کاربر:Khosro/صفحه تمرین مریم اکبری‌منفرد

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مریم اکبری‌منفرد
منفرد5.JPG
مریم اکبری‌منفرد
زادروز۱۳۵۴
تهران
ملیتایرانی
شناخته‌شده برایزندانیان سیاسی، فعالان حقوق بشر
همسرحسن جعفری‌حاتم
والدینعلی‌اوسط اکبری‌منفردـ گرجی رشیدی‌پور

مریم اکبری‌منفرد، (زاده ۱۳۵۴، تهران) زندانی سیاسی که در تظاهرات سراسری دی‌ماه ۱۳۸۸، بازداشت شد؛ و در ۱۱ خردادماه ۱۳۸۹، توسط قاضی صلواتی به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. اتهام مریم اکبری‌منفرد محاربه به خاطر عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران است که وی این اتهام را رد کرده و قاضی صلواتی در دادگاه به او گفته بود که تو جور خواهر و برادرانت را می‌کشی. ۴ تن از اعضای خانواده‌ی مریم اکبری‌منفرد از هواداران سازمان مجاهدین خلق در دهه ۱۳۶۰، اعدام شده‌اند. دو برادر او در سال‌های ۱۳۶۰ و ۱۳۶۳ به اتهام ارتباط و عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران و برادر کوچک و خواهر دیگرش نیز در قتل‌عام سال ۱۳۶۷، اعدام شدند. مریم اکبری‌منفرد در دادگاه اجازه تعیین وکیل نداشت و وکیل تسخیری برای او مشخص کردند. زندانی سیاسی مریم اکبری‌منفرد مادر دو فرزند دختر است. دختر کوچک او حین بازداشت مادرش ۴ساله بود. وی هم‌چنین سرپرست دختر خواهرش نیز است. مریم اکبری‌منفرد دیپلمه و خانه‌دار است. زندانی سیاسی مریم اکبری‌منفرد، هم اکنون یازدهمین سال از حبس خود را بدون حتی یک روز مرخصی در زندان به‌سر می‌برد. خانم مریم اکبری‌منفرد پس از حدود ۹ ماه تحمل حبس در یکی از سلول‌های انفرادی بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین، بند متادون، و از مهرماه ۱۳۸۹، در زندان رجایی شهر محکومیت خود را سپری کرده است؛ و در اردیبهشت ۱۳۹۰، به همراه ۸ زن زندانی دیگر به زندان قرچک ورامین منتقل گردید. وی در این زندان، پس از اعتراض به شرایط زندان و نوشتن نامه‌های متعدد به مراجع مختلف و احمد شهید، گزارشگر سابق ویژه‌ی حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران، به بند زنان زندان اوین منتقل شده و تا کنون در زندان اوین محبوس است. سازمان عفو بین‌الملل در بیانیه‌ای خواستار آزادی بی‌قید و شرط مریم اکبری‌منفرد، زندانی عقیدتی سیاسی محبوس در زندان اوین شد. این سازمان از مقامات رژیم ایران خواسته‌است که به آزار و شکنجه این زندانی و خانواده‌اش پایان دهند.

خانواده مریم اکبری‌منفرد

زندانی سیاسی مریم اکبری‌منفرد خانه‌دار و دیپلمه، دارای دو فرزند دختر به نام‌های زهرا و سارا است. سارا دختر کوچک او حین بازداشت مادرش ۴ساله بود. وی هم‌چنین سرپرست دختر خواهرش نیز است. ۴ تن از اعضای خانواده‌ی مریم اکبری‌منفرد از هواداران سازمان مجاهدین خلق در دهه ۱۳۶۰، اعدام شده‌اند. دو برادر او در سال‌های ۱۳۶۰ و ۱۳۶۳ به اتهام ارتباط و عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران و برادر کوچک و خواهر دیگرش به نام رقیه نیز در قتل‌عام سال ۱۳۶۷، اعدام شدند.[۱]

رضا اکبری‌منفرد، برادر مریم اکبری‌منفرد نیز در زندان رجایی شهر زندانی است. او به اتهام اجتماع و تبانی و هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران به ۵ سال شش ماه زندان محکوم شده و از دی ماه ۱۳۹۱، در زندان به‌سر می‌برد.[۲]

گرجی بشیری‌پور مادر مریم اکبری‌منفرد بر اثر فشارهای روحی پس از اعدام فرزندانش درگذشت. پدر مریم، علی‌اوسط اکبری‌منفرد نیز در سال ۱۳۸۴، پس از سال‌ها تحمل رنج فرزندانش و اعدام آن‌ها درگذشت. هم‌چنین تعدادی از خانواده‌ی وی از برادر و خواهر و برادرزاده و خواهرزاده، در آلبانی هستند.[۳]

اتهام، دست‌گیری و زندان

مریم اکبری‌منفردپس از تظاهرات روز عاشورا در نهم دی‌ماه ۱۳۸۸، در منزلش بازداشت شد و روز ۱۱ خرداد ۱۳۸۹، به اتهام محاربه به خاطر هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران، توسط قاضی صلواتی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد، وی این اتهام را هرگز نپذیرفته و بارها آن را رد کرده است. قاضی صلواتی در جلسه دادگاه خطاب به مریم اکبری‌منفرد گفته بود: «تو جور خواهر و برادرهایت را می‌کشی»[۴]

مریم اکبری‌منفرد در دادگاه اجازه تعیین وکیل نداشت و وکیل تسخیری برای او مشخص کردند.[۱]

مریم اکبری‌منفرد که در بند زنان زندان اوین یازدهمین سال محکومیت خود را سپری می‌کند، طی نامه‌ای با اشاره به نحوه‌ی بازداشتش در نهم دی‌ما ۱۳۸۸، گفته است:

«نیمه شب ۹ دی ماه ۱۳۸۸، شبی سرد و بارانی، به بهانه‌ی پاره‌ای از توضیحات مرا از کودکانم جدا کردند که به دفتر پیگیری ببرند و تا ظهر ۱۰ دی بازگردم… به دلیل این که همسرم منزل نبود اجازه خواستم صبح زود بعد از راهی کردن بچه‌ها به مدرسه و مهدکودک خودم را به دفتر پیگیری معرفی کنم که موافقت نکردند…»[۵]

یکی از هم‌بندی‌های مریم اکبری‌منفرد را در سال ۱۳۹۰، برای رسیدگی به پرونده‌اش به دادگاه قاضی صلواتی بردند، این هم‌بندی که از نظر فکری و سیاسی با مریم اکبری‌منفرد متضاد بود، می‌گوید که تصمیم گرفتم تا به قاضی صلواتی اعتراض کنم که چرا حکم به این سنگینی به مریم اکبری‌منفرد داده که تنها اتهامش شرکت در تظاهرات عاشورای سال ۱۳۸۸، بوده است. پس از پایان دادگاه، به قاضی صلواتی گفتم مریم اکبری‌منفرد چه‌کار کرده که باید ۱۵ سال در زندان بماند؟ او یک زن خانه‌دار بوده و سه دختر کودک و نوجوان دارد؛ و هیچ فعالیت جدی سیاسی هم نداشته است. صلواتی در جواب گفت، خُب این‌ها به شما دروغ می‌گویند که ما کاری نکرده‌ایم. باز اصرار کردم و پرسدم چرا این حکم سنگین را به مریم داده‌اید؟ او کاری نکرده است که مستحق ۱۵ سال زندان باشد، صلواتی به رئیس دفترش می‌گوید پرونده مریم را بیاور تا به این خانم بگویم اتهامات او دقیقاً چه بوده است. هم‌بندی مریم اکبری‌منفرد می‌گوید، قاضی صلواتی پشت سرهم پرونده را ورق زد و گفت: ببین! چهاربرادر و خواهرش در دهه شصت اعدام شدند. گفتم یعنی این که چهار برادر و خواهرش اعدام شدند اتهام مریم است؟ در این مورد که او باید شاکی باشد نه شما. قاضی صلواتی دوباره پرونده را ورق زد و این بار گفت: یکی دوتا از خواهر برادرهاش در اردوگاه اشرف هستند. گفتم اتهام خود مریم چیه؟ و جوابی نگرفتم…[۶]

زندانی سیاسی مریم اکبری‌منفرد در سال ۱۳۹۴، از دیوانعالی کشور درخواست اعاده دارسی کرد. این دیوان درخواست بررسی مجدد پرونده را رد کرد؛ اما گفت که می‌توان از دادگاه بدوی برای کاهش محکومیت اقدام کرد. با این وجود شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی صلواتی حکم اولیه را ابقا کرد.[۷]

تبعید و شرایط سخت زندان

مریم اکبری‌منفرد

زندانی سیاسی مریم اکبری‌منفرد ضمن اشاره به شرایط و روزهای سخت زندان و تبعید به زندان‌های گوهردشت و قرچک ورامین از مادران و پدرانی گفته است که از دیدار آخر با فرزندانشان محروم بوده اند:

«این سال‌ها فراز و نشیب بسیار داشت. به گوهردشت و قرچک ورامین تبعید شدم. دختران زیبای من بزرگ شدند ولی کسی ندانست چطور گذشت. همان گونه که کسی ندانست بر پدران و مادران داغدار و چشم انتظار ما چه گذشت. پدر و مادرانی که در روزهای ملاقات به جای دیدار عزیزانشان ساک خونین تحویل گرفتند. پدران و مادرانی که به جای دیدن دخترانشان یک اسکناس پنجاه تومانی بابت مهریه دریافت کردند. تمام این سال‌ها با مشقت‌هایش گذشت… در سلول‌هایی بودم که حس می‌کردم در روزگاری خیلی دور خواهرم و برادرانم در این‌جا بوده‌اند. پیش از این برای به دست آوردن نشانی از عزیزانم در خاوران‌ها بودیم و حال احساس می‌کنم به آن‌ها نزدیکترم و حضورشان را حس می‌کنم. این‌جا در هر در و دیواری نشانی از آن‌ها حک شده است… جفای این رژیم سفاک همیشه با ما بوده و هست. مادرم را در کودکی از دست دادم و پدرم چشم انتظار از دنیا رفت؛ ولی یک چیز را همیشه می‌دانستیم و به آن آگاه بودیم: این که دست باندهای اصلاح‌طلب و اصول‌گرا و اعتدالی همگی به خون عزیزانمان آغشته است. اصول‌گراها با شمشیری کشیده از روبرو و اصلاح‌طلبان با نقابی برچهره و گاه نزدیک‌تر از آنچه بشود باور کرد، با فریب و ریا نشسته بر سفره‌هامان در چهاردیورای زندان، با رخنه کردن در خلوتمان در چهره‌ی دوست و با ادعای همدلی، تازیانه‌ها زدند که التیام آن میسر نگردد مگر با رخ نمودن چهره‌ی تک‌تک‌شان از زیر نقاب ریا و بر ملا نمودن ِ دستانی خونین که زیر ردای مکر پنهان کرده‌اند و اعتدالی‌ها که ملغمه‌ای هستند از این دو، قاطعیت استبدادی کور و مکری خانمان سوز… اتهاممان دفاع از خلق بود. تبعید و شکنجه و اعدام حقمان بود؛ چرا که از نگفته‌ها گفتیم. سال‌های طولانی در سیاه‌چال‌های رژیم حقمان بود چرا که از برابری و برادری و عدالت گفتیم. این سال‌ها با تمام فراز و فرودهایش سپری شد. من ایستاده‌ام مقاوم‌تر از همیشه در برابر سال‌های حبس پیش رو چرا که باور دارم روشن‌اندیشانی را که دفاع از حق سرلوحه‌ی مبارزات‌شان بوده و هست و خواستم پای در رکابشان در کنار هم‌میهنان عزیزمان صدایی باشم از بی‌صدایان جامعه‌ی زخم‌خورده‌مان… در آستانه‌ی دهمین سال حبسم درود می‌فرستم بر تک تک مبارزان راه آزادی که تحمل سال‌های حبس و محرومیت و درد مقاوم‌ترشان ساخت و شادمان از افزایش آگاهی و شناخت جامعه‌ی درد کشیده که حصار دروغین باندهای این حزب تک صدا و ارتجاعی را در نوردیده به طلیعه‌ی فردا نزدیک‌تر می‌شود.»[۵]

زندانی سیاسی مریم اکبری‌منفرد، هم اکنون یازدهمین سال از حبس خود را بدون حتی یک روز مرخصی در زندان به‌سر می‌برد. خانم مریم اکبری‌منفرد پس از حدود ۹ ماه تحمل حبس در یکی از سلول‌های انفرادی بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین، بند متادون، و از مهرماه ۱۳۸۹، در زندان رجایی شهر تحمل محکومیت خود را سپری کرده است؛ و در اردیبهشت ۱۳۹۰، به همراه ۸ زن زندانی دیگر به زندان قرچک ورامین منتقل گردید. وی در این زندان، پس از اعتراض به شرایط زندان و نوشتن نامه‌های متعدد به مراجع مختلف و احمد شهید، گزارشگر سابق ویژه‌ی حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران، به بند زنان زندان اوین منتقل شده و تا کنون در زندان اوین محبوس است.[۸]

زهرا دختر مریم اکبری‌منفرد که در شب بازداشتِ مادرش ۱۱ ساله بود بزرگ شده است؛ و برخلاف میل مادرش به خاطر فشارهای زیادی که در این سالیان بر آنان وارد شده لب به اعتراض گشود. زهرا از رنج‌های ده ساله می‌گوید. رنجی که که انتهای آن پیدا نیست. زهرا درباره‌ی مادرش می‌گوید: «مطمئنم مادر من در سمت درست تاریخ ایستاده است. مطمئنم ظلم پایدار نمی‌ماند. پس از ده سال زندان، هر روز که می‌گذرد ما هم مثل مادرمان قوی‌تر می‌شویم… مادر من اصلاً دلش نمی‌خواست که ما در سنین پایین وارد مسائل سیاسی شویم اما آن‌قدر به ما فشار وارد می‌کنند که مجبوریم اعتراض کنیم»[۹]

اتهام دیگر

مریم اکبری‌منفرد در ۲۱ خردادماه ۱۳۹۹، برای تفهیم اتهام از بابت پرونده جدیدی مبنی بر سردادن شعار در شب ۲۲بهمن ۱۳۹۸، در زندان که برای او گشوده شده است، به صورت شفاهی به دادسرای اوین احضار شد. این زندانی سیاسی به دلیل شیوع بیماری کرونا در کشور، عدم دریافت کتبی ابلاغیه دادگاه و هم‌چنین عدم دسترسی به وکیل، از حضور در این جلسه بازپرسی خودداری کرد. مریم اکبری‌منفرد جزو زندانیان سیاسی زن بود که بیانیه تحریم انتخابات را در سال ۱۳۹۸، امضا کرده بودند.[۱]

محروم از مرخصی و خدمات پزشکی

منفرد1.JPG

زندانی سیاسی مریم اکبری‌منفرد در تمام سالیان زندان از حق مرخصی و خدمات پزشکی مناسب محروم بوده است؛ و این در حالی است که او از بیمارهای تیروئید و روماتیسم مفصلی رنج می‌برد. وی پس از شکایتی که در تاریخ ۲۶ مهرماه ۱۳۹۵، درباره اعدام اعضای خانواده‌اش در سال ۱۳۶۷، ارائه داد، توسط دادستان تهران از خدمات پزشکی محروم و او را تهدید به افزایش ۳ سال حکم زندان و تبعید به زندان سیستان و بلوچستان کردند.

مریم اکبری‌منفرد که طی این سالیان از حق مرخصی محروم بوده است، دادگاه انقلاب در سال ۱۳۹۲، وثیقه یک میلیارد و ۱۵۰میلیون تومانی برای مرخصی این زندانی سیاسی از خانواده او دریافت کرده است؛ و در لحظه‌ی آخر و هنگامی که فرزندان وی منتظر آمدنش به خانه بوده‌اند، به آن‌ها گفته شده که مرخصی لغو شده و از وزیر اطلاعات نامه آمده که ایشان نباید مرخصی برود. حسن جعفری‌حاتم همسر زندانی سیاسی مریم اکبری‌منفرد در این باره مدتی پیش گفته بود:

«خیلی نگران وضعیت همسرم هستم که نه مرخصی می‌دهند نه اجازه درمان. هر روز نگرانیم، هر روز، دل خوش نداریم که بگوییم روز خوش‌مان است. یک ملاقات حضوری که می‌دهند جشن می‌گیریم انگار که دنیا را به ما داده‌اند در حالی که حق و حقوق قانونی ما است. در تمام این سال‌ها حتی یک روز مرخصی نداده‌اند شوخی که نیست. سال ۹۲ وثیقه خواستند. یک میلیارد وثیقه گذاشتیم، یک روز هم مرخصی ندادند، گفتند باید یک سوم حکم‌اش را بکشد تا مرخصی بدهند. اما الان بیش از نیمی از حکم‌اش را کشیده و همچنان از مرخصی خبری نیست در حالی که قانوناً باید به او آزادی مشروط بدهند… تقریباً همه‌ی زندانی‌ها از مرخصی استفاده کرده‌اند. حتی کسانی که جرم شان مثل خانم من است. مرخصی اما به او نمی‌دهند و هیچ چیزی به ما نمی‌گویند. فقط می‌گویند وزارت اطلاعات یا دادستان موافقت نکرد. سال ۹۲ اتهام محاربه را از پرونده خانم من برداشتند باید آزاد می شد، اما آزاد نکردند. اعاده دادرسی و راه‌های دیگر قانونی را هم پی‌گیری کردیم و به نتیجه نرسیدیم. فرستاده بودند شعبه ۳۱ دیوان عالی در قم که آن‌ها پرونده را برگرداندند به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب و آقای صلواتی درخواست ما را رد کرد.»[۵]

ژیلا بنی یعقوب می‌گوید که مریم اکبری‌منفرد قدیمی‌ترین زندانی سیاسی در بند زنان اوین است. او امسال (۱۳۹۸) دهمین عید نوروزش را در زندان می‌گذراند. عاشورای ۱۳۸۸، زمانی که مریم اکبری‌منفرد بازداشت شد، دخترکوچکش سارا فقط چهار سال سن داشت، دخترش حالا ۱۴ ساله است و تمام سهمش از مادرش ملاقات‌های نیم‌ساعته هفتگی است. مریم اکبری‌منفرد در این ده سال هرگز به مرخصی نیامده است. بسیاری از رسانه‌ها و سازمان‌های حقوق بشری در این ۱۰ سال به زندگی او بی‌تفاوت بوده‌اند، تمام هم‌بندی‌های مریم اکبری‌منفرد که در سال ۱۳۸۸، زندان بودند اکنون آزاد شده‌اند، خیلی‌ها جلوی چشم مریم اکبری‌منفرد آمدند و رفتند، به مرخصی رفتند، آزاد شدند… اما تنها مریم است که این رفتن‌ها و آمدن‌ها را نظاره می‌کند. غفلت تک تک ما، مریم اکبری‌منفرد را به یک زندانی ۱۰ ساله و بدون مرخصی تبدیل کرده است. درست در همان زمانی که فقط برای چند زندانی مشهور هشتگ می‌زدیم، مریم اکبری‌منفرد روزها و سال‌ها را بدون یک ساعت مرخصی در زندان سپری می‌کرد. حتی به او اجازه ندادند روزی که دختر کوچکش سارا جراحی داشت، به مرخصی برود.[۶]

ژیلا بنی‌یعقوب روزنامه‌نگار، فعال حقوق بشر و فعال سیاسی ایرانی است. او دبیر سرویس اجتماعی روزنامه سرمایه و سردبیر وب‌گاه کانون زنان ایرانی است. ژیلا بنی‌یعقوب در سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸)، برنده جایزه شجاعت در روزنامه‌نگاری شد. ژیلا بنی یعقوب در خرداد ماه ۱۳۸۸، دستگیر و در دادگاه به یک سال حبس و ۳۰ سال ممنوعیت از روزنامه‌نگاری محکوم شد.[۱۰]

بیانیه مشترک دو سازمان حقوق بشری

منفرد8.JPG

دو سازمان حقوق بشری در بیانیه مشترکی از مقامات رژیم ایران خواسته‌اند که زندانی سیاسی مریم اکبری‌منفرد را مطابق ماده ۱۰ قانون جدید مجازات اسلامی فوراً آزاد کنند. مریم اکبری‌منفرد از سال ۱۳۸۸، به خاطر تماس با خویشاوندانش در قرارگاه اشرف زندانی است. وی به دلیل همین تماس با خویشاوند، به اتهام محاربه به ۱۵ سال زندان محکوم شده و از دی‌ماه ۱۳۸۸ تا کنون در زندان است.

کمپین حقوق بشر ایران و سازمان عدالت برای ایران در بیانیه‌ای مشترک تأکید کرده‌اند که حکم زندانی سیاسی مریم اکبری‌منفرد بر پایه‌ی قانون قدیمی مجازات اسلامی صادر شده است؛ و طبق قانون جدید، حکم او محاربه نیست. در این بیانیه آمده است که ذیل ماده ۱۸۶ قوانین قدیمی مجازات اسلامی، هر عضو، یا هوادار یک سازمان که به قصد براندازی جمهوری اسلامی، اسلحه به دست می‌گرفت، محارب محسوب می‌شد. حتی اگر شخصاً در هیچ‌یک از فعالیت‌های مسلحانه آن سازمان شرکت نکرده بود. اما در قوانین جدید که در سال ۱۳۹۲، وضع شده است، اتهام محاربه شامل کسی می‌شود که شخصاً اسلحه به دست بگیرد یا عضو یک گروه مسلح باشد. ملاقات خانم مریم اکبری‌منفرد با خویشاوندانش در کمپ اشرف در عراق، دلیلی بر عضویت او در سازمان مجاهدین یا پیروی از این تشکیلات نیست و اگر او طبق قانون جدید محاکمه می‌شد، محکومیتش محاربه نبود. علاوه بر این، طبق ماده ۱۰ قانون جدید اسلامی وقتی تغییرات این چنینی در قانون به مرحله اجرا می‌رسد و قانون جدید به نفع متهم است، باید عطف به ما سبق اعمال شود؛ بنابراین خانم مریم اکبری‌منفرد باید تبرئه و فوراً از زندان آزاد گردد. هم‌چنین کمپین حقوق بشر ایران و عدالت برای ایران عنوان کرده‌اند که حبس مریم اکبری‌منفرد بیرحمانه و غیرقانونی است و او باید در سال ۱۳۹۶، از زندان آزاد می‌شد.

