کاربر:Alireza k h/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
Alireza k h (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Alireza k h (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
}} | }} | ||
'''جهانگیرخان صوراسرافیل''' (زاده ۱۲۰۲، درگذشته ۲تیر۱۲۸۷)، از برجستهترین روزنامهنگاران، نویسندگان و فعالان سیاسی دوران مشروطه ایران بود که با انتشار روزنامه «صوراسرافیل» نقشی بیبدیل در بیداری سیاسی و اجتماعی ایفا کرد. قلم تند و صریح او علیه استبداد و بیعدالتی، روزنامهاش را به یکی از مهمترین رسانههای مشروطهخواهان تبدیل ساخت. نوشتههای طنزآلود دهخدا در ستون «چرند و پرند» به مدیریت او، نقشی کلیدی در آگاهی توده مردم داشت و نام جهانگیرخان را در تاریخ مطبوعات ایران ماندگار کرد. وی در کنار شخصیتهایی چون | '''جهانگیرخان صوراسرافیل''' (زاده ۱۲۰۲، درگذشته ۲تیر۱۲۸۷)، از برجستهترین روزنامهنگاران، نویسندگان و فعالان سیاسی دوران مشروطه ایران بود که با انتشار روزنامه «صوراسرافیل» نقشی بیبدیل در بیداری سیاسی و اجتماعی ایفا کرد. قلم تند و صریح او علیه استبداد و بیعدالتی، روزنامهاش را به یکی از مهمترین رسانههای مشروطهخواهان تبدیل ساخت. نوشتههای طنزآلود [[علیاکبر دهخدا|دهخدا]] در ستون «چرند و پرند» به مدیریت او، نقشی کلیدی در آگاهی توده مردم داشت و نام جهانگیرخان را در تاریخ مطبوعات ایران ماندگار کرد. وی در کنار شخصیتهایی چون [[ملکالمتکلمین]]، از رهبران فکری نهضت مشروطه به شمار میرفت. با آغاز استبداد صغیر و حمله نیروهای محمدعلیشاه به مجلس، جهانگیرخان دستگیر و در باغ شاه به دستور شاه اعدام شد؛ رویدادی که بهگفته احمد کسروی، «یکی از خونینترین صحنههای تاریخ مشروطه» بود.<ref name=":1">کسروی، احمد. ''تاریخ مشروطه ایران''، جلد دوم. تهران: امیرکبیر، چاپ دهم.</ref> مرگ او، گرچه ضایعهای برای جنبش بود، اما قلم و اندیشهاش همچنان الهامبخش آزادیخواهان باقی ماند.<ref name=":0">کسروی، احمد. ''تاریخ مشروطه ایران''، جلد اول. تهران: امیرکبیر، چاپ دهم.</ref> | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
== زندگینامه و پیشینه فکری == | == زندگینامه و پیشینه فکری == | ||
میرزا جهانگیرخان اهل گیلان بود. اطلاعات دقیق از سال تولد او اندک است، اما شواهد نشان میدهد که در نیمه دوم قرن سیزدهم هجری متولد شده است. او در تهران اقامت گزید و با محافل روشنفکری و انجمنهای آزادیخواه پیوند یافت. تحصیلات او در علوم جدید و علاقهاش به ادبیات و سیاست، زمینه را برای ورود به عرصه مطبوعات فراهم کرد | میرزا جهانگیرخان اهل گیلان بود. اطلاعات دقیق از سال تولد او اندک است، اما شواهد نشان میدهد که در نیمه دوم قرن سیزدهم هجری متولد شده است. او در تهران اقامت گزید و با محافل روشنفکری و انجمنهای آزادیخواه پیوند یافت. تحصیلات او در علوم جدید و علاقهاش به ادبیات و سیاست، زمینه را برای ورود به عرصه مطبوعات فراهم کرد. | ||
جهانگیرخان از همان آغاز فعالیت مطبوعاتی، لحن صریح و انتقادی را برگزید. وی به باور بسیاری از مورخان، از پیشگامان روزنامهنگاری مدرن در ایران به شمار میرود؛ زیرا با بهرهگیری از طنز، نثر ساده و نقد اجتماعی، توانست گفتمان مشروطهخواهی را به زبان مردم کوچه و بازار منتقل کند | جهانگیرخان از همان آغاز فعالیت مطبوعاتی، لحن صریح و انتقادی را برگزید. وی به باور بسیاری از مورخان، از پیشگامان روزنامهنگاری مدرن در ایران به شمار میرود؛ زیرا با بهرهگیری از طنز، نثر ساده و نقد اجتماعی، توانست گفتمان مشروطهخواهی را به زبان مردم کوچه و بازار منتقل کند.<ref name=":0" /> | ||
== فعالیتهای مطبوعاتی == | == فعالیتهای مطبوعاتی == | ||
مهمترین دستاورد جهانگیرخان تأسیس و مدیریت روزنامه | مهمترین دستاورد جهانگیرخان تأسیس و مدیریت روزنامه صوراسرافیل بود. این روزنامه که در دوران اوج نهضت مشروطه منتشر شد، به سرعت به تریبونی برای انتقاد از استبداد و فساد دستگاه قاجار تبدیل گردید. به نوشته کسروی، صوراسرافیل «بیش از هر روزنامه دیگری بر افکار مردم اثر گذاشت و بذر قانونخواهی را در دل عامه کاشت». | ||
ستون «چرند و پرند» به قلم علیاکبر دهخدا، که با زبان طنز و انتقادی نوشته میشد، از پرخوانندهترین بخشهای این روزنامه بود. سبک نگارش این مقالات باعث شد که مفاهیم پیچیده سیاسی، مانند ضرورت قانون اساسی و محدود کردن قدرت شاه، برای مردم عادی قابل فهم شود. | ستون «چرند و پرند» به قلم علیاکبر دهخدا، که با زبان طنز و انتقادی نوشته میشد، از پرخوانندهترین بخشهای این روزنامه بود. سبک نگارش این مقالات باعث شد که مفاهیم پیچیده سیاسی، مانند ضرورت قانون اساسی و محدود کردن قدرت شاه، برای مردم عادی قابل فهم شود. صوراسرافیل یکی از محبوبترین جراید آن روزگار بود.<ref name=":0" /> | ||
جهانگیرخان علاوه بر مدیریت روزنامه، مقالات متعددی در نقد خودکامگی، بیعدالتی اجتماعی و فساد دربار نوشت. این مقالات بهدلیل صراحت لهجه، بارها موجب توقیف روزنامه و تهدید جان او شد، اما او از موضع خود عقبنشینی نکرد | جهانگیرخان علاوه بر مدیریت روزنامه، مقالات متعددی در نقد خودکامگی، بیعدالتی اجتماعی و فساد دربار نوشت. این مقالات بهدلیل صراحت لهجه، بارها موجب توقیف روزنامه و تهدید جان او شد، اما او از موضع خود عقبنشینی نکرد.<ref name=":2">کسروی، احمد. ''تاریخ هجدهساله آذربایجان''. تهران: امیرکبیر.</ref> | ||
== نقش در نهضت مشروطه == | == نقش در نهضت مشروطه == | ||
جهانگیرخان صوراسرافیل صرفاً یک روزنامهنگار نبود؛ او در صف مقدم مبارزه سیاسی نیز قرار داشت. با برپایی مجلس شورای ملی، روزنامهاش به حامی اصلی مشروطه تبدیل شد. او در کنار ملکالمتکلمین، سید جمال واعظ و دیگر فعالان، در انجمنهای سیاسی عضویت داشت و به ترویج مفاهیم نوگرایانه میپرداخت | جهانگیرخان صوراسرافیل صرفاً یک روزنامهنگار نبود؛ او در صف مقدم مبارزه سیاسی نیز قرار داشت. با برپایی مجلس شورای ملی، روزنامهاش به حامی اصلی مشروطه تبدیل شد. او در کنار ملکالمتکلمین، سید جمال واعظ و دیگر فعالان، در انجمنهای سیاسی عضویت داشت و به ترویج مفاهیم نوگرایانه میپرداخت.<ref name=":0" /> | ||
در جریان بحرانهای پس از صدور فرمان مشروطیت، جهانگیرخان از سرسختترین منتقدان محمدعلیشاه بود. او در مقالات خود بارها شاه را به نقض قانون متهم کرد و از لزوم مقاومت در برابر استبداد سخن گفت. این مواضع، دشمنی دربار را نسبت به او برانگیخت | در جریان بحرانهای پس از صدور فرمان مشروطیت، جهانگیرخان از سرسختترین منتقدان محمدعلیشاه بود. او در مقالات خود بارها شاه را به نقض قانون متهم کرد و از لزوم مقاومت در برابر استبداد سخن گفت. این مواضع، دشمنی دربار را نسبت به او برانگیخت.<ref name=":1" /> | ||
== بازداشت و اعدام == | == بازداشت و اعدام == | ||
با به توپ بستن مجلس در تیر ۱۲۸۷ و آغاز دوره استبداد صغیر، محمدعلیشاه دستور سرکوب مشروطهخواهان را صادر کرد. جهانگیرخان، که از چهرههای شاخص آزادیخواه بود، بههمراه ملکالمتکلمین دستگیر شد. به روایت کسروی، این دو نفر پس از انتقال به باغ شاه، بدون محاکمه و در شرایطی تحقیرآمیز، به قتل رسیدند | با به توپ بستن مجلس در تیر ۱۲۸۷ و آغاز دوره استبداد صغیر، محمدعلیشاه دستور سرکوب مشروطهخواهان را صادر کرد. جهانگیرخان، که از چهرههای شاخص آزادیخواه بود، بههمراه ملکالمتکلمین دستگیر شد. به روایت کسروی، این دو نفر پس از انتقال به باغ شاه، بدون محاکمه و در شرایطی تحقیرآمیز، به قتل رسیدند.<ref name=":1" /> | ||
این اقدام، بازتابی گسترده در افکار عمومی داشت و موجی از نفرت نسبت به استبداد قاجار را برانگیخت. کسروی مینویسد: «قتل این دو مرد، خون تازهای در رگهای آزادیخواهان دوانید و مقاومت در آذربایجان و گیلان شدت گرفت» | این اقدام، بازتابی گسترده در افکار عمومی داشت و موجی از نفرت نسبت به استبداد قاجار را برانگیخت. کسروی مینویسد: «قتل این دو مرد، خون تازهای در رگهای آزادیخواهان دوانید و مقاومت در آذربایجان و گیلان شدت گرفت».<ref name=":2" /> | ||
== میراث و ارزیابی تاریخی == | == میراث و ارزیابی تاریخی == | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل با تأسیس روزنامهای که صدای عدالتخواهان شد، نقشی اساسی در نهضت مشروطه ایران ایفا کرد. او با قلمی پرتوان و رویکردی مردمی، مفاهیم قانون و آزادی را به میان تودهها برد و برای تحقق این آرمانها جان خود را فدا کرد. بررسی حیات او نشان میدهد که تاریخ مشروطه، در کنار نبردهای مسلحانه، صحنه فداکاری روزنامهنگارانی است که با سلاح قلم به جنگ استبداد رفتند. | میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل با تأسیس روزنامهای که صدای عدالتخواهان شد، نقشی اساسی در نهضت مشروطه ایران ایفا کرد. او با قلمی پرتوان و رویکردی مردمی، مفاهیم قانون و آزادی را به میان تودهها برد و برای تحقق این آرمانها جان خود را فدا کرد. بررسی حیات او نشان میدهد که تاریخ مشروطه، در کنار نبردهای مسلحانه، صحنه فداکاری روزنامهنگارانی است که با سلاح قلم به جنگ استبداد رفتند. | ||
