گارد جاویدان شاهنشاهی
گارد جاویدان | |
---|---|
آرم گارد جاویدان | |
کنش | محافظت از محمدرضا شاه و خانوادهاش |
کشور | ایران |
وفاداری | محمدرضا پهلوی |
گونه | نظامی - امنیتی |
فرماندهان | |
فرمانده | سپهبدسید محسن هاشمینژاد |
فرمانده | ارتشبد جعفر شفقت |
فرمانده | ارتشبد عباس قرهباغی |
فرماندهان برجسته | سپهبد عبدالعلی بدرهای
سرلشکر علی نشاط -سپهبد مهدی رحیمی |
گارد جاویدان، یا گارد جاویدان شاهنشاهی، یک نیروی ویژه و سرسپرده در دوران پهلوی بود که وظیفه حفاظت از خاندان سلطنتی و کاخهای محمدرضا پهلوی را بر عهده داشت. این نیرو، که نام خود را از گارد جاویدان هخامنشی وام گرفته بود، برای سرکوب مردم و تحکیم قدرت رژیم پهلوی به کار میرفت. پس از انقلاب ۱۳۵۷، این نیروی سرکوبگر منحل شد، اما میراث آن بهعنوان بخشی از ساختار سرکوب در رژیم بعدی (جمهوری اسلامی)، به شکلهای دیگر ادامه یافت. این مقاله با نگاهی به نقش گارد جاویدان در حفظ استبداد پهلوی و شباهتهای آن با سازوکارهای سرکوب در نظام کنونی، به بررسی تاریخچه، ساختار، هزینهها، سرکوبها، فرماندهان، سرنوشت اعضای آن پس از انقلاب، و تلاشهای ترور علیه شاه میپردازد.
تاریخچه و تشکیل
گارد جاویدان پهلوی، بهصورت رسمی در سال ۱۳۲۱ (۱۹۴۲) در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی شکل گرفت، هرچند ریشههای آن به گروهانهای حفاظتی دوران رضاشاه بازمیگردد. بر اساس اسناد تاریخی، این یگان ابتدا از ۷۰۰ داوطلب تشکیل شد و بهتدریج به یک تیپ مستقل با حدود ۴۰۰۰ تا ۵۰۰۰ نفر در سالهای پایانی رژیم پهلوی گسترش یافت.[۱]
هدف اصلی گارد، حفاظت از شاه و خانوادهاش بود، در تداوم خوشخدمتی به سلطنت به ابزاری برای نمایش اقتدار رژیم و سرکوب مخالفان تبدیل شد.
پس از سوءقصد نافرجام به محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۴۴، توسط سرباز وظیفه رضا شمسآبادی، گارد جاویدان بازسازی شد. نیروهای وظیفه از آن حذف شدند و تنها کادرهای رسمی ارتش، که بهدقت از نظر وفاداری بررسی میشدند، در آن به خدمت گمارده شدند.
این تغییر نشاندهنده ترس رژیم شاه از نفوذ مخالفان در ساختار نظامی بود، اما در عین حال، گارد را به نیرویی منزوی و جدا از مردم تبدیل کرد که تنها به منافع شاه وفادار بود.
رضا شمسآبادی
درتاریخ ۲۱ فروردین ۱۳۴۴، سرباز وظیفهای به نام رضا شمسآبادی که یکی از افراد گارد سلطنتی و در کاخ مرمر، درحال نگهبانی بود، محمدرضا پهلوی را هنگامی که از اتومبیل در مقابل سرسرای کاخ پیاده شد، به رگبار مسلسل بست. شاه با شتاب خود را به داخل ساختمان رساند؛ ولی دو تن از درجهداران محافظ او، به نامهای استوار محمدعلی باباییان و آیت لشکری مورد اصابت گلوله قرار گرفته و کشته شدند. خود رضا شمسآبادی نیز با گلوله درجهداری به نام گروهبان ساری اصلانی کشته شد. شدت این تیراندازی آنقدر زیاد بود که شاه بعدها در مصاحبه با خبرنگار فرانسوی لوموند گفت: «احساس من این بود که پنجاه نفر به طرف من تیراندازی میکردند. زیرا تیراندازی واقعاً شدید بود. ساواک ابتدا اقدام او را به جنون نسبت داد، اما بعداً مدعی شد که او تحت تأثیر گروههای مائوئیستی به رهبری پرویز نیکخواه بود. این سوءقصد، که از درون گارد جاویدان رخ داد، نقص امنیتی رژیم پهلوی را آشکار کرد و بهانهای برای بازسازی گارد، با حذف سربازان وظیفه شد و از سوی دیگر رژیم از این حادثه برای سرکوب بیشتر مخالفان سوءاستفاده کرد. الگویی که در نظام کنونی نیز ادامه یافته است.[۲]
ساختار و عملکرد
گارد جاویدان شامل سه لایه حفاظتی بود: سربازان وظیفه در لایه بیرونی کاخها، افسران داوطلب در داخل، و مأموران ویژه مسلح با لباس غیرنظامی که در نزدیکترین فاصله به شاه عمل میکردند
این ساختار چندلایه نهتنها برای حفاظت فیزیکی، بلکه برای ایجاد رعب و وحشت در میان مخالفان طراحی شده بود. گارد همچنین در مانورهای نمایشی، مانند رژههای نظامی، برای نمایش قدرت رژیم به کار گرفته میشد، اما نقش واقعی آن در سرکوب اعتراضات مردمی، بهویژه در اواخر دهه ۱۳۵۰، غیرقابل انکار است.
برخلاف ادعاهای رژیم پهلوی مبنی بر حرفهای بودن گارد، این نیرو بیشتر به دلیل وفاداری کورکورانه به شاه شناخته میشد تا شایستگی نظامی. در جریان انقلاب ۱۳۵۷، گارد جاویدان نتوانست از فروپاشی رژیم جلوگیری کند و بسیاری از اعضای آن پس از خروج شاه در ۲۶ دی ۱۳۵۷، پراکنده شدند یا به مردم پیوستند.
مخارج و هزینههای گارد جاویدان
گارد جاویدان نهتنها از نظر سیاسی، بلکه از نظر اقتصادی نیز باری سنگین بر دوش مردم ایران بود. این یگان، بهعنوان بخشی از بودجه نظامی رژیم پهلوی، هزینههای هنگفتی را به خود اختصاص میداد که در تضاد با ادعاهای رژیم مبنی بر توسعه و پیشرفت کشور بود. بر اساس اسناد تاریخی، بودجه گارد جاویدان شامل حقوق بالای افسران، تجهیزات پیشرفته وارداتی، و هزینههای مربوط به نگهداری کاخها و رژههای نمایشی بود. برای مثال، در دهه ۱۳۵۰، بخش قابلتوجهی از بودجه نظامی ایران صرف خرید تسلیحات مدرن برای گارد، از جمله سلاحهای سبک و خودروهای زرهی از کشورهای غربی، میشد.[۳]
این هزینهها در حالی بود که اکثریت مردم ایران در فقر و محرومیت به سر میبردند و زیرساختهای عمومی مانند آموزش و بهداشت، از کمبود بودجه رنج میبردند.
علاوه بر این، گارد جاویدان از امکانات ویژهای مانند پادگانهای مجهز و اقامتگاههای لوکس برای افسران ارشد برخوردار بود که هزینههای آن مستقیماً از خزانه ملی تأمین میشد. این اسراف مالی، در کنار فساد مالی دربار پهلوی، خشم عمومی را برانگیخت و به یکی از عوامل نارضایتی مردم از رژیم تبدیل شد. در واقع، گارد جاویدان نمونهای از اولویت دادن به منافع خاندان سلطنتی بر نیازهای اساسی ملت بود.[۲][۴]
نقش گارد جاویدان در سرکوب و استبداد پهلوی
گارد جاویدان، بهعنوان بازوی نظامی رژیم پهلوی، نمادی از شکاف عمیق میان حاکمیت و مردم بود. در حالی که محمدرضا پهلوی ادعای مدرنیزاسیون و پیشرفت داشت، گارد جاویدان بهعنوان نیرویی نخبهگرا و جدا از جامعه عمل میکرد و بهجای خدمت به ملت، تنها حافظ منافع یک فرد و خاندانش بود. هرچند رژیم شاه از استفاده مستقیم آن در برابر انقلابیون خودداری کرد، اما این یگان در سرکوب اعتراضات مردمی، بهویژه در سالهای منتهی به انقلاب، نقش داشت.[۲]
گارد جاویدان در چندین مورد از سرکوب مخالفان رژیم پهلوی مشارکت داشت. برای مثال، در جریان قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، گزارشهایی از حضور نیروهای گارد در کنار دیگر یگانهای نظامی برای سرکوب معترضان در تهران وجود دارد. این سرکوب منجر به کشته و زخمی شدن صدها نفر شد و خشم عمومی را علیه رژیم تشدید کرد.
همچنین، در دهه ۱۳۵۰، گارد جاویدان در سرکوب اعتراضات دانشجویی و کارگری، بهویژه در دانشگاه تهران، نقش داشت. در یکی از این موارد در سال ۱۳۵۶، نیروهای گارد برای متفرق کردن دانشجویان معترض به سیاستهای رژیم به کار گرفته شدند که منجر به بازداشت و ضربوشتم تعدادی از دانشجویان شد.[۵]
این اقدامات نشاندهنده نقش گارد بهعنوان ابزاری برای حفظ استبداد و سرکوب هرگونه صدای مخالف بود.
نقش گارد جاویدان در سرکوب سازمانهای انقلابی
رژیم پهلوی، بهویژه در دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰، باز جانب سازمانهای انقلابی مانند سازمان مجاهدین خلق، چریکهای فدایی خلق، احساس تهدید میکرد؛ از این رو در حالی که ساواک بهعنوان نهاد اصلی امنیتی رژیم وظیفه شناسایی، دستگیری، و بازجویی از اعضای این گروهها را بر عهده داشت، گارد جاویدان نیز در موارد خاصی در سرکوب این مخالفان نقش ایفا کرد. به دلیل وظیفه اصلی گارد در حفاظت از شاه و کاخهای سلطنتی، مشارکت مستقیم آن در عملیات دستگیری یا اعدام محدود بود، اما شواهد تاریخی نشان میدهد که این یگان در تأمین امنیت عملیاتهای حساس علیه سازمانهای انقلابی و همچنین در سرکوب فعالیتهای مسلحانه آنها همکاری داشته است.
برای مثال، در سال ۱۳۵۰، پس از عملیات مسلحانه چریکهای فدایی خلق در سیاهکل، که به حمله به یک پاسگاه ژاندارمری منجر شد، گارد جاویدان برای تقویت امنیت کاخهای سلطنتی و جلوگیری از حملات احتمالی مشابه به کار گرفته شد. نیروهای گارد در این دوره بهعنوان پشتیبان امنیتی برای عملیات ساواک و ارتش در تعقیب اعضای مجاهدین عمل کردند.[۶]
همچنین، در جریان دستگیری اعضای حزب توده در سال ۱۳۳۲، پس از کودتای ۲۸ مرداد، گزارشهایی از حضور نیروهای گارد در حفاظت از مراکز حساس حکومتی در تهران وجود دارد، در حالی که ساواک و پلیس نظامی عملیات اصلی دستگیری را انجام میدادند.
هرچند اعدام اعضای این گروهها عمدتاً توسط دادگاههای نظامی و تحت نظارت ساواک انجام میشد، گارد جاویدان با تأمین امنیت این فرایندها بهطور غیرمستقیم در سرکوب آنها نقش داشت.[۷]
این همکاری نشاندهنده هماهنگی میان نهادهای سرکوب رژیم پهلوی بود که گارد جاویدان بخشی از آن محسوب میشد. این یگان، هرچند بهصورت مستقیم در شکنجه یا اعدام دخیل نبود، با حمایت از ساختار استبدادی رژیم، به تداوم فضای خفقان علیه سازمانهای انقلابی و دیگر مخالفان کمک کرد. این الگو بعدها در جمهوری اسلامی با نهادهایی مانند سپاه پاسداران ادامه یافت که به سرکوب گسترده گروههای چپگرا، بهویژه در دهه ۱۳۶۰، پرداختند.[۸]
فرماندهان گارد جاویدان
گارد جاویدان در طول حیات خود تحت رهبری فرماندهان ارشد ارتش پهلوی، اداره میشد که همگی از نزدیکان و وفاداران به محمدرضا پهلوی بودند. این فرماندهان نهتنها مسئول حفاظت از شاه و کاخهای سلطنتی بودند، بلکه نقش مهمی در حفظ ساختار استبدادی رژیم ایفا کردند. بر اساس اسناد تاریخی، برخی از فرماندهان کلیدی گارد جاویدان عبارت بودند از:
- سپهبد سید محسن هاشمینژاد: یکی از فرماندهان ارشد گارد که ادعا میکردنیروهای گارد جاویدان در مسابقات بینالمللی تیراندازی، حتی در رقابت با کشورهای غربی مانند آمریکا و انگلیس، برتر بودند. این ادعا نشاندهنده تلاش رژیم برای نمایش قدرت نظامی گارد بود، در حالی که این نیرو عمدتاً برای سرکوب داخلی به کار گرفته میشد.
- ارتشبد جعفر شفقت: از فرماندهان اولیه گارد که در سازماندهی این یگان نقش داشت و بعدها به درجات بالای نظامی رسید.
- ارتشبد عباس قرهباغی: او در مراحل اولیه تشکیل گارد جاویدان، بهویژه در استخدام کادر رسمی پس از سوءقصد ۱۳۴۴، نقش کلیدی داشت و بعدها به یکی از فرماندهان ارشد ارتش پهلوی تبدیل شد. قرهباغی در خاطرات خود ادعا میکند که گارد جاویدان به دستور شاه و با هدف بازسازی گارد هخامنشی تشکیل شد.
- سپهبد عبدالعلی بدرهای: در سال ۱۳۵۷، بدرهای همزمان فرمانده گارد جاویدان و نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی بود. او در آخرین ماههای رژیم تلاش کرد با برگزاری مانورهایی در لویزان، اقتدار ارتش را به نمایش بگذارد، اما این تلاشها با فروپاشی رژیم ناکام ماند.[۹]
- سرلشکر علی نشاط: فرمانده گارد در روزهای پایانی رژیم پهلوی، که نقش مهمی در تحولات انقلاب۱۳۵۷، ایفا کرد. نشاط در ۴ بهمن ۱۳۵۷، مانوری در لویزان برگزار کرد تا وفاداری گارد را نشان دهد، اما در ۲۱ بهمن، برخلاف دستور عبدالعلی بدرهای، برای اعزام گارد به درگیریهای دوشانتپه، از اجرای دستور خودداری کرد و در ۲۲ بهمن با پیام رادیویی همبستگی خود را با انقلاب اعلام نمود. این اقدام او نشاندهنده فروپاشی وفاداری در میان فرماندهان رژیم بود، هرچند نشاط بعداً در ۲۲ فروردین ۱۳۵۸، اعدام شد.
- سپهبد مهدی رحیمی: معاون فرمانده گارد جاویدان در سال ۱۳۵۷، که بهعنوان یکی از وفاداران به رژیم شناخته میشد. او نیز پس از انقلاب دستگیر و در ۲۷ بهمن ۱۳۵۷، اعدام شد.
این فرماندهان، با دریافت پاداشهای ویژه و امکانات مالی فراوان، بخشی از نخبگان نظامی بودند که رژیم پهلوی برای حفظ استبداد خود به آنها تکیه داشت. وفاداری آنها به شاه و نه به ملت، آنها را به نمادهایی از فساد و نخبهگرایی رژیم تبدیل کرد. بسیاری از این فرماندهان پس از انقلاب به دلیل نقششان در سرکوب و وفاداری به رژیم محاکمه و اعدام شدند، که نشاندهنده خشم عمومی علیه ساختار نظامی پهلوی بود.[۱]
پیوستن اعضای گارد جاویدان به نیروهای مردمی پس از انقلاب ۱۳۵۷
با خروج محمدرضا پهلوی در ۲۶ دی ۱۳۵۷، و تضعیف سلسله مراتب نظامی رژیم، گارد جاویدان دچار فروپاشی شد. بسیاری از اعضای این یگان، که عمدتاً از کادر رسمی ارتش بودند، یا پراکنده شدند یا به نیروهای مردمی پیوستند. این پیوستن گاهی به دلیل فشار اجتماعی، ترس از مجازات، یا اعتقاد واقعی به آرمانهای انقلاب بود. با این حال، اطلاعات دقیقی درباره نام همه افرادی که به انقلابیون پیوستند محدود است، اما چند مورد برجسته با اسناد تاریخی تأیید شدهاند:
سرلشکر علی نشاط: همانطور که ذکر شد، نشاط، فرمانده گارد جاویدان، در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، با پیام رادیویی همبستگی خود را با انقلاب اعلام کرد. این اقدام او پس از خودداری از اعزام نیروها به درگیریهای دوشانتپه در ۲۱ بهمن رخ داد، که نشاندهنده چرخش او از وفاداری به رژیم به حمایت از انقلاب بود. با این حال، این تغییر موضع نتوانست او را از محاکمه نجات دهد و در ۲۲ فروردین ۱۳۵۸، اعدام شد.
گروههای ناشناس از لشکر پیاده گارد: در جریان درگیریهای دوشانتپه در ۲۱ بهمن ۱۳۵۷، برخی از واحدهای لشکر پیاده گارد که به منطقه اعزام شده بودند، پس از مواجهه با همافران و انقلابیون، از ادامه درگیری خودداری کردند و گزارشهایی از پیوستن تعدادی از آنها به انقلابیون وجود دارد. این افراد عمدتاً سربازان و افسران جزء بودند که هویت دقیق آنها در اسناد ثبت نشده است. همچنین اسنادی از پیوستن نیروهای ارتش و کارمندان وزارتخانههای مختلف در شهرهای دیگرایران نشان از فروپاشی سریع حکومت داشت.[۱۰]
تبدیل گارد به لشکر ۲۱ حمزه: پس از پیروزی انقلاب۵۷، گارد جاویدان رسماً منحل شد و بخشهایی از آن به لشکر ۲۱ حمزه آذربایجان تغییر نام داد. برخی از اعضای سابق گارد، بهویژه سربازان و افسران ردهپایین، در این لشکر جدید ادغام شدند و تحت فرماندهی نیروهای رژیم جمهوری اسلامی به خدمت ادامه دادند. این افراد به دلیل مهارتهای نظامیشان در ساختار ارتش جدید حفظ شدند.
پیوستن برخی اعضای گارد به نیروهای انقلابی نشاندهنده فروپاشی سریع رژیم پهلوی و تغییر وفاداریها در شرایط بحرانی بود. با این حال، این پیوستنها اغلب تحت فشار یا برای حفظ موقعیت انجام شد و نمیتوان آن را نشانه حمایت واقعی از انقلاب دانست. در مقابل، رژیم جمهوری اسلامی نیز با ایجاد نهادهای نظامی جدید، مانند سپاه پاسداران، همان الگوی سرکوب و وفاداری کورکورانه به حاکمیت را ادامه داد، که نشاندهنده تداوم ساختارهای استبدادی در ایران پس از انقلاب است.
تلاشهای متعدد برای ترور محمدرضا پهلوی
محمدرضا پهلوی در طول ۳۷ سال سلطنت خود (۱۳۲۰–۱۳۵۷) با چندین تلاش ترور مواجه شد که همگی نافرجام ماندند. این سوءقصدها نشاندهنده نارضایتی گسترده از رژیم پهلوی و همچنین ضعف نهادهای امنیتی، از جمله گارد جاویدان، در پیشگیری از چنین تهدیداتی بود. در زیر، دو مورد اصلی ترور نافرجام شاه بررسی میشود که منابع تاریخی بهطور گسترده به آنها پرداختهاند:
ترور نافرجام ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ در دانشگاه تهران: در این روز، محمدرضا پهلوی برای شرکت در مراسم چهاردهمین سال تأسیس دانشگاه تهران به دانشکده حقوق رفت. ناصر فخرآرایی، که بهعنوان خبرنگار روزنامه پرچم اسلام معرفی شده بود، از فاصله نزدیک پنج گلوله به سمت شاه شلیک کرد. سه گلوله به کلاه شاه اصابت کرد، یکی لب بالای او را خراش داد، و دیگری عمل نکرد. شاه از این سوءقصد جان سالم به در برد، اما فخرآرایی در محل توسط نیروهای امنیتی کشته شد. انگیزههای فخرآرایی همچنان در هالهای از ابهام است؛ برخی منابع او را به گروههای چپگرا مانند حزب توده یا گروههای مذهبی-کمونیستی نسبت میدهند، در حالی که شاه بهطور غیررسمی انگلستان را متهم کرد. این ترور به رژیم بهانهای داد تا موج گستردهای از سرکوب علیه حزب توده و دیگر مخالفان را آغاز کند و اختیارات شاه را از طریق تشکیل مجلس مؤسسان افزایش دهد.[۱۱][۲]
گارد جاویدان در این حادثه نتوانست از نزدیک شدن ضارب به شاه جلوگیری کند، که نشاندهنده نقص در سیستم حفاظتی آن بود.
ترور نافرجام ۲۱ فروردین ۱۳۴۴ در کاخ مرمر: این سوءقصد توسط رضا شمسآبادی، سرباز وظیفه گارد جاویدان، انجام شد. شمسآبادی، که در کاخ مرمر نگهبان بود، هنگام پیاده شدن شاه از خودرو، با مسلسل به سمت او شلیک کرد. دو درجهدار محافظ شاه، استوار بابایی و استوار آیت لشکری، در دفاع از شاه کشته شدند، اما شاه آسیبی ندید و توانست به دفتر خود فرار کند. شمسآبادی در تعقیب شاه بود، اما توسط نیروهای دفتر ویژه شاه کشته شد. این حادثه نقص جدی در گارد جاویدان را نشان داد، زیرا ضارب از درون این یگان بود، و منجر به بازسازی گارد با حذف سربازان وظیفه و تمرکز بر کادر رسمی شد.[۱۲][۱۳]
سوءقصد نافرجام ۱۳۴۰ (مشکوک): برخی منابع به تلاش دیگری برای ترور شاه، در بهمن ۱۳۴۰، اشاره میکنند، که قرار بود با بمبگذاری در خودرویی در مسیر حرکت شاه به سمت مجلس در خیابان شاهآباد (خیابان جمهوری کنونی) انجام شود. این بمب عمل نکرد و جزئیات این واقعه مبهم باقی مانده است.
این تلاشهای ترور نشاندهنده عمق نارضایتی از رژیم پهلوی بود که حتی در میان نیروهای وفادار خود، مانند گارد جاویدان نفوذ کرده بود. گارد، که قرار بود سپر دفاعی شاه باشد، در هر دو ترور اصلی (۱۳۲۷ و ۱۳۴۴) ناکارآمد عمل کرد. رژیم از این سوءقصدها بهعنوان بهانهای برای سرکوب مخالفان، بهویژه گروههای چپگرا و مذهبی، استفاده کرد و فضای سیاسی را بیش از پیش بسته کرد.[۲]
این الگوی بهرهبرداری از تهدیدات برای تحکیم قدرت، بعدها در رژیم جمهوری اسلامی نیز ادامه یافت، جایی که نهادهای امنیتی از ادعای «توطئههای خارجی» برای سرکوب مخالفان بهره بردند.
رژیم پهلوی با تکیه بر گارد جاویدان و دیگر نهادهای سرکوب، مانند ساواک، فضای خفقان را در ایران نهادینه کرد. این نیروها نهتنها به شکنجه و اعدام اعضای سازمانهای انقلابی مانند چریکهای فدایی خلق و مجاهدین خلق، اشتغال داشتند بلکه هر صدای منتقدی را خاموش میکردند. گارد جاویدان، با نمایشهای پرزرقوبرق و ادعاهای وفاداری، در واقع پوششی برای فساد و ناکارآمدی رژیم بود که نابرابری اجتماعی و فقر را در ایران تشدید کرد.
شباهتها با رژیم کنونی
پس از انقلاب ۱۳۵۷، گارد جاویدان منحل شد، اما روحیه سرکوب با تکیه بر نیروی نظامی در رژیم جمهوری اسلامی، به شکل دیگری ادامه یافت. نهادهایی مانند سپاه پاسداران و بسیج، مشابه گارد جاویدان و فراتر از آن برای حفظ قدرت حاکمان عمل کردهاند. همانطور که گارد جاویدان وفادار به شخص شاه بود، این نهادها نیز بهجای خدمت به مردم، به حفظ ساختار ایدئولوژیک نظام ولایتفقیه، اولویت دادهاند. سرکوب اعتراضات مردمی در سالهای ۱۳۷۸، ۱۳۸۸، ۱۳۹۸، و ۱۴۰۱ نشاندهنده تداوم همان الگوی استبدادی است که گارد جاویدان در دوران پهلوی نمایندگی میکرد.[۱۴]
رژیم جمهوری اسلامی، مانند رژیم پهلوی، با ایجاد نیروهای ویژه نظامی و امنیتی، شکاف میان حاکمیت و مردم را عمیقتر کرده است. این نیروها، با ادعای حفاظت از «ارزشها»، در عمل به سرکوب آزادیهای مدنی و حقوق مردم پرداختهاند. گارد جاویدان و نهادهای مشابه امروزی هر دو نشاندهنده نظامی هستند که بهجای اعتماد به مردم، به سرکوب و ارعاب برای بقای خود متکی است.[۱۵][۱۶]
مطالعه فرجام گارد جاویدان درس مهمی به ما میآموزد: هر نظامی که بهجای خدمت به مردم، به سرکوب آنها متکی باشد، محکوم به شکست است.
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ویکیپدیا انگلیسی
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ مرکز بررسی اسناد تاریخی
- ↑ ایرانیکا آنلاین
- ↑ ایرانیکا آنلاین -ارتش شاه
- ↑ ایرانیکا آنلاین-Military Expenditure
- ↑ iranicaonline.org, "Mojāhedin-e Khalq
- ↑ روزهای التهاب
- ↑ چطور یک انقلابی اسلامگرا تغییر کرد
- ↑ واکنشها و بازتابها به ترور محمدرضا پهلوی در 21 فرودین 1344
- ↑ مرکز بررسی اسناد تاریخی
- ↑ چگونه هواداران انقلاب در نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی آن را تضعیف کردند؟
- ↑ یک حادثه، دو مرد، دو فرجام
- ↑ معمای ترور محمدرضا شاه در نیمه بهمن ۱۳۲۷ چه بود
- ↑ سایت سازمان مجاهدین خلق
- ↑ Center for human rights in Iran
- ↑ Center for human rights in Iran