۱۳٬۱۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۱۹: | خط ۱۱۹: | ||
'''۱-''' مهرداد عالیخانی معروف به صادق مهدوی، رئیس اداره چپ نو در وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، در بازجویی فروردینماه ۱۳۷۹، دربارهی دیدار خود با وزیر وقت اطلاعات در آذرماه ۷۹ مینویسد: <blockquote>«وزیر گفت، آقا [آیتالله خامنهای] با آقای خاتمی صحبت کردهاند. زودتر یکی دو نفر را معرفی کنید تا بر اساس آن صحبتی که بین آقا و آقای خاتمی بوده مسئله جمع و جور شود. آقا از آقای خاتمی خواسته سر و ته موضوع را هم بیاورند.»</blockquote> | '''۱-''' مهرداد عالیخانی معروف به صادق مهدوی، رئیس اداره چپ نو در وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، در بازجویی فروردینماه ۱۳۷۹، دربارهی دیدار خود با وزیر وقت اطلاعات در آذرماه ۷۹ مینویسد: <blockquote>«وزیر گفت، آقا [آیتالله خامنهای] با آقای خاتمی صحبت کردهاند. زودتر یکی دو نفر را معرفی کنید تا بر اساس آن صحبتی که بین آقا و آقای خاتمی بوده مسئله جمع و جور شود. آقا از آقای خاتمی خواسته سر و ته موضوع را هم بیاورند.»</blockquote> | ||
[[پرونده:محمد نیازی سید مصطفی کاظمی.JPG|جایگزین=محمد نیازی سید مصطفی کاظمی|بندانگشتی|محمد نیازی سید مصطفی کاظمی]] | [[پرونده:محمد نیازی سید مصطفی کاظمی.JPG|جایگزین=محمد نیازی سید مصطفی کاظمی|بندانگشتی|محمد نیازی سید مصطفی کاظمی]] | ||
'''۲-''' مصطفی کاظمی معروف به موسوی شیرازی، قائممقام معاونت امنیت وزارت اطلاعات همان سالها نیز در بازجویی فروردین ماه ۱۳۷۹، نسبت به نحوه ترور محمد مختاری، چنین نوشته است: <blockquote>«بعد از مختاری، آقای صادق مهدوی دو شماره تلفن مربوط به پوینده را به من داد که آدرس را از آقای رسولی بگیرم که آدرس را گرفتم و به صادق دادم و تصور مینمایم او خودش آدرسها را داشت چون از قبل مسئله نشریه صنعت توسعه را گفته بود که آقا [آیتالله خامنهای] در دیدار با آقای … [در برگه بازجویی موجود نیست] و درّی و … [در برگه بازجویی موجود نیست] فرمودهاند این بوی بیگانه میدهد.»</blockquote>مصطفی کاظمی همچنین با اشاره به گفتوگویش با دو تن از کارمندان وزارت اطلاعات، میگوید: <blockquote>«گفتم این عملیات حذف فروهر کار ما بود و شما حاضرید که همکاری کنید؟ گفت اگر حکم آقا باشد. گفتم آقا را من نمیدانم … [در برگه بازجویی موجود نیست] لذا گفتم آقا را من نمیدانم، آقای درّی گفتهاند که ایشان قبول نمود.»</blockquote>'''۳-''' علی احمدی معروف به ناظری، یکی دیگر از مجریان قتلهای زنجیرهای نیز دربارهی جلسهی خود با مهرداد علیخانی و کاظمی، چنین نوشته است: <blockquote>«مثل جلسات قبلی که برای سایر موارد حذف انجام میشد، اطلاعات خاص آن کیس صحبت شد. در این صحبتها سؤالاتی برای من موجود بود از آقای موسوی، یکی این بود که حکم این موضوعات را چه کسی داده که عنوان داشتند … [در برگه بازجویی موجود نیست] در جریان هستند و مقام رهبری حکم شرعی را دادهاند ولی جایی عنوان نکنید چرا که در صورت ضربه خوردن کیس برای مقام ولایت و نظام ضربه سنگینی خواهد بود.»