ژوزف استالین

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
ژوزف ویساریونوویچ استالین
دبیرکل حزب کمونیست و دیکتاتور شوروی
ژوزف استالین.jpg
ژوزف استالین، حدود دهه ۱۹۴۰
زادروز۱۸ دسامبر ۱۸۷۸ (به تقویم جدید؛ ۶ دسامبر ۱۸۷۸ به تقویم قدیمی)
گوری، گرجستان، امپراتوری روسیه
درگذشت۵ مارس ۱۹۵۳ (۷۴ سال)
کونتسوو، نزدیک مسکو، اتحاد شوروی
علت مرگسکته مغزی (با شبهات مسمومیت)
آرامگاهابتدا کنار لنین در مقبره قرمز، سپس دیوار کرملین (تا ۱۹۶۱)، بعد گورستان کرملین
محل زندگیگوری • تفلیس • باکو • سن‌پتربورگ • تبعید سیبری • وین • کراکوف • مسکو • کونتسوو
ملیتروسی (امپراتوری روسیه، سپس شوروی)
تبارگرجی
تابعیتشوروی
تحصیلاتمدرسه روحانی تفلیس (اخراج در ۱۸۹۹)، خودآموخته مارکسیستی
از دانشگاهمدرسه روحانی تفلیس (ناموفق)
پیشهانقلابی حرفه‌ای، سیاستمدار، دیکتاتور، دبیرکل حزب کمونیست
سال‌های فعالیت۱۸۹۸–۱۹۵۳
نهادحزب کارگران سوسیال دموکرات روسیه • حزب بلشویک • حزب کمونیست اتحاد شوروی • دولت شوروی
شناخته‌شده برایصنعتی‌سازی سریع، جمع‌آوری اجباری کشاورزی، پاکسازی‌های بزرگ، پیروزی در جنگ جهانی دوم، جنگ سرد، فرقه شخصیت
نقش‌های برجستهدبیرکل حزب کمونیست (۱۹۲۲–۱۹۵۳)، رئیس شورای کمیسرهای خلق (۱۹۴۱–۱۹۴۶)، نخست‌وزیر (۱۹۴۱–۱۹۵۳)، مارشال اتحاد شوروی
اتهام‌هاجنایات علیه بشریت، نسل‌کشی (هولودومور)، پاکسازی‌های سیاسی (در محکومیت‌های پس از مرگ)
مجازات‌هابدون محاکمه رسمی در زمان حیات؛ محکومیت ایدئولوژیک پس از مرگ

ژوزف ویساریونوویچ استالین با نام کامل ژوزف ویساریونوویچ استالین (نام تولد: ژوزف ویساریونوویچ جوگاشویلی؛ ۱۸ دسامبر ۱۸۷۸ – ۵ مارس ۱۹۵۳)، انقلابی گرجی‌تبار، سیاستمدار شوروی و دیکتاتور اتحاد شوروی از اواسط دهه ۱۹۲۰ تا مرگش بود. استالین پس از مرگ لنین در ۱۹۲۴، با حذف رقبا (تروتسکی، زینوویف، کامنف، بوخارین)، قدرت مطلق را به دست گرفت و یکی از توتالیترترین رژیم‌های تاریخ را برقرار کرد. او صنعتی‌سازی سریع، جمع‌آوری اجباری کشاورزی (کولخوزها)، پاکسازی‌های بزرگ (۱۹۳۶–۱۹۳۸)، گولاگ و فرقه شخصیت را پیش برد که میلیون‌ها قربانی داشت. در جنگ جهانی دوم، رهبری شوروی را در پیروزی بر نازی‌ها بر عهده داشت، اما با هزینه ۲۷ میلیون کشته. پس از جنگ، جنگ سرد را آغاز کرد و بلوک شرق را تشکیل داد. استالین نماد توتالیتاریسم قرن بیستم است: برای برخی "پدر ملت‌ها" و معمار ابرقدرت شوروی، برای بسیاری دیکتاتور مسئول مرگ ده‌ها میلیون نفر از گرسنگی، پاکسازی و جنگ. میراث او پس از افشاگری خروشچف (۱۹۵۶) محکوم شد.[۱][۲][۳][۴]

