کبری شیخه سقا
کبری شیخه سقا | |
---|---|
دایه کبری | |
زادروز | مرداد ۱۳۴۲ روستای دیملا، کردستان |
درگذشت | ۴ آبان ۱۴۰۱ مهاباد |
علت مرگ | اصابت گلوله توسط نیروهای امنیتی |
آرامگاه | آرامستان باغ فردوس مهاباد |
ملیت | ایرانی |
همسر | واحد سلطانی |
کبری شیخهسقا، (متولد مردادماه ۱۳۴۲، روستای دیملا، کردستان – درگذشته ۴ آبان ۱۴۰۱، مهاباد) یکی از جانباختگان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، بود که در چهارم آبانماه با شلیک مستقیم نیروهای حکومتی جان خود را از دست داد. چهارشنبهشب ۴ آبانماه، برای تشییع پیکر سمکو مولودی که یکی از نخستین جانباختگان در جریان اعتراضات مهاباد بود، فراخوان داده شده بود و درگیری شدیدی بین مردم معترض و نیروهای امنیتی جریان داشت. خانهی کبری شیخه در کانون اعترضات و درگیریها، یعنی در خیابان کارگر بود. کبری شیخه که به «دایه کبری» شهرت داشت، بیوقفه از داخل خانهاش برای مردم قیامکننده ماسک و روسری میآورد و بین آنها توزیع میکرد تا سر و صورت خود را بپوشانند و شناسایی نشوند. دایه کبری با مردم بهپا خواسته همکاری میکرد، شعار میداد و برای جوانان معترض سنگها را بهعنوان مهمات جمع میکرد و به آنها میرساند تا از خودشان دفاع کنند. او از فاصلهی بسیار نزدیک با مأموران سرکوبگر درگیر میشد. فاصله آنقدر نزدیک بود که پسر کوچکش هر بار دست او را گرفته و به داخل خانه میکشاند. اما دایه کبری نمیتوانست جوانان را در برابر گلوله ببیند و در خانه بماند. او از حیاط خانه بیرون میزد و با جوانان و مردم معترض همراهی میکرد و هر کمکی که در توانش بود انجام میداد. در ۴ آبانماه ۱۴۰۱، در جریان اعتراضات و درگیریهای خونین مردم معترض مهاباد با نیروهای حکومتی، کبری شیخه در ورودی منزلش از ناحیهی گردن مورد اصابت گلولههای جنگی نیروهای امنیتی قرار گرفت و در آغوش پسر کوچکش جان باخت. خانوادهی کبری شیخه سقا برای تشییع پیکر و مراسم خاکسپاری او، راهی آرامستان باغ فردوس مهاباد شدند. جمعیت خیلی زیادی از مردم حضور یافتند و آنها را همراهی کردند. در مسیر آرامستان باغ فردوس واقع در خیابان منبع، نیروهای سرکوبگر حکومتی با شلیک گلولههای ساچمهای و پرتاب گاز اشکآور به جمعیت حمله کردند که منجر به آسیبدیدن شمار زیادی از جمعیت تشییعکننده شد. سرانجام در ۵ آبانماه ۱۴۰۱، پیکر کبری شیخه، مادر و مادربزرگ ۵۹ سالهی مهابادی در آرامستان باغ فردوس شهر مهاباد به خاک سپرده شد. مراسم خاکسپاری دایه کبری با حضور جمع کثیری از مردم شهر مهاباد برگزار شد و مردم شعارهای اعتراضی و ضدحکومتی سر دادند. مردم شعار میدادند: مرگ بر خامنهای، کبری شهیدشدن پیروز باد، مرگ بر دیکتاتور، شهید نمیمیرد. فرماندار و مقامات امنیتی شهر مهاباد چندین بار با تماس تلفنی، واحد سلطانی همسر کبری شیخه را تحتفشار قرار دادند و او را تهدید کردند که باید مدارک و اسناد برای ثبت نام همسرش بهعنوان شهید نظام جمهوری اسلامی تحویل دهد، اما آقای سلطانی نپذیرفته بود و بهشدت آن را رد کرده بود.