</blockquote>دستگاه قضایی جمهوری اسلامی که ریاست آن را خامنهای برمیگزیند، هیچیک از آمران قتلهای زنجیرهای را مورد مؤاخذه قرار نداد و به دادگاه نیز فرا نخواند. کسانی مانند دُری نجفآبادی، مصطفی پورمحمدی و علی | '''۲-''' مصطفی کاظمی معروف به موسوی شیرازی، قائممقام معاونت امنیت وزارت اطلاعات همان سالها نیز در بازجویی فروردین ماه ۱۳۷۹، نسبت به نحوه ترور محمد مختاری، چنین نوشته است: <blockquote>«بعد از مختاری، آقای صادق مهدوی دو شماره تلفن مربوط به پوینده را به من داد که آدرس را از آقای رسولی بگیرم که آدرس را گرفتم و به صادق دادم و تصور مینمایم او خودش آدرسها را داشت چون از قبل مسئله نشریه صنعت توسعه را گفته بود که آقا [آیتالله خامنهای] در دیدار با آقای … [در برگه بازجویی موجود نیست] و درّی و … [در برگه بازجویی موجود نیست] فرمودهاند این بوی بیگانه میدهد.»</blockquote>مصطفی کاظمی همچنین با اشاره به گفتوگویش با دو تن از کارمندان وزارت اطلاعات، میگوید: <blockquote>«گفتم این عملیات حذف فروهر کار ما بود و شما حاضرید که همکاری کنید؟ گفت اگر حکم آقا باشد. گفتم آقا را من نمیدانم … [در برگه بازجویی موجود نیست] لذا گفتم آقا را من نمیدانم، آقای درّی گفتهاند که ایشان قبول نمود.»</blockquote>'''۳-''' علی احمدی معروف به ناظری، یکی دیگر از مجریان قتلهای زنجیرهای نیز دربارهی جلسهی خود با مهرداد علیخانی و کاظمی، چنین نوشته است: <blockquote>«مثل جلسات قبلی که برای سایر موارد حذف انجام میشد، اطلاعات خاص آن کیس صحبت شد. در این صحبتها سؤالاتی برای من موجود بود از آقای موسوی، یکی این بود که حکم این موضوعات را چه کسی داده که عنوان داشتند … [در برگه بازجویی موجود نیست] در جریان هستند و مقام رهبری حکم شرعی را دادهاند ولی جایی عنوان نکنید چرا که در صورت ضربه خوردن کیس برای مقام ولایت و نظام ضربه سنگینی خواهد بود.»</blockquote>دستگاه قضایی جمهوری اسلامی که ریاست آن را خامنهای برمیگزیند، هیچیک از آمران قتلهای زنجیرهای را مورد مؤاخذه قرار نداد و به دادگاه نیز فرا نخواند. کسانی مانند دُری نجفآبادی، [[مصطفی پورمحمدی]] و [[علی فلاحیان]]، وزیر پیشین اطلاعات. | ||
عزیزالله خوشوقت، پدر عروس خامنهای که نام او نیزبهعنوان یکی از فتوا دهندگان قتلها مطرح شد، مورد بازخواست قرار نگرفت؛ کما اینکه غلامحسین محسنیاژهای هم مورد سؤال قرار نگرفت.<ref>[https://iranintl.com/%D8%A7%D9%8A%D8%B1%D8%A7%D9%86/%D8%A2%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C-%D9%88-%C2%AB%D9%82%D8%AA%D9%84%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B2%D9%86%D8%AC%DB%8C%D8%B1%D9%87%E2% خامنهای و قتلهای زنجیرهای - سایت ایران اینترنشنال]</ref> | عزیزالله خوشوقت، پدر عروس خامنهای که نام او نیزبهعنوان یکی از فتوا دهندگان قتلها مطرح شد، مورد بازخواست قرار نگرفت؛ کما اینکه [[غلامحسین محسنی اژهای|غلامحسین محسنیاژهای]] هم مورد سؤال قرار نگرفت.<ref>[https://iranintl.com/%D8%A7%D9%8A%D8%B1%D8%A7%D9%86/%D8%A2%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C-%D9%88-%C2%AB%D9%82%D8%AA%D9%84%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B2%D9%86%D8%AC%DB%8C%D8%B1%D9%87%E2% خامنهای و قتلهای زنجیرهای - سایت ایران اینترنشنال]</ref> | ||