== منابع == |
نسخهٔ ۲۷ اوت ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۳۳
جهانگیرخان صوراسرافیل | |
---|---|
![]() | |
زادروز | ۱۲۹۲ شیراز |
درگذشت | ۲تیر ۱۲۸۷ باغ شاه، تهران، ایران |
علت مرگ | اعدام به دستور محمدعلیشاه قاجار |
شناختهشده برای | آزادیخواهان و مردم ایران |
دین | اسلام |
جهانگیرخان صوراسرافیل (زاده ۱۲۰۲، درگذشته ۲تیر۱۲۸۷)، از برجستهترین روزنامهنگاران، نویسندگان و فعالان سیاسی دوران مشروطه ایران بود که با انتشار روزنامه «صوراسرافیل» نقشی بیبدیل در بیداری سیاسی و اجتماعی ایفا کرد. قلم تند و صریح او علیه استبداد و بیعدالتی، روزنامهاش را به یکی از مهمترین رسانههای مشروطهخواهان تبدیل ساخت. نوشتههای طنزآلود دهخدا در ستون «چرند و پرند» به مدیریت او، نقشی کلیدی در آگاهی توده مردم داشت و نام جهانگیرخان را در تاریخ مطبوعات ایران ماندگار کرد. وی در کنار شخصیتهایی چون ملکالمتکلمین، از رهبران فکری نهضت مشروطه به شمار میرفت. با آغاز استبداد صغیر و حمله نیروهای محمدعلیشاه به مجلس، جهانگیرخان دستگیر و در باغ شاه به دستور شاه اعدام شد؛ رویدادی که بهگفته احمد کسروی، «یکی از خونینترین صحنههای تاریخ مشروطه» بود.[۱] مرگ او، گرچه ضایعهای برای جنبش بود، اما قلم و اندیشهاش همچنان الهامبخش آزادیخواهان باقی ماند.[۲]
مقدمه
جهانگیرخان صوراسرافیل، در شمار روشنفکرانی است که نقش قلم و بیان را برای پیشبرد اهداف سیاسی و اجتماعی درک کرد و آن را به کار گرفت. او نهتنها یک روزنامهنگار بود، بلکه با شجاعت فکری و موضعگیریهای قاطع، صدای مشروطهخواهان در مقابله با استبداد شد. روزنامه صوراسرافیل به مدیریت او، بهویژه با مقالات دهخدا، به پایگاهی برای طرح مباحث عدالت، قانون و آزادی تبدیل شد.[۲]
زندگینامه و پیشینه فکری
میرزا جهانگیرخان اهل گیلان بود. اطلاعات دقیق از سال تولد او اندک است، اما شواهد نشان میدهد که در نیمه دوم قرن سیزدهم هجری متولد شده است. او در تهران اقامت گزید و با محافل روشنفکری و انجمنهای آزادیخواه پیوند یافت. تحصیلات او در علوم جدید و علاقهاش به ادبیات و سیاست، زمینه را برای ورود به عرصه مطبوعات فراهم کرد.
جهانگیرخان از همان آغاز فعالیت مطبوعاتی، لحن صریح و انتقادی را برگزید. وی به باور بسیاری از مورخان، از پیشگامان روزنامهنگاری مدرن در ایران به شمار میرود؛ زیرا با بهرهگیری از طنز، نثر ساده و نقد اجتماعی، توانست گفتمان مشروطهخواهی را به زبان مردم کوچه و بازار منتقل کند.[۲]
فعالیتهای مطبوعاتی
مهمترین دستاورد جهانگیرخان تأسیس و مدیریت روزنامه صوراسرافیل بود. این روزنامه که در دوران اوج نهضت مشروطه منتشر شد، به سرعت به تریبونی برای انتقاد از استبداد و فساد دستگاه قاجار تبدیل گردید. به نوشته کسروی، صوراسرافیل «بیش از هر روزنامه دیگری بر افکار مردم اثر گذاشت و بذر قانونخواهی را در دل عامه کاشت».