خانم شادی صدر، مدیر اجرایی عدالت برای ایران می‌گوید:

«همان‌طور که قاضی خودش تأیید کرده است، بهای سنگینی که مریم می‌پردازد، به دلیل اعمالش نیست بلکه به خاطر این است که خویشاوندان او از اعضای سازمانی مخالف جمهوری اسلامی بوده‌اند. این موردی به‌غایت روشن از مجازات دسته جمعی و نقض فاحش اصل شخصی بودن مسئولیت کیفری است که در هر دو سیستم قضائی ایران وقوانین بین‌المللی به رسمیت شناخته شده است.»[۷]

شکایت به سازمان ملل و دادخواهی

اعضای اعدام شدهٔ خانواده اکبری‌منفرد

زندانی سیاسی مریم اکبری‌منفرد در بهمن‌ماه ۱۳۹۵، پس از انتشار فایل صوتی حسینعلی منتظری درباره‌ی قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال۱۳۶۷، شکایتی به گروه کاری ناپدیدشدگان قهری سازمان ملل ارائه داد؛ و از آنان خواست رژیم ایران را درباره‌ی اعدام برادر و خواهرش در قتل‌عام سال۱۳۶۷، مجبور به پاسخگویی کنند.[۱]

فایل صوتی منتشر شده مربوط به دیدار آیت‌الله منتظری با اعضای گروه موسوم به هیئت مرگ در سال ۱۳۶۷، است. آقای منتظری در این دیدار خطاب به مرتضی اشراقی دادستان وقت، حسینعلی نیری حاکم شرع وقت، ابراهیم رئیسی معاون دادستان وقت و مصطفی پورمحمدی نماینده اطلاعات در زندان اوین می‌گوید:

رقیه اکبری‌منفرد خواهر اعدام شده‌ٔ مریم اکبری‌منفرد

«اعدام های گسترده زندانیان سیاسی بزرگترین جنایت جمهوری اسلامی است و تاریخ از آن‌ها به عنوان جنایتکار یاد خواهد کرد.»[۱۰]

گروه کاری سازمان ملل اخیراً ضمن به رسمیت شناختن این دو قربانی کشتار۱۳۶۷، به عنوان ناپدیدشده قهری، طی نامه‌ای به رژیم ایران، خواستار انجام تحقیق در این زمینه شد. رقیه و عبدالرضا اکبری‌منفرد ازجمله زندانیان سیاسی بودند که در سال۱۳۶۷، با وجود این‌که حکم ابلاغ شده داشتند، توسط رژیم ایران اعدام شدند.[۱]

گورستان خاوران محل دفن زندانیان سیاسی قتل‌و‌عام شده در تابستان ۶۷

زندانی سیاسی مریم اکبری‌منفرد در فروردین‌ماه ۱۳۹۷، در واکنش به اظهارنظر قاضی صلواتی که گفته بود احتمال دارد او در لیست عفوشدگان قرار گرفته باشد؛ در نامه‌ای سرگشاده نوشت:

«پر غرور و شعله‌ور با دلی سرشار از نشاط، بعد از ۹ سال زندانی که تک تک لحظه‌هایش را به آغوش می‌کشم نه تنها دادخواه خون خواهر و برادرانم می‌باشم، نه تنها دادخواه تمام زندگی‌ام که از من به یغما بردید می‌باشم، بلکه دادخواه ۹ سال زندگی کودکانم که از آن‌ها دریغ داشتید و لحظه‌های کودکانه‌شان را به یغما بردید نیز هستم و خواهم بود. پس آن کس که در مقام بخشیدن و عفو دادن است من و هموطنان همیشه در زنجیر هستیم.»

زندانی سیاسی مریم اکبری‌منفرد در مردادماه ۱۳۹۸، در سی‌امین سالگرد قتل‌عام زندانیان سیاسی ازجمله خواهر و برادرش در نامه‌ای نوشته است:

«آسمان هنوز هم از هلهله مقاومتشان سنگین است. خون‌هایشان در باغ‌های آهنین جاری گشت. باغ‌ها پر از غنچه شدند. غنچه‌هایی که از سینه شب روییدند و در سپیده‌دم شکفتند. در واپسین شبی که بوسه‌های خداحافظی در سایه‌ها ربوده شدند. از هزاران هزار غنچه خورشیدی در تیره‌ترین تیرگی‌ها و زمستانی‌ترین زمستان‌ها درخشید و در نبرد برای آزادی قله‌ای شدند از رسم ایستادگی، در پشت میله‌ها و دیوارهای سنگی زندان تاریخی نهفته است! تاریخی از مردان و زنانی که استخوان‌هایشان آجر یک بنا شد. بنایی در سینه‌ی تاریخی سرزمینمان، بنایی که وسعت آن در غیابشان ادامه یافت و در جنبش دادخواهی به اوج رسید و مماشاتگران را در تنگی نگاهشان برای پاسخ به آیندگان حبس کرد. این همه مسببش سیاست مماشات کشورهای اروپایی و آمریکا با رژیم بود و این رژیم با اتکا به آن این همه جنایت را مرتکب شد و با اتکا بر این سیاست توانست ۲۹ سال این جنایت عظیم و هولناک را که بزرگ‌ترین قتل‌عام و فاجعه بعد از جنگ جهانی دوم است را با توطئه سکوت خود، مسکوت گذارد؛ ولی اینک هنگام آن است که این سیاست ننگین را کنار بگذارید و غبار از دیدگان خود بر کشید. این رژیم رژیمی برآمده از قتل‌عام است و هنوز هم قاتلان در آن بر مسند قدرت هستند. این حقیقت قابل کتمان نیست که جوشش خون شهیدان پایان‌ناپذیر است و قتل‌عام زندانیان سیاسی هم‌چنان در ماشین سرکوب حاکمیت اسلامی ادامه دارد. آن کس که به سکوت خو کند و در مقابل بی‌عدالتی فریاد نکند و مماشات پیشه کند به آگاهی و اختیار انسان خیانت کرده و این یعنی تباه کردن همان گوهری که در وجود تمامی انسان‌ها است و این نقطه تمایز انسان و تمامی موجودات زنده است. اختفای این جنایت و سکوت در برابر آن و تقویت آمران و عاملان قتل‌عام فرزندان رشید ایران از سوی شماها فاشیسم دینی را در سرکوب و جنگ‌افروزی جری‌تر می‌کند. در آن سپیده دم نستوه و استوار طناب دار را بوسه زدند و جریانی شدند در رگ تاریخمان. آن نفس‌های گرم زمین بذر این روزها را در خاک دیروز افشاندند و سرود طناب دارشان در هوای گرم زندان، در هوای شکنجه و خفقان‌آور دیباچه تاریخ‌مان شدند. درود بر آنان که با پیکرهای بی‌سپر به مصاف طناب‌دار ضد بشر رفتند و پر غرور حماسه شکوهمند تابستان ۶۷، پرشکوه‌ترین حماسه تاریخ آزادی مردم ایران را رقم زدند. حقیقت شکوهمندشان در سرنوشت مردم ایران برگ زرین دیگری رقم زد و چشم‌اندازی شد که هم‌چنان در سراسر ایران مردم را به قیام و خیزش و ایستادگی فرا می‌خواند.

مریم اکبری‌منفرد، زندان اوین، مرداد ۱۳۹۸.»[۱]

نامه‌ی همسر مریم اکبری‌منفرد

عروسک‌های اعضای خانواده که مریم اکبری‌منفرد در زندان درست کرده است.

حسن جعفری‌حاتم در سالروز تولد همسرش زندانی سیاسی مریم اکبری منفرد، نامه‌ای خطاب به وی نوشته است. حسن جعفری‌حاتم در این نامه سختی‌های زندگی دخترانش در ۸ سال گذشته و تلاش‌های بی‌نتیجه خود را برای گرفتن چند ساعت مرخصی برای همسرش روایت کرده است. وی در بخشی از این نامه نوشته است:

همسر عزیزم، مریم

امروز که از خواب بیدار شدم حس عجیبی داشتم که نمی‌توانم توصیفش کنم گویا در این روز پاییزی که با سرمایش خبر رسیدن زمستان را می‌دهد کسی متولد شده که قرار بود روزی تمام زندگی‌ام شود کسی که امروز پشت دیوارهای سرد و بی‌رحم زندان اوین است، کسی که اکنون کنارمان نیست که تولدش را جشن بگیریم. آری تو نیستی و ما هم از این بابت بسیار ناراحت هستیم اما با تمام این سختی‌ها می‌جنگیم و پشتت هستیم. تویی که حتی کودکیت هم رنگ و بوی کودکی نداشت و در راهروهای تاریک زندان اوین و رجایی گذشت. آن هم برای یک ملاقات چند دقیقه ای با خواهر و برادرهایت که به خاطر فروختن یا خواندن یک نشریه به زندان افتاده بودند؛ و اکنون مریم کوچک همان سارای خودمان است که باید از این راهروها بگذرد تا مادرش یعنی تو را ببیند… مریمم؛ وقتی تورا گرفتند احساس غم و پوچی می‌کردم با خودم می‌گفتم آخر چه می‌شود سارا ۴ ساله است و زهرا و پگاه ۱۱ ساله چگونه این مسئولیت سخت را به تنهایی انجام دهم. بیشتر این سال‌ها پشت شیشه‌های کدر کابین گذشت و سارا ۶ ساله شد. خواستم روز اول مدرسه مادرش کنارش باشد و همه توانم را به کار بستم تا یکی دو روزی از زندان برایت مرخصی بگیرم اما آن‌ها موافقت نکردند. حتی برای یک ساعت به تو مرخصی بدهند تا سارا را در روز اول مدرسه همراهی کنی… سارایم بدون تو به مدرسه رفت درحالی که کودکان دیگر دست در دست مادرانشان روز اول مدرسه را شروع می‌کردند و چه حسرتی در نگاه سارا بود و دست‌هایش که دست تو را جستجو می‌کردند. چهارسال سال بعد، سارا باید جراحی می‌شد و مانند هر کودکی نیاز داشت تا مادرش کنارش باشد اما باز هم با مرخصی‌ات موافقت نکردند. مریم عزیزم؛ امروز هشتمین سالروز تولدت را بدون حضور تو کنارهم جشن می‌گیریم و سارا دخترکوچکمان شمع کیک تو را فوت می‌کند، همراه با آزوی با تو بودن. بچه‌ها عروسک‌هایی را که تو در زندان درست کرده‌ای و برای ما فرستاده‌ای دور میز چیده‌اند. تو همه اعضای خانواده را بافته‌ای و یکی یکی بیرون فرستاده‌ای. خودت را هم بافته‌ای و در میان عروسک‌ها هستی؛ و این جوری خانواده ما به صورت یک خانواده عروسکی دور هم جمع شده اند و ما در خیالمان تو را در کنار خود و در جشن تولد کوچکت می‌بینیم. روزی را تصور می‌کنم که ما کنارهم هستیم و لبخند دخترانم را می‌بینم که فریاد خوشحالی می‌زنند. چشمانشان را می‌بینم که ازحضور مادرشان برق می‌زند، آغوشم را باز می‌کنم تا بار دیگر تو و دخترانم را در آغوش بگیرم و بگویم: تمام شد. دیگر کنار هم هستیم.

تهران-۲۳ آذرماه ۱۳۹۵ - حسن جعفری حاتم[۱۱]

شکواییه به دادسرای تهران

شکوایی مریم اکبری‌منفرد، صفحه اول

مریم اکبری‌منفرد زندانی سیاسی مبحوس در اوین در ۲۳ مهرماه ۱۳۹۵، با ارسال شکواییه رسمی به دادسرای تهران، خواستار رسیدگی به پرونده‌ی اعدام برادرش، محمدرضا و خواهرش، رقیه شد که هر دو در کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ اعدام شده بودند. این نخستین باری است که یک شکایت رسمی درباره‌ی قتل وعام زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷، به قوه‌ی قضاییه رژیم ایران گزارش شده است. مریم اکبری‌منفرد در بخشی از این شکواییه نوشته است:

«... اینجانب خواستار تحقیق پیرامون موضوع اعدام غیرقانونی خواهر و برادر خود و روشن شدن جزییات آن، از جمله مسئولان واقعه مرگ آنان، دریافت کیفرخواست و سایر مدارک پرونده‌های آنان و رسیدگی کیفری وفق قوانین موضوعه به خصوص اصل ۳۴ قانون اساسی که دادخواهی را حق مسلم هر فرد می‌داند می‌باشم. همچنین با توجه به این‌که نشانی محل دفن آن‌ها هیچ‌گاه به خانواده اعلام نشده است، درخواست روشن شدن چگونگی فوت و محل دفن آن‌ها را نیز دارم…»[۱۲]

شکواییه مریم اکبری منفرد، صفحه دوم

مریم اکبری منفرد در نامه‌ی دیگری درباره‌ی شکواییه خود نوشته است:

«یک مقام دادستانی به خانواده‌ام در پاسخ به این درخواست من در شکواییه که گفته‌ام می‌خواهم بدانم خواهر و برادرم کجا دفن شده‌اند گفته است در گورستان خاوران دفن شده‌اند. می‌خواهم بدانم آیا این یک اطلاع درست است و اگر محل دفن آن‌ها در خاوران است در کدام بخش این گورستان و با کدام مشخصات دقیق مکانی… یکی از مقامات دادستانی در یک توضیح شفاهی به همسرم گفته‌اند که مسئولان قتل‌عام سال ۶۷ از جمله مسئولان اعدام خواهر و برادرم یا مرده‌اند و یا پیر شده‌اند. می‌خواهم اسامی آن‌ها را چه مرده باشند و یا خیلی پیر شده باشند بدانم. هم‌چنین بدانم چرا و چه‌گونه خواهر و برادرم که در حال گذراندن دوران حبس خود بودند و برادرم علاوه بر حکم سه سالی که داشت در زندان بود را اعدام کرده‌اند.»[۳]

شکواییه مریم اکبری‌منفرد، صفحه سوم.

به دنبال شکایت مریم اکبری‌منفرد درباره‌ی اعدام برادر و خواهرش در قتل وعام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷، یکی از مقامات دادستانی تهران گفته که دستور ممنوعیت ملاقات‌های مریم اکبری‌منفرد با فرزندان و همسرش از بالا ابلاغ شده است. این مقام دادستانی هم‌چنین در یک پاسخ شفاهی به خانواده‌ی زندانی سیاسی مریم اکبری‌منفرد اعلام کرده است: او چه چیزی را می خواهد بداند؟ آن‌ها که خواهر و برادرانش را اعدام کرده‌اند، حالا یا مرده‌اند یا پیرشده‌اند و خواهر و برادرش هم احتمالاً در گورستان خاوران دفن شده‌اند.

اشاره‌ی این مقام دادستانی تهران به دفن احتمالی خواهر و برادر مریم اکبری‌منفرد در گورستان خاوران در حالی صورت می‌گیرد که گزارش شاهدان عینی حاکی از ریختن پیکر اعدام‌شدگان در گورهای جمعی در گورستان خاوران، به طور مخفیانه و بدون رعایت تشریفات کفن و دفن است. خاوران تکه زمینی است در جنوب شرقی تهران در جنب گورستان بهائیان که علاوه بر قبرهای بدون نشان اعدام‌شدگان عضو یا هوادار سازمان‌های چپ و بهائی در دهه ۱۳۶۰، چندین گور جمعی از سال ۱۳۶۷، در آن وجود دارد.

این مقام دادستانی تهران هم‌چنین به خانواده‌ی مریم اکبری‌منفرد گفته است که چنین شکواییه‌هایی هیچ نتیجه و فایده‌ای ندارد و فقط می‌تواند وضعیت او را در زندان دشوار و سخت‌تر کند و مانع مرخصی یا آزادی او شود.[۱۳]

بیانیه عفو بین‌الملل

عفو بین‌الملل که یک سازمان بین‌المللی در حوزه حقوق بشر است، در بیانیه‌ای خبر داده است که مأموران وزارت اطلاعات رژیم ایران پس از احضار حسن جعفری، همسر مریم اکبری‌منفرد، خواستار پایان دادن به نامه‌نگاری‌های خانم اکبری‌منفردشده‌اند. به گزارش سازمان عفو بین‌الملل، زندانی عقیدتی و سیاسی مریم اکبری‌منفرد از طرف وزارت اطلاعات تهدید شده است تا دست از پیگیری اعدام خواهر و برادرانش در دهه ۱۳۶۰، بردارد و در غیر این صورت به سه سال افزایش حکم زندان و تبعید به زندانی در سیستان و بلوچستان مواجه خواهد شد.[۱۰]

سازمان عفو بین‌الملل در بیانیه‌ای خواستار آزادی مریم اکبری‌منفرد، زندانی عقیدتی سیاسی محبوس در زندان اوین شد. این سازمان از مقامات رژیم ایران خواسته‌است که به آزار و شکنجه این زندانی و خانواده‌اش پایان دهند. در بیانیه‌ی ساززمان عفو بین‌الملل آمده است:

بیانیه عفو بین‌الملل

«زندانی عقیدتی مریم اکبری‌منفرد بیش از ۱۰ سال است به صورت مداوم و بدون مرخصی در زندان به سر می‌برد. او باید فوراً و بدون و قید و شرط آزاد شود. مریم اکبری‌منفرد صبح زود ۱۰ دی ۱۳۸۷ بازداشت شد و خانواده وی تا پنج ماه از وضعیت و محل نگهداریش هیچ اطلاعی نداشت. مریم اکبری‌منفرد تا ۴۳ روز پس از بازداشت در سلول انفرادی بسر می‌برد و تحت بازجویی‌های شدید قرار داشت. او از دسترسی به وکیل مدافع محروم بود و وکیل مدافع تسخیری خود را برای اولین بار در روز دادگاه ملاقات کرد. مریم اکبری‌منفرد در خرداد ماه ۱۳۸۸ پس از یک محاکمه به شدت ناعادلانه توسط دادگاه انقلاب تهران به اتهام محاربه به ۱۵ سال زندان محکوم شد. تحقیقات عفو بین‌الملل نشان می‌دهد که این اتهام فقط به خاطر تماس‌های تلفنی مریم اکبری‌منفرد با خواهر و برادرش که از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران هستند و یک‌بار ملاقات با آن‌ها در نزدیکی اردوگاه اشرف در عراق، صادر شده است. به گفته همسر مریم اکبری‌منفرد در جریان دادگاه قاضی به مریم گفته است: «او تقاص عمل برادر و خواهرش را که با سازمان مجاهدین خلق ایران کار می کنند پس می‌دهد.»

درخواست‌های مکرر مریم اکبری‌منفرد برای تجدیدنظر در پرونده‌اش بدون ارائه دلیل از سوی مراجع مربوط رد شده است.

این زندانی عقیدتی در سال ۱۳۹۵ به دلیل طرح یک شکایت که در آن خواهان انجام تحقیقات رسمی در مورد کشتار جمعی مخالفان سیاسی زندانی در تابستان سال ۱۳۶۷ از جمله خواهر و برادرش شده بود، با برخورد تلافی‌جویانه مواجه شده و از حق دسترسی به خدمات درمانی و ملاقات با خانواده محروم شد. سه برادر و یک خواهر مریم اکبری‌منفرد در دهه ۶۰ در ایران اعدام شدند. مریم اکبری‌منفرد در آبان ۱۳۹۵ در در یک نامه سرگشاده از زندان، نوشت: «سه برادر و یک خواهرم در دهه ۶۰، در زندان اعدام شدند. برادر کوچک‌ترم، عبدالرضا اکبری منفرد، در سال ۵۹ و در حالیکه دانش آموز بود و فقط ۱۷ سال داشت، بازداشت شد. جرمش پخش نشریه مجاهد بود. او سه سال تمام در سلولهای انفرادی زندان گوهر دشت – رجایی شهر – به سر برد و با وجود این که در دادگاه انقلاب تهران به سه سال حبس محکوم شده بود، تا سال ۶۷ در زندان نگه داشته شد و سرانجام در مرداد همان سال، با جمع کثیری از زندانیان، به شهادت رسید. علیرضا اکبری منفرد، برادر دیگرم، در ۱۷ شهریور سال ۶۰ دستگیر و در ۲۸ شهریور همان سال در زندان اعدام شد. تمام فرایند دستگیری، محاکمه و اجرای حکم او، در ۱۰ روز طی شد. در مراسم شب هفت او، مأموران به خانه ما حمله کردند و تعدادی از مهمانان را دستگیر و به زندان اوین و کمیته مشترک منتقل کردند. در میان دستگیرشدگان، مادر و خواهرم، رقیه اکبری‌منفردحضور داشتند. مادرم پس از پنج ماه از زندان آزاد شد. اما خواهرم، که از سوی دادگاه به هشت سال زندان محکوم شده بود، در مرداد سال ۶۷ و در حالیکه در حال گذراندن سالهای پایانی دوران محکومیتش بود، اعدام شد.» عفو بین‌الملل خواستار آزادی فوری و بی قید و شرط مریم اکبری‌منفرد است چرا که او یک زندانی عقیدتی است و بر اساس دخالت دولت در حریم خصوصی و خانوادگی و مکاتباتش محکوم شده است.»[۱۴]

نامه‌های مریم اکبری‌منفرد

مریم اکبری‌منفرد نامه‌های متعددی از زندان به فرزند یا برادر و یا به مناسبت‌هایی نوشته است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود.

نامه به مردم ایران

زندانی سیاسی مریم اکبری‌منفرد در نامه‌ای از زندان که خطاب به مردم ایران نوشته و قسمتی هم در بیانیه عفو بین‌الملل درج شده است، داستان رنج‌های خانواده‌اش را شرح داده که در بخشی از آن آمده است:

«... غلامرضا اکبری منفرد، برادر دیگرم، نیز در سال ۶۲ دستگیر شد و در سال ۶۴ و زیر شکنجه به شهادت رسید. مادرم، گرجی بشیری پور، که در دهه چهارم زندگی خود بود، بر اثر فشارهای روحی ناشی از این صدمات، به ویژه اعدام خواهرم، رقیه، که دختری خردسال داشت، دارفانی را وداع گفت. پدرم، علی اوسط اکبری منفرد، در سال ۸۴، پس از سال‌ها تحمل رنج فرزندانش در زندان‌ها و اعدام آن‌ها، ناامید از دیدار تعداد دیگری از فرزندانش که در اشرف بودند و دیدار با آن‌ها جرم محسوب می‌شد، به جهان باقی شتافت. در حال حاضر تعدادی از اعضای خانواده‌ام – برادر، خواهر و بردارزاده و خواهرزاده- در آلبانی هستند و سال‌ها است امکان دیدار با آن‌ها را نداریم. ضمن این که خودم هم اکنون در زندان اوین، در هشتیمن سال دوران محکومیت ۱۵ ساله‌ام هستم و برادر دیگرم، رضا اکبری منفرد، ۶۳ ساله، در زندان رجایی‌شهر محکومیت ۱۷ ساله خود را طی می‌کند.»[۳]

نامه‌ی مریم اکبری‌منفرد و گلرخ ایرایی

مریم اکبری‌منفرد و گلرخ ایرایی

زندانیان سیاسی محبوس در زندان اوین مریم اکبری‌منفرد و گلرخ ابراهیمی‌ایرایی طی نامه‌ای به مناسبت ۸ مارس، روز جهانی زن، این روز را به زنان جهان تبریک گفتند که در بخشی از این نامه آمده است:

«روز جهانی زن را به زنان جهان و به زنان آزاده تبریک می‌گوییم. به تمامی زنانی که علیه حکومت‌های مرتجع و زن‌ستیز پیشتاز بوده و هستند؛ به زنان والا و رهایی که بن‌بست‌ها و عجز و ناتوانی را در نوردیدند؛ و هم‌واره به تحقق آزادی و رهایی مردم و کشورشان می‌اندیشند. تاریخ جهان نشان می‌دهد دو مقوله‌ی آزادی و برابری مورد توجه همه‌ی مبارزات سیاسی و اجتماعی بوده و هست و این دو با یکدیگر رابطه متقابل دارند. آزادی بدون وجود برابری جنسیتی منجر به غیر آزادی می‌شود و نابرابری اجتماعی منجر به بی‌ارزش شدن آزادی می‌گردد. مطالعه وضعیت زنان در طول تاریخ نشان می‌دهد که نابرابری‌های اجتماعی و سیاسی زنان بیش از ۸ هزار سال است که پدید آمده است. مسئله زنان فقط مسئله زنانه نیست و هر کس به مسئله زنان می‌پردازد به کل جامعه توجه دارد. زنان ایران نیز در طول تاریخ ثابت کرده‌اند که همیشه در خط مقدم نبرد علیه تبعیض جنسیتی بوده‌اند. نخستین دوره در تاریخ ایران که زنان به طرح مطالبات خود پرداختند همانا حضورفعال آن‌ها در دوران مشروطه است که تا امروز هم‌چنان ادامه دارد. به گواه اغلب کارشناسان و مدافعان حقوق زنان، ایران تنها کشوری در جهان است که هزاران زن در آن به دلیل مخالفت با ظلم وستم اعدام شده و یا زیر شکنجه به قتل رسیده‌اند. در دهه ۶۰ هزاران زن و دختر جوان و زنان باردار و مادران سال‌خورده به خاطر بیان عقیده اعدام شدند. آن‌ها حدود یک سوم شهدای راه آزادی ایران را تشکیل می‌دهند. امروزه در حاکمیت اسلامی ایران جزئی‌ترین خواسته‌های زنان قابل اجرا نیست، حق طلاق یک جانبه به مردان تعلق دارد و حضانت کودکان مربوط به مردان است. تحمیل حجاب اجباری که از جزئی‌ترین حقوق زنان به‌شمار می‌رود حقی است که از ۱۱ اسفند ۱۳۵۷، از زنان دریغ شد… و چنان‌چه همه شاهد بودیم نه در دوران اصلاحات و نه در دوران اعتدال هیچ‌گونه تغییری در شرایط حقوقی زنان به عمل نیامده است… زنان ایران زمین در ۴۰ سال کذشته هرگز در مقابل دیکتاتوری دینی سکوت نکردند و دوشادوش مردان به صفوف مبارزه علیه استبداد مذهبی پیوستند. آن‌ها خواستار حقوق خود بوده و بهای آزادی را می‌پردازند تا تاریخ میهن‌شان ورق بخورد تا ایران را احیا کنند.

به امید آن روز

مریم اکبری‌منفرد– گلرخ ابراهیمی ایرایی»[۱۵]

سارا دختر کوچک مریم اکبری‌منفرد

نامه مریم اکبری‌منفرد به دخترش

مریم اکبری‌منفرد در شهریور سال ۱۳۹۱، در نامه‌ای به دختر کوچکش سارا نوشته است:

مریم اکبری‌منفرد و دخترش سارا

از هنگامی که نور خورشید از لا به لای میله‌ها خود را هویدا می‌کند تا لحظه سکوت و تاریکی نیمه شب، هنگامی که خنکای باد است یا حُرم آفتاب، تو را با ذره ذره وجودم حس می‌کنم. شهریور امسال را با حال عجیبی گذراندم. روزهائی که یکی پس از دیگری سپری می‌شد و به مهر نزدیک می‌شدیم. ماه مهربانی که خدا بهترین هدیه زندگیم را به من و پدرت داد، ماه تولد تو، آن هدیه زیبا تو بودی سارای نازنینم، پری کوچک خوشبختی. امسال سومین تولدت است که کنارت نیستم تا در آغوشم از همه بدی‌ها و ناملایمات امانت دهم. هنوز هم طنین زیبای اولین گریه‌ات در گوشم معنای زندگیست و شیرینی اولین لحظه در آغوش کشیدنت کامم را از این تلخی شوکران‌گونه به شیرینی با شما بودن بدل می‌کند و لذت اولین گام‌هایت را حس می‌کنم. باور کن آرزوی با تو بودن در این روزها بزرگترین آرزویم است. مثل هر مادری شمع‌های روی کیک تولد تو را بشمرم و از بزرگ شدن و قد کشیدنت لذت ببرم به خصوص که امسال آغاز فصل تازه‌ای از زندگی توست، رفتن به کلاس اول. می‌خواستم باشم کنارت، هم قدم و هم‌گامت، باور کن می خواستم با تو تا کلاس بیایم تا جشن شکوفه‌ها و آمدم لحظه لحظه را با تو سپری کردم. من با تو بودم، موقع خرید مدرسه، ثبت نام، کلاس‌بندی و جشن شکوفه‌ها کنار تو شکوفه زیبایم بودم. شاید تقدیر من چنین بود که تنهایمان از هم دور باشد و تو نتوانی نهال کوچک وجودت را به من تکیه دهی و طوفان قبل از آن که باید تن ظریفت را آماج قرار دهد. نمی‌دانم تجربه این هجمه با تو چه خواهد کرد؟ تجربه زندان از اوین به رجائی شهر از آن‌جا به قرچک و… تجربه کابین‌های شیشه‌ای که بلند شدن قدت را با میزان دید من اندازه می‌زنی. روزها و ساعت‌ها را به عشق و اشتیاق دیدن تو و خواهرانت سپری می‌کنم و هر بار می‌خواهم آن قدر شما را بفشارم که در وجودم حل شوید و هیچ‌کس نتواند ما را از هم جدا کند اما بندیان شاید بتوانند جسممان را زندانی کنند اما عشق و احساسمان پشت هیچ حصاری نمی‌ماند!

سارای من، وجودت به وجودم جان می‌دهد و لحظه‌هایم را از مرگ نجات می‌بخشد. آنچه را که من این روزها می‌پردازم تاوان عشق به تو و معصومیت تمام کودکان مثل توست. نمی‌گویم عدالت و آزادی، چون هنوز نمی‌دانی از چه سخن می‌گویم اما چند روز دیگر نوشتنش را خواهی آموخت و خواهی پرسید که چیست این؟ این‌گونه نوشته می‌شود؟ دختر کوچولوی کلاس اولی من، ما روز بی پایان را در پیش داریم. روزی به همین زودی‌ها. روزی که هیچ میله‌ای دستان گرم کودکی را در حسرت نمی‌گذارد. روزی که هیچ کودکی مجبور نیست با دست‌های کوچکش کار کند. روزی که دیگر هیچ راهی، هیچ دستی وهیچ قانونی من و تو را جدا نمی‌کند. سبزترین آرزوها را به سوی تو می‌فرستم. برای هدیه تولد و برای آغاز مدرسه رفتنت. به زودی در کنارت خواهم بود، بدون این که نگران پایان وقت ملاقات باشی! می‌بوسمت.

اوین - ۲۷ شهریور ۹۱ - بند زنان – مریم اکبری منفرد[۱۶]

نامه‌ی مریم اکبری‌منفرد به برادرش

زندانی سیاسی مریم اکبری‌منفرد پس از حمله موشکی به کمپ لیبرتی، مقر سازمان مجاهدین خلق در عراق، نامه‌ای از زندان اوین به برادرش مجاهد خلق حمیدرضا اکبری‌منفرد در کمپ لیبرتی نوشته است که در بخشی از این نامه آمده است:

«... قلم بر می‌دارم تا برای تو بنویسم. برای تو برادر رشیدم. برای تو حمیدرضای عزیزم که نمی‌دانم الان و در این لحظه هستی یا نه؟ و یا چه تعداد از دوستانت در آغوشت پرپر شدند و تو نتوانستی کاری انجام بدهی. خواستم از احساسم در لحظه‌ای که خبر فاجعه بارحمله به لیبرتی را بار دیگر در شبکه‌های جمهوری اسلامی شنیدم برایت بنویسم. نمی‌دانم آیا این نامه را خواهی خواند و یا نه؟ هستی یا نه؟... روی تختم نشسته‌ام و مدام در ذهنم فضای لیبرتی و ۲۳ شهید و تعداد زیادی زخمی را مجسم می‌کنم. پروردگارا! دوباره عزیزانمان با خون خود در خاک لیبرتی غلتیدند و چون گل سرخ پرپر شدند. خدایا! علیرضا است یا معصومه، محمد است یا فرشید، اسدااله، عالم یا زهرا. وای خدایا کدامشان. کدامیک روحش هم‌چون کبوتر پرواز کرد. کدام مادر دلش داغدار شد… پس بنویسید ای قلم‌ها و این رشادت‌ها را در تاریخمان جاودانه کنید. دلم می‌خواهد فریاد بزنم: هل من ناصر ینصرنی؟ آیا فریاد رسی هست… ماییم که انسانیت و شرف و اخلاق را از شما داریم و شهیدانی که تا کمال انسانیت رفتند. ماییم و دستان رو به آسمان برای پایداری بیشترتان، برای صبر جمیل تک تکتان. وقتی فکر می‌کنم که در این کره خاکی، در سرتاسرش کسی نیست که به این جنایت‌ها پایان دهد، دلم می‌گیرد. خدایا آیا باید دنیا در تاریکی غرق شود؟ وقتی فکر می‌کنم نور این تاریکی شما هستید که در مقابل یک دنیا تاریکی ایستاده‌اید، غرق شوق و افسوس می‌شوم. شوق وجودتان و حضورتان دریچه‌ای است برای نفس کشیدن و غرق در افسوس که شمایید و مقابلتان یک دنیا؛ و این بشارت خدا است که به کمی نفرات نگاه نکنید که ما فرشتگان را برای یاری‌تان می‌فرستیم؛ و من مطمئن هستم که هزاران هزار فرشته شما را همراهی می‌کنند. پس به یقین پیروزی از آن شماست… مریم اکبری منفرد ۹/ ۸/ ۹۴ زندان اوین»[۱۷]

سخنی از برادر مریم اکبری‌منفرد

... مریمدر سال ۱۳۶۰، و در شرایطی که مادرم در زندان بود تحصلات دبستانی خود را آغاز کرد؛ و تا سطح دیپلم به به درس خواندن ادامه داد. ولی آن‌چه که بیشتر از هر موضوع دیگری در زندگی مریم برجسته است، درد و رنج‌هاییست که توسط رژیم آخوندی بر او و خانواده‌مان و حالا هم به فرزندانش اعمال شده است. شگفتا که هرچه مریم در دوران کودکی‌اش از جنایات این رژیم رنج کشیده بود، عیناً فرزندان مریم هم همان درد و رنج‌ها را از عوامل رژیم متحمل شده‌اند. مریم در حالی که فقط ۶ سال داشت، مادرمان گرجی تنها به جرم برگزاری شب هفت فرزندش که توسط همین رژیم تیرباران شده بود، علیرغم این‌که مادری داغ‌دیده بود، دستگیر و به زندان اوین منتقل شد؛ و مریم فقط می‌توانست هر ماه یک‌بار به دیدن مادر، آن‌هم از پشت شیشه کابین ملاقات برود. در همین مراسم خواهرمان رقیه اکبری‌منفرد توسط پاسداران دست‌گیر و به زندان اوین منتقل شد. رقیه به ۱۰ سال حبس محکوم گردید؛ و وجود این‌که در حال گذراندن دوران حبسش بود، در سال ۱۳۶۷، و در جریان قتل عام زندانیان سیاسی به فرمان خمینی سربدار شد.

زندگی مریم هم‌واره با دردها و فراق‌ها همراه بود. در ۲۸ شهریورماه ۱۳۶۰، علیرضا یکی دیگر از برادرانمان که تنها ۲۰ سال داشت، به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران، توسط نظام جمهوری اسلامی تیرباران شد؛ و بدون این‌که جسدش به خانواده تحویل داده شود، شبانه در مزار بهشت زهرا به خاک سپرده شد. مریم در مهرماه ۱۳۶۴، و در زمانی که ۱۰ ساله بود، با تیرباران برادر دیگرمان غلامرضا که او نیز جرمش هواداری از سازمان مجاهدین بود، مواجه شد؛ و جسد غلامرضا هم بدون تحویل به خانواده شبانه در مزار بهشت زهرا خاک‌سپاری شد. نهایتاً هم در سال ۱۳۶۷ در جریان قتل عام زندانیان سیاسی خواهر و برادرمان رقیه و عبدالرضا به جرم هواداری از مجاهدین حلق‌آویز شدند. عجبا که همه‌ی این فراق‌ها و شهادت‌ها مقدمه‌ای بود برای این‌که مریم به خاطر نسبت خانوادگی با برادران اعدام شده‌اش و در حالی که خانه‌دار و دارای سه فرزند خردسال بود، فقط و فقط به جرم داشتن رابطه خانوادگی با برادران شهیدش به ۱۵ سال حبس محکوم می‌شود. این جرم عیناً در جلسه دادگاه مریم توسط قاضی صلواتی به تفهیم شده و به او گفته بود: تو جور برادران و خواهرانت را می‌کشی. شگفتا که باز هم جای جلاد و قربانی عوض می‌شود. به‌جای این‌که سردمداران این جنایات ضدبشری مجازات شوند، قربانی دلیل داشتن رابطه خانوادگی به تحمل حبس طولانی‌مدت محکوم می‌شود. در حال حاضر مریم یازدهمین سال محکومیتش را بدون حتی یک ساعت مرخصی سپری می‌کند. حالا نوبت سارا دختر خردسال مریم بود که در موقع دست‌گیری مادرش کمتر از ۴ سال داشت، می‌باید همان مسیر مریم را برای ملاقات مادرش در پشت کابین ملاقات طی کند...[۱۸]

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ زندانی سیاسی مریم اکبری‌منفرد کیست؟ - سایت جوانه‌ها
  2. مریم اکبری‌منفرد ۸ سال زندان بدون مرخصی - سایت کمپین حقوق بشر ایران
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ خانواده اکبری‌منفرد؛ عدالت اجرا نشده - سایت خاک رنج
  4. شکایت مریم اکبری‌منفرد از اعدام‌های سال ۶۷ به سازمان ملل - کیهان لندن
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ نامه مریم اکبری‌منفرد زندانی سیاسی... - سایت مانیتورینگ حقوق بشر ایران
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ژیلا بنی‌یعقوب: مریم اکبری‌منفرد قدیمی‌ترین زندانی سیاسی بند زنان اوین است - سایت گذار
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ مریم اکبری‌منفرد باید طبق قانون آزاد شود - سایت دویچه‌وله فارسی
  8. خودداری مریم اکبری‌منفرد از حضور در جلسه بازپرسی - سایت ایران کارگر
  9. زهرا دختر مریم اکبری‌منفرد از ده سال دوری می‌گوید - سایت نگاه
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ تهدید وزارت اطلاعات؛ مریم اکبری‌منفرد دست از پیگیری کشتار ۶۷ بردارد - سایت صدای آمریکا
  11. با عروسکها در جشن تولدت، نامه‌ای از همسر مریم اکبری‌منفرد - سایت ملّیون
  12. شکواییه رسمی مریم اکبری‌منفرد: برادر و خواهرم کجا دفن شده‌اند؟ - سایت خاک رنج
  13. واکنش دادستانی تهران به دادخواهی مریم اکبری‌منفرد درباره اعدامهای سال ۶۷ - سایت شهروند
  14. عفو بین‌الملل: به چند دهه آزار و شکنجه‌ی مریم اکبری‌منفرد و خانواده‌اش پایان دهید - سایت کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی
  15. نامه‌ی مریم اکبری‌منفرد و گلرخ ایرایی از زندان اوین به مناسبت روز جهانی زن - سایت خبرگر
  16. زندانی سیاسی مریم اکبری‌مفرد محکوم به ۱۵ سال زندان - سایت ایران گلوبال
  17. مریم اکبری‌منفرد - سایت بهار ایران
  18. مصاحبه با حمیدرضا اکبری‌منفرد برادر مریم اکبری‌منفرد