== تشکیل دادگاه قتلهای زنجیرهای == | == تشکیل دادگاه قتلهای زنجیرهای == | ||
خط ۱۵۳: | خط ۱۵۳: | ||
پیروز دوانی که نویسنده، روزنامهنگار و فعال سیاسی چپگرای ایرانی بود، گروهی تحت نام: ''اتحاد برای دموکراسی در ایران''، تأسیس کرده بود. وی همچنین نشریهای به صورت زیراکس به نام ''پیام'' ''پیروز'' منتشر میکرد که در آن سالها تلاشی برای شکستن انحصار رسانههای حکومتی بهشمار میرفت.<ref name=":2" /> | پیروز دوانی که نویسنده، روزنامهنگار و فعال سیاسی چپگرای ایرانی بود، گروهی تحت نام: ''اتحاد برای دموکراسی در ایران''، تأسیس کرده بود. وی همچنین نشریهای به صورت زیراکس به نام ''پیام'' ''پیروز'' منتشر میکرد که در آن سالها تلاشی برای شکستن انحصار رسانههای حکومتی بهشمار میرفت.<ref name=":2" /> | ||
=== حمید پورحاجیزاده === | === [[حمید پورحاجیزاده]] === | ||
در شهریور سال ۱۳۷۷، حمید پورحاجیزاده، شاعر کرمانی و فرزند ۹ سالهاش، کارون، نیز بهقتل رسیدند. | در شهریور سال ۱۳۷۷، حمید پورحاجیزاده، شاعر کرمانی و فرزند ۹ سالهاش، کارون، نیز بهقتل رسیدند. | ||
خط ۲۰۹: | خط ۲۰۹: | ||
۲۶- غفار حسینی، استاد دانشگاه، شاعر، مترجم و عضو کانون نویسندگان در ۲۰ آبانماه ۱۳۷۵، در آپارتمانش در تهران با تزریق آمپول پتاسیم به قتل رسید. غفار حسینی تلاش نظام جمهوری اسلامی برای کشتن دستهجمعی نویسندگان را در سفر به ارمنستان پیشبینی و از پذیرش دعوت سفر به ارمنستان خودداری کرده بود. غفور به دوستان خود گفته بود: همهتان را به ته دره میاندازند. | ۲۶- غفار حسینی، استاد دانشگاه، شاعر، مترجم و عضو کانون نویسندگان در ۲۰ آبانماه ۱۳۷۵، در آپارتمانش در تهران با تزریق آمپول پتاسیم به قتل رسید. غفار حسینی تلاش نظام جمهوری اسلامی برای کشتن دستهجمعی نویسندگان را در سفر به ارمنستان پیشبینی و از پذیرش دعوت سفر به ارمنستان خودداری کرده بود. غفور به دوستان خود گفته بود: همهتان را به ته دره میاندازند. | ||
۲۷- سیامک سنجری، نمایشگاه اتومبیل داشت؛ و در آستانهی ازدواجش در سن ۲۸ سالگی در ۱۳ آبانماه ۱۳۷۵، با ضربات چاقو به قتل رسید. سیامک سنجری به خاطر معاملات اتومبیل با خانوادهی علی فلاحیان وزیر وقت اطلاعات، ارتباط داشت. همسر فلاحیان از آقای سنجری دربارهی روابط خصوصی علی فلاحیان اطلاعاتی میگیرد، فلاحیان وقتی از موضوع با خبر میشود، دستور قتل سنجری را صادر میکند. در اعترافات خسرو براتی دربارهی قتل سیامک سنجری آمده است: <blockquote>«در حمام سونا، حاج علی، شیر سنگی را بر سر سنجری کوبید و برادران هم کارش را با ضربات دشنه تمام کردند؛ و بعد جسدش را به زیر پل کاوه انداختند و ماشینش را بردند به دره بیندازند و به آتش بکشند تا اثری نماند.»</blockquote>۲۸- دکتر احمد | ۲۷- سیامک سنجری، نمایشگاه اتومبیل داشت؛ و در آستانهی ازدواجش در سن ۲۸ سالگی در ۱۳ آبانماه ۱۳۷۵، با ضربات چاقو به قتل رسید. سیامک سنجری به خاطر معاملات اتومبیل با خانوادهی علی فلاحیان وزیر وقت اطلