کودکان کار در ایران

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کودکان کار در ایران
کودکان کار در ایران

کودکان کار در ایران، یکی از چالش‌های اجتماعی و انسانی برجسته‌ای است که ریشه در عوامل ساختاری، اقتصادی و سیاسی دارد. بر اساس برآوردهای غیررسمی، تعداد کودکان کار در ایران بین ۵ تا ۸ میلیون نفر تخمین زده می‌شود، که حدود ۱۵ درصد از جمعیت کودکان این کشور را تشکیل می‌دهند.[۱] این آمار تکان‌دهنده در کشوری با منابع طبیعی غنی و ادعای قانون‌گذاری برای حمایت از حقوق کودکان، نشان‌دهنده یک فاجعه انسانی است. قوانین ایران کار کودکان زیر ۱۵ سال را ممنوع کرده است، اما نقض مستمر این قوانین توسط نهادهای حکومتی و بهره‌کشی از کودکان در پروژه‌های شهری و کارگاه‌های غیررسمی، این معضل را تشدید کرده است.[۲][۳]

فقر به‌عنوان عامل اصلی ورود کودکان به چرخه کار شناسایی شده است، اما سیاست‌های اقتصادی ناکارآمد، فساد گسترده، و سرکوب نهادهای مدنی توسط حکومت، این وضعیت را به یک بحران ساختاری تبدیل کرده است.[۴][۵] کودکان کار نه‌تنها از حقوق اولیه خود مانند آموزش، سلامت، و کودکی محروم هستند، بلکه در معرض خشونت، استثمار جنسی، و شرایط کاری خطرناک قرار دارند.[۶] نقش حکومت در این بحران دوگانه است: از یک سو، سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی آن به گسترش فقر و بیکاری منجر شده و کودکان را به بازار کار سوق داده است؛ از سوی دیگر، نهادهای حکومتی و مافیای قدرت از این کودکان به‌عنوان نیروی کار ارزان بهره‌کشی می‌کنند.[۷][۸]

این مقاله به بررسی ابعاد مختلف پدیده کودکان کار در ایران می‌پردازد و با استناد به منابع معتبر، نقش کلیدی حکومت در ایجاد و تداوم این فاجعه را برجسته می‌کند. بخش‌های مختلف مقاله شامل تحلیل علل اقتصادی و اجتماعی، نقض حقوق کودکان، شرایط کاری این کودکان، و سرکوب فعالان مدنی است. همچنین، این پژوهش نشان می‌دهد که چگونه رویکرد تقلیل‌گرایانه و نمایشی حکومت به این معضل، مانع از اجرای راه‌حل‌های مؤثر شده است.[۹] این مقاله با هدف افشای حقیقت و جلب توجه به وضعیت اسفبار کودکان کار، به‌عنوان سندی برای پژوهشگران، سیاست‌گذاران، و فعالان حقوق بشر ارائه می‌شود.[۱۰]

مقدمه

کودکان کار
کودکان کار

پدیده کودکان کار به‌عنوان یکی از بارزترین نشانه‌های نابرابری اجتماعی و نقض حقوق بشر در ایران معاصر، نه‌تنها یک مسئله اجتماعی، بلکه یک بحران سیاسی و اخلاقی است. کودکان کار، که اغلب در سنین کودکی مجبور به کار در خیابان‌ها، کارگاه‌ها، و پروژه‌های شهری می‌شوند، قربانیان اصلی سیاست‌های ناکارآمد اقتصادی و فساد ساختاری در ایران هستند.[۱۱] این کودکان، که تعداد آن‌ها به‌صورت غیررسمی تا ۸ میلیون نفر تخمین زده شده است، از ابتدایی‌ترین حقوق خود مانند آموزش، سلامت، و امنیت محروم هستند.[۱]

ایران، با وجود برخورداری از منابع طبیعی فراوان و قرار گرفتن در میان ده کشور ثروتمند جهان از نظر منابع، با معضل گسترده فقر و نابرابری مواجه است.[۱۲] این تناقض آشکار، پرسش‌هایی جدی درباره نقش سیاست‌های حکومتی در تشدید فقر و به‌تبع آن، افزایش تعداد کودکان کار مطرح می‌کند. در حالی که قوانین کار ایران صراحتاً کار کودکان زیر ۱۵ سال را ممنوع کرده‌اند، اجرای ضعیف این قوانین و نظارت ناکافی، زمینه را برای بهره‌کشی از کودکان فراهم کرده است.[۲]

این مقاله با رویکردی آکادمیک و دانشنامه‌ای، به تحلیل همه جانبه‌ی پدیده کودکان کار در ایران می‌پردازد. هدف اصلی، نه‌تنها توصیف وضعیت کنونی این کودکان، بلکه افشای نقش محوری سیاست‌های حکومتی در ایجاد و تداوم این فاجعه است. در این راستا، مقاله به بررسی علل ریشه‌ای، شرایط کاری کودکان، نقض حقوق آن‌ها، و سرکوب نهادهای مدنی توسط حکومت می‌پردازد. منابع مورد استفاده شامل گزارش‌های رسانه‌ای، مقالات تحلیلی، و کتاب‌های مرتبط با موضوع است که با دقت بازنویسی شده‌اند تا محتوای اصلی آن‌ها حفظ شود.[۱۳]

زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی کودکان کار

فقر عامل اصلی گسترش کودکان کار
فقر عامل اصلی گسترش کودکان کار

فقر به‌عنوان عامل اصلی

فقر، به‌عنوان مهم‌ترین عامل سوق‌دهنده کودکان به بازار کار، ریشه در سیاست‌های اقتصادی ناکارآمد و توزیع ناعادلانه ثروت در ایران دارد. بر اساس گزارش‌ها، بیش از ۴۰ درصد جمعیت ایران زیر خط فقر زندگی می‌کنند، و این وضعیت به‌ویژه در مناطق حاشیه‌نشین و روستایی تشدید شده است.[۴] خانواده‌های فقیر، که اغلب قادر به تأمین نیازهای اولیه خود نیستند، کودکان را به‌عنوان منبع درآمد به کار می‌گمارند. این پدیده در سال‌های اخیر با افزایش تورم، بیکاری، و کاهش ارزش پول ملی شدت یافته است.[۵]

کتاب «فقر و نابرابری در ایران» نوشته حسین راغفر نشان می‌دهد که سیاست‌های اقتصادی مبتنی بر خصوصی‌سازی و کاهش حمایت‌های اجتماعی، به گسترش فقر در میان اقشار پایین‌دست منجر شده است. این سیاست‌ها، که از دهه ۱۳۷۰ آغاز شدند، با کاهش بودجه‌های رفاهی و افزایش فشار اقتصادی بر خانواده‌ها، کودکان را به نیروی کار ارزان تبدیل کرده‌اند.[۱۴]

نقش سیاست‌های حکومتی در تشدید فقر

حکومت ایران، از طریق سیاست‌های اقتصادی نئولیبرالی و فساد گسترده در ساختارهای قدرت، به‌طور مستقیم و غیرمستقیم به افزایش فقر کمک کرده است. گزارش‌های رسانه‌ای نشان می‌دهند که نهادهای حکومتی، از جمله بنیادهای خیریه وابسته به قدرت، به‌جای حمایت از کودکان کار، از آن‌ها در پروژه‌های شهری و صنعتی بهره‌کشی می‌کنند.[۷] این نهادها، که اغلب تحت نظارت مستقیم مقامات ارشد قرار دارند، با دور زدن قوانین کار، کودکان را در شرایط غیرانسانی به کار می‌گمارند.[۸]

کتاب «اقتصاد سیاسی ایران» نوشته محمد مالجو به تحلیل نقش نهادهای حکومتی در تداوم نابرابری اقتصادی می‌پردازد. مالجو استدلال می‌کند که فساد سیستمیک و تخصیص ناعادلانه منابع، به حاشیه‌راندن اقشار ضعیف و افزایش تعداد کودکان کار منجر شده است.[۱۵] این وضعیت، با سرکوب نهادهای مدنی و فعالان حقوق کودک، که می‌توانستند صدای این کودکان باشند، تشدید شده است.[۶]

شرایط کاری کودکان کار در ایران

شرایط سخت کودکان کار
شرایط سخت کودکان کار

انواع کار و محیط‌های کاری

استثمار کودکان کار
استثمار کودکان کار
بهره‌کشی از کودکان کار در ایران
بهره‌کشی از کودکان کار در ایران

کودکان کار در ایران در مشاغل متنوعی از جمله دست‌فروشی، گلفروشی، پاک کردن شیشه خودروها، و کار در کارگاه‌های غیررسمی، مزارع، و پروژه‌های ساختمانی فعالیت می‌کنند. این کودکان اغلب در محیط‌های خطرناک و غیربهداشتی مشغول به کار هستند که سلامت جسمی و روانی آن‌ها را تهدید می‌کند. گزارش‌ها نشان می‌دهند که کودکان کار در معرض مواد شیمیایی، ابزارهای خطرناک، و شرایط کاری طاقت‌فرسا بدون دسترسی به تجهیزات ایمنی یا نظارت قانونی قرار دارند.[۱۶] ساعات کاری طولانی، گاهی تا ۱۲ ساعت در روز، و دستمزدهای ناچیز، ویژگی مشترک این مشاغل است.[۱۷]

کتاب «کار کودکان در خاورمیانه» نوشته مریم شریفیان به شرایط کاری کودکان در ایران اشاره دارد و تأکید می‌کند که نبود نظارت دولتی، به‌ویژه در کارگاه‌های زیرزمینی، این کودکان را در معرض استثمار شدید قرار داده است. این کتاب نشان می‌دهد که کودکان کار اغلب در شرایطی مشابه بردگی مدرن بدون هیچ‌گونه حمایت قانونی یا اجتماعی فعالیت می‌کنند..[۱۸]

استثمار در پروژه‌های حکومتی و شهری

یکی از جنبه‌های تأسف‌بار پدیده کودکان کار، بهره‌کشی مستقیم از آن‌ها در پروژه‌های تحت نظارت نهادهای حکومتی است. کودکان کار در پروژه‌های عمرانی مانند جمع‌آوری زباله، نظافت شهری، و ساخت‌وساز به‌عنوان نیروی کار ارزان به کار گرفته می‌شوند. این پروژه‌ها اغلب توسط پیمانکاران وابسته به نهادهای حکومتی مدیریت می‌شوند که با سوءاستفاده از فقر خانواده‌ها، کودکان را در شرایط غیرانسانی استخدام می‌کنند.[۳] این بهره‌کشی نه‌تنها نقض قوانین کار ایران است، بلکه نشان‌دهنده تناقض عمیق بین ادعاهای حکومتی در حمایت از حقوق کودکان و واقعیت‌های موجود است.[۲]

گزارش‌های رسانه‌ای تأیید می‌کنند که نهادهای حکومتی، به‌جای نظارت بر اجرای قوانین، خود به بخشی از چرخه استثمار تبدیل شده‌اند. این وضعیت در شهرهای بزرگ مانند تهران، که تعداد کودکان کار به‌صورت تصاعدی افزایش یافته، به‌وضوح قابل مشاهده است.[۱۹]

تأثیرات جسمی و روانی

کار در سنین کودکی تأثیرات مخربی بر سلامت جسمی و روانی کودکان دارد. کودکان کار به دلیل قرار گرفتن در معرض شرایط کاری خطرناک، دچار بیماری‌های مزمن، آسیب‌های جسمانی، و مشکلات روانی مانند افسردگی و اضطراب می‌شوند. نبود دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی، این مشکلات را تشدید می‌کند. گزارش‌ها نشان می‌دهند که بسیاری از کودکان کار در ایران از سوءتغذیه رنج می‌برند، که رشد جسمی و ذهنی آن‌ها را مختل می‌کند.[۲۰]

کتاب «روان‌شناسی کودکان کار» نوشته زهرا احمدی به بررسی تأثیرات روانی کار در سنین پایین می‌پردازد و تأکید می‌کند که محرومیت از کودکی و فشارهای اقتصادی، کودکان کار را به انزوا و ناامیدی سوق می‌دهد. این وضعیت، در کنار فقدان حمایت‌های اجتماعی، چرخه فقر و استثمار را تداوم می‌بخشد.[۲۱]

نقض حقوق کودکان کار

کودکان کار محروم از آموزش
کودکان کار محروم از آموزش

محرومیت از آموزش

کودکان کار در ایران
کودکان کار در ایران

یکی از بارزترین مصادیق نقض حقوق کودکان کار، محرومیت آن‌ها از حق آموزش است. قوانین ایران و کنوانسیون‌های بین‌المللی، مانند کنوانسیون حقوق کودک، آموزش رایگان و اجباری را برای همه کودکان تضمین کرده‌اند. با این حال، کودکان کار به دلیل نیاز به تأمین معاش خانواده، اغلب از تحصیل بازمی‌مانند. گزارش‌ها نشان می‌دهند که بیش از ۷۰ درصد کودکان کار در ایران یا هرگز به مدرسه نرفته‌اند یا تحصیلات خود را نیمه‌کاره رها کرده‌اند.[۲۲]

سیاست‌های حکومتی در زمینه آموزش، که به‌جای حمایت از کودکان محروم، بر تجاری‌سازی آموزش و کاهش بودجه‌های عمومی متمرکز شده‌اند، این بحران را تشدید کرده‌اند. این سیاست‌ها، همراه با فقر گسترده، کودکان را از چرخه آموزش خارج کرده و به بازار کار سوق داده است.[۲۳]

خشونت و استثمار جنسی

کودکان کار، به‌ویژه آن‌هایی که در خیابان‌ها فعالیت می‌کنند، در معرض انواع خشونت، از جمله آزار جسمی، روانی، و استثمار جنسی قرار دارند. گزارش‌های رسانه‌ای نشان می‌دهند که کودکان کار خیابانی، به دلیل نبود نظارت و حمایت، هدف سوءاستفاده‌گران قرار می‌گیرند. این وضعیت در مناطق حاشیه‌نشین و شهرهای بزرگ، که تعداد کودکان کار در آن‌ها بالاست، شایع‌تر است.[۲۴]

حکومت ایران، به‌جای ایجاد سازوکارهای حمایتی برای این کودکان، با سرکوب سازمان‌های غیردولتی و فعالان حقوق کودک، امکان مداخله مؤثر برای کاهش این آسیب‌ها را از بین برده است. این رویکرد، نشان‌دهنده بی‌توجهی سیستماتیک به حقوق کودکان و اولویت دادن به منافع سیاسی و اقتصادی نهادهای قدرت است.[۶]

نقض قوانین داخلی و بین‌المللی

ایران به‌عنوان یکی از امضاکنندگان کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل متحد، متعهد به منع کار کودکان زیر ۱۵ سال و حمایت از حقوق آن‌ها است. با این حال، نقض مستمر این تعهدات، چه در قوانین داخلی و چه در عمل، نشان‌دهنده شکاف عمیق بین ادعاها و واقعیت‌هاست. رویکرد تقلیل‌گرایانه و نمایشی حکومت به این معضل، نتیجه‌ای جز تشدید بحران در پی نداشته است.[۹] گزارش‌ها نشان می‌دهند که نهادهای حکومتی، به‌جای اجرای قوانین، اغلب خود در استثمار کودکان نقش دارند.[۷]

نقش مافیای قدرت و خیریه‌های حکومتی

افزایش کودکان کار در ایران
افزایش کودکان کار در ایران

بهره‌کشی توسط نهادهای حکومتی

یکی از جنبه‌های تاریک این فاجعه، نقش مافیای قدرت در بهره‌کشی از کودکان کار است. نهادهای حکومتی و بنیادهای خیریه وابسته به آن‌ها، که ظاهراً برای حمایت از اقشار محروم تأسیس شده‌اند، در عمل به‌عنوان ابزاری برای استثمار کودکان عمل می‌کنند. این نهادها، با استفاده از نفوذ سیاسی و اقتصادی خود، کودکان را در پروژه‌های سودآور مانند جمع‌آوری زباله و ساخت‌وساز به کار می‌گمارند و سود حاصل را به جیب خود واریز می‌کنند.[۸]

گزارش‌های رسانه‌ای تأیید می‌کنند که این بنیادها، به‌جای ارائه خدمات رفاهی، کودکان را به‌عنوان نیروی کار ارزان در اختیار پیمانکاران قرار می‌دهند. این وضعیت، نه‌تنها نقض آشکار حقوق کودکان است، بلکه نشان‌دهنده فساد عمیق در ساختارهای حکومتی است.[۲۵]

تعطیلی خانه‌های کودکان کار

یکی از اقدامات تأسف‌بار حکومت، تعطیلی خانه‌های کودکان کار و سازمان‌های غیردولتی حامی این کودکان است. این سازمان‌ها، که توسط فعالان مدنی و خیرین مستقل اداره می‌شدند، نقش مهمی در ارائه خدمات آموزشی، بهداشتی، و روانی به کودکان کار داشتند. با این حال، حکومت با بهانه‌های امنیتی و سیاسی، این نهادها را تعطیل و فعالان آن‌ها را سرکوب کرده است.[۷]

به‌جای این سازمان‌ها، خیریه‌های حکومتی که تحت نظارت نهادهای قدرت فعالیت می‌کنند، جایگزین شده‌اند. این خیریه‌ها، به‌جای حمایت واقعی از کودکان، به ابزاری برای پول‌شویی و بهره‌کشی تبدیل شده‌اند. این رویکرد، نه‌تنها وضعیت کودکان کار را بهبود نبخشیده، بلکه امکان نظارت مستقل بر شرایط آن‌ها را نیز از بین برده است.[۲۶]

سرکوب فعالان مدنی و نهادهای مستقل

زباله‌گردی کودکان کار
زباله‌گردی کودکان کار

محدودیت بر سازمان‌های غیردولتی

فعالان حقوق کودک و سازمان‌های غیردولتی در ایران، که تلاش می‌کنند صدای کودکان کار باشند، با محدودیت‌های شدید حکومتی مواجه هستند. گزارش‌ها نشان می‌دهند که بسیاری از این فعالان به اتهامات واهی مانند «اقدام علیه امنیت ملی» بازداشت شده‌اند. این سرکوب، امکان فعالیت مؤثر برای حمایت از کودکان کار را از سازمان‌های مستقل سلب کرده است.[۶]

کتاب «حقوق بشر در ایران» نوشته رضا عمانی به بررسی سرکوب فعالان مدنی در ایران می‌پردازد و نشان می‌دهد که حکومت، با هدف حفظ کنترل سیاسی، هرگونه تلاش برای اصلاحات اجتماعی را سرکوب می‌کند. این سیاست، به‌ویژه در مورد حقوق کودکان، نتایج فاجعه‌باری داشته است.[۲۷]

تأثیر سرکوب بر کودکان کار

سرکوب فعالان مدنی و تعطیلی سازمان‌های مستقل، کودکان کار را از حمایت‌های ضروری محروم کرده است. این کودکان، که اغلب در شرایط آسیب‌پذیر زندگی می‌کنند، بدون حمایت نهادهای مدنی، در معرض استثمار بیشتر قرار می‌گیرند. نبود نظارت مستقل، به نهادهای حکومتی و پیمانکاران اجازه داده است تا با خیال راحت از کودکان بهره‌کشی کنند.[۲۸]

گزارش‌های رسانه‌ای نشان می‌دهند که تعطیلی خانه‌های کودکان کار، تعداد کودکان خیابانی را افزایش داده و آن‌ها را در معرض خطرات بیشتری مانند قاچاق انسان و استثمار جنسی قرار داده است. این وضعیت، نتیجه مستقیم سیاست‌های سرکوبگرانه حکومتی است.[۲۹]

پیامدهای اجتماعی و اقتصادی کودکان کار

کودکان بارکش
کودکان بارکش
کودکان کار در ایران
کودکان کار در ایران

تداوم چرخه فقر

پدیده کودکان کار نه‌تنها زندگی حال حاضر این کودکان را تحت تأثیر قرار می‌دهد، بلکه آینده اجتماعی و اقتصادی آن‌ها را نیز به خطر می‌اندازد. محرومیت از آموزش و قرار گرفتن در معرض شرایط کاری سخت، فرصت‌های رشد و پیشرفت را از این کودکان سلب می‌کند. این وضعیت، چرخه فقر را در نسل‌های بعدی تداوم می‌بخشد، زیرا کودکانی که از تحصیل بازمی‌مانند، در بزرگسالی به مشاغل کم‌درآمد و ناپایدار محدود می‌شوند.[۳۰]

کتاب «فقر و توسعه انسانی» نوشته احمد میدری تأکید می‌کند که سرمایه‌گذاری در آموزش کودکان، کلید شکستن چرخه فقر است. با این حال، سیاست‌های حکومتی ایران، که بودجه‌های آموزشی را کاهش داده و بر پروژه‌های نمایشی متمرکز شده‌اند، این فرصت را از کودکان کار گرفته‌اند.[۳۱] گزارش‌های رسانه‌ای نیز نشان می‌دهند که افزایش تعداد کودکان کار در سال‌های اخیر، نتیجه مستقیم سیاست‌های اقتصادی ناکارآمد و بی‌توجهی به اقشار محروم است.[۳۲]

تأثیر بر انسجام اجتماعی

کودکان کار، به‌عنوان یکی از آسیب‌پذیرترین گروه‌های جامعه، نمادی از نابرابری و بی‌عدالتی اجتماعی هستند. حضور گسترده آن‌ها در خیابان‌ها و فضاهای عمومی، اعتماد عمومی به نهادهای حکومتی را کاهش داده و شکاف بین طبقات اجتماعی را عمیق‌تر کرده است. این وضعیت، احساس ناامیدی و سرخوردگی را در میان اقشار محروم تقویت می‌کند و می‌تواند به ناآرامی‌های اجتماعی منجر شود.[۳۳]

گزارش‌ها نشان می‌دهند که کودکان کار اغلب مورد تبعیض و تحقیر قرار می‌گیرند، که این امر به انزوای اجتماعی آن‌ها دامن می‌زند. سیاست‌های حکومتی، که به‌جای حمایت از این کودکان، آن‌ها را به حاشیه می‌راند، به تشدید این بحران اجتماعی کمک کرده است.[۳۴]

رویکردهای تقلیل‌گرایانه و نمایشی حکومت

کارهای سنگین کودکان کار
کارهای سنگین کودکان کار

برنامه‌های ظاهری و ناکارآمد

حکومت ایران در سال‌های اخیر برنامه‌هایی برای کاهش تعداد کودکان کار اعلام کرده است، اما این برنامه‌ها اغلب نمایشی و فاقد اثرگذاری واقعی بوده‌اند. به‌عنوان مثال، طرح‌های جمع‌آوری کودکان کار از خیابان‌ها، که با هدف «ساماندهی» اجرا می‌شوند، در عمل به بازگرداندن کودکان به خانواده‌های فقیر یا مراکز غیراستاندارد منجر شده است. این طرح‌ها، بدون توجه به ریشه‌های اقتصادی و اجتماعی این معضل، نتیجه‌ای جز تشدید آسیب‌پذیری کودکان نداشته‌اند.[۹]

گزارش‌های رسانه‌ای نشان می‌دهند که این برنامه‌ها اغلب به‌عنوان ابزاری برای تبلیغات سیاسی استفاده می‌شوند، در حالی که هیچ‌گونه حمایت پایداری برای کودکان کار فراهم نمی‌کنند. این رویکرد تقلیل‌گرایانه، نشان‌دهنده عدم تعهد واقعی حکومت به حل این بحران است.[۳۵]

اولویت منافع سیاسی بر حقوق کودکان

یکی از دلایل اصلی ناکامی برنامه‌های حکومتی، اولویت دادن به منافع سیاسی و اقتصادی نهادهای قدرت بر حقوق کودکان است. بنیادهای خیریه حکومتی، که قرار بود از کودکان محروم حمایت کنند، در عمل به ابزاری برای کسب سود و تقویت نفوذ سیاسی تبدیل شده‌اند. این بنیادها، با بهره‌کشی از کودکان در پروژه‌های سودآور، به بخشی از مشکل تبدیل شده‌اند تا راه‌حل.[۸]

کتاب «فساد و قدرت در ایران» نوشته سعید مدنی به تحلیل نقش نهادهای حکومتی در سوءاستفاده از منابع عمومی می‌پردازد. این کتاب نشان می‌دهد که فساد سیستمیک، امکان اجرای سیاست‌های مؤثر برای حمایت از اقشار محروم، از جمله کودکان کار، را از بین برده است.[۳۶]

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ رسانه حکومتی: آمارهای غیررسمی کودکان کار پنج تا هشت میلیون نفر است - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ نفس‌های آخر حقوق کودکان در ایران - سایت ایران وایر
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ استثمار کودکان کار در پروژه‌های شهری - سایت حکومتی فرهیختگان
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ کودکان کار؛ قربانیان کوچک فقر - مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ کودکان کار ۱۵ درصد جمعیت کودکان ایران را تشکیل می‌دهند - سایت دویچه‌وله
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ رنج کودکان کار ایران در سایه سرکوب نهادها و فعالان مدنی - سایت دویچه‌وله
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ ۷٫۳ خانه‌های کودکان کار تعطیل می‌شوند تا خیریه‌های حکومتی قد علم کنند - سایت ایندیپندنت
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ بهره‌کشی مافیای قدرت در حکومت اسلامی از کودکان کار - سایت حزب کمونیست ایران
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ رویکرد تقلیل‌گرایانه حکومت ایران به کار کودکان - سایت ایران وایر
  10. فاجعه کودکان کار در ایران - سایت ایران آزادی
  11. کودکانی که کودکی را در نبرد با فقر از دست می‌دهند - سایت کار
  12. هفت میلیون کودک کار در ایران - سایت ایران اینترنشنال
  13. کودکان کار - سایت کامیل احمدی
  14. کتاب فقر و نابرابری در ایران. نوشته‌ی حسین راغفر (۱۳۹۸) تهران: نشر نی
  15. کتاب اقتصاد سیاسی ایران. نوشته‌ی محمد مالجو (۱۳۹۶) تهران: نشر اختران
  16. کودکان کار و کودکان خیابان در ایران - سایت کار
  17. کار کودکان در ایران: فقر علت اصلی است - سایت زنان نیروی تغییر
  18. کتاب کار کودکان در خاورمیانه. نوشته‌ی مریم شریفیان (۱۴۰۰) تهران: نشر علم
  19. «افزایش» آمار کودکان کار در ایران - سایت بی‌بی‌سی
  20. ۷ میلیون کودک کار در ایران چگونه زندگی می‌کنند؟- مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه
  21. کتاب روان‌شناسی کودکان کار. نوشته‌ی زهرا احمدی (۱۳۹۹) تهران: نشر نگاه
  22. همه چیز درباره مشکلات و علل کودکان کار در ایران - سایت روزانه
  23. کودکان نوظهور کار؛ آراسته و سابقا از طبقه متوسط ایران - سایت ایران وایر
  24. کار کودکان نمادی از فقر جاری در خیابان‌های ایران - سایت زنان نیروی تغییر
  25. گزارش‌های رسانه‌ای: تعداد کودکان کار در ایران در یک سال گذشته افزایش یافته است - صدای آمریکا
  26. فاجعه کودکان کار در ایران - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران
  27. کتاب حقوق بشر در ایران. نوشته‌ی رضا عمانی (۱۳۹۷) تهران: نشر میزان
  28. وجود کار کودک در جامعه یک فاجعه بزرگ انسانی است! - سایت به‌پیش
  29. کودکان کار در حال تسخیر همه جمعیت کودکان - سایت ایران آزادی
  30. ۱۲ ژوئن روز جهانی مبارزه با کار کودکان - سایت ایران آزادی
  31. کتاب فقر و توسعه انسانی. نوشته‌ی احمد میدری (۱۳۹۶) تهران: نشر فرهنگ
  32. مردم ایران برای بقا، کودکان خود را برای کار اجاره می‌دهند - سایت سیمای آزادی
  33. تراژدی تلخ کار کودکان در ایران زیر سایه حکومت آخوندها - مانیتورینگ حقوق بشر ایران
  34. ۷ میلیون کودک کار و ۲۰ هزار فقره ازدواج کودکان - سایت صدای مردم
  35. کودکان در ایران جمهوری اسلامی - سایت توده‌ای‌ها
  36. کتاب فساد و قدرت در ایران. نوشته‌ی سعید مدنی (۱۳۹۸) تهران: نشر آگاه