۵٬۹۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۲: | ||
=== تصنیف === | === تصنیف === | ||
رهی معیری علاوه بر غزلهای زیبا و دلنشین، در ساختن تصنیف نیز مهارت کامل داشت. از ترانههای معروف او میتوان به: ''خزان عشق'' که همان تصنیف مشهور ''شد خزان گلشن آشنایی،'' که جواد بدیع زاده آن را در دستگاه همایون اجرا کرده است، و ''نوای نی''، ''دارم شب و روز''، ''شب جدایی''، ''یار رمیده''، ''یاد ایام''، ''بهار''، ''کاروان''، و ''مرغ حق''، اشاره کرد. ترانههای رهی معیری مشهور و زبانزد خاص و عام شد؛ و هنوز هم خاطرهی آن آهنگها و ترانههای شورانگیز در یادها باقی مانده است.<ref>[https://mandegar.tarikhema.org/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%E2%80%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B1%D9%87%DB%8C-%D9%85%D8%B9%DB%8C%D8%B1%DB%8C زندگینامه رهی معیری - سایت تاریخ ما]</ref> | رهی معیری علاوه بر غزلهای زیبا و دلنشین، در ساختن تصنیف نیز مهارت کامل داشت. از ترانههای معروف او میتوان به: ''خزان عشق'' که همان تصنیف مشهور ''شد خزان گلشن آشنایی،'' که [[جواد بدیعزاده|'''جواد بدیع زاده''']] آن را در دستگاه همایون اجرا کرده است، و ''نوای نی''، ''دارم شب و روز''، ''شب جدایی''، ''یار رمیده''، ''یاد ایام''، ''بهار''، ''کاروان''، و ''مرغ حق''، اشاره کرد. ترانههای رهی معیری مشهور و زبانزد خاص و عام شد؛ و هنوز هم خاطرهی آن آهنگها و ترانههای شورانگیز در یادها باقی مانده است.<ref>[https://mandegar.tarikhema.org/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%E2%80%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B1%D9%87%DB%8C-%D9%85%D8%B9%DB%8C%D8%B1%DB%8C زندگینامه رهی معیری - سایت تاریخ ما]</ref> | ||
== گلچین ترانههای رهی معیری == | == گلچین ترانههای رهی معیری == | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
بنشین ای گل به کنارم بنشین | بنشین ای گل به کنارم بنشین | ||
سوز دل | سوز دل میدانی، بنشین تا بنشانی، آتش دل را | ||
یک نفس مرو که جز غم، | یک نفس مرو که جز غم، همنفس ندارم | ||
یار کس مشو که من هم جز تو کس ندارم | یار کس مشو که من هم جز تو کس ندارم | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۳۰: | ||
ماه من به دامنم بنشین کز غمت ستاره بارم | ماه من به دامنم بنشین کز غمت ستاره بارم | ||
شکوهها ز دوریت هر شب با مه و ستاره دارم | |||
من چه باشم بسته بندت نیمه جانی صید کمندت آرزومندت | من چه باشم بسته بندت نیمه جانی صید کمندت آرزومندت | ||
از غمت چون ابر | از غمت چون ابر بهارمای به از گلهای بهاری روی دلبندت | ||
ای شمع طرب، سوزم همه شب بنشین که شود طی شب تارم بنشین، به کنارم بنشین | ای شمع طرب، سوزم همه شب بنشین که شود طی شب تارم بنشین، به کنارم بنشین | ||
مرو مرو که | مرو مرو که بیتابم من | ||
درون آتش و آبم من | درون آتش و آبم من | ||
خط ۱۵۲: | خط ۱۵۲: | ||