زندگی اولیه و خانواده

ژوزف جوگاشویلی در ۱۸ دسامبر ۱۸۷۸ در شهر کوچک گوری، گرجستان (بخشی از امپراتوری روسیه) در خانواده‌ای فقیر متولد شد. پدرش وساریون (بسو) جوگاشویلی کفاش الکلی و خشن بود و مادرش اکاترینا (ککه) گلادزه زن متدین و سخت‌کوشی بود که می‌خواست پسرش کشیش شود. استالین کودکی سختی داشت: آبله گرفت و بازوی چپش آسیب دید. او در مدرسه روحانی گوری و سپس تفلیس (۱۸۹۴–۱۸۹۹) تحصیل کرد و دانش‌آموز ممتاز بود، اما در سال آخر به دلیل فعالیت انقلابی اخراج شد. در تفلیس با محافل مارکسیستی آشنا شد و به انقلابی حرفه‌ای تبدیل گردید. نام مستعار "استالین" (مرد فولادی) را در ۱۹۱۲ برگزید. او با اکاترینا سوانیدزه (۱۹۰۶) ازدواج کرد که زود درگذشت و پسری به نام یاکوف به جا گذاشت. ازدواج دوم با نادژدا آلیلویوا (۱۹۱۹) بود که دو فرزند (واسیلی و سوتلانا) داشت، اما نادژدا در ۱۹۳۲ خودکشی کرد.[۲][۳]

فعالیت انقلابی اولیه و تبعیدهای متعدد (۱۸۹۸–۱۹۱۷)

ژوزف جوگاشویلی در ۱۸۹۸ به حزب کارگران سوسیال دموکرات روسیه (بلشویک‌ها) پیوست و به سرعت به انقلابی حرفه‌ای تبدیل شد. او در تفلیس و باکو اعتصابات کارگری سازمان‌دهی کرد، روزنامه‌های زیرزمینی منتشر نمود و سرقت‌های مسلحانه (مانند سرقت بانک تفلیس در ۱۹۰۷ که ۲۵۰ هزار روبل به دست آورد) را برای تأمین مالی حزب انجام داد؛ اقداماتی که لنین "مصادره" نامید اما بعدها محکوم شد. استالین به دلیل فعالیت‌هایش چندین بار دستگیر شد: ۱۹۰۲، ۱۹۰۳، ۱۹۰۸، ۱۹۱۰ و ۱۹۱۳. او به سیبری تبعید شد (توروخانسک، منطقه‌ای دورافتاده در قطب شمال) و چندین بار گریخت. در تبعید، مقالات ایدئولوژیک نوشت و با لنین مکاتبه داشت. لنین او را به خاطر دفاع از ملیت‌های روسیه در برابر "انحراف گرجی" ستایش کرد. در ۱۹۱۲، استالین به کمیته مرکزی بلشویک‌ها راه یافت و روزنامه پراودا را ویرایش کرد. مقاله مشهورش "مارکسیسم و مسئله ملی" (۱۹۱۳) دیدگاه لنین در مورد خودمختاری ملی را تبیین کرد و شهرتش را افزایش داد. در ۱۹۱۷، با انقلاب فوریه، از تبعید بازگشت و به پتروگراد رفت.[۲][۳][۴]

