازمان مجاهدین و حذف آیهٔ آن اعلام کردند از آنجایی که چپترین ایدئولوژی (رادیکالترین) همانا مارکسیسم است،<ref>[https://event.mojahedin.org/i/events/4917 ۴خرداد، شهادت بنیانگذاران و راز ماندگاری و راهگشایی تاریخی آنان]</ref> لاجرم مجاهدین مسلمان در پروسهٔ تکامل خود یا باید به سمت راست و یا به سمت چپ (مارکیسسم) حرکت کنند و نمیتوانند مابین این دو باشند. | ||
[[پرونده:مجید شریف واقفی مرتضی صمدیه لباف.jpg|alt=از راست مجید شریف واقفی مرتضی صمدیه لباف از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران |بندانگشتی|از راست مجید شریف واقفی مرتضی صمدیه لباف]] | [[پرونده:مجید شریف واقفی مرتضی صمدیه لباف.jpg|alt=از راست مجید شریف واقفی مرتضی صمدیه لباف از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران |بندانگشتی|از راست مجید شریف واقفی مرتضی صمدیه لباف]] | ||
آنها همچنین [[مجید شریف واقفی]] را که با اقدامات آنها مخالف بودند به قتل رساندند و [[مرتضی صمدیه لباف]] را مجروح کردند که در نتیجه توسط ساواک دستگیرشده زیر شکنجه رفت. پس از دستگیری | آنها همچنین [[مجید شریف واقفی]] را که با اقدامات آنها مخالف بودند به قتل رساندند و [[مرتضی صمدیه لباف]] را مجروح کردند که در نتیجه توسط ساواک دستگیرشده زیر شکنجه رفت. پس از دستگیری اپورتونیستها با لو دادن اطلاعات وی، مرتضی صمدیه لباف در چهارم بهمن ۱۳۵۴ تیرباران شد. مجموعه اقدامات جریان اپورتونیستی ضربهٔ بزرگی بر پیکره تشکیلاتی و وجههٔ اجتماعی سازمان مجاهدین خلق ایران وارد آورد و عملاً به نفع حکومت شاه تمام شد. به طوری که بازجویان ساواک با خوشحالی خبر آنرا به مجاهدین محبوس اعلام میکردند.<ref>[https://www.mojahedin.org/i/16Ø§Ø±Ø¯ÛØ¨Ùشت-ساÙگرد-Ø´ÙØ§Ø¯Øª-Ù
Ø¬Ø§ÙØ¯-ÙÙØ±Ù
اÙ-Ù
Ø¬ÛØ¯-Ø´Ø±Û 16اردیبهشت سالگرد شهادت مجاهد قهرمان مجید شریف واقفی]</ref> | ||
همچنین این حادثه به سر برآوردن جریان راست ارتجاعی منجر شد. به این معنی که طیفی از آخوندها و حامیان آنها در زندان و خارج از آن که تا پیش از این ضربه همگی تحت هژمونی مجاهدین بودند، مخالفت با مجاهدین و مارکسیستها را علنی کردند و در این مسیر تا همکاری با ساواک برای ضربه زدن به آنها پیش رفتند. متلاشی شدن سازمان مجاهدین توسط اپورتونیستهای چپنما امری بود که هژمونی و جریان انقلاب ۱۳۵۷ را به دست [[روحالله خمینی|خمینی]] و همفکران او سپرد. در صورت عدم وقوع ضربهی اپورتونیستی هرگز جریان ارتجاعی توان سربرآوردن در برابر نیروی قوی و منسجم مجاهدین خلق و پایگاه اجتماعی گستردهی آنها را نداشت. | همچنین این حادثه به سر برآوردن جریان راست ارتجاعی منجر شد. به این معنی که طیفی از آخوندها و حامیان آنها در زندان و خارج از آن که تا پیش از این ضربه همگی تحت هژمونی مجاهدین بودند، مخالفت با مجاهدین و مارکسیستها را علنی کردند و در این مسیر تا همکاری با ساواک برای ضربه زدن به آنها پیش رفتند. متلاشی شدن سازمان مجاهدین توسط اپورتونیستهای چپنما امری بود که هژمونی و جریان انقلاب ۱۳۵۷ را به دست [[روحالله خمینی|خمینی]] و همفکران او سپرد. در صورت عدم وقوع ضربهی اپورتونیستی هرگز جریان ارتجاعی توان سربرآوردن در برابر نیروی قوی و منسجم مجاهدین خلق و پایگاه اجتماعی گستردهی آنها را نداشت. | ||
خط ۲۷۹: | خط ۲۷۹: | ||
تا آن زمان سازمان مجاهدین خلق ایران توانسته بود با برداشتی دموکراتیک از اسلام، رهبری مبارزه با رژیم شاه را در دست بگیرد و در موضوع اسلام، آخوندهای سنتی را کنار بزند. | تا آن زمان سازمان مجاهدین خلق ایران توانسته بود با برداشتی دموکراتیک از اسلام، رهبری مبارزه با رژیم شاه را در دست بگیرد و در موضوع اسلام، آخوندهای سنتی را کنار بزند. | ||
