۵۳۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| (۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| footage =گورستان | | footage =گورستان | ||
}} | }} | ||
'''قتلعام ۶۷''' به واقعهای گفته میشود که طی آن به فرمان [[روحالله خمینی]] بیش از ۳۰هزار زندانی سیاسی در زندانهای حکومت ایران از اواخر تیرماه تا اواسط پائیز ۶۷ در تهران و در شهرستانها اعدام شدند و به صورت مخفیانه در گورهای جمعی در مکانهایی غالباً نامعلوم دفن گردیدند. بیشترین تعداد زندانیان سیاسی اعدام شده از اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران بودند، در حالی که اعدام اعضا و هواداران طیفی از نیروهای دیگر مانند احزاب و سازمانهای مارکسیستی را هم شامل میشد. مقامات حکومت ایران هیچگاه این قتل عام را انکار نکردند و برخی از آنها به صراحت به آن اذعان نمودند. حسینعلی | '''قتلعام ۶۷''' به واقعهای گفته میشود که طی آن به فرمان [[روحالله خمینی]] بیش از ۳۰هزار زندانی سیاسی در زندانهای حکومت ایران از اواخر تیرماه تا اواسط پائیز ۶۷ در تهران و در شهرستانها اعدام شدند و به صورت مخفیانه در گورهای جمعی در مکانهایی غالباً نامعلوم دفن گردیدند. بیشترین تعداد زندانیان سیاسی اعدام شده از اعضا و هواداران [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] بودند، در حالی که اعدام اعضا و هواداران طیفی از نیروهای دیگر مانند احزاب و سازمانهای مارکسیستی را هم شامل میشد. مقامات حکومت ایران هیچگاه این قتل عام را انکار نکردند و برخی از آنها به صراحت به آن اذعان نمودند. [[حسینعلی منتظری]]، بلندپایهترین روحانی حکومت ایران بعد از [[روحالله خمینی]] که در زمان اعدام زندانیان سیاسی قائم مقام خمینی بود، از مخالفین این اعدامها بود که با نوشتن چندین نامه به خمینی و دیدار با چند تن از [[هیئت مرگ]]، مجری و دستاندرکار قتلعام زندانیان سیاسی، مخالفت خویش را ابراز کرد. مخالفتی که به برکناریاش از جانشینی توسط روحالله خمینی و حبس خانگی تا پایان عمر منجر شد. متن فرمان روحالله خمینی برای قتلعام زندانیان سیاسی، نامههای حسینعلی منتظری به خمینی در مخالفت با این اعدامها و فایل صوتی دیدار منتظری با اعضای هیئت مجری اعدام زندانیان سیاسی از جمله اسناد و مدارکی هستند که تردیدی در وقوع این قتلعام باقی نمیگذارند. دادخواهی قتلعام شدگان از همان سال شروع و بعضا به صورت تشکلیافته پیگیری شد. اما بطور مشخص با فراخوان به جنبش دادخواهی قتلعام شدگان تابستان ۶۷ از سوی [[مریم رجوی]] در مرداد ۱۳۹۵ موضوع اعدام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ بطور گسترده به رسانهها، دانشگاهها، فضای مجازی و به اقصی نقاط شهرهای ایران راه یافت و به همین دلیل مقامات حکومت پس از ۲۹ سال ناگزیر به موضعگیری دربارهٔ قتلعام زندانیان سیاسی شدند. تاکنون برخی از شخصیتها، سازمانها و ارگانهای بینالمللی مانند سازمان ملل متحد، سازمان عفو بینالملل، [[گزارشگر ویژه حقوق بشر|گزارشگر ویژه ملل متحد برای نظارت بر وضعیت حقوقبشر در ایران]] و شماری از سازمانهای غیردولتی دارای رتبه مشورتیِ ملل متحد، به قتلعام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ اشاره کرده و آنرا محکوم نمودهاند. | ||
در روز ۲ دی ۱۳۹۸ با دستگیری یکی از عوامل این قتلعام در زندان گوهردشت کرج، بنام حمید نوری معروف به حمید | در روز ۲ دی ۱۳۹۸ با دستگیری یکی از عوامل این قتلعام در زندان گوهردشت کرج، بنام [[حمید نوری|حمید نوری معروف به حمید عباسی]]، در فرودگاه استکهلم سوئد و شرکت شاهدان قتلعام در دادگاه وی این موضوع بار دیگر در ابعاد بینالمللی بعنوان یکی از موارد وخیم جنایت علیه بشریت به جریان افتاده است. | ||
== تعریف قتلعام == | == تعریف قتلعام == | ||
| خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
== پیشینه قتل عام ۶۷ == | == پیشینه قتل عام ۶۷ == | ||
[[پرونده:حمله به هواداران مجاهدین توسط چماقداران.JPG|جایگزین=حمله به هواداران مجاهدین توسط چماقداران|بندانگشتی|حمله به هواداران مجاهدین توسط چماقداران - زمینه های قتل عام ۶۷]] | [[پرونده:حمله به هواداران مجاهدین توسط چماقداران.JPG|جایگزین=حمله به هواداران مجاهدین توسط چماقداران|بندانگشتی|حمله به هواداران مجاهدین توسط چماقداران - زمینه های [[قتل عام ۶۷]]]] | ||
۱۰روز قبل از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی در سال ۱۳۵۷، خمینی در گورستان بهشت زهرا گفت: «… دلخوش نباشید که فقط مسکن و آب و برق را مجانی میکنیم… ما علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را مرفه میکنیم، زندگی معنوی شما را هم مرفه میکنیم…»، بعد هم با اشاره به شهدای ۱۷ شهریور گفت: «[شاه] ممکلت ما را خراب کرد و قبرستانهای ما را | ۱۰روز قبل از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی در سال ۱۳۵۷، خمینی در گورستان بهشت زهرا گفت: «… دلخوش نباشید که فقط مسکن و آب و برق را مجانی میکنیم… ما علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را مرفه میکنیم، زندگی معنوی شما را هم مرفه میکنیم…»، بعد هم با اشاره به شهدای ۱۷ شهریور گفت: «[شاه] ممکلت ما را خراب کرد و قبرستانهای ما را آباد….» او که از مجلس مؤسسان و حکومت مردم حرف میزد میگفت روحانیت کاری به سیاست ندارد… اما، روز ۱۷ اسفند گفت: «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد.» هنوز چند هفته از انقلاب ضدسلطنتی نگذشته بود که دستههای حزباللهی شعار «یا روسری یا توسری» را در خیابانها سر دادند و حمله به تجمعات زنان شروع شد. یک تظاهرات در آن ایام بر علیه حجاب اجباری ترتیب داده شد. وعده مجلس مؤسسان عملی نشد و به جایش نهادی مثل شورای نگهبان و مجلس خبرگان جایگزین شد. آیةالله طالقانی در ۱۷ شهریور ۱۳۵۸ در بهشت زهرا در اعتراض به فضای سرکوب ایجاد شده گفت: «... بگذارید مردم مسئولیت پیدا کنند. این مردم هستند که کشته دادند. اینهایی که اینجا خوابیدهاند، از همین تودههای جنوب شهر بودند… استبداد زیر پرده دین را کنار بگذارید و بیایید با مردم، با دردمندها، با محرومها همصدا باشیم.» در انتخابات ریاست جمهوری مسعود رجوی کاندیدای مجاهدین با دخالت خمینی علیرغم وعدهای که داده بود که وارد سازوکار انتخابات نمیشود حذف شد. خمینی فتوا داد کسی که به قانون اساسی رای نداده نمیتواند کاندیدای ریاست جمهوری بشود. مجاهدین این حذف را ناشی از گسترش حمایت تودهای از مجاهدین و امکان برنده شدن در انتخابات میدانند و از جمله به حرفهای پاسدار سعید قاسمی که در تاریخ ۱۸ یهمن ۸۸ از تلویزیون رژیم پخش شد استناد میکنند<ref>به نقل از قتلعام سال ۶۷ بر کتیبهٔ [https://www.mojahedin.org/i/قتل-عام-سال-۶۷-خاوران خاوران]</ref>مجاهدین میگویند که در برابر همه اقدامات سرکوبگرانه آن عصر آنها تلاش کردند که همچنان جو آرامش را حفظ کنند. از جمله در اسفند ۱۳۵۸ در انتخابات مجلس شورا شرکت کردند اما علیرغم اینکه در روزهای اول پس از انتخابات، هنگام اعلام نتایج انتخابات در اخبار سراسری رادیو تلویزیون، نام مسعود رجوی در بالای لیست کاندیداهای تهران بود و بعد از آن هم سایر کاندیداهای مجاهدین قرار داشتند بعد از سه روز بهناگاه مجاهدین به انتهای لیست رفتند و در قدم بعد با طرح دو مرحلهای کردن انتخابات حتی یک مجاهد هم به مجلس راه پیدا نکرد. | ||
بر طبق اخبار رسانهها در این دوره اقدامات سرکوبگرانه زیادی در سطح شهر نیز بخصوص علیه سازمان مجاهدین خلق ایران و هوادارانش انجام شد که شمهای از آن بعنوان نمونه از این قرار است: | بر طبق اخبار رسانهها در این دوره اقدامات سرکوبگرانه زیادی در سطح شهر نیز بخصوص علیه سازمان مجاهدین خلق ایران و هوادارانش انجام شد که شمهای از آن بعنوان نمونه از این قرار است: | ||
| خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
* به قتل رسیدن یکی از هواداران مجاهدین به نام مصطفی ذاکری در جریان حمله و رگبار پاسداران انقلاب به جمعیت شرکت کننده در میتینگ سخنرانی مسعود رجوی تحت عنوان «چه باید کرد» در ورزشگاه امجدیه تهران.<ref>(نشریه مجاهد- شنبه ۲۴ خرداد ۱۳۵۹- شماره ۸۷)</ref> | * به قتل رسیدن یکی از هواداران مجاهدین به نام مصطفی ذاکری در جریان حمله و رگبار پاسداران انقلاب به جمعیت شرکت کننده در میتینگ سخنرانی مسعود رجوی تحت عنوان «چه باید کرد» در ورزشگاه امجدیه تهران.<ref>(نشریه مجاهد- شنبه ۲۴ خرداد ۱۳۵۹- شماره ۸۷)</ref> | ||
=== اعدام شرکتکنندگان در جنگ ایران و عراق === | === اعدام شرکتکنندگان در [[جنگ ایران و عراق]] === | ||
پس از آن جنگ ایران و عراق زمینهای برای تصفیه حساب با گروههای سیاسی و بطور خاص مجاهدین بود. طبق گفته مجاهدین با شروع تجاوز عراق به داخل خاک ایران، مجاهدین در دفاع از میهن فعالانه به جبهههای جنگ رفتند و در جنگ تعدادی شهید هم دادند. اما سپاه پاسداران که نیروهای مجاهدین را مزاحم کارهایشان میدیدند، به سرعت همه مجاهدین حاضر در جبهه جنگ را دستگیر، زندانی و از خوزستان اخراج کردند که تعدادی از همین دستگیرشدگان در قتلعام ۶۷ اعدام شدند. در حین جنگ نشریه مجاهد ارگان سازمان مجاهدین خلق ایران که تیراژش به ۶۰۰ هزار نسخه در روز (در مقایسه با پرتیراژترین روزنامه حکومتی، جمهوری اسلامی با تیراژ ۱۸۰۰۰ در روز) میرسید ممنوع الانتشار شد. بسیاری از نشریات دیگر نیز یا رسماً تعطیل شدند و یا اینکه دستههای چماقدار که از خمینی و حکومت دفاع میکردند مانع از انتشار و فروش آنها میشدند. مجاهدین معتقدند خمینی جنگ را عمداً ادامه میداد تا بتواند فضای لازم برای سرکوب آزادیها را تحت عنوان وضعیت جنگی در کشور داشته باشد (چنانکه هزاران اعدام در آن زمان در زندانها جریان داشت) بصورتیکه حتی وقتی سرانجام در تاریخ ۲۴ مهر ۱۳۵۹ در اثر فشار دولتها و ملل متحد، رجایی نخستوزیر خمینی، به سازمان ملل رفت و پیشنهاد داد: «…متجاوز [یعنی طرف عراقی] به مرز خود برگردد و نیروی بیطرفی در مرزها مستقر شود تا دوباره تجاوزی صورت نپذیرد…» اما بعد از موافقت سازمان ملل و عراق از این طرح، خمینی و کارگزاران او از پذیرفتن طرح خود طفره رفته و همان را هم رد کردند.<ref>(سایت تابناک ۶ مهر ۱۳۹۳</ref> | پس از آن جنگ ایران و عراق زمینهای برای تصفیه حساب با گروههای سیاسی و بطور خاص مجاهدین بود. طبق گفته مجاهدین با شروع تجاوز عراق به داخل خاک ایران، مجاهدین در دفاع از میهن فعالانه به جبهههای جنگ رفتند و در جنگ تعدادی شهید هم دادند. اما سپاه پاسداران که نیروهای مجاهدین را مزاحم کارهایشان میدیدند، به سرعت همه مجاهدین حاضر در جبهه جنگ را دستگیر، زندانی و از خوزستان اخراج کردند که تعدادی از همین دستگیرشدگان در قتلعام ۶۷ اعدام شدند. در حین جنگ نشریه مجاهد ارگان سازمان مجاهدین خلق ایران که تیراژش به ۶۰۰ هزار نسخه در روز (در مقایسه با پرتیراژترین روزنامه حکومتی، جمهوری اسلامی با تیراژ ۱۸۰۰۰ در روز) میرسید ممنوع الانتشار شد. بسیاری از نشریات دیگر نیز یا رسماً تعطیل شدند و یا اینکه دستههای چماقدار که از خمینی و حکومت دفاع میکردند مانع از انتشار و فروش آنها میشدند. مجاهدین معتقدند خمینی جنگ را عمداً ادامه میداد تا بتواند فضای لازم برای سرکوب آزادیها را تحت عنوان وضعیت جنگی در کشور داشته باشد (چنانکه هزاران اعدام در آن زمان در زندانها جریان داشت) بصورتیکه حتی وقتی سرانجام در تاریخ ۲۴ مهر ۱۳۵۹ در اثر فشار دولتها و ملل متحد، رجایی نخستوزیر خمینی، به سازمان ملل رفت و پیشنهاد داد: «…متجاوز [یعنی طرف عراقی] به مرز خود برگردد و نیروی بیطرفی در مرزها مستقر شود تا دوباره تجاوزی صورت نپذیرد…» اما بعد از موافقت سازمان ملل و عراق از این طرح، خمینی و کارگزاران او از پذیرفتن طرح خود طفره رفته و همان را هم رد کردند.<ref>(سایت تابناک ۶ مهر ۱۳۹۳</ref> | ||
| خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
=== نخستین مجوزها برای قتل عام === | === نخستین مجوزها برای قتل عام === | ||
اما حادثهای را که میتوان یک سرفصل در پیشینه قتلعام دانست میتینگ امجدیه مجاهدین در | اما حادثهای را که میتوان یک سرفصل در پیشینه قتلعام دانست [[گردهمایی هواداران مجاهدین در استادیوم امجدیه ۲۲ خرداد ۱۳۵۹|میتینگ امجدیه مجاهدین در ۲۲ خرداد ۱۳۵۹]] است. این میتینگ با مجوز قانونی وزارت کشور در ورزشگاه امجدیه تشکیل شده بود اما باز هم مورد تهاجم دستههای چماقدار قرار گرفت و مصطفی ذاکری از هواداران مجاهدین کشته و تعداد زیادی مجروح شدند. شدت حادثه به حدی بود که احمد خمینی، علیه چماقداری در امجدیه موضعگیری کرد و تنی چند از نمایندگان مجلس بر ضد چماقداری حرف زدند و وزارت کشور هم که سرپرستی آن بر عهده میرسلیم بود گفت که کار چماقدارها غیرقانونی بوده است. اما خمینی بعد از ۱۳ روز در چهارم تیر ماه ۱۳۵۹موضعگیری کرد و چنین گفت: «منافقین از کفار هم بدترند.» او در این سخنرانی به اشتباه گفت: «در قرآن سوره منافقین هست، اما سوره کفار نیست...» و اشاره کرد که دشمن اصلی همین منافقین هستند. مجاهدین معتقدند با توجه به موقعیت خمینی بعنوان رهبر مذهبی میتوان این حرف را صدور یک فتوا برای مهدور الدم شمردن مجاهدین که خمینی به آنها لقب منافقین داده بود شمرد. [[پرونده:از راست اصغر اخوان، صنم قریشی و خیرالله اقبالی نژاد.jpg|جایگزین=از راست اصغر اخوان، صنم قریشی و خیرالله اقبالی نژاد|بندانگشتی|از راست اصغر اخوان، صنم قریشی و خیرالله اقبالی نژاد که در روز ۶ فروردین حین فعالیتهای تبلیغاتی توسط چماقداران کشته شدند.]] | ||
=== واجبالقتل بودن مخالفین === | === واجبالقتل بودن مخالفین === | ||
خمینی همچنین طی فرمانی در سال ۵۹ چنین گفت: «اگر کسی شعارهای باطل خواست بدهد، با قوت او را بکوبید و نگذارید یک شعارهای باطل بدهد. خود مردم مأمورند!...» | خمینی همچنین طی فرمانی در سال ۵۹ چنین گفت: «اگر کسی شعارهای باطل خواست بدهد، با قوت او را بکوبید و نگذارید یک شعارهای باطل بدهد. خود مردم مأمورند!....» ناظران سیاسی این گفته را یک نوع «آتش به اختیار» محسوب میکنند. بعد از این فرمان، حمله و هجوم به مقرات و میتینگهای نیروهای سیاسی افزایش یافت. در پی همین فرمان در ۱۱ آبان ۵۹ انتشار نشریه و کتاب مجاهدین '''ممنوع''' شد. به گفته مجاهدین در همین سال هزاران نفر از هواداران آنها مجروح و دهها جوان و دانشآموز توسط پاسداران و چماقداران کشته شدند. سیما صباغ دانشآموز ۱۵ ساله از جمله از آخرین هواداران مجاهدین بود که در لاهیجان کشته شد. | ||
[[پرونده:از راست سمیه نقره خاجا و فاطمه رحیمی.jpg|جایگزین=از راست سمیه نقره خاجا و فاطمه رحیمی|بندانگشتی|از راست سمیه نقره خاجا و فاطمه رحیمی]] | [[پرونده:از راست سمیه نقره خاجا و فاطمه رحیمی.jpg|جایگزین=از راست سمیه نقره خاجا و فاطمه رحیمی|بندانگشتی|از راست سمیه نقره خاجا و فاطمه رحیمی]] | ||
در ادامه سرکوب سال ۵۹ در سال ۶۰ نیز علیرغم اینکه از جانب جمهوری اسلامی سال قانون نامگذاری شده بود سرکوب ادامه پیدا کرد. در ۶ فروردین همین سال اصغر اخوان، صنم قریشی و خیرالله اقبالی در قزوین، بندرعباس و رامسر با گلوله پاسداران کشته شدند. در اولین روزهای اردیبهشت دو هوادار مجاهدین در قائمشهر به نامهای فاطمه رحیمی و سمیه نقره خواجا و چندین دانشآموز و کارگر در شهرهای مختلف توسط چماقداران کشته شدند. مجاهدین مدعیاند علیرغم شکایتهای مکررشان به ارگانهای قضایی با درخواست شناسایی و توقف حملات توسط چماقداران هیچ اقدامی برای جلوگیری از هجوم آنان صورت نگرفت بلکه تلویحا از آنها حمایت هم شد. | در ادامه سرکوب سال ۵۹ در سال ۶۰ نیز علیرغم اینکه از جانب جمهوری اسلامی سال قانون نامگذاری شده بود سرکوب ادامه پیدا کرد. در ۶ فروردین همین سال اصغر اخوان، صنم قریشی و خیرالله اقبالی در قزوین، بندرعباس و رامسر با گلوله پاسداران کشته شدند. در اولین روزهای اردیبهشت دو هوادار مجاهدین در قائمشهر به نامهای فاطمه رحیمی و سمیه نقره خواجا و چندین دانشآموز و کارگر در شهرهای مختلف توسط چماقداران کشته شدند. مجاهدین مدعیاند علیرغم شکایتهای مکررشان به ارگانهای قضایی با درخواست شناسایی و توقف حملات توسط چماقداران هیچ اقدامی برای جلوگیری از هجوم آنان صورت نگرفت بلکه تلویحا از آنها حمایت هم شد. | ||
| خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
در هفتم اردیبهشت همین سال تظاهرات مسالمتآمیزی که به گفته مجاهدین ۲۰۰هزار نفر در آن شرکت داشتند و به دلیل شرکت گسترده مادران به تظاهرات مادران مشهور شده است در اعتراض به چماقداری انجام شد. این اولین تظاهرات مسالمتآمیز با این تعداد جمعیت بود. در پایان همین راهپیمایی دو میلیشیای مجاهدین بهنامهای ودود پیراهنی (دانشآموز) و خلیل اجاقی (کارگر) با آتش پاسداران کشته شدند. | در هفتم اردیبهشت همین سال تظاهرات مسالمتآمیزی که به گفته مجاهدین ۲۰۰هزار نفر در آن شرکت داشتند و به دلیل شرکت گسترده مادران به تظاهرات مادران مشهور شده است در اعتراض به چماقداری انجام شد. این اولین تظاهرات مسالمتآمیز با این تعداد جمعیت بود. در پایان همین راهپیمایی دو میلیشیای مجاهدین بهنامهای ودود پیراهنی (دانشآموز) و خلیل اجاقی (کارگر) با آتش پاسداران کشته شدند. | ||
روز ۱۳ اردیبهشت ۹۵ حسن غفوری فرد وزیر نیروی دولت خامنهای که در سرکوب و سانسور دهه شصت نقش مستقیم داشته است طی مصاحبهیی با رسانه پاسداران گفت: «اون موقع وقتی با خودمون صحبت میکردیم یعنی تو صحبتهای خیلی خودمونی نظرمون این بود که تا تکتک این مجاهدین رو نکشیم مملکت درست | روز ۱۳ اردیبهشت ۹۵ حسن غفوری فرد وزیر نیروی دولت خامنهای که در سرکوب و سانسور دهه شصت نقش مستقیم داشته است طی مصاحبهیی با رسانه پاسداران گفت: «اون موقع وقتی با خودمون صحبت میکردیم یعنی تو صحبتهای خیلی خودمونی نظرمون این بود که تا تکتک این مجاهدین رو نکشیم مملکت درست نمیشه.» | ||
== ۳۰ خرداد آغاز اعدامها == | == [[تظاهرات ۳۰ خرداد ۱۳۶۰|۳۰ خرداد ۶۰]] آغاز اعدامها == | ||
در خرداد ماه جو سرکوب بسیار افزایش یافت. بنیصدر رئیس جمهور وقت جمهوری اسلامی به دلیل نزدیکی به مجاهدین بشدت مورد غضب خمینی قرار گرفت و بعدا بصورت رسمی از مقامش عزل شد. یک تظاهرات جبهه ملی بشدت سرکوب شد و تعدادی دستگیر شدند. اعتصاب بازار با سرکوب مواجه شد و تعداد زیادی دستگیر شدند. در ۳۰ خرداد مجاهدین توانستند که یک تظاهرات مسالمتآمیز ترتیب بدهند که به گفته خودشان بیش از ۵۰۰ هزار نفر در آن شرکت داشتند. این تظاهرات که از چهار راه ولیعصر طالقانی شروع شده بود وقتی به میدان فردوسی رسید به فرمان خمینی و توسط پاسداران سرکوب شد. پاسداران با شلیک مستقیم گلوله تعدادی (به گفته مجاهدین بیش از ۵۰ نفر) را به قتل رساندند، بسیاری مجروح شدند و تعداد زیادی نیز دستگیر شدند که بعدها اعدام شدند. عکسی از اعدام شدگان در تاریخ ۳ تیر ۱۳۶۰ در روزنامه اطلاعات منتشر شده است که دادستانی انقلاب از اولیای دستگیر شدگان درخواست میکند خانواده این زندانیان که بدون احراز هویت اعدام شده بودند با در دست داشتن شناسنامه عکسدار به دفتر مرکزی زندان اوین مراجعه و جسد فرزندشان را تحویل بگیرند. | در خرداد ماه جو سرکوب بسیار افزایش یافت. بنیصدر رئیس جمهور وقت جمهوری اسلامی به دلیل نزدیکی به مجاهدین بشدت مورد غضب خمینی قرار گرفت و بعدا بصورت رسمی از مقامش عزل شد. یک تظاهرات جبهه ملی بشدت سرکوب شد و تعدادی دستگیر شدند. اعتصاب بازار با سرکوب مواجه شد و تعداد زیادی دستگیر شدند. در ۳۰ خرداد مجاهدین توانستند که یک تظاهرات مسالمتآمیز ترتیب بدهند که به گفته خودشان بیش از ۵۰۰ هزار نفر در آن شرکت داشتند. این تظاهرات که از چهار راه ولیعصر طالقانی شروع شده بود وقتی به میدان فردوسی رسید به فرمان خمینی و توسط پاسداران سرکوب شد. پاسداران با شلیک مستقیم گلوله تعدادی (به گفته مجاهدین بیش از ۵۰ نفر) را به قتل رساندند، بسیاری مجروح شدند و تعداد زیادی نیز دستگیر شدند که بعدها اعدام شدند. عکسی از اعدام شدگان در تاریخ ۳ تیر ۱۳۶۰ در روزنامه اطلاعات منتشر شده است که دادستانی انقلاب از اولیای دستگیر شدگان درخواست میکند خانواده این زندانیان که بدون احراز هویت اعدام شده بودند با در دست داشتن شناسنامه عکسدار به دفتر مرکزی زندان اوین مراجعه و جسد فرزندشان را تحویل بگیرند. | ||
| خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
محمد کچویی، رئیس زندان اوین نیز گفته بود: «ما دو بار برای مجاهدین خلق دام گذاشتیم تا دست بهعمل مسلحانه بزنند و بتوانیم آنها را سرکوب کنیم، هر دو بار از دام جستند. اما این بار موفق شدیم».</ref> | محمد کچویی، رئیس زندان اوین نیز گفته بود: «ما دو بار برای مجاهدین خلق دام گذاشتیم تا دست بهعمل مسلحانه بزنند و بتوانیم آنها را سرکوب کنیم، هر دو بار از دام جستند. اما این بار موفق شدیم».</ref> | ||
== «زندانی سیاسی» در نگاه جمهوری اسلامی == | |||
جمهوری اسلامی مقولهیی به نام «زندانی سیاسی» را قبول ندارد. طبق نظریه ولایت فقیه که خمینی حکومتش را بر اساس آن بنا نموده است ولی فقیه نماینده رسول خدا است و بر طبق این اعتقاد هر مخالفتی با او مخالفت با رسول خدا محسوب شده و حکم باغی و محارب با خدا که محکومیتش مرگ است دارد. بنابر این هیچ مخالفتی با این حکومت شرعا مجاز نیست و نمیتوان آن را مخالف سیاسی نامید. چنانکه خمینی میگوید: «مخالفت با این حکومت مخالفت با شرع است، قیام بر علیه شرع است. قیام بر علیه حکومت شرع جزایش در قانون ما هست، در فقه ما هست؛ و جزای آن بسیار زیاد است. من تنبه میدهم به کسانی که تخیل این معنی را میکنند که کارشکنی بکنند یا این که خدای نخواسته یک وقت قیام بر ضد این حکومت بکنند، من اعلام میکنم به آنها که جزای آنها بسیار سخت است در فقه اسلام. قیام بر ضد حکومت خدایی قیام بر ضد خداست؛ قیام بر ضد خدا کفر است.<ref>خمینی در جمع خبرنگاران داخلی و خارجی، صحیفه نور، ج ۵، ص۳۱</ref> | جمهوری اسلامی مقولهیی به نام «زندانی سیاسی» را قبول ندارد. طبق نظریه ولایت فقیه که خمینی حکومتش را بر اساس آن بنا نموده است ولی فقیه نماینده رسول خدا است و بر طبق این اعتقاد هر مخالفتی با او مخالفت با رسول خدا محسوب شده و حکم باغی و محارب با خدا که محکومیتش مرگ است دارد. بنابر این هیچ مخالفتی با این حکومت شرعا مجاز نیست و نمیتوان آن را مخالف سیاسی نامید. چنانکه خمینی میگوید: «مخالفت با این حکومت مخالفت با شرع است، قیام بر علیه شرع است. قیام بر علیه حکومت شرع جزایش در قانون ما هست، در فقه ما هست؛ و جزای آن بسیار زیاد است. من تنبه میدهم به کسانی که تخیل این معنی را میکنند که کارشکنی بکنند یا این که خدای نخواسته یک وقت قیام بر ضد این حکومت بکنند، من اعلام میکنم به آنها که جزای آنها بسیار سخت است در فقه اسلام. قیام بر ضد حکومت خدایی قیام بر ضد خداست؛ قیام بر ضد خدا کفر است.<ref>خمینی در جمع خبرنگاران داخلی و خارجی، صحیفه نور، ج ۵، ص۳۱</ref> | ||
| خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
طبق ماده ۱۸۶قانون مجازات جمهوری اسلامی که بر همین پایه طراحی و تنظیم شده است: | طبق ماده ۱۸۶قانون مجازات جمهوری اسلامی که بر همین پایه طراحی و تنظیم شده است: | ||
[[پرونده:از راست اسدالله لاجوردی و محمدی گیلانی.JPG|جایگزین=از راست اسدالله لاجوردی و محمدی گیلانی از عاملان قتل عام سالهای ۶۰ و قتل عام ۶۷|بندانگشتی|از راست اسدالله لاجوردی و محمدی گیلانی از عاملان قتل عام | [[پرونده:از راست اسدالله لاجوردی و محمدی گیلانی.JPG|جایگزین=از راست اسدالله لاجوردی و محمدی گیلانی از عاملان قتل عام سالهای ۶۰ و قتل عام ۶۷|بندانگشتی|از راست [[اسدالله لاجوردی]] و آخوند [[محمد محمدی گیلانی]] از عاملان قتل عام سالهای ۶۰ و [[قتل عام ۶۷]]]] | ||
«هر گروه یا جمعیت متشکل که در برابر حکومت اسلامی قیام مسلحانه کند مادام که مرکزیت آن باقی است تمام اعضا و هواداران آن، که موضع آن گروه یا جمعیت یا سازمان را میدانند و بهنحوی در پیشبرد اهداف آن فعالیت و تلاش مؤثر دارند محاربند اگرچه در شاخهٔ نظامی شرکت نداشته | «هر گروه یا جمعیت متشکل که در برابر حکومت اسلامی قیام مسلحانه کند مادام که مرکزیت آن باقی است تمام اعضا و هواداران آن، که موضع آن گروه یا جمعیت یا سازمان را میدانند و بهنحوی در پیشبرد اهداف آن فعالیت و تلاش مؤثر دارند محاربند اگرچه در شاخهٔ نظامی شرکت نداشته باشند.» | ||
روز ۲۹ شهریور ۶۰ محمدی گیلانی حاکم شرع شماره ۱ تهران گفت: طبق قرآن حکم هواداران مجاهدین این است: «کشتن به شدیدترین وجه، حلق آویزکردن به فضاحتبار ترین حالت ممکن و بریدن دست راست و پای | روز ۲۹ شهریور ۶۰ [[محمد محمدی گیلانی|محمدی گیلانی]] [[حاکم شرع]] شماره ۱ تهران گفت: طبق قرآن حکم هواداران مجاهدین این است: «کشتن به شدیدترین وجه، حلق آویزکردن به فضاحتبار ترین حالت ممکن و بریدن دست راست و پای چپ.» | ||
رفسنجانی هم در نمایش جمعه در روز دهم مهرماه ۶۰ گفت: «حکم اینها ۴چیز است: اول اینکه کشته شوند. دوم سر بهدار شوند، سوم قطع دست راست و پای چپ و چهارم اینکه از جامعه جدا | رفسنجانی هم در نمایش جمعه در روز دهم مهرماه ۶۰ گفت: «حکم اینها ۴چیز است: اول اینکه کشته شوند. دوم سر بهدار شوند، سوم قطع دست راست و پای چپ و چهارم اینکه از جامعه جدا شوند.» | ||
محمدی گیلانی در یک مورد دیگر گفت: «به فتوای خمینی میتوانیم زیر شکنجه، جان زندانیان را بگیریم و هیچ نیازی به محاکمه هم | محمدی گیلانی در یک مورد دیگر گفت: «به فتوای خمینی میتوانیم زیر شکنجه، جان زندانیان را بگیریم و هیچ نیازی به محاکمه هم نیست.» | ||
اظهارات مسئولین سیاسی و قضایی جمهوری اسلامی در سالیان مختلف این نتیجهگیری را تایید میکند که جمهوری اسلامی وجود زندانی سیاسی را انکار میکند.<ref>دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه: در ایران زندانی سیاسی [https://www.dw.com/fa-ir/%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%B1-%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D8%A8%D8%B4%D8%B1-%D9%82%D9%88%D9%87-%D9%82%D8%B6%D8%A7%DB%8C%DB%8C%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C نداریم]</ref><ref>ظریف: هیچ کسی را در ایران به خاطر عقیدهاش زندانی [https://www.radiofarda.com/a/f14_zarif_iran_does-not_jailed_people_for_their_opinion/26987585.html نمیکنیم]</ref><ref>رئیس قوه قضاییه: هیچ محکومی با عنوان زندانی سیاسی در ایران [https://www.hra-news.org/2019/hranews/a-19074/ نداریم]</ref> انکار وجود زندانی سیاسی میتواند زمینهساز حذف فیزیکی زندانیان بصورت انفرادی یا جمعی باشد. | |||
از قول [[داوود رحمانی|حاج داود رحمانی]] که رئیس زندان قزلحصار بود نقل شده است که میگفت:«خیالتون راحت باشه اگه تقی به توقی بخوره تو همین سلول با تیوپ دارتون میزنم.» | |||
او همچنین گفته بود: «فکر کردین خلق قهرمان میاد گل گردنتون میندازه، اگه کار به اونجا بکشه، تو هر سلولتون یه نارنجک میندازم…» | |||
همچنین ملاحسنی، نماینده خمینی در ارومیه یکبار به یکی از رسانهها گفته بود: «حضرت امام خمینی (ره) در جواب برخی از رؤسای دادگاههای انقلاب، که نمیخواستند خیلی اعدام بدهند، فرمودند: اگر یک میلیون نفر هم باشند، یکشبه دستور میدهم همه اینها را به رگبار ببندند و قتلعام کنند.»<ref>روزنامه حیاتنوـ ۳ دی ۱۳۷۹</ref> | |||
خمینی در وصیتنامهاش نوشت: «... حکم خداوند تکلیف شما را معین کرده، باز از نیمه راه برگشته و توبه کنید؛ و اگر شهامت دارید تن به مجازات داده و با این عمل خود را از عذاب الیم خداوند نجات دهید؛ والاّ در هر جا هستید عمر خود را بیش از این هدر ندهید و…» | خمینی در وصیتنامهاش نوشت: «... حکم خداوند تکلیف شما را معین کرده، باز از نیمه راه برگشته و توبه کنید؛ و اگر شهامت دارید تن به مجازات داده و با این عمل خود را از عذاب الیم خداوند نجات دهید؛ والاّ در هر جا هستید عمر خود را بیش از این هدر ندهید و…» | ||
زندانی دو نظام منیره برادران میگوید: «لاجوردی بارها وقت و بیوقت در آن سالهای ۶۰ تا ۶۳ که رئيس اوين بود، به ويژه هر بار که اعتراض و انتقادی به کمبود غذا به گوشش میرسيد، گفته بود و همدستانش بعدها از تکرارش خسته نمیشدند که نان خشک هم برای ما زيادی است؛ که حکم همه ما اعدام بوده و اگر زنده ماندهايم، اين از صدقه و رحمت اسلام است.» <ref name=":4">[https://www.radiozamaneh.com/228833/ خاطرات منیره برادران - رادیو زمانه - اوین، حافظه جمعی ما، نابود نمیشود]</ref> | |||
زندانیان معتقدند انکار «زندانی سیاسی» در نگاه جمهوری اسلامی از عواملی است که میتواند زمینهساز قتلعام ۶۷ باشد و آنچه در زندانها از ابتدای دهه ۶۰ گذشته است را تاییدی بر آن میدانند. | زندانیان معتقدند انکار «زندانی سیاسی» در نگاه جمهوری اسلامی از عواملی است که میتواند زمینهساز قتلعام ۶۷ باشد و آنچه در زندانها از ابتدای دهه ۶۰ گذشته است را تاییدی بر آن میدانند. | ||
| خط ۱۳۱: | خط ۱۳۹: | ||
خمینی همچنین مجاز کرده بود که خون زندانیان را قبل از اعدام بکشند.<ref>حکم محرمانه شرعی کشیدن خون زندانیان سیاسی قبل از اعدام از طرف [https://irankhabarnews.com/2019/01/22/%D8%AD%DA%A9%D9%85-%D9%85%D8%AD%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%87-%DA%A9%D8%B4%DB%8C%D8%AF%D9%86-%D8%AE%D9%88%D9%86-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%82/ دادستان]</ref> | خمینی همچنین مجاز کرده بود که خون زندانیان را قبل از اعدام بکشند.<ref>حکم محرمانه شرعی کشیدن خون زندانیان سیاسی قبل از اعدام از طرف [https://irankhabarnews.com/2019/01/22/%D8%AD%DA%A9%D9%85-%D9%85%D8%AD%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%87-%DA%A9%D8%B4%DB%8C%D8%AF%D9%86-%D8%AE%D9%88%D9%86-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%82/ دادستان]</ref> | ||
از جمله دیگر موارد ثبت شده تجاوز به دختران باکره نسرین شجاعی است که در ۱۳ سالگی بجرم هواداری از مجاهدین دستگیر و در هنگام اعدام ۱۹ ساله بود. پیش از اعدام توسط یکی از قضات شرع به وی تجاوز شد.<ref>[https://eshtrak.wordpress.com/2017/08/12/%D8%AA%D8%AC%D8%A7%D9%88%D8%B2-%D8%A8%D9%87-%D9%86%D8%B3%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%B4%D8%AC%D8%A7%D8%B9%DB%8C-%D9%BE%DB%8C%D8%B4-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%85%D8%B4-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D8%A7/ تجاوز به نسرین شجاعی از زبان یک شاهد]</ref> | از جمله دیگر موارد ثبت شده تجاوز به دختران باکره نسرین شجاعی است که در ۱۳ سالگی بجرم هواداری از مجاهدین دستگیر و در هنگام اعدام ۱۹ ساله بود. پیش از اعدام توسط یکی از [[حاکم شرع|قضات شرع]] به وی تجاوز شد.<ref>[https://eshtrak.wordpress.com/2017/08/12/%D8%AA%D8%AC%D8%A7%D9%88%D8%B2-%D8%A8%D9%87-%D9%86%D8%B3%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%B4%D8%AC%D8%A7%D8%B9%DB%8C-%D9%BE%DB%8C%D8%B4-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%85%D8%B4-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D8%A7/ تجاوز به نسرین شجاعی از زبان یک شاهد]</ref> | ||
موارد بسیار زیادی ثبت شده است که پاسداران پس از اعدام دختران، با یک جعبه شیرینی و مبلغی تحت عنوان مهریه به خانهی آنها مراجعه کرده و خبر اعدام را اینگونه به خانواده قربانی اعلام میکردند که دختر شما پیش از اعدام به عقد من درآمده بود و من شیرینی و مهریه وی را برای شما آورده ام. | موارد بسیار زیادی ثبت شده است که پاسداران پس از اعدام دختران، با یک جعبه شیرینی و مبلغی تحت عنوان مهریه به خانهی آنها مراجعه کرده و خبر اعدام را اینگونه به خانواده قربانی اعلام میکردند که دختر شما پیش از اعدام به عقد من درآمده بود و من شیرینی و مهریه وی را برای شما آورده ام. | ||
حسین مرتضوی زنجانی رییس سابق زندان اوین گفت که زندانیان زن باکره قبل از اعدام به ازدواج اجباری با زندانبان درآمدند چون معتقد بودند که آنان «نباید بی گناه از دنیا بروند (به بهشت بروند).» مرتضوی تاکید کرد:« پدر یکی از دختران اعدام شده به من گفت که بعد از اعدام دخترم پولی را به من دادند و گفتند که این پول عقد شرعی دخترت است.» | |||
بر اساس روایت زندانیان سیاسی در دهه ۶۰ ، روحانیون حاکم بر جمهوری اسلامی بر این باور بودند که اگر دختران باکره اعدام شوند به بهشت میروند و به همین دلیل در قالب ازدواج اجباری به آنان تجاوز می کردند تا باکره از دنیا نروند.<ref name=":3">[https://www.iranintl.com/202305290664 ایران اینترنشنال-رییس سابق زندان اوین: رئیسی در گرفتن حکم اعدام زندانیان سیاسی از خمینی نقش مستقیم داشت]</ref> | |||
== واحدهای مسکونی قزلحصار == | == واحدهای مسکونی قزلحصار == | ||
[[پرونده:قفس از ابزار شکنجه.JPG|جایگزین=نگهداری زندانیان در قفس برای روزهای متمادی|بندانگشتی|نگهداری زندانیان در قفس برای روزهای متمادی]] | [[پرونده:قفس از ابزار شکنجه.JPG|جایگزین=نگهداری زندانیان در قفس برای روزهای متمادی|بندانگشتی|نگهداری زندانیان در قفس برای روزهای متمادی]] | ||
همچنین در سال۱۳۶۲ واحد مسکونی در زندان قزلحصار با هدف حذف هویت و نابودی زندانی سیاسی زن (عمدتا از مجاهدین) راهاندازی شد. این امر با فرمان لاجوردی و با مدیریت داوود رحمانی و حضور شبانهروزی تعدادی از بازجویان و پاسداران در محل واحد مسکونی پاسداران در بخشی از ورودی زندان قزلحصار عملی شد. بارها لاجوردی و دیگر بازجویان میگفتند «یا باید بشکنید یا بهسر حد دیوانگی برسید تا به درد رجوی هم | همچنین در سال۱۳۶۲ واحد مسکونی در زندان قزلحصار با هدف حذف هویت و نابودی زندانی سیاسی زن (عمدتا از مجاهدین) راهاندازی شد. این امر با فرمان لاجوردی و با مدیریت داوود رحمانی و حضور شبانهروزی تعدادی از بازجویان و پاسداران در محل واحد مسکونی پاسداران در بخشی از ورودی زندان قزلحصار عملی شد. بارها لاجوردی و دیگر بازجویان میگفتند «یا باید بشکنید یا بهسر حد دیوانگی برسید تا به درد رجوی هم نخورید.» اکثر زندانیان زن بعد از نزدیک به یک سال و نیم، از واحد مسکونی و از واحد قفسها در زندان قزلحصار به بند ۸برگشتند. آنها بشدت لاغر، شکننده، قوز شده و دچار تشنج میشدند. بعضیها موهایشان در طی این مدت سفید شده بود. اغلب شب تا صبح نمیخوابیدند و یا روزها بهحالت ضعف میافتادند…بعضی از آنها در بند راه میرفتند و ناگهان فریاد میزدند: «من ترا میشکنم.» شکر محمدزاده یکی از همین زندانیان بود که سال۱۳۶۷ در جریان قتلعام اعدام شد.<ref>به نقل از یادداشتهای نسرین فیضی زندانی سیاسی مجاهد</ref><ref>دکتر محمد ملکی جنایتهایی را که در زندان به چشم دیده است افشا [https://iranglobal.info/node/40572 میکند]</ref> | ||
== دستهبندی زندانیان == | == دستهبندی زندانیان == | ||
| خط ۱۴۳: | خط ۱۵۵: | ||
== انفرادیهای طولانی == | == انفرادیهای طولانی == | ||
لاجوردی بعنوان دادستان وقت مرکز در برابر سپاه و باند مقابل خود که معتقد بودند نگهداشتن زندانی بهنفع نظام نیست، چنین پاسخ میداد که: «من کاری میکنم همه شون حزباللهی بشن. اینا از جمعشون انگیزه میگیرن، پاشون به انفرادی برسه مبارزه یادشون | لاجوردی بعنوان دادستان وقت مرکز در برابر سپاه و باند مقابل خود که معتقد بودند نگهداشتن زندانی بهنفع نظام نیست، چنین پاسخ میداد که: «من کاری میکنم همه شون حزباللهی بشن. اینا از جمعشون انگیزه میگیرن، پاشون به انفرادی برسه مبارزه یادشون میره.» او خطاب به زندانیان گفته بود: «کاری میکنم یا حزباللهی بشین، یا تواب بشین یا دیوونه.» او همچنین یک بار در حسینیه اوین گفت: خیامی رئیس ایران ناسیونال در زمان شاه گفته بود «به امید روزی که هر ایرانی یک پیکان داشته باشه» و من هم الآن میگویم «به امید روزی که هر زندانی یک سلول انفرادی داشته باشه.»<ref name=":0">حکایت مسعود ابویی از زندان اوین</ref> او با همین استدلال از مهر سال ۱۳۶۱با تکمیل سلولهای انفرادی زندان گوهردشت که دارای ۱۰۰۰ سلول انفرادی بود، سیاست فشار حداکثر را در گوهردشت و همزمان در اوین و زندان قزلحصار به اجرا گذاشت. او احکام آزادی زندانیانی که حکمشان پایان یافته بود را تعلیق کرد و در واقع چیزی شبیه به حکم حبس ابد را برای همه زندانیان اجرا کرد. او رسما در حسینیه اوین اعلام کرد در زمان شاه به زندانیانی که اضافه بر مدت حبس خود میکشیدند «ملیکش» میگفتند اما در زمان ما «فرجیکش» میگویند و توضیح میداد که یعنی زندانی باید تا فرج امام زمان در زندان باقی بماند.<ref name=":0" /> این انفرادیها که از مهرماه ۱۳۶۱ شروع شده بود تا اردبیهشت ۱۳۶۴ ادامه یافت. لاجوردی در مراجعه شخصیش به این زندانیان، ۹ ماه بعد از انتقالشان وقتی مورد سوال قرار گرفت که زندانی محکوم به حبس مشخص نباید در زندان انفرادی بماند پاسخ داد که شرط بازگشت شما به بند عمومی پذیرش مصاحبه برای ابراز ندامت در جمع زندانیان است که از تلویزیون سراسری کشور پخش شود و تا وقتی که این شرط را نپذیرید در انفرادی میمانید<ref name=":0" /> همچنین پاسدار مهدی در پاسخ به این سوال که برای چی زندانیان را به انفرادی منتقل کردهاید گفت بروید خدا را شکر کنید که زنده ماندهاید چرا که طبق فتوای حضرت امام حکم همه شما اعدام است و این از لطف جمهوری اسلامی است که شما را بخشیده است<ref name=":0" />زندانبانان در طول این مدت فشارهای فزایندهیی را برای درهمشکستن زندانی استفاده کردند. حملههای ناگهانی در نیمهشبها و کابل زدن زندانی در وسط راهروی بند، کاهش شدید غذا، فقدان هرگونه هواخوری برای بیش از یک و نیم سال، امکان استفاده از حمام در هفته یک بار آنهم با آب سرد یا ولرم و به مدت ۱۰ دقیقه،انتقال زندانی با چشمبند وبدون لباس (فقط با شورت) از سلول به حمام جهت تحقیر، حمله به سلول و خارج کردن هر وسیلهیی که خواندنی بود از جمله قرآن و هرچیزی که جمله قابل خواندنی بر آن بود حتی جعبه خمیردندان، و گرفتن هر چیزی که ممکن بود موجب سرگرمی بشود از جمله گلدوزی و تسبیح و… و در نهایت بکارگیری قوانین ۱۷ مادهیی که در سال ۶۲ برای این زندانیان خوانده شد بیانگر شدت این فشارها است. بعضی از قوانین ۱۷ مادهیی عبارت بود از: ممنوع بودن هرگونه نرمش و ورزش در داخل سلول، ممنوع بودن قدم زدن بعد از ساعت ۶ غروب در سلول و نزدیک شدن به پنجره سلول، ممنوعیت استفاده از سیفون بعد از ساعت ۹ شب تا ۶ صبح، خوابیدن اجباری در ساعت ۱۰ شب، ممنوعیت استفاده از هرگونه تسبیح که با هسته خرما یا زیتون یا آلو درست شده باشد، ممنوعیت هرگونه سوال و پرسش از پاسداران در حین نقل و انتقال به بازجویی، بهداری یا ملاقات و … با این اولتیماتوم که در صورت عدم رعایت هر یک از این قوانین حکم آن حتی الموت خواهد بود. یک زندانی که قانون خوابیدن در ساعت ۱۰ را رعایت نکرده بود به اندازهیی مورد شکنجه قرار گرفت که برای یکسال قادر به تکلم نبود<ref name=":0" /> | ||
== نامه آیتالله منتظری == | == نامه آیتالله [[حسینعلی منتظری|منتظری]] == | ||
[[پرونده:آیت الله منتظری.jpg|جایگزین=آیت الله منتظری از معترضین به اعدام و شکنجه در زندانهای جمهوری اسلامی و قتل عام ۶۷|بندانگشتی|آیت الله منتظری از معترضین به اعدام و شکنجه در زندانهای جمهوری اسلامی و قتل عام ۶۷]] | [[پرونده:آیت الله منتظری.jpg|جایگزین=آیت الله منتظری از معترضین به اعدام و شکنجه در زندانهای جمهوری اسلامی و قتل عام ۶۷|بندانگشتی|آیت الله منتظری از معترضین به اعدام و شکنجه در زندانهای جمهوری اسلامی و قتل عام ۶۷]] | ||
منتظری در این نامه مینویسد: «… آیا میدانید در زندانهای جمهوری اسلامی به نام اسلام جنایاتی شده که هرگز نظیر آن در رژیم منحوس شاه نشده است؟ آیا میدانید عده زیادی زیر شکنجه بازجوها مردند؟ آیا میدانید در زندان مشهد در اثر نبودن پزشک و نرسیدن به زندانیهای دختر جوان بعداً ناچار شدند حدود ۲۵نفر دختر را با اخراج تخمدان و یا رحم ناقص کنند؟ آیا میدانید در زندان شیراز دختری روزهدار را با جرمی مختصر بلافاصله پس از افطار اعدام کردند؟ آیا میدانید در بعضی زندانهای جمهوری اسلامی دختران جوان را بهزور تصرف کردند؟ آیا میدانید هنگام بازجویی دختران استعمال الفاظ رکیک ناموسی رایج است؟ آیا میدانید چه بسیارند زندانیانی که در اثر شکنجههای بیرویه کور یا کر یا فلج یا مبتلا به دردهای مزمن شدهاند و کسی به داد آنها نمیرسد؟ آیا میدانید در بعضی از زندانها حتی از غسل و نماز زندانی جلوگیری کردند؟ آیا میدانید در بعضی از زندانها حتی از نور روز هم برای زندانی دریغ داشتند؟ این هم نه یک روز و دو روز بلکه ماهها؟ آیا میدانید برخورد با زندانی حتی پس از محکومیت فقط با فحش و کتک بوده؟ قطعاً به حضرتعالی خواهند گفت اینها دروغ است و فلانی سادهاندیش…»<ref>قسمتی از نامه منتظری به خمینی- ۱۷ مهر ۱۳۶۵</ref> | منتظری در این نامه مینویسد: «… آیا میدانید در زندانهای جمهوری اسلامی به نام اسلام جنایاتی شده که هرگز نظیر آن در رژیم منحوس شاه نشده است؟ آیا میدانید عده زیادی زیر شکنجه بازجوها مردند؟ آیا میدانید در زندان مشهد در اثر نبودن پزشک و نرسیدن به زندانیهای دختر جوان بعداً ناچار شدند حدود ۲۵نفر دختر را با اخراج تخمدان و یا رحم ناقص کنند؟ آیا میدانید در زندان شیراز دختری روزهدار را با جرمی مختصر بلافاصله پس از افطار اعدام کردند؟ آیا میدانید در بعضی زندانهای جمهوری اسلامی دختران جوان را بهزور تصرف کردند؟ آیا میدانید هنگام بازجویی دختران استعمال الفاظ رکیک ناموسی رایج است؟ آیا میدانید چه بسیارند زندانیانی که در اثر شکنجههای بیرویه کور یا کر یا فلج یا مبتلا به دردهای مزمن شدهاند و کسی به داد آنها نمیرسد؟ آیا میدانید در بعضی از زندانها حتی از غسل و نماز زندانی جلوگیری کردند؟ آیا میدانید در بعضی از زندانها حتی از نور روز هم برای زندانی دریغ داشتند؟ این هم نه یک روز و دو روز بلکه ماهها؟ آیا میدانید برخورد با زندانی حتی پس از محکومیت فقط با فحش و کتک بوده؟ قطعاً به حضرتعالی خواهند گفت اینها دروغ است و فلانی سادهاندیش…»<ref>قسمتی از نامه منتظری به خمینی- ۱۷ مهر ۱۳۶۵</ref> | ||
| خط ۱۵۲: | خط ۱۶۴: | ||
اکثریت زندانیان سیاسی در برابر فشارها ایستادگی کرده بصورتیکه آثار شکست طرحهای لاجوردی بارز گشت. با این شکست که در اواخر سال ۶۳ خودش را نشان داد وزارت اطلاعات نوپای جمهوری اسلامی کنترل زندانها را بعهده گرفت. زندانیان از انفرادیها به بندهای عمومی منتقل شدند و برخلاف انتظار جمهوری اسلامی مقاومت خود را در اشکال جدیدی بروز دادند. بکارگیری کلمه «من مجاهد خلق هستم» برای زندانیان هوادار مجاهدین که تا آن وقت کمتر بکار گرفته میشد رواج یافت. هرچند این عمل عواقب سختی در بر داشت. یکی از زندانیان مجاهد در آن سالها در یادداشتهای خود مینویسد: | اکثریت زندانیان سیاسی در برابر فشارها ایستادگی کرده بصورتیکه آثار شکست طرحهای لاجوردی بارز گشت. با این شکست که در اواخر سال ۶۳ خودش را نشان داد وزارت اطلاعات نوپای جمهوری اسلامی کنترل زندانها را بعهده گرفت. زندانیان از انفرادیها به بندهای عمومی منتقل شدند و برخلاف انتظار جمهوری اسلامی مقاومت خود را در اشکال جدیدی بروز دادند. بکارگیری کلمه «من مجاهد خلق هستم» برای زندانیان هوادار مجاهدین که تا آن وقت کمتر بکار گرفته میشد رواج یافت. هرچند این عمل عواقب سختی در بر داشت. یکی از زندانیان مجاهد در آن سالها در یادداشتهای خود مینویسد: | ||
«در سالن ۵ اوین روزی پاسدار مجتبی حلوایی، از دژخیمان زندان اوین، وارد بند شد و با لحنی تهدیدآمیز و عصبی رو به جمع گفت: شنیدهام تعدادی از شما صبح که برای دادیاری رفته بو دید اتهام خودتان را «مجاهدین» گفتهاید! من، همینجا به همهتان اخطار میکنم. گفتن این کلمه جرم است. هنوز جملهاش تمام نشده بود که همهمه و اعتراض بچهها بلند شد. هرکس چیزی میگفت. امیرحسین جلوتر رفت و گفت: اسم من امیر حسین حسینیه و اتهامم مجاهدین خلقه. حالا هر کاری میخواهی بکنی بکن. چشمهای حلوایی داشت از حدقه در میآمد. در حالی که فکر میکرد چه واکنشی نشان دهد، محمدعلی خیراندیش هم از عقبتر داد زد: من هم اتهامم مجاهدینه. حلوایی که دستپاچه شده بود، به سرعت به طرف خروجی بند رفت و امیر حسین و محمدعلی را هم با خودش برد. همه بچهها در راهرو منتظر ماندند. محمد فرجاد، پشت در به گوش ایستاده بود. دقایقی بعد تخت شکنجه را درست پشت در بند کاشتند. بلافاصله محمدعلی و امیرحسین را به تخت بسته و با تمام قوا ضربات سنگین کابل را بر بدنهاشان فرود آوردند. در تمام مدتی که بچهها زیر کابل بودند، صدایشان در نیامد، حتی در شدیدترین ضربههای کابل یک آه از هیچکدام در نیامد. وقتی امیرحسین را آش و لاش از تخت باز کردند، با صدایی بلند و لحنی کاملاً مسلط، رو به پاسداران گفت: کارتون تموم شد؟ پاسدار ابراهیمی گفت: «آره، تمومه. حالا برو تو | «در سالن ۵ اوین روزی پاسدار مجتبی حلوایی، از دژخیمان زندان اوین، وارد بند شد و با لحنی تهدیدآمیز و عصبی رو به جمع گفت: شنیدهام تعدادی از شما صبح که برای دادیاری رفته بو دید اتهام خودتان را «مجاهدین» گفتهاید! من، همینجا به همهتان اخطار میکنم. گفتن این کلمه جرم است. هنوز جملهاش تمام نشده بود که همهمه و اعتراض بچهها بلند شد. هرکس چیزی میگفت. امیرحسین جلوتر رفت و گفت: اسم من امیر حسین حسینیه و اتهامم مجاهدین خلقه. حالا هر کاری میخواهی بکنی بکن. چشمهای حلوایی داشت از حدقه در میآمد. در حالی که فکر میکرد چه واکنشی نشان دهد، محمدعلی خیراندیش هم از عقبتر داد زد: من هم اتهامم مجاهدینه. حلوایی که دستپاچه شده بود، به سرعت به طرف خروجی بند رفت و امیر حسین و محمدعلی را هم با خودش برد. همه بچهها در راهرو منتظر ماندند. محمد فرجاد، پشت در به گوش ایستاده بود. دقایقی بعد تخت شکنجه را درست پشت در بند کاشتند. بلافاصله محمدعلی و امیرحسین را به تخت بسته و با تمام قوا ضربات سنگین کابل را بر بدنهاشان فرود آوردند. در تمام مدتی که بچهها زیر کابل بودند، صدایشان در نیامد، حتی در شدیدترین ضربههای کابل یک آه از هیچکدام در نیامد. وقتی امیرحسین را آش و لاش از تخت باز کردند، با صدایی بلند و لحنی کاملاً مسلط، رو به پاسداران گفت: کارتون تموم شد؟ پاسدار ابراهیمی گفت: «آره، تمومه. حالا برو تو بند.» امیر حسین هم بلافاصله گفت: «پس یادت باشه اتهام من مجاهدینه»!<ref>یادداشتهای زندان - حسن ظریف</ref> | ||
== آمادهسازیهای قتلعام ۶۷ == | |||
به گفته [[حسینعلی منتظری|آیتالله منتظری]] اطلاعات و احمد خمینی از چندین سال قبل در فکر اعدام مجاهدین بودند. سایت بیبیسی در این رابطه مینویسد: | |||
او (آیتالله منتظری) در آن جلسه (جلسه ۴ دی که برای بار دوم با هیئت مرگ یعنی [[حسینعلی نیری]] ([[حاکم شرع]] وقت)، [[مرتضی اشراقی]] (دادستان وقت)، [[ابراهیم رئیسی]] (معاون وقت دادستان) و [[مصطفی پورمحمدی]] (نماینده وقت وزارت اطلاعات در زندان اوین) دیدار کرد)، همچنین مقام هایی در حکومت را متهم می کند که از مدت ها پیش به دنبال اعدام زندانیان بوده اند و می گوید: "این چیزی است که اطلاعات رویش نظر داشت و سرمایه گذاری کرد." آقای منتظری می افزاید که احمد خمینی هم "از سه - چهار سال قبل" از انجام چنین اعدام هایی در مورد اعضای [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] هواداری می کرده است.<ref>[https://www.bbc.com/persian/iran-features-50879329 روایتی منتشر نشده از جلسه دی ۶۷ آیت الله منتظری با 'هیات مرگ']</ref> | |||
=== تفکیک و طبقهبندی زندانیان === | === تفکیک و طبقهبندی زندانیان === | ||
| خط ۱۶۷: | خط ۱۸۲: | ||
جدای از این گزارش از بین همه بندهای مجاهدین هم، تعدادی را که به تشخیص خود بهاصطلاح کمخطرتر بودند، سرجمع کرده و آنها را به بند ۱منتقل کردند تا آن تعداد را نگه دارند و بقیه را اعدام کنند. با نگهداشتن یک بند میخواستند نشان دهند هنوز زندانی در بندها وجود دارد و با این کار قتلعام زندانیان را انکار کنند. در جریان همین تفکیک، آنهایی که حکمشان ابد و یا ۲۰سال بود، به اوین منتقل کردند و آنانکه حکمشان تمام شده بود و باید آزاد میشدند (و به ملیکش یا (فرجیکش) معروف بودند) را به زندان گوهردشت منتقل کردند. چند ماه بعد در ۱۱خرداد ۱۳۶۷تعداد ۱۵۰نفر از زندانیان گوهردشت را هم به اوین منتقل کردند. طبق طرح و سناریو اولیه، اعدامها از اوین شروع میشد، در گوهردشت هم غیر از «بند یک» میبایست همه زندنیان بهدار کشیده شده و اعدام میشدند. به نظر میرسید زندانبانان فقط مننتظر فرمان بودند. | جدای از این گزارش از بین همه بندهای مجاهدین هم، تعدادی را که به تشخیص خود بهاصطلاح کمخطرتر بودند، سرجمع کرده و آنها را به بند ۱منتقل کردند تا آن تعداد را نگه دارند و بقیه را اعدام کنند. با نگهداشتن یک بند میخواستند نشان دهند هنوز زندانی در بندها وجود دارد و با این کار قتلعام زندانیان را انکار کنند. در جریان همین تفکیک، آنهایی که حکمشان ابد و یا ۲۰سال بود، به اوین منتقل کردند و آنانکه حکمشان تمام شده بود و باید آزاد میشدند (و به ملیکش یا (فرجیکش) معروف بودند) را به زندان گوهردشت منتقل کردند. چند ماه بعد در ۱۱خرداد ۱۳۶۷تعداد ۱۵۰نفر از زندانیان گوهردشت را هم به اوین منتقل کردند. طبق طرح و سناریو اولیه، اعدامها از اوین شروع میشد، در گوهردشت هم غیر از «بند یک» میبایست همه زندنیان بهدار کشیده شده و اعدام میشدند. به نظر میرسید زندانبانان فقط مننتظر فرمان بودند. | ||
اما در شهرهای کوچک که همه همدیگر را میشناختند، و امکان اعدام مخفیانه و بیسر و صدای همهی آنان نبود بعد از تفکیک زندانیان، بسیاری از آنها را به شهرهای دیگر منتقل کردند تا خانوادههای آنها با تأخیر از اعدام فرزندانشان آگاه شوند و از بحران جلوگیری شود. بهعنوان مثال زندانیان میانه، تبریز، زنجان، لاهیجان، چالوس و… به شهرهای مختلف فرستاده شدند. بیش از ۱۰۰ زندانی هم در شب عید از دیزلآباد کرمانشاه، به زندان گوهردشت منتقل شدند. یکی از آن زندانیانها به نام پرویز مجاهدنیا در همان روز انتقال به خانوادهاش گفته بود: «ما را دارن میبرند تهران میخوان اعداممون | اما در شهرهای کوچک که همه همدیگر را میشناختند، و امکان اعدام مخفیانه و بیسر و صدای همهی آنان نبود بعد از تفکیک زندانیان، بسیاری از آنها را به شهرهای دیگر منتقل کردند تا خانوادههای آنها با تأخیر از اعدام فرزندانشان آگاه شوند و از بحران جلوگیری شود. بهعنوان مثال زندانیان میانه، تبریز، زنجان، لاهیجان، چالوس و… به شهرهای مختلف فرستاده شدند. بیش از ۱۰۰ زندانی هم در شب عید از دیزلآباد کرمانشاه، به زندان گوهردشت منتقل شدند. یکی از آن زندانیانها به نام پرویز مجاهدنیا در همان روز انتقال به خانوادهاش گفته بود: «ما را دارن میبرند تهران میخوان اعداممون کنن.» | ||
به این ترتیب از حوالی پائیز و زمستان سال ۱۳۶۶ با تفکیک و طبقهبندی زندانیان، پروژهٔ قتلعام زندانیان سیاسی کلید خورد، اما هنوز تا هفتههای پایانی این سال برای کسی مشخص نبود که این تفکیک و جداسازیها و این نقل و انتقالات برای چیست؟ علیرغم آشنایی زندانیان با شکنجهها و رفتارهای زندانبانان جمهوری اسلامی در عین حال به ذهن هیچیک از آنان خطور نمیکرد که ممکن است قصد بر این باشد که حتا آنها که توسط قضاییه همین نظام به چند سال حبس محکوم شدهاند قتلعام بشوند. | |||
در فروردین سال ۱۳۶۷ زندانیان دیزلآباد کرمانشاه اولین کسانی بودند که گفتند: «ما را میخواهند ببرند تهران تا اعدام کنند.» بعد از آن، گهگاه در بند یا شعبه یا کمیته مشترک و… بازجو یا پاسداری بیاختیار و از روی عصبانیت جملهیی با مضمون اتمامحجت نهایی یا تعیینتکلیف میگفت، اما باز هم کسی آن را جدی نمیگرفت. | |||
یک زندانی: «در بهار ۶۷ رسیدگی مجدد به پروندهها با بازجویی از زندانیان آغاز شد. وقتی بچهها از علت بازشدن مجدد پروندههایشان پرسیده بودند صراحتاً به آنها گفته شده بود: این کار برای اتمامحجت با شما است، یا همکاری و یا تعینتکلیف | یک زندانی: «در بهار ۶۷ رسیدگی مجدد به پروندهها با بازجویی از زندانیان آغاز شد. وقتی بچهها از علت بازشدن مجدد پروندههایشان پرسیده بودند صراحتاً به آنها گفته شده بود: این کار برای اتمامحجت با شما است، یا همکاری و یا تعینتکلیف نهایی.»<ref>زندانی مجاهد نسرین فیضی در بخشی از خاطراتش</ref> | ||
تکیهکلام پاسداران و دادیارانی مثل مجید سرلک، ناصریان، حداد و افراد تازهکاری به نام مهدیان و عرب هم در اوایل سال ۶۷این بود: «''حکم منافق از همان ابتدا اعدام بوده و همیشه این حکم پابرجاست. اگر شما تا بهحال هم زنده ماندهاید از رحمت ولیفقیه است و حالا زمان تعیینتکلیف شما رسیده است…''» | تکیهکلام پاسداران و دادیارانی مثل مجید سرلک، ناصریان، حداد و افراد تازهکاری به نام مهدیان و عرب هم در اوایل سال ۶۷این بود: «''حکم منافق از همان ابتدا اعدام بوده و همیشه این حکم پابرجاست. اگر شما تا بهحال هم زنده ماندهاید از رحمت ولیفقیه است و حالا زمان تعیینتکلیف شما رسیده است…''.» | ||
مشابه همین حرف را ۵ماه قبل از قتلعام به یک زندانی مجاهد بهنام مسعود مقبلی که به کمیته مشترک منتقل شده بود، گفته بودند. وقتی بازجوی مسعود موفق نشد مواضع او را تغییر بدهد، با عصبانیت به او گفت: «''برو به دوستانت بگو داریم میآییم برای تعیینتکلیف نهاییتون… دیگه شمشیر رو از رو بستهایم''» | مشابه همین حرف را ۵ماه قبل از قتلعام به یک زندانی مجاهد بهنام مسعود مقبلی که به کمیته مشترک منتقل شده بود، گفته بودند. وقتی بازجوی مسعود موفق نشد مواضع او را تغییر بدهد، با عصبانیت به او گفت: «''برو به دوستانت بگو داریم میآییم برای تعیینتکلیف نهاییتون… دیگه شمشیر رو از رو بستهایم''.» | ||
یک زندانی دیگر: اردیبهشت سال ۱۳۶۷ آخوند حاکم شرع تبریز به اسم عابدینی آمد داخل زندان و صراحتاً گفت: «''میخواهیم همهتان را تعیینتکلیف کنیم''» | یک زندانی دیگر: اردیبهشت سال ۱۳۶۷ آخوند [[حاکم شرع]] تبریز به اسم عابدینی آمد داخل زندان و صراحتاً گفت: «''میخواهیم همهتان را تعیینتکلیف کنیم''.»<ref>زندانی مجاهد مهدی عبدالرحیمی از زندان تبریز</ref> | ||
[[پرونده:موسوی اردبیلی از عامرین قتل عام ۶۷ به همراه حسن روحانی.jpg|جایگزین=موسوی اردبیلی از عامرین قتل عام ۶۷ به همراه حسن روحانی|بندانگشتی|موسوی اردبیلی از آمرین قتل عام ۶۷ به همراه حسن روحانی]] | [[پرونده:موسوی اردبیلی از عامرین قتل عام ۶۷ به همراه حسن روحانی.jpg|جایگزین=موسوی اردبیلی از عامرین قتل عام ۶۷ به همراه حسن روحانی|بندانگشتی|موسوی اردبیلی از آمرین قتل عام ۶۷ به همراه حسن روحانی]] | ||
از طرفی روز ۴ خرداد ۱۳۶۷، آخوندی به نام اسماعیل شوشتری، که نماینده سابق قوچان در مجلس بود، از طرف شورای عالی قضایی بهعنوان رئیس جدید سازمان زندانهای کشور منصوب شد. او همان کسی است که دو ماه بعد در جریان قتلعام زندانیان سیاسی بهعنوان رئیس سازمان زندانها در هیأت مرگ شرکت کرد. این نشان میدهد لااقل از ۴ خرداد مشخص بود که قتلعام انجام خواهد شد و اسماعیل شوشتری به همین منظور در سازمان زندانهای کشور منصوب شده بود. | از طرفی روز ۴ خرداد ۱۳۶۷، آخوندی به نام اسماعیل شوشتری، که نماینده سابق قوچان در مجلس بود، از طرف شورای عالی قضایی بهعنوان رئیس جدید سازمان زندانهای کشور منصوب شد. او همان کسی است که دو ماه بعد در جریان قتلعام زندانیان سیاسی بهعنوان رئیس سازمان زندانها در هیأت مرگ شرکت کرد. این نشان میدهد لااقل از ۴ خرداد مشخص بود که قتلعام انجام خواهد شد و اسماعیل شوشتری به همین منظور در سازمان زندانهای کشور منصوب شده بود. | ||
| خط ۱۸۵: | خط ۲۰۱: | ||
همچنین تشکیل جلسات فوری شورای عالی قضایی و مواضع تند و تهدیدآمیز آخوند موسوی اردبیلی، رئیس دیوان عالی کشور، و مقتدایی، سخنگوی قوه قضاییه، در مورد قاطعیت در برخورد با جوانان و قانون تشدید مجازات زندانیان، نشان از شرایط جدید و نوعی آمادهسازی برای اقدامات جدید داشت. | همچنین تشکیل جلسات فوری شورای عالی قضایی و مواضع تند و تهدیدآمیز آخوند موسوی اردبیلی، رئیس دیوان عالی کشور، و مقتدایی، سخنگوی قوه قضاییه، در مورد قاطعیت در برخورد با جوانان و قانون تشدید مجازات زندانیان، نشان از شرایط جدید و نوعی آمادهسازی برای اقدامات جدید داشت. | ||
=== زندان یونسکو یک شاهد === | |||
محمدرضا آشوغ از زندانیانی که در جریان قتلعام ۶۷ موفق به فرار از زندان شده است میگوید: | |||
از اول مرداد ۱۳۶۷ (از ادامه گفتهاش برمیآید که منظورش اول تیر ۱۳۶۷ بوده که به اشتباه مرداد گفته یا نوشته شده است)، که نزدیک به اواخر جنگ بود، همگی زندانیان سیاسی را یکجا جمع کردند. در همین موقعها شحصی به نام قرائتی که مسئول ارشاد زندان بود، چند بار مرا فراخواند. البته همین کار را با یک زندانی سیاسی دیگر، قدرت کائدی، هم انجام داد. او ضمن نصیحت و روضه خوانی زیاد و قول و تشویق، از من خواست که از مواضع سیاسی خود دست کشیده و مسئولیتهائی را در زندان بپذیرم. گفت وگرنه عواقب وخیمی در انتظار من و دیگران خواهد بود. در طول این چند بازجوئی، که با تهدید همراه بود، تقریبا هیچ نتوانستم علت شدت عملی را که بنا به گفته او منتظرمان بود، بفهمم. پیشنهادهای او را یک موضوع شخصی تلقی کردم و قبول آنها را بی هویت شدن خودم می دانستم. چند هفته بعد به یکباره تمام زندانیان سیاسی را از سلولهای انفرادی و همچنین از شهرستانهای دیگر، مثل اهواز، همه را یکجا گرد آوردند و به یک بند جدیدی بردند که سه اتاق داشت. روزهای آخر جنگ بود. تلویزیونی آوردند. صحنه های جنگ و همچنین حمله مجاهدین خلق از مرزهای عراق به ایران در آن نمایش داده می شد. عکس العملها متفاوت بود. شرح تمامی آن لحظات و واکنشهای زندانیها به درازا می کشد. ولی در کل بگویم که این حوادث حاوی پیامی خوشایند نبود. چند روز بعد شنیدیم که بناست هیاتی برای عفو به زندان بیاید. برخورد پاسداران گرچه متفاوت بود اما حالت وحشت در همگی آنها به وضوح دیده می شد. زندانیان قدیمی این را پیام مرگ خمینی می دانستند.<ref name=":5">'''[http://www.if-id.de/New/index.php?option=com_content&task=view&id=2836&Itemid=52 وقتی "یونسکو" در ذفول به زندان تبدیل می شود]'''</ref> | |||
=== پذیرش آتشبس و تاثیر آن بر قتلعام ۶۷ === | === پذیرش آتشبس و تاثیر آن بر قتلعام ۶۷ === | ||
[[پرونده:سالن اعدام گوهردشت.JPG|جایگزین=بازسازی سالن اعدام گوهردشت - قتل عام ۶۷|بندانگشتی|بازسازی سالن اعدام گوهردشت]] | |||
در یک کلام آتشبس قتلعام را پیش انداخت. مجاهدین معتقدند که عامل اصلی پذیرش آتش بس که خمینی از آن بعنوان سرکشیدن جام زهر نام میبرد عملیاتهای آنها بوده است. آنها استناد میکنند که خمینی بارها گفته بود این جنگ حتا اگر یک خانه در تهران باقی بماند ادامه خواهد یافت و هیچ واسطهیی را برای قبول آتشبس را نمیپذیرفت، اما به یکباره و به فاصله اندکی از آخرین عملیات مجاهدین توسط ارتش آزادیبخش ملی ایران وابسته به مجاهدین معروف به چلچراغ که به فتح شهر مرزی مهران انجامیده بود آتش بس را پذیرفت. آنها معتقدند این امر باعث شد خمینی بخواهد خلأ جنگ که سرپوش سرکوبهای داخلی بوده است را با قتلعام زندانیان سیاسی پر کند؛ از این رو قتلعام را در اولویت و دستور کار عاجل جمهوری اسلامی قرار داد. | در یک کلام آتشبس قتلعام را پیش انداخت. مجاهدین معتقدند که عامل اصلی پذیرش آتش بس که خمینی از آن بعنوان سرکشیدن جام زهر نام میبرد عملیاتهای آنها بوده است. آنها استناد میکنند که خمینی بارها گفته بود این جنگ حتا اگر یک خانه در تهران باقی بماند ادامه خواهد یافت و هیچ واسطهیی را برای قبول آتشبس را نمیپذیرفت، اما به یکباره و به فاصله اندکی از آخرین عملیات مجاهدین توسط ارتش آزادیبخش ملی ایران وابسته به مجاهدین معروف به چلچراغ که به فتح شهر مرزی مهران انجامیده بود آتش بس را پذیرفت. آنها معتقدند این امر باعث شد خمینی بخواهد خلأ جنگ که سرپوش سرکوبهای داخلی بوده است را با قتلعام زندانیان سیاسی پر کند؛ از این رو قتلعام را در اولویت و دستور کار عاجل جمهوری اسلامی قرار داد. | ||
| خط ۱۹۴: | خط ۲۱۶: | ||
در زندان اوین جهت اجرایی کردن پروژه قتلعام، از صبح ۲۸ تیر بسیاری از زندانیان را از بندهای عمومی به سلولهای انفرادی منتقل کردند. اینکه شروع قتلعام بطور رسمی از ۲۸ تیر ۶۷ کلید خورد را خانم مورگان اورتگاس سخنگوی وزارت خارجه آمریکا طی توییتی که حساب تویتری یو اس آ در فارسی آن را منتشر کرده و بصورت کلیپ صوتی و تصویری میباشد تایید کرده است. ایشان گفته است «نوزدهم ژوئیه سالگرد شروع باصطلاح «کمیسیونهای مرگ» در ایران است.<ref>حساب تویتری یو اس آ در فارسی [https://twitter.com/USAdarFarsi/status/1285337632956977158]</ref><ref>سایت ایران آزادی مورگان اورتگاس حقیقت دستگاه قضایی ایران را فاش [https://fa.iranfreedom.org/%D9%85%D9%88%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%AA%DA%AF%D8%A7%D8%B3%D8%9B-%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%82%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%AE%D8%B5%D9%88%D8%B5-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%82/ کرد]</ref> | در زندان اوین جهت اجرایی کردن پروژه قتلعام، از صبح ۲۸ تیر بسیاری از زندانیان را از بندهای عمومی به سلولهای انفرادی منتقل کردند. اینکه شروع قتلعام بطور رسمی از ۲۸ تیر ۶۷ کلید خورد را خانم مورگان اورتگاس سخنگوی وزارت خارجه آمریکا طی توییتی که حساب تویتری یو اس آ در فارسی آن را منتشر کرده و بصورت کلیپ صوتی و تصویری میباشد تایید کرده است. ایشان گفته است «نوزدهم ژوئیه سالگرد شروع باصطلاح «کمیسیونهای مرگ» در ایران است.<ref>حساب تویتری یو اس آ در فارسی [https://twitter.com/USAdarFarsi/status/1285337632956977158]</ref><ref>سایت ایران آزادی مورگان اورتگاس حقیقت دستگاه قضایی ایران را فاش [https://fa.iranfreedom.org/%D9%85%D9%88%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%AA%DA%AF%D8%A7%D8%B3%D8%9B-%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%82%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%AE%D8%B5%D9%88%D8%B5-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%82/ کرد]</ref> | ||
مسعود ابویی، از زندانیان سیاسی مجاهد، که در آن زمان در اوین بود، درباره این موضوع میگوید: «با تعجب دیدیم که روز ۲۸ تیر یعنی فردای آتشبس ما رو از سلول آخری سالن ۶ بند آموزشگاه بردند در سلولهای انفرادی و دیدیم ظرف چند ساعت تمام سلولها پر | مسعود ابویی، از زندانیان سیاسی مجاهد، که در آن زمان در اوین بود، درباره این موضوع میگوید: «با تعجب دیدیم که روز ۲۸ تیر یعنی فردای آتشبس ما رو از سلول آخری سالن ۶ بند آموزشگاه بردند در سلولهای انفرادی و دیدیم ظرف چند ساعت تمام سلولها پر شد.» | ||
در همین روزها پاسداران با فرمهای جدیدی سراغ زندانیان رفته و از آنها خواستند که به سوالات فرمها پاسخ دهند. مسعود ابویی نقل میکند: من و غلامرضا شمیرانی و امیر عبدالهی در یک سلول بودیم. پاسدار به در سلول ما آمد و فرمی به ما داد که شامل این سوالها بود: نام و نام خانوادگی\ آیا دوباره دستگیری هستید یا خیر؟ \ اتهام\ ما با هم مشورت کردیم. دو همسلولی من معتقد بودند که حساسیت اصلی روی دوباره دستگیری است و من گفتم برعکس حساسیت روی پاسخ به سوال اتهام است و از آن بوی مرگ میآید. بعد از مشورت در پاسخ سوال سوم نوشتیم سازمان مجاهدین خلق ایران. پاسدار مربوطه برخلاف همیشه نه در حین پر کردن فرم فشاری روی ما گذاشت بلکه از درب سلول در حالیکه باز بود فاصله گرفت و نه از پاسخی که دادیم واکنشی نشان داد بلکه به نوعی استقبال هم کرد. | در همین روزها پاسداران با فرمهای جدیدی سراغ زندانیان رفته و از آنها خواستند که به سوالات فرمها پاسخ دهند. مسعود ابویی نقل میکند: من و غلامرضا شمیرانی و امیر عبدالهی در یک سلول بودیم. پاسدار به در سلول ما آمد و فرمی به ما داد که شامل این سوالها بود: نام و نام خانوادگی\ آیا دوباره دستگیری هستید یا خیر؟ \ اتهام\ ما با هم مشورت کردیم. دو همسلولی من معتقد بودند که حساسیت اصلی روی دوباره دستگیری است و من گفتم برعکس حساسیت روی پاسخ به سوال اتهام است و از آن بوی مرگ میآید. بعد از مشورت در پاسخ سوال سوم نوشتیم سازمان مجاهدین خلق ایران. پاسدار مربوطه برخلاف همیشه نه در حین پر کردن فرم فشاری روی ما گذاشت بلکه از درب سلول در حالیکه باز بود فاصله گرفت و نه از پاسخی که دادیم واکنشی نشان داد بلکه به نوعی استقبال هم کرد. | ||
همچنین در همین روز غلامرضا کاشانی اقدم را به همراه چند زندانی مجاهد دیگر که هنوز زیرحکم بودند، اعدام کردند و اجسادشان را در سردخانه تحویل خانوادههایشان دادند. همزمان هیأتهای مشکوک از تهران راهی زندانهای مراکز استان شدند. بهعنوان مثال یک هیأت بازرسی از اطلاعات مرکز (تهران) بهطور سرزده و سرپایی وارد زندان ساری شد. حسین سرو آزاد<ref group="پاورقی">حسین سرو آزاد از مجاهدینی بود که در تاریخ | همچنین در همین روز غلامرضا کاشانی اقدم را به همراه چند زندانی مجاهد دیگر که هنوز زیرحکم بودند، اعدام کردند و اجسادشان را در سردخانه تحویل خانوادههایشان دادند. همزمان هیأتهای مشکوک از تهران راهی زندانهای مراکز استان شدند. بهعنوان مثال یک هیأت بازرسی از اطلاعات مرکز (تهران) بهطور سرزده و سرپایی وارد زندان ساری شد. حسین سرو آزاد<ref group="پاورقی">حسین سرو آزاد از مجاهدینی بود که در تاریخ ۷ آبان ۱۳۹۴ در حمله موشکی به کمپ لیبرتی عراق که مجاهدین در آن مستقر بودند به قتل رسید</ref> در این رابطه در یادداشتهایش نوشته بود: «روز ۲۸ تیر هیأتی از اطلاعات تهران سرزده وارد زندان شد. این هیأت شامل ۵نفر اطلاعاتی لباسشخصی بود که اول به بند ۶رفتند و بعد به بند جوانان آمدند. وقتی از زندانیان اتهامشان را پرسیدند، همه گفتند: «ما هوادار سازمان مجاهدین هستیم.» نفرات هیأت که خیلی عصبانی شده بودند، گفتند: «''مطمئنید پشیمان نمیشوید؟ همهتان را تعیینتکلیف میکنیم!''» | ||
علیرضا اسلامی<ref group="پاورقی">علیرضا اسلامی در یکی از عملیاتهای مرزی مجاهدین به قتل رسید</ref> که خواهرش در جریان قتلعام اعدام شد، در پایان یادداشت و گزارشی از خواهرش نوشته بود: «مدتی بعد فهمیدیم روز ۲۹ تیرماه (بعد از پذیرش قطعنامه) پاسداران، فرح اسلامی، حکیمه ریزوندی، مرضیه رحمتی، نسرین رجبی و جسومه حیدری را به بهانه امن نبودن زندان ایلام و انتقال آنها به جایی امن، از زندان ایلام خارج کردند. آن روز فکر میکردیم آنان به زندان کرمانشاه یا تهران منتقل شدند. اما بعد با خبری که از «شباب» یکی از روستاهای اطراف به دستمان رسید فهمیدیم هنگام عبور زندانیان از «شباب» ماشینشان خراب شده و شب را در همان روستا گذراندند و فردای آن روز زندانیان را به تپهیی در اطراف صالحآباد منتقل و تیرباران کردند. | علیرضا اسلامی<ref group="پاورقی">علیرضا اسلامی در یکی از عملیاتهای مرزی مجاهدین به قتل رسید</ref> که خواهرش در جریان قتلعام اعدام شد، در پایان یادداشت و گزارشی از خواهرش نوشته بود: «مدتی بعد فهمیدیم روز ۲۹ تیرماه (بعد از پذیرش قطعنامه) پاسداران، فرح اسلامی، حکیمه ریزوندی، مرضیه رحمتی، نسرین رجبی و جسومه حیدری را به بهانه امن نبودن زندان ایلام و انتقال آنها به جایی امن، از زندان ایلام خارج کردند. آن روز فکر میکردیم آنان به زندان کرمانشاه یا تهران منتقل شدند. اما بعد با خبری که از «شباب» یکی از روستاهای اطراف به دستمان رسید فهمیدیم هنگام عبور زندانیان از «شباب» ماشینشان خراب شده و شب را در همان روستا گذراندند و فردای آن روز زندانیان را به تپهیی در اطراف صالحآباد منتقل و تیرباران کردند. | ||
== روز شمار قتل عام ۶۷ == | |||
=== ۲۹ تیر === | === ۲۹ تیر === | ||
| خط ۲۱۹: | خط ۲۴۳: | ||
بسماللهالرحمنالرحیم | بسماللهالرحمنالرحیم | ||
«از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه میگویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا کردهاند، با توجه به محارب بودن آنها و جنگ کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاریهای حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنها برای صدام علیه ملت مسلمان ما و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانهٔ آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تا کنون، کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند، محارب و محکوم به اعدام میباشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رای اکثریت آقایان حجتالاسلام نیری دامت افاضاته (قاضی شرع) و جناب آقای اشراقی (دادستان تهران) و نمایندهای از وزارت اطلاعات میباشد، اگر چه احتیاط در اجماع است، و همینطور در زندانهای مراکز استان کشور رای اکثریت آقایان قاضی | «از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه میگویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا کردهاند، با توجه به محارب بودن آنها و جنگ کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاریهای حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنها برای صدام علیه ملت مسلمان ما و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانهٔ آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تا کنون، کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند، محارب و محکوم به اعدام میباشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رای اکثریت آقایان حجتالاسلام نیری دامت افاضاته ([[حاکم شرع|قاضی شرع]]) و جناب آقای اشراقی (دادستان تهران) و نمایندهای از وزارت اطلاعات میباشد، اگر چه احتیاط در اجماع است، و همینطور در زندانهای مراکز استان کشور رای اکثریت آقایان [[حاکم شرع|قاضی شرع]]، دادستان انقلاب و یا دادیار و نماینده وزارت اطلاعات لازم الاتباع میباشد، رحم بر محاربین سادهاندیشی است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردیدناپذیر نظام اسلامی است، امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمایید، آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند اشداء علی الکفار باشند. تردید در مسائل قضایی اسلام انقلابی نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا میباشد. والسلام.» | ||
روحالله الموسوی الخمینی | روحالله الموسوی الخمینی | ||
| خط ۲۵۶: | خط ۲۸۰: | ||
==== یک گزارش از بند زنان مجاهد ==== | ==== یک گزارش از بند زنان مجاهد ==== | ||
صبح پنجشنبه ۶مرداد «هیأت مرگ» (آنگونه که زندانیان میگویند) و «هیأت عفو» (آنگونه که زندانبانان میگفتند) در اوین کارش را شروع کرد. از هر نفر دو الی سه سؤال میشد. اسم؟ اتهام؟ حاضری سازمان را محکوم کنی؟ اغلب زندانیان هوادار مجاهدین میگفتند اتهامم مجاهدینه. آخوند نیری حاکم شرع شماره ۱ تهران که نفر اصلی این هیأت بود و یا پورمحمدی به زندانی میگفتند پاشو | صبح پنجشنبه ۶مرداد «هیأت مرگ» (آنگونه که زندانیان میگویند) و «هیأت عفو» (آنگونه که زندانبانان میگفتند) در اوین کارش را شروع کرد. از هر نفر دو الی سه سؤال میشد. اسم؟ اتهام؟ حاضری سازمان را محکوم کنی؟ اغلب زندانیان هوادار مجاهدین میگفتند اتهامم مجاهدینه. آخوند نیری [[حاکم شرع]] شماره ۱ تهران که نفر اصلی این هیأت بود و یا پورمحمدی به زندانی میگفتند پاشو برو.» و با این جمله حکم اعدام صادر شده بود. از سلولهای انفرادی هم دو زن مجاهد به نامهای سهیلا محمدرحیمی و تعداد دیگری از زنان مجاهد را حلق آویز کردند. | ||
====== هیأت مرگ - زندان اوین ====== | ====== هیأت مرگ - زندان اوین ====== | ||
[[پرونده:اعضاء هیأت مرگ در قتل عام ۶۷.jpg|جایگزین=اعضاء هیأت مرگ در قتل عام ۶۷|بندانگشتی|اعضاء هیأت مرگ تهران در قتل عام ۶۷]] | [[پرونده:اعضاء هیأت مرگ در قتل عام ۶۷.jpg|جایگزین=اعضاء هیأت مرگ در قتل عام ۶۷|بندانگشتی|اعضاء هیأت مرگ تهران در قتل عام ۶۷]] | ||
هیأت مرگ از یک نماینده اطلاعات، دادستان و یک آخوند بهعنوان حاکم شرع تشکیل میشد. در تهران آخوند حسینعلی نیری بهعنوان رئیس هیأت، مصطفی | هیأت مرگ از یک نماینده اطلاعات، دادستان و یک آخوند بهعنوان [[حاکم شرع]] تشکیل میشد. در تهران آخوند [[حسینعلی نیری]] بهعنوان رئیس هیأت، [[مصطفی پورمحمدی]]، نماینده [[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی|وزارت اطلاعات]] و [[مرتضی اشراقی]] دادستان و جانشینش آخوند [[ابراهیم رئیسی#.D8.B4.DA.A9.D8.B3.D8.AA .D8.A7.D8.A8.D8.B1.D8.A7.D9.87.DB.8C.D9.85 .D8.B1.D8.A6.DB.8C.D8.B3.DB.8C .D8.AF.D8.B1 .D8.A7.D9.86.D8.AA.D8.AE.D8.A7.D8.A8.|ابراهیم رئیسی]]<ref group="پاورقی">رئیسی در نیمه اسفند ۹۷ به ریاست قوه قضاییه از طرف خامنهای منصوب شده است. او در انتخابات ۱۴۰۰ به عنوان رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران برنده شد و محسنی اژهای بهجای او به ریاست قوه قضائیه از طرف خامنهای منصوب شد</ref> ترکیب اصلی هیأت مرگ را تشکیل میدادند. اسماعیل شوشتری هم از موضع رئیس سازمان زندانها در این هیأت شرکت داشت. هدف چنانکه در فتوا تصریح شده است تشکیل دادگاه و بررسی وضعیت پرونده افراد نبود بلکه تشخیص «سرموضع» برای اجرای اعدام بود. روز ششم مرداد هیأت مرگ در زندان اوین مستقر شد و ظرف چند ساعت صدها زندانی حلقآویز شدند. در بین این زندانیان حلقآویز شده، بودند دختران دانش آموزی که در زمان دستگیری فقط ۱۶یا ۱۷ سال سن داشتند و به جرم خواندن یا فروش نشریه دستگیر شده بودند. | ||
یک زندانی میگوید: ما سه نفر بودیم که در یک سلول در انفرادیهای معروف به بند آسایشگاه<ref group="پاورقی">ساختمان | یک زندانی میگوید: ما سه نفر بودیم که در یک سلول در انفرادیهای معروف به بند آسایشگاه<ref group="پاورقی">ساختمان ۴ طبقه ساخته شده توسط لاجوردی که ۴۰۰ سلول انفرادی را شامل میشد</ref> با هم بودیم. ساعت ۵ عصر ۶ مرداد پاسدار جواد درب سلول را باز کرد و امیر عبدالهی را با خود برد. امیر ساعت ۱۱ شب برگشت اما درب سلول نیمه باز ماند و او که مشغول جمعآوری وسایلش بود در یک فرصت کوتاه به من گفت ما را به دادگاه بردند، ۷۴ نفر بودیم و به همه ما حکم اعدام دادند، همه را میزنند، همه را…<ref name=":0" /> | ||
به گزارش زندانیانی که در آن زمان در ۶ مرداد ۱۳۶۷ در سلولهای اوین بودند، روز اول، هیأت مرگ در ساختمان دادسرا که نزدیک سالن ملاقات بود مستقر گردید. زندانیان با چشم بسته به دادسرا آورده میشدند و بعد از تشخیص «سرموضع» و صدور حکم اعدام توسط آخوند نیری، آخوند رئیسی و آخوند پورمحمدی، آنها را به زیرزمین ساختمان ۲۰۹ منتقل میکردند و همانجا حلقآویز میشدند. بعد از گذشت چند روز برای اینکه سرعت اعدام هر چه بیشتر بالا رود، فاصله دادسرا تا سلولهای ۲۰۹هم برداشته و همه کارها در همان ساختمان ۲۰۹ انجام شد. یکی از زندانیان در این رابطه مینویسد: | به گزارش زندانیانی که در آن زمان در ۶ مرداد ۱۳۶۷ در سلولهای اوین بودند، روز اول، هیأت مرگ در ساختمان دادسرا که نزدیک سالن ملاقات بود مستقر گردید. زندانیان با چشم بسته به دادسرا آورده میشدند و بعد از تشخیص «سرموضع» و صدور حکم اعدام توسط آخوند نیری، آخوند رئیسی و آخوند پورمحمدی، آنها را به زیرزمین ساختمان ۲۰۹ منتقل میکردند و همانجا حلقآویز میشدند. بعد از گذشت چند روز برای اینکه سرعت اعدام هر چه بیشتر بالا رود، فاصله دادسرا تا سلولهای ۲۰۹هم برداشته و همه کارها در همان ساختمان ۲۰۹ انجام شد. یکی از زندانیان در این رابطه مینویسد: | ||
«زندانیان از بندهای مختلف جهت محاکمه به ۲۰۹ آورده میشدند و بعد از محاکمه، آنها را به سلولهای انفرادی آسایشگاه منتقل میکردند و برای اجرای حکم اعدام آنها را به نوبت به زیر زمین ۲۰۹ میبردند. در آنجا یک اتاق را به شعبه اجرای احکام اختصاص داده بودند. زندانی را در ابتدا به این اتاق برده و در آنجا ضمن ابلاغ حکم اعدام دو کیسه پلاستیک سیاه به او میدادند و میگفتند وسایلت را در یکی بگذار و اگر وصیتنامه هم داری آن را بنویس و در کیسه دیگر بگذار. سپس یک ماژیک کلفت سیاه به فرد اعدامی داده و به او میگفتند اسم خود را خوانا روی ساعد دستت بنویس و سرانجام او را با تحقیر به اتاق اعدام هدایت میکردند. در اتاق اعدام تیرک دو پایهایی را نصب کرده بودند که حاوی ۵طناب دار بود، زیر هر طناب یک صندلی یا چارپایه قرار داشت و زندانی را که چشمبند بر چشم داشت به بالای صندلی برده و الله اکبر گویان لگد آخر را جهت پرتاب او از روی صندلی وارد | «زندانیان از بندهای مختلف جهت محاکمه به ۲۰۹ آورده میشدند و بعد از محاکمه، آنها را به سلولهای انفرادی آسایشگاه منتقل میکردند و برای اجرای حکم اعدام آنها را به نوبت به زیر زمین ۲۰۹ میبردند. در آنجا یک اتاق را به شعبه اجرای احکام اختصاص داده بودند. زندانی را در ابتدا به این اتاق برده و در آنجا ضمن ابلاغ حکم اعدام دو کیسه پلاستیک سیاه به او میدادند و میگفتند وسایلت را در یکی بگذار و اگر وصیتنامه هم داری آن را بنویس و در کیسه دیگر بگذار. سپس یک ماژیک کلفت سیاه به فرد اعدامی داده و به او میگفتند اسم خود را خوانا روی ساعد دستت بنویس و سرانجام او را با تحقیر به اتاق اعدام هدایت میکردند. در اتاق اعدام تیرک دو پایهایی را نصب کرده بودند که حاوی ۵طناب دار بود، زیر هر طناب یک صندلی یا چارپایه قرار داشت و زندانی را که چشمبند بر چشم داشت به بالای صندلی برده و الله اکبر گویان لگد آخر را جهت پرتاب او از روی صندلی وارد میکردند.» | ||
====== در گوهردشت ====== | ====== در گوهردشت ====== | ||
| خط ۲۷۳: | خط ۲۹۷: | ||
=== در شهرستانها === | === در شهرستانها === | ||
قبل از استقرار هیأت مرگ در ششم مرداد، بسیاری از زندانیان شهرستانها را به شهرهای دیگر منتقل کرده بودند و با صدور فرمان مرگ تعداد زیادی از زندانیان سیاسی شهرستانها را در شهرها و نقاط مختلف اعدام کردند. | قبل از استقرار هیأت مرگ در ششم مرداد، بسیاری از زندانیان شهرستانها را به شهرهای دیگر منتقل کرده بودند و با صدور فرمان مرگ تعداد زیادی از زندانیان سیاسی شهرستانها را در شهرها و نقاط مختلف اعدام کردند. | ||
قتلعام در زندان وکیلآباد مشهد را میتوان در ایرانپدیا دنبال کرد. | |||
=== ۷ مرداد - جمعه === | === ۷ مرداد - جمعه === | ||
با شروع قتلعام، '''هاشمی رفسنجانی''' در خطبههای نماز جمعه در روز ۷مرداد ۱۳۶۷گفت: «اینایی که از زندونا آزاد کردیم رفتن سلاح گرفتن افتادن به جون مردم. اینا تو اسلامآباد رفتن از بیمارستان ۳۰تا مجروح رو بیرون کشیدن و به رگبار | با شروع قتلعام، '''هاشمی رفسنجانی''' در خطبههای نماز جمعه در روز ۷مرداد ۱۳۶۷گفت: «اینایی که از زندونا آزاد کردیم رفتن سلاح گرفتن افتادن به جون مردم. اینا تو اسلامآباد رفتن از بیمارستان ۳۰تا مجروح رو بیرون کشیدن و به رگبار بستن….» او اضافه کرد: «این یکی از فتنههایی است که باید از میان میرفت و به این آسانی هم نمیشد این فتنه را خواباند و مدتها طول میکشید تا این بچههای متعصب فریب خوردهای که این همه به اینها در زندانها محبت شد، توبهشان را پذیرفتیم، بهعنوان «تائب» بیرون آمدند و دوباره به آنجا رفتند و برگشتند که با ملت خودشان بجنگند و برای عراق جاسوسی کنند. این فتنه باید یک روزی ریشهکن میشد….» | ||
روز جمعه ۷ مرداد آخوند مرتضوی که رئیس همزمان زندانهای اوین و گوهردشت بود به تک تک سلولهای انفرادی در بند آسایشگاه سر زده و هر کس را که تشخیص میداد دستور میداد که او را بیرون بکشند. زندانیان را در یک صف طولانی به خط کرده و به دادسرای اوین بردند. آن روز یک فرم ۴۰ سوالی به نفرات میدادند که با پاسخ آن و بطور مشخص پاسخ سوال اتهام که جواب آن گفتن کلمه «مجاهد» یا نگفتن آن و بکار بردن کلمات دیگر بود زندانی را به سوی جوخه اعدام یا بند هدایت میکردند. از تعداد اعدامیها اطلاعی در دست نیست ولی خالی و پر شدن سلولها حاکی از تعداد زیاد آنها بوده است. البته به علت کثرت زندانیان و طول کشیدن این شیوه از برخورد بسیاری آن شب به سلولها برگردانده شدند. | روز جمعه ۷ مرداد آخوند مرتضوی که رئیس همزمان زندانهای اوین و گوهردشت بود به تک تک سلولهای انفرادی در بند آسایشگاه سر زده و هر کس را که تشخیص میداد دستور میداد که او را بیرون بکشند. زندانیان را در یک صف طولانی به خط کرده و به دادسرای اوین بردند. آن روز یک فرم ۴۰ سوالی به نفرات میدادند که با پاسخ آن و بطور مشخص پاسخ سوال اتهام که جواب آن گفتن کلمه «مجاهد» یا نگفتن آن و بکار بردن کلمات دیگر بود زندانی را به سوی جوخه اعدام یا بند هدایت میکردند. از تعداد اعدامیها اطلاعی در دست نیست ولی خالی و پر شدن سلولها حاکی از تعداد زیاد آنها بوده است. البته به علت کثرت زندانیان و طول کشیدن این شیوه از برخورد بسیاری آن شب به سلولها برگردانده شدند. | ||
| خط ۲۸۱: | خط ۳۰۷: | ||
در این روز کلیه زندانیان بند ۴ تبریز را ازبند بیرون بردند وغیر از ۴تن بقیة زندانیان اعدام شدند. حسین شهبازی، مجتبی آغداقی، ستار منصوری، کاظم راهنما نیا و محمد نقی راهنما نیا از شمار زندانیان بند۴ تبریز در این روز بودند. | در این روز کلیه زندانیان بند ۴ تبریز را ازبند بیرون بردند وغیر از ۴تن بقیة زندانیان اعدام شدند. حسین شهبازی، مجتبی آغداقی، ستار منصوری، کاظم راهنما نیا و محمد نقی راهنما نیا از شمار زندانیان بند۴ تبریز در این روز بودند. | ||
در این روز زندانیان سیاسی ارومیه را که به تبریز تبعید شده بودند، حلقآویز کردند. حسن معزی هنگام خداحافظی خندید و گفت: «هستم اگر میروم، گر نروم | در این روز زندانیان سیاسی ارومیه را که به تبریز تبعید شده بودند، حلقآویز کردند. حسن معزی هنگام خداحافظی خندید و گفت: «هستم اگر میروم، گر نروم نیستم.» صادق محمدنژاد ضمن خداحافظی وسیلهیی به دوستش داد و گفت: «دیگر لازم ندارم، مال تو باشد.» علی شیرزاد گفت: «فردای آزادی ایران، سر خاک ما بیا و سرود آزادی بخوان.» | ||
هشتم مرداد ۳۵نفر از زندانیان بندر انزلی، لنگرود و رودسر در رشت حلقآویز شدند. نهم مرداد تعدادی از زندانیان صومعه سرا، فومن و رشت اعدام گردیدند. ساعت ۱۱صبح ۹مرداد چند تن از مجاهدین از جمله حسین طراوت را که جزء محکومین دادستانی رشت بودند از بند بیرون بردند و بعد از اینکه آنها را به دلیل خواندن نماز جماعت مورد ضرب و شتم قرار دادند، آنها را به بند برگرداندند! از ظهر به بعد زندانیان سیاسی محکوم رشت و سپس فومن و صومعه سرا را دو به دو بدون وسایل فراخواندند! انتقال دو به دو تا غروب ادامه پیدا کرد اما هیچکدام از آنها هرگز به بند برنگشتند! عبدالله لیچایی، محمد اقبالی، محمد پاکسرشت، بهروز رجایی، رضا و رشید متقیطلب، خالق کوهی، حسین طراوت، نقی زاهدی، حسن نظام پسند، ابراهیم طالبی، خسرو دانش، احمد محتشمی، نادر سهرابی، محمد غلامی، فخرالدین کوچکی، موسی محبوبی، حسین حقانی و… جزء زندانیانی بودند که از بند خارج شدند. | هشتم مرداد ۳۵نفر از زندانیان بندر انزلی، لنگرود و رودسر در رشت حلقآویز شدند. نهم مرداد تعدادی از زندانیان صومعه سرا، فومن و رشت اعدام گردیدند. ساعت ۱۱صبح ۹مرداد چند تن از مجاهدین از جمله حسین طراوت را که جزء محکومین دادستانی رشت بودند از بند بیرون بردند و بعد از اینکه آنها را به دلیل خواندن نماز جماعت مورد ضرب و شتم قرار دادند، آنها را به بند برگرداندند! از ظهر به بعد زندانیان سیاسی محکوم رشت و سپس فومن و صومعه سرا را دو به دو بدون وسایل فراخواندند! انتقال دو به دو تا غروب ادامه پیدا کرد اما هیچکدام از آنها هرگز به بند برنگشتند! عبدالله لیچایی، محمد اقبالی، محمد پاکسرشت، بهروز رجایی، رضا و رشید متقیطلب، خالق کوهی، حسین طراوت، نقی زاهدی، حسن نظام پسند، ابراهیم طالبی، خسرو دانش، احمد محتشمی، نادر سهرابی، محمد غلامی، فخرالدین کوچکی، موسی محبوبی، حسین حقانی و… جزء زندانیانی بودند که از بند خارج شدند. | ||
| خط ۳۰۲: | خط ۳۲۸: | ||
کشتار از همان اول صبح شروع شد و از همان ابتدا بسیاری از زندانیان سیاسی حلقآویز شدند. زندانی سیاسی، حسن اشرفیان، از پنجره مشرف به سولهیی در اطراف محوطه بند۳گوهردشت متوجه انتقال طناب به سوله و ترددات مشکوک پاسداران شده بود. بعد هم مسئول انتظامات زندان داود لشکری و تعدادی از پاسداران را دیده بود که عرق ریزان در حال تردد به داخل سوله و پخش شیرینی بین پاسداران هستند. این سولهیی بود که با عجله برای اعدامها راهاندازی شده بود. روزهای بعد، زندانیان سیاسی را در محلی موسوم به حسینیه در انتهای بندها در دستههای ۱۰نفره یا بیشتر حلقآویز میکردند. اولین اعدامیها شامل جعفر هاشمی و یارانش (محسن فغفورمغربی، حمید ریاضی، رضا اربابی، غلامرضا، جابر…) بودند که به مواضع علنی و صریح در برابر زندانبانان مشهور بودند.<ref group="پاورقی">همبندیهای او نقل کردهاند: جعفر از زندانیان تبعیدی مشهد بود که یکبار به ناصریان (آخوند مقیسهای که آنوقت دادیار بود و هم اکنون بعنوان قاضی شرع مشغول به کار است) گفته بود: «مزدور! من مجاهدم هیچ غلطی نمیتونی بکنی. اگه جرأت داری پاتو از حریمت درازتر کن تا نشونت بدم».</ref> | کشتار از همان اول صبح شروع شد و از همان ابتدا بسیاری از زندانیان سیاسی حلقآویز شدند. زندانی سیاسی، حسن اشرفیان، از پنجره مشرف به سولهیی در اطراف محوطه بند۳گوهردشت متوجه انتقال طناب به سوله و ترددات مشکوک پاسداران شده بود. بعد هم مسئول انتظامات زندان داود لشکری و تعدادی از پاسداران را دیده بود که عرق ریزان در حال تردد به داخل سوله و پخش شیرینی بین پاسداران هستند. این سولهیی بود که با عجله برای اعدامها راهاندازی شده بود. روزهای بعد، زندانیان سیاسی را در محلی موسوم به حسینیه در انتهای بندها در دستههای ۱۰نفره یا بیشتر حلقآویز میکردند. اولین اعدامیها شامل جعفر هاشمی و یارانش (محسن فغفورمغربی، حمید ریاضی، رضا اربابی، غلامرضا، جابر…) بودند که به مواضع علنی و صریح در برابر زندانبانان مشهور بودند.<ref group="پاورقی">همبندیهای او نقل کردهاند: جعفر از زندانیان تبعیدی مشهد بود که یکبار به ناصریان (آخوند مقیسهای که آنوقت دادیار بود و هم اکنون بعنوان قاضی شرع مشغول به کار است) گفته بود: «مزدور! من مجاهدم هیچ غلطی نمیتونی بکنی. اگه جرأت داری پاتو از حریمت درازتر کن تا نشونت بدم».</ref> | ||
یک نفر از بند مارکسیستها که روز هشتم مرداد از پنجره مشرف به هواخواری شاهد انتقال زندانیان سیاسی مشهد برای اعدام بود، گفت: «اونارو از پنجره دیدیم. همشون لباسهای نوشون رو پوشیده بودن. وقتی وارد هواخوری شدن رفتن دم شیرآبِ گوشه حیاط، اول یه کم با هم آب بازی و شوخی کردن، بعد همونجا وضو گرفتن و نماز جماعت خوندن. وقتی هم پاسدارا اومدن ببرنشون، زدنشون کنار، خودشون با اشتیاق در بزرگ آهنیرو باز کردن و | یک نفر از بند مارکسیستها که روز هشتم مرداد از پنجره مشرف به هواخواری شاهد انتقال زندانیان سیاسی مشهد برای اعدام بود، گفت: «اونارو از پنجره دیدیم. همشون لباسهای نوشون رو پوشیده بودن. وقتی وارد هواخوری شدن رفتن دم شیرآبِ گوشه حیاط، اول یه کم با هم آب بازی و شوخی کردن، بعد همونجا وضو گرفتن و نماز جماعت خوندن. وقتی هم پاسدارا اومدن ببرنشون، زدنشون کنار، خودشون با اشتیاق در بزرگ آهنیرو باز کردن و رفتن….» | ||
بعد از اعدام زندانیان سیاسی مشهد، به سراغ بند موسوم به «ملیکشها» رفتند. آنها مدت محکومیتشان تمام شده بود و قرار بود آزاد شوند. مهشید رزاقی، باز یکن تیم فوتبال هما، که ۵سال از پایان محکومیتش گذشته بود همین روز اعدام شد.<ref group="پاورقی">مهشید، معروف به حسین رزاقی، اهل تجریش تهران بود که بهخاطر هواداری از مجاهدین در سال | بعد از اعدام زندانیان سیاسی مشهد، به سراغ بند موسوم به «ملیکشها» رفتند. آنها مدت محکومیتشان تمام شده بود و قرار بود آزاد شوند. مهشید رزاقی، باز یکن تیم فوتبال هما، که ۵سال از پایان محکومیتش گذشته بود همین روز اعدام شد.<ref group="پاورقی">مهشید، معروف به حسین رزاقی، اهل تجریش تهران بود که بهخاطر هواداری از مجاهدین در سال ۱۳۵۹ دستگیر شد. چند ماه بعد از دستگیری حکمش تمام شده بود، اما او را آزاد نکردند. دو سال بعد زندانبانان به او گفته بودند که: «باید بروی در مسجد تجریش، سازمان مجاهدین را محکوم کنی»، اما او نپذیرفت. سرانجام بعد از چند سال ملی کشی علیرغم قول به خانوادهاش که او را آزاد میکنند با اولین سری اعدامهای گوهردشت در همان روز اول، او را اعدام کردند</ref> چند روز بعد از اعدام مهشید، برادر کوچکترش، احمد رزاقی، را هم در اوین اعدام کردند.<ref group="پاورقی">پدر او بعد از ۴سال وقتی ـ بهطور اتفاقی ـ متوجه شد مهشید هم در جریان قتلعام حلقآویز شده، بلافاصله سکته کرد و جان باخت.</ref> در همین روز بیش از۲۰ نفر از بند فرعی ۳۰ نفره شماره۷ که به زندانیان دوبار دستگیری معروف بودند، اعدام شدند. جواد ناظری، علی آذرش گرگانی، صادق کریمی، حسین شریفی، محمود میمنت، رضا ثابت رفتار، معبود سکوتی، اکبر مشهدی قاسم و علیاکبر ملاعبدالحسینی در شمار اعدام شدگان این روز بودند. | ||
در این روز مهران هویدا، مسعود کباری، منصور قهرمانی، حسین سبحانی، اصغر مسجدی، رامین قاسمی، اصغر محمدی و رضا زند از بند۳ زندان که دو روز قبل به جرم اتهامشان شکنجه شده بودند، حلق آویز شدند. | در این روز مهران هویدا، مسعود کباری، منصور قهرمانی، حسین سبحانی، اصغر مسجدی، رامین قاسمی، اصغر محمدی و رضا زند از بند۳ زندان که دو روز قبل به جرم اتهامشان شکنجه شده بودند، حلق آویز شدند. | ||
| خط ۳۱۶: | خط ۳۴۲: | ||
====== برملا شدن قتلعام نزد زندانیان ====== | ====== برملا شدن قتلعام نزد زندانیان ====== | ||
[[پرونده:اتاق هیئت مرگ.JPG|جایگزین=اتاق هیئت مرگ- قتل عام ۶۷|بندانگشتی|اتاق هیئت مرگ ]] | |||
به گواه شاهدان قتلعام سال ۶۷و خاطرات زندانیان از بند رسته، اینطور بهنظر میرسید که قبل از شروع اعدامها، همه پاسداران بهطور کامل توجیه شده بودند که طرح و اطلاعات پروژه قتلعام زندانیان علنی نشود. به همین دلیل ارتباط آنها با بیرون از زندان کاملاً قطع شد. تلفنها جمعآوری گردید و مرخصی پاسداران نیز لغو شد. گفته میشود کارگزاران نظام جمهوری اسلامی در زندانها با این کار میخواستند ضمن تضمین پوشاندن قتلعام، همه پاسداران را در این کار همراه کنند. | به گواه شاهدان قتلعام سال ۶۷و خاطرات زندانیان از بند رسته، اینطور بهنظر میرسید که قبل از شروع اعدامها، همه پاسداران بهطور کامل توجیه شده بودند که طرح و اطلاعات پروژه قتلعام زندانیان علنی نشود. به همین دلیل ارتباط آنها با بیرون از زندان کاملاً قطع شد. تلفنها جمعآوری گردید و مرخصی پاسداران نیز لغو شد. گفته میشود کارگزاران نظام جمهوری اسلامی در زندانها با این کار میخواستند ضمن تضمین پوشاندن قتلعام، همه پاسداران را در این کار همراه کنند. | ||
| خط ۳۲۳: | خط ۳۵۰: | ||
در این روز در ساعت ۹صبح، زندانبانان چند نفر از زندانیان بند فرعی ۸را صدا کردند. هنوز هم هیچکس نمیدانست زندانیانی که روز قبل برده بودند، به کجا رفتهاند. تا اینکه ساعتی بعد با دیدن علامتی از پنجره یکی از سلولهای انفرادی، زندانیان به سمت پنجره خیز برداشتند. علامت عبارت بود از دست کوچکی با پارچه سفید که از میان کرکره زمخت و آهنی سلول بیرون آمده بود و با مورس نوشته بود: «سلام من رویا<ref>زندانی سیاسی مجاهد، زهرا خسروی (رویا)</ref> هستم. به من ۲۰دقیقه وقت دادن وصیتنامه بنویسم. اعدام بچهها رو شروع کردن، منم تا چند دقیقه دیگه اعدام میشم. سلامم رو به مسعود و مریم برسونین» (دشت جواهر صفحه ۱۳۷).<ref name=":1" /> | در این روز در ساعت ۹صبح، زندانبانان چند نفر از زندانیان بند فرعی ۸را صدا کردند. هنوز هم هیچکس نمیدانست زندانیانی که روز قبل برده بودند، به کجا رفتهاند. تا اینکه ساعتی بعد با دیدن علامتی از پنجره یکی از سلولهای انفرادی، زندانیان به سمت پنجره خیز برداشتند. علامت عبارت بود از دست کوچکی با پارچه سفید که از میان کرکره زمخت و آهنی سلول بیرون آمده بود و با مورس نوشته بود: «سلام من رویا<ref>زندانی سیاسی مجاهد، زهرا خسروی (رویا)</ref> هستم. به من ۲۰دقیقه وقت دادن وصیتنامه بنویسم. اعدام بچهها رو شروع کردن، منم تا چند دقیقه دیگه اعدام میشم. سلامم رو به مسعود و مریم برسونین» (دشت جواهر صفحه ۱۳۷).<ref name=":1" /> | ||
زندانیان سیاسی، محمدرضا حجازی، که در کرج دستگیر شده و مدت محکومیتش تمام شده بود و علی اوسطی، در این روز اعدام شدند. از دکتر فرزین نصرتی که او هم از زندانیان کرج بود فقط اسمش را پرسیدند. حاکم شرع نیری و معاون دادستان رئیسی بعد از اینکه متوجه اسم او شدند، به او گفتند: | زندانیان سیاسی، محمدرضا حجازی، که در کرج دستگیر شده و مدت محکومیتش تمام شده بود و علی اوسطی، در این روز اعدام شدند. از دکتر فرزین نصرتی که او هم از زندانیان کرج بود فقط اسمش را پرسیدند. [[حاکم شرع]] نیری و معاون دادستان رئیسی بعد از اینکه متوجه اسم او شدند، به او گفتند: «برو.» دقایقی بعد او اعدام گردید. | ||
====== گوهردشت ====== | ====== گوهردشت ====== | ||
تعدادی از از زندانیان سیاسی قدیمی گوهردشت که لاجوردی گفته بود کاری میکند که در یک ماه همه آنها در انفرادی ندامت کنند، در همین روز به جوخه اعدام سپرده شدند. سیدمحمد مروج، علیرضا غضنفرپور و مرتضی تاجیک و بسیاری دیگر که ۳سال در سلولهای انفرادی بودند در این روز ـ ۹مرداد ۱۳۶۷ـ اعدام شدند.<ref group="پاورقی">مرتضی تاجیک | تعدادی از از زندانیان سیاسی قدیمی گوهردشت که لاجوردی گفته بود کاری میکند که در یک ماه همه آنها در انفرادی ندامت کنند، در همین روز به جوخه اعدام سپرده شدند. سیدمحمد مروج، علیرضا غضنفرپور و مرتضی تاجیک و بسیاری دیگر که ۳سال در سلولهای انفرادی بودند در این روز ـ ۹مرداد ۱۳۶۷ـ اعدام شدند.<ref group="پاورقی">مرتضی تاجیک ۷ سال بدون اینکه کسی از اسم اصلی او آگاه باشد، با اسم مستعار مجتبی هاشمخانی در زندان بهسر برده بود و سرانجام بعد از هفت سال در حالی اعدام شد که هنوز خانوادهاش ردی از وی نداشتند. پدر مرتضی سالها دنبال فرزندش به همه جا مراجعه کرده بود. حتی کاری کرد که خودش زندانی شود تا شاید بتواند خبری از فرزندش در زندان بهدست بیاورد که موفق نشد. بیست و اندی سال بعد از قتلعام سال ۶۷، مادرش از طریق برنامه سیمای آزادی متوجه شد مرتضی را با نام مجتبی هاشمخانی در زندان گوهردشت حلقآویز کردند. مجتبی تاجیک فرزند دیگر این خانواده در سال ۶۰دستگیر و اعدام شده بود.</ref> | ||
====== ساری ====== | ====== ساری ====== | ||
| خط ۳۳۸: | خط ۳۶۵: | ||
سه روز بعد از شروع رسمی قتلعام در تهران، یعنی یکشنبه نهم مرداد۶۷، منتظری طی نامهیی به خمینی نوشت: | سه روز بعد از شروع رسمی قتلعام در تهران، یعنی یکشنبه نهم مرداد۶۷، منتظری طی نامهیی به خمینی نوشت: | ||
«… و خامساً افرادی که بهوسیله دادگاهها با موازینی در سابق محکوم به کمتر از اعدام شدهاند، اعدام کردن آنان بدون مقدمه و بدون فعالیت تازهیی بیاعتنایی به همه موازین قضایی و احکام قضات است و عکسالعمل خوب ندارد؛ و سادساً مسئولان قضایی و دادستانی و اطلاعات ما در سطح مقدس اردبیلی نیستند و اشتباهات و تأثر از جوّ بسیار و فراوان است و با حکم اخیر حضرتعالی، بسا بیگناهانی و یا کم گناهانی هم اعدام میشوند و در امور مهمه احتمال هم منجز است و سابعاً ما تا حال از کشتنها و خشونتها نتیجهیی نگرفتهایم، جز اینکه تبلیغات راعلیه خود زیاد کردهایم و جاذبه منافقین و ضد انقلاب را بیشتر نمودهایم. بهجا است مدتی با رحمت و عطوفت برخورد شود که قطعاً برای بسیاری جاذبه خواهد داشت؛ و ثامناً اگر فرضاً بر دستور خودتان اصرار دارید اقلاً دستور دهید ملاک اتفاقنظر قاضی و دادستان و مسئول اطلاعات باشد، نه اکثریت و زنان هم استثناء شوند مخصوصاً زنان بچهدار و بالاخره اعدام چند هزار نفر در ظرف چند روز هم عکسالعمل خوب ندارد و هم خالی از خطا نخواهد | «… و خامساً افرادی که بهوسیله دادگاهها با موازینی در سابق محکوم به کمتر از اعدام شدهاند، اعدام کردن آنان بدون مقدمه و بدون فعالیت تازهیی بیاعتنایی به همه موازین قضایی و احکام قضات است و عکسالعمل خوب ندارد؛ و سادساً مسئولان قضایی و دادستانی و اطلاعات ما در سطح مقدس اردبیلی نیستند و اشتباهات و تأثر از جوّ بسیار و فراوان است و با حکم اخیر حضرتعالی، بسا بیگناهانی و یا کم گناهانی هم اعدام میشوند و در امور مهمه احتمال هم منجز است و سابعاً ما تا حال از کشتنها و خشونتها نتیجهیی نگرفتهایم، جز اینکه تبلیغات راعلیه خود زیاد کردهایم و جاذبه منافقین و ضد انقلاب را بیشتر نمودهایم. بهجا است مدتی با رحمت و عطوفت برخورد شود که قطعاً برای بسیاری جاذبه خواهد داشت؛ و ثامناً اگر فرضاً بر دستور خودتان اصرار دارید اقلاً دستور دهید ملاک اتفاقنظر قاضی و دادستان و مسئول اطلاعات باشد، نه اکثریت و زنان هم استثناء شوند مخصوصاً زنان بچهدار و بالاخره اعدام چند هزار نفر در ظرف چند روز هم عکسالعمل خوب ندارد و هم خالی از خطا نخواهد بود.» | ||
=== ۱۰ مرداد - دوشنبه === | === ۱۰ مرداد - دوشنبه === | ||
| خط ۳۵۰: | خط ۳۷۷: | ||
هیأت مرگ کارش را در گوهردشت شروع کرد. زندانیان بندهای مختلف را دسته دسته برای اعدام بردند و بسیاری از زندانیان بند۳ که دو روز قبل از بند بیرون کشیده بودند از ساعت ۱۲ظهر تا ۱۲شب حلق آویز شدند. محمدرضا شهیرافتخار، فرهاد اتراک، محسن روزبهانی، حمید اردستانی، علیرضا مهدیزاده، عباس افغان، بهروز بهنام زاده، ناصر زرین قلم، علیرضا سپاسی، مسعود دلیری، منوچهر ناظری … در شمار اعدام شدگان این بند بودند. | هیأت مرگ کارش را در گوهردشت شروع کرد. زندانیان بندهای مختلف را دسته دسته برای اعدام بردند و بسیاری از زندانیان بند۳ که دو روز قبل از بند بیرون کشیده بودند از ساعت ۱۲ظهر تا ۱۲شب حلق آویز شدند. محمدرضا شهیرافتخار، فرهاد اتراک، محسن روزبهانی، حمید اردستانی، علیرضا مهدیزاده، عباس افغان، بهروز بهنام زاده، ناصر زرین قلم، علیرضا سپاسی، مسعود دلیری، منوچهر ناظری … در شمار اعدام شدگان این بند بودند. | ||
احمد غلامی و محمد رامش را در این روز روی پل هوایی شهر آمل همراه با فردی به اسم صبوریهای بزرگ به اتهام قاچاقچی مواد مخدر بهدار کشیدند. شاهدان عینی میگفتند که هنگام دار زدن، آنها فریاد میزدند: «ما مجاهدیم، ما زندانی سیاسی | احمد غلامی و محمد رامش را در این روز روی پل هوایی شهر آمل همراه با فردی به اسم صبوریهای بزرگ به اتهام قاچاقچی مواد مخدر بهدار کشیدند. شاهدان عینی میگفتند که هنگام دار زدن، آنها فریاد میزدند: «ما مجاهدیم، ما زندانی سیاسی هستیم.» | ||
در همین روز ـ ۱۲مرداد ۶۷ـ '''مسعود رجوی''' مسئول شورای ملی مقاومت ایران طی تلگرامی بهدبیرکل ملل متحد، اعدام جمعی گروهی از مردم بیگناه کرمانشاه در ملأعام را بهآگاهی جامعهبینالمللی رساند و خواستار اقدام فوری در قبال خونریزیهای وحشیانه خمینی گردید. | در همین روز ـ ۱۲مرداد ۶۷ـ '''مسعود رجوی''' مسئول شورای ملی مقاومت ایران طی تلگرامی بهدبیرکل ملل متحد، اعدام جمعی گروهی از مردم بیگناه کرمانشاه در ملأعام را بهآگاهی جامعهبینالمللی رساند و خواستار اقدام فوری در قبال خونریزیهای وحشیانه خمینی گردید. | ||
| خط ۳۷۴: | خط ۴۰۱: | ||
در '''خرمآباد''' ۲۵ تن از زندانیان سیاسی مجاهد را بصورت ناگهانی از هواخوری بند بیرون کشیده و برای اعدام بردند | در '''خرمآباد''' ۲۵ تن از زندانیان سیاسی مجاهد را بصورت ناگهانی از هواخوری بند بیرون کشیده و برای اعدام بردند | ||
در خاطرات زندانیان آمده است: روز ۱۵مرداد روی دیوار سلول نوشته بود: در مسلخ عشق جز نکو را نکشند روبهصفتان زشتخو را نکشند حسین حقیقتگو<ref group="پاورقی">حسین حقیقتگو دانشآموز هوادار مجاهدین بود که در سال | در خاطرات زندانیان آمده است: روز ۱۵مرداد روی دیوار سلول نوشته بود: در مسلخ عشق جز نکو را نکشند روبهصفتان زشتخو را نکشند حسین حقیقتگو<ref group="پاورقی">حسین حقیقتگو دانشآموز هوادار مجاهدین بود که در سال ۱۳۵۹ دستگیر شده بود و بین زندانیان به حسین آستیگمات معروف بود. او در جریان قتلعام در بند ملیکشها بود و از همانجا برای اعدام برده شد</ref> | ||
==== هیأت مرگ در زندان یونسکو ==== | |||
حدود ۱۵ مرداد بود که گفتند روز سه شنبه ملاقات نیست و در این روز هیئت عفوی از طرف خمینی می آید برای تعیین تکلیف زندانیان. در آن روز جلسه ای در دفتر زندان تشکیل شده بود. ما را در گروه های هشت نفره به داخل دفتر می بردند. با چشمان و دستان بسته، و آنجا روی نیمکتی می نشاندند. لحظه ای برای سوال و پاسخ، چشمبند را باز می کردند. سوال این بود: جرمت چیست؟ آیا حاضری به جنگ علیه مجاهدین بروی؟ همین و بس. پاسخها فقط باید آری یا نه می بود. عفو یا اعدام. تعداد ما بین ۶۲ تا ۶۶ نفر بود. در گروه هشت نفری ما، بجز یک زندانی بچه سال، بقیه حکم اعدام گرفتند.<ref name=":5" /> | |||
=== ۱۶ مرداد - یکشنبه === | === ۱۶ مرداد - یکشنبه === | ||
| خط ۴۳۲: | خط ۴۶۲: | ||
=== ۳ شهریور - پنجشنبه === | === ۳ شهریور - پنجشنبه === | ||
مسعود رجوی طی تلگرامی به دبیر کل ملل متحد که رونوشت آن برای بسیاری از مجامع و شخصیتهای بینالمللی ارسال گردید از قتلعام زندانیان مجاهد خلق به دستور شخص خمینی و ۸۶۰ جسدی که ۲هفته پیش از اوین به بهشتزهرا برده شده بود پرده برداشت و از دبیر کل ملل متحد درخواست نمود به فوریت هیئتی برای بازدید از شکنجهگاههای خمینی اعزام دارد. این سومین نامه مسعود رجوی به دبیرکل و طرف حسابهای بین المللی پس از نامه ۱۲ و ۲۶ مرداد است.<ref group="پاورقی">تلگرام به دبیر کل ملل متحد | مسعود رجوی طی تلگرامی به دبیر کل ملل متحد که رونوشت آن برای بسیاری از مجامع و شخصیتهای بینالمللی ارسال گردید از قتلعام زندانیان مجاهد خلق به دستور شخص خمینی و ۸۶۰ جسدی که ۲هفته پیش از اوین به بهشتزهرا برده شده بود پرده برداشت و از دبیر کل ملل متحد درخواست نمود به فوریت هیئتی برای بازدید از شکنجهگاههای خمینی اعزام دارد. این سومین نامه مسعود رجوی به دبیرکل و طرف حسابهای بین المللی پس از نامه ۱۲ و ۲۶ مرداد است.<ref group="پاورقی">تلگرام به دبیر کل ملل متحد در باره موج گسترده دستگیریها و اعدامهای دستهجمعی زندانیان سیاسی آقای پرز دو کوئیلار دبیر کل محترم ملل متحد – ژنو آقای دبیر کل دیکتاتوری قرونوسطایی خمینی که سوابق ننگین آن در نقض حقوق بشر و شکنجه و تیرباران مستمر در هیچکس پوشیده نیست، اخیراً با سوءاستفاده از توجه افکار عمومی به مذاکرات صلح ازآنجا که به گفته شخص خمینی صلح را برای تمامیت رژیمش «زهر کشنده» تلقی میکند به دستگیریهای انبوه و اعدام گسترده زندانیان سیاسی مبادرت ورزیده است. در ایام اخیر مسئولان این رژیم نیز بهکرات از ضرورت اعدام بدون محاکمه، هواداران مقاومت عادلانه مردم ایران برای صلح و آزادی علناً و رسماً سخن گفتهاند. بر طبق اطلاعات موثق خمینی چند هفته پیش طی حکمی به خط خودش دستور اعدام زندانیان سیاسی مجاهد خلق را صادر کرده و متعاقباً موج گسترده دستگیریهای سیاسی در شهرهای مختلف ایران که بیش از ده هزار نفر را شامل میشود همزمان با اعدامهای دستجمعی زندانیان سیاسی که بسیاری از آنان دوران محکومیتشان پایانیافته، آغاز گردیده است. به عنوان مثال فقط در روزهای ۲۳-۲۴ و ۲۵ مردادماه ۸۶۰ جسد از زندانیان سیاسی اعدامشده از زندان اوین تهران به گورستان بهشتزهرا انتقال دادهشده و قبل از آن نیز در ۶ مرداد ۲۰۰ زندانی سیاسی هوادار مجاهدین در سالن مرکزی زندان اوین قتلعام گردیدهاند. آنها در اعتراض به شکنجههای وحشیانه در حالت اعتصاب غذا بسر میبردند. همچنین ملاقات معمول زندانیان سیاسی در زندانهای مختلف کشور با بستگانشان قطعشده و به خانوادههای زندانیان سیاسی گفته میشود که تا دو الی سه ماه دیگر نیز دیدار با زندانیان امکانپذیر نیست. هدف این است که رژیم در این فرصت برای جنایات بیسابقة خود دست باز داشته باشد. آقای دبیر کل؛ مسئولیت شما در مقام دبیر کل ملل متحد قویاً ایجاب میکند تا هرچه سریعتر هیأتی را برای رسیدگی به موارد یادشده و بازدید از زندانهای رژیم خمینی و ممانعت از روند شتابان کشتارها در ایران اعزام دارید. نمایندگان مقاومت ایران برای ارائه اطلاعات لازم و همکاری با هیأت شما آمادگی دارند. مسعود رجوی مسئول شورای ملی مقاومت ۳ / شهریور / ۶۷ رونوشت به: عفو بینالملل کمیته بینالمللی صلیب سرخ کمیسیون حقوق بشر ملل متحد</ref> | ||
در | |||
آقای پرز دو کوئیلار دبیر کل محترم ملل متحد – ژنو | |||
آقای دبیر کل | |||
دیکتاتوری قرونوسطایی خمینی که سوابق ننگین آن در نقض حقوق بشر و شکنجه و تیرباران مستمر در هیچکس پوشیده نیست، اخیراً با سوءاستفاده از توجه افکار عمومی به مذاکرات صلح | |||
بر طبق اطلاعات موثق خمینی چند هفته پیش طی حکمی به خط خودش دستور اعدام زندانیان سیاسی مجاهد خلق را صادر کرده و متعاقباً موج | |||
همچنین ملاقات معمول زندانیان سیاسی در زندانهای مختلف کشور با بستگانشان قطعشده و به خانوادههای زندانیان سیاسی گفته میشود که تا دو الی سه ماه دیگر نیز دیدار با زندانیان امکانپذیر نیست. هدف این است که رژیم در این فرصت برای جنایات بیسابقة خود | |||
آقای دبیر کل؛ | |||
مسئولیت شما در مقام دبیر کل ملل متحد قویاً ایجاب میکند تا هرچه سریعتر هیأتی را برای رسیدگی به موارد یادشده و بازدید از زندانهای رژیم خمینی و ممانعت از روند شتابان کشتارها در ایران اعزام دارید. نمایندگان مقاومت ایران برای ارائه اطلاعات لازم و همکاری با هیأت شما آمادگی دارند. | |||
مسئول شورای ملی مقاومت | |||
رونوشت به: | |||
عفو بینالملل | |||
کمیسیون حقوق بشر ملل متحد</ref> | |||
=== ۵ شهریور - شنبه === | === ۵ شهریور - شنبه === | ||
| خط ۴۶۴: | خط ۴۷۸: | ||
از آنجا که تعداد زندانیان مارکسیست در گوهردشت بیشتر از اوین بود هیأت قتلعام در این ۹–۸ روز، بیشتر در گوهردشت مستقر بود. یکی از شاهدان گوهردشت مینویسد: | از آنجا که تعداد زندانیان مارکسیست در گوهردشت بیشتر از اوین بود هیأت قتلعام در این ۹–۸ روز، بیشتر در گوهردشت مستقر بود. یکی از شاهدان گوهردشت مینویسد: | ||
«نفر اول که به داخل اتاق هیأت مرگ که در آنجا مستقر بود، برده شد، جهانبخش سرخوش بود که تنها هشت ماه از دوران محکومیتش باقی مانده بود. شاید بیش از یک دقیقه نگذشت که او از اتاق بیرون آمد و ما شنیدیم که ناصریان، مدیر زندان با صدای بلند به نگهبان گفت: «ببرش به | «نفر اول که به داخل اتاق هیأت مرگ که در آنجا مستقر بود، برده شد، جهانبخش سرخوش بود که تنها هشت ماه از دوران محکومیتش باقی مانده بود. شاید بیش از یک دقیقه نگذشت که او از اتاق بیرون آمد و ما شنیدیم که ناصریان، مدیر زندان با صدای بلند به نگهبان گفت: «ببرش به چپ.» چپ در واقع محل حسینیه و آمفیتئاتر زندان گوهردشت بود و افراد را به آنجا میبردند و لحظاتی بعد بهدار میآویختند….» در میان گزارشات زندان گزارشی از یکی از همین مارکسیستها وجود دارد که نقل میکند یک «رفیق» بهعلت تشابه اسمی تا پای «دار» رفت و برگشت و میگوید گزارش دقیق و نام شاهد محفوظ است: | ||
«هفته اول شهریور زندان گوهردشت: بعد از نوشتن اسم و فامیل روی بدنمون با ماژیک، صف شدیم، راه افتادیم. پشت در حسسینه صداهای عجیبی میومد. معلوم بود تعدادی رو بهشدت کتک میزدن. رفتیم تو. پاسداری با متلک گفت آخر خطه چشمبنداتونو بردارین. چشمبندمو برداشتم… قیامت بود! با دیدن طنابهای لرزان و پاسدارانی که زندانیان رو به سمت «حلقه دار» هدایت میکردن، خشکم زد. نگاهمو سریع از روی «دار» برداشتم؛ دیدم پایین سکو تعداد زیادی جنازه روی هم تلنبار شده. هنوز تعدادی از جنازهها روی زمین تکون میخوردن. پاسدار «خانی» با زیرپیراهن رکابی خودشرو به بالای سن رسوند، طنابهارو دور گردن بچهها انداخت و در حالی که از شدت هیجان و خستگی عرق میریخت، کمرِ یکیرو گرفت و با هم از روی سکو پریدن پایین. پاسدار خانی در حالی که روی هوا تاب میخورد و از خوشحالی جیغ میکشید، فرود اومد و رفت سراغ نفر | «هفته اول شهریور زندان گوهردشت: بعد از نوشتن اسم و فامیل روی بدنمون با ماژیک، صف شدیم، راه افتادیم. پشت در حسسینه صداهای عجیبی میومد. معلوم بود تعدادی رو بهشدت کتک میزدن. رفتیم تو. پاسداری با متلک گفت آخر خطه چشمبنداتونو بردارین. چشمبندمو برداشتم… قیامت بود! با دیدن طنابهای لرزان و پاسدارانی که زندانیان رو به سمت «حلقه دار» هدایت میکردن، خشکم زد. نگاهمو سریع از روی «دار» برداشتم؛ دیدم پایین سکو تعداد زیادی جنازه روی هم تلنبار شده. هنوز تعدادی از جنازهها روی زمین تکون میخوردن. پاسدار «خانی» با زیرپیراهن رکابی خودشرو به بالای سن رسوند، طنابهارو دور گردن بچهها انداخت و در حالی که از شدت هیجان و خستگی عرق میریخت، کمرِ یکیرو گرفت و با هم از روی سکو پریدن پایین. پاسدار خانی در حالی که روی هوا تاب میخورد و از خوشحالی جیغ میکشید، فرود اومد و رفت سراغ نفر بعد….» | ||
قتلعام مارکسیستها در سایر شهرستانها هم در همین زمان شروع شد. در این مسیر بسیاری از مارکسیستها اجبار به دین و آیین را نپذیرفته و بلافاصله حلقآویز شدند. | قتلعام مارکسیستها در سایر شهرستانها هم در همین زمان شروع شد. در این مسیر بسیاری از مارکسیستها اجبار به دین و آیین را نپذیرفته و بلافاصله حلقآویز شدند. | ||
| خط ۴۸۹: | خط ۵۰۳: | ||
پایان قتلعام در گوهردشت: در این روز با اعدام آخرین سری از زندانیان مارکسیست، حضور رسمی هیأت مرگ و دوران آماده باش و شرایط اضطراری پاسداران پایان یافت و پس از آن کادر تشخیص و فرمان اعدام در تهران و کرج تغییر کرد. | پایان قتلعام در گوهردشت: در این روز با اعدام آخرین سری از زندانیان مارکسیست، حضور رسمی هیأت مرگ و دوران آماده باش و شرایط اضطراری پاسداران پایان یافت و پس از آن کادر تشخیص و فرمان اعدام در تهران و کرج تغییر کرد. | ||
در این ایام زندانیان سیاسی: ماشالله محمد حسینی، انوشه طاهرینیا، داود قریشی، جهانبخش سرخوش، امیرهوشنگ صفاییان، احمد خسروی، همایون آزادی، جعفر ریاحی، منصور نجفی، محمود علیزاده، اسماعیل موسایی و محمود قاضیپور و بسیاری از زندانیان سیاسی جریانهای مختلف مارکسیستی در شمار اعدام شدگان امروز هستند. | در این ایام زندانیان سیاسی: ماشالله محمد حسینی، انوشه طاهرینیا، داود قریشی، جهانبخش سرخوش، امیرهوشنگ صفاییان، احمد خسروی، همایون آزادی، جعفر ریاحی، منصور نجفی، محمود علیزاده، اسماعیل موسایی و محمود قاضیپور و بسیاری از زندانیان سیاسی جریانهای مختلف مارکسیستی در شمار اعدام شدگان امروز هستند. | ||
== فرار در جریان قتلعام == | |||
محمدرضا آشوغ از زندانیان زندان یونسکو توانست حین انتقال از زندان یونسکو به میدان تیر برای اعدام فرار کند. او در قسمتی از مصاحبهاش در رابطه با فرارش میگوید: | |||
من در محوطه نشسته بودم و از زیر چشم بند به اطراف نگاه می کردم. تقاضای دستشوئی کردم. در سر راه به دستشوئی از زیر چشم بند متوجه شدم که تمام محوطه پر است از زندانی. آنها همبندیهای خودم بودند. دیدم که نزدیک در خروجی زندان، دو مینی بوس، دو آمبولانس و یک لندرور یا جبپ حاضر ایستاده اند. بعد از چند ساعت که همه زندانیان را به محوطه آوردند، ما را در آن دو مینی بوس سوار کردند. بقیه ماشینها در جلو و عقب حرکت می کردند. ابتدا گمان ما این بود که به سمت هفت تپه اهواز می رویم. بعد متوجه شدیم که این جاده مسیر اندیمشک و دهلران است. ما را به پادگان پل کرخه بردند. | |||
در پادگان ما را به داخل حمام عمومی فرستادند. یادگار بسیجی هائی که قبلا آنجا بودند، بر در و دیوار دیده می شد. به ما کفن و کافور دادند. دستور دادند که لباسهایمان را درآوریم و کفن بپوشیم. در آنجا صدای فریاد دختران اعدامی را هم می شنیدیم. خواستم از پنجره حمام خودم را به بیرون برسانم. احتیاط کردم و لباسهای خودم را دوباره پوشیدم. بازپرس کاظمی آمد به همراه پنج یا شش پاسدار دیگر. دیدیند که هنوز لباسم به تنم است. همراه با فحش، دستهایم را بستند و با مشت و لگد مرا به محوطه بردند. آنجا روی زمین افتادم. دوباره همه را سوار مینی بوس کردند. کاظمی دستور داد که مرا همانطور با لباس اعدام کنند: این را همینطور اعدام کنید ببریدش و پرت کنید داخل مینی بوس. مامور پاسدار مرا در یکی از صندلی های عقب مینی بوس جا داد. در همان لحظه متوجه شدم که گره بند دستهایم، از آنجا که آن را با طناب پلاستیک بسته بودند، شل شده است. به روی خود نیاوردم. وقتی مینی بوس به راه افتاد، سروصدای بچه ها بلند شد. با دو تن از زندانیهای قدیمی مشورت کردم و گفتم که بند دستهایم شل شده و من می توانم بازشان کنم. گفتم که می خواهم فرار کنم. آنها گفتند که خمینی جنون سرداده و ما همگی اعدامی هستیم. | |||
ما را به سمت میدان تیر در اطراف پل کرخه می بردند. دیگر معطل نکردم. ساعت حوالی ۲ یا ۳ صبح بود. در آن شلوغی چشمبند را به کمک صندلی پائین کشیدم. حالا دستهایم کاملا باز بود. جاده خاکی بود و جز مناطق جنگی. سرعت ماشین کم بود. مینی بوسی که من سوارش بودم و ماشینهای دیگر به آرامی به سمت میدان تیر می راندند. پنجره را باز کردم و در یک لحظه با تمام وجود خودم را به بیرون پرتاب کردم. پس از چند دقیقه صدای تیراندازی اعدام همبندیهایم را شنیدم. از محوطه سیم خاردار منطقه خارج شدم و در تاریکی خودم را به کوه های بالای پل کرخه رساندم. کفش بپا نداشتم. شرح فرار را در کتابم مفصل شرح داده ام.<ref name=":5" /> | |||
== آمار قتل عام ۶۷ == | |||
۳۰سال از قتل عام سال ۶۷ گذشت اما هنوز آمار دقیقی از قربانیان فاجعه و قتلعام شدگان در دست نیست. البته بررسی بسیاری از شواهد خبر از اعدام بیش از ۳۰ هزار نفر در قتل عام میدهد هرچند گزارشگران معتقدند جمع کردن شناسنامههای قتلعام شدگان و سوزاندن پروندهها، تخریب مزارها، ممنوعیت عزاداری و تجمع و مراسم یادبود و سالگرد و محو آثار و سیمانکاری گورهای جمعی و عوامل دیگر امکان بدست آوردن آمار واقعی اعدام شدگان ۶۷ را ناممکن میکند. بخصوص که جمهوری اسلامی با تلاش گسترده و سیستماتیک مانع از درز اطلاعات و اخبار قتلعام میشود. چنانکه آمار اغلب کشتهشدگان بویژه در شهرستانها هرگز برملا نشد. گزارشگران میافزایند از صد یا صد و بیست نفری که دانسته شد در یکی از گورهای جمعی و خاوران رشت دفن شدهاند اسم بیست یا سی نفر بیشتر فاش نشد. از قتلعام در زندانهای شهرهای مرزی هنوز خبری در دست نیست. هنوز آمار روشنی از کسانی که در شهرهای مختلف یا مناطق ساحلی اعدام شدند وجود ندارد. از زندانهای بزرگ وکیلآباد و عادلآباد که صدها زندانی داشتند جز چند نفری که اقوام یا آشناهایشان توانستند اسمشان را برای طرف حسابها ارسال کنند اسمی و رسمی در دست نیست. | |||
از بند ما، همه زنان مجاهد را اعدام کردند. زنان چپی را اعدام نکردند. آن سال، سهم مجازات زنان "مرتد" شلاق تعيين شده بود.<ref name=":4" /> | |||
در زندان عادلآباد شیراز کارمند سابق قوه قضایی آمار قتلعام شدگان ۶۷ را ۶۰۰ تا ۶۵۰ نفر میداند. نویسنده مقالهای که به نقد گزارش این کارمند نشسته آن را ۲۰۰ نفر میداند.<ref>[https://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-43613.html پژواک ایران - نعل واونه یا پریشانی حافظه]</ref> | |||
=== رضا ملک معاون سابق وزارت اطلاعات: ۳۳۷۰۰ نفر === | |||
غلامرضا مکعیان معروف به رضا ملک معاون سابق تحقیق و بررسی وزارت اطلاعات در زمان علی فلاحیان که پس از سیزده سال از زندان آزاد شده<ref>[https://www.iranglobal.info/fa/node/31976 قتل های زنجیره ای به روایت مدیر سابق وزارت اطلاعات]</ref>، طی یک افشاگری از داخل زندان در سال۱۳۸۷خطاب به دبیرکل مللمتحد گفت: | |||
«جنایات این رژیم به حدی است که طی چند شب در سال ۶۷بیش از ۳۳هزار و ۷۰۰نفر زندانیان دارای حکم اعدام و در گورهای دستجمعی توسط کانتینرها و بولدوزها به خاک سپرده شدند...»<ref>قتل عام سال ۶۷ - مقام سابق وزارت اطلاعات: ۳۳هزار و ۷۰۰نفر اعدام و در گورهای جمعی دفن [https://www.mojahedin.org/news/160769 شدند]</ref> <ref>[https://www.youtube.com/watch?v=AHHUrlU_Rm4 یوتیوب - افشاگری تکاندهنده رضا ملک معاون سابق وزارت اطلاعات از شکنجه های دهه ۶۰ و سال ۸۸ در زندان اوین]</ref> | |||
=== محمد نیازی از قول منتظری: بین ۲۴۰۰۰ و ۳۴۰۰۰ نفر === | |||
محمد نیازی رئیس سابق سازمان قضایی نیروهای مسلح در همایش بزرگداشت بهشتی در تاریخ دوشنبه ۷ تیر ۱۴۰۰ ضمن دفاع از قتلعام و منطبقدانستن آن با فتوای خمینی از جمله میگوید:<blockquote>متأسفانه حکم امام را می گویند ولی در عین حال که توضیح نمی دهند آمار دروغ هم می گویند. '''آیت الله منتظری می گوید من بین ۲۴ و ۳۴ هزار نفر تردید دارم'''. <ref>سایت جماران - گزارش از مراسم چهلمین سالگرد [https://www.jamaran.news/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-12/1515198-%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4-%D8%AC%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D9%85-%DA%86%D9%87%D9%84%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D بهشتی]</ref></blockquote> | |||
=== شهاب الدین حائری شیرازی: ۳۰۰۰۰ قتلعامی === | |||
آقا در سال۶۷ در مملکت ۳۰هزار زندانی که داشتند حبس خود را میگذراندند بردند دار زدند. این جنایته، این با هیچ فقهی جور درنمیاد میگویند آقا اینها تروریست بودند. اینها تروریست بودند. اینها باغی بودند باشه، باغی بودند قاضی حکم بهشون بده همه اینها با سختترین وجه دادرسی شده بودند چون دادگاههای انقلاب سختگیر بودند اونهایی که قابل اعدام بودند اعدام شده بودند آقا این روزنامه پخش کرده بود این روزنامه خوانده بود اینها سه سال دو سال زندان داشتند به چه حقی بردی بازجویی کردی که آقا سر موضع است، مگر سر موضع بودن جرمه. سر موضع بودند یک رفتار قلبی است جرم اصلاً نیست. یک موضع قلبی داره جرم نیست. تو میآیی اینجا زندانی میکشی کی گفته کسی که سر موضع است تو حق دار بکشیش، دارش بزنی. اینها انحرافات جمهوری اسلامیه. اینها را باید با صدای رسا گفت، اگر میبینید توی خیابون معترض کشته میشه بهخاطر این است که این سنگبنای کج در دهه شصت گذاشته شده بود. تا یک حرفی میزنی دفتر حفظ آثار امام از تو شکایت میکنه، به درک شکایت بکنه، بابا اشتباه است این کارها، این کار امام اشتباه بوده. من هر جا خواستید اثبات میکنم که اشتباه بود.<ref>[https://news.mojahedin.org/i/%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%81-%D9%88-%D8%A7%D8%B0%D8%B9%D8%A7%D9%86-%DB%8C%DA%A9-%D8%A2%D8%AE%D9%88%D9%86%D8%AF-%D8%B1%DB%8C%D8%B2%D8%B4%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%82%D8%AA%D9%84-%D8%B9%D8%A7%D9%85-%DB%B3%DB%B0%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D9%84 اعتراف و اذعان یک آخوند ریزشی به قتلعام ۳۰هزار زندانی سیاسی در سال ۶۷]</ref> <ref>[[یوتیوب - اعتراف شهابالدین حائری]]</ref> | |||
=== تصحیح آمارها === | |||
بعضی آمار قتلعام زندانیان سیاسی را بر اساس گفته منتظری که در یکی از نامههایش به خمینی به عدد ۲۸۰۰ یا ۳۸۰۰ اعدام اشاره کرد، با این عدد برابر میدانند. اما این عدد بنا به دلیلی قابل تکیه بیان واقعیت نیست. با توجه به اینکه منتظری در اولین نامهیی که بهتاریخ ۹ مرداد ۶۷ (یعنی ۳ روز بعد از تشکیل هیأت مرگ تهران) به خمینی نوشت ضمن اشاره به اعدامهای گسترده تصریح کرد: «اعدام چند هزار نفر در ظرف چند روز، هم عکسالعمل خوب ندارد و هم خالی از خطا نخواهد بود» و با توجه به اینکه در تاریخ ۹ مرداد قتلعام در همه شهرها حتی در زندان گوهردشت هنوز آغاز نشده بود و با توجه به اینکه طبق گزارشهای شاهدان سرعت و شتاب اعدامها بعد از دهم مرداد بیشتر شد، میتوان با استناد به همین جمله «اعدام چند هزار در چند روز» ـ حتی با فرض فقط یک ماه اعدام ـ به عدد بیش از ۳۰ هزار رسید. ضمن اینکه در بعضی از شهرستانها قتلعام تا چند ماه بعد هم ادامه داشت. | |||
دکتر محمد ملکی؛ اولین رئیس دانشگاه تهران بعد از انقلاب؛ طی مصاحبهیی در مورد آمار قتلعام شدگان ضمن تأکید روی عدد بیش از ۳۰هزار اعدام گفت: | |||
«تعداد هم خیلی زیاده؛ من اگر بخواهید سندی دارم که نشون میده تعداد خیلی زیاده و آنچه که آیتالله منتظری و دیگران در ۴هزار و ۵هزار و این حرفها گفتن اینا اولاً اطلاعاتی ست که ایشون داشتن و بعد هم به ایشون دادن و بعد هم مربوط به تهران بوده در حالی که این مسأله کشتار سال ۶۷در تمام شهرستانها و حتی شهرستانهای کوچک و روستاها هم اجرا شده است….»<ref>مصاحبه دکتر ملکی در مورد تعداد قتل عام شدگان ـ ۲۲مرداد ۱۳۹۵</ref> | |||
[[پرونده:اسم و تصویر برخی از قتل عام شدگان ۶۷.jpg|جایگزین=اسم و تصویر برخی از قتل عام شدگان ۶۷|بندانگشتی|اسم و تصویر برخی از قتل عام شدگان ۶۷]]صاحبان این نظر معتقدند زمانی که پردهها کنار برود، خواهیم فهمید که عدد ۳۰هزار هم بسیار محتاطانه تنظیم شده و آمار واقعی بیش از اینهاست. | |||
== طیف اجتماعی قتلعام شدگان == | == طیف اجتماعی قتلعام شدگان == | ||
هر چند گزارشات حاکی از تنوع طیف اجتماعی در میان اعدام شدگان تابستان ۶۷ است ولی اکثریت زندانیان اعدام شده را میتوان بصورت زیر دسته بندی کرد: | هر چند گزارشات حاکی از تنوع طیف اجتماعی در میان اعدام شدگان تابستان ۶۷ است ولی اکثریت زندانیان اعدام شده را میتوان بصورت زیر دسته بندی کرد: | ||
=== قتلعام کودکان === | |||
در میان فهرست اسامی منتشرشده از جان باختگان، اسامی کودکان و نوجوانان نیز به چشم میخورد؛ کودکانی که پس از گذراندن چندین سال در زندان بالغ شده بودند؛ آنها از تحصیل و حقوق اجتماعی خود محروم شدند بدون اینکه دادگاهی برای محاکمه آنان تشکیل شده باشد؛ بدون آنکه فرصتی برای خداحافظی با خانوادههای خود بیابند؛ آنها به حکم بیدادگاه «هیات مرگ» در سکوت محض خبری و باعجله اعدام و سربهنیست شدند؛ پیکر آنها هرگز به خانوادههاشان بازپس داده نشد؛ آنان در گورهای جمعی به خاک سپرده شدند.<ref>[https://kayhan.london/1396/06/09/84412/ کیهان لندن - تجاوز و اعدام کودکان در دهه تاریک شصت]</ref> | |||
=== دانشآموزان === | === دانشآموزان === | ||
| خط ۵۱۳: | خط ۵۶۶: | ||
«یکی از هم بندیهایم به نام …که مدتی در آن زمان در ۲۰۹بود، برایمان تعریف کرد که در بحبوحهٔ اعدامها، روزی درِ سلولش را مرد پاسداری که قبلاً او را ندیده بود، باز کرده و در حالیکه هیچ تعادلی نداشت به سمت او حملهور میشود. این خواهر شروع به داد و فریاد کرده و با او درگیر میشود. در همین حین صدای پاسدار دیگری را میشنود که خود را پنهان کرده و با دستش به در میکوبید و پاسدار اول را صدا کرده و از او میخواهد که سریع از سلول خارج شود. آن خوک از سلول خارج شده و درب را میبندد، این خواهر صدای جر و بحث آنان را میشنود. پاسداری که پنهان شده بود به پاسدار اول میگفت: مگر نگفتم سلولهایی که ضربدر قرمز خوردهاند! چرا وارد این سلول شدی؟ با شنیدن این جمله، این خواهر دنبال بهانهیی بوده که بتواند به هر طریقی به بیرون از سلول راه یابد تا از سلولهای علامتدار با خبر شود. تا اینکه یک بار در یک تردد متوجه علامتهای قرمز روی بعضی از درها میشود… | «یکی از هم بندیهایم به نام …که مدتی در آن زمان در ۲۰۹بود، برایمان تعریف کرد که در بحبوحهٔ اعدامها، روزی درِ سلولش را مرد پاسداری که قبلاً او را ندیده بود، باز کرده و در حالیکه هیچ تعادلی نداشت به سمت او حملهور میشود. این خواهر شروع به داد و فریاد کرده و با او درگیر میشود. در همین حین صدای پاسدار دیگری را میشنود که خود را پنهان کرده و با دستش به در میکوبید و پاسدار اول را صدا کرده و از او میخواهد که سریع از سلول خارج شود. آن خوک از سلول خارج شده و درب را میبندد، این خواهر صدای جر و بحث آنان را میشنود. پاسداری که پنهان شده بود به پاسدار اول میگفت: مگر نگفتم سلولهایی که ضربدر قرمز خوردهاند! چرا وارد این سلول شدی؟ با شنیدن این جمله، این خواهر دنبال بهانهیی بوده که بتواند به هر طریقی به بیرون از سلول راه یابد تا از سلولهای علامتدار با خبر شود. تا اینکه یک بار در یک تردد متوجه علامتهای قرمز روی بعضی از درها میشود… | ||
او میگفت شبهای زیادی صدای فریاد خواهران را میشنیده؛ فریادهایی که حکایت از درگیری خواهر مجاهدی، با یک هیولای جنایتکار | او میگفت شبهای زیادی صدای فریاد خواهران را میشنیده؛ فریادهایی که حکایت از درگیری خواهر مجاهدی، با یک هیولای جنایتکار داشت.» | ||
و یک گزارش از رشت: | و یک گزارش از رشت: | ||
«بهناز کاویانی دختری که با تولدش، مادرش را از دست داد و پدرش، [رمضانعلی کاویانی] با هزار عشق و امید و آرزو، در تنهایی و تنگدستی او را بزرگ کرده بود، در سال ۶۴در رشت دستگیر شد. پدر که تحمل دستگیری دختر ۱۷ساله خود را نداشت هر کاری کرد او را نجات دهد، فایده نداشت. تا اینکه سه سال بعد، یکی از روزهای سال ۶۷پاسداری با یک جعبه شیرینی و یک ساک دستی در خانه را میزند و به پدرش میگوید: اومدم خبر آزادی دخترتو بدم. دهنتو شیرین کن تا بهت آزادی دخترتو بگم. پدر که فکر میکرد به همه آرزوهاش رسیده از خوشحالی شیرینی را برمیدارد و منتظر میشود بقیه توضیح پاسدار را بشنود که پاسدار ساک لباس خونی دخترش را با یک شاخه نبات و یه سکه ۵تومانی میگذارد جلوی او. پدر میپرسد این چیه؟ پاسدار میگوید: دیشب من دامادت بودم… دخترت دیگه | «بهناز کاویانی دختری که با تولدش، مادرش را از دست داد و پدرش، [رمضانعلی کاویانی] با هزار عشق و امید و آرزو، در تنهایی و تنگدستی او را بزرگ کرده بود، در سال ۶۴در رشت دستگیر شد. پدر که تحمل دستگیری دختر ۱۷ساله خود را نداشت هر کاری کرد او را نجات دهد، فایده نداشت. تا اینکه سه سال بعد، یکی از روزهای سال ۶۷پاسداری با یک جعبه شیرینی و یک ساک دستی در خانه را میزند و به پدرش میگوید: اومدم خبر آزادی دخترتو بدم. دهنتو شیرین کن تا بهت آزادی دخترتو بگم. پدر که فکر میکرد به همه آرزوهاش رسیده از خوشحالی شیرینی را برمیدارد و منتظر میشود بقیه توضیح پاسدار را بشنود که پاسدار ساک لباس خونی دخترش را با یک شاخه نبات و یه سکه ۵تومانی میگذارد جلوی او. پدر میپرسد این چیه؟ پاسدار میگوید: دیشب من دامادت بودم… دخترت دیگه آزاده.» پدر از این حرف دیوانه شد و مدتی بعد فوت کرد.»<ref>با یاد مجاهد شهید بهناز [https://martyrs.mojahedin.org/i/martyrs/8770 کاویانی]</ref><ref>پیشتازان راه آزادی - شهدای استان [http://royaslimani.blogspot.com/2018/09/blog-post_22.html گیلان]</ref> | ||
[[پرونده:خانواده مصباح.jpg|جایگزین=قتل عام های خانودگی - خانواده مصباح|بندانگشتی|قتل عام های خانودگی - خانواده مصباح]] | [[پرونده:خانواده مصباح.jpg|جایگزین=قتل عام های خانودگی - خانواده مصباح|بندانگشتی|قتل عام های خانودگی - خانواده مصباح]] | ||
| خط ۵۲۵: | خط ۵۷۸: | ||
در شهرستانها از بعضی خانوادهها ۵ یا ۶نفر اعدام کردند که ۲ یا ۳ نفرشان در همین ایام حلقآویز شدند. از خانواده غلامی، ادب آواز، حریری، رحیم نژاد، شجاعی، داوودی، برهانی ۵ یا ۶ نفر را اعدام کردند… | در شهرستانها از بعضی خانوادهها ۵ یا ۶نفر اعدام کردند که ۲ یا ۳ نفرشان در همین ایام حلقآویز شدند. از خانواده غلامی، ادب آواز، حریری، رحیم نژاد، شجاعی، داوودی، برهانی ۵ یا ۶ نفر را اعدام کردند… | ||
حمید خضری ۱۵ ساله را چند روز بعد از برادرش اصغر حلقآویز کردند. حاکم شرع نیری به حمید گفت یک برادرت را سال ۶۰ اعدام کردیم و یک برادرت هم یکی دو روز قبل کشتیم… | حمید خضری ۱۵ ساله را چند روز بعد از برادرش اصغر حلقآویز کردند. [[حاکم شرع]] نیری به حمید گفت یک برادرت را سال ۶۰ اعدام کردیم و یک برادرت هم یکی دو روز قبل کشتیم… | ||
=== قتلعام، شیوهها، پوششها === | === قتلعام، شیوهها، پوششها === | ||
| خط ۵۳۶: | خط ۵۸۹: | ||
در گزارشی از بیابانهای اطراف مسجد سلیمان آمده که روایت کننده خودش را شاهد از نزدیک صحنه میداند آمده است: | در گزارشی از بیابانهای اطراف مسجد سلیمان آمده که روایت کننده خودش را شاهد از نزدیک صحنه میداند آمده است: | ||
«ما تو کوه بودیم اونا تو دشت بودن. حدود هشت و نیم صبح بود… هنوز هوا گرم نشده بود. ما رفته بودیم برای شکار. اون منطقه حدود ۶۰ کیلومتر از مسجد سلیمان فاصله داره. داشتم با دوربین نگاه میکردم که توجهم به دوتا ماشین باری جلب شد، اول فکر کردم سبزیجات بارشونه… ولی تعجبم این بود که این دو تا ماشین تو این دشت چی میخوان. دوربینو دادم به پدرم اونم دید مشکوک شد. بعد ماشین سومی هم رسید. چند نفر اومدن پایین. چیزی شبیه یه ون نظامی بود. بعد در ماشینای باری رو باز کردن و از هر کدوم ۷–۸نفر پیاده کردن. بعد دیدم اینا افراد رو با چشم بسته دونه دونه میکنن داخل گونی! مونده بودیم که چیه! چرا اینارو آوردن وسط بیابون دارن زنده زنده میکنن تو گونی؟ یه چیزهایی مثل کیسههای بلند یا گونی بود که اونهارو کامل کردن تو گونی، در گونیارو بستن. بعد اونها رو یه جوری نشوندن و بعد شروع کردن تیراندازی. تو اون صحنه تیراندازی ما دیگه خشک شدیم… بعداً من متوجه شدم که اینار بهخاطر اینکه خیلی راحت بتونن جابهجا کنن اول که هنوز جون داشتن گفتن برین تو گونی بعد درشو بستن بهشون تیراندازی کردن، بعد که تیراندازی تموم شد انداختن تو ماشینها هر سه ماشین هم به یه سمت رفتن و از هم دور | «ما تو کوه بودیم اونا تو دشت بودن. حدود هشت و نیم صبح بود… هنوز هوا گرم نشده بود. ما رفته بودیم برای شکار. اون منطقه حدود ۶۰ کیلومتر از مسجد سلیمان فاصله داره. داشتم با دوربین نگاه میکردم که توجهم به دوتا ماشین باری جلب شد، اول فکر کردم سبزیجات بارشونه… ولی تعجبم این بود که این دو تا ماشین تو این دشت چی میخوان. دوربینو دادم به پدرم اونم دید مشکوک شد. بعد ماشین سومی هم رسید. چند نفر اومدن پایین. چیزی شبیه یه ون نظامی بود. بعد در ماشینای باری رو باز کردن و از هر کدوم ۷–۸نفر پیاده کردن. بعد دیدم اینا افراد رو با چشم بسته دونه دونه میکنن داخل گونی! مونده بودیم که چیه! چرا اینارو آوردن وسط بیابون دارن زنده زنده میکنن تو گونی؟ یه چیزهایی مثل کیسههای بلند یا گونی بود که اونهارو کامل کردن تو گونی، در گونیارو بستن. بعد اونها رو یه جوری نشوندن و بعد شروع کردن تیراندازی. تو اون صحنه تیراندازی ما دیگه خشک شدیم… بعداً من متوجه شدم که اینار بهخاطر اینکه خیلی راحت بتونن جابهجا کنن اول که هنوز جون داشتن گفتن برین تو گونی بعد درشو بستن بهشون تیراندازی کردن، بعد که تیراندازی تموم شد انداختن تو ماشینها هر سه ماشین هم به یه سمت رفتن و از هم دور شدن….» | ||
==== قتلعام تحت پوشش موادمخدر، قتل، فساد ==== | ==== قتلعام تحت پوشش موادمخدر، قتل، فساد ==== | ||
برخی گزارشها حاکی است بعضی از زندانیان را به اسم قاچاقچی و مواد مخدر در ملأعام حلقآویز کردند. روز چهارشنبه ۱۲ مرداد احمد غلامی اهل قائمشهر و محمد رامش اهل بابلسر را روی پل هوایی شهر آمل به اتهام قاچاقچی مواد مخدر بدار کشیدند. مردمی که شاهد صحنه بودند گفتند وقتی طناب گردنشان انداختند فریاد میزدند: «ما مجاهدیم، ما زندانی سیاسی | برخی گزارشها حاکی است بعضی از زندانیان را به اسم قاچاقچی و مواد مخدر در ملأعام حلقآویز کردند. روز چهارشنبه ۱۲ مرداد احمد غلامی اهل قائمشهر و محمد رامش اهل بابلسر را روی پل هوایی شهر آمل به اتهام قاچاقچی مواد مخدر بدار کشیدند. مردمی که شاهد صحنه بودند گفتند وقتی طناب گردنشان انداختند فریاد میزدند: «ما مجاهدیم، ما زندانی سیاسی هستیم.» همین گزارشها روایت میکند که در بعضی شهرها جوانان را در خیابان دستگیر و همانجا به جرم هواداری از مجاهدین حلقآویز میکردند. این گزارشها تاکید میکنند که حتی بعضی از زندانیان آزاد شده را دوباره دستگیر و اعدام کردند. همچنین در این گزارشها آمده است تا یک سال بعد از قتلعام اعدام زندانیان مجاهد تحت عناوینی همچون دزدی و قاچاق و مواد مخدر در شهرهای مختلف ادامه داشته است. در یکی از کتابهای خاطرات زندان در همین رابطه آمده است: | ||
[[پرونده:Ali Akbar Alaeyni ـ علی اکبر علائینی.jpg|جایگزین=علی اکبر علائینی از زندان سیاسی در دوران قتل عام تحت عنوان قاچاقچی اعدام شد|بندانگشتی|250x250پیکسل|علی اکبر علائینی از زندان سیاسی در دوران قتل عام تحت عنوان قاچاقچی اعدام شد]] | [[پرونده:Ali Akbar Alaeyni ـ علی اکبر علائینی.jpg|جایگزین=علی اکبر علائینی از زندان سیاسی در دوران قتل عام تحت عنوان قاچاقچی اعدام شد|بندانگشتی|250x250پیکسل|علی اکبر علائینی از زندان سیاسی در دوران قتل عام تحت عنوان قاچاقچی اعدام شد]] | ||
«علیاکبر علائینی ۲۸ خرداد ۶۷ تحت عنوان مجرمان مواد مخدر در پل سیمان تهران اعدام شد. بهمحض اینکه طناب را دور گردن علیاکبر انداختند فریاد کشید من علیاکبر علائینی مجاهد خلقم؛ قاچاقچی نیستم… | «علیاکبر علائینی ۲۸ خرداد ۶۷ تحت عنوان مجرمان مواد مخدر در پل سیمان تهران اعدام شد. بهمحض اینکه طناب را دور گردن علیاکبر انداختند فریاد کشید من علیاکبر علائینی مجاهد خلقم؛ قاچاقچی نیستم… | ||
| خط ۵۵۳: | خط ۶۰۶: | ||
آبان ۶۸ زندانیان مجاهد هادی متقی، جعفر ستاره آسمان، غلامحسین صالحی و اعظم طالبی رودکار را در ملأعام اعدام کردند. روز شنبه ۲۰ آبان ۶۸ روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: | آبان ۶۸ زندانیان مجاهد هادی متقی، جعفر ستاره آسمان، غلامحسین صالحی و اعظم طالبی رودکار را در ملأعام اعدام کردند. روز شنبه ۲۰ آبان ۶۸ روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: | ||
«بر اساس رأی صادره از سوی دادگاه ویژه گیلان، هادی متقی فرزند رمضان به جرم قتل عمد، مثله کردن و سوزاندن بقایای جسد، سید حسین ابهرینژاد به اتهام ارتکاب… جعفر ستاره آسمان فرزند بابا، غلامحسین صالحی فرزند حسن و اعظم طالبی رورکار فرزند عشقعلی به جرم شرکت در چند فقره آدمربایی، سرقت مسلحانه، وارد کردن سلاح گرم و مواد مخدر و… محکوم به اعدام شدند، که احکام صادره در ملأعام و در محوطه شهربانی رشت به اجرا | «بر اساس رأی صادره از سوی دادگاه ویژه گیلان، هادی متقی فرزند رمضان به جرم قتل عمد، مثله کردن و سوزاندن بقایای جسد، سید حسین ابهرینژاد به اتهام ارتکاب… جعفر ستاره آسمان فرزند بابا، غلامحسین صالحی فرزند حسن و اعظم طالبی رورکار فرزند عشقعلی به جرم شرکت در چند فقره آدمربایی، سرقت مسلحانه، وارد کردن سلاح گرم و مواد مخدر و… محکوم به اعدام شدند، که احکام صادره در ملأعام و در محوطه شهربانی رشت به اجرا درآمد.» | ||
=== بیماران === | === بیماران === | ||
| خط ۵۷۴: | خط ۶۲۷: | ||
پروین فیروزان یکی از شاهدان قتلعام ۶۷مینویسد: | پروین فیروزان یکی از شاهدان قتلعام ۶۷مینویسد: | ||
«به مادری زنگ زدند و گفتند: «پسرت آزاد شده، فلان روز بیایید از کمیته زنجان پسرتان را | «به مادری زنگ زدند و گفتند: «پسرت آزاد شده، فلان روز بیایید از کمیته زنجان پسرتان را ببرید.» این مادر تمام همسایهها را خبر کرد. به کمک همسایهها ماشینی تزیین و گل آرایی کرد و به سرعت ترتیب یک مهمانی مفصل و مراسم استقبال از فرزندش را داد. مادر که از شدت سختی و فراق، قامتش شکسته و موهایش سفید شده بود، به عشق فرزند موهایش را رنگ کرده و زمان موعود به کمیته زنجان مراجعه میکند. اما بهجای دیدن فرزندش، ساک و آدرس محل دفن او را تحویلش دادند. کسانی که در خانه منتظر مادر و فرزندش بودند، در برگشت مادر به خانه، با چهرهیی مات و مبهوت روبهرو شدند. دیگر نه کلامی حرف میزد و نه اشتیاقی داشت. تنها به نقطهیی دور خیره میشد و آرام اشک میریخت.» | ||
یکی از شاهدان قتلعام سال ۶۷ در تشریح اولین ملاقات با خانوادهها بعد از قتلعام نوشته است: | یکی از شاهدان قتلعام سال ۶۷ در تشریح اولین ملاقات با خانوادهها بعد از قتلعام نوشته است: | ||
«امروز روز مادران بود. مادران شهیدان، اشکریزان؛ خیابان بیرون زندان را قرق کرده بودند… بعد از اولین سری ملاقات فهمیدیم به بخشی از خانوادهها تلفنی خبر مرگ عزیزشان را دادهاند. برخی را به کمیته محل فراخوانده، ساک و لباس شهید را تحویل پدر دادند. برخی را با حیلهگری به اوین رانده و از تعدادی هم پول و لباس گرفتند و همچنان سر میدواندند. حوالی ظهر فهمیدیم خبر شهادت جواد ناظری را به خانوادهاش دادهاند و برای منوچهر ـ برادرش ـ پول و لباس گرفتهاند. بیچاره مادر! که گمان میکرد منوچهر زنده است؛ اشکش را و داغ و فریادش را در سینه میکُشت تا شاید منوچهرش را | «امروز روز مادران بود. مادران شهیدان، اشکریزان؛ خیابان بیرون زندان را قرق کرده بودند… بعد از اولین سری ملاقات فهمیدیم به بخشی از خانوادهها تلفنی خبر مرگ عزیزشان را دادهاند. برخی را به کمیته محل فراخوانده، ساک و لباس شهید را تحویل پدر دادند. برخی را با حیلهگری به اوین رانده و از تعدادی هم پول و لباس گرفتند و همچنان سر میدواندند. حوالی ظهر فهمیدیم خبر شهادت جواد ناظری را به خانوادهاش دادهاند و برای منوچهر ـ برادرش ـ پول و لباس گرفتهاند. بیچاره مادر! که گمان میکرد منوچهر زنده است؛ اشکش را و داغ و فریادش را در سینه میکُشت تا شاید منوچهرش را ببیند.» هردو برادر اعدام شده بودند. | ||
مادرانی که هنوز خبر اعدام فرزندانشان را نداشتند و یا آنان که از طریق کمیته محل یا اوین شنیده بودند ولی هنوز اخبارش را باور نداشتند، سراغ خانوادههای ملاقات رفتند و با هزار خواهش و اشک و تمنا درخواست کردند از آنها بپرسند: فرزندشان کجاست؟ … مادران غلامحسین مشهدیابراهیم و مهران هویدا، از همین ناباوران بودند. | مادرانی که هنوز خبر اعدام فرزندانشان را نداشتند و یا آنان که از طریق کمیته محل یا اوین شنیده بودند ولی هنوز اخبارش را باور نداشتند، سراغ خانوادههای ملاقات رفتند و با هزار خواهش و اشک و تمنا درخواست کردند از آنها بپرسند: فرزندشان کجاست؟ … مادران غلامحسین مشهدیابراهیم و مهران هویدا، از همین ناباوران بودند. | ||
| خط ۵۸۶: | خط ۶۳۹: | ||
پدر بهزاد رمزی اسماعیل (داور بینالمللی بدمینتون) بعد از شنیدن خبر بهزاد سکته کرد و چندی بعد جان باخت. مادری که ۲ پسرش اعدام شده بود، تعادل روحی خود را از دست داد. او مستمراً درِ خانهها را میزد، به همسایهها مراجعه میکرد و گمشدهاش را میخواست. | پدر بهزاد رمزی اسماعیل (داور بینالمللی بدمینتون) بعد از شنیدن خبر بهزاد سکته کرد و چندی بعد جان باخت. مادری که ۲ پسرش اعدام شده بود، تعادل روحی خود را از دست داد. او مستمراً درِ خانهها را میزد، به همسایهها مراجعه میکرد و گمشدهاش را میخواست. | ||
پدر رضا زند وقتی برای گرفتن آدرس مزار فرزندش اقدام کرد، از او خواستند که شناسنامه پسرش را بدهد تا آدرس و شماره قبر فرزندش را بدهند. پدر در جواب به آنها گفته بود: «بچهمو کشتین حالا شناسنامهشو میخواین؟ دارم اما | پدر رضا زند وقتی برای گرفتن آدرس مزار فرزندش اقدام کرد، از او خواستند که شناسنامه پسرش را بدهد تا آدرس و شماره قبر فرزندش را بدهند. پدر در جواب به آنها گفته بود: «بچهمو کشتین حالا شناسنامهشو میخواین؟ دارم اما نمیدم.» پدر را تهدید کردند اما او باز هم ایستادگی کرد و جوابشان را داد. سرانجام پدر (کریم زند) را گرفتند و او را مدتی در سلول انفرادی نگهداشتند و ۳بار هم برایش صحنه اعدام مصنوعی ترتیب دادند. اما پدر همچنان میگفت: «شناسنامه را دارم و نمیدم.» | ||
پدر مسعود مقبلی هم بعد از شنیدن شهادت فرزندش مسعود سکته کرد و مدتی بعد درگذشت. مادر او بعد از جستجوی فراوان در میان قطعههای ۱۰۶-۱۰۷-۱۰۸-۱۰۹ بهشت زهرا بالاخره قبر فرزندش را یافت و چنان آه و شیون سر داد و از قبر برای ساعتها جدا نشد و از آن پس تعادل روحیاش را از دست داد.<ref>پدر مسعود، عزتالله مقبلی از هنرمندان قدیمی و معروف تئاتر و سینما و همچنین یکی از گویندگان و دوبلرهای معروف رادیو بود. | پدر مسعود مقبلی هم بعد از شنیدن شهادت فرزندش مسعود سکته کرد و مدتی بعد درگذشت. مادر او بعد از جستجوی فراوان در میان قطعههای ۱۰۶-۱۰۷-۱۰۸-۱۰۹ بهشت زهرا بالاخره قبر فرزندش را یافت و چنان آه و شیون سر داد و از قبر برای ساعتها جدا نشد و از آن پس تعادل روحیاش را از دست داد.<ref>پدر مسعود، عزتالله مقبلی از هنرمندان قدیمی و معروف تئاتر و سینما و همچنین یکی از گویندگان و دوبلرهای معروف رادیو بود. | ||
| خط ۶۲۸: | خط ۶۸۱: | ||
==== دستگیری و دادگاهی شدن حمید نوری در سوئد ==== | ==== دستگیری و دادگاهی شدن حمید نوری در سوئد ==== | ||
جنبش دادخواهی موفق شده است حمید نوری که در نزد زندانیان اوین و گوهردشت به حمید عباسی مشهور بود و از دستاندرکاران صحنه قتلعام در زندان گوهردشت بود را در سوئد تحت تعقیب قرار دهد. او توسط قضاییه سوئد در ۱۸ آبان ۱۳۹۸ دستگیر و در تاریخ ۵ مرداد ۱۴۰۰ اولین جلسه دادگاهش جهت تفهیم اتهام به عنوان دستاندرکار مستقیم قتلعام ۶۷ برگزار شد. در این جلسه از جمله از او در مورد ارتباط ایمیلی با ایرج مصداقی که به عنوان فعال حقوق بشر در رسانههای غربی مورد استقبال قرار میگیرد و به نظر میرسد که از اعضای وزارت اطلاعات رژیم جمهوری اسلامی باشد سوال شد.<ref>گرارش کمیسیون قضایی شورای ملی [https://www.iranncr.org/%DA%A9%D9%85%DB%8C%D8%B3%DB%8C%D9%88%D9%86-%D9%82%D8%B6%D8%A7%DB%8C%DB%8C/4336-%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4-%D9%83%D9%85%D9%8A%D8%B3%D9%8A%D9%88%D9%86-%D9%82%D8%B6%D8%A7%D9%8A%D9%8A-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%8A-%D9%85%D9%84%D9% مقاومت]</ref> | جنبش دادخواهی موفق شده است [[حمید نوری]] که در نزد زندانیان اوین و گوهردشت به حمید عباسی مشهور بود و از دستاندرکاران صحنه قتلعام در زندان گوهردشت بود را در سوئد تحت تعقیب قرار دهد. او توسط قضاییه سوئد در ۱۸ آبان ۱۳۹۸ دستگیر و در تاریخ ۵ مرداد ۱۴۰۰ اولین جلسه دادگاهش جهت تفهیم اتهام به عنوان دستاندرکار مستقیم قتلعام ۶۷ برگزار شد. در این جلسه از جمله از او در مورد ارتباط ایمیلی با ایرج مصداقی که به عنوان فعال حقوق بشر در رسانههای غربی مورد استقبال قرار میگیرد و به نظر میرسد که از اعضای وزارت اطلاعات رژیم جمهوری اسلامی باشد سوال شد.<ref>گرارش کمیسیون قضایی شورای ملی [https://www.iranncr.org/%DA%A9%D9%85%DB%8C%D8%B3%DB%8C%D9%88%D9%86-%D9%82%D8%B6%D8%A7%DB%8C%DB%8C/4336-%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4-%D9%83%D9%85%D9%8A%D8%B3%D9%8A%D9%88%D9%86-%D9%82%D8%B6%D8%A7%D9%8A%D9%8A-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%8A-%D9%85%D9%84%D9% مقاومت]</ref> | ||
حمید نوری زاده ۹ اردیبهشت ۱۳۴۰ در تهران است. او یکی از اعضای سپاه پاسداران است که نقش فعالی در سرکوب، شکنجه و اعدام زندانیان سیاسی داشته است. حمید نوری به خاطر نقش فعال خود در این امر به سرعت ارتقاء یافته و به درجهی دادیاری اوین رسید. برخی شاهدان نقل میکنند که او هنگام اعدام زندانیان مجاهد با تمسخر آنها را به سمت سالنهای اعدام هدایت کرده و به آنها میگفت که عاشورای مجاهدین در انتظار شماست. | حمید نوری زاده ۹ اردیبهشت ۱۳۴۰ در تهران است. او یکی از اعضای سپاه پاسداران است که نقش فعالی در سرکوب، شکنجه و اعدام زندانیان سیاسی داشته است. حمید نوری به خاطر نقش فعال خود در این امر به سرعت ارتقاء یافته و به درجهی دادیاری اوین رسید. برخی شاهدان نقل میکنند که او هنگام اعدام زندانیان مجاهد با تمسخر آنها را به سمت سالنهای اعدام هدایت کرده و به آنها میگفت که عاشورای مجاهدین در انتظار شماست. | ||
شاكيان حمید نوری و وکلایشان میگویند حمید نوری به عنوان دادیار زندان گوهردشت کرج و یکی از ۸ عضو «هیئت اعدام» در این زندان در جریان اعدام جمعی زندانیان سیاسی شناسایی شده است و به همین دلیل از سوی دادگاه سوئدی به اتهامات متعددى مانند «جنایت جنگی ، جنایت علیه بشریت، شکنجه و مشارکت در جرم مستمر و باز پس ندادن جنازهها» بازداشت شده است. | شاكيان حمید نوری و وکلایشان میگویند حمید نوری به عنوان دادیار زندان گوهردشت کرج و یکی از ۸ عضو «هیئت اعدام» در این زندان در جریان اعدام جمعی زندانیان سیاسی شناسایی شده است و به همین دلیل از سوی دادگاه سوئدی به اتهامات متعددى مانند «جنایت جنگی ، جنایت علیه بشریت، شکنجه و مشارکت در جرم مستمر و باز پس ندادن جنازهها» بازداشت شده است. حمید نوری در دادگاه استیناف هم به همان حبس ابد محکوم شده است.<ref>[https://www.dw.com/fa-ir/%D8%AF%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DA%A9%D9%87%D9%84%D9%85-%D8%AD%DA%A9%D9%85-%D8%AD%D8%A8%D8%B3-%D8%A7%D8%A8%D8%AF-%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF-%D9%86%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%DB%8C%DB%8C%D8%AF-%D8%B4%D8%AF/a-67768792 دادگاه تاریخی استکهلم؛ حکم حبس ابد حمید نوری تایید شد]</ref> | ||
=== مواضع سازمان ملل در مورد قتل عام ۶۷ === | === مواضع سازمان ملل در مورد قتل عام ۶۷ === | ||
| خط ۶۴۱: | خط ۶۹۴: | ||
در ماده ۱۰۹در بخش نتیجهگیریهای این گزارش آمده است: | در ماده ۱۰۹در بخش نتیجهگیریهای این گزارش آمده است: | ||
«طی سالها، تعداد زیادی گزارش درباره قتلعام سال ۱۳۶۷منتشر شده است. اگر تعداد افرادی که ناپدید شده و سپس اعدام شدهاند را بتوان مورد بحث و جدل قرار داد، شواهد فوقالعاده زیادی نشان میدهند که هزاران نفر بهطور شتابزدهای بهقتل رسیدند. اخیراً برخی از بالاترین مقامات حکومتی به این کشتار اذعان کردهاند. خانواده قربانیان این حق را دارند که حقایق را در مورد این وقایع و سرنوشت عزیزان خود بدانند بدون اینکه با خطر تلافی و انتقام مواجه شوند. آنها حق دارند که آلامشان جبران شود که شامل یک تحقیقات مؤثر در مورد واقعیتها و افشای عمومی حقایق درباره این اعدامها و همچنین جبران خسارت میشود؛ بنابراین گزارشگر ویژه به دولت فراخوان میدهد تا اطمینان حاصل کند یک تحقیقات مستقل و همهجانبه در مورد این وقایع انجام | «طی سالها، تعداد زیادی گزارش درباره قتلعام سال ۱۳۶۷منتشر شده است. اگر تعداد افرادی که ناپدید شده و سپس اعدام شدهاند را بتوان مورد بحث و جدل قرار داد، شواهد فوقالعاده زیادی نشان میدهند که هزاران نفر بهطور شتابزدهای بهقتل رسیدند. اخیراً برخی از بالاترین مقامات حکومتی به این کشتار اذعان کردهاند. خانواده قربانیان این حق را دارند که حقایق را در مورد این وقایع و سرنوشت عزیزان خود بدانند بدون اینکه با خطر تلافی و انتقام مواجه شوند. آنها حق دارند که آلامشان جبران شود که شامل یک تحقیقات مؤثر در مورد واقعیتها و افشای عمومی حقایق درباره این اعدامها و همچنین جبران خسارت میشود؛ بنابراین گزارشگر ویژه به دولت فراخوان میدهد تا اطمینان حاصل کند یک تحقیقات مستقل و همهجانبه در مورد این وقایع انجام میگیرد.» | ||
==== اقدام خانم عاصمه جهانگیر ==== | ==== اقدام خانم عاصمه جهانگیر ==== | ||
سوم آبان ۹۶خانم عاصمه جهانگیر، گزارشگر ویژه حقوقبشر در ایران ضمن ارائه گزارش شش ماهه خود به اجلاس کمیته سوم مجمع عمومی مللمتحد چنین گفت: | سوم آبان ۹۶خانم عاصمه جهانگیر، گزارشگر ویژه حقوقبشر در ایران ضمن ارائه گزارش شش ماهه خود به اجلاس کمیته سوم مجمع عمومی مللمتحد چنین گفت: | ||
«برای حرکت رو به جلو من علاقمندم پیشنهاد کنم که ما همچنین باید به عقب بنگریم، در این رابطه تعداد قابل توجهی از دادخواستها، ارتباطات و مدارک پیرامون اعدامهای هزاران زندانی سیاسی از مرد و زن و نوجوان در سال ۱۹۸۸صحبت از درد عمیق و مستمری میکند که باید مطمئناً به آن پرداخته شود، این قتلها بخودی خود توسط بعضی از مقامات بلندپایه حکومت مورد تأیید قرار گرفته است، تقریباً بهطور روزانه من نامههای عمیق و صمیمانهیی از بستگان کشته شدگان دریافت میکنم که خواهان پاسخگویی هستند، خانواده قربانیان حق غرامت و جبران دارند و از این حق برخوردارند که از حقایق این وقایع و سرنوشت قربانیان، بدون ریسک تلافی، آگاه شوند. از اینرو من بر فراخوان خود به حکومت تأکید میکنم تا تضمین کند که یک تحقیقات جامع و مستقل در مورد این وقایع صورت | «برای حرکت رو به جلو من علاقمندم پیشنهاد کنم که ما همچنین باید به عقب بنگریم، در این رابطه تعداد قابل توجهی از دادخواستها، ارتباطات و مدارک پیرامون اعدامهای هزاران زندانی سیاسی از مرد و زن و نوجوان در سال ۱۹۸۸صحبت از درد عمیق و مستمری میکند که باید مطمئناً به آن پرداخته شود، این قتلها بخودی خود توسط بعضی از مقامات بلندپایه حکومت مورد تأیید قرار گرفته است، تقریباً بهطور روزانه من نامههای عمیق و صمیمانهیی از بستگان کشته شدگان دریافت میکنم که خواهان پاسخگویی هستند، خانواده قربانیان حق غرامت و جبران دارند و از این حق برخوردارند که از حقایق این وقایع و سرنوشت قربانیان، بدون ریسک تلافی، آگاه شوند. از اینرو من بر فراخوان خود به حکومت تأکید میکنم تا تضمین کند که یک تحقیقات جامع و مستقل در مورد این وقایع صورت بگیرد.» | ||
==== موضع دبیر کل سازمان ملل آنتونیو گوترز ==== | ==== موضع دبیر کل سازمان ملل آنتونیو گوترز ==== | ||
سپس آنتونیو گوترز، دبیرکل سازمان ملل در گزارشی به شورای حقوقبشر سازمان ملل، در مورد قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۶۷نوشت: «دبیرکل نگران مشکلات خانوادههای قربانیان در دستیابی به اطلاعات مربوط به وقایع ۱۹۸۸و اذیت و آزار کسانی است که در پی کسب اطلاعات بیشتر مربوط به این رخدادها | سپس آنتونیو گوترز، دبیرکل سازمان ملل در گزارشی به شورای حقوقبشر سازمان ملل، در مورد قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۶۷نوشت: «دبیرکل نگران مشکلات خانوادههای قربانیان در دستیابی به اطلاعات مربوط به وقایع ۱۹۸۸و اذیت و آزار کسانی است که در پی کسب اطلاعات بیشتر مربوط به این رخدادها هستند.» | ||
همچنین در بررسی گزارش گزارشگر ویژه در سی و هفتمین اجلاس شورای حقوقبشر مللمتحد که ۲۱اسفند ۹۶برگزار شد، آخرین گزارش زندهیاد عاصمه جهانگیر بهعنوان گزارشگر ویژه سازمان ملل برای نظارت بر وضعیت حقوقبشر در ایران، به شورا ارائه شد و مورد بررسی قرار گرفت. | همچنین در بررسی گزارش گزارشگر ویژه در سی و هفتمین اجلاس شورای حقوقبشر مللمتحد که ۲۱اسفند ۹۶برگزار شد، آخرین گزارش زندهیاد عاصمه جهانگیر بهعنوان گزارشگر ویژه سازمان ملل برای نظارت بر وضعیت حقوقبشر در ایران، به شورا ارائه شد و مورد بررسی قرار گرفت. | ||
| خط ۶۶۴: | خط ۷۱۷: | ||
=== خاوران تهران === | === خاوران تهران === | ||
[[پرونده:گورستان خاوران تهران.jpg|جایگزین=گورستان خاوران تهران|بندانگشتی|گورستان خاوران تهران]] | [[پرونده:گورستان خاوران تهران.jpg|جایگزین=گورستان خاوران تهران|بندانگشتی|گورستان خاوران تهران]] | ||
رضا ملک معاون تحقیق و بررسی وزارت اطلاعات در دوران علی فلاحیان در پیامی از زندان خطاب به دبیرکل سازمان ملل ضمن اشاره بهقتل عام سال ۶۷ گفت: «عالیجناب اگر شما بهدنبال نسلکشی و جنایتکاران میگردید، در ایران بیش از ۱۷۰ تا ۱۹۰ شاید هم بیشتر، گور دستجمعی وجود | رضا ملک معاون تحقیق و بررسی وزارت اطلاعات در دوران علی فلاحیان در پیامی از زندان خطاب به دبیرکل سازمان ملل ضمن اشاره بهقتل عام سال ۶۷ گفت: «عالیجناب اگر شما بهدنبال نسلکشی و جنایتکاران میگردید، در ایران بیش از ۱۷۰ تا ۱۹۰ شاید هم بیشتر، گور دستجمعی وجود دارد.»<ref>افشاگری رضا ملک معاون سابق وزارت [https://www.youtube.com/watch?v=b2GzP49otjU اطلاعات]</ref> | ||
یک شاهد عینی از خاوران<ref group="پاورقی">'''گورستان خاوران'''، نام گورستانی در جنوبشرق تهران و در حاشیه جاده خاوران است. این گورستان در کنار چند گورستان مربوط به اقلیتهای دینی قرار دارد. از این گورستان همچنین با عنوان '''گلزار خاوران''' نیز یاد میشود.</ref> میگوید: «محل دفن قتلعام شدگان ۶۷مشخص نیست. اما خانوادههای شهیدانی که در پی اجساد بستگان خود بودند، یک بار در تهران متوجه میشوند که تعدادی از اجساد را به جاده خاوران منتقل کردهاند. من خودم به آنجا رفتم. منطقه نسبتاً وسیعی کنار گورستان ارمنیها بود. بعد از تحقیقات معلوم شد شبانه با لودر چهار کانال طولانی کنده و اجساد را در آنها ریختهاند. وقتی به آنجا رفتم، دیدم دست یکی از شهیدان از خاک بیرون مانده و حیوانات نیمی از آن را خوردهاند. با جستجوی دقیقتر، اجسادی را پیدا کردیم که به رویشان خاک نریخته بودند. همزمان با ما عده دیگری از خانوادهها نیز آمدند. ما خودمان بر روی اجساد شهیدان خاک ریختیم و دفنشان | یک شاهد عینی از خاوران<ref group="پاورقی">'''گورستان خاوران'''، نام گورستانی در جنوبشرق تهران و در حاشیه جاده خاوران است. این گورستان در کنار چند گورستان مربوط به اقلیتهای دینی قرار دارد. از این گورستان همچنین با عنوان '''گلزار خاوران''' نیز یاد میشود.</ref> میگوید: «محل دفن قتلعام شدگان ۶۷مشخص نیست. اما خانوادههای شهیدانی که در پی اجساد بستگان خود بودند، یک بار در تهران متوجه میشوند که تعدادی از اجساد را به جاده خاوران منتقل کردهاند. من خودم به آنجا رفتم. منطقه نسبتاً وسیعی کنار گورستان ارمنیها بود. بعد از تحقیقات معلوم شد شبانه با لودر چهار کانال طولانی کنده و اجساد را در آنها ریختهاند. وقتی به آنجا رفتم، دیدم دست یکی از شهیدان از خاک بیرون مانده و حیوانات نیمی از آن را خوردهاند. با جستجوی دقیقتر، اجسادی را پیدا کردیم که به رویشان خاک نریخته بودند. همزمان با ما عده دیگری از خانوادهها نیز آمدند. ما خودمان بر روی اجساد شهیدان خاک ریختیم و دفنشان کردیم….» | ||
=== خاوران سمنان === | === خاوران سمنان === | ||
| خط ۶۷۳: | خط ۷۲۶: | ||
«…بهرغم اینکه گفته بودند اوین دیگر در خاوران خاکسپاری ندارد، ولی بهعلت حجم بالای اعدامها، هر جای خالی و مناسب را که مییافتند دست اندازی میکردند!… خلاصه بگویم: | «…بهرغم اینکه گفته بودند اوین دیگر در خاوران خاکسپاری ندارد، ولی بهعلت حجم بالای اعدامها، هر جای خالی و مناسب را که مییافتند دست اندازی میکردند!… خلاصه بگویم: | ||
«هر سه کامیون، تمامی جنازهها را در عمق زمین مدفون کردند. بهطوریکه حتی با کندن زمین هم به هیچوجه امکان دسترسی به جنازهها نبود. خروس خوان بود که کار پایان گرفت! کامیونها رفتند و ما پولی به لودر چی دادیم و او را راهی کردیم. چند شب دیگر هم به همین منوال در نقاط دیگر و گورهای گروهی دیگر، با بکارگیری تجربه شب اول و البته در اطراف سمنان، گذشت! در استان، چون استاندار برادر یکی از بچههای وزارت بود، دستمان بازتر | «هر سه کامیون، تمامی جنازهها را در عمق زمین مدفون کردند. بهطوریکه حتی با کندن زمین هم به هیچوجه امکان دسترسی به جنازهها نبود. خروس خوان بود که کار پایان گرفت! کامیونها رفتند و ما پولی به لودر چی دادیم و او را راهی کردیم. چند شب دیگر هم به همین منوال در نقاط دیگر و گورهای گروهی دیگر، با بکارگیری تجربه شب اول و البته در اطراف سمنان، گذشت! در استان، چون استاندار برادر یکی از بچههای وزارت بود، دستمان بازتر بود….» | ||
[[پرونده:گورستان خاوران سمنان.JPG|جایگزین= خاوران سمنان یکی از گورستان های اعدام شدگان در قتل عام ۶۷|بندانگشتی|خاوران سمنان یکی از گورستان های اعدام شدگان در قتل عام ۶۷]] | [[پرونده:گورستان خاوران سمنان.JPG|جایگزین= خاوران سمنان یکی از گورستان های اعدام شدگان در قتل عام ۶۷|بندانگشتی|خاوران سمنان یکی از گورستان های اعدام شدگان در قتل عام ۶۷]] | ||
| خط ۶۸۶: | خط ۷۳۹: | ||
دقایقی بعد پاسداران مزدور، با شتاب و قهقهه آنها را با ۳ مینیبوس به خارج از شهر بردند. زندانیان را به روستای حسن آباد در غرب زنجان برده و همانجا به تیربار بستند. بعد جنازهها را به قبرستان بالای زنجان واقع در خیابان دباغها منتقل کردند. | دقایقی بعد پاسداران مزدور، با شتاب و قهقهه آنها را با ۳ مینیبوس به خارج از شهر بردند. زندانیان را به روستای حسن آباد در غرب زنجان برده و همانجا به تیربار بستند. بعد جنازهها را به قبرستان بالای زنجان واقع در خیابان دباغها منتقل کردند. | ||
نگهبان قبرستان گفت: «شب دیدم ماشینهای زیادی وارد قبرستان شدند و در ۳نقطه گودال بزرگی کندند بعد با ۳ماشین جنازهها را به گودالها ریختند. من با فانوس جلو رفتم و گفتم چکار میکنید؟ آنها مرا از محوطه دور کرده و گفتند: «برو اتاقت و ضمنا چیزی هم | نگهبان قبرستان گفت: «شب دیدم ماشینهای زیادی وارد قبرستان شدند و در ۳نقطه گودال بزرگی کندند بعد با ۳ماشین جنازهها را به گودالها ریختند. من با فانوس جلو رفتم و گفتم چکار میکنید؟ آنها مرا از محوطه دور کرده و گفتند: «برو اتاقت و ضمنا چیزی هم ندیدیها.» | ||
نگهبان گفت: بعد با ۳ماشین دیگر روی جنازهها آهک ریختند. فردای آن شب تلخ به محل دفن این شهدا رفتم و دست یکی از این عزیزان را دیدم که با لباس بیرون از خاک است، کمی زمین را کندم و دست را زیر خاک گذاشتم. دست یک دختر | نگهبان گفت: بعد با ۳ماشین دیگر روی جنازهها آهک ریختند. فردای آن شب تلخ به محل دفن این شهدا رفتم و دست یکی از این عزیزان را دیدم که با لباس بیرون از خاک است، کمی زمین را کندم و دست را زیر خاک گذاشتم. دست یک دختر بود.» | ||
=== خاوران گلستان === | === خاوران گلستان === | ||
| خط ۷۰۵: | خط ۷۵۸: | ||
نفری که خودش از نزدیک شاهد صحنه بیابانهای اطراف مسجد سلیمان بود میگوید: | نفری که خودش از نزدیک شاهد صحنه بیابانهای اطراف مسجد سلیمان بود میگوید: | ||
«ما تو کوه بودیم اونا تو دشت بودن. حدود هشت و نیم صبح بود… هنوز هوا گرم نشده بود. ما رفته بودیم برای شکار. اون منطقه حدود ۶۰ کیلومتر از مسجد سلیمان فاصله داره. داشتم با دوربین نگاه میکردم که توجهم به دوتا ماشین باری جلب شد، اول فکر کردم سبزیجات بارشونه… ولی تعجبم این بود که این دو تا ماشین تو این دشت چی میخوان. دوربینو دادم به پدرم اونم دید مشکوک شد. بعد ماشین سومی هم رسید. چند نفر اومدن پایین. چیزی شبیه یه ون نظامی بود. بعد در ماشینای باری رو باز کردن و از هر کدوم ۷–۸نفر پیاده کردن. بعد دیدم اینا افراد رو با چشم بسته دونه دونه میکنن داخل گونی! مونده بودیم که چیه! چرا اینارو آوردن وسط بیابون دارن زنده زنده میکنن تو گونی؟ یه چیزهایی مثل کیسههای بلند یا گونی بود که اونهارو کامل کردن تو گونی، در گونیارو بستن. بعد اونها رو یه جوری نشوندن و بعد شروع کردن تیراندازی. تو اون صحنه تیراندازی ما دیگه خشک شدیم… بعداً من متوجه شدم که اینار بهخاطر اینکه خیلی راحت بتونن جابهجا کنن اول که هنوز جون داشتن گفتن برین تو گونی بعد درشو بستن بهشون تیراندازی کردن، بعد که تیراندازی تموم شد انداختن تو ماشینها هر سه ماشین هم به یه سمت رفتن و از هم دور | «ما تو کوه بودیم اونا تو دشت بودن. حدود هشت و نیم صبح بود… هنوز هوا گرم نشده بود. ما رفته بودیم برای شکار. اون منطقه حدود ۶۰ کیلومتر از مسجد سلیمان فاصله داره. داشتم با دوربین نگاه میکردم که توجهم به دوتا ماشین باری جلب شد، اول فکر کردم سبزیجات بارشونه… ولی تعجبم این بود که این دو تا ماشین تو این دشت چی میخوان. دوربینو دادم به پدرم اونم دید مشکوک شد. بعد ماشین سومی هم رسید. چند نفر اومدن پایین. چیزی شبیه یه ون نظامی بود. بعد در ماشینای باری رو باز کردن و از هر کدوم ۷–۸نفر پیاده کردن. بعد دیدم اینا افراد رو با چشم بسته دونه دونه میکنن داخل گونی! مونده بودیم که چیه! چرا اینارو آوردن وسط بیابون دارن زنده زنده میکنن تو گونی؟ یه چیزهایی مثل کیسههای بلند یا گونی بود که اونهارو کامل کردن تو گونی، در گونیارو بستن. بعد اونها رو یه جوری نشوندن و بعد شروع کردن تیراندازی. تو اون صحنه تیراندازی ما دیگه خشک شدیم… بعداً من متوجه شدم که اینار بهخاطر اینکه خیلی راحت بتونن جابهجا کنن اول که هنوز جون داشتن گفتن برین تو گونی بعد درشو بستن بهشون تیراندازی کردن، بعد که تیراندازی تموم شد انداختن تو ماشینها هر سه ماشین هم به یه سمت رفتن و از هم دور شدن….» | ||
در گیلان حوالی رودبار و رشت یه گودال بزرگ کنده و زندانیان سیاسی داخل آن تیرباران و دفن شدند. در ایلام و دزفول و ارومیه و… نیز به بهانه انتقال از بند، زندانیان را به بیابانها منتقل کرده و همان جا به قتل رساندند. | در گیلان حوالی رودبار و رشت یه گودال بزرگ کنده و زندانیان سیاسی داخل آن تیرباران و دفن شدند. در ایلام و دزفول و ارومیه و… نیز به بهانه انتقال از بند، زندانیان را به بیابانها منتقل کرده و همان جا به قتل رساندند. | ||
| خط ۷۱۳: | خط ۷۶۶: | ||
نهم اردیبهشت ۱۳۹۷سازمان عفو بین الملل در گزارشی شواهد و مدارک جدیدی از گورهای جمعی زندانیان را فاش کرد. این گزارش از جمله شامل تصاویر ماهوارهیی، عکس و ویدئوهای تحلیلی است. این گزارش توسط عفو بینالملل و عدالت برای ایران تهیه شده است. در این گزارش آمده است مقامات ایرانی محلهای تأیید شده یا احتمالی گورهای جمعی زندانیان قتلعام شده در سال ۱۳۶۷را تخریب میکنند. در این قتلعام هزاران زندانی که به دلائل سیاسی دستگیر شده بودند ناپدید شده و بهطور فراقانونی اعدام شدند. | نهم اردیبهشت ۱۳۹۷سازمان عفو بین الملل در گزارشی شواهد و مدارک جدیدی از گورهای جمعی زندانیان را فاش کرد. این گزارش از جمله شامل تصاویر ماهوارهیی، عکس و ویدئوهای تحلیلی است. این گزارش توسط عفو بینالملل و عدالت برای ایران تهیه شده است. در این گزارش آمده است مقامات ایرانی محلهای تأیید شده یا احتمالی گورهای جمعی زندانیان قتلعام شده در سال ۱۳۶۷را تخریب میکنند. در این قتلعام هزاران زندانی که به دلائل سیاسی دستگیر شده بودند ناپدید شده و بهطور فراقانونی اعدام شدند. | ||
در قسمتی از این گزارش تحت عنوان «اختفای جنایت» آمده است: «مقامات ایرانی در حال تخریب گورهای قربانیان کشتار سال ۱۹۸۸هستند. بر اساس شواهد مقامات ایرانی از طریق تاکتیکهایی همچون خاکبرداری با بولدوزر؛ پنهانسازی گورهای جمعی زیر قبرهای جدید انفرادی؛ احداث ساختمان یا جاده بر روی گورها؛ ریختن بتن بر روی گورهای جمعی و تبدیل مکان گورهای جمعی به محل انباشت زباله در حال از بین بردن مدارک اصلی هستند که میتواند حقایق در مورد ابعاد این جنایت را برملا | در قسمتی از این گزارش تحت عنوان «اختفای جنایت» آمده است: «مقامات ایرانی در حال تخریب گورهای قربانیان کشتار سال ۱۹۸۸هستند. بر اساس شواهد مقامات ایرانی از طریق تاکتیکهایی همچون خاکبرداری با بولدوزر؛ پنهانسازی گورهای جمعی زیر قبرهای جدید انفرادی؛ احداث ساختمان یا جاده بر روی گورها؛ ریختن بتن بر روی گورهای جمعی و تبدیل مکان گورهای جمعی به محل انباشت زباله در حال از بین بردن مدارک اصلی هستند که میتواند حقایق در مورد ابعاد این جنایت را برملا کند.» | ||
گزارش عفو بینالملل از تخریب گورهای جمعی زندانیان سیاسی | گزارش عفو بینالملل از تخریب گورهای جمعی زندانیان سیاسی | ||
| خط ۷۲۶: | خط ۷۷۹: | ||
در یک نمونه تکاندهنده در شهر قروه در استان کردستان مقامات در ژوئیه سال گذشته با بولدوزر سنگها و علائمی که توسط خانوادههای عزادار برای یادبود این قربانیان گذاشته شده بود را تخریب کرده و بهانه آوردند که این زمینها باید تبدیل به زمین کشاورزی شوند. | در یک نمونه تکاندهنده در شهر قروه در استان کردستان مقامات در ژوئیه سال گذشته با بولدوزر سنگها و علائمی که توسط خانوادههای عزادار برای یادبود این قربانیان گذاشته شده بود را تخریب کرده و بهانه آوردند که این زمینها باید تبدیل به زمین کشاورزی شوند. | ||
=== متن سرود جنبش دادخواهی === | === متن سرود جنبش دادخواهی === | ||
| خط ۷۷۰: | خط ۸۰۷: | ||
پیروز گشته اینک خورشید بر سیاهی هر سو فکنده پرتو این جنبش دادخواهی | پیروز گشته اینک خورشید بر سیاهی هر سو فکنده پرتو این جنبش دادخواهی | ||
== | == واکنش جمهوری اسلامی به جنبش دادخواهی == | ||
[[پرونده:گزارش تلویزیون اورینت از کنفرانس جنبش دادخواهی.jpg|جایگزین=گزارش تلویزیون اورینت از کنفرانس جنبش دادخواهی قتل عام شدگان ۶۷|بندانگشتی|گزارش تلویزیون اورینت از کنفرانس جنبش دادخواهی قتل عام شدگان ۶۷]] | |||
این جنبش سبب شد که بسیاری از دست اندرکاران قتلعام نسبت به آن موضع بگیرند. از جمله آنان علی فلاحیان وزیر اطلاعات وقت جمهوری اسلامی، رازینی، رئیسی، پورمحمدی و… که در بخش بعدی میآید. از دیگر آثار این حرکت از جمله پرداختن رادیو و تلویزیون و سینما و دیگر رسانههای جمهوری اسلامی به موضوع از جمله تهیه و تولید دهها فیلم سینمایی و مستند تلویزیونی و جنگ روانی علیه مقبولیت و مشروعیت مجاهدین است. بهنحوی که فقط در آبان ماه سال ۹۵رسانههای ایران از تولید سه فیلم سینمایی به اسم «ماجرای نیمروز»، «آخرین روزهای زمستان» و «مشتاقی و مهجوری» در مراحل پیشتولید یا تولید خبر دادند. فیلم «امکان مینا» هم قبل از آن روی اِکران آمده بود و در ماههای قبلتر هم اکران فیلم «سیانور» موضوع تبلیغات و شیطانسازی و دود و دم علیه مجاهدین در فضای مجازی بود. سریالهای ۷تا ۳۱قسمتی «سالهای حادثه» و «نفس» و «پارلمان» و… هم در حال پخش یا تولید بود. به اعتراف تهیه کنندگان و مسئولان پروژههای جنگ روانی، تمام سریالها و فیلمهای سینمایی با سفارش و هزینه وزارت اطلاعات انجام شد.<ref group="پاورقی">برای نمونه مجری میزگرد خبرگزاری فارس در مصاحبه با عوامل فیلم سینمایی سیانور میگوید: «در مورد شما ذهنیتی در بین بسیاری وجود دارد و آن این است که شما جزو افراد امنیتی هستید و رابطههایی نیز دارید که وارد این حوزه شدهاید و بودجه فیلمتان نیز همواره تأمین بوده است و کاری به کارتان هم ندارند». (فارس؛ خبرگزاری سپاه پاسداران – ۳آذر ۹۵) تهیهکننده و کارگردان فیلم «مشتاقی و مهجوری» هم تأکید میکند که «رئیس بنیاد هابیلیان نیز در تولید موارد علمی و تهیه فیلمنامه کمکهای فراوانی را داشته است». (خبرگزاری حیات – ۵آبان ۹۵) | |||
به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران تسنیم «در خبرها آمده این فیلم [سیانور] با نظارت مستقیم وزارت اطلاعات تولیدشده و داستان آن درباره [مجاهدین] است.» (خبرگزاری نیروی تروریستی قدس؛ تسنیم – ۱۷مهر ۹۵)</ref> پاسدار ایوبی رئیس سازمان سینمایی در ۲۰بهمن ۹۵ که از شبکه ۳تلویزیون پخش شد گفت: «امسال واقعاً سینمای ایران به دغدغه کشور، به دغدغه نظام، به دغدغه مقام معظم رهبری پاسخ مثبت داد.» | |||
ایمان گودرزی یکی دیگر از دست اندرکاران گفت: «با توجه به اینکه موضوع اعدامهای سال ۶۷مسألهیی شبههناک بود و در ظاهر، نقطهیی مبهم در تاریخ معاصر ما محسوب میشود، علاقمند بودم تا در این حوزه، کاری را بسازم… با شاهدان عینی و ۱۵نفر از رجال سیاسی کشور که در ماجرای اعدامهای سال ۶۷مسئولیتی داشتند… گفتگوهایی گرفتیم و موفق شدیم… علی رغم اینکه اعدامها و برخورد نظام در آن مقطع، کاملاًً درست بوده است، متأسفانه مسئولان این اتفاق، امروز چون در لباس دیگری هستند، گذشته خود را انکار میکنند و با توجه به عدم دسترسی به اطلاعات مربوط به اعدامها، خود را پنهان و با شمایل دیگری جلوه میدهند.» | |||
در همین رابطه جمهوری اسلامی در فیلم بلند و سینمایی «قائممقام» در مقام پاسخگویی به حسینعلی منتظری برآمد اما هیچ سینمایی حاضر نشد آنرا اکران دهد. نهایتا در چند دانشگاه با حضور تعدادی دانشجو پخش گردید. | |||
آخوند ناطق نوری در این رابطه گفت: <blockquote>«نسل امروز که نسل چهارم انقلاب هست، اینها نمیدانند که منافقین چه کردن اصلاً جنایات اینها و اینها. بالاخره نوههای ما، نوههای نسل اولیها، دومیها اینها میآیند میگن خوب شما یک اشاره لطیفی داشتید اما آن کم است خیلی لطیف است ما ها که تو کار بودیم میتوانیم بفهمیم چی میگفتید و آن این هستش که اینها مگر دستگیر نشدن توسط شما، مگر محاکمه شون نکردید، خوب مگر زندانشون نکردید، محکومین تون، محکوم به زندان بودن، رفتن زندان، چرا بعدش اسیرهای دست خودتون رو اعدام کردید؟ این نسل جدید این سؤاله براش کف خیابان و دانشگاهها که شما هستید این سؤال رو میکنند…»</blockquote>همچنین موضوع قتلعام و جنبش دادخواهی سبب شده است رسانه رسمی پاسداران ـ تسنیم ـ حکم و دستخط خمینی را در سال ۹۶ برای اولی بار منتشر کند. همین رسانه ـ در سالگرد قتلعام از قول [[حاکم شرع]] [[محمدحسین احمدی شاهرودی|احمدی شاهرودی]] عضو هیأت قتلعام خوزستان که منتظری از او در نوار صوتیش نقل قول میکند که احمدی هم مخالف بود ـ که میگوید حکم خمینی درست بود و من مخالفتی با قتلعام نداشتم و… احمدی اضافه کرد ما فقط حکمی که صادر شده بود را امضا کردیم.<ref>(تسنیم ۱۷مرداد ۹۶)</ref> | |||
جمهوری اسلامی از جمله به گزارش سازمان ملل هم واکنش نشان داد؛ جعفری دولتآبادی دادستان تهران گفت:<blockquote>«هر چند وقت، گزارشی علیه ایران ارائه میشود و از جمله گزارش اخیر گزارشگر ویژه حقوقبشر است که منبع اصلی آن ادعاهای (مجاهدین) و اخبار شبکههای وابسته به آنان میباشد. این گزارش ادعاهای خلاف واقع را به نظام قضایی ایران منتسب نموده است.»</blockquote> | |||
== اعترافات مقامات نظام در مورد قتلعام == | |||
'''[[اکبر هاشمی رفسنجانی]]،''' با شروع قتلعام، در خطبههای نماز جمعه در روز ۷مرداد ۱۳۶۷گفت: «اینایی که از زندونا آزاد کردیم رفتن سلاح گرفتن افتادن به جون مردم. اینا تو اسلامآباد رفتن از بیمارستان ۳۰تا مجروح رو بیرون کشیدن و به رگبار بستن….» او اضافه کرد: «این یکی از فتنههایی است که باید از میان میرفت و به این آسانی هم نمیشد این فتنه را خواباند و مدتها طول میکشید تا این بچههای متعصب فریب خوردهای که این همه به اینها در زندانها محبت شد، توبهشان را پذیرفتیم، بهعنوان «تائب» بیرون آمدند و دوباره به آنجا رفتند و برگشتند که با ملت خودشان بجنگند و برای عراق جاسوسی کنند. این فتنه باید یک روزی ریشهکن میشد….» | |||
'''موسوی اردبیلی،''' درست یک هفته بعد یعنی روز جمعه ۱۴ مرداد و در حالیکه قتلعام جریان داشت که در آن زمان رئیس شورایعالی قضایی بود در نماز جمعه گفت: «مردم به ما فشار میارن که چرا اینارو نمیکشین؟ ….» | |||
در روز ـ ۱۵مرداد ـ همزمان با انتشار خبر نماز جمعه اردبیلی در روزنامه جمهوری، در صفحه دیگر همین روزنامه همراه با تصویری از [[اسدالله لاجوردی]]، با تیتر بزرگ آمده بود: «مردم میگویند ترحم بر منافقین دیگر جایز نیست.» | |||
'''[[علی رازینی]]''' ۲۹سال بعد از قتلعام ۶۷–۱۱تیر ۱۳۹۶ـ گفت خمینی در این زمینه کاری انجام داد که هیچکدام از فقهای گذشته در طول تاریخ انجام نداده بودند. او اضافه میکند: «آن زمان من نبودم مسئولان دخیل در قضایای ۶۷آقایان نیری، رئیسی، اشراقی و پورمحمدی بودند اما حکم امام عادلانه بود….»<ref>او قاضی شرع دادگاههای ارتشیان و نظامیان و دیگر زندانیان جمهوری اسلامی در ابتدای دهه 60 بود. او مدتی در مشهد و بعدا به تهران منتقل شده بود.</ref> علی رازینی از مسئولان قضایی درباره اعدامها چنین گفته است: «امام خمینی قاطع بودند و ملاحظه کاری در حکم خدا نداشتند، چون حکم خدا این است که محارب باید اعدام شود. امام به ادعاهای حقوق بشری غربیها توجه نکردند و گوششان به این حرفها بدهکار نبود و حکم خدا را با قدرت اجرا کردند.»<ref name=":2">[https://www.rouydad24.ir/fa/news/312420/آنچه-درباره-اعدام%E2%80%8Cهای-دهه-۶۰-باید-بدانید سایت رویداد ۲۴ - آنچه درباره اعدامهای دهه ۶۰ باید بدانید]</ref> | |||
'''[[علی فلاحیان]]''' که در سال ۶۷ [[حاکم شرع]] استان کرمانشاه بود با اشاره به قتلعام زندانیان سیاسی میگوید: «با توجه به اینکه سازمان مجاهدین خلق یک گروه محارب محسوب میشدهاند، حکم قضایی اعضای آن اعدام بوده و این مسئله که برخی از آنها در زندان نگه داشته شده بودند به نوعی تخفیف محسوب میشدهاست؛ لذا اعدام آنها در سال ۶۷ بازگشت به حکم اولیه بوده است.»<ref name=":2" /> | |||
فلاحیان در مصاحبهای دیگر با سایت تاریخ ایرانی چنین گفته است:<blockquote>«آقای موسوی تبریزی که میگفت اصلا محاکمه نمیخواهد و محاکمه در رابطه با کسانی که در حال جنگ با ما هستند، معنا ندارد. عدهای دیگر از آقایان معتقد بودند دستگیرشدگان محاکمه شوند. حالا این نظر آنها یا از باب احتیاط بود یا فتوا یا رافت اسلامی ولی امام مرتبا تاکید داشت که مواظب باشید اینها از دستتان در نروند. اینها اگر بروند دوباره یک نفر را میکشند و حفظ جان مسلمان واجب است لذا امام همیشه میگفت از این طرف احتیاط کنید چون ما در مورد دماء باید احتیاط کنیم؟ چطور؟ مثلا اگر شبههای شد در این که کسی قاتل است یا نه، بنا را بر نکشتن بگذاریم اما در مورد منافقین امام میگفت به عکس رفتار کنید، من اینها را میشناسم، از دستتان درنروند و حکمشان اعدام است. این حکم ولایی ایشان بود؛ چه قبل از جریان ۶۷ چه بعد از آن.»<ref name=":2" /> | |||
با | |||
«اگر ما آنها را نمیکشتیم که دیگر کشوری وجود نداشت. این حرف من نیست حرف امام است. در مورد مجاهدین امام میگفت به عکس رفتار کنید من اینها را میشناسم از دستتان در نروند و حکمشان اعدام است. این حکم ولایی ایشان بود چه قبل از جریان ۶۷ چه بعد از آن…<ref>قتلعام و رازهای علی [https://www.mojahedin.org/news/201962/%D9%82%D8%AA%D9%84-%D8%B9%D8%A7%D9%85-%D9%88-%D8%B1%D8%A7%D8%B2%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D9%81%D9%84%D8%A7%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D9%86 فلاحیان]</ref><ref>علی [https://www.iranntv.com/2017/07/18/%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D9%81%D9%84%D8%A7%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%81%D8%A7%D8%AA-%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%87%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%B1%D8%A7%D8%AC%D8%B9-%D8%A8/ فلاحیان]: اعترافات تکاندهنده راجع به حکم خمینی در مورد قتل عام ۶۷</ref></blockquote>'''[[علیاکبر ولایتی|علی اکبر ولایتی]]''' وزیر خارجه وقت: «زندانیان اعدامی را باید افرادی دانست که در تلاش برای پیشروی به خاک ایران یا قتل شخصیتهای سیاسی بودند. در این کشور کسانی که (اقدام به مبارزهٔ مسلحانه میکنند) باید کشته شوند و این قانون است… زندانیانی که در این ماههای اخیر اعدام شدهاند مجاهدین خلق بودهاند که سعی داشتند به داخل ایران پیشروی کنند. سایر اعدام شدگان نیز به قتل شخصیتهای سیاسی اعتراف کرده بودند.»<ref name=":2" /> | |||
در | '''[[حسینعلی نیری]]''' از اعضای هیئت مرگ: «اینها به خاطر همان پرونده محاکمه نشدند که. اینها در زندان دوباره شلوغ کردند. در فضای زندان باز هم انسجام خودشان را داشتند. نه تنها رابطه تشکیلاتی داشتند بلکه تشکیلات جدیدی هم درون زندان به وجود آورده بودند. از راههایی که میدانستند، از بیرون اطلاعات کسب میکردند. جو زندان دستشان بود و لذا توطئههای جدید در کار بود. اینطور نبود که آنها فقط بخواهند ایام حبسشان را بگذرانند. یک وقت کسی مثلا پنج سال زندانی است میگوید من باید پنج سال زندان بمانم دیگر چه کار دارم چه میکنند؟ ولی اینها توطئه کرده بودند و هماهنگی از بیرون داشتند. یعنی عناد خودشان را میخواستند ادامه بدهند. اینها میگفتند ما ضرر اقتصادی به نظام بزنیم. سیم تلفن را قطع کنیم. لامپ را بشکنیم و ... با اینها که نمیشود نظام را سرنگون کرد. یعنی یک لجبازیهای بچگانهای که مثلا مادر، بچه را تنبیه میکند، بچه میرود یک جایی یک حرکتی اذیتی میکند. مملکتی که این همه خرج دارد با چهار تا لامپ شکستن نظام سرنگون میشود؟»<ref name=":2" /> | ||
''' | '''[[حسین موسوی تبریزی|موسوی تبریزی]]''' که آن زمان رئیس دادگاههای انقلاب آذربایجان شرقی و غربی بود، در مصاحبهای که سال ۹۸ با خبرگزاری فارس کرده، درباره اعدامها چنین میگوید: «آن موقع آقای ریشهری بر این باور بود که اعضای آزاد مجاهدین خلق با هم قرار گذاشته بودند که صدام به هر شهری رسید تا به او کمک کنند. زندانیهایشان هم قرار گذاشته بودند که شورش کنند، آزاد شوند و به صدام کمک کنند. این را به امام گزارش داده بودند و امام هم حکم داده بود که چند نفر به صورت شورایی مسئله زندانیهایی که در زندان هستند را پیگیری کنند و ببینند که اگر اینها در حمایت از مجاهدین خلق در موضع خود به نفع منافقین محکم هستند، حکمشان اعدام است. اینها از مجاهدین خلق طرفداری کرده و با اسلحه دستگیر شده بودند ولی با اغماض نظام جمهوری اسلامی چون آدم نکشته بودند، به ۱۰ تا ۲۰ سال زندان محکوم شده بودند.»<ref name=":2" /> | ||
'''[[مصطفی پورمحمدی]]''' درباره حضورش در هیات رسیدگی گفته بود «اینکه من در دهه ۶۰ لیستی از اعدامیها را نزد آیتالله منتظری بردهام و ایشان مخالفت کردهاند قطعاً دروغ است، من در وزارت اطلاعات یک روز پست امنیتی نداشتم، بنابراین درگیر اعدامها نبودم.» البته پورمحمدی پس از آنکه فایل صوتی از آیتالله منتظری منتشر شد که نشان میداد ظاهرا او در جلسه حضور داشته، در اظهار نظر دیگری در جریان یک مصاحبه با خبرگزاری ایرنا گفت: «ما متاسفانه بخشی از جنایتهای منافقین و خسارتی که به ما وارد کردند را به حساب نمی آوریم و تنها شهدای ترور را به حساب می آوریم در حالیکه منافقین بخش بزرگی از خسارت جنگ را برعهده دارند. یعنی بسیاری از نیروهایی که شهید یا مجروح شدند و شهرها تخریب شده به خاطر همکاری منافقین بوده است... ما افتخار میکنیم که دستور خدا را در رابطه با منافقین اجرا کردیم.»<ref name=":2" /> | |||
====== | ====== سخنان [[حسینعلی منتظری]] ====== | ||
۹روز بعد یعنی در روز ۲۴مرداد که هیأت مرگ به ملاقات منتظری رفت، منتظری که هنوز قائممقام و جانشین خمینی بود روی همین موضوع دست گذاشت و رو به هیأت مرگ گفت: «قضاوت و حکم باید در جو سالم و خالی از احساسات باشد. لایقض القاضی و هو غضبان. این روایت را همه به یاد دارید. الآن با شعارها و تحریکات جو اجتماعی ما ناسالم است. | ۹روز بعد یعنی در روز ۲۴مرداد که هیأت مرگ به ملاقات منتظری رفت، منتظری که هنوز قائممقام و جانشین خمینی بود روی همین موضوع دست گذاشت و رو به هیأت مرگ گفت: «قضاوت و حکم باید در جو سالم و خالی از احساسات باشد. لایقض القاضی و هو غضبان. این روایت را همه به یاد دارید. الآن با شعارها و تحریکات جو اجتماعی ما ناسالم است. | ||
این مسأله که آقای موسوی اردبیلی که من میدانم خودش از همه لیبرالتره، تو نماز جمعه میگه که همه بایستی اینها اعدام بشن، اصلاً من مخالف با عفو بودم، خودش بیش از همه مخالفت میکرد، حالا اینجوری میگه، بعد تو نماز جمعه میگن زندانی منافق اعدام باید گردد. آخه ما که میفهمیم اینها دارند جو درست میکنن. حتی منم که حرف میزنم میگن آی اینم داره از منافقین حمایت میکنه.» | این مسأله که آقای موسوی اردبیلی که من میدانم خودش از همه لیبرالتره، تو نماز جمعه میگه که همه بایستی اینها اعدام بشن، اصلاً من مخالف با عفو بودم، خودش بیش از همه مخالفت میکرد، حالا اینجوری میگه، بعد تو نماز جمعه میگن زندانی منافق اعدام باید گردد. آخه ما که میفهمیم اینها دارند جو درست میکنن. حتی منم که حرف میزنم میگن آی اینم داره از منافقین حمایت میکنه.» | ||
در همین روز ۲۴ مرداد منتظری طی نامهیی به خمینی قتلعام را بدون محاکمه میخواند: «اینگونه قتلعام '''''بدون محاکمه''''' آنهم نسبت به زندانی و اسیر (اسیر شماست دیگه) قطعاً در درازمدت به نفع آنهاست و دنیا ما را محکوم میکند و آنان را بیشتر به مبارزه مسلحانه تشویق میکند. مبارزه با فکر و ایده از طریق کشتن غلط | در همین روز ۲۴ مرداد منتظری طی نامهیی به خمینی قتلعام را بدون محاکمه میخواند: «اینگونه قتلعام '''''بدون محاکمه''''' آنهم نسبت به زندانی و اسیر (اسیر شماست دیگه) قطعاً در درازمدت به نفع آنهاست و دنیا ما را محکوم میکند و آنان را بیشتر به مبارزه مسلحانه تشویق میکند. مبارزه با فکر و ایده از طریق کشتن غلط است.» | ||
اما در این رابطه مهمترین سندی که تا به حال قتلعام را تا حدی با جزئیاتش افشا میکند '''نوار صوتی'''<ref>این فایل صوتی توسط احمد [https://www.youtube.com/watch?v=QSdn3zUWLnk منتظری] پسر آیةالله منتظری در سال 1396 منتشر شد | اما در این رابطه مهمترین سندی که تا به حال قتلعام را تا حدی با جزئیاتش افشا میکند '''نوار صوتی'''<ref>این فایل صوتی توسط احمد [https://www.youtube.com/watch?v=QSdn3zUWLnk منتظری] پسر آیةالله منتظری در سال 1396 منتشر شد | ||
| خط ۸۱۸: | خط ۸۶۴: | ||
«دستگاه قضایی کشور شما زیر سؤال بردید. چندین سال، شخص آقای نیری، این قاضی اون قاضی، تو این شهر تو اون شهر، یکی رو محکوم کرده به ۵سال یکی رو محکوم کرده به ۶سال، یکی رو محکوم کرده به ده سال، و یکی را محکوم کرده به پانزده سال. خوب اینکه حالا ما بیاییم بدون اینکه فعالیتی تازه باشه بگیریم اعدام کنیم، این معنیاش این است که همه ما… خوردیم، همه دستگاه ما، قضایی ما، غلط بود، این معنیاش این نیست؟» | «دستگاه قضایی کشور شما زیر سؤال بردید. چندین سال، شخص آقای نیری، این قاضی اون قاضی، تو این شهر تو اون شهر، یکی رو محکوم کرده به ۵سال یکی رو محکوم کرده به ۶سال، یکی رو محکوم کرده به ده سال، و یکی را محکوم کرده به پانزده سال. خوب اینکه حالا ما بیاییم بدون اینکه فعالیتی تازه باشه بگیریم اعدام کنیم، این معنیاش این است که همه ما… خوردیم، همه دستگاه ما، قضایی ما، غلط بود، این معنیاش این نیست؟» | ||
منتظری '''نقش وزارت اطلاعات''' را در قتلعام پررنگ میبیند: «به نظر من این یک چیزی است که اطلاعات روش نظر داشت و سرمایهگذاری | منتظری '''نقش وزارت اطلاعات''' را در قتلعام پررنگ میبیند: «به نظر من این یک چیزی است که اطلاعات روش نظر داشت و سرمایهگذاری کرد.»<ref>شاهدان زندانی گزارش کردهاند که عناصر وزارت اطلاعات قسم خورده بودند احدی را زنده باقی نگذارند. آنها برای نمونه به اعدام کاوه نصاری که بیماری حاد صرع داشت و فلج شده بود، و بخشی از حافظهاش هم کار نمیکرد اشاره میکنند که با اصرار اطلاعات کرج حلقآویز شد.</r <ref<nowiki><ref group="پاورقی">در استانهای غربی کشور از آذربایجان تا شهرهای کردستان و کرمانشاه و لرستان و جنوب، همه امورات زندان دست وزارت اطلاعات بود. و گورهای جمعی زیادی در شهرهای اهواز ،دزفول، ماهشهر و شهرهای استان کردستان کشف شده است.</nowiki></ref>«آقای پورمحمدی درست است که حالا مسئول است و تو اطلاعات است اما قبل از اینکه مسئول اطلاعات باشه آخونده. جنبه آخوندیش بر اطلاعاتیش میافزاید. بهنظر من این یک چیزی است که اطلاعات روش نظر داشت و سرمایهگذاری کرد.»<ref>مصطفی پورمحمدی در مورد نقشش در قتل عام گفته است: «من در این زمینه آرام هستم و در طول تمام این سالها یک شب هم بیخوابی نکشیدهام زیرا طبق قانون و شرع اسلام عمل کردهام».</ref> | ||
یکی از اعضای هیأت مرگ بعد از صحبتهای منتظری میگوید: | یکی از اعضای هیأت مرگ بعد از صحبتهای منتظری میگوید: | ||
«حاجی ما در رابطه با شیوه کار خودمون از روز اول که شروع کردیم خدا شاهده که ما با این نیت که روز قیامت باید جواب این را بدیم و در خدمت برادرها جلسه تشکیل دادیم و تکتک اینها را آوردیم تو اتاق مورد داشتیم که چهار بار این رو آوردیم تو اتاق باهاش صحبت کردیم، کراراً داشتیم که سه بار باهاش صحبت کردیم، یعنی تا آنجایی که واقعاً به مرحله صددرصد نرسیدیم که اون عنوان کرده که این فرد معتقد است، امضا | «حاجی ما در رابطه با شیوه کار خودمون از روز اول که شروع کردیم خدا شاهده که ما با این نیت که روز قیامت باید جواب این را بدیم و در خدمت برادرها جلسه تشکیل دادیم و تکتک اینها را آوردیم تو اتاق مورد داشتیم که چهار بار این رو آوردیم تو اتاق باهاش صحبت کردیم، کراراً داشتیم که سه بار باهاش صحبت کردیم، یعنی تا آنجایی که واقعاً به مرحله صددرصد نرسیدیم که اون عنوان کرده که این فرد معتقد است، امضا نکردیم.»<ref group="پاورقی">زندانیان معتقدند شواهدی مثل اعدام عباس افغان و شعبان محمدعلیزاده و مظاهر محمدی و لیلا و… که بر اثر شکنجههای زندان مشاعرشان را از دست داده بودند و اعدام ناصر منصوری که نخاعش قطع شده بود و اصلاً نمیتوانست حرف بزند و با برانکارد به محل اعدام بردند ناقض این ادعا است. آنها همچنین معتقدند از دکتر فرزین فقط اسمش را پرسیدند و بلافاصله او را برای اعدام بردند؛ و مسعود خستو که نوه آیةالله طالقانی بود را به محض فهمیدن نستبش با طالقانی در فاصله دوساعته اعدام کردند</ref> | ||
آنها همچنین معتقدند از دکتر فرزین فقط اسمش را پرسیدند و بلافاصله او را برای اعدام بردند؛ و مسعود خستو که نوه آیةالله طالقانی بود را به محض فهمیدن نستبش با طالقانی در فاصله دوساعته اعدام کردند</ref> | |||
فرد دیگری از اعضای هیأت مرگ ادعا میکند: | فرد دیگری از اعضای هیأت مرگ ادعا میکند: | ||
«الان موارد متعددی داریم که دو امضا دارد و ما اصلاً اجرا نکردیم، و از این بابت است حدود ۴۰ مورد داریم که بهاتفاق آرا امضا کردیم، فقط بهلحاظ اینکه اینها یا تنها فرزند خانه بودن، یا پسری بوده که خواهرش اعدام شده یا برادرش اعدام شده؛ و حدود بیست و چند نفر هم داریم که اینها وقتی آمدند زندان حدود ۱۶–۱۷ سالشون بوده و الآن بیست و سه چهار سالشونه. حدود چهل و خوردهیی از اینها که سه تا امضا شده باز هنوز اجرا نکردیم. فقط به این لحاظ که گفتیم تا آخرین روز یه اتمامحجت دیگری هم با اینها بشه که اگه واقعاً راهی برای برگشت نبود آنوقت تصمیم گرفته بشه»<ref group="پاورقی">زندانیان این گزارش را نیز مخدوش میخوانند وبرای آن استدلال میآورند: | «الان موارد متعددی داریم که دو امضا دارد و ما اصلاً اجرا نکردیم، و از این بابت است حدود ۴۰ مورد داریم که بهاتفاق آرا امضا کردیم، فقط بهلحاظ اینکه اینها یا تنها فرزند خانه بودن، یا پسری بوده که خواهرش اعدام شده یا برادرش اعدام شده؛ و حدود بیست و چند نفر هم داریم که اینها وقتی آمدند زندان حدود ۱۶–۱۷ سالشون بوده و الآن بیست و سه چهار سالشونه. حدود چهل و خوردهیی از اینها که سه تا امضا شده باز هنوز اجرا نکردیم. فقط به این لحاظ که گفتیم تا آخرین روز یه اتمامحجت دیگری هم با اینها بشه که اگه واقعاً راهی برای برگشت نبود آنوقت تصمیم گرفته بشه»<ref group="پاورقی">زندانیان این گزارش را نیز مخدوش میخوانند وبرای آن استدلال میآورند: فقط در اوین و گوهردشت دهها برادر و خواهر را با هم اعدام کردند. مسعود ثابترفتار و برادرش رضا، محسن سیداحمدی و برادرش محمد، مهشید رزاقی و احمد رزاقی، منوچهر ناظری و برادرش جواد، محمدرضا ناظری و خواهرش زهرا ناظری در زندان اصفهان، علیاکبرملاعبدالحسینی و برادرش مرتضی، مسعود و منصور خسروآبادی، اردلان و اردکان دارآفرین، ناهید و حمید تحصیلی… حسین میرزایی و مصطفی را در تهران و خواهرشان معصومهرا در همدان… نمونههایی از این دست هستند. در شهرستانها هم از بعضی خانوادهها ۵ یا ۶نفر اعدام کردند که ۲ یا ۳ نفرشان در همین ایام حلقآویز شدند. از خانواده غلامی، ادب آواز، حریری، رحیم نژاد، شجاعی، داوودی، برهانی ۵ یا ۶ نفر کشتند… | ||
فقط در اوین و گوهردشت دهها برادر و خواهر را با هم اعدام کردند. مسعود ثابترفتار و برادرش رضا، محسن سیداحمدی و برادرش محمد، مهشید رزاقی و احمد رزاقی، منوچهر ناظری و برادرش جواد، محمدرضا ناظری و خواهرش زهرا ناظری در زندان اصفهان، علیاکبرملاعبدالحسینی و برادرش مرتضی، مسعود و منصور خسروآبادی، اردلان و اردکان دارآفرین، ناهید و حمید تحصیلی… حسین میرزایی و مصطفی را در تهران و خواهرشان معصومهرا در همدان… نمونههایی از این دست هستند. | حمید خضری زمان دستگیری ۱۵ سال داشت و اعدام شد. برادر او به نام اصغر نیز چند روز قبل از او اعدام شده بود. حاکم شرع نیری به حمید گفت یک برادرت را سال ۶۰ اعدام کردیم و یک برادرت هم یکی دو روز قبل کشتیم… و در مورد زندانیان زیر ۱۷سال آوردهاند: احمدعلی وهاب زاده، زهره حاجمیراسماعیل، لیلا حاجیان، مسعود افتخاری، سهیلا حمیدی، رؤیا خسروی، جواد سگوند، سعید سالمی، مهری درخشاننیا، سهیلا شمس، سهیل دانیالی، محمدرضا مجیدی و بسیاری دیگر زمان دستگیری ۱۵ یا ۱۶ سال بیشتر نداشتند. اینها تنها بخشی از زندانیان اوین و گوهردشت است. احمد غلامی هنگام دستگیری ۱۳ ساله بود.</ref> | ||
در شهرستانها هم از بعضی خانوادهها ۵ یا ۶نفر اعدام کردند که ۲ یا ۳ نفرشان در همین ایام حلقآویز شدند. از خانواده غلامی، ادب آواز، حریری، رحیم نژاد، شجاعی، داوودی، برهانی ۵ یا ۶ نفر کشتند… | |||
حمید خضری زمان دستگیری ۱۵ سال داشت و اعدام شد. برادر او به نام اصغر نیز چند روز قبل از او اعدام شده بود. حاکم شرع نیری به حمید گفت یک برادرت را سال ۶۰ اعدام کردیم و یک برادرت هم یکی دو روز قبل کشتیم… | |||
و در مورد زندانیان زیر ۱۷سال آوردهاند: | |||
احمدعلی وهاب زاده، زهره حاجمیراسماعیل، لیلا حاجیان، مسعود افتخاری، سهیلا حمیدی، رؤیا خسروی، جواد سگوند، سعید سالمی، مهری درخشاننیا، سهیلا شمس، سهیل دانیالی، محمدرضا مجیدی و بسیاری دیگر زمان دستگیری ۱۵ یا ۱۶ سال بیشتر نداشتند. اینها تنها بخشی از زندانیان اوین و گوهردشت است. احمد غلامی هنگام دستگیری ۱۳ ساله بود.</ref> | |||
در قسمت دیگری از دیدار منتظری با هیأت قتلعام درنوار صوتی آمده است: | در قسمت دیگری از دیدار منتظری با هیأت قتلعام درنوار صوتی آمده است: | ||
| خط ۸۴۳: | خط ۸۸۳: | ||
یکی از اعضای هیأت قتلعام: «راجع به این ماه محرم اگه اجازه بدین حاج آقا، ما یک تعدادی از اینها رو از اتاقاشون آوردیم… اگر اجازه بفرمایید، حدود دویست نفر هستن که اینها رو…» | یکی از اعضای هیأت قتلعام: «راجع به این ماه محرم اگه اجازه بدین حاج آقا، ما یک تعدادی از اینها رو از اتاقاشون آوردیم… اگر اجازه بفرمایید، حدود دویست نفر هستن که اینها رو…» | ||
منتظری: «من هیچ اجازهیی نمیدم، من با یکیاش هم مخالفم. من با یکیاش هم مخالفم. به من نگویید اجازه بدهید، شما خودتون | منتظری: «من هیچ اجازهیی نمیدم، من با یکیاش هم مخالفم. من با یکیاش هم مخالفم. به من نگویید اجازه بدهید، شما خودتون میدونید.» | ||
رئیسی یا نیری: «چشم اطاعت میکنیم و بقیهرو دیگه نمیبریم.»<ref group="پاورقی">شاهدان زندانی معتقدند که هیأت قتلعام به این حرف هم پایبند نبوده است چرا که فردای همان روز یعنی سهشنبه ۲۵مرداد ۶۷ دهها مجاهد را در زندانهای اوین و گوهردشت حلقآویز کردند. ۱۲ روز بعد از این دیدار یعنی روز شنبه پنجم شهریور۶۷، اعدام زندانیان مارکسیست در اوین و گوهردشت شروع شد و تا بیست و دوم محرم ادامه داشت.</ref> | رئیسی یا نیری: «چشم اطاعت میکنیم و بقیهرو دیگه نمیبریم.»<ref group="پاورقی">شاهدان زندانی معتقدند که هیأت قتلعام به این حرف هم پایبند نبوده است چرا که فردای همان روز یعنی سهشنبه ۲۵مرداد ۶۷ دهها مجاهد را در زندانهای اوین و گوهردشت حلقآویز کردند. ۱۲ روز بعد از این دیدار یعنی روز شنبه پنجم شهریور۶۷، اعدام زندانیان مارکسیست در اوین و گوهردشت شروع شد و تا بیست و دوم محرم ادامه داشت.</ref> | ||
منتظری در بخشی دیگر از سخنانش دردیدار باهیأت قتلعام میگوید: «در روزنامهها هم الآن در خارج میگند، حالا جرأت نمیکنند در روزنامهها در داخل، بعد ها در آینده میگن. من دلم نمیخواست اینطور بشه، مردم از ولایتفقیه داره چندش شون میشه، من دلم نمیخواست ولایتفقیه به اینجا | منتظری در بخشی دیگر از سخنانش دردیدار باهیأت قتلعام میگوید: «در روزنامهها هم الآن در خارج میگند، حالا جرأت نمیکنند در روزنامهها در داخل، بعد ها در آینده میگن. من دلم نمیخواست اینطور بشه، مردم از ولایتفقیه داره چندش شون میشه، من دلم نمیخواست ولایتفقیه به اینجا برسه.» | ||
«شما حالا خودتون فکر کنید بالاخره یک ماه دیگه دو ماه دیگه بالاخره در زندانا باز میشه، بالاخره جواب مردم رو چی میدین؟ مثلاً رفته بودن مثلاً تو باختران، توی اصفهان.. ما بچهاش را کشتیم، خوب یک عقیدهایی داشت خوب برای عقیدهاش چرا اعدامش کردی. تو آقای نیری که این بچه منو محکوم کردی به ده سال، به چه مناسبت، فعالیتی تازهییی کرده بود که اعدامش کردی؟ هیچ جواب نداری بدی. این صاف و پوست کنده.» | «شما حالا خودتون فکر کنید بالاخره یک ماه دیگه دو ماه دیگه بالاخره در زندانا باز میشه، بالاخره جواب مردم رو چی میدین؟ مثلاً رفته بودن مثلاً تو باختران، توی اصفهان.. ما بچهاش را کشتیم، خوب یک عقیدهایی داشت خوب برای عقیدهاش چرا اعدامش کردی. تو آقای نیری که این بچه منو محکوم کردی به ده سال، به چه مناسبت، فعالیتی تازهییی کرده بود که اعدامش کردی؟ هیچ جواب نداری بدی. این صاف و پوست کنده.» | ||
| خط ۸۵۵: | خط ۸۹۵: | ||
'''محمدعلی انصاری''' (مرداد۹۵ـ بلافاصله پس از انتشار فایل صوتی) گفت: «انتشار این نوار بعد از ۲۸سال وقتی که سردمداران استکبار و تکفیریها با منافقین نشست و برخاست میکنند، احیاء آنان و مشروعیت زایی برای آنهاست» | '''محمدعلی انصاری''' (مرداد۹۵ـ بلافاصله پس از انتشار فایل صوتی) گفت: «انتشار این نوار بعد از ۲۸سال وقتی که سردمداران استکبار و تکفیریها با منافقین نشست و برخاست میکنند، احیاء آنان و مشروعیت زایی برای آنهاست» | ||
'''علی مطهری''' نایب رئیس مجلس: «آقایان رئیسی، نیری و پورمحمدی که در متن قضیه در آن زمان بودهاند در این خصوص توضیح بدهند و موضوع را برای مردم روشن نمایند… اگر قصوری هم در نحوه اجرای حکم اتفاق افتاده عذرخواهی | '''علی مطهری''' نایب رئیس مجلس: «آقایان رئیسی، نیری و پورمحمدی که در متن قضیه در آن زمان بودهاند در این خصوص توضیح بدهند و موضوع را برای مردم روشن نمایند… اگر قصوری هم در نحوه اجرای حکم اتفاق افتاده عذرخواهی شود.» | ||
'''مجید انصاری''' معاون روحانی: «احساس میشود توطئهیی پیچیده در سطح بینالمللی در شرف وقوع است که سازمان تروریستی منافقین را به سازمانی مشروع مدنی معرفی کنند…» | '''مجید انصاری''' معاون روحانی: «احساس میشود توطئهیی پیچیده در سطح بینالمللی در شرف وقوع است که سازمان تروریستی منافقین را به سازمانی مشروع مدنی معرفی کنند…» | ||
| خط ۸۶۱: | خط ۹۰۱: | ||
'''مهدی خزعلی''' پسر شیخ قاسم خزعلی (۵شهریور ۹۵): | '''مهدی خزعلی''' پسر شیخ قاسم خزعلی (۵شهریور ۹۵): | ||
«اینها بهحبس محکوم شده بودن و میبایستی آزاد میشدند اینکه ما بهانهیی بیاوریم اینها رو از سلولها بیاوریم بیرون و بدار بیاویزیم هیچ توجیهای ندارد… ظرف یک ماه بهروایتی، روایت آقای منتطری قریب ۴هزار نفر بهروایت معاونت وزارت اطلاعات قریب ۲۰هزار نفر در تهران و استانها یعنی ۴هزار نفر مال تهران هست وبهروایتی کسی مثل آقای ملکی قریب ۳۳هزار نفر ظرف یک ماه و چند روز سی و چند روز بدار آویخته شدن اینها. آیا جنازههاشون تحویل شد آیا خانوادهها اطلاع پیدا کردن آیا قبری بهخانوادهها تحویل دادید. همه اینها حقوق شهروندی است که شما زیر پا گذاشتید اما چه کسانی این کار رو کردن؟ قطعاً بایستی این سه نفری که الآن یکی شون وزیر است، یکی شون رئیس آستان قدس است، و یکی شون ریاست دادگاه انتظامی قضات را داره، باید پاسخگو | «اینها بهحبس محکوم شده بودن و میبایستی آزاد میشدند اینکه ما بهانهیی بیاوریم اینها رو از سلولها بیاوریم بیرون و بدار بیاویزیم هیچ توجیهای ندارد… ظرف یک ماه بهروایتی، روایت آقای منتطری قریب ۴هزار نفر بهروایت معاونت وزارت اطلاعات قریب ۲۰هزار نفر در تهران و استانها یعنی ۴هزار نفر مال تهران هست وبهروایتی کسی مثل آقای ملکی قریب ۳۳هزار نفر ظرف یک ماه و چند روز سی و چند روز بدار آویخته شدن اینها. آیا جنازههاشون تحویل شد آیا خانوادهها اطلاع پیدا کردن آیا قبری بهخانوادهها تحویل دادید. همه اینها حقوق شهروندی است که شما زیر پا گذاشتید اما چه کسانی این کار رو کردن؟ قطعاً بایستی این سه نفری که الآن یکی شون وزیر است، یکی شون رئیس آستان قدس است، و یکی شون ریاست دادگاه انتظامی قضات را داره، باید پاسخگو باشند.»<ref>افشای ابعای تازهای از جنایات رژیم در سال 67 از زبان مهدی [https://www.youtube.com/watch?v=vESaA9E2X-o خزعلی]</ref> | ||
== مناصب مقامات نظام در جریان قتلعام == | == مناصب مقامات نظام در جریان قتلعام == | ||
| خط ۸۷۲: | خط ۹۱۲: | ||
'''اسماعیل شوشتری''' بعنوان رئیس سازمان زندانها در هیأت قتلعام شرکت میکرد، بعد از قتلعام، ۱۶سال وزیر دادگستری بود و از سال ۹۲با حکم روحانی به سمت رئیس دفتر بازرسی ویژه رئیسجمهور منصوب شد. | '''اسماعیل شوشتری''' بعنوان رئیس سازمان زندانها در هیأت قتلعام شرکت میکرد، بعد از قتلعام، ۱۶سال وزیر دادگستری بود و از سال ۹۲با حکم روحانی به سمت رئیس دفتر بازرسی ویژه رئیسجمهور منصوب شد. | ||
'''ابراهیم رئیسی''' جانشین دادستان در هیأت قتلعام بود، دادستان کل کشور و ریاست تولیت آستان قدس شد و بعد از شکست در کاندیداتوری ریاست جمهوری به ریاست قوه قضاییه برگزیده شد.<ref group="پاورقی">او بعد از وفات خمینی در ۲۹سالگی به سمت دادستانی تهران ارتقا یافت و پس از پنج سال، به مدت ده سال (۱۳۷۳–۱۳۸۳) به ریاست «سازمان بازرسی کل کشور» انتخاب شد و از ۸۳تا ۱۳۹۳ «معاون اول قوه قضاییه» و «دادستان کل کشور» شد. او که از نزدیکان خامنهای بشمار میرود در سال | '''ابراهیم رئیسی''' جانشین دادستان در هیأت قتلعام بود، دادستان کل کشور و ریاست تولیت آستان قدس شد و بعد از شکست در کاندیداتوری ریاست جمهوری به ریاست قوه قضاییه برگزیده شد.<ref group="پاورقی">او بعد از وفات خمینی در ۲۹سالگی به سمت دادستانی تهران ارتقا یافت و پس از پنج سال، به مدت ده سال (۱۳۷۳–۱۳۸۳) به ریاست «سازمان بازرسی کل کشور» انتخاب شد و از ۸۳تا ۱۳۹۳ «معاون اول قوه قضاییه» و «دادستان کل کشور» شد. او که از نزدیکان خامنهای بشمار میرود در سال ۹۴ از طرف او به ریاست تولیت آستان قدس برگزیده شد؛ و در سال ۹۷ از طرف خامنهای به ریاست قوه قضاییه منصوب شد.</ref> | ||
'''علیرضا آوایی''' بعنوان دادستان عمومی دزفول و اهواز در هیأت قتلعام زندانهای خوزستان شرکت داشت. بعد از آن به مدت بیست سال ریاست کل دادگستری استانهای لرستان و مرکزی و اصفهان و تهران را داشت، سال ۹۴به معاونت وزارت کشور رسید، سال ۹۵منصب ریاست دفتر بازرسی ویژه رئیسجمهور را کسب کرد و سرانجام در ۲۹مرداد ۱۳۹۶ وزیر دادگستری دولت روحانی شد. | '''علیرضا آوایی''' بعنوان دادستان عمومی دزفول و اهواز در هیأت قتلعام زندانهای خوزستان شرکت داشت. بعد از آن به مدت بیست سال ریاست کل دادگستری استانهای لرستان و مرکزی و اصفهان و تهران را داشت، سال ۹۴به معاونت وزارت کشور رسید، سال ۹۵منصب ریاست دفتر بازرسی ویژه رئیسجمهور را کسب کرد و سرانجام در ۲۹مرداد ۱۳۹۶ وزیر دادگستری دولت روحانی شد. | ||
| خط ۸۸۸: | خط ۹۲۸: | ||
در همین راستا خانم مریم رجوی با استقبال از فراخوان تحقیقات و حسابرسی و عدالت برای جانباختگان قتلعام، خواهان اعزام هیأتهای بینالمللی حقیقتیاب به ایران با حضور نمایندگان مجاهدین و مقاومت ایران برای ممانعت از پنهانکاریهای جمهوری اسلامی در جنایت بزرگ علیه بشریت بهویژه در رابطه با مزارها و آمار دقیق جانباختگان در زندانها و شهرهای مختلف در سراسر ایران شد.<ref>[https://news.mojahedin.org/i/%D8%B3%D8%AE%D9%86%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D9%88%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%AA%E2%80%8C%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC%D9%87-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%DB%B1%DB%B9%DA%98%D9%88%D8%A6%DB%8C%D9%87-%DB%B2%DB%B8%D8%AA%DB%8C%D8%B1-%DB%B1%DB%B3%DB%B6%DB%B7-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%A8%D8%B9%D8%AF-%D8%B2%D9%87%D8%B1-%D8%A2%D8%AA%D8%B4-%D8%B3%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8%B1%D8%AF-%D8%B4%D8%B1%D9%88%D8%B9-%DA%A9%D9%85%DB%8C%D8%B3%DB%8C%D9%88%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B1%DA%AF-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D9%88 سخنگوی وزارتخارجه آمریکا: ۱۹ژوئیه (۲۸تیر ۱۳۶۷ روز بعد از زهر آتشبس) سالگرد شروع «کمیسیونهای مرگ» در ایران بهدستور خمینی است - سایت مجاهد]</ref> | در همین راستا خانم مریم رجوی با استقبال از فراخوان تحقیقات و حسابرسی و عدالت برای جانباختگان قتلعام، خواهان اعزام هیأتهای بینالمللی حقیقتیاب به ایران با حضور نمایندگان مجاهدین و مقاومت ایران برای ممانعت از پنهانکاریهای جمهوری اسلامی در جنایت بزرگ علیه بشریت بهویژه در رابطه با مزارها و آمار دقیق جانباختگان در زندانها و شهرهای مختلف در سراسر ایران شد.<ref>[https://news.mojahedin.org/i/%D8%B3%D8%AE%D9%86%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D9%88%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%AA%E2%80%8C%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC%D9%87-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%DB%B1%DB%B9%DA%98%D9%88%D8%A6%DB%8C%D9%87-%DB%B2%DB%B8%D8%AA%DB%8C%D8%B1-%DB%B1%DB%B3%DB%B6%DB%B7-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%A8%D8%B9%D8%AF-%D8%B2%D9%87%D8%B1-%D8%A2%D8%AA%D8%B4-%D8%B3%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8%B1%D8%AF-%D8%B4%D8%B1%D9%88%D8%B9-%DA%A9%D9%85%DB%8C%D8%B3%DB%8C%D9%88%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B1%DA%AF-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D9%88 سخنگوی وزارتخارجه آمریکا: ۱۹ژوئیه (۲۸تیر ۱۳۶۷ روز بعد از زهر آتشبس) سالگرد شروع «کمیسیونهای مرگ» در ایران بهدستور خمینی است - سایت مجاهد]</ref> | ||
== درخواست محاکمه رئیسی == | == رئیسی عضو هیئت مرگ رئیسجمهور ۱۴۰۰ == | ||
ابراهیم رئیسی که یکی از اعضای هیات تصمیمگیرنده در مورد زندانیان معروف به «هیات مرگ» بود، پس از اعلام پیروزیاش در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ در پاسخ به سوال خبرنگار الجزیره گفت از ابتدای مسئولیتش در دستگاه قضایی «مدافع حقوق بشر» بوده و برای اقداماتش «باید مورد تقدیر و تشویق» قرار بگیرد. | |||
حسین مرتضویزنجانی، رییس سابق زندان اوین، در نشستی در کلاب هاوس گفت که ابراهیم رئیسی در گرفتن حکم اعدام زندانیان سیاسی از خمینی نقش مستقیم داشته است. رییس اسبق زندان اوین در یک اتاق کلابهاوس به نام «برای فردای بهتر» گفت که رئیسی که در زمانی که معاون دادستان تهران بوده، به او گفته است: «ما امروز رفتیم و حکمی را از امام (روح الله خمینی) برای اعدام زندانیان گرفتیم.»<ref name=":3" /> | |||
=== درخواست محاکمه رئیسی === | |||
در آستانه سفر ابراهیم رئیسی به نیویورک برای شرکت در مجمع عمومی ملل متحد، گروهی از زندانیان سیاسی شاهدان قتلعام ۱۳۶۷ و خانوادههای شهیدان مجاهد، علیه جلاد۶۷ در دادگاه ناحیه جنوب نیویورک بهخاطر جنایت علیه بشریت و نسلکشی اعلام جرم کردند. | |||
قاضی جسی فورمن، قاضی دادگاه ناحیهٔ جنوبی نیویورک، تاریخ ۲۴آبان۱۴۰۱ (۱۵نوامبر۲۰۲۲) را برای کنفرانس مقدماتی رسیدگی به شکایتها در مورد ابراهیم رئیسی تعیین کرد. | |||
قاضی به وکلای همه طرفهای شکایت اعلام کرد ساعت ۹صبح ۱۵نوامبر در یک جلسهٔ مقدماتی که طبق رویهٔ دادگاه در پروندههای مدنی بهصورت آنلاین برگزار میشود شرکت کنند. به طرفین دستور داده میشود یک نامه مشترک و همچنین طرح مدیریت و پیش بردن پرونده و مهلت پیشنهادی را که بهعنوان یک سند به دادگاه ارائه میشود، ارسال کنند. نامه مشترک، باید حداکثر تا پنجشنبه هفتهٔ قبل از کنفرانس مقدماتی ارسال شود. | |||
خبرگزاری فرانسه، روز ۳شهریور در گزارشی از کنفرانس مشترک مایکل موکیزی وزیر پیشین دادگستری آمریکا و پروفسور اشنیبام حقوقدان آمریکایی و شاکیان و شاهدان قتلعام ۶۷ در دفتر نمایندگی شورای ملی مقاومت ایران در واشنگتن درباره شکایت از رئیسجمهور رژیم ابراهیم رئیسی جلاد ۶۷ نوشت: شورای ملی مقاومت روز پنجشنبه از شکایتی در نیویورک علیه ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران خبر داد و از مقامات آمریکایی خواست تا علیه وی در حالی که انتظار میرود ماه آینده برای حضور در مجمع عمومی سازمان ملل بیاید، اقدام کنند. | خبرگزاری فرانسه، روز ۳شهریور در گزارشی از کنفرانس مشترک مایکل موکیزی وزیر پیشین دادگستری آمریکا و پروفسور اشنیبام حقوقدان آمریکایی و شاکیان و شاهدان قتلعام ۶۷ در دفتر نمایندگی شورای ملی مقاومت ایران در واشنگتن درباره شکایت از رئیسجمهور رژیم ابراهیم رئیسی جلاد ۶۷ نوشت: شورای ملی مقاومت روز پنجشنبه از شکایتی در نیویورک علیه ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران خبر داد و از مقامات آمریکایی خواست تا علیه وی در حالی که انتظار میرود ماه آینده برای حضور در مجمع عمومی سازمان ملل بیاید، اقدام کنند. | ||
| خط ۸۹۷: | خط ۹۴۸: | ||
مجاهدین خلق بزرگترین نیروی شورای ملی مقاومت ایران است. | مجاهدین خلق بزرگترین نیروی شورای ملی مقاومت ایران است. | ||
استیون اشنیبام، وکیل اصلی این شکایت، در یک کنفرانس مطبوعاتی در واشنگتن که توسط شورای ملی مقاومت ایران (NCRI) سازماندهی شده بود، گفت: «ابراهیم رئیسی بیتردید بهعنوان معاون دادستان استان تهران، یکی از اعضای آن کمیسیون مرگ بوده | استیون اشنیبام، وکیل اصلی این شکایت، در یک کنفرانس مطبوعاتی در واشنگتن که توسط شورای ملی مقاومت ایران (NCRI) سازماندهی شده بود، گفت: «ابراهیم رئیسی بیتردید بهعنوان معاون دادستان استان تهران، یکی از اعضای آن کمیسیون مرگ بوده است.» | ||
این شکایت هفته گذشته به نام ۲نفر که در آن زمان شکنجه شده بودند و شخص سومی که برادرش اعدام شده بود در دادگاه فدرال نیویورک ثبت شد. این سازمان به اعلامیههای عفو بینالملل و تحریمهای ایالات متحده استناد میکند که رئیسی را به همدستی در حوادث ۱۹۸۸ متهم میکند. این شکایت خواستار رسیدگی به ضایعات نامشخص از شکنجه، قتلهای فراقانونی، نسلکشی و جنایات علیه بشریت است. این شکایت این باور را به چالش میکشد که رئیسی، که سال گذشته بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شد، طبق قوانین ایالات متحده بهعنوان رئیس دولت و همچنین نماینده رسمی خارجی که در نشست عمومی سالانه سازمان ملل در مقر سازمان ملل در نیویورک شرکت میکند، از مصونیت برخوردار است. | این شکایت هفته گذشته به نام ۲نفر که در آن زمان شکنجه شده بودند و شخص سومی که برادرش اعدام شده بود در دادگاه فدرال نیویورک ثبت شد. این سازمان به اعلامیههای عفو بینالملل و تحریمهای ایالات متحده استناد میکند که رئیسی را به همدستی در حوادث ۱۹۸۸ متهم میکند. این شکایت خواستار رسیدگی به ضایعات نامشخص از شکنجه، قتلهای فراقانونی، نسلکشی و جنایات علیه بشریت است. این شکایت این باور را به چالش میکشد که رئیسی، که سال گذشته بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شد، طبق قوانین ایالات متحده بهعنوان رئیس دولت و همچنین نماینده رسمی خارجی که در نشست عمومی سالانه سازمان ملل در مقر سازمان ملل در نیویورک شرکت میکند، از مصونیت برخوردار است. | ||
| خط ۹۱۲: | خط ۹۶۳: | ||
وزارتخارجه ایالات متحده فوراً به سؤالی در مورد دیدگاه خود در مورد وضعیت رئیسی پاسخ نداد.<ref>[https://news.mojahedin.org/i/%D8%AE%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%87-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D9%84%DB%8C-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%88%D9%85%D8%AA-%D9%BE%DB%8C%D8%B4-%D8%A7%D8%B2-%D9%86%D8%B4%D8%B3%D8 سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref> | وزارتخارجه ایالات متحده فوراً به سؤالی در مورد دیدگاه خود در مورد وضعیت رئیسی پاسخ نداد.<ref>[https://news.mojahedin.org/i/%D8%AE%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%87-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D9%84%DB%8C-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%88%D9%85%D8%AA-%D9%BE%DB%8C%D8%B4-%D8%A7%D8%B2-%D9%86%D8%B4%D8%B3%D8 سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref> | ||
=== درخواست سازمان دیدبان حقوق بشر برای محاکمه رئیسی === | |||
پیش از این سازمان دیدبان حقوق بشر روز چهارشنبه ۱۸ خرداد با انتشار یک پژوهش مفصل اعدامهای دستهجمعی سال ۶۷ در ایران را مصداق «جنایت علیه بشریت» دانست و خواستار محاکمه همه عاملان و آمران آنها از جمله ابراهیم رئیسی شد. | |||
این نهاد مدافع حقوق بشر نوشته است که «هزاران زندانی سیاسی در سال ۶۷ به دستور روحالله خمینی، رهبر وقت جمهوری اسلامی ایران٬ به صورت «شتابزده»، «فراقانونی»، و «نظاممند» اعدام شدند.» در این پژوهش آمده است که تعداد دقیق اعدامشدگان سال ۶۷ معلوم نیست، اما برآوردهای مدافعان حقوق بشر و اپوزیسیون نشان میدهد که در تابستان آن سال بین دو هزار و هشتصد تا پنج هزار نفر در دستکم در ۳۲ شهر ایران اعدام شدند. | |||
دیدبان حقوق بشر میگوید شواهد حاکی از آن است که چند مقام ارشد پیشین و فعلی از جمله ابراهیم رئیسی در این اعدامها دست داشتهاند و باید تحت محاکمه قضایی قرار گیرند. | |||
در این تحقیق مفصل همچنین آمده است که هزاران زندانی سیاسی که در سه ماه تابستان سال ۶۷ اعدام شدند از حق دادرسی عادلانه محروم بودند و بر اساس قوانین بینالمللی اعدام آنان مصداق جرم «قتل فراقانونی» و «جنایت علیه بشریت» است. | |||
دیدبان حقوق بشر میگوید که بر اساس حقوق بینالملل مسئولیت «جنایات جدی» تنها محدود به افرادی نیست که این اقدامات را انجام میدهند، بلکه متوجه همه افرادی است که دستور میدهند، کمک میکنند «یا به هر شکلی در این جنایات» همدست هستند. | |||
در این پژوهش آمده است که حکومت ایران هرگز اطلاعاتی درباره این اعدامها منتشر نکرده و همواره به دنبال ساکت کردن خانوادههای قربانیان و افرادی بوده است که در جستوجوی حقیقت و عدالت «در رابطه با این جنایت» بودهاند. | |||
تارا سپهریفر، پژوهشگر ارشد ایران در دیدبان حقوق بشر، با اشاره به محاکمه حمید نوری در سوئد، تاکید کرد که «پیگیری عدالت برای رسیدگی به این جنایات فجیع» از سوی دادستانهای کشورهای دیگر حیاتی است. | |||
حمید نوری، دادیار پیشین زندان گوهردشت کرج، به «قتل عمد» و «ارتکاب جنایت جنگی» از طریق دست داشتن در اعدام هزاران زندانی سیاسی در تابستان سال ۶۷ متهم شده است. جلسات محاکمه او در سوئد اواسط اردیبهشت امسال به پایان رسید و حکم دادگاه قرار است یک ماه دیگر اعلام شود.<ref>[https://ir.voanews.com/a/human-rights-watch-raisi-must-tried-for-executions/6608685.html سایت صدای آمریکا فارسی]</ref> | |||
== پاورقی == | == پاورقی == | ||
ویرایش