۸٬۸۰۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: برگرداندهشده ویرایشگر دیداری |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: برگرداندهشده ویرایشگر دیداری |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
خانواده منوچهر فلاح در واکنش به بیخبری و وضعیت او، دست به تجمعات اعتراضی زدهاند. پس از ماهها عدم دسترسی به اطلاعات، آنها در تیر ۱۴۰۴ در مقابل [[زندان اوین]] گرد هم آمدند تا خواستار روشن شدن وضعیت او شوند.<ref name=":7" /> این تجمع با حضور نزدیکان، فعالان مدنی، و حامیان حقوق بشر همراه بود و با شعارهایی مانند «آزادی برای منوچهر» و «نقض حقوق را متوقف کنید» برگزار شد.<ref name=":11" /> نیروهای امنیتی با استفاده از گاز اشکآور و بازداشت موقت برخی معترضان، از جمله یکی از بستگان، این گردهمایی را سرکوب کردند.<ref name=":12" /> این اقدامات نشاندهنده تلاش خانواده برای جلب توجه عمومی و بینالمللی به وضعیت فلاح است. | خانواده منوچهر فلاح در واکنش به بیخبری و وضعیت او، دست به تجمعات اعتراضی زدهاند. پس از ماهها عدم دسترسی به اطلاعات، آنها در تیر ۱۴۰۴ در مقابل [[زندان اوین]] گرد هم آمدند تا خواستار روشن شدن وضعیت او شوند.<ref name=":7" /> این تجمع با حضور نزدیکان، فعالان مدنی، و حامیان حقوق بشر همراه بود و با شعارهایی مانند «آزادی برای منوچهر» و «نقض حقوق را متوقف کنید» برگزار شد.<ref name=":11" /> نیروهای امنیتی با استفاده از گاز اشکآور و بازداشت موقت برخی معترضان، از جمله یکی از بستگان، این گردهمایی را سرکوب کردند.<ref name=":12" /> این اقدامات نشاندهنده تلاش خانواده برای جلب توجه عمومی و بینالمللی به وضعیت فلاح است. | ||
یکی از جنبههای عاطفی این پرونده، نامهای است که فلاح از زندان لاکان به دخترش عسل نوشته است. این نامه که در سالروز ۱۶ سالگی عسل | یکی از جنبههای عاطفی این پرونده، نامهای است که منوچهر فلاح از زندان لاکان به دخترش عسل نوشته است. این نامه که در سالروز ۱۶ سالگی عسل نگاشته شد، بیانگر رنجها و احساسات او در زندان است. این سند عاطفی، توجه زیادی را به شرایط انسانی فلاح جلب کرده و بار روانی وضعیت او را برجسته کرده است. | ||
در مجموع، پرونده منوچهر فلاح نمونهای از [[سرکوب در ایران|سرکوب سیستماتیک]] فعالان مدنی در ایران است. از دستگیریهای مکرر و شکنجه در زندان لاکان گرفته تا محاکمههای غیرشفاف و محرومیت از حقوق اولیه، این پرونده نقضهای گسترده حقوق بشر را نشان میدهد.<ref name=":3" /> واکنشهای بینالمللی و تلاشهای خانواده، هرچند با مقاومت مواجه شده، بیانگر امید به تغییر وضعیت اوست.<ref name=":8" /><ref name=":9" /> | === نامه منوچهر فلاح به دخترش === | ||
<blockquote>عسل عزیزم | |||
روزی خورشید آزادی در این سرزمین طلوع خواهد کرد که بهایی سنگین برای آن پرداخته شود؛ و این بار قرعهی این بها به نام من افتاده است. بدان که امید همیشه زنده است و روزی میهنمان از بند ظلم و ستم رهایی خواهد یافت. | |||
عسل عزیزم | |||
روزی که برای نخستین بار چشمانت را گشودی گویی جهان برای من روشن تر شد. | |||
نخستین گریههایت لبخندهای کودکانهات آن لحظه که زبان گشودی و «بابا» گفتی نخستین قدمهایت و حتی زمین خوردنهایت همه و همه برای من معنای زندگی شدند. دیدن تو در هر لحظه امید و عشق را در دلم زنده میکرد. | |||
اکنون شانزده ساله شدهای بزرگ شدهای و در آستانهی ورود به دنیای تازهای ایستادهای در حالی که سرزمینمان در زمستانی سخت و تاریک فرو رفته است. و من اینجا در زندان لاکان از پس میلههای سرد چشم انتظار تو هستم. | |||
دختر عزیزم | |||
شاید بارها این پرسش در ذهنت نقش بسته باشد که چرا پدر من؟ مگر او چه کرده که باید در زندان باشد؟ | |||
عسل جان مرا به جرمی که مرتکب نشدهام در بند کردهاند من نه حقی را پایمال کردهام نه ثروتی را غارت نه نانی را از سفرهی مردم برداشتهام. نه دکل نفتی دزدیدهام نه بر کرسی قضاوتی نشستهام که حکمهای ناعادلانه صادر کنم. تنها گناه من این بوده که به فقر نابرابری و بی عدالتی اعتراض کردهام که نخواستهام در برابر این همه ستم خاموش بمانم اما در این مسیر نه آسیبی به کسی رساندهام و نه خشونتی به کار گرفتهام. | |||
و حالا در آستانهی تولدت قاضی محمد علی درویش گفتار حکم اعدامم را به من ابلاغ کرده است شاید که مرا به تسلیم وادارد. اما غافل است از اینکه راهی را که برگزیدهام نه از میان صفحات کتابها بلکه از دل زندگی و از میان رنجهای مردم آموختهام. فقر و بی عدالتی آموزگاران من بوده اند و اکنون که این آگاهی در وجودم ریشه دوانده است سکوت در برابر آن را گناهی نابخشودنی میدانم. | |||
عسل عزیزم | |||
روزی خورشید آزادی در این سرزمین طلوع خواهد کرد که بهایی سنگین برای آن پرداخته شود؛ و این بار قرعهی این بها به نام من افتاده است. بدان که امید همیشه زنده است و روزی میهنمان از بند ظلم و ستم رهایی خواهد یافت. | |||
دختر یگانهام عسل شیرینم تولدت مبارک | |||
۲۰ بهمن ۱۴۰۳»<ref name=":7" /></blockquote>در مجموع، پرونده منوچهر فلاح نمونهای از [[سرکوب در ایران|سرکوب سیستماتیک]] فعالان مدنی در ایران است. از دستگیریهای مکرر و شکنجه در زندان لاکان گرفته تا محاکمههای غیرشفاف و محرومیت از حقوق اولیه، این پرونده نقضهای گسترده حقوق بشر را نشان میدهد.<ref name=":3" /> واکنشهای بینالمللی و تلاشهای خانواده، هرچند با مقاومت مواجه شده، بیانگر امید به تغییر وضعیت اوست.<ref name=":8" /><ref name=":9" /> | |||
== منابع: == | == منابع: == |
ویرایش