گه جان بازم | گه جان بازم | ||
مه | مه فتنهگرم چه روی ز برم؟ چون ز دلداری آمدی باری، | ||
تا به پایت جان، بسپارم بنشین | تا به پایت جان، بسپارم بنشین | ||
خط ۲۵۸: | خط ۲۵۸: | ||
چون کاروان رود فغانم از زمین بر آسمان رود | چون کاروان رود فغانم از زمین بر آسمان رود | ||
دور از یارم خون | دور از یارم خون میبارم | ||
فتادم از پا به ناتوانی | فتادم از پا به ناتوانی | ||
خط ۲۶۴: | خط ۲۶۴: | ||
اسیر عشقم چنانکه دانی | اسیر عشقم چنانکه دانی | ||
رهائی از غم | رهائی از غم نمیتوانم | ||
تو | تو چارهای کن که میتوانی | ||
گر ز دل برآرم آهی | گر ز دل برآرم آهی | ||
خط ۲۷۸: | خط ۲۷۸: | ||
چون کاروان رود فغانم از زمین بر آسمان رود | چون کاروان رود فغانم از زمین بر آسمان رود | ||
دور از یارم خون | دور از یارم خون میبارم | ||
نه حریفی تا با او غم دل گویم | نه حریفی تا با او غم دل گویم | ||
خط ۲۹۶: | خط ۲۹۶: | ||
چو ن بوی گل به کجا رفتی؟ | چو ن بوی گل به کجا رفتی؟ | ||
به | به کجایی غمگسار من | ||
فغان زار من بشنو بازآ | فغان زار من بشنو بازآ | ||
خط ۳۱۶: | خط ۳۱۶: | ||
=== نغمه حسرت === | === نغمه حسرت === | ||
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم | {{شعر}}{{ب|یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم|در میان لاله و گل آشیانی داشتم}} | ||
{{ب|گرد آن شمع طرب میسوختم پروانه وار|پای آن سرو روان اشک روانی داشتم}} | |||
{{ب|آتشم بر جان ولی از شکوه لب خاموش بود|عشق را از اشک حسرت ترجمانی داشتم}} | |||
{{ب|چون سرشک از شوق بودم خاکبوس درگهی|چون غبار از شکر سر بر آستانی داشتم}} | |||
{{ب|در خزان با سرو و نسرینم بهاری تازه بود|در زمین با ماه و پروین آسمانی داشتم}} | |||
{{ب|درد بیعشقی ز جانم برده طاقت ورنه من|داشتم آرام تا آرام جانی داشتم}} | |||
{{ب|بلبل طبعم رهی باشد ز تنهایی خموش|نغمهها بودی مرا تا همزبانی داشتم}}{{پایان شعر}} | |||
بلبل طبعم رهی باشد ز تنهایی خموش | |||
نغمهها بودی مرا تا | |||
<nowiki>***</nowiki> | <nowiki>***</nowiki> | ||
=== تشنه درد === | === تشنه درد === | ||
چه | {{شعر}}{{ب|نه راحت از فلک جویم نه دولت از خدا خواهم|و گر پرسی چه میخواهی؟ ترا خواهم ترا خواهم}} | ||
{{ب|نمیخواهم که با سردی چو گل خندم ز بی دردی|دلی چون لاله با داغ محبت آشنا خواهم}} | |||
{{ب|چه غم کان نوش لب در ساغرم خونا به میریزد|من از ساقی ستم جویم من از شاهد جفا خواهم}} | |||
به جای راحت از گردون بلا خواهم بلا خواهم | {{ب|ز شادیها گریزم در پناه نامرادیها|به جای راحت از گردون بلا خواهم بلا خواهم}} | ||
چنان با جان من ای غم ذر آمیزی که پنداری | {{ب|چنان با جان من ای غم ذر آمیزی که پنداری|تو از عالم مرا خواهی من از عالم ترا خواهم}} | ||
{{ب|بسودای محالم ساغر میْ خنده خواهد زد|اگر پیمانه عیشی درین ماتم سرا خواهم}} | |||
{{ب|نیابد تا نشان از خاک من آیینه رخساری|رهی خاکستر خود را هم آغوش صبا خواهم}}{{پایان شعر}} | |||
نیابد تا نشان از | |||
رهی خاکستر خود را هم آغوش صبا خواهم | |||
<nowiki>***</nowiki> | <nowiki>***</nowiki> | ||
=== چشمه نور === | === چشمه نور === | ||
{{شعر}}{{ب|هر چند که در کوی تو مسکین و فقیرم|رخشنده و بخشنده چو خورشید منیریم}} | |||
{{ب|خاریم و طربناکتر از باده بهاریم|خاکیم و دلاویز تر از بوی عبیریم}} | |||
ما | {{ب|از نعره مستانه ما چرخ پر آواست|جوشنده چو بحریم و خروشنده چو شیریم}} | ||
{{ب|از ساغر خونین شفق باده ننوشیم|وز سفره رنگین فلک لقمه نگیریم}} | |||
{{ب|بر خاطر ما گرد ملالی ننشیند|آیینه صبحیم و غباری نپذیریم}} | |||
{{ب|ما چشمه نوریم بتابیم و بخندیم|ما زنده عشقیم نمردیم و نمیریم}} | |||
{{ب|هم صحبت ما باش که چون اشک سحرگاه|روشندل و صاحب اثر و پک ضمیریم}} | |||
{{ب|از شوق تو بیتاب تر از باد صباییم|بی روی تو خاموش تر از مرغ اسیریم}} | |||
جز حاسد مسکین که بر او خرده نگیریم | {{ب|آن کیست که مدهوش غزلهای رهی نیست؟|جز حاسد مسکین که بر او خرده نگیریم}}{{پایان شعر}} | ||
<nowiki>***</nowiki> | <nowiki>***</nowiki> | ||
=== ساغر هستی === | === ساغر هستی === | ||
{{شعر}}{{ب|ساقیا در ساغر هستی شراب ناب نیست|و آنچه در جام شفق بینی بهجز خوناب نیست}} | |||
{{ب|زندگی خوشتر بود در پرده وهم خیال|صبح روشن را صفای سایه مهتاب نیست}} | |||
{{ب|شب ز آه آتشین یکدم نیاسایم چو شمع|در میان آتش سوزنده جای خواب نیست}} | |||
{{ب|مردم چشم فرومانده است در دریای اشک|مور را پای رهایی از دل گرداب نیست}} | |||
{{ب|خاطر دانا ز طوفان حوادث فارغ است|کوه گردونسای را اندیشه ز سبلاب نیست}} | |||
{{ب|ما به آن گل از وفای خویشتن دل بستهایم|ورنه این صحرا تهی از لاله سیراب نیست}} | |||
{{ب|آنچه نایاب است در عالم وفا و مهر ماست|ورنه در گلزار هستی سرو و گل نایاب نیست}} | |||
{{ب|گر ترا با ما تعلق نیست ما را شوق هست|ور ترا بی ما صبوری هست ما را تاب نیست}} | |||
{{ب|گفتی اندر خواب بینی بعد ازین روی مرا|ماه من در چشم عاشق آب هست و خواب نیست}} | |||
{{ب|جلوه صبح و شکرخند گل و آوای چنگ|دلگشا باشد ولی چون صحبت احباب نیست}} | |||
موج را آسودگی در بحر بی پایاب نیست | {{ب|جای آسایش چه میجویی رهی در ملک عشق|موج را آسودگی در بحر بی پایاب نیست}}{{پایان شعر}} | ||
<nowiki>***</nowiki> | <nowiki>***</nowiki> | ||
=== غرق تمنای توأم === | === غرق تمنای توأم === | ||
{{شعر}}{{ب|در پیش بیدردان چرا فریاد بیحاصل کنم|گر شکوهای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم}} | |||
تا | {{ب|در پرده سوزم همچو گل در سینه جوشم همچو مل|من شمع رسوا نیستم تا گریه در محفل کنم}} | ||
{{ب|اول کنم اندیشهای تا برگزینم پیشهای|آخر به یک پیمانه میْ اندیشه را باطل کنم}} | |||
{{ب|آنرو ستانم جام را آن مایه آرام را|تا خویشتن را لحظهای از خویشتن غافل کنم}} | |||
{{ب|از گل شنیدم بوی او مستانه رفتم سوی او|تا چون غبار کوی او در کوی جان منزل کنم}} | |||
{{ب|روشنگری افلکیم چون آفتاب از پکیم|خاکی نیم تا خویش را سرگرم آب و گل کنم}} | |||
{{ب|غرق تمنای توأم موجی ز دریای توام|من نخل سرکش نیستم تا خانه در ساحل کنم}} | |||
چند از غم دل چون رهی فریاد بیحاصل کنم | {{ب|دانم که آن سرو سهی از دل ندارد آگهی|چند از غم دل چون رهی فریاد بیحاصل کنم}}{{پایان شعر}} | ||
<nowiki>***</nowiki> | <nowiki>***</nowiki> | ||
=== داغ تنهایی === | === داغ تنهایی === | ||
سوختم | {{شعر}}{{ب|آن قدر با آتش دل ساختم تا سوختم|بی تو ای آرام جان یا ساختم یا سوختم}} | ||
سوختم | {{ب|سردمهری بین که هر کس بر آتشم آبی نزد|گرچه همچون برق از گرمی سراپا سوختم}} | ||
{{ب|سوختم اما نه چون شمع طرب در بین جمع|لالهام کز داغ تنهایی به صحرا سوختم}} | |||
{{ب|همچو آن شمعی که افروزند پیش آفتاب|سوختم در پیش مهرویان و بیجا سوختم}} | |||
در میان | {{ب|سوختم از آتش دل در میان موج اشک|شوربهتی بین که در آغوش دریا سوختم}} | ||
{{ب|شمع و گل هم هر کدام شعلهای در آتشند|در میان پکبازان من نه تنها سوختم}} | |||
رفتم و از ماتم خود عالمی را سوختم | {{ی|جان پک من رهی خورشید عالمتاب بود|رفتم و از ماتم خود عالمی را سوختم}}{{پایان شعر}} | ||
<nowiki>***</nowiki> | <nowiki>***</nowiki> | ||
=== شاهد افلاکی === | === شاهد افلاکی === | ||
در | {{شعر}}{{ب|چون زلف تو ام جانا در عین پریشانی|چون باد سحرگاهم در بی سر و سامانی}} | ||
من | {{ب|من خاکم و من گردم من اشکم و من دردم|تو مهری و تو نوری تو عشقی و تو جانی}} | ||
{{ب|خواهم که ترا در بر بنشانم و بنشینم|تا آتش جانم را بنشینی و بنشانی}} | |||
{{ب|ای شاهد افلاکی در مستی و در پکی|من چشم ترا مانم تو اشک مرا مانی}} | |||
{{ب|در سینه سوزانم مستوری و مهجوری|در دیده بیدارم پیدایی و پنهانی}} | |||
{{ب|من زمزمه عودم تو زمزمه پردازی|من سلسله موجم تو سلسله جنبانی}} | |||
{{ب|از آتش سودایت دارم من و دارد دل|داغی که نمیبینی دردی که نمیدانی}} | |||
{{ب|دل با من و جان بی تو نسپاری و بسپارم|کام از تو و تاب از من نستانم و بستانی}} | |||
روی از من سر گردان شاید که نگردانی | {{ب|ای چشم رهی سویت کو چشم رهی جویت؟|روی از من سر گردان شاید که نگردانی}}{{پایان شعر}} | ||
<nowiki>***</nowiki> | <nowiki>***</nowiki> | ||
=== سوزد مرا سازد مرا === | === سوزد مرا سازد مرا === | ||
{{شعر}}{{ب|ساقی بده پیمانهای ز آن میْ که بیخویشم کند|بر حسن شورانگیز تو عاشقتر از پیشم کند}} | |||
{{ب|زان میْ که در شبهای غم بارد فروغ صبحدم|غافل کند از بیش و کم فارغ ز تشویشم کند}} | |||
{{ب|نور سحرگاهی دهد فیضی که میخواهی دهد|با مسکنت شاهی دهد سلطان درویشم کند}} | |||
{{ب|سوزد مرا سازد مرا در آتش اندازد مرا|وز من رها سازد مرا بیگانه از خویشم کند}} | |||
یغما کند اندیشه را دور از بد اندیشم کند | {{ب|بستاند ای سرو سهی سودای هستی از رهی|یغما کند اندیشه را دور از بد اندیشم کند}}{{پایان شعر}} | ||
== منابع == | == منابع == | ||
<references /> | <references /> |
ویرایش