۲٬۲۱۵
ویرایش
Alireza k h (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Alireza k h (بحث | مشارکتها) (افزودن به متن مقاله) |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
}} | }} | ||
'''جهانگیرخان صوراسرافیل''' (زاده | '''جهانگیرخان صوراسرافیل،''' معروف به '''میرزا جهانگیرخان شیرازی''' یا '''میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل''' (زاده ۱۲۵۳، درگذشته ۲تیر۱۲۸۷)، از برجستهترین روزنامهنگاران، نویسندگان و فعالان سیاسی دوران مشروطه ایران بود که با انتشار روزنامه «صوراسرافیل» نقشی برجسته در بیداری سیاسی و اجتماعی ایفا کرد. قلم تند و صریح او علیه استبداد و بیعدالتی، روزنامهاش را به یکی از مهمترین رسانههای مشروطهخواهان تبدیل ساخت. نوشتههای طنزآلود [[علیاکبر دهخدا]] در ستون «چرند و پرند» به مدیریت او، نقشی کلیدی در آگاهی توده مردم داشت و نام جهانگیرخان را در تاریخ مطبوعات ایران ماندگار کرد. وی در کنار شخصیتهایی چون [[ملکالمتکلمین]]، از رهبران فکری نهضت مشروطه به شمار میرفت. با آغاز استبداد صغیر و حمله نیروهای محمدعلیشاه به مجلس، جهانگیرخان دستگیر و در باغ شاه به دستور شاه اعدام شد؛ رویدادی که بهگفته [[احمد کسروی]]، «یکی از خونینترین صحنههای تاریخ مشروطه» بود.<ref name=":1">کسروی، احمد. ''تاریخ مشروطه ایران''، جلد دوم. تهران: امیرکبیر، چاپ دهم.</ref> مرگ او، گرچه ضایعهای برای جنبش بود، اما قلم و اندیشهاش همچنان الهامبخش آزادیخواهان باقی ماند.<ref name=":0">کسروی، احمد. ''تاریخ مشروطه ایران''، جلد اول. تهران: امیرکبیر، چاپ دهم.</ref> | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
== زندگینامه و پیشینه فکری == | == زندگینامه و پیشینه فکری == | ||
میرزا جهانگیرخان | میرزا جهانگیرخان شیرازی در سال ۱۲۵۳ خورشیدی در شهر شیراز زاده شد. در کودکی پدرش، آقا رجبعلی، را از دست داد و سرپرستی و تربیت وی بر عهده عمه و مادربزرگش قرار گرفت. جهانگیرخان تحصیلات مقدماتی خود را در شیراز به پایان رساند و در زمینههای نجوم، ریاضی، منطق و خوشنویسی آموزش دید. در سن ۱۹ سالگی به تهران مهاجرت کرد و در مدرسه دارالفنون، که در آن زمان از مراکز برجسته آموزش دانشهای نوین بود، تحصیلات خود را در رشته آموزش دانشهای جدید تکمیل کرد. این دوره با آغاز سلطنت مظفرالدین شاه قاجار (۱۲۷۵–۱۲۸۵ خورشیدی) همزمان بود. | ||
جهانگیرخان از | پس از اتمام تحصیلات، جهانگیرخان از سوی حسینقلی خان نظامالسلطنه به سمتی در قزوین منصوب شد. با آغاز جنبش مشروطهخواهی و شنیده شدن «ندای آزادی و مشروطه»، او به تهران بازگشت و به فعالیتهای سیاسی و فرهنگی روی آورد. جهانگیرخان از شیفتگان اندیشههای میرزا آقاخان کرمانی، نویسنده کتاب ''تاریخ بیداری ایرانیان''، بود و به آثار او علاقهای ویژه داشت. او دو اثر مهم کرمانی، ''آیینه اسکندری'' و ''نامه باستان''، را با خط خوش تصحیح و بازنویسی کرد تا برای انتشار آماده شوند.میرزا جهانگیرخان در تهران اقامت گزید و با محافل روشنفکری و انجمنهای آزادیخواه پیوند یافت. تحصیلات او در علوم جدید و علاقهاش به ادبیات و سیاست، زمینه را برای ورود به عرصه مطبوعات فراهم کرد.<ref name=":3">[https://www.irna.ir/news/83830662/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%B1%D8%AE%D8%A7%D9%86-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C درباره جهانگیرخان شیرازی]</ref> | ||
== فعالیتهای سیاسی == | |||
با اوجگیری جنبش مشروطه، میرزا جهانگیرخان به عضویت انجمنهای متعددی درآمد که از جمله آنها میتوان به ''انجمن اجتماعیون عامیون'' (مستقر در باکو) و ''انجمن آذربایجان'' اشاره کرد. فعالیتهای سیاسی او پس از تأسیس نخستین دوره مجلس شورای ملی و استقرار نظام مشروطه ادامه یافت. جهانگیرخان به ''کمیته ملی''، که از مخالفان محمدعلی شاه قاجار تشکیل شده بود، پیوست. این کمیته شامل چهرههای برجستهای چون میرزا نصرالله ملکالمتکلمین، سید جمالالدین واعظ اصفهانی، سید محمدرضا شیرازی (مساوات)، ابراهیم خان حکیمالملک، سید حسن تقیزاده، سید عبدالرحیم خلخالی، سید جلیل اردبیلی، حسینقلی خان نواب، ادیبالسلطنه، میرزا علیاکبر خان دهخدا، میرزا داود خان، میرزا محمدعلی خان نصرتالسلطان، ابوالحسن خان معاضدالسلطنه و میرزا سلیمان خان بود. | |||
جلسات کمیته ملی بهصورت مخفیانه و هر نیمهشب در منزل حکیمالملک در خیابان پستخانه برگزار میشد و اعضا با طلوع آفتاب محل را ترک میکردند. اجرای تصمیمهای این جلسات بر عهده افرادی چون محمد نجات، حسین پرویز و میرزا محسن نجمآبادی بود. هدف اصلی کمیته ملی، تهییج افکار عمومی برای مبارزه با استبداد محمدعلی شاه بود. سخنوران برجستهای مانند سید جمالالدین واعظ و ملکالمتکلمین با سخنرانیهای آتشین و نویسندگانی چون میرزا جهانگیرخان، مساوات و دهخدا با انتشار روزنامهها و مقالات تند، نقش مهمی در پیشبرد این اهداف ایفا کردند. | |||
میرزا جهانگیرخان شیرازی به دلیل فعالیتهای آزادیخواهانه و نقش مؤثرش در جنبش مشروطه، از شخصیتهای کلیدی این دوره به شمار میرود. او با بهرهگیری از قلم و اندیشه خود، به همراه دیگر مشروطهخواهان، در راه استقرار عدالت و آزادی در ایران کوشید.<ref name=":3" /> | |||
== فعالیتهای مطبوعاتی == | == فعالیتهای مطبوعاتی == | ||
مهمترین دستاورد جهانگیرخان تأسیس و مدیریت روزنامه صوراسرافیل بود. این روزنامه که در دوران اوج نهضت مشروطه منتشر شد، به سرعت به تریبونی برای انتقاد از استبداد و فساد دستگاه قاجار تبدیل گردید. به نوشته کسروی، صوراسرافیل «بیش از هر روزنامه دیگری بر افکار مردم اثر گذاشت و بذر قانونخواهی را در دل عامه کاشت». | جهانگیرخان از همان آغاز فعالیت مطبوعاتی، لحن صریح و انتقادی را برگزید. وی به باور بسیاری از مورخان، از پیشگامان روزنامهنگاری مدرن در ایران به شمار میرود؛ زیرا با بهرهگیری از طنز، نثر ساده و نقد اجتماعی، توانست گفتمان مشروطهخواهی را به زبان مردم کوچه و بازار منتقل کند.<ref name=":0" /> مهمترین دستاورد جهانگیرخان تأسیس و مدیریت روزنامه صوراسرافیل بود. این روزنامه که در دوران اوج نهضت مشروطه منتشر شد، به سرعت به تریبونی برای انتقاد از استبداد و فساد دستگاه قاجار تبدیل گردید. به نوشته کسروی، صوراسرافیل «بیش از هر روزنامه دیگری بر افکار مردم اثر گذاشت و بذر قانونخواهی را در دل عامه کاشت». | ||
ستون «چرند و پرند» به قلم علیاکبر دهخدا، که با زبان طنز و انتقادی نوشته میشد، از پرخوانندهترین بخشهای این روزنامه بود. سبک نگارش این مقالات باعث شد که مفاهیم پیچیده سیاسی، مانند ضرورت قانون اساسی و محدود کردن قدرت شاه، برای مردم عادی قابل فهم شود. صوراسرافیل یکی از محبوبترین جراید آن روزگار بود.<ref name=":0" /> | ستون «چرند و پرند» به قلم علیاکبر دهخدا، که با زبان طنز و انتقادی نوشته میشد، از پرخوانندهترین بخشهای این روزنامه بود. سبک نگارش این مقالات باعث شد که مفاهیم پیچیده سیاسی، مانند ضرورت قانون اساسی و محدود کردن قدرت شاه، برای مردم عادی قابل فهم شود. صوراسرافیل یکی از محبوبترین جراید آن روزگار بود.<ref name=":0" /> | ||
جهانگیرخان علاوه بر مدیریت روزنامه، | جهانگیرخان علاوه بر مدیریت روزنامه، مقالههای متعددی در نقد خودکامگی، بیعدالتی اجتماعی و فساد دربار نوشت. این مقالهها بهدلیل صراحت لهجه، بارها موجب توقیف روزنامه و تهدید جان او شد، اما او از موضع خود عقبنشینی نکرد.<ref name=":2">کسروی، احمد. ''تاریخ هجدهساله آذربایجان''. تهران: امیرکبیر.</ref> | ||
== یک نمونه از نوشتههای جهانگیرخان == | |||
در سرمقاله نخستین شماره «صوراسرافیل» درباره هدف از انتشار آن چنین آمده بود: <blockquote>«تکمیل معنی مشروطیت و حمایت مجلس شورای ملی و معاونت روستاییان و فقرا و مظلومین».</blockquote>در همین شماره صوراسرافیل درباره «آزادی قلم» و رویارویی با «دیو سیاه گنده مهیب» سانسور چنین می خوانیم:<blockquote>«قلم را روی کاغذ گذاشتم در حالتی که نفوس یک مملکت و روح یک ملت با هزاران چشم ناظر اعمال من شدند... در این بین... یکی بازوی مرا گرفت و نگاهداشت. برگشتم دیدم یک دیو سیاه گنده مهیبی است که می گوید اسمم اداره پوسیده انطباعات است و من هم در این کار دخالت دارم... باید من هم تفتیش کنم و پیش من مسئول باشی! یک مشت به سینه آن دیو زده، عقب راندم... بلی قلمی را که خدا در قرآن مجید بدان قسم خورده نمی توان اسیر سَلاسل و اَغلال (=زنجیرها) یک اداره مستبدّ کرد و مقید به قیود نظارت و ممیزی مستبدّین و ظالمین نمود... قلم، ضامن عدل و آسایش یک کشور است، نباید محبوس چاه زندان بُختُ النّصر (=از پادشاهان امپراتوری بابل که به مدت ۴۴ سال ـ از سال ۶۰۵تا ۵۶۱پیش از میلاد ـ در سرزمین پهناور بابل با خودکامگی حکومت کرد) ها باشد»<ref>«صور اسرافیل»، مجموعه کامل، چاپ «نشر تاریخ ایران»، تهران، ۱۳۶۱شمسی</ref> </blockquote> | |||
== نقش در نهضت مشروطه == | == نقش در نهضت مشروطه == | ||
خط ۴۴: | خط ۵۴: | ||
این اقدام، بازتابی گسترده در افکار عمومی داشت و موجی از نفرت نسبت به استبداد قاجار را برانگیخت. کسروی مینویسد: «قتل این دو مرد، خون تازهای در رگهای آزادیخواهان دوانید و مقاومت در آذربایجان و گیلان شدت گرفت».<ref name=":2" /> | این اقدام، بازتابی گسترده در افکار عمومی داشت و موجی از نفرت نسبت به استبداد قاجار را برانگیخت. کسروی مینویسد: «قتل این دو مرد، خون تازهای در رگهای آزادیخواهان دوانید و مقاومت در آذربایجان و گیلان شدت گرفت».<ref name=":2" /> | ||
== شعر دهخدا در رثای جهانگیرخان == | |||
دهخدا یک شب در پاریس جهانگیر خان صوراسرافیل را در خواب میبیند. جهانگیر خان به او میگوید: «چرا نگفتی جوان اوفتاد» منظورش این بود که چرا نگفتی که جوانمرگ شد. دهخدا از خواب میپرد و همان شب به یاد او این مسمط را میسراید: <blockquote>'''«یادآر ز زشمع مرده یاد آٰر»''' | |||
«ای مرغ سحر ! چو این شب تار / بگذاشت ز سر سیاهکاری | |||
وز نفحه ی روح بخش اسحار / رفت از سر خفتگان خماری | |||
بگشود گره ز زلف زرتار / محبوبه ی نیلگون عماری | |||
یزدان به کمال شد پدیدار / و اهریمن زشتخو حصاری | |||
یاد آر ز شمع مرده یاد آر | |||
ای مونس یوسف اندرین بند / تعبیر عیان چو شد ترا خواب | |||
دل پر ز شعف، لب از شکرخند / محسود عدو، به کام اصحاب | |||
رفتی برِ یار و خویش و پیوند / آزادتر از نسیم و مهتاب | |||
زان کو همه شام با تو یک چند / در آرزوی وصال احباب | |||
اختر به سحر شمرده یاد آر | |||
چون باغ شود دوباره خرّم / ای بلبل مستمند مسکین | |||
وز سنبل و سوری و سپرغم / آفاق، نگار خانه ی چین | |||
گل سرخ و به رخ عرق ز شبنم / تو داده ز کف زمام تمکین | |||
ز آن نوگل پیشرس که در غم / ناداده به نار شوق تسکین | |||
از سردی دی فسرده، یاد آر | |||
ای همره تیهِ پور عمران / بگذشت چو این سنین معدود | |||
و آن شاهد نغز بزم عرفان / بنمود چو وعدِ خویش مشهود | |||
وز مذبح زر چو شد به کیوان / هر صبح شمیم عنبر و عود | |||
زان کو به گناهِ قوم نادان / در حسرت روی ارض موعود | |||
بر بادیه جان سپرده، یاد آر | |||
چون گشت ز نو زمانه آباد / ای کودک دوره ی طلائی | |||
وز طاعت بندگان خود شاد / بگرفت ز سر خدا، خدائی | |||
نه رسم ارم، نه اسم شدّاد، / گِل بست زبان ژاژخائی | |||
زان کس که ز نوک تیغ جلاد / مأخوذ به جرم حق ستائی | |||
پیمانه ی وصل خورده یاد آر» <ref>[https://fardayeroushaneman.ir/mag/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%88-%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%D9%87%D8%AE%D8%AF%D8%A7 زندگی نامه و آثار دهخدا]</ref></blockquote> | |||
== میراث و ارزیابی تاریخی == | == میراث و ارزیابی تاریخی == | ||
میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل در تاریخ مطبوعات ایران جایگاه ویژهای دارد. او نهتنها یک مدیر روزنامه، بلکه پیشگام استفاده از رسانه برای تغییر اجتماعی بود. مقالات او و دهخدا در صوراسرافیل، الگویی برای روزنامهنگاری انتقادی در ایران شد. مورخان، تأثیر این روزنامه را در آگاهی مردم و تقویت مشروطهخواهی انکارناپذیر میدانند | میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل در تاریخ مطبوعات ایران جایگاه ویژهای دارد. او نهتنها یک مدیر روزنامه، بلکه پیشگام استفاده از رسانه برای تغییر اجتماعی بود. مقالات او و دهخدا در صوراسرافیل، الگویی برای روزنامهنگاری انتقادی در ایران شد. مورخان، تأثیر این روزنامه را در آگاهی مردم و تقویت مشروطهخواهی انکارناپذیر میدانند.<ref name=":1" /> | ||
بهرغم اعدام فجیع او، اندیشه و راهش در حافظه تاریخی ملت باقی ماند. نام جهانگیرخان امروز در کنار چهرههایی چون دهخدا و ملکالمتکلمین، بهعنوان نماد آزادیخواهی و مقاومت فکری در برابر استبداد ذکر میشود | بهرغم اعدام فجیع او، اندیشه و راهش در حافظه تاریخی ملت باقی ماند. نام جهانگیرخان امروز در کنار چهرههایی چون دهخدا و ملکالمتکلمین، بهعنوان نماد آزادیخواهی و مقاومت فکری در برابر استبداد ذکر میشود.<ref name=":2" /> | ||
میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل با تأسیس روزنامهای که صدای عدالتخواهان شد، نقشی اساسی در نهضت مشروطه ایران ایفا کرد. او با قلمی پرتوان و رویکردی مردمی، مفاهیم قانون و آزادی را به میان تودهها برد و برای تحقق این آرمانها جان خود را فدا کرد. بررسی حیات او نشان میدهد که تاریخ مشروطه، در کنار نبردهای مسلحانه، صحنه فداکاری روزنامهنگارانی است که با سلاح قلم به جنگ استبداد رفتند. | میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل با تأسیس روزنامهای که صدای عدالتخواهان شد، نقشی اساسی در نهضت مشروطه ایران ایفا کرد. او با قلمی پرتوان و رویکردی مردمی، مفاهیم قانون و آزادی را به میان تودهها برد و برای تحقق این آرمانها جان خود را فدا کرد. بررسی حیات او نشان میدهد که تاریخ مشروطه، در کنار نبردهای مسلحانه، صحنه فداکاری روزنامهنگارانی است که با سلاح قلم به جنگ استبداد رفتند. | ||
== منابع == | == منابع == |