انقلاب ۱۹۱۷ و نقش در قدرت‌گیری بلشویک‌ها

در انقلاب فوریه ۱۹۱۷، استالین به پتروگراد بازگشت و پراودا را ویرایش کرد. او ابتدا سیاست محتاطانه‌ای پیش گرفت و با دولت موقت همکاری کرد، اما با بازگشت لنین (نامه‌های آوریل)، به خط رادیکال پیوست. در قیام اکتبر، استالین نقش حاشیه‌ای داشت (عضو کمیته نظامی، اما نه رهبر اصلی مانند تروتسکی). پس از پیروزی، کمیسر امور ملیت‌ها شد و مسئولیت ادغام ملیت‌های روسیه را بر عهده گرفت. او در مذاکرات برست-لیتوفسک شرکت کرد و با صلح تحمیلی مخالف بود، اما به خط حزب تن داد. در جنگ داخلی (۱۹۱۸–۱۹۲۱)، استالین کمیسر سیاسی در جبهه‌های مختلف بود: تساریتسین (بعداً استالینگراد)، جایی که با تروتسکی اختلاف شدید پیدا کرد و افسران را اعدام کرد. او در دفاع پتروگراد علیه یودنیچ (۱۹۱۹) و جنگ با لهستان (۱۹۲۰) نقش داشت، اما شکست در ورشو را به تروتسکی نسبت داد. استالین سرکوب‌های خشن در گرجستان و اوکراین را هدایت کرد.[۴][۲]

صعود به قدرت و حذف رقبا (۱۹۲۲–۱۹۲۹)

در ۱۹۲۲، استالین دبیرکل حزب کمونیست شد؛ پستی اداری که به او کنترل دستگاه را حزبی داد. با بیماری لنین، استالین با زینوویف و کامنف متحد شد تا تروتسکی را حاشیه کند. "وصیت‌نامه لنین" (که استالین را به تندخویی متهم کرد) سرکوب شد. پس از مرگ لنین (۱۹۲۴)، استالین "سوسیالیسم در یک کشور" را پیش برد و تروتسکی (انقلاب مداوم) را شکست داد. در ۱۹۲۶–۱۹۲۷، اپوزیسیون متحد (تروتسکی، زینوویف، کامنف) را سرکوب کرد و تروتسکی را تبعید نمود. در ۱۹۲۸–۱۹۲۹، با "چرخش چپ"، بوخارین (بال راست) را حذف کرد و قدرت مطلق به دست آورد. استالین فرقه شخصیت را آغاز کرد: شهرها به نام او نام‌گذاری شد و تاریخ حزب بازنویسی گردید.[۳][۴]

صنعتی‌سازی سریع و برنامه‌های پنج‌ساله (۱۹۲۸–۱۹۴۱)

با قدرت مطلق در دست، استالین در ۱۹۲۸ "چرخش بزرگ" را اعلام کرد: پایان NEP (سیاست اقتصادی نوین لنین) و آغاز صنعتی‌سازی سوسیالیستی. برنامه‌های پنج‌ساله (اولین از ۱۹۲۸–۱۹۳۲) تمرکز بر صنعت سنگین (فولاد، زغال، ماشین‌آلات) داشت. اهداف غیرواقعی تعیین شد، اما با بسیج حزبی، کار اجباری و تبلیغات، رشد چشمگیری حاصل گردید: تولید فولاد از ۴ میلیون تن به ۱۸ میلیون تن رسید و کارخانه‌های غول‌پیکر مانند مگنیتوگورسک ساخته شد. استالین شعار "ما ۵۰ یا ۱۰۰ سال عقب هستیم، باید در ۱۰ سال جبران کنیم" داد. میلیون‌ها دهقان به شهرها مهاجرت کردند و طبقه کارگر جدید شکل گرفت. اما هزینه انسانی سنگین بود: شرایط کار وحشتناک، کمبود غذا و مسکن، و سرکوب "خرابکاران". تکنوکرات‌ها و مهندسان به "بورژوازی فنی" متهم و سرکوب شدند.[۴][۲][۵]

جمع‌آوری اجباری کشاورزی و هولودومور (۱۹۲۹–۱۹۳۳)

