۳٬۰۷۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| (۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
| خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
|امضا = | |امضا = | ||
}} | }} | ||
'''ادیب الممالک فراهانی''' ، با نام کامل محمدصادق ادیبالممالک فراهانی، (زاده ۱۱ مردادماه ۱۲۳۹-ه.ش، گازران اراک – درگذشته ۲۸ ربیعالثانی ۱۳۳۵-ه.ق – تهران) مقلب به امیرالشعرا و متخلص به ”امیری” و ”شاعر پروانه”، شاعر، ادیب و روزنامهنگار دوران مشروطه بود. ادیبالممالک | '''ادیب الممالک فراهانی''' ، با نام کامل محمدصادق ادیبالممالک فراهانی، (زاده ۱۱ مردادماه ۱۲۳۹-ه.ش، گازران اراک – درگذشته ۲۸ ربیعالثانی ۱۳۳۵-ه.ق – تهران) مقلب به امیرالشعرا و متخلص به ”امیری” و ”شاعر پروانه”، شاعر، ادیب و روزنامهنگار دوران مشروطه بود. ادیبالممالک از سن ۸ یا ۹ سالگی شعر میسرود. ادیبالممالک فراهانی پس از سفر به تبریز، معاون و نایبرئیس مدرسه لقمانیه تبریز شد. او در ابتدای سال ۱۳۱۸-ه.ق، به قفقاز و از آنجا به خوارزم رفت. سپس به مشهد آمد؛ و تا سال ۱۳۲۰-ه.ق، در مشهد زندگی کرد. سپس عازم تهران شد. وی در سالهای ۱۳۲۱ و ۱۳۲۲-ه.ق، نویسنده مهم و درجه اول روزنامه ایران سلطانی بود. ادیب الممالک فراهانی همچنین سفری کوتاه به باکو داشت؛ و در آنجا با روزنامه ارشاد ترکی همکاری و صفحهی ضمیمهی آنرا به فارسی منتشر میکرد. ادیبالممالک در انواع شعر بسیار توانمند بود؛ و در سبک سخنسرایی، پیرو و همطراز استادان قدیمی مانند قاآنی شیرازی وسروش اصفهانی است. ادیبالممالک از نخستین کسانی بود که با پایهگذاری روزنامهی ادب، بهطور رسمی وارد عرصه مطبوعات گردید و کموبیش تا پایان عمر، کار روزنامهنویسی را همراه با شاعری ادامه داد. ادیبالممالک فراهانی در دوران استبداد '''[[محمد علی شاه|محمدعلی شاه]]''' به صفوف مشروطهخواهان پیوست. در سال ۱۲۹۰، وارد عدلیه شد؛ و تا پایان عمر بهریاست چندین شعبه دادگستری در شهرهای سمنان، اراک، یزد و ساوجبلاغ منصوب گشت. هنگامی که '''[[نهضت آزادی]]''' و آزادیخواهان ایرانی بر علیه استبداد قاجار پا گرفت و تودههای مردم خواهان برقراری حکومت دموکراسی بودند، نوشته و مکتوبات ادیبالممالک در پیشبرد سطح آگاهی مردم از حقوق سیاسی و اجتماعی خود و تشویق برانگیختن آنها به ایستادگی و مقاومت در برابر فشارها و تهدیدات زمامداران حکومت اثر بسیار مهمی داشت. ادیبالممالک را میتوان پیشتاز شاعران و روزنامهنگارانی همچون '''[[محمد فرخی یزدی|فرخی یزدی]]'''، '''[[محمدتقی بهار|ملکالشعرای بهار]]'''، '''[[میرزاده عشقی]]''' و '''[[علیاکبر دهخدا|علی اکبر دهخدا]]''' دانست. ادیبالممالک فراهانی ریاست عدلیهی یزد را به عهده داشت که سکته کرد و بهناچار عازم تهران شد. وی سرانجام در روز چهارشنبه ۲۸ ربیعالثانی سال ۱۳۳۵-ه.ق، در سن ۵۸ سالگی در تهران درگذشت و در شهر ری، در بارگاه شاه عبدالعظیم، در حجرهی میرزا ابولحسن خان قائم مقامی بهخاک سپرده شد. | ||
== خاندان ادیبالممالک == | == خاندان ادیبالممالک == | ||
| خط ۱۱۶: | خط ۱۱۶: | ||
ادیب الممالک، ادیبی کامل بود که به لغت فارسی و عربی تسلط داشت؛ و بر ادب و تاریخ و قصص و روایات عرب و عجم مسلط بود. بههمین خاطر نهتنها قصاید و مدایح او، بلکه اشعار سیاسی او نیز برای عامهی مردم قابل فهم نبود. | ادیب الممالک، ادیبی کامل بود که به لغت فارسی و عربی تسلط داشت؛ و بر ادب و تاریخ و قصص و روایات عرب و عجم مسلط بود. بههمین خاطر نهتنها قصاید و مدایح او، بلکه اشعار سیاسی او نیز برای عامهی مردم قابل فهم نبود. | ||
نماز شام کز قندیل کوکب | نماز شام کز قندیل کوکب *** چراغان کرد گردون، خیمه شب | ||
فرو بستند گویی نو عروسان *** به گردن عقد لولوی مثقب | |||
و یا گسترده بر طاقی به عمدا ** پرندی نیلگون یکسر مذهب | |||
و یا چون خیمهای یا میخ زری *** که از مشکین طنابستی مطنب | |||
و یا با کلک زرین بر نبشتند *** بهمشکین لوح سطریچند معرب<ref>[https://persian-man.ir/senior/poets/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%A8-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%85%D8%A7%D9%84%DA%A9-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C/ زندگینامه محمدصادق ادیب الممالک فراهانی - سایت مردان پارس]</ref> | |||
و یا با کلک زرین بر نبشتند | |||
بهمشکین لوح سطریچند معرب<ref>[https://persian-man.ir/senior/poets/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%A8-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%85%D8%A7%D9%84%DA%A9-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C/ زندگینامه محمدصادق ادیب الممالک فراهانی - سایت مردان پارس]</ref> | |||
دیوان ادیب الممالک فراهانی مشتمل بر قصیدهها، مسمطها و ترجیعبندها است. اشعار ادیب بهطور محسوسی تأثیرپذیرفته از اخبار و رویدادهای روزگارش است. واضح است که او درگیر مبارزههای سیاسی در مسائل اجتماعی بوده است. سبک شعر او در قصیدهسرایی، بیشتر به سبک اوحدالدین انوری نزدیک است. بهخاطر تسلط ادیبالممالک بر ادبیات عرب، تلمیحهای نامأنوس به گفتارها و احوال پیشینیان، در اشعار او بسیار است. گاهی این اشعار برای مخاطب سخت وسنگین بهنظر میآید، گاهی نیز برخی نشانههای نوگرایی و ترقیخواهی در اشعارش به چشم میخورد؛ و نکوهش و هجوهایش، تند و نیشدار است. بهویژه هجوهایی که در رابطه با مخالفان مشروطه سروده است؛ و در یکی از قصیدههایش یکی از این مخالفان را آماج دشنامهای زشت خود قرار داده است.<ref>[https://www.eneshat.com/iranian/famous/adib-mamalek-farahani همه چیز درباره ادیب الممالک فراهانی - سایت نشاط آوران]</ref> | دیوان ادیب الممالک فراهانی مشتمل بر قصیدهها، مسمطها و ترجیعبندها است. اشعار ادیب بهطور محسوسی تأثیرپذیرفته از اخبار و رویدادهای روزگارش است. واضح است که او درگیر مبارزههای سیاسی در مسائل اجتماعی بوده است. سبک شعر او در قصیدهسرایی، بیشتر به سبک اوحدالدین انوری نزدیک است. بهخاطر تسلط ادیبالممالک بر ادبیات عرب، تلمیحهای نامأنوس به گفتارها و احوال پیشینیان، در اشعار او بسیار است. گاهی این اشعار برای مخاطب سخت وسنگین بهنظر میآید، گاهی نیز برخی نشانههای نوگرایی و ترقیخواهی در اشعارش به چشم میخورد؛ و نکوهش و هجوهایش، تند و نیشدار است. بهویژه هجوهایی که در رابطه با مخالفان مشروطه سروده است؛ و در یکی از قصیدههایش یکی از این مخالفان را آماج دشنامهای زشت خود قرار داده است.<ref>[https://www.eneshat.com/iranian/famous/adib-mamalek-farahani همه چیز درباره ادیب الممالک فراهانی - سایت نشاط آوران]</ref> | ||
| خط ۱۶۹: | خط ۱۵۹: | ||
==== '''مام وطن''' ==== | ==== '''مام وطن''' ==== | ||
{{شعر}}{{ب| | |||
{{شعر}}{{ب|آخر ای ایرانیان، ای مردمان باشرف|از چه رو دادید اینسان ملک ایران را ز کف}} | |||
{{ب|مر نمیخواندید ایران را همی مام وطن|ای وطن خواهان چه شد آن حرفهای نشر و لف؟}} | {{ب|مر نمیخواندید ایران را همی مام وطن|ای وطن خواهان چه شد آن حرفهای نشر و لف؟}} | ||
| خط ۲۰۲: | خط ۱۹۳: | ||
==== مشروطه ==== | ==== مشروطه ==== | ||
{{شعر}}{{ب|این چه مشروطهی منحوسی بود؟|که در رنج برین خانه گشود}} | |||
{{ب|این چه برق است که از خرمن مُلک|بُرد بر چرخ نهم شعله و دود}} | |||
{{ب|این چه عدل است که از ما بِستد|آنچه بخشندهی منان بخشود}} | |||
{{ب|گرچه مشروطه نبود این ترتیب|جو به ما داده و گـــندم بنمود}} | |||
{{ب|دوخت بر قامت ما پیرهنی|که نه زآن تار عیان است و نه پود}} | |||
{{ب|پیرهن پاره و یوسف در چاه|گرگِ مسکین دهنش خون آلود}} | |||
{{ب|هر که آمد به سر مسند امر|ریش برکند و به سبلت افزود}} | |||
{{ب|بُن دیوان حرم را کاوید|بام ایوان کلیسا اندود}} | |||
{{ب|بُرد ازین ملک حمیت کالا|کرد ازین خانه سعادت بدرود}} | |||
{{ب|ظلم و اجحاف و ستم یافت رواج|عدل و انصاف و کرم شد نابود}} | |||
{{ب|سگ چوپان شده با گرگ انباز|بره را گرگ ستمکاره ربود}} | |||
باد لعنت به چنین مشروطه | {{ب|دیده در خون جگر زد غوطه|باد لعنت به چنین مشروطه}}{{پایان شعر}} | ||
<nowiki>***</nowiki> | <nowiki>***</nowiki> | ||
==== ما را چه؟ ==== | ==== ما را چه؟ ==== | ||
{{شعر}}{{ب|ما را چه که باغ لاله دارد|ما را چه که خسته ناله دارد}} | |||
{{ب|ما را چه که گربه میکند تخم|ما را چه که گاو میزند شخم}} | |||
{{ب|ما را چه که گوش خر دراز است|ما را چه که چشم گرک باز است}} | |||
{{ب|ما را چه که حمله میکند ببر|ما را چه که قطره بارد از ابر}} | |||
ما | {{ب|ما را چه که میش، بره دارد|ما را چه که اسب، کره دارد}} | ||
{{ب|ما در غم خویش ناله داریم|اندوه هزار ساله داریم}} | |||
{{ب|هستیم چو مرغ پر شکسته|از تیر قضا نژند و خسته}} | |||
{{ب|نه جفت و نه آب و دانه داریم|نه لانه، نه آشیانه داریم}} | |||
{{ب|ما شِکوه ز بخت خویش داریم|زاری به درون ریش داریم}} | |||
{{ب|بیتوشهی علم و مایهی فن|افتاده به گرد بام و برزن}} | |||
{{ب|بیخاصیت کمال و تقوی|از فضل و هنر کنیم دعوی}} | |||
بیهوده به ریش خویش خندیم! | {{ب|انواع هنر به خویش بندیم|بیهوده به ریش خویش خندیم!}}{{پایان شعر}} | ||
== منابع: == | == منابع: == | ||
<references /> | <references /> | ||