بسیاری از آخوندها و مسؤلین فعلی رژیم ایران از جمله رفسنجانی و خامنهای همگی خود را از هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران میدانستند. رفسنجانی پس از انقلاب در نقل قولی گفته بود:<blockquote>«تنها نمازهایی که از ما مورد قبول واقع شود همانهایی است که در زندان قزلقلعه پشت سر مجاهدین خواندهایم!»</blockquote>همچنین شخص خمینی از طرف آخوندهای آن روزگار برای حمایت از سازمان مجاهدین خلق ایران تحت فشار بود، هر چند که هیچگاه این کار را نکرد، اما فتوایی تحت فشار و توصیه آیتالله منتظری صادر کرد که یک سوم وجوه شرعی به «جوانان مسلمان و مبارز» در آن روزگار اشاره به سازمان مجاهدین خلق ایران بود، پرداخت شود. | بسیاری از آخوندها و مسؤلین فعلی رژیم ایران از جمله رفسنجانی و خامنهای همگی خود را از هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران میدانستند. رفسنجانی پس از انقلاب در نقل قولی گفته بود:<blockquote>«تنها نمازهایی که از ما مورد قبول واقع شود همانهایی است که در زندان قزلقلعه پشت سر مجاهدین خواندهایم!»</blockquote>همچنین شخص خمینی از طرف آخوندهای آن روزگار برای حمایت از سازمان مجاهدین خلق ایران تحت فشار بود، هر چند که هیچگاه این کار را نکرد، اما فتوایی تحت فشار و توصیه [[حسینعلی منتظری|آیتالله حسینعلی منتظری]] صادر کرد که یک سوم وجوه شرعی به «جوانان مسلمان و مبارز» که در آن روزگار اشاره به سازمان مجاهدین خلق ایران بود، پرداخت شود. | ||
یکی از آسیبهای جریان اپورتونیستی در درون سازمان مجاهدین خلق ایران این بود که به اعتماد مردم ضربه زد و از سویی منجر به قدرت گرفتن آخوندها رودروی مجاهدین شد. | یکی از آسیبهای جریان اپورتونیستی در درون سازمان مجاهدین خلق ایران این بود که از یکسو به اعتماد مردم ضربه زد و از سویی دیگر منجر به قدرت گرفتن آخوندها رودروی مجاهدین شد. در آن دوران سازمان مجاهدین خلق ایران از سه طرف مورد حمله بود: | ||
در آن دوران سازمان مجاهدین خلق ایران از سه طرف مورد حمله بود: | |||
* رژیم شاه با تبلیغات خود مبنی بر مارکسیست اسلامی نامیدن مجاهدین و با تلاشهای ساواک قصد نابودی کامل سازمان مجاهدین خلق ایران را داشت. | * رژیم شاه با تبلیغات خود مبنی بر مارکسیست اسلامی نامیدن مجاهدین و با تلاشهای ساواک قصد نابودی کامل سازمان مجاهدین خلق ایران را داشت. | ||
* آخوندهای | * آخوندهای سنتی که در برابر اسلام نوگرا و پویای معرفی شده توسط مجاهدین، قافیه را کاملا باخته و دکان دینفروشیشان رنگ باختهبود، تا آن زمان به خاطر محبوبیت سازمان مجاهدین نمیتوانستند علیه مجاهدین موضع بگیرند؛ اما پس از این ضربه فضا را برای بالا کشیدن و مطرح کردن خود مناسب دیده و مخالفت و حتی دشمنی خود را با مجاهدین شروع کرده و خودشان را نمایندهٔ تام اسلام معرفی کردند. حتی برخی از آخوندها حکم تکفیر مجاهدین مسلمان راهم صادر کردند. | ||
* | * بخش بزرگی از مارکسیستهای سطحینگر، سازمان مجاهدین خلق ایران را به عنوان حامی ایدئولوژی خردهبورژوایی (راست مارکسیسم) که دوران آن به پایان رسیده مورد حمله قرار میدادند. | ||
مسعود رجوی مبارزه با این سه جبهه را | مسعود رجوی مبارزه با این سه جبهه را در سالهای میان ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۷ بر عهده داشت و به همین دلیل چندین بار به شکنجهگاه کمیته منتقل گردید و چند نوبت در اثر شکنجهها در آستانهٔ مرگ قرار گرفت. وی در عین اینکه ضرورت مبارزه با رژیم شاه را مورد تأکید قرار میداد، اما تهدید اصلی درونی جنبش مردم ایران را آخوندهایی عنوان کرد که مذهب سنتی اسلام را نمایندگی میکردند و به ظهور پدیدهی «ارتجاع» هشدار میداد. نمایندهی تفکر ارتجاع مذهبی و قشر مرتجع آن روزگار هم شخص خمینی بود. | ||
در تحلیلهای مخفی و درونی سازمان مجاهدین خلق ایران آمده بود که تهدید آینده ایران سرکار آمدن استبداد مذهبی است. | در تحلیلهای مخفی و درونی سازمان مجاهدین خلق ایران آمده بود که تهدید آینده ایران سرکار آمدن یک استبداد ارتجاعی مذهبی است. یادداشت این تحلیل درون سازمانی در یک اشتباه در درون سازمان به دست آخوندها افتاده و بعدها رفسنجانی با اشاره به همین موضوع نیروهای حزباللهی را به حمله به مجاهدین تشویق مینمود. | ||
==== بیانیهٔ علیه جریان اپورتونیستی ==== | ==== بیانیهٔ علیه جریان اپورتونیستی ==== |
ویرایش