ستون «چرند و پرند» به قلم علیاکبر دهخدا، که با زبان طنز و انتقادی نوشته میشد، از پرخوانندهترین بخشهای این روزنامه بود. سبک نگارش این مقالات باعث شد که مفاهیم پیچیده سیاسی، مانند ضرورت قانون اساسی و محدود کردن قدرت شاه، برای مردم عادی قابل فهم شود. صوراسرافیل یکی از محبوبترین جراید آن روزگار بود.[۲]
جهانگیرخان علاوه بر مدیریت روزنامه، مقالات متعددی در نقد خودکامگی، بیعدالتی اجتماعی و فساد دربار نوشت. این مقالات بهدلیل صراحت لهجه، بارها موجب توقیف روزنامه و تهدید جان او شد، اما او از موضع خود عقبنشینی نکرد.[۳]
نقش در نهضت مشروطه
جهانگیرخان صوراسرافیل صرفاً یک روزنامهنگار نبود؛ او در صف مقدم مبارزه سیاسی نیز قرار داشت. با برپایی مجلس شورای ملی، روزنامهاش به حامی اصلی مشروطه تبدیل شد. او در کنار ملکالمتکلمین، سید جمال واعظ و دیگر فعالان، در انجمنهای سیاسی عضویت داشت و به ترویج مفاهیم نوگرایانه میپرداخت.[۲]
در جریان بحرانهای پس از صدور فرمان مشروطیت، جهانگیرخان از سرسختترین منتقدان محمدعلیشاه بود. او در مقالات خود بارها شاه را به نقض قانون متهم کرد و از لزوم مقاومت در برابر استبداد سخن گفت. این مواضع، دشمنی دربار را نسبت به او برانگیخت.[۱]
بازداشت و اعدام
با به توپ بستن مجلس در تیر ۱۲۸۷ و آغاز دوره استبداد صغیر، محمدعلیشاه دستور سرکوب مشروطهخواهان را صادر کرد. جهانگیرخان، که از چهرههای شاخص آزادیخواه بود، بههمراه ملکالمتکلمین دستگیر شد. به روایت کسروی، این دو نفر پس از انتقال به باغ شاه، بدون محاکمه و در شرایطی تحقیرآمیز، به قتل رسیدند.[۱]
این اقدام، بازتابی گسترده در افکار عمومی داشت و موجی از نفرت نسبت به استبداد قاجار را برانگیخت. کسروی مینویسد: «قتل این دو مرد، خون تازهای در رگهای آزادیخواهان دوانید و مقاومت در آذربایجان و گیلان شدت گرفت».[۳]
میراث و ارزیابی تاریخی
میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل در تاریخ مطبوعات ایران جایگاه ویژهای دارد. او نهتنها یک مدیر روزنامه، بلکه پیشگام استفاده از رسانه برای تغییر اجتماعی بود. مقالات او و دهخدا در صوراسرافیل، الگویی برای روزنامهنگاری انتقادی در ایران شد. مورخان، تأثیر این روزنامه را در آگاهی مردم و تقویت مشروطهخواهی انکارناپذیر میدانند (کسروی، جلد دوم، ص. ۴۰).
بهرغم اعدام فجیع او، اندیشه و راهش در حافظه تاریخی ملت باقی ماند. نام جهانگیرخان امروز در کنار چهرههایی چون دهخدا و ملکالمتکلمین، بهعنوان نماد آزادیخواهی و مقاومت فکری در برابر استبداد ذکر میشود (تاریخ هجدهساله آذربایجان، ص. ۳۱۵).
میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل با تأسیس روزنامهای که صدای عدالتخواهان شد، نقشی اساسی در نهضت مشروطه ایران ایفا کرد. او با قلمی پرتوان و رویکردی مردمی، مفاهیم قانون و آزادی را به میان تودهها برد و برای تحقق این آرمانها جان خود را فدا کرد. بررسی حیات او نشان میدهد که تاریخ مشروطه، در کنار نبردهای مسلحانه، صحنه فداکاری روزنامهنگارانی است که با سلاح قلم به جنگ استبداد رفتند.