کاربر:Khosro/صفحه تمرین تفتیش عقاید

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
تفتیش عقاید
تفتیش عقاید

تفتیش عقاید، به‌عنوان یکی از برجسته‌ترین ابزارهای سرکوب دگراندیشی در تاریخ بشری، ریشه در تلاش نهادهای قدرت برای یکسان‌سازی باورها و حذف تنوع فکری و مذهبی دارد. این پدیده که در قرون وسطی به‌ویژه در اروپا با فعالیت دستگاه تفتیش عقاید کلیسای کاتولیک شناخته شد، فرایندی سازمان‌یافته برای بازجویی، محاکمه و مجازات افرادی بود که از اصول رسمی دینی یا سیاسی انحراف می‌یافتند. در ایران، پس از انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷، نظام جمهوری اسلامی با اتکا به تئوری ولایت فقیه، سیاستی سیستماتیک برای سرکوب هرگونه عقیده و مذهب مخالف پیش گرفته است که از آن می‌توان به‌عنوان شکلی مدرن از تفتیش عقاید یاد کرد. قانون اساسی ایران، در حالی که در اصل ۲۳ تفتیش عقاید را ممنوع اعلام کرده، در عمل با اصول دیگر خود مانند اصل ۱۲ (رسمیت مذهب آخوندی) و محدودیت‌های اعمال‌شده بر اقلیت‌ها، تناقضی آشکار را به نمایش می‌گذارد.

این مقاله نشان می‌دهد که چگونه اقلیت‌های مذهبی نظیر بهائیان، نوکیشان مسیحی، اهل سنت و دراویش گنابادی در ایران با آزار، بازداشت، مصادره اموال و حتی اعدام مواجه شده‌اند. به‌عنوان مثال، بهائیان به دلیل عدم به‌رسمیت‌شناخته‌شدن در قانون اساسی، هدف سرکوب سیستماتیک قرار گرفته‌اند و نوکیشان مسیحی با اتهاماتی چون ارتداد روبه‌رو می‌شوند که ریشه در تفاسیر سخت‌گیرانه شرعی دارد. افزون بر این، اقدامات اخیر مانند توزیع پرسشنامه‌های تفتیش عقاید در مدارس تهران و مصوبات مجلس برای محدودسازی بیشتر آزادی‌ها، نشان‌دهنده تداوم و تشدید این روند است. این سرکوب‌ها نه‌تنها نقض آشکار تعهدات بین‌المللی ایران، از جمله ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر است، بلکه پیامدهایی چون فرار مغزها و تضعیف تنوع فرهنگی را به دنبال داشته است.

از منظر تاریخی، تفتیش عقاید در اروپا با ابزارهای شکنجه و محاکمات نمایشی همراه بود که هدف آن حفظ قدرت کلیسا و حذف بدعت‌گذاران بود. در ایران معاصر، اگرچه ابزارها متفاوت‌اند، هدف مشابه است: حفظ انحصار ایدئولوژیک و سرکوب هرگونه صدای مخالف. این مقاله با بررسی منابع متعدد، از جمله گزارش‌های حقوق بشری و تحلیل‌های تاریخی، استدلال می‌کند که تفتیش عقاید در ایران فراتر از یک پدیده مذهبی، ابزاری سیاسی برای تثبیت قدرت است. در پایان، پیشنهادهایی برای کاهش این سرکوب‌ها از طریق فشار بین‌المللی و اصلاحات داخلی ارائه می‌شود، هرچند چالش‌های ساختاری و ایدئولوژیک نظام، تحقق این امر را دشوار می‌سازد. این مطالعه مبتنی بر منابع معتبر، تصویری جامع از تفتیش عقاید در بستر جهانی و ایرانی ارائه می‌دهد و بر ضرورت بازنگری در سیاست‌های سرکوب‌گرایانه تأکید می‌کند.

مقدمه و تعریف تفتیش عقاید

مفهوم تفتیش عقاید

تفتیش عقاید (Inquisition) به مجموعه اقداماتی سازمان‌یافته اطلاق می‌شود که از سوی نهادهای قدرت، اعم از مذهبی یا سیاسی، برای شناسایی، محاکمه و مجازات افرادی به کار گرفته می‌شود که از باورها یا اصول رسمی انحراف یافته‌اند. این اصطلاح در لغت از ریشه لاتین "inquirere" به معنای جست‌وجو یا بازجویی گرفته شده و در معنای دقیق‌تر، به سرکوب دگراندیشی از طریق بازجویی‌های دینی یا ایدیولوژیک اشاره دارد. تفتیش عقاید در تاریخ با هدف حفظ یکپارچگی دینی یا سیاسی و حذف هرگونه تهدید علیه اقتدار حاکم به کار رفته است.[۱][۲] این فرایند معمولاً با ابزارهایی چون بازجویی، شکنجه، اعتراف‌گیری اجباری و مجازات‌های سنگین همراه بوده و در بسیاری موارد، به محاکمات نمایشی منجر شده است که هدف آن نه کشف حقیقت، بلکه تثبیت قدرت بوده است.[۳]

