۲٬۱۹۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: برگرداندهشده ویرایشگر دیداری |
Alireza k h (بحث | مشارکتها) (ویراستار نهایی مقاله قبل از انتشار) برچسبها: برگرداندهشده ویرایشگر دیداری |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
== زندگی، شغل و تحصیلات == | == زندگی، شغل و تحصیلات == | ||
[[پرونده:مهرداد بگلری cleanup.jpg|جایگزین=مهرداد بگلری و فرزندش|بندانگشتی|250x250پیکسل|مهرداد بگلری و فرزندش]] | [[پرونده:مهرداد بگلری cleanup.jpg|جایگزین=مهرداد بگلری و فرزندش|بندانگشتی|250x250پیکسل|مهرداد بگلری و فرزندش]] | ||
مهرداد بگلری (نوشین)، متولد سال ۱۳۳۸ در شهر لاهیجان، استان گیلان، فرزند دوم محمدعلی، صاحب نخستین کارخانه کلوچهسازی معروف به نوشین در ایران، و شهربانو منتخب اقدامی بود. او در خانوادهای مرفه و معروف رشد کرد و پس از دریافت مدرک دیپلم ریاضی، در کارخانه پدرش مشغول به کار شد. مهرداد پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷]] نیز به کار در کارخانه ادامه داد. او همچنین دانشجوی مدرسه عالی تربیت بدنی تهران بود و بهعنوان فوتبالیست بنام در تیم فوتبال لاهیجان شهرت داشت. مهرداد، که متأهل و دارای یک پسر بود، به دلیل ویژگیهای مردمی و خیرخواهانهاش محبوبیت زیادی در میان همشهریهای خود داشت. او فردی مهربان و مردمدوست توصیف شده که علاقه زیادی به کمک به نیازمندان داشت. مهرداد بگلری عامل ناهنجاریها و معضلات جامعه را در نظام جمهوری اسلامی به رهبری [[روحالله خمینی]] میدید و «مخالفت عمیقی با رژیم جمهوری اسلامی داشت» | مهرداد بگلری (نوشین)، متولد سال ۱۳۳۸ در شهر لاهیجان، استان گیلان، فرزند دوم محمدعلی، صاحب نخستین کارخانه کلوچهسازی معروف به نوشین در ایران، و شهربانو منتخب اقدامی بود. او در خانوادهای مرفه و معروف رشد کرد و پس از دریافت مدرک دیپلم ریاضی، در کارخانه پدرش مشغول به کار شد. مهرداد پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷]] نیز به کار در کارخانه ادامه داد. او همچنین دانشجوی مدرسه عالی تربیت بدنی تهران بود و بهعنوان فوتبالیست بنام در تیم فوتبال لاهیجان شهرت داشت. مهرداد، که متأهل و دارای یک پسر بود، به دلیل ویژگیهای مردمی و خیرخواهانهاش محبوبیت زیادی در میان همشهریهای خود داشت. او فردی مهربان و مردمدوست توصیف شده که علاقه زیادی به کمک به نیازمندان داشت. مهرداد بگلری عامل ناهنجاریها و معضلات جامعه را در نظام جمهوری اسلامی به رهبری [[روحالله خمینی]] میدید و «مخالفت عمیقی با رژیم جمهوری اسلامی داشت».<ref name=":0" /><ref name=":1" /> | ||
== محاکمه و اتهامات == | == محاکمه و اتهامات == | ||
=== دادگاه اول === | === دادگاه اول === | ||
مهرداد بگلری در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۳۶۶ در دادگاه انقلاب اسلامی لاهیجان محاکمه شد. اتهام او در این دادگاه «هواداری از سازمان مجاهدین خلق» اعلام | مهرداد بگلری در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۳۶۶ در دادگاه انقلاب اسلامی لاهیجان محاکمه شد. اتهام او در این دادگاه «هواداری از سازمان مجاهدین خلق» اعلام شد. با وجود نبود مدارک معتبر علیه او، به حکم حاکم شرع به دو سال حبس محکوم شد که قرار بود در ۱۸ فروردین ۱۳۶۸ به پایان برسد. مهرداد از دسترسی به وکیل مدافع محروم بود و برخی از مردم لاهیجان و دوستانش معتقد بودند که او به دلیل شهرت و موفقیت خانوادگیاش «قربانی یک توطئه و پاپوش» شده است.<ref name=":0" /><ref name=":1" /> | ||
=== دادگاه دوم و قتلعام ۱۳۶۷ === | === دادگاه دوم و قتلعام ۱۳۶۷ === | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
=== اجرای حکم اعدام === | === اجرای حکم اعدام === | ||
مهرداد بگلری در تاریخ ۸ مرداد ۱۳۶۷، در جریان قتلعام زندانیان سیاسی سال ۱۳۶۷، به حکم دادستان انقلاب اسلامی لاهیجان اعدام شد. او به همراه عدهای دیگر از زندانیان سیاسی در سواحل دریای خزر، در منطقه چاف/چمخاله، تیرباران شد. این اعدام بخشی از کشتار گستردهای بود که طی آن هزاران زندانی سیاسی، | مهرداد بگلری در تاریخ ۸ مرداد ۱۳۶۷، در جریان قتلعام زندانیان سیاسی سال ۱۳۶۷، به حکم دادستان انقلاب اسلامی لاهیجان اعدام شد. او به همراه عدهای دیگر از زندانیان سیاسی در سواحل دریای خزر، در منطقه چاف/چمخاله، تیرباران شد. این اعدام بخشی از کشتار گستردهای بود که طی آن هزاران زندانی سیاسی، اغلب از اعضای سازمان مجاهدین خلق و گروههای مارکسیست-لنینیست مانند [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران|سازمان چریکهای فدائیان خلق]] به اتهاماتی نظیر «محاربه» و «ارتداد» اعدام شدند. روحالله خمینی در حکمی، که در خاطرات [[حسینعلی منتظری]] منتشر شده، اعضای سازمان مجاهدین خلق را «منافقانی» خواند که «به اسلام اعتقاد ندارند» و دستور داد: «کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند محارب و محکوم به اعدام میباشند». | ||
=== دفن مخفیانه و پنهانکاری === | === دفن مخفیانه و پنهانکاری === | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
=== شخصیت و رفتار در زندان === | === شخصیت و رفتار در زندان === | ||
مهرداد بگلری در زندان به دلیل ویژگیهای خیرخواهانه و فداکارانهاش مورد تحسین همبندیهایش بود. یکی از همبندیهای او ویژگیها و شخصیتش را چنین توصیف کرده است: <blockquote>«در | مهرداد بگلری در زندان به دلیل ویژگیهای خیرخواهانه و فداکارانهاش مورد تحسین همبندیهایش بود. یکی از همبندیهای او ویژگیها و شخصیتش را چنین توصیف کرده است: <blockquote>«در زندان هیچ آثاری که او از طبقه مرفه جامعه باشد ندیدم، هرچیزی را با دیگران تقسیم میکرد و دوستان و زندانیان دیگر میداد. ازاین میزان رها شدن ازعلائق و سرمایههای دنیوی و گذشت او در شگفت بودم، و تحسین مرا برمیانگیخت. بسیاری ارزشهای گذشت وفداکاری دراو بود و روحیه جنگندهای داشت، همیشه میدیدم که میخواهد بیشتر درخدمت دیگران باشد تا چیزی برای خود بهدستآورد. چند بار با او به ملاقات رفته بودم، همسراو میگفت که حکم تو تمام شده است چرا تو را آزاد نکردند. مهرداد گفت بروید به دادستانی فشار بیاورید. با این که خانواده و یک فرزند داشت، اما روی عقاید خود مصمم بود. | ||
حکم زندان او ۱ سال بود، اما ۲سال در زندان بود وآزادش نمیکردند، علت آزاد نکردن او پایداریش بود. شکنجهگران میگفتند مهرداد آزاد نمیشود چون کلهشق است، سرانجام مهرداد را در سال ۶۷ به همراه ۶۰ مجاهد دیگر به زندان مرکزی سپاه رشت منتقل کردند. | حکم زندان او ۱ سال بود، اما ۲سال در زندان بود وآزادش نمیکردند، علت آزاد نکردن او پایداریش بود. شکنجهگران میگفتند مهرداد آزاد نمیشود چون کلهشق است، سرانجام مهرداد را در سال ۶۷ به همراه ۶۰ مجاهد دیگر به زندان مرکزی سپاه رشت منتقل کردند. | ||
خط ۳۹: | خط ۳۷: | ||
=== پایداری در برابر فشارها === | === پایداری در برابر فشارها === | ||
مهرداد بگلری در زندان به دلیل پایداری بر مواضع خود مورد فشار قرار گرفت. در یک مورد، او را به دلیل استفاده از تیغ اصلاح، که در زندان ممنوع بود، به بازجویی بردند و تحت فشار قرار دادند. با این حال، او روز بعد دوباره صورت خود را اصلاح کرد و گفت: «باید ظاهر ما آراسته باشد که با پاسدارها فرق میکنیم، اگر هر روز بخواهند به این دلیل مرا بکشانند به بیرون باز هم این کار را خواهم کرد». این اقدام | مهرداد بگلری در زندان به دلیل پایداری بر مواضع خود مورد فشار قرار گرفت. در یک مورد، او را به دلیل استفاده از تیغ اصلاح، که در زندان ممنوع بود، به بازجویی بردند و تحت فشار قرار دادند. با این حال، او روز بعد دوباره صورت خود را اصلاح کرد و گفت: «باید ظاهر ما آراسته باشد که با پاسدارها فرق میکنیم، اگر هر روز بخواهند به این دلیل مرا بکشانند به بیرون باز هم این کار را خواهم کرد». این اقدام بیانگر روحیه مقاوم و سرسخت او بود. شکنجهگران او را «کلهشق» توصیف کردند و به همین دلیل، با وجود پایان یافتن حکم یکسالهاش، او را پس از دو سال حبس آزاد نکردند. این پایداری در نهایت به انتقال او به زندان مرکزی سپاه رشت و اعدامش در قتلعام ۱۳۶۷ منجر شد.<ref name=":0" /> | ||
== منابع == | == منابع == |