اعتراضات سراسری ۱۴۰۱
قیام سراسری سراسری ۱۴۰۱، در روز ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ پس از قتل مهسا امینی دختر کرد اهل سقز توسط گشت ارشاد آغاز شد و در روزهای بعد در صدها شهر گسترش یافت. در این اعتراضات سراسری، خواسته تظاهرکنندگان بهسرعت به سرنگونی جمهوری اسلامی بالغ شد. خامنهای در سخنرانی خود در روز یازدهم مهر با اذعان به اینکه مسئله با حجاب و بیحجاب نیست، اعتراف کرد که تظاهرکنندگان اصل نظام اسلامی را هدف قرار دادهاند و مسئله تنها حجاب نیست. شمار جانباختگان در استمرار قیام سراسری ۱۴۰۱ به بیش از ۷۵۰ نفر رسید.[۱]
زندگی و فعالیتهای کبری شیخه
کبری شیخه سقا ۵۹ ساله صاحب چهار فرزند، معروف به «دایه کبری» اهل روستای «دیملا» از توابع چوم مجیدخان کردستان و ساکن شهر مهاباد بود.[۲]
دایه کبری گرمی کانون خانواده و منشأ شادمانی و سرخوشی همسر و بچهها و نوههایش بود.[۳]
یکی از نزدیکان خانوادهی کبری شیخه دربارهی زندگی او گفته است:
«کبری زنی زحمتکش و رنجدیده بود. در سن نوجوانی، زمانی که تنها ۱۳ سال سن داشت، ازدواج کرد. در ۱۸ سالگی صاحب سه فرزند شده بود. در کشاورزی و دامداری کمکحال نانآور خانواده بود. صدای سوزناک و دلنشینی داشت و هر بار که برای نوههایش لالایی میخواند، اشکهایش او را همراهی میکردند. به گواهی همراهانش و آنچنانکه از عکسها و ویدئوهایش هم مشخص است، لبخند جزئی جدانشدنی از صورت او بود. گویی رنجهای خود را در پشت آن لبخندها پنهان میکرد.»[۴]
اعتراضات و درگیریهای مهاباد
در جریان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، شهرهای کردستان نیز مانند شهرهای دیگر به این اعتراضات پیوسته بود. شهر مهاباد یکی از فعالترین شهرها در اعتراضات بود. روز پنجشنبه ۵ آبانماه که به «روز خونین مهاباد» معروف شده است، از جمله روزهای بود که درگیریهای سنگینی بین مردم معترض با نیروهای حکومتی جریان داشت و خیابانهای مهاباد تبدیل به میدان جنگ شده بود.
چهارشنبهشب ۴ آبانماه، برای تشییع پیکر سمکو مولودی که یکی از نخستین جانباختگان در جریان اعتراضات مهاباد بود، فراخوان داده شده بود. صبح روز پنجشنبه ۵ آبان، هزاران نفر از مردم مهاباد در آرامستان بهشت فردوس این شهر برای تشییع جنازه سمکو مولودی جمع شده بودند. پس از مراسم خاکسپاری، مردم معترض به سمت چهارراه آزادی شهر مهاباد دست به راهپیمایی زدند و در طول مسیر شمار زیادی از مردم نیز به جمعیت پیوستند. وقتی جمعیت به میدان شهرداری رسیدند، شمار معترضان خیلی زیاد شده بود. جمعیت معترض پایکوبان و با سردادن شعارهای اعتراضی علیه حکومت بهسمت فرمانداری مهاباد حرکت کردند. شمار بسیار زیادی از نیروهای گارد ویژه و نیروهای امنیتی در اطراف فرمانداری حضور داشتند و درگیری شدیدی بین نیروهای سرکوبگر با مردم معترض رخ داد. نیروهای امنیتی با شلیک گلولههای جنگی و ساچمهای و پرتاب گاز اشکآور، توانستند مردم معترض را متفرق کنند. یک از شاهدان عینی در این باره گفته است:
«این بار معترضان چند دسته شدند و در چند نقطه شهر در برابر نیروهای حکومتی مقاومت کردند. بیشترین درگیری در نزدیکی یکی از کلانتریهای داخل شهر روی داد. نیروهای امنیتی با شلیک گلولههای ساچمهای و پینتبال، پرتاب گاز اشکآور و حتی شلیک گلولههای جنگی به سرکوب معترضان پرداختند. معترضان حدود یک ساعت و نیم مقاومت کردند و تعداد زیادی از آنها بر اثر اصابت گلولههای ساچمهای و پینت بال مجروح شدند. در ساعتهای ظهر میدان ملا جامی مهاباد و خیابانهای منتهی به آن، به کانون اعتراضات و تجمعات تبدیل شد. در همان ساعات و در خیابان حافظ، یکی از خیابانهای منتهی به میدان ملا جامی، شاهو خضری، اولین کشتهشدهی روز خونین مهاباد از ناحیه پیشانی مورد اصابت گلوله جنگی نیروهای امنیتی قرار گرفت.»
درگیری مردم معترض در خیابان کارگر مهاباد بسیار شدید بود و تبدیل به میدان جنگ شده بود. مردم با سنگربندی این خیابان و با پرتاب سنگ در مقابل گلولههای جنگی نیروهای سرکوبگر، از خودشان دفاع میکردند.
نقش کبری شیخه سقا در اعتراضات
خانهی خانم کبری شیخه در کانون اعترضات و درگیریها، یعنی در خیابان کارگر بود. دایه کبری بیوقفه از داخل خانهاش برای مردم قیامکننده ماسک و روسری میآورد و بین آنها توزیع میکرد تا سر و صورت خود را بپوشانند و شناسایی نشوند. کبری شیخه سقا با مردم بهپا خواسته همکاری میکرد، شعار میداد و برای جوانان معترض سنگها را بهعنوان مهمات جمع میکرد و به آنها میرساند تا از خودشان دفاع کنند. او از فاصلهی بسیار نزدیک با مأموران سرکوبگر درگیر میشد. فاصله آنقدر نزدیک بود که پسر کوچکش هر بار دست او را گرفته و به داخل خانه میکشاند. اما دایه کبری نمیتوانست جوانان را در برابر گلوله ببیند و در خانه بماند. او از حیاط خانه بیرون میزد و با جوانان و مردم معترض همراهی میکرد و هر کمکی که در توانش بود انجام میداد.[۴]
نوحهی جان باختن
در ۴ آبانماه ۱۴۰۱، در جریان اعتراضات و درگیریهای خونین مردم معترض مهاباد با نیروهای حکومتی، کبری شیخه در ورودی منزلش از ناحیهی گردن مورد اصابت گلولههای جنگی نیروهای امنیتی قرار گرفت و در آغوش پسر کوچکش جان باخت. یکی از نزدیکان خانوادهی کبری شیخه، صحنه را چنین روایت کرده است:
«در میانه شلیک گلوله از سوی نیروهای حکومتی به معترضان، پسر کبری شیخه به سمت منزل رفت و از مادرش خواست که او هم به منزل بازگردد. کبری شیخه هنوز کامل از درِ خانه عبور نکرده بود که مورد اصابت گلوله قرار گرفت و بر زمین افتاد. با هر سختی بود، خود را به داخل حیاط و آغوش پسرش رساند. فوران خون از گردن مادر، پسر را متوجه این مسئله کرد که کبری شیخه تیر خورده است. با تصور اینکه زخم سطحی است، با روسری مادرش زخم را میبندد تا جلو خونریزی را بگیرد، غافل از اینکه گلوله جنگی آنچنان از فاصله نزدیک شلیک شده بود که کتف کبری را نیز شکافته و بعد از بیرون آمدن از بدنش به درب منزل برخورد کرده بود.»[۴]
یک منبع دیگر از نزدیکان خانوادهی کبری شیخه صحنهی اعتراضات و جان باختن دایه کبری را چنین روایت کرده است:
«روز ۵ آبان، بعد از خاکسپاری اسماعیل مولودی کل شهر مهاباد بیرون بودند. اعتراض و درگیری با مأموران به خیابانهای فرعی هم رسید. کبری شیخه بیرون خانهشان توی کوچه بود. پا به پای جوانها شعار میداد. من توی فیلمهایی که از شهیدهای دیگه منتشر شده دیده بودم که وقتی گلوله بهشون میخوره درجا میفتن زمین. خانم شیخه وقتی تیر خورد افتاد توی بغل پسرش، گلوله به گلوش خورده بود و از پشتش بیرون اومده بود. حتی گلوله درِ خانه آنها را هم سوراخ کرده بود.»[۳]
خانواده کبری شیخه او را بهسرعت به بیمارستان منتقل کردند، اما او دیگر جان سپرده بود و پیکر بیجانش به بیمارستان رسید. یکی از آشنایان و سه تن از اعضای خانوادهی کبری شیخه پیکر او را در پشت وانتبار گذاشتند تا به خانهاش منتقل کنند. آقای واحد سلطانی همسر کبری شیخ سقا، در طول مسیر بازگشت، با صدای بلند شعارهای ضدحکومتی سر میداد و نیروهای موتورسوار امنیتی آنها را دنبال کرده و بهسوی آنها گلولههای ساچمهای شلیک میکردند، بهطوری که پیکر کبری شیخه و همراهان او پر از گلولههای ساچمهای شده بود. پس از اینکه وانتبار به در منزل رسید، نیروهای حکومتی خانواده را تهدید کرده و از آنها تعهد گرفتند و مجبورشان کردند که پیکر کبری خانم را به داخل منزل ببرند.[۴]
مأموران حکومتی بهخاطر اینکه بیرون از خانه شلوغ نشود، میخواستند پیکر به داخل خانه منتقل شود. در نهایت نیز مأموران امنیتی اجازه ندادند تا پیکر وی را به خانه ببرند و آن را به مسجد مننتقل کردند.[۳]
مراسم خاکسپاری
روز پنجشنبه ۵ آبانماه، خانوادهی دایه کبری برای تشییع پیکر و مراسم خاکسپاری او، راهی آرامستان باغ فردوس مهاباد شدند. جمعیت خیلی زیادی از مردم حضور یافتند و آنها را همراهی کردند. در مسیر آرامستان باغ فردوس واقع در خیابان منبع، نیروهای سرکوبگر حکومتی با شلیک گلولههای ساچمهای و پرتاب گاز اشکآور به جمعیت حمله کردند که منجر به آسیبدیدن شمار زیادی از جمعیت تشییعکننده شد. یکی از شاهدان صحنه در این باره چنین گفته است:
«جو آنچنان ملتهب بود که پیکر کبری شیخه بر روی زمین رها شد. عدهای از جوانان روبهروی مأموران حکومتی زانو زدند و دستهای خود را بالا بردند و از آنها خواستند مردم را به حال خود بگذارند تا مراسم تدفین به پایان برسد.»
سرانجام پیکر کبری شیخه، مادر و مادربزرگ ۵۹ سالهی مهابادی در آرامستان باغ فردوس شهر مهاباد به خاک سپرده شد.[۴]
مراسم خاکسپاری کبری شیخه با حضور جمع کثیری از مردم شهر مهاباد برگزار شد و مردم شعارهای اعتراضی و ضدحکومتی سر دادند. مردم شعار میدادند: مرگ بر خامنهای، کبری شهیدشدن پیروز باد، مرگ بر دیکتاتور، شهید نمیمیرد. در مراسم خاکسپاری اسماعیل مولودی، سه تن دیگر به نامهای شاهو خضری، فرشته احمدی و زانیار ابوبکری توسط شلیک مستقیم نیروهای امنیتی جان باختند.[۵]
آرزوی دایه کبری
پس از جان باختن دایه کبری، یکی از نزدیکانش دربارهی آزادیخواهی و آرزوی او گفته است:
«کبری در کل زندگیش به یک آرزوش رسید. اونهم شهادتش بود. هر بار اخبار مهسا امینی را دنبال میکرد، میگفت خدا چنین مرگی را نصیب آدم بکنه چون ببین مردم دارن براش چیکار میکنن. خانم شیخه به خدا و قرآن و پیامبر معتقد بود، اما تندرو نبود. زن زندگی آزادی براش مفهوم آزادی بیقید و شرط داشت. آزادی انسان.»[۳]
تهدید و فشار آوردن به خانواده
در همان شب جان باختن کبری شیخ سقا، نهادهای امنیتی با واحد سلطانی همسر کبری شیخه تماس تلفنی گرفته و وی را تحت فشار قرار دادند که باید اعتراف کند و به اطلاع عموم برساند و بگوید که یک خودروی ناشناس و بدون شماره از جلوی در خانهی من رد شده و به همسرم شلیک کرده است، اما همسر کبری شیخه زیر بار چنین حرفهایی نمیرود و میگوید که من در بالکن خانه با چشم خودم دیدم که نیروهای حکومتی با لباس نظامی خانهی ما را به رگبار گلوله بستند و میدانم قاتلان همسرم چهکسانی هستند. پس از این نیز فشارهای نهادهای امنیتی بر خانوادهی کبری شیخ سقا ادامه داشت. امیر قادری «فرماندار مهاباد» و مقامات امنیتی شهر مهاباد چندین بار با تماس تلفنی، همسر کبری شیخه را تحتفشار قرار دادند و او را تهدید کردند که باید مدارک و اسناد برای ثبت نام همسرش بهعنوان شهید نظام جمهوری اسلامی تحویل دهد، اما آقای واحد سلطانی نپذیرفته بود و بهشدت آن را رد کرده بود. در ادامهی همین فشارها، صدا و سیمای استان آذربایجان غربی با مهراب پوراکبر «دادستان شهر مهاباد» و ۴۰ تا ۵۰ نفر دیگر بدون اینکه از پیش اطلاع بدهد، به خانهی آقای واحد سلطانی رفته و با وی مصاحبه کردند. در بخشی از این مصاحبه، آقای سلطانی میگوید:
«من از بالای بالکن با چشمان خودم دیدم که چهار نفر که لباس نظامی سبز بر تن داشتند به سمت منزل ما شلیک کردند و بهدنبال سروصدا وقتی پایین رفتم دیدم یکی از گلولهها به گردن همسرم برخورد کرده و در دم جان خود را از دست داده است. حتی اگر معترضین خرابکاری هم انجام دهند، حقشان نیست که با گلولههای کلاشینکف و قناسه جواب آنها داده شود.»
اما صدا و سیما بیشتر صحبتهای همسر کبری شیخه را سانسور و بخش دیگری را هم با صحبتهای دادستان مهاباد مخلوط کرده و متناسب با خواستههای خودشان تحریف نموده و از تلویزیون پخش کردند.[۵]
منابع
- ↑ اعتراضات سراسری ۱۴۰۱
- ↑ کشته شدن دستکم سه شهروند بر اثر شلیک نیروهای حکومتی در اعتراضات امروز مهاباد - کمیته دفاع از حقوق زنان
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ جانباختگان اعتراضهای ایران؛ کبری شیخه، مادربزرگی که «آرزو داشت در راه آزادی کشته شود» - سایت بیبیسی
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ ۴٫۴ جزئیات تازه از کشته شدن کبری شیخه؛ مادر مهابادی همیشهخندان - سایت رادیو فردا
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ جزییات قتل حکومتی کبری شیخه، از فشار برای تبدیل او به شهید حکومتی تا تحریف واقعیت در صداوسیما - سایت کردپا