زمینه‌های تاریخی تفتیش عقاید

تفتیش عقاید در قرون وسطی
تفتیش عقاید در قرون وسطی

تفتیش عقاید به‌صورت رسمی در قرن دوازدهم میلادی در اروپا شکل گرفت، زمانی که کلیسای کاتولیک برای مقابله با فرقه‌های بدعت‌گذار مانند کاتارها و والدنسی‌ها، دستگاهی قضایی تأسیس کرد. این دستگاه در قرن سیزدهم با تأسیس تفتیش عقاید پاپی توسط پاپ گرگوری نهم گسترش یافت و در قرن پانزدهم در اسپانیا به اوج خود رسید. تفتیش عقاید اسپانیا، که تحت نظارت پادشاهان کاتولیک چون فردیناند و ایزابلا عمل می‌کرد، نه‌تنها به سرکوب یهودیان و مسلمانان، بلکه به اخاذی و مصادره اموال قربانیان نیز پرداخت.[۴][۵] ابزارهای سادیستی مانند "صندلی میخ‌دار" و "چرخ شکنجه" در این دوره برای استخراج اعتراف به کار می‌رفت، که نشان‌دهنده خشونت عریان این سیستم بود.[۴]

تفتیش عقاید در بستر معاصر

اگرچه تفتیش عقاید به‌صورت کلاسیک با قرون وسطی پیوند خورده، اما در دوران مدرن نیز در اشکال مختلف بازتولید شده است. در نظام‌های تمامیت‌خواه، سرکوب عقاید مخالف تحت عناوین ایدئولوژیک یا امنیتی صورت می‌گیرد. ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ نمونه‌ای بارز از این بازتولید است، جایی که نظام حاکم با اتکا به تفسیر رسمی از اسلام شیعی، هرگونه انحراف از ایدئولوژی خود را سرکوب می‌کند. این سرکوب، از اقلیت‌های مذهبی گرفته تا دگراندیشان سیاسی و فرهنگی، نشان‌دهنده تداوم روح تفتیش عقاید در قالبی نوین است.[۶][۷]

تاریخچه تفتیش عقاید و زمینه‌های ظهور آن در ایران

پاپ لوسیوس سوم
پاپ لوسیوس سوم

تفتیش عقاید در اروپا: ریشه‌ها و تکامل

شیو‌های شکنجه در قرون وسطی
شیو‌های شکنجه در قرون وسطی

تفتیش عقاید به‌عنوان نهادی رسمی در قرن دوازدهم میلادی در اروپا پدید آمد، زمانی که کلیسای کاتولیک با تهدید فزاینده فرقه‌های بدعت‌گذار مواجه شد. در سال ۱۱۸۴، پاپ لوسیوس سوم فرمان "Ad Abolendam" را صادر کرد که اسقف‌ها را موظف به شناسایی و محاکمه بدعت‌گذاران می‌کرد، اما این تلاش‌ها در ابتدا پراکنده و غیرمنسجم بود. در سال ۱۲۳۱، پاپ گرگوری نهم با تأسیس تفتیش عقاید پاپی، سیستمی متمرکز ایجاد کرد که هدفش ریشه‌کن کردن فرقه‌هایی چون کاتارها و والدنسی‌ها بود. کاتارها، که به دوگانه‌گرایی (تقابل خیر و شر) باور داشتند، از سوی کلیسا تهدیدی الهیاتی تلقی می‌شدند، و تفتیش عقاید با استفاده از بازجویی‌های گسترده و شکنجه، آن‌ها را سرکوب کرد.[۵][۲] این نهاد از راهبان دومینیکن و فرانسیسکن به‌عنوان بازرسان استفاده می‌کرد که به "سگ‌های نگهبان خدا" (Domini Canes) معروف شدند، نشانه‌ای از جدیت و خشونت این سیستم بود.[۱]

در قرن پانزدهم، تفتیش عقاید اسپانیا تحت نظارت پادشاهان کاتولیک، فردیناند و ایزابلا، به اوج خود رسید. این دوره پس از فتح گرانادا (Reconquista) آغاز شد، زمانی که یهودیان و مسلمانان به اجبار تغییر دین دادند، اما همچنان به "مارانوها" (یهودیان مخفی) و "موریسک‌ها" (مسلمانان مخفی) مظنون بودند. تفتیش عقاید اسپانیا با محاکماتی نمایشی مانند "اوتو دا فه" (Auto-da-Fé) شناخته می‌شود که در آن متهمان در ملأعام سوزانده می‌شدند. ابزارهای شکنجه مانند "گاوبست" (دستگاهی برای خرد کردن استخوان‌ها)، "صندلی میخ‌دار" و "چرخ شکنجه" برای استخراج اعتراف به کار می‌رفت، و مصادره اموال قربانیان به ثروت کلیسا و پادشاهی می‌افزود.[۴][۳] این سیستم نه‌تنها دینی، بلکه ابزاری سیاسی-اقتصادی بود که به تثبیت قدرت متمرکز کمک کرد و تا قرن هجدهم ادامه یافت.[۸]

افول تفتیش عقاید و بازتولید در دوران مدرن

افول تفتیش عقاید در اروپا با ظهور رنسانس و اصلاحات پروتستانی در قرن شانزدهم آغاز شد. اصلاح‌طلبان مذهبی مانند مارتین لوتر، اقتدار کلیسای کاتولیک را به چالش کشیدند و روشنفکرانی چون مونتنی و ولتر با انتقاد از خشونت و تعصب دینی، به تضعیف این نهاد کمک کردند. در قرن هجدهم، با رشد سکولاریسم و روشنگری، تفتیش عقاید به‌تدریج از صحنه سیاسی و مذهبی اروپا حذف شد.[۵] با این حال، روح تفتیش عقاید در نظام‌های تمامیت‌خواه قرن بیستم بازتولید شد. در اتحاد جماهیر شوروی، "پاکسازی‌های بزرگ" استالین با هدف حذف مخالفان ایدئولوژی کمونیستی، و در آلمان نازی، سرکوب یهودیان و دگراندیشان تحت عنوان "پاکی نژادی"، شباهت‌هایی با تفتیش عقاید کلاسیک داشت. این نظام‌ها از اتهامات مبهم، محاکمات نمایشی و مجازات‌های جمعی استفاده می‌کردند که نشان‌دهنده جهانی‌بودن این پدیده است.[۸][۲]

زمینه‌های تاریخی و فرهنگی تفتیش عقاید در ایران

در ایران، زمینه‌های تفتیش عقاید معاصر ریشه در تاریخ مذهبی و سیاسی کشور دارد. پیش از انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷، ایران تحت سلسله‌های مختلف، از جمله صفویه، شاهد تلاش‌هایی برای یکسان‌سازی مذهبی بود. صفویان با رسمی‌کردن تشیع در قرن شانزدهم، اقلیت‌های سنی و صوفیان را سرکوب کردند، رویکردی که شباهت‌هایی با تفتیش عقاید اروپایی داشت.[۱] پس از انقلاب ۱۳۵۷، این سنت با شدت بیشتری احیا شد. قانون اساسی جمهوری اسلامی در اصل ۱۲، شیعه اثنی‌عشری را مذهب رسمی اعلام کرد و در اصل ۱۳، تنها ادیان زرتشتی، یهودی و مسیحی را به‌رسمیت شناخت، در حالی که بهائیان و سایر گروه‌ها را کنار گذاشت.[۹] اصل ۲۳ تفتیش عقاید را ممنوع کرده، اما این اصل در عمل با تفاسیر شرعی و سیاسی نقض می‌شود؛ اتهاماتی چون "ارتداد"، "محاربه" و "تبلیغ علیه نظام" به ابزاری برای سرکوب تبدیل شده‌اند.[۱۰]

این سرکوب‌ها ریشه در سنت‌های قضایی اسلامی، به‌ویژه مفهوم "ارتداد"، دارد که در فقه شیعه مجازات مرگ را برای ترک اسلام پیش‌بینی می‌کند. نهادهایی مانند دادگاه‌های انقلاب و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران، که پس از انقلاب تأسیس شدند، نقش محوری در اجرای این سیاست‌ها دارند.[۶] افزون بر این، فرهنگ سیاسی ایران، که پس از انقلاب بر محور ولایت فقیه شکل گرفت، هرگونه انحراف از ایدئولوژی رسمی را تهدیدی وجودی تلقی می‌کند، مشابه رویکرد کلیسای کاتولیک به بدعت‌گذاران.[۱۱] این زمینه‌ها نشان می‌دهد که تفتیش عقاید در ایران نه‌تنها محصول شرایط پساانقلابی، بلکه ادامه‌دهنده سنت‌های تاریخی سرکوب دگراندیشی است.

شباهت‌ها و تفاوت‌ها با تفتیش عقاید کلاسیک

تفتیش عقاید در ایران معاصر با نمونه اروپایی شباهت‌هایی دارد: هر دو از اتهامات مبهم و محاکمات غیرشفاف برای سرکوب استفاده می‌کنند و هدفشان حفظ انحصار ایدئولوژیک است.[۳] اما تفاوت‌هایی نیز وجود دارد؛ در اروپا، تفتیش عقاید نهادی متمرکز بود، در حالی که در ایران، شبکه‌ای از نهادهای حکومتی و قوانین شرعی عمل می‌کند. ابزارهای شکنجه در ایران مدرن‌تر شده‌اند (مانند شکنجه روانی و نظارت دیجیتال)، اما هدف حذف تنوع فکری و مذهبی همچنان پابرجاست.[۱۲] در اسپانیا، یهودیان و مسلمانان هدف بودند، در ایران، بهائیان، نوکیشان مسیحی و دراویش در مرکز توجه‌اند.[۱۳] این انطباق نشان‌دهنده تطبیق تفتیش عقاید با شرایط بومی و معاصر است.[۱۱]

تفتیش عقاید در ایران معاصر: مصادیق و گروه‌های هدف

تفتیش عقاید و سرکوب و اعدام بهائیان در ایران
تفتیش عقاید و سرکوب و اعدام بهائیان در ایران

سرکوب اقلیت‌های مذهبی

تفتیش عقاید و سرکوب مسیحیان در ایران
تفتیش عقاید و سرکوب مسیحیان در ایران

جمهوری اسلامی ایران از زمان تأسیس در سال ۱۳۵۷، سیاستی سیستماتیک برای سرکوب اقلیت‌های مذهبی در پیش گرفته که شباهت‌های بارزی با تفتیش عقاید تاریخی دارد. بهائیان، با جمعیتی حدود ۳۰۰ هزار نفر، به دلیل عدم به‌رسمیت‌شناخته‌شدن در قانون اساسی (اصل ۱۳)، هدف اصلی این سرکوب‌ها بوده‌اند. این گروه نه‌تنها از حقوق اولیه مانند تحصیل در دانشگاه‌ها و استخدام در مشاغل دولتی محروم‌اند، بلکه با تخریب اماکن مقدس، مصادره اموال و بازداشت‌های گسترده مواجه شده‌اند. گزارش‌ها حاکی از آن است که از سال ۱۳۵۷ تاکنون، بیش از ۲۰۰ بهائی اعدام شده‌اند و هزاران نفر زندانی یا تبعید شده‌اند، اغلب با اتهامات مبهم چون "جاسوسی برای صهیونیسم" یا "ارتداد"[۱۴][۹] این اتهامات ریشه در تفاسیر ایدئولوژیک دارد که بهائیت را تهدیدی علیه اسلام شیعی تلقی می‌کند، مشابه رویکرد تفتیش عقاید اسپانیا به یهودیان و مسلمانان به‌عنوان "بدعت‌گذار"[۴]

نوکیشان مسیحی نیز با فشارهای مشابهی روبه‌رو هستند. گزارش سالانه ماده ۱۸ نشان می‌دهد که در سال ۲۰۲۲، دست‌کم ۱۰۰ نوکیش به اتهام "تشکیل کلیساهای خانگی" یا "تبلیغ مسیحیت" بازداشت شده‌اند.[۱۲] این افراد اغلب در محاکماتی غیرشفاف به زندان‌های طولانی‌مدت محکوم می‌شوند و در مواردی مجبور به انکار ایمان خود تحت شکنجه می‌شوند، روشی که یادآور اعتراف‌گیری اجباری در تفتیش عقاید قرون وسطی است.[۳] اهل سنت، که حدود ۱۰ درصد جمعیت ایران را تشکیل می‌دهند، نیز از تبعیض رنج می‌برند. در مناطق سنی‌نشین مانند کردستان و بلوچستان، ساخت مساجد محدود شده و رهبران مذهبی آن‌ها بارها به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی" بازداشت شده‌اند.[۷] این سرکوب‌ها نقض آشکار تعهدات بین‌المللی ایران، از جمله میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، است که آزادی مذهب را تضمین می‌کند.[۱۵]

سرکوب دراویش گنابادی
سرکوب دراویش گنابادی

سرکوب دراویش گنابادی و سایر گروه‌های عرفانی

دراویش گنابادی، به‌عنوان بخشی از تصوف شیعی، از دیگر قربانیان تفتیش عقاید در ایران هستند. این گروه، که به دلیل باورهای عرفانی و مراسم خاص خود از سوی نهادهای رسمی "منحرف" تلقی می‌شوند، از دهه ۱۳۸۰ با فشارهای فزاینده مواجه شده‌اند. در سال ۱۳۹۶، در جریان اعتراضات دراویش در تهران (واقعه گلستان هفتم)، صدها نفر بازداشت و ده‌ها نفر به زندان‌های طولانی‌مدت محکوم شدند. حسینیه‌های آن‌ها تخریب شده و رهبرانشان، مانند نورعلی تابنده، تحت حصر خانگی قرار گرفتند.[۱۱] این اقدامات نشان‌دهنده تلاش نظام برای یکسان‌سازی تفاسیر مذهبی و حذف هرگونه انحراف از اصول رسمی شیعه است، هدفی که با تفتیش عقاید تاریخی هم‌راستاست.[۱] سرکوب دراویش نه‌تنها ریشه مذهبی دارد، بلکه به‌عنوان واکنشی سیاسی به مقاومت آن‌ها در برابر فشارهای حکومتی نیز تعبیر می‌شود.[۶]

سرکوب دگراندیشان سیاسی و فرهنگی

تفتیش عقاید در ایران به حوزه مذهب محدود نمی‌شود و دگراندیشان سیاسی و فرهنگی را نیز در بر می‌گیرد. فعالان سیاسی که دیدگاه‌های مخالف ایدئولوژی رسمی را ابراز می‌کنند، با اتهاماتی چون "محاربه"، "تبلیغ علیه نظام" و "توهین به مقدسات" مواجه می‌شوند. این اتهامات، که اغلب بدون مدارک مشخص مطرح می‌شوند، یادآور محاکمات نمایشی تفتیش عقاید است که هدفش حذف صداهای منتقد بود.[۳] برای مثال، در جریان اعتراضات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱، هزاران نفر بازداشت شدند و برخی به اعدام محکوم شدند، فرآیندی که سازمان‌های حقوق بشری آن را "سرکوب سیستماتیک" توصیف کرده‌اند.[۱۶]

هنرمندان و نویسندگان نیز از این فشارها در امان نیستند. فیلم‌سازانی چون جعفر پناهی و محمد رسول‌اف به دلیل آثار انتقادی خود بارها زندانی شده‌اند، و نویسندگان با سانسور و محاکمه روبه‌رو هستند. مصوبه جدید مجلس در سال ۲۰۲۳ برای تشدید محدودیت‌ها بر آزادی بیان و پوشش، این سرکوب را نهادینه‌تر کرده و نشان‌دهنده تلاش نظام برای کنترل کامل عرصه فرهنگی است.[۱۷] این اقدامات به فرار مغزها منجر شده، چنان‌که بسیاری از نخبگان به دلیل نبود فضای آزاد برای ابراز عقیده، کشور را ترک کرده‌اند.[۱۸]

تفتیش عقاید در دانشگاه‌ها و مدارس ایران
تفتیش عقاید در دانشگاه‌ها و مدارس ایران

تفتیش عقاید در نهادهای آموزشی

نفوذ تفتیش عقاید به نهادهای آموزشی یکی از نگران‌کننده‌ترین جنبه‌های این پدیده در ایران است. در سال ۱۴۰۰، گزارش‌هایی از توزیع پرسشنامه‌هایی در مدارس تهران منتشر شد که دانش‌آموزان را وادار به افشای عقاید شخصی، مذهبی و خانوادگی خود می‌کرد. این پرسشنامه‌ها، که توسط وزارت آموزش و پرورش تأیید شدند، با هدف شناسایی "انحرافات فکری" طراحی شده بودند و شباهت عجیبی به روش‌های بازجویی تفتیش عقاید کلاسیک داشتند.[۱۹][۲۰] این اقدام انتقادات گسترده‌ای را برانگیخت و به‌عنوان نقض حریم خصوصی و آزادی عقیده تلقی شد.[۱۰] در دانشگاه‌ها نیز، دانشجویان به دلیل فعالیت‌های سیاسی یا ابراز عقاید مخالف، اخراج یا تعلیق می‌شوند، و اساتید با نظارت شدید و سانسور مواجه‌اند.[۶] این سیاست‌ها نه‌تنها نسل جوان را تحت فشار ایدئولوژیک قرار می‌دهد، بلکه اعتماد به نهادهای آموزشی را تضعیف کرده است.

ابزارها و روش‌های سرکوب

روش‌های سرکوب در ایران معاصر، اگرچه از ابزارهای قرون وسطایی فاصله گرفته، همچنان خشن و سازمان‌یافته است. بازداشت‌های خودسرانه، شکنجه‌های جسمی و روانی، و اعتراف‌گیری اجباری از جمله این روش‌ها هستند. نهادهایی چون دادگاه‌های انقلاب و سازمان اطلاعات سپاه با استفاده از قوانین مبهم، دامنه سرکوب را گسترش داده‌اند.[۱۱] نوکیشان مسیحی گزارش داده‌اند که در بازجویی‌ها مجبور به انکار ایمان خود شده‌اند، و فعالان سیاسی تحت فشارهای شدید اعترافات تلویزیونی پخش کرده‌اند.[۱۲] نظارت دیجیتال نیز به ابزاری کلیدی تبدیل شده؛ محدودیت‌های اینترنتی و فیلترینگ گسترده، همراه با رصد فعالیت‌های کاربران در فضای مجازی، نشان‌دهنده تلاش نظام برای کنترل ذهن شهروندان است.[۱۷] مسئله حجاب اجباری و سرکوب زنان به دلیل انتخاب پوشش نیز بخشی از این تفتیش عقاید مدرن است که ریشه در اصول ایدئولوژیک دارد.[۲۱]

از انزوای فرهنگی تا فشار بین‌المللی

تفتیش عقاید در ایران پیامدهای گسترده‌ای داشته است. سرکوب اقلیت‌ها و دگراندیشان به کاهش تنوع فرهنگی و مذهبی منجر شده و حس انزوا را در میان گروه‌های هدف تقویت کرده است.[۱۵] فرار مغزها، که نتیجه فشارهای ایدئولوژیک است، اقتصاد و توسعه علمی را تضعیف کرده؛ تخمین زده می‌شود که سالانه هزاران متخصص ایران را ترک می‌کنند.[۱۸] از منظر بین‌المللی، گزارش‌های سالانه، از جمله گزارش وزارت امور خارجه آمریکا در ۲۰۲۲، ایران را یکی از بدترین ناقضان آزادی مذهب معرفی کرده‌اند.[۷] این سرکوب‌ها نه‌تنها جایگاه جهانی ایران را مخدوش کرده، بلکه به تحریم‌ها و انزوای دیپلماتیک دامن زده است.[۲۲] در داخل، شکاف میان دولت و مردم عمیق‌تر شده و اعتراضات مداوم نشان‌دهنده نارضایتی گسترده از این سیاست‌هاست.[۱۷]

راهکارهای مقابله با تفتیش عقاید

تطبیق تفتیش عقاید ایران با الگوهای جهانی

تفتیش عقاید در ایران معاصر، اگرچه در بستر متفاوتی از نمونه‌های کلاسیک شکل گرفته، شباهت‌های ساختاری آشکاری با آن‌ها دارد. در تفتیش عقاید اسپانیا، کلیسا و دولت برای حذف بدعت‌گذاران همکاری می‌کردند، در ایران، نهادهای مذهبی (مانند حوزه‌های علمیه) و امنیتی (مانند سپاه پاسداران) این نقش را بر عهده دارند.[۱۱][۳] هر دو سیستم از اتهامات مبهم مانند "بدعت" یا "ارتداد" برای توجیه سرکوب استفاده کرده‌اند و هدف مشترکی را دنبال می‌کنند: حفظ یکپارچگی ایدئولوژیک و حذف تهدیدات.[۱] در مقایسه با دیگر نظام‌ها، سرکوب در ایران بیشتر ریشه مذهبی دارد، اما مانند شوروی، از نظارت گسترده و اعتراف‌گیری اجباری بهره می‌برد.[۸] این تطبیق نشان می‌دهد که تفتیش عقاید یک الگوی جهانی است که در هر دوره با ابزارها و توجیهات محلی بازسازی می‌شود.[۲]

ریشه‌های ایدئولوژیک، سیاسی و اجتماعی

تفتیش عقاید در ایران ریشه در تئوری ولایت فقیه دارد که پس از انقلاب به محور قدرت تبدیل شد. اصل ۱۲ قانون اساسی، با رسمی‌کردن مذهب آخوندی، و اصل ۴، که قوانین را تابع شریعت می‌داند، زمینه را برای سرکوب سایر عقاید فراهم کرده است.[۹] احکام شرعی مانند "ارتداد" و "محاربه"، که مجازات‌های سنگینی را پیش‌بینی می‌کنند، به نظام اجازه می‌دهد هر عقیده‌ای را سرکوب کند.[۱۶] از منظر سیاسی، این سرکوب ابزاری برای تثبیت قدرت در برابر اعتراضات داخلی و فشارهای خارجی است؛ به‌ویژه در زمان بحران‌هایی چون تحریم‌ها و جنبش‌های مردمی[۱۷] از بعد اجتماعی، فرهنگ متمرکز بر اطاعت و تعصب مذهبی، که پس از انقلاب تقویت شد، به پذیرش این سیاست‌ها در بخش‌هایی از جامعه کمک کرده، هرچند مقاومت‌هایی نیز وجود دارد.[۶] این ترکیب سه‌گانه، تفتیش عقاید را به بخشی جدایی‌ناپذیر از نظام تبدیل کرده است.

راهکارهای عملی برای برانداختن تفتیش عقاید

کاهش تفتیش عقاید در ایران نیازمند رویکردهای چندجانبه است. در سطح داخلی، اصلاح قانون اساسی برای حذف تبعیض‌های مذهبی، از جمله به‌رسمیت‌شناختن بهائیان و لغو اصل ۴، ضروری است.[۱۰] شفاف‌سازی قوانین قضایی، لغو اتهامات مبهم و ایجاد دادگاه‌های مستقل می‌تواند از سرکوب خودسرانه بکاهد.[۶] در سطح آموزشی، حذف محتوای ایدئولوژیک از برنامه‌های درسی و توقف اقدامات نظارتی مانند پرسشنامه‌های تفتیش عقاید، به کاهش فشار بر نسل جوان کمک می‌کند.[۲۰] در سطح بین‌المللی، تحریم‌های هدفمند علیه مقامات ناقض حقوق بشر، همراه با حمایت از سازمان‌های حقوق بشری مانند ماده ۱۸ و ۱۹، می‌تواند فشار مؤثری ایجاد کند.[۱۲][۶] تقویت صدای مقاومت مردم ایران از طریق پشتیبانی از فعالان و رسانه‌های مستقل، نیز حیاتی است.[۱۵] این راهکارها، اگرچه دشوار، اما با مقاومت و فشار مداوم به حاکمیت قابل‌پیگیری‌ هستند.

موانع، فرصت‌ها و چشم‌انداز آینده

موانع اصلی کاهش تفتیش عقاید در ایران شامل ساختار ولایت فقیه، مقاومت نهادهای امنیتی آن است.[۱۶] سرکوب مداوم جامعه مدنی و رسانه‌ها نیز این فرایند را پیچیده می‌کند.[۱۸] با این حال، فرصت‌هایی نیز وجود دارد؛ افزایش دسترسی به اطلاعات از طریق اینترنت و رشد آگاهی عمومی، به‌ویژه در میان جوانان، می‌تواند به مقاومت در برابر سرکوب کمک کند.[۱۷] تجربه تاریخی اروپا نشان می‌دهد که تفتیش عقاید با فشار اجتماعی و روشنفکری افول کرد؛ در ایران نیز، قیام‌های سراسری نشانه‌هایی از این پتانسیل را نشان داده‌اند.[۵] بدیهی است بدون واژگون‌سازی این ساختاری، سرکوب و تفتیش عقاید ادامه خواهد یافت.[۲۲]

نتیجه‌گیری

تفتیش عقاید، چه در شکل کلاسیک آن در قرون وسطی اروپا و چه در بازتولید مدرن آن در ایران معاصر، ابزاری برای سرکوب دگراندیشی و حفظ انحصار قدرت بوده است. این مقاله نشان داد که در ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷، نظام جمهوری اسلامی با تکیه بر ایدئولوژی شیعه اثنی‌عشری و قوانین تبعیض‌آمیز، سیاستی سیستماتیک برای حذف تنوع مذهبی و فکری در پیش گرفته است. از سرکوب اقلیت‌هایی چون بهائیان و نوکیشان مسیحی گرفته تا نفوذ تفتیش عقاید به نهادهای آموزشی و سرکوب دگراندیشان سیاسی، این پدیده نه‌تنها نقض حقوق بنیادین بشر است، بلکه پیامدهایی چون فرار مغزها و انزوای بین‌المللی را به دنبال داشته است.[۱۱][۶][۱۸] تطبیق تاریخی و معاصر نشان می‌دهد که تفتیش عقاید، فارغ از بستر زمانی و مکانی، ریشه در نیاز قدرت به یکسان‌سازی و حذف تهدیدات دارد.[۱][۲]

راهکارهای پیشنهادی، از اصلاحات قانونی داخلی تا فشارهای بین‌المللی، اگرچه در تئوری قابل‌اجرا هستند، اما با موانع ساختاری و ایدئولوژیک مواجه‌اند.[۷][۱۰] تجربه جهانی حاکی از آن است که افول تفتیش عقاید نیازمند تحولات اجتماعی و فرهنگی عمیق است، امری که در ایران به دلیل سرکوب مداوم جامعه مدنی و مقاومت نظام، فرآیندی طولانی خواهد بود.[۵][۲۲] با این حال، افزایش آگاهی عمومی و حمایت جهانی از حقوق بشر می‌تواند به‌تدریج این روند را تسهیل کند. در نهایت، تفتیش عقاید در ایران نه‌تنها یک چالش داخلی، بلکه بخشی از یک الگوی جهانی سرکوب است که نیازمند توجه و اقدام جمعی است.[۱۶]

منابع:

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ تاریخ تفتیش عقاید - سایت رامین باقری
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ تفتیش عقاید چیست و در قرون وسطی چگونه صورت می گرفت؟ - سایت تاریخ ما
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ ۳٫۵ دادگاه تفتیش عقاید - سایت کافه تاریخ
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ شکنجه‌های ترسناک دوران تفتیش عقاید اسپانیا؛ از ابزار‌های سادیستی تا اخاذی از قربانیان - سایت فرارو
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ ۵٫۴ دستگاه تفتیش عقاید چرا و چگونه به وجود آمد؟ - سایت آسو
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ ۶٫۴ ۶٫۵ ۶٫۶ ۶٫۷ آزادیِ بیان و عقیده در جمهوری اسلامی ایران - سایت ماده ۱۹
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ ۷٫۳ گزارش آزادی مذاهب در جهان، ایران سال ۲۰۲۲- سایت وزارت امور خارجه آمریکا
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ تفتیش عقاید - سایت حسن منصور
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ اقلیت‌های مذهبی در قانون اساسی جمهوری اسلامی؛ چهل سال سرکوب و توهین و تحقیر - سایت ساعت ایران‌پرس
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ ۱۰٫۳ طبق قانون تفتیش عقاید ممنوع است - سایت حکومتی فرهیختگان
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ ۱۱٫۳ ۱۱٫۴ ۱۱٫۵ دستگاه‌ تفتیش‌ عقاید یا ماشین سرکوب دگراندیشی - سایت دویچه‌وله
  12. ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ۱۲٫۲ ۱۲٫۳ گزارش سالانه از وضعیت مسیحیان ایران: ادامه سرکوب، تشدید دستگیری‌ها و تفتیش عقاید - سایت ماده ۱۸
  13. سرکوب اقلیت‌های مذهبی در ایران؛ دو نوکیش مسیحی دیگر راهی زندان شدند - سایت ایندیپندنت
  14. نگاهی به علل سرکوب بهائیان در ایران - سایت دویچه‌وله
  15. ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ ۱۵٫۲ کمیسیون آزادی مذهب: سرکوب آزادی مذهب در ایران شدیدتر شده است - دویچه‌وله
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ ۱۶٫۲ ۱۶٫۳ حکومت ایران از اصلی ترین بانیان نقض آزادی عقیده و بیان در جهان - مانیتورینگ حقوق بشر ایران
  17. ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ ۱۷٫۲ ۱۷٫۳ ۱۷٫۴ ایران هر نوع ابراز عقیده ای را سرکوب می‌کند - سایت رادیو فردا
  18. ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ ۱۸٫۲ ۱۸٫۳ با تفتیش عقاید باعث فرار مغزها از کشور شدیم - سایت حکومتی رویداد۲۴
  19. توزیع فرم‌های «تفتیش عقاید» در مدارس تهران - ایران اینترنشنال
  20. ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ وزرات آموزش و پرورش توزیع پرسشنامه «تفتیش عقاید» بین دانش‌آموزان را تأیید کرد - رادیو فردا
  21. حق انتخاب پوشش: حق آزادی عقیده و اصل عدم تبعیض - سازمان حقوق بشر ایران
  22. ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ ۲۲٫۲ سرکوب مذهب در ايران ادامه دارد - صدای آمریکا