برای تأمین مالی صنعتی‌سازی، استالین جمع‌آوری اجباری کشاورزی (کولکتیویزاسیون) را پیش برد. دهقانان مجبور به پیوستن به کولخوزها (مزارع جمعی) شدند و غلات مصادره گردید. "کولاک‌ها" (دهقانان مرفه) به عنوان دشمن طبقه‌ای هدف قرار گرفتند: میلیون‌ها تبعید، اعدام یا گرسنگی کشیدند. مقاومت دهقانان (کشتار دام‌ها، آتش‌زدن مزارع) شدید بود، اما سرکوب شد. نتیجه قحطی بزرگ ۱۹۳۲–۱۹۳۳ بود: در اوکراین (هولودومور)، قزاقستان و روسیه میلیون‌ها نفر از گرسنگی مردند. تخمین‌ها از ۵ تا ۱۰ میلیون کشته سخن می‌گویند – فاجعه‌ای که بسیاری آن را نسل‌کشی عمدی می‌دانند. استالین صادرات غله را ادامه داد تا ارز برای ماشین‌آلات وارد کند.[۶][۷]

پاکسازی‌های بزرگ و ترور (۱۹۳۶–۱۹۳۸)

در ۱۹۳۴، پس از ترور کیریف (که استالین احتمالاً سازمان‌دهی کرد)، پاکسازی‌های بزرگ آغاز شد. استالین با کمک یژوف (رئیس NKVD) میلیون‌ها نفر را هدف قرار داد: اعضای قدیمی حزب، نظامیان، روشنفکران، ملیت‌ها و شهروندان عادی. دادگاه‌های نمایشی مسکو (۱۹۳۶–۱۹۳۸) زینوویف، کامنف، بوخارین و دیگران را به "توطئه تروتسکیستی" متهم و اعدام کرد. ارتش سرخ پاکسازی شد: ۳ از ۵ مارشال، ۱۳ از ۱۵ ژنرال ارتش و هزاران افسر اعدام شدند – ضربه‌ای که در جنگ جهانی تأثیر گذاشت. گولاگ گسترش یافت: میلیون‌ها نفر به اردوگاه‌های کار اجباری فرستاده شدند. تخمین کشته‌شدگان پاکسازی‌ها از ۷۰۰ هزار تا ۱.۵ میلیون است، با میلیون‌ها زندانی و تبعیدی. استالین همه چیز را کنترل و لیست‌های اعدام را شخصاً امضا می‌کرد.[۵][۴][۸]

جنگ جهانی دوم و "جنگ کبیر میهنی" (۱۹۴۱–۱۹۴۵)

در ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱، هیتلر به پیمان عدم تعرض (۱۹۳۹) خیانت کرد و عملیات بارباروسا را آغاز نمود – بزرگ‌ترین حمله تاریخ با ۳ میلیون سرباز. ارتش سرخ (به دلیل پاکسازی‌های ۱۹۳۷ ضعیف‌شده) شکست‌های اولیه خورد: کی‌یف، اسموژنسک و محاصره لنینگراد سقوط کرد و میلیون‌ها اسیر شدند. استالین ابتدا شوکه شد و چند روز ناپدید گردید، اما سپس رهبری را بر عهده گرفت: سخنرانی معروف "برادران و خواهران" را ایراد کرد، کارخانه‌ها را به اورال منتقل کرد و بسیج عمومی اعلام نمود. او عنوان مارشال و فرمانده کل را گرفت و با ژوکوف، واسیلوسکی و دیگر ژنرال‌ها همکاری کرد. نقاط عطف: دفاع مسکو (زمستان ۱۹۴۱)، استالینگراد (۱۹۴۲–۱۹۴۳ – پیروزی بزرگ)، کورسک (۱۹۴۳ – بزرگ‌ترین نبرد تانک تاریخ) و پیشروی به برلین (۱۹۴۵). شوروی ۲۷ میلیون کشته (نیمی غیرنظامی) داد، اما نازی‌ها را شکست داد و برلین را گرفت. استالین در یالتا و پوتسدام با روزولت و چرچیل مذاکره کرد و اروپا شرقی را تحت نفوذ آورد.[۹][۴][۱۰]

پس از جنگ، بازسازی و جنگ سرد (۱۹۴۵–۱۹۵۳)

پس از پیروزی، استالین فرقه شخصیت را به اوج رساند: خود را "پدر ملت‌ها" نامید و تاریخ جنگ را بازنویسی کرد. شوروی اروپا شرقی را اشغال و دولت‌های کمونیستی وابسته برقرار کرد (بلوک شرق). بمب اتمی شوروی (۱۹۴۹) با جاسوسی به دست آمد. استالین سرکوب را ادامه داد: بازگشت اسیران جنگ به گولاگ (به عنوان "خائن")، پاکسازی یهودیان (کمپین ضدکوسموپولیتن، ۱۹۴۸–۱۹۵۳) و ترور احتمالی ژوکوف. اقتصاد با برنامه چهارم پنج‌ساله بازسازی شد، اما زندگی مردم سخت بود. جنگ سرد با بلوک‌بندی برلین (۱۹۴۸)، جنگ کره (۱۹۵۰) و تشکیل ناتو (۱۹۴۹) شدت گرفت. استالین "توطئه پزشکان" (۱۹۵۳) را آغاز کرد – کمپین ضد یهودی که با مرگش ناتمام ماند.[۳][۴]

آخرین سال‌ها و مرگ مرموز (۱۹۵۳)

مرگ اژوزف ویساریونوویچ استالین
مرگ ژوزف ویساریونوویچ استالین

در اواخر عمر، استالین پارانوئیدتر شد: اطرافش را با وفاداران جوان (مانند خروشچف، بریا، مالنکوف) پر کرد اما به همه مشکوک بود. در فوریه ۱۹۵۳ سکته کرد و در ۱ مارس در دچای کونتسوو بیهوش یافت شد. نگهبانان به دلیل ترس از "توطئه" دیر کمک کردند. استالین در ۵ مارس ۱۹۵۳ درگذشت – رسمی سکته مغزی، اما شبهات مسمومیت توسط بریا یا دیگران وجود دارد. میلیون‌ها نفر در مراسم تشییع گریستند، اما بسیاری پنهان خوشحال بودند. مرگ او پایان عصر استالین و آغاز مبارزه قدرت (بريا، مالنکوف، خروشچف) بود.[۳][۲]

میراث استالین و هزینه انسانی رژیم

رژیم استالین اتحاد شوروی را از کشوری عقب‌مانده کشاورزی به ابرقدرت صنعتی و نظامی تبدیل کرد: تولید صنعتی ۱۰ برابر شد، باسوادی از ۳۰% به نزدیک ۱۰۰% رسید، علم (فضا، فیزیک هسته‌ای) پیشرفت کرد و شوروی در جنگ جهانی دوم پیروز شد. استالین بلوک کمونیستی را ایجاد کرد و نفوذ شوروی را به اروپا شرقی، چین و جهان سوم گسترش داد. اما هزینه انسانی وحشتناک بود. تخمین کشته‌شدگان مستقیم و غیرمستقیم رژیم استالین (گرسنگی، پاکسازی، گولاگ، تبعید ملیت‌ها، جنگ) از ۱۵ تا ۳۰ میلیون نفر است. هولودومور در اوکراین (۳–۵ میلیون کشته) توسط بسیاری نسل‌کشی شناخته می‌شود. ملیت‌هایی مانند چچن، اینگوش، تاتار کریمه و آلمانی‌های ولگا تبعید جمعی شدند و صدها هزار نفر مردند. گولاگ در اوج خود میلیون‌ها زندانی داشت و اقتصاد کار اجباری را پیش می‌برد. فرقه شخصیت استالین همه جنبه‌های زندگی را کنترل کرد: هنر، ادبیات و تاریخ بازنویسی شد و هر انتقادی خیانت بود.[۸][۵][۴]

افشاگری خروشچف و استالین‌زدایی (۱۹۵۳–۱۹۶۴)

پس از مرگ استالین، مبارزه قدرت بین بریا، مالنکوف و خروشچف بود. بریا (رئیس NKVD سابق) دستگیر و اعدام شد. خروشچف در ۱۹۵۶ در کنگره بیستم حزب سخنرانی محرمانه "درباره فرقه شخصیت و عواقب آن" ایراد کرد: جنایات استالین، پاکسازی‌ها و اشتباهات جنگ را افشا کرد (هرچند هولودومور و گولاگ را کمرنگ گرفت). استالین‌زدایی آغاز شد: نام شهرها تغییر کرد (استالینگراد به ولگوگراد)، مجسمه‌ها برداشته شد و جسد استالین از مقبره لنین خارج گردید (۱۹۶۱). اما خروشچف استالین را فقط "انحراف از لنینیسم" دانست و سیستم را حفظ کرد. در دوران برژنف (۱۹۶۴–۱۹۸۲)، استالین تا حدی "بازتوانی" شد و نقش مثبتش در جنگ برجسته گردید. تنها با گلاسنوست گورباچف (۱۹۸۰ها) جنایات کامل افشا شد.[۴][۱۱]

ارزیابی تاریخی و بحث‌های معاصر

ژوزف ویساریونوویچ استالین
ژوزف ویساریونوویچ استالین

استالین یکی از جنجالی‌ترین چهره‌های تاریخ است. برای برخی (به ویژه در روسیه امروز)، او "معمار پیروزی" و نماد قدرت ملی است. برای اکثر مورخان غربی و شرقی، استالین دیکتاتور توتالیتر مسئول میلیون‌ها مرگ است. مقایسه‌ها با توتالیتاریسم فاشیستی رایج است، هرچند تفاوت‌های ایدئولوژیک وجود دارد. میراث استالین در روسیه پوتین زنده است: جنگ جهانی دوم مقدس است و انتقاد از استالین محدود. اما در اوکراین، گرجستان و کشورهای بالتیک، او نماد سرکوب است. استالین همچنان موضوع هزاران کتاب، فیلم و بحث است و نماد قدرت مطلق، ترور و تحول اجباری باقی مانده است.[۲][۱]

منابع

بیوگرافی‌های اصلی

Service, Robert. Stalin: A Biography. Harvard University Press, ۲۰۰۵. Montefiore, Simon Sebag. Stalin: The Court of the Red Tsar. Weidenfeld & Nicolson, ۲۰۰۳. Khlevniuk, Oleg. Stalin: New Biography of a Dictator. Yale University Press, ۲۰۱۵.

آثار تخصصی

Conquest, Robert. The Great Terror: A Reassessment. Oxford University Press, ۱۹۹۰. Applebaum, Anne. Gulag: A History. Doubleday, ۲۰۰۳. Applebaum, Anne. Red Famine: Stalin's War on Ukraine. Doubleday, ۲۰۱۷. Beevor, Antony. The Second World War. Little, Brown, ۲۰۱۲.

دانشنامه‌ها

"Joseph Stalin." Encyclopædia Britannica. https://www.britannica.com/biography/Joseph-Stalin

پانویس

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ «Joseph Stalin». بازبینی‌شده در ۱۳ دسامبر ۲۰۲۵. 
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ ۲٫۵ ۲٫۶ Service، Robert. Stalin: A Biography. Harvard University Press، ۲۰۰۵. 
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ ۳٫۵ Montefiore، Simon Sebag. Stalin: The Court of the Red Tsar. Weidenfeld & Nicolson، ۲۰۰۳. 
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ ۴٫۴ ۴٫۵ ۴٫۶ ۴٫۷ ۴٫۸ ۴٫۹ Khlevniuk، Oleg. Stalin: New Biography of a Dictator. Yale University Press، ۲۰۱۵. 
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ Conquest، Robert. The Great Terror: A Reassessment. Oxford University Press، ۱۹۹۰. 
  6. Applebaum، Anne. Red Famine: Stalin's War on Ukraine. Doubleday، ۲۰۱۷. 
  7. Conquest، Robert. The Harvest of Sorrow: Soviet Collectivization and the Terror-Famine. Oxford University Press، ۱۹۸۶. 
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ Applebaum، Anne. Gulag: A History. Doubleday، ۲۰۰۳. 
  9. Beevor، Antony. The Second World War. Little, Brown، ۲۰۱۲. 
  10. Roberts، Geoffrey. Stalin's Wars: From World War to Cold War. Yale University Press، ۲۰۰۶. 
  11. Taubman، William. Khrushchev: The Man and His Era. W.W. Norton، ۲۰۰۳.