۴۸۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۹۱: | خط ۲۹۱: | ||
==== بیانیهٔ علیه جریان اپورتونیستی ==== | ==== بیانیهٔ علیه جریان اپورتونیستی ==== | ||
[[پرونده:تقی شهرام و بهرام آرام.jpg|alt=تقی شهرام و بهرام آرام از جریان اپورتونیستی در سازمان مجاهدین خلق ایران |بندانگشتی|تقی شهرام و بهرام آرام از جریان اپورتونیستی]] | [[پرونده:تقی شهرام و بهرام آرام.jpg|alt=تقی شهرام و بهرام آرام از جریان اپورتونیستی در سازمان مجاهدین خلق ایران |بندانگشتی|تقی شهرام و بهرام آرام از جریان اپورتونیستی]] | ||
بیانیهٔ مجاهدین خلق ایران در برابر جریان اپورتونیستی، اعلام میکند که ایدئولوژی مجاهدین همچنان ایدئولوژی اسلامی است و مجاهدین ادامه دهندگان راه | بیانیهٔ مجاهدین خلق ایران در برابر جریان اپورتونیستی، اعلام میکند که ایدئولوژی مجاهدین همچنان ایدئولوژی اسلامی است و مجاهدین ادامه دهندگان راه [[محمد حنیفنژاد|حنیفنژاد]]، [[سعید محسن]] و [[علی اصغر بدیع زادگان|علی اصغر بدیعزادگان]] هستند. از طرفی اسلام چپ مارکسیسم است، یعنی از مارکسیسم مترقیتر است و نه عقبماندهتر، این جمله در واقع ردی بر کسانی بود که میگفتند ما با تغییر ایدئولوژی به مارکسیسم، ارتقا پیدا کردهایم. همچنین مجاهدین تأکید داشتند که اسم و آرم سازمان مجاهدین را از دست کودتاگران خارج خواهند کرد، | ||
«این جریان اپورتونیستی چپنما به هیچ وجه حق استفاده از نام «مجاهدین» را ندارد و ادامهٔ استفاده از آن به منزلهٔ استمرار خیانت است. نام «مجاهد» متعلق به سازمان مجاهدین خلق ایران است که بایستی بدون هیچگونه تغییری، با همان آرم، و سال تأسیس، مورد استفاده قرار گیرد.» | مجاهدین نحوهٔ برخورد خودشان با کودتاگران درون سازمان را نیز در این بیانیه اعلام کردند. در این رابطه در بیانیه آمدهبود:<blockquote>«جریان اخیر (تغییر دادن ایدئولوژی سازمان)، یک جریان اپورتونیستی (انحرافی) چپنماست، که سردمداران آن به سازمان مجاهدین خلق ایران، و در نتیجه به جنبش، خیانت کردهاند.»</blockquote>همچنین مسعود رجوی دراین بیانیه تصریح میکند که تضاد اصلی برای آنها همچنان رژیم شاه است و این جریان تغییری در آن ایجاد نمیکند. در بخش دیگری از این بیانیه آمدهاست:<blockquote>«این جریان اپورتونیستی چپنما به هیچ وجه حق استفاده از نام «مجاهدین» را ندارد و ادامهٔ استفاده از آن به منزلهٔ استمرار خیانت است. نام «مجاهد» متعلق به سازمان مجاهدین خلق ایران است که بایستی بدون هیچگونه تغییری، با همان آرم، و سال تأسیس، مورد استفاده قرار گیرد.»</blockquote>علاوه براین در مقابل جریان اپورتونیستها که دست به کشتن یکی از اعضای مجاهدین زده و دیگری را مجروح کرده بود، مسعود رجوی در این بیانیه اعلام میکند:<blockquote>«مبارزهٔ ما [با جریان اپورتونیستی] یک مبارزهٔ سیاسی، با شیوههای افشاگرانه است و هرگونه استفاده از شیوههای ارتجاعی از قبیل: کشتن، لودادن، همکاری با پلیس و کمک گرفتن از امکانات رژیم را در این مبارزه، محکوم میکنیم.»</blockquote>این بیانیه همچنین بین مارکسیستها و اپورتونیستها تفاوت قائل شده و اعلام میکند:<blockquote>«ما، بین این اپورتونیستها و سایر مارکسیستها تفاوت قائلیم، مگر اینکه آنها، این اپورتونیستها را تأیید کنند.»</blockquote>در بندهای دیگر این بیانیه همچنین ذکر شدهاست: | ||
علاوه براین در مقابل جریان | |||
«مبارزهٔ ما یک مبارزهٔ سیاسی، با شیوههای افشاگرانه | |||
این بیانیه همچنین بین | |||
در بندهای دیگر این بیانیه همچنین ذکر شدهاست: | |||
* برادران مجاهد ما در داخل زندانها، نبایستی با این اپورتونیستها رابطهای، جز رابطهٔ انسانی، و حداقل صنفی برقرار کنند. | * برادران مجاهد ما در داخل زندانها، نبایستی با این اپورتونیستها رابطهای، جز رابطهٔ انسانی، و حداقل صنفی برقرار کنند. | ||
* این جریان اپورتونیستی چپ نما، موجب بروز زودرس یک جریان راست ارتجاعی شدهاست، که در مرحلهٔ کنونی، تهدید اصلی درونی مجموعهٔ نیروهایی است که تحت عنوان اسلام مبارزه میکنند، که ما با آن هم مبارزه میکنیم. جریان فوق، از ضدیت با نیروهای انقلابی بویژه مجاهدین شروع شده، و سپس در مسیر رشد خود، با نفی مشی مسلحانه، به سازشکاری و تسلیمطلبی، و سرانجام خروج از جبههٔ خلق و تغییر تضاد اصلی منجر میشود. این جریان اپورتونیستی، خطر بروز و رشد خصائص ارتجاعی را، در درون نیروهای مترقی مسلمان، پیش میآورد. در مورد ادامهدهندگان راه مجاهدین، گرایشات راست، از تجدید نظر در دیدگاههای بنیادی سازمان، آغاز میشود. | * این جریان اپورتونیستی چپ نما، موجب بروز زودرس یک جریان راست ارتجاعی شدهاست، که در مرحلهٔ کنونی، تهدید اصلی درونی مجموعهٔ نیروهایی است که تحت عنوان اسلام مبارزه میکنند، که ما با آن هم مبارزه میکنیم. جریان فوق، از ضدیت با نیروهای انقلابی بویژه مجاهدین شروع شده، و سپس در مسیر رشد خود، با نفی مشی مسلحانه، به سازشکاری و تسلیمطلبی، و سرانجام خروج از جبههٔ خلق و تغییر تضاد اصلی منجر میشود. این جریان اپورتونیستی، خطر بروز و رشد خصائص ارتجاعی را، در درون نیروهای مترقی مسلمان، پیش میآورد. در مورد ادامهدهندگان راه مجاهدین، گرایشات راست، از تجدید نظر در دیدگاههای بنیادی سازمان، آغاز میشود. | ||
* سلطهٔ این جریان اپورتونیستی چپنما بر سازمان، با اعمال شیوههای ضدانقلابی و استفادهٔ فرصتطلبانه از موارد زیر صورت گرفتهاست: | * سلطهٔ این جریان اپورتونیستی چپنما بر سازمان، با اعمال شیوههای ضدانقلابی و استفادهٔ فرصتطلبانه از موارد زیر صورت گرفتهاست: | ||
* | *# تکمیل نشدن کار ایدئولوژی سازمان، و پیاده نکردن تعلیمات ایدئولوژیک، در سطح وسیعی از کاردها به طور مکفی، به علت رشد کمی نامتناسب با کیفیت. | ||
*# ضربهٔ شهریور ۵۰ و از دست دادن کادرهای ذیصلاح، و در نتیجه عملزدگی و دنبال نکردن کار ایدئولوژیک. | |||
*# ترک تعلیمات ایدئولوژیک سازمان، که با توجه به نفوذ عملی و تئوریک مارکسیسم، در عصر ما، سلطهٔ این اپورتونیستها را بر سازمان تسهیل کردهاست. | |||
* ایدئولوژی ما اسلام، مبتنی بر جهانبینی توحیدی است، که جامعه را با شیوههای انقلابی به سمت محو کامل استثمار، و استقرار نظام توحیدی (قسط) هدایت میکند، و لذا در هر شرایط تاریخی اساساً متکی بر محرومترین و بالندهترین نیروها و طبقات اجتماعی (مستضعفین) میباشد. | |||
لازم است ذکر شود که از این بیانیه که منجر به بازسازی و سرپا شدن سازمان مجاهدین خلق ایران پس از ضربه اپورتونیستی شد، در درون مجاهدین به عنوان یکی از اقدامات مهم مسعود رجوی یاد میکنند. | لازم است ذکر شود که از این بیانیه که منجر به بازسازی و سرپا شدن سازمان مجاهدین خلق ایران پس از ضربه اپورتونیستی شد، در درون سازمان مجاهدین به عنوان یکی از اقدامات مهم [[مسعود رجوی]] یاد میکنند. | ||
== فعالیت مسالمتآمیز مجاهدین == | == فعالیت مسالمتآمیز مجاهدین == | ||
در سال ۱۳۵۷ رژیم شاه تحت فشارهای داخلی، تظاهرات مردمی و فشارهای بینالمللی زندانیان سیاسی را آزاد کرد، آخرین دسته از زندانیان سیاسی که عمدهٔ مجاهدین را شامل میشد، یک هفته پس از فرار شاه از ایران و ۱۲روز قبل از ورود خمینی، در روز ۳۰ دی ۱۳۵۷ از زندانهای شاه آزاد شدند. | در سال ۱۳۵۷ رژیم شاه تحت فشارهای داخلی، تظاهرات مردمی و فشارهای بینالمللی زندانیان سیاسی را آزاد کرد، آخرین دسته از زندانیان سیاسی که عمدهٔ مجاهدین را شامل میشد، یک هفته پس از فرار دوم و آخر شاه از ایران و ۱۲روز قبل از ورود خمینی، در روز ۳۰ دی ۱۳۵۷ از زندانهای شاه آزاد شدند.[[پرونده:300px- DA A9 D9 84 DB 8C D8 B4 D9 87 D9 85 D8 B5 41d744b966ff3f0089893fafef6afd0d.jpg|بندانگشتی| | ||
مصاحبه روزنامه کیهان با مسعود رجوی | |||
]]مسعود رجوی در اولین سخنرانی خودش پس از زندان، در ۴ بهمن ۱۳۵۷ بر ضرورت آزادی و دموکراسی به عنوان مهمترین دستاورد [[انقلاب ضد سلطنتی]] تأکید کرد، وی از این که قیام ضد سلطنتی را «انقلاب اسلامی» بخواند خودداری نمود و خواهان یک انقلاب دموکراتیک شد. همچنین وی از تأیید مطلق خمینی خودداری کرد. | |||
او همچنین در مصاحبه با کیهان به تاریخ ۱۸ اسفند ۱۳۵۷ گفت:<blockquote>«سقوط دیکتاتوری قدمی از راه طولانی انقلاب است.»<ref>کیهان-۱۸ بهمن ۱۳۵۷- شماره۱۰۶۳۲</ref></blockquote>مسعود رجوی در ۱۴ اسفند ۱۳۵۷ بر سر مزار [[دکتر محمد مصدق]] سخنرانی کرد و در آنجا هم به خواستههای مجاهدین اشاره کرد، او گفت: | |||
او همچنین در مصاحبه با کیهان به تاریخ ۱۸ اسفند ۱۳۵۷ گفت: | |||
مسعود رجوی در ۱۴ اسفند ۱۳۵۷ بر سر مزار دکتر محمد مصدق سخنرانی کرد و در آنجا هم به خواستههای مجاهدین اشاره کرد، او گفت: | |||
<blockquote>«این جمهوری بایستی حافظ حق و حقوق تمامی مردم باشد که در سراسر کشور زندگی میکنند، این جمهوری بخصوص باید در نهایت عدل و بلکه بیشتر، در نهایت قسط، تمام آزادیهای سیاسی و اجتماعی در مورد طبقات و نیروهای مختلف مردم اعاده کند». (۱۴ اسفند ۱۳۵۷)</blockquote>سازمان مجاهدین خلق ایران همچنین خواستار مشارکت مردم برای برقراری یک حاکمیت ملی و دموکراتیک گردیدند و استراتژی خود را نیز بر این اساس استوار نمود. | <blockquote>«این جمهوری بایستی حافظ حق و حقوق تمامی مردم باشد که در سراسر کشور زندگی میکنند، این جمهوری بخصوص باید در نهایت عدل و بلکه بیشتر، در نهایت قسط، تمام آزادیهای سیاسی و اجتماعی در مورد طبقات و نیروهای مختلف مردم اعاده کند». (۱۴ اسفند ۱۳۵۷)</blockquote>سازمان مجاهدین خلق ایران همچنین خواستار مشارکت مردم برای برقراری یک حاکمیت ملی و دموکراتیک گردیدند و استراتژی خود را نیز بر این اساس استوار نمود. | ||
مجاهدین در این دوران به فعالیتهای مسالمت آمیز سیاسی و اجتماعی پرداختند. «نشریه مجاهد» ارگان رسمی سازمان مجاهدین خلق ایران بود که تیراژ آن تا ۶۰۰ هزار نسخه رسید. | |||
سازمان مجاهدین خلق ایران در فرودین ۱۳۵۷ در بیانیهای تحت عنوان «برنامه مرحلهای و انتظارات حداقل» خواستههای خود را از جمهوری اسلامی چنین بیان کرد: | سازمان مجاهدین خلق ایران در فرودین ۱۳۵۷ در بیانیهای تحت عنوان «برنامه مرحلهای و انتظارات حداقل» خواستههای خود را از جمهوری اسلامی چنین بیان کرد:<blockquote> | ||
* اعمال حق کامل حاکمیت ملی بر جمیع منابع ملی و بهویژه نفت و ابطال کلیهٌ قراردادهای ننگین استعماری در این رابطه | * اعمال حق کامل حاکمیت ملی بر جمیع منابع ملی و بهویژه نفت و ابطال کلیهٌ قراردادهای ننگین استعماری در این رابطه | ||
* بنیانگذاری ارتش مردمی | * بنیانگذاری ارتش مردمی | ||
خط ۳۳۵: | خط ۳۲۳: | ||
* لغو کلیهٔ مقررات ضدکارگری و تدوین قانون جدید کار با نظر خود کارگران | * لغو کلیهٔ مقررات ضدکارگری و تدوین قانون جدید کار با نظر خود کارگران | ||
* دهقانان محروم ایران به هیچ مرجع دولتی بدهکاری ندارند | * دهقانان محروم ایران به هیچ مرجع دولتی بدهکاری ندارند | ||
* قطع هرگونه تحمیل دولتی و | * قطع هرگونه تحمیل دولتی و شهرداریها به بازاریان و اصناف و کمک به احیای بازار و صنایع ملی | ||
* تأمین کامل معیشت، مسکن و تحصیلات کارمندان جزء دولتی و دوایر خصوصی و خانوادهٔ آنها بهخصوص آموزگاران و دبیران و لغو تمام دُیون آنان به مراجع دولتی | * تأمین کامل معیشت، مسکن و تحصیلات کارمندان جزء دولتی و دوایر خصوصی و خانوادهٔ آنها بهخصوص آموزگاران و دبیران و لغو تمام دُیون آنان به مراجع دولتی | ||
* تحریم سیاسی و اقتصادی دولتهای نژادپرست | * تحریم سیاسی و اقتصادی دولتهای نژادپرست | ||
* خروج از همهٔ پیمانهای آشکار و پنهان ننگین استعماری چه سیاسی و چه نظامی و ورود به بلوک کشورهای غیرمتعهد | * خروج از همهٔ پیمانهای آشکار و پنهان ننگین استعماری چه سیاسی و چه نظامی و ورود به بلوک کشورهای غیرمتعهد | ||
* استمرار و مداومت در بسیج تودههای مردم بهمنظور مواجههٔ قاطع دسته جمعی با تمام مشکلات و تنگناهای سیاسی اقتصادی و نظامی | * استمرار و مداومت در بسیج تودههای مردم بهمنظور مواجههٔ قاطع دسته جمعی با تمام مشکلات و تنگناهای سیاسی اقتصادی و نظامی احتمالی<ref>نشریه پیام خلق شماره 2 ـ 12 فروردین1357</ref> | ||
</blockquote> | |||
=== درخواست خمینی از مجاهدین خلق === | === درخواست خمینی از مجاهدین خلق === | ||
چند روز قبل از ورود خمینی به ایران، پسرش احمد، که در پاریس بود با آقای رجوی تماس گرفت و به وی گفت شما در میان مردم از حمایت زیادی برخوردارید و اگر یک حزب سیاسی تأسیس کنید، | چند روز قبل از ورود خمینی به ایران، پسرش احمد، که در پاریس بود با آقای رجوی تماس گرفت و به وی گفت شما در میان مردم از حمایت زیادی برخوردارید و اگر یک حزب سیاسی تأسیس کنید، میلیونها جوان به شما خواهند پیوست. چند هفته بعد، احمد در تهران در ملاقاتی به رجوی گفت اگر شما از امام حمایت کنید و با مخالفانش مبارزه کنید، همهی درها به رویتان باز خواهد شد و همهی امکانات در اختیار شما قرار خواهد گرفت. رجوی با رد پیشنهادهای خمینی، گفت ما خواهان برقراری یک حکومت ملی و دموکراتیک هستیم و اگر خمینی در این مسیر حرکت کند البته برای او جانبازی هم خواهیم نمود.<ref>دموکراسی خیانت شده-صفحهٔ ۱۳۶</ref> | ||
در ماههای بعد احمد خمینی به نوعی رابط پدرش با مجاهدین بود. او در استمرار این رابطه از طرف پدرش از مجاهدین خواست در ازاء مشارکت در حاکمیت، اولا خمینی را به عنوان امام بپذیرند و ثانیاً مبارزه با مارکسیستها را به عهده بگیرند. این خواسته از طرف مجاهدین رد شد. | در ماههای بعد احمد خمینی به نوعی رابط پدرش با مجاهدین بود. او در استمرار این رابطه از طرف پدرش از مجاهدین خواست در ازاء مشارکت در حاکمیت، اولا خمینی را به عنوان امام بپذیرند و ثانیاً مبارزه با مارکسیستها را به عهده بگیرند. این خواسته از طرف مجاهدین رد شد. | ||
مسعود رجوی در این رابطه میگوید: | مسعود رجوی در این رابطه میگوید:<blockquote>«در همان حوالی ۲۲ بهمن ۵۷، خمینی یک شب پسرش احمد را که بسیار به مجاهدین ابراز ارادت و سمپاتی میکرد نزد من فرستاد. هنوز رژیم شاه به طور کامل سقوط نکرده بود و ما هم دو سه هفته بود که از زندان آزاد شده بودیم. برجستهترین حرفهایش این بود که: | ||
یک سال بعد در بهار ۱۳۵۹، رجوی با رفسنجانی که در آن زمان عضو شورای انقلاب و وزیر کشور خمینی بود، در محل شورای انقلاب رژیم خمینی، ملاقات کرد و انبوه اسناد مربوط به تقلبات | * علیه کمونیستها موضعگیری کنید! | ||
* و با هر کس که «امام» وارد جنگ شد، شما هم وارد جنگ شوید! که در اینصورت همه درها بهرویتان باز خواهد شد.» <ref>استراتژی قیام و سرنگونی- مسعود رجوی</ref> | |||
</blockquote>یک سال بعد در بهار ۱۳۵۹، رجوی با رفسنجانی که در آن زمان عضو شورای انقلاب و وزیر کشور خمینی بود، در محل شورای انقلاب رژیم خمینی، ملاقات کرد و انبوه اسناد مربوط به تقلبات آخوندهای رژیم در انتخابات مجلس را بهوی ارائه داد. رفسنجانی به او گفته بود:<blockquote>«اینها را کنار بگذارید. شما سازمان دارید، توان اداره امور را دارید وخوشنام و خوشسابقه هستید، اگر امام و ولایت فقیه را قبول میکردید همهی درها بهرویتان باز میشد. شما ما را مجبور کردهاید رئیسجمهور و وزیر و وکیل از خارج بیاوریم».</blockquote>رجوی به او پاسخ داد:<blockquote>«شما انتظار نداشته باشید که ما هیچگاه چماقداری و انحصارطلبی را، آنهم تحت نام اسلام بپذیریم.» <ref>دموکراسی خیانت شده-صفحهٔ ۱۳۷</ref></blockquote> | |||
=== کاندیداتوری مسعود رجوی === | === کاندیداتوری مسعود رجوی === | ||
در سال ۵۸، مجاهدین، مسعود رجوی را بهعنوان کاندیدای ریاست جمهوری اعلام کردند. این کاندیداتوری، مورد حمایت قشرها وسیع مردم بهخصوص اقلیتهای مذهبی و قومی، جوانان، زنان و دانشگاهیان قرار گرفت<ref>دموکراسی خیانت شده</ref> | در سال ۵۸، مجاهدین، مسعود رجوی را بهعنوان کاندیدای ریاست جمهوری اعلام کردند. این کاندیداتوری، مورد حمایت قشرها وسیع مردم بهخصوص اقلیتهای مذهبی و قومی، جوانان، زنان و دانشگاهیان قرار گرفت<ref>دموکراسی خیانت شده</ref>[[پرونده:کاندیداتوری مسعود رجوی.jpg|alt=کاندیداتوری مسعود رجوی از سوی سازمان مجاهدین خلق ایران |بندانگشتی|کاندیداتوری مسعود رجوی]]وی روز ۱۵ دی ۱۳۵۸ در یک کنفرانس خبری در نخستین انتخابات ریاست جمهوری ایران گفت: | ||
<blockquote>«ما بدون اینکه در فکر و خیال برد و باخت باشیم، یا کسب عنوان و مقام نظرمان را جلب کرده باشد… موفقیت نفس این تجربه را که همان مشارکت فعال نیروهای انقلابی از این قبیل است آرزو میکنیم».</blockquote>اولین میتینگ انتخاباتی سازمان مجاهدین خلق ایران روز ۲۰ دی ۵۸ در دانشگاه تهران در میان هواداران و اعضای سازمان برگزار گردید. ابتدا موسی خیابانی در سخنانی گفت:<blockquote>«ما بر حسب مسئولیتها و وظایفمان وارد این صحنه شدهایم و نه از روی جاهطلبی. اگر اهل جاهطلبی بودیم درها به روی ما بسته نبود. ما همیشه رنجها را تحمل میکنیم چون زندگی یک انقلابی یعنی تحمل همین رنجها. کاندیدای منتخب سازمان مجاهدین خلق به خاطر گذراندن کوران مبارزاتی سالهای گذشته، معنی حرفهایش را میفهمد، معنی این برنامه را میداند و به الزامات و مشکلات پیاده شدن آن واقف است.»</blockquote>خمینی که تهدید را جدی تشخیص داده بود ــ با وجود آنکه متعهد شده بود در مورد کاندیداهای ریاستجمهوری اظهارنظر نکند ــ طی یک فتوای مذهبی، اعلام کرد که مسعود رجوی بهدلیل رأی ندادن به ولایتفقیه و قانون اساسی مبتنی بر آن، نمیتواند کاندیدای ریاستجمهوری باشد و به این ترتیب از شرکت وی در انتخابات جلوگیری کرد.[[پرونده:پیام مسعود رجوی به کسانی که از کاندیداتوری او حمایت کردند.jpg|alt=پیام مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق ایران به کسانی که از کاندیداتوری او حمایت کردند|بندانگشتی|357x357پیکسل|پیام مسعود رجوی به کسانی که از کاندیداتوری او حمایت کردند]]روز ۲۹ دی ماه ۱۳۵۸ یعنی همان روز که خمینی مانع کاندیداتوری رجوی شد، مسعود رجوی در پیامی از نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری انصراف داده و اعلام کرد: | |||
<blockquote>«بایستی خاضعانه به شما بگویم که اگر این مبارزه انتخاباتی بازندهای داشته باشد، آن بازنده من نیستم.»</blockquote> | |||
[[پرونده:کاندیداتوری مسعود رجوی.jpg|alt=کاندیداتوری مسعود رجوی از سوی سازمان مجاهدین خلق ایران |بندانگشتی|کاندیداتوری مسعود رجوی]] | |||
<blockquote>«ما بدون اینکه در فکر و خیال برد و باخت باشیم، یا کسب عنوان و مقام نظرمان را جلب کرده باشد… موفقیت نفس این تجربه را که همان مشارکت فعال نیروهای انقلابی از این قبیل است آرزو میکنیم».</blockquote>اولین میتینگ انتخاباتی سازمان مجاهدین خلق ایران روز ۲۰ دی ۵۸ در دانشگاه تهران در میان هواداران و اعضای سازمان برگزار گردید. ابتدا موسی خیابانی در سخنانی گفت:<blockquote>«ما بر حسب مسئولیتها و وظایفمان وارد این صحنه شدهایم و نه از روی جاهطلبی. اگر اهل جاهطلبی بودیم درها به روی ما بسته نبود. ما همیشه رنجها را تحمل میکنیم چون زندگی یک انقلابی یعنی تحمل همین رنجها. کاندیدای منتخب سازمان مجاهدین خلق به خاطر گذراندن کوران مبارزاتی سالهای گذشته، معنی حرفهایش را میفهمد، معنی این برنامه را میداند و به الزامات و مشکلات پیاده شدن آن واقف است.»</blockquote>خمینی که تهدید را جدی تشخیص داده بود ــ با وجود آنکه متعهد شده بود در مورد کاندیداهای ریاستجمهوری اظهارنظر نکند ــ طی یک فتوای مذهبی، اعلام کرد که مسعود رجوی بهدلیل رأی ندادن به ولایتفقیه و قانون اساسی مبتنی بر آن، نمیتواند کاندیدای ریاستجمهوری باشد و به این ترتیب از شرکت وی در انتخابات جلوگیری کرد. | |||
[[پرونده:پیام مسعود رجوی به کسانی که از کاندیداتوری او حمایت کردند.jpg|alt=پیام مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق ایران به کسانی که از کاندیداتوری او حمایت کردند|بندانگشتی|357x357پیکسل|پیام مسعود رجوی به کسانی که از کاندیداتوری او حمایت کردند]] | |||
<blockquote>«بایستی خاضعانه به شما بگویم که اگر این مبارزه انتخاباتی بازندهای داشته باشد، آن بازنده من | |||
ارواند آبراهامیان در کتاب «مجاهدین ایران» در این زمینه مینویسد:<blockquote> «کاندیداتوری رجوی نهتنها توسط سازمانهای وابسته به مجاهدین… بلکه توسط لیستی چشمگیر از سازمانهای مستقل شامل فداییان، جبههٔ دموکراتیک ملی، حزب دموکرات کردستان ایران، حزب زحمتکشان انقلابی (کومله)، انجمن سوسیالیستهای ایرانی، انجمن حقوق فرهنگی و سیاسی ترکمنها، انجمن جوانان آسوری و گروه مشترک ارمنیان، زرتشتیان و یهودیان مورد حمایت قرار گرفت. رجوی همچنین از سوی شمار زیادی از شخصیتهای برجسته مورد حمایت قرار گرفت، از جمله همسر آقای طالقانی، شیخ عزالدین حسینی، رهبر مذهبی کردهای سنی در مهاباد، حجتالاسلام جلال گنجهای، ۵۰ نویسندهٔ شناختهشدهٔ انجمن نویسندگان ایران، از جمله ناصر پاکدامن اقتصاددان، منوچهر هزارخانی نویسنده و حمید عنایت، تاریخنویس لاییک و البته خانوادهٔ شهیدان اولیهٔ مجاهدین… مجاهدین بهصورت اپوزیسیون غیرمذهبی پیشتاز در مقابل جمهوری اسلامی درآمده بودند. خمینی سریعاً پاسخ داد و رجوی را از انتخابات حذف کرد»</blockquote>در دیماه ۵۸، وقتی خمینی طی یک فتوا، کاندیداتوری مسعود رجوی برای ریاست جمهوری را لغو کرد. همان زمان اریک رولو از روزنامه نگاران روزنامه لوموند<ref>روزنامه لوموند تاریخ ۲۹ مارس ۱۹۸۰</ref>نوشت:<blockquote>«اگر امام خمینی نامزدی ریاستجمهوری رجوی را در ژانویه گذشته کنار نمیزد، بهگفته شخصیتهای متفاوت، او میلیونها رأی را بهخود اختصاص میداد. چرا که از حمایت اقلیتهای قومی و مذهبی برخوردار بود و از حقوق برابری و خودمختاری آنها حمایت میکرد، همچنین بخش مهمی از آرای زنان، که خواستار آزادی خود میباشند، و نیز جوانانی که خواهان حکومت روحانیت ارتجاعی نیستند، نصیب او میشد.» </blockquote> | |||
==== مجاهدین و قانون اساسی ==== | ==== مجاهدین و قانون اساسی ==== | ||
سازمان مجاهدین خلق در ۱۷ آبان ۱۳۵۸ در مورد قانون اساسی مفاد هفتگانهای منتشر ساخت و افزود: <blockquote>«تا زمانی که پیشنهادهای هفتگانه آنها در متن قانون اساسی مراعات نشود، به قانون اساسی رأی مثبت نخواهند | سازمان مجاهدین خلق در ۱۷ آبان ۱۳۵۸ در مورد قانون اساسی مفاد هفتگانهای منتشر ساخت و افزود: <blockquote>«تا زمانی که پیشنهادهای هفتگانه آنها در متن قانون اساسی مراعات نشود، به قانون اساسی رأی مثبت نخواهند داد.»</blockquote>'''این مفاد هفتگانه عبارت بودند از:''' | ||
# محدود نمودن حقوق مالکیت و تصرف در چارچوب قرآن | # محدود نمودن حقوق مالکیت و تصرف در چارچوب قرآن | ||
# منوط کردن بهرهوری از زمین و محصول به کسی که بر روی آن کار کردهاست. | # منوط کردن بهرهوری از زمین و محصول به کسی که بر روی آن کار کردهاست. | ||
خط ۳۹۱: | خط ۳۷۰: | ||
در بهار ۱۳۵۹ [[روحالله خمینی|خمینی]] با انقلاب فرهنگی دانشگاهها را تعطیل کرد، که همین امر موجب تعطیلی کلاسهای درس مسعود رجوی شد. | در بهار ۱۳۵۹ [[روحالله خمینی|خمینی]] با انقلاب فرهنگی دانشگاهها را تعطیل کرد، که همین امر موجب تعطیلی کلاسهای درس مسعود رجوی شد. | ||
روزنامه فرانسوی لوموند دربارهٔ این کلاسها نوشت:<blockquote>«یکی از وقایع بسیار مهمی که نباید در تهران از دست داد، دروس فلسفهای مقایسهای است که آقای مسعود رجوی هر جمعه بعداز ظهر تدریس میکند، حدود ۱۰ هزار نفر با ارائهٔ کارت ورودی در زمین چمن دانشگاه شریف به مدت سه ساعت به سخنان رهبر مجاهدین خلق گوش فرا | روزنامه فرانسوی لوموند دربارهٔ این کلاسها نوشت:<blockquote>«یکی از وقایع بسیار مهمی که نباید در تهران از دست داد، دروس فلسفهای مقایسهای است که آقای مسعود رجوی هر جمعه بعداز ظهر تدریس میکند، حدود ۱۰ هزار نفر با ارائهٔ کارت ورودی در زمین چمن دانشگاه شریف به مدت سه ساعت به سخنان رهبر مجاهدین خلق گوش فرا میدهند.»<ref>روزنامهٔ فرانسوی لوموند-۱۱ اسفند ۱۳۵۸</ref></blockquote>لوموند در مورد این کلاسها اضافه میکند:<blockquote>«آقای رجوی در جلسههای هفتگی در دانشگاه شریف، با کمک گرفتن از قرآن، متون تورات و انجیل و همچنین به کمک افلاطون، سقراط، سارتر، هگل و مارکس… ایدئولوژی مجاهدین را تشریح میکند و این دروس بر روی ویدئوکاست ضبط شده و در ۳۵ شهر و شهرستان پخش میگردد و همچنین به صورت کتابهای جیبی به چاپ رسیده و از هر جلد صدها هزار نسخه به فروش میرسد.»</blockquote>پیام سیاسی و ایدئولوژیکی کلاسهای مسعود رجوی به گفته مجاهدین این بود: «آزادی جوهر تکامل و کلمه اصلی اسلام و انقلاب است.» | ||
=== گسترش هواداران سازمان === | === گسترش هواداران سازمان === | ||
[[پرونده:رژه میلیشیا.jpg|alt=رژه اعضاء و هواداران جوان سازمان مجاهدین خلق ایران (میلیشیا)|بندانگشتی|339x339پیکسل|رژه اعضاء و هواداران جوان مجاهدین خلق به نام میلیشیا]] | [[پرونده:رژه میلیشیا.jpg|alt=رژه اعضاء و هواداران جوان سازمان مجاهدین خلق ایران (میلیشیا)|بندانگشتی|339x339پیکسل|رژه اعضاء و هواداران جوان مجاهدین خلق به نام میلیشیا]] | ||
بعد از انقلاب ضد سلطنتی گام به گام آزادیهای اجتماعی و سیاسی محدودتر میشد، شعار «یا روسری یا توسری» اولین برخورد تند با زنان بیحجاب بود، شاید بتوان از این شعار به عنوان اولین گام سرکوب یاد کرد. اما مجاهدین توانستند در این فضا گسترش داشته باشند، به گفته مقامات حکومت خمینی، مجاهدین ۵۰۰ هزار میلیشیا در سراسر کشور سازماندهی کرده بودند. | بعد از انقلاب ضد سلطنتی گام به گام آزادیهای اجتماعی و سیاسی محدودتر میشد، شعار «یا روسری یا توسری» اولین برخورد تند با زنان بیحجاب بود، شاید بتوان از این شعار به عنوان اولین گام سرکوب یاد کرد. اما مجاهدین توانستند در این فضا گسترش داشته باشند، به گفته مقامات حکومت خمینی، مجاهدین ۵۰۰ هزار [[میلیشیا]] در سراسر کشور سازماندهی کرده بودند. | ||
آقا محمدی رئیس ستاد نصر که مسئول امور عراق در دفتر خامنهای و سپس معاون سیاسی رادیو و تلویزیون دولتی ایران بود گفت:<ref>تلویزیون دولتی ایران - ۲۵ اسفند ۱۳۷۸</ref> <blockquote>«در اوایل انقلاب شاید حدود ۵۰۰ هزار میلیشیا گروههای تروریستی در کشور سامان داده | آقا محمدی رئیس ستاد نصر که مسئول امور عراق در دفتر خامنهای و سپس معاون سیاسی رادیو و تلویزیون دولتی ایران بود گفت:<ref>تلویزیون دولتی ایران - ۲۵ اسفند ۱۳۷۸</ref> <blockquote>«در اوایل انقلاب شاید حدود ۵۰۰ هزار میلیشیا گروههای تروریستی در کشور سامان داده بودند.»</blockquote>اکبر گنجی هم در این رابطه میگوید:<blockquote>«گروههایی بود که رهبری استثنایی و کاریزمایی امام خمینی را قبول کرده بودند. جبهه دوم متشکل از شخصیتها و گروههای سیاسی بود که با رهبری امام در دوران تأسیس دولت مسئله داشتند… فرقه رجوی در رأس این سازمانهای تروریستی قرار داشت… و با پشتیبانی پانصد هزار میلیشیا که در سراسر ایران سازماندهی کرده بودند، میتوانند هسته اصلی نیروهای جبهه اول را که در حول و حوش امام قرار دارند، قلع و قمع کرده و جمهوری خلقشان را برقرار کنند.»<ref>روزنامه عصر آزادگان تاریخ ۱۴ دی ۱۳۷۸</ref></blockquote>تیراژ نشریه مجاهد ارگان رسمی سازمان مجاهدین خلق ایران را هم شاید بتوان شاخصی برای رشد این سازمان دانست، شمارگان این نشریه تا ۶۰۰ هزار نسخه هم رسید که برای جمعیت ۳۶ میلیون نفری آن زمان ایران عدد بزرگی محسوب میشد. | ||
== آغاز مبارزه مسلحانه == | == آغاز مبارزه مسلحانه == | ||
روز ۳۰ خرداد | [[پرونده:تظاهرات نیم میلیون نفری در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰.jpg|alt=تظاهرات نیم میلیون نفری از اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰|بندانگشتی|تظاهرات نیم میلیون نفری مردم تهران در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰]]روز [[تظاهرات ۳۰ خرداد ۱۳۶۰|۳۰ خرداد ۱۳۶۰]]، پس از یک دوره ۲ و نیم ساله احتراز از درگیری و فعالیت مسالمتآمیز، نسبت به سرکوب آزادیها توسط خمینی فراخوان به تظاهرات دادند. این تظاهرات که حدود نیم میلیون نفر در تهران در آن شرکت جسته بودند با حکم اعلام شدهی مستقیم [[روحالله خمینی|خمینی]] از رادیو به گلوله بسته شد. مجاهدین این روز را پایان مبارزه مسالمتآمیز و آغاز مقاومت سراسری علیه [[روحالله خمینی|خمینی]] اعلام کردند. | ||
=== پیشینه === | === پیشینه === | ||
خط ۴۱۱: | خط ۳۹۰: | ||
از سال ۵۷ تا ۳۰ خرداد ۶۰ نزدیک به ۷۰ نفر از اعضا وهواداران سازمان مجاهدین خلق در حملات نیروها و هواداران حکومت کشته و هزاران نفر مجروح شدند. | از سال ۵۷ تا ۳۰ خرداد ۶۰ نزدیک به ۷۰ نفر از اعضا وهواداران سازمان مجاهدین خلق در حملات نیروها و هواداران حکومت کشته و هزاران نفر مجروح شدند. | ||
احمد خمینی پسر [[روحالله خمینی|خمینی]] هم در خرداد ماه ۱۳۵۹ در نامهای به مجلس به پدیدهٔ چماقداری که همان حملات به میتنگها و تجمعات سازمان مجاهدین خلق ایران بود اعتراض کرد، وی نوشت:<blockquote>«چماقداری باید هرچه زودتر ریشهکن شود، نمیدانم چرا مسئولین مملکتی در این باره هیچ نمیگویند و چرا چماقداران را دستگیر نمیکنند و در مقابل مردم ستمدیده ما که تازه از یوغ چماقداران رژیم پهلوی نجات پیدا کردند محاکمه نمیکنند؟ چرا در این زمینه ساکتند؟ | احمد خمینی پسر [[روحالله خمینی|خمینی]] هم در خرداد ماه ۱۳۵۹ در نامهای به مجلس به پدیدهٔ چماقداری که همان حملات به میتنگها و تجمعات سازمان مجاهدین خلق ایران بود اعتراض کرد، وی نوشت:<blockquote>«چماقداری باید هرچه زودتر ریشهکن شود، نمیدانم چرا مسئولین مملکتی در این باره هیچ نمیگویند و چرا چماقداران را دستگیر نمیکنند و در مقابل مردم ستمدیده ما که تازه از یوغ چماقداران رژیم پهلوی نجات پیدا کردند محاکمه نمیکنند؟ چرا در این زمینه ساکتند؟ بهخدا تاریخ دربارهٔ آنان بدقضاوت خواهد کرد.»</blockquote>در زمینه فعالیتهای مجاهدین و مشکلاتی که با آن روبرو بودند یک پژوهشگر آمریکایی نوشت:<blockquote>«در بهمن ۵۸ (یعنی فقط یکسال پس از انقلاب) ۶۰ هزار نسخه از نشریهٔ مجاهد توقیف و سوزانده شد.» <ref>شائول بخاش - کتاب «حکومت آیتاللهها» صفحهٔ ۱۲۳</ref></blockquote>روزنامه لوموند در خرداد ۱۳۵۹ نوشت: «بنا به گفتهٔ ناظران، اوضاع در شرایط کنونی، انتخاب بین سازش یا جنگ داخلی است.» | ||
هر روز مجاهدین از فشارهای حکومت علیه هوادارانشان شکایت میکردند؛ اما نتوانستند کاری از پیش ببرند. [[روحالله خمینی|خمینی]] در ۴ تیر ۱۳۵۹ در دیدار با «اعضای شوراهای اسلامی کارگران» گفت:<blockquote>«ممکن است من هی بگویم اسلام و هی بگویم فدایی اسلام و فدایی خلق و هی بگویم مجاهد اسلام و مجاهد خلق، این حرفها را بزنم، لاکن وقتی به اعمال من شما ملاحظه میکنید، که از اول من مخالفت کردم… دشمن ما نه در آمریکا، نه در شوروی و نه در کردستان است، بلکه در همینجا در مقابل چشمهای ما، در همین تهران است… منافقها بدتر از کفارند، ما سوره منافقین داریم سورهٔ کفار نداریم!»</blockquote>[[روحالله خمینی|خمینی]] در همین سخنرانی در رابطه با بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق ایران هم گفته بود:<ref>داستان سفر پنجاه ساله- نوشته عبدالعلی معصومی- صفحهٔ ۱۳۳</ref><blockquote>«اگر یک دزدی را یک جایی کشتند و از طایفه شما بود آن وقت شما میشوید انقلابی؟»</blockquote>این صحبتها از عمق اختلاف و دشمنی بین [[روحالله خمینی|خمینی]] و سازمان مجاهدین خلق ایران پرده برمیداشت. بعد از این موضعگیری صریح [[روحالله خمینی|خمینی]]، سازمان مجاهدین خلق ایران تصمیم گرفت که دفاتر و ستادهایش را تعطیل کند، مهدی ابریشمچی از مسؤلین سازمان مجاهدین خلق ایران در این زمینه گفت:<ref>داستان سفر پنجاه ساله- نوشته عبدالعلی معصومی</ref><blockquote>«بعد از حمله آشکار خمینی، دو راه در مقابل ما وجود داشت، یکی این که، همانجا وارد درگیری با ارتجاع بشویم، دیگر این که، فرصت را برای یک دوران کار سیاسی که هنوز به انتها نرسیده بود، با شکل و فرم جدید، غنیمت بشماریم».</blockquote>سازمان مجاهدین با شعار «ستادها را به میان مردم منتقل کنیم» دفاتر و ستادهایش را تعطیل کرد.[[پرونده:300px-Ghafari in 30 khordad 1360 fb67fe3a5ac3ebc2ad59fb323dc5c527.png|بندانگشتی| | |||
هادی غفاری مسلح در سرکوب تظاهرات ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ | |||
]]در آخرین روز شهریور ۱۳۵۹ جنگ ایران و عراق شروع شد، رویدادی که موقتاً کشاکش بین حکومت و سازمان مجاهدین را منجمد کرد، جنگ رویدادی نبود که نیروهای سیاسی بتوانند به سادگی از کنار آن بگذرند، سازمان مجاهدین هم از کادرها و هوادارانش خواست که به جبهههای جنگ رفته و از خاک ایران دفاع کنند، به این ترتیب بخشی از اعضای سازمان مجاهدین به جبهههای جنگ رفتند، اما حکومت این موضوع را برنتابید و در آبان ۱۳۵۹ دادستانی انقلاب آبادان طی حکمی خواستار خروج گروههای سیاسی از جمله مجاهدین خلق از شهر آبادان شد و برای خروج آنها یک ضربالاجل ۲۴ ساعته در نظر گرفت. | |||
هر روز مجاهدین از فشارهای حکومت علیه هوادارانشان شکایت | |||
در آخرین روز شهریور ۱۳۵۹ جنگ ایران و عراق شروع شد، رویدادی که موقتاً کشاکش بین حکومت و سازمان مجاهدین را منجمد کرد، جنگ رویدادی نبود که نیروهای سیاسی بتوانند به سادگی از کنار آن بگذرند، سازمان مجاهدین هم از کادرها و هوادارانش خواست که به جبهههای جنگ رفته و از خاک ایران دفاع کنند، به این ترتیب بخشی از اعضای سازمان مجاهدین به جبهههای جنگ رفتند، اما حکومت این موضوع را برنتابید و در آبان ۱۳۵۹ دادستانی انقلاب آبادان طی حکمی خواستار خروج گروههای سیاسی از جمله مجاهدین خلق از شهر آبادان شد و برای خروج آنها یک ضربالاجل ۲۴ ساعته در نظر گرفت. | |||
به این ترتیب موضوعی که انتظار میرفت شاید بتواند نقطه اشتراک بین حکومت و سازمان مجاهدین باشد، به نقطهٔ تقابل کشیدهشد. | به این ترتیب موضوعی که انتظار میرفت شاید بتواند نقطه اشتراک بین حکومت و سازمان مجاهدین باشد، به نقطهٔ تقابل کشیدهشد. | ||
سازمان مجاهدین خلق در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۰ نامه سرگشادهای به [[روحالله خمینی|خمینی]] نوشت و در آن شکایات خودش را مطرح نمود، [[روحالله خمینی|خمینی]] هم در تاریخ ۶ خرداد ۱۳۶۰ در یک سخنرانی پاسخ مجاهدین را اینگونه داد:<blockquote>«غلط میکنی قانون را قبول نداری! قانون تو را قبول ندارد. باید قانون را قبول کنی! ولو خلاف رأی شما باشد، برای اینکه میزان اکثریت است و شورای نگهبان و.. اگر میخواهید از صحنه بیرونتان نکنند، بپذیرید قانون را… به جای نطق و نامهٔ سرگشاده و از این مزخرفات، برگردید به اسلام! وگرنه منزوی میشوید!»</blockquote>ارواند آبراهامیان یک تاریخنویس ارمنی- آمریکایی که زاده ایران است در خصوص دستگیریهای قبل از ۳۰ خرداد مینویسد: | سازمان مجاهدین خلق در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۰ نامه سرگشادهای به [[روحالله خمینی|خمینی]] نوشت و در آن شکایات خودش را مطرح نمود، [[روحالله خمینی|خمینی]] هم در تاریخ ۶ خرداد ۱۳۶۰ در یک سخنرانی پاسخ مجاهدین را اینگونه داد:<blockquote>«غلط میکنی قانون را قبول نداری! قانون تو را قبول ندارد. باید قانون را قبول کنی! ولو خلاف رأی شما باشد، برای اینکه میزان اکثریت است و شورای نگهبان و.. اگر میخواهید از صحنه بیرونتان نکنند، بپذیرید قانون را… به جای نطق و نامهٔ سرگشاده و از این مزخرفات، برگردید به اسلام! وگرنه منزوی میشوید!»</blockquote>ارواند آبراهامیان یک تاریخنویس ارمنی- آمریکایی که زاده ایران است در خصوص دستگیریهای قبل از ۳۰ خرداد مینویسد: | ||
<blockquote>«در اوایل خرداد ۶۰ زندانها ـ بهخصوص در تهران، شهرهای مرکزی و شهرهای حومهٔ دریای خزر (شهرهای شمال)، بیش از ۱۱۸۰ تن از مجاهدین بازداشت شدهبودند»</blockquote>در این دوران، ابوالحسن بنیصدر رئیس جمهور وقت هم از جانب گروههای تندرو تحت فشار بود، نوار حسن آیت از اعضای حزب جمهوری اسلامی، انعکاس زیادی در سطح جامعه داشت، وی در این نوار گفته بود:<blockquote>«ما توی این قانون آمدیم فرمانده کل قوا را دادهایم به رهبر، اگر آن بیاید او را نمایندهٔ خودش بکند این اصل نیست، هر وقت خواست میتواند ازش بگیرد، اختیارات کامل را هم که دادیم به مجلس، رئیس جمهور فقط میتواند مدال بدهد و مدال بگیرد و سفرا را به حضور بپذیرد… هیچ کاری نمیتواند بکند، یعنی هر چه بخواهد سرو صدا کند باعث میشود روز به روز ضعیفتر شود.»</blockquote>این اظهارات نشان میداد که [[روحالله خمینی|خمینی]] قصد دارد حکومت خودش را یکپایه کند و بنیصدر را هم کنار بزند، در عمل هم ابتدا او را از فرماندهی کل قوا عزل کرد و سپس عدم کفایت سیاسی او برای ریاست جمهوری را در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ در مجلس خودش به تصویب رساند و او را برکنار کرد. مجاهدین خلق برکناری بنیصدر را پایان فضای باز سیاسی میدیدند و از این جنبه برایشان اهمیت خاصی داشت. | |||
<blockquote>«در اوایل خرداد ۶۰ زندانها ـ بهخصوص در تهران، شهرهای مرکزی و شهرهای حومهٔ دریای خزر (شهرهای شمال)، بیش از ۱۱۸۰ تن از مجاهدین بازداشت شدهبودند»</blockquote>در این دوران، ابوالحسن بنیصدر رئیس جمهور وقت هم از جانب گروههای تندرو تحت فشار بود، نوار حسن آیت از اعضای حزب جمهوری اسلامی، انعکاس زیادی در سطح جامعه داشت، وی در این نوار گفته بود:<blockquote>«ما توی این قانون آمدیم فرمانده کل قوا را دادهایم به رهبر، اگر آن بیاید او را نمایندهٔ خودش بکند این اصل نیست، هر وقت خواست میتواند ازش بگیرد، اختیارات کامل را هم که دادیم به مجلس، رئیس جمهور فقط میتواند مدال بدهد و مدال بگیرد و سفرا را به حضور بپذیرد… هیچ کاری نمیتواند بکند، یعنی هر چه بخواهد سرو صدا کند باعث میشود روز به روز ضعیفتر | |||
ماجرای برکناری بنیصدر از روز ۲۶ خرداد ۱۳۶۰ آغاز شد، و معلوم بود که چند روز دیگر عملی خواهد شد، به عقیدهٔ مجاهدین در این چند روز هنوز امکان تجمع و فعالیت سیاسی بود، آنها روز ۳۰ خرداد را برای تجمع خود در نظر گرفتند. در این روز نیممیلیون نفر از مردم تهران به خیابانها ریختند، تظاهرات از ساعت ۴ بعد از ظهر از تقاطع ولیعصر (مصدق)- انقلاب آغاز شد، اما این تظاهرات مسالمتآمیز به گلوله بسته شد و تعدادی کشته و مجروح و بازداشت شدند. | ماجرای برکناری بنیصدر از روز ۲۶ خرداد ۱۳۶۰ آغاز شد، و معلوم بود که چند روز دیگر عملی خواهد شد، به عقیدهٔ مجاهدین در این چند روز هنوز امکان تجمع و فعالیت سیاسی بود، آنها روز ۳۰ خرداد را برای تجمع خود در نظر گرفتند. در این روز نیممیلیون نفر از مردم تهران به خیابانها ریختند، تظاهرات از ساعت ۴ بعد از ظهر از تقاطع ولیعصر (مصدق)- انقلاب آغاز شد، اما این تظاهرات مسالمتآمیز به گلوله بسته شد و تعدادی کشته و مجروح و بازداشت شدند. | ||
ارواند آبراهامیان در خصوص تظاهرات ۳۰ خرداد مینویسد:<ref>ارواند آبراهامیان کتاب «مجاهدین ایران» صفحات ۲۱۸–۲۱۹</ref><blockquote>«جمعیت زیادی در بسیاری شهرها ظاهر شدند… در تظاهرات تهران بیش از ۵۰۰ هزار نفر شرکت کرده بودند… اخطار علیه تظاهرات بهطور مستمر از شبکهٔ رادیو تلویزیون پخش میشد… اعلام کردند تظاهرکنندگان محارب با خدا محسوب میشوند. حزباللهیها مسلح شده و با کامیونها آورده شده بودند… به پاسداران دستور شلیک دادند. تنها در محدودهٔ دانشگاه تهران ۵۰ کشته، ۲۰۰ زخمی و ۱۰۰۰نفر دستگیر شدند. مسئول زندان اوین با خوشحالی اعلام کرد جوخههای اعدام ۲۳ تظاهر کننده، از جمله چند دختر نوجوان را اعدام کردهاند. دوران ترور آغاز شده بود». </blockquote>در روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ تعدادی از دستگیرشدگان بدون احراز هویت اعدام شدند و دادستانی انقلاب با انتشار عکس آنها از والدینشان خواست که اجسادشان را تحویل بگیرد. | ارواند آبراهامیان در خصوص تظاهرات ۳۰ خرداد مینویسد:<ref>ارواند آبراهامیان کتاب «مجاهدین ایران» صفحات ۲۱۸–۲۱۹</ref><blockquote>«جمعیت زیادی در بسیاری شهرها ظاهر شدند… در تظاهرات تهران بیش از ۵۰۰ هزار نفر شرکت کرده بودند… اخطار علیه تظاهرات بهطور مستمر از شبکهٔ رادیو تلویزیون پخش میشد… اعلام کردند تظاهرکنندگان محارب با خدا محسوب میشوند. حزباللهیها مسلح شده و با کامیونها آورده شده بودند… به پاسداران دستور شلیک دادند. تنها در محدودهٔ دانشگاه تهران ۵۰ کشته، ۲۰۰ زخمی و ۱۰۰۰نفر دستگیر شدند. مسئول زندان اوین با خوشحالی اعلام کرد جوخههای اعدام ۲۳ تظاهر کننده، از جمله چند دختر نوجوان را اعدام کردهاند. دوران ترور آغاز شده بود». </blockquote>[[پرونده:دستگیرشدگانی که بدون احراز هویت اعدام شدند-۳۰ خرداد۱۳۶۰.jpg|بندانگشتی|دستگیرشدگانی که بدون احراز هویت اعدام شدند-۳۰ خرداد۱۳۶۰|جایگزین=دستگیرشدگان هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰]]در روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ تعدادی از دستگیرشدگان بدون احراز هویت اعدام شدند و دادستانی انقلاب با انتشار عکس آنها از والدینشان خواست که اجسادشان را تحویل بگیرد. | ||
به این ترتیب سازمان مجاهدین خلق ایران وارد یک رویارویی نظامی با حاکمیت [[روحالله خمینی|خمینی]] شد. | به این ترتیب سازمان مجاهدین خلق ایران وارد یک رویارویی نظامی با حاکمیت [[روحالله خمینی|خمینی]] شد. | ||
=== جانباختگان دوران فعالیت سیاسی === | === جانباختگان دوران فعالیت سیاسی === | ||
۶ اردیبشهشت ۶۰ امیر ارگنجی را در رشت ربودند و پس از شکنجههای فراوان، سنگی به پای او بستند و او را داخل نایلون گذاشته و به آب انداختند. ۱۰روز بعد کارگران هنگام لایروبی دریچه سد باریک او را کشف کردند. | * روز جمعه ۲۸دی ۱۳۵۸ عباس عمانی، کارگر زحمتکشی که مشغول چسباندن پوسترهای تبلیغات انتخاباتی مجاهدین بود را با ضربههای چماق کشتند. در این ایام هر کتابفروشی و کیوسکی را که نشانی از مجاهدین داشت به آتش کشیدند. هیچ رحمی در کار نبود. در قائمشهر حتی به بیماران و بیمارستانها حمله کردند. | ||
* دوم اسفند ۵۸ کارکنان بیمارستان نوشتند: «ما کارکنان بیمارستان شیروخورشید قائمشهر بهعلت تجاوز پاسداران به حریم بیمارستان و انداختن گاز اشکآور به داخل بیمارستان و تیراندازیهای ممتد در اطراف نردههای بیمارستان که باعث ناراحتی بیماران بستری در بخشهای مختلف حتی بخش کودکان و نوزادان که نزدیک به خفهشدن عدهیی از کودکان و نوزادان شدهبود، تا رسیدگی کامل از طرف مسئولان شهری و تأمین مصونیت بیماران از وقایع فوق به کمکاری خود ادامه میدهیم». | |||
هفتم اردیبهشت ۶۰ در جریان تظاهرات مسالمتآمیز مادران در تهران که در اعتراض به موج جدید سرکوب انجام شد، دو نوجوان هوادار مجاهدین، فاطمه رحیمی و سمیه نقره خواجا در قائمشهر کشته شدند. | * همین روز در جریان حمله پاسداران و چماقداران به مردم، عینالله پورعلی (معلم روستای مشکآباد) در اثر ضربات چماقداران و پاسداران جان باخت. | ||
* در فروردین ۵۹ چشم پروین صادقی دختر نشریهفروش را در ترمینال خزانه تهران کور کردند. | |||
شهرام اسماعیلی در آمل ترور شد. | * ۳۰فروردین ۵۹ نسرین رستمی را در شیراز با شلیک گلوله از پای درآوردند. | ||
* در ۹ اردیبهشت ۵۹ نوجوانی به اسم جلیل مرادپور را در درگز در حالی کشتند که مشغول فروش نشریه مجاهد، ارگان رسمی سازمان مجاهدین خلق ایران بود. | |||
ودود پیراهنی دانشآموز ۱۶ساله و خلیل اجاقی کارگر زحمتکش به ضرب گلوله به خاک افتادند. | * در همین ایام احمد گنجهای را در خیابان تختی رشت به جرم دفاع از آزادی کشتند. | ||
* همزمان بیش از ۶۰مورد حمله و هجوم و تخریب و آتشسوزی علیه فروشندگان نشریه مجاهد و افراد و کتابفروشیهای هوادار سازمان مجاهدین در اصفهان انجام شد. | |||
فاطمه کریمی دانشآموز ۱۷ساله را در کرج شرحه شرحه کردند. | * روز ۱۴اردیبهشت ۵۹ یک درجهدار ارتشی به نام سیاوش شمس را در اصفهان به جرم حمایت از یک نشریهفروش مجاهد که مورد حمله چماقداران قرار گرفته بود از پای درآوردند و روز بعد یکی از روزنامههای محلی به نام حرکت (۱۵اردیبهشت ۵۹) خطاب به مقامات شهر اصفهان نوشت: «هر روز مراسم جشن کتابسوزان در شهر شما برقرار است. هر روز به یک گروه و دستهیی در روز روشن حمله میشود و با چاقوکشی قانون اساسی جمهوری اسلامی را به هیچ میگیرند. تاکنون چندین قتل در اصفهان انجام شده اما... و شما تاکنون حتی اعلامیهیی مبنی بر تقبیح چنین اعمالی ندادهاید...». | ||
* هفتم خرداد ۵۹ احد عزیزی، معلم روستا، در جریان حمله چماقداران در اردبیل به ضرب گلوله ژ۳ مجروح شد و ۲روز بعد درگذشت. | |||
همچنین عباس فرمانبردار را در قائمشهر، منصور سایانی را بر مزار صنم قریشی و علی فتح کریمی را در شهرکرد بهخاطر دفاع از آزادی کشتند. | * سحرگاه ۱۹خرداد ۵۹ در خیابان شیروخورشید تهران گروهی از افراد مسلح، ناصر محمدی دانشآموز ۱۸ساله را با ضرب گلوله _به چشم و سرش_ از پای درآوردند. | ||
* روز پنجشنبه ۲۲خرداد ۵۹ در پایان مراسم بزرگداشت؛ ناصر محمدی، احد عزیزی، سیاوش شمس، جلیل رادپور، احمد گنجی، شکرالله مشکینفام، رضا حامدی و عینالله پورعلی، مجاهد دیگری به نام «مصطفی ذاکری» در تهران روز ۲۲خرداد در امجدیه تهران در جریان سخنرانی «چه باید کرد» مسعود رجوی با شلیک مستقیم به کاروان جانباختگان پیوست. | |||
سکینه چاقوساز، مادری که در تبریز از آزادی میگفت و بر اثر حمله چماقداران بهشدت زخمی شده بود در ۳۰ اردیبهشت ۶۰ جان باخت...<ref>وبسایت [https://article.mojahedin.org/i/%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D9%87%D9%87 سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref> | * ۲۴خرداد ۵۹ حسین سالارمحمدی در آمل و اردشیر خانی در رودسر در بیمارستان جان باختند. | ||
* داود سلیمانی و حمیدرضا رضایی که از هواداران جوان مجاهدین بودند با دشنه به قتل رساندند. | |||
* سیما صباغ خوشکار، دانشآموز ۱۵ساله، از آخرین جانباختهی سال ۱۳۵۹ در اسفندماه در لاهیجان به خاک افتاد. | |||
* روز ۶ فروردین ۶۰ اصغر اخوان قدس که در بازداشت سپاه پاسداران در قزوین بود به ضرب گلوله در سلول به خاک افتاد. | |||
* صنم قریشی در بندرعباس به ضرب گلوله در روز روشن در خونش غلطید و کارگر زحمتکش خیرالله اقبالینژاد در رامسر به ضرب گلولههای مسلسل که به قلب و کمرش شلیک کردند جان باخت. | |||
* چند روز بعد اصغر فلاحی توسط قمهکشان شناختهشده حکومتی شرحه شرحه شد. | |||
* و تیمور طالش شریفی را که مشغول نصب تراکت و اعلامیهی جان باختن خیرالله اقبالینژاد بود به گلوله بستند. | |||
* ۶ اردیبشهشت ۶۰ امیر ارگنجی را در رشت ربودند و پس از شکنجههای فراوان، سنگی به پای او بستند و او را داخل نایلون گذاشته و به آب انداختند. ۱۰روز بعد کارگران هنگام لایروبی دریچه سد باریک او را کشف کردند. | |||
* هفتم اردیبهشت ۶۰ در جریان تظاهرات مسالمتآمیز مادران در تهران که در اعتراض به موج جدید سرکوب انجام شد، دو نوجوان هوادار مجاهدین، فاطمه رحیمی و سمیه نقره خواجا در قائمشهر کشته شدند. | |||
* شهرام اسماعیلی در آمل ترور شد. | |||
* ودود پیراهنی دانشآموز ۱۶ساله و خلیل اجاقی کارگر زحمتکش به ضرب گلوله به خاک افتادند. | |||
* فاطمه کریمی دانشآموز ۱۷ساله را در کرج شرحه شرحه کردند. | |||
* همچنین عباس فرمانبردار را در قائمشهر، منصور سایانی را بر مزار صنم قریشی و علی فتح کریمی را در شهرکرد بهخاطر دفاع از آزادی کشتند. | |||
* سکینه چاقوساز، مادری که در تبریز از آزادی میگفت و بر اثر حمله چماقداران بهشدت زخمی شده بود در ۳۰ اردیبهشت ۶۰ جان باخت...<ref>وبسایت [https://article.mojahedin.org/i/%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D9%87%D9%87 سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref> | |||
== تشکیل شورای ملی مقاومت == | == تشکیل شورای ملی مقاومت == | ||
روز ۳۰ تیرماه ۱۳۶۰ مسعود رجوی [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] را به مثابه شورایی برای اتحاد کلیه نیروها علیه خمینی در تهران تأسیس کرد، چند روز بعد یعنی روز ۷ مرداد ۱۳۶۰ مسعود رجوی به همراه ابوالحسن بنیصدر از پایگاه یکم شکاری تهران به فرانسه پرواز نمود. | [[پرونده:مسعود-رجوی-و-سرهنگ-معزی-در-فرودگاه-اورلی.jpg|بندانگشتی|مسعود رجوی و سرهنگ خلبان بهزاد معزی در فرودگاه اورلی پاریس]] | ||
روز ۳۰ تیرماه ۱۳۶۰ مسعود رجوی [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] را به مثابه شورایی برای اتحاد کلیه نیروها علیه خمینی در تهران تأسیس کرد، چند روز بعد یعنی روز ۷ مرداد ۱۳۶۰ مسعود رجوی به همراه [[ابوالحسن بنیصدر]] از پایگاه یکم شکاری تهران به فرانسه پرواز نمود. | |||
خلبانی این پرواز را بهزاد معزی خلبان اختصاصی محمدرضا شاه به عهده داشت. این پرواز نقش مؤثری در بینالمللی شدن شورای ملی مقاومت داشت. از جمله تمامی خبرگزاریها | خلبانی این پرواز را [[سرهنگ خلبان بهزاد معزی|سرهنگ بهزاد معزی]]، خلبان اختصاصی [[محمدرضا پهلوی|محمدرضا شاه]] به عهده داشت. این پرواز نقش مؤثری در بینالمللی شدن [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] داشت. از جمله تمامی خبرگزاریها آنرا گزارش کرده و کلود شسون وزیرخارجه فرانسه در فرودگاه پاریس به هنگام فرود آن، حضور پیدا کرد. | ||
محل اقامت مسعود رجوی در شمال پاریس در اورسواواز در خانه برادرش دکتر صالح رجوی بود که مورد توجه و مراجعه خبرنگاران و مقامهای سیاسی فرانسوی و دیگر کشورها قرار گرفت. | محل اقامت مسعود رجوی در شمال پاریس در اورسواواز در خانه برادرش دکتر صالح رجوی بود که مورد توجه و مراجعه خبرنگاران و مقامهای سیاسی فرانسوی و دیگر کشورها قرار گرفت. | ||
مسعود رجوی در خصوص تأسیس [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] میگوید:<blockquote>«تیر ۱۳۶۰ در تهران، ماهی پر از رنج و خون بود. هر شب تا صبح، پای بیسیمها و «صامت» بودیم و اخبار | مسعود رجوی در خصوص تأسیس [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] میگوید:<blockquote>«تیر ۱۳۶۰ در تهران، ماهی پر از رنج و خون بود. هر شب تا صبح، پای بیسیمها و «صامت» بودیم و اخبار درگیریهای مسلّحانه بین مجاهدین و پاسداران ارتجاع را در سراسر شهر دنبال میکردیم. اعدامهای اوین هم لاینقطع ادامه داشت. علاوه بر اینها، سیل خبرهای شهرستانها و درگیریهای سراسر کشور هم جریان داشت. بهراستی روزگار آزمایش فرارسیده بود. بهخصوص که از ۳۰ خرداد ـ که ارتجاع قهّار خمینی تیغ کشیده بود ـ دیگر هرچه به اطراف مینگریستی، خبری از مدعیان پیشین نبود. «مهیبترین» نیروی ارتجاعی تاریخ ایران همچون دیو تنوره میکشید. مشروعیت مذهبی و قدرت سیاسی و قانونی و مشروعیت ربوده شدهٔ ناشی از انقلاب ضدسلطنتی را یک جا با هم یدک میکشید و حق حاکمیت مردم را به تمام و کمال با قانون اساسی ولایت فقیه قبضه کرده بود. | ||
[[پرونده:جلسه شورای ملی مقاومت ایران.JPG|alt=جلسه شورای ملی مقاومت ایران با محوریت سازمان مجاهدین خلق ایران |بندانگشتی|392x392پیکسل|جلسه شورای ملی مقاومت ایران]] | |||
متقابلاً من عمد داشتم که اطلاعیهٔ تأسیس [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] ایران در برابر «مجلس شورای اسلامی» خمینی و در برابر کل رژیم ارتجاعی، دقیقاً در روز ۳۰ تیر در تهران و شهرستانها به طور همزمان منتشر گردد و همینطور هم شد. خمینی از [[شیخ فضلالله نوری|شیخ فضلالله]] و [[سید ابوالقاسم کاشانی|کاشانی]] نسب برده بود؛ و در برابر او، مقاومت ایران هم میباید اصل و نسب تاریخی خود را اعلام مینمود.»<ref>داستان سفر پنجاه ساله- نوشته عبدالعلی معصومی- صفحهٔ ۱۸۷</ref></blockquote>[[پرونده:جلسه شورای ملی مقاومت ایران.JPG|alt=جلسه شورای ملی مقاومت ایران با محوریت سازمان مجاهدین خلق ایران |بندانگشتی|392x392پیکسل|جلسه شورای ملی مقاومت ایران]] | |||
=== طرحها و مصوبات شورا === | === طرحها و مصوبات شورا === | ||
خط ۵۱۰: | خط ۴۵۹: | ||
* طرح آزادیها و حقوق زنان | * طرح آزادیها و حقوق زنان | ||
* در سال ۱۳۷۲ به پیشنهاد مسئول شورا، شیروخورشید، نشان باستانی ایرانیان بهعنوان آرم رسمی شورا مورد تصویب قرار گرفت و پرچم سه رنگ ایران به آن مزین شد. | * در سال ۱۳۷۲ به پیشنهاد مسئول شورا، شیروخورشید، نشان باستانی ایرانیان بهعنوان آرم رسمی شورا مورد تصویب قرار گرفت و پرچم سه رنگ ایران به آن مزین شد. | ||
* در سال ۱۳۷۲ شورای ملی مقاومت به اتفاق آراء مریم رجوی را به عنوان رئیس جمهور دوران انتقال برگزید. | * در سال ۱۳۷۲ شورای ملی مقاومت به اتفاق آراء [[مریم رجوی]] را به عنوان رئیس جمهور دوران انتقال برگزید. | ||
* در سال ۱۳۸۱ شورا، طرح جبهه همبستگی ملی برای سرنگونی استبداد مذهبی را اعلام کرد؛ و در چارچوب این جبهه آمادگی خود را برای همکاری با دیگر نیروهای سیاسی ابراز نمود. | * در سال ۱۳۸۱ شورا، طرح جبهه همبستگی ملی برای سرنگونی استبداد مذهبی را اعلام کرد؛ و در چارچوب این جبهه آمادگی خود را برای همکاری با دیگر نیروهای سیاسی ابراز نمود. | ||
جبهه همبستگی ملی، نیروهای جمهوریخواهی را که با التزام به نفی کامل نظام ولایت فقیه و همه جناحها و دستهبندیهای درونی آن، برای استقرار یک نظام سیاسی دموکراتیک و مستقل و مبتنی بر جدایی دین از دولت مبارزه میکنند، در برمیگیرد. | جبهه همبستگی ملی، نیروهای جمهوریخواهی را که با التزام به نفی کامل نظام ولایت فقیه و همه جناحها و دستهبندیهای درونی آن، برای استقرار یک نظام سیاسی دموکراتیک و مستقل و مبتنی بر جدایی دین از دولت مبارزه میکنند، در برمیگیرد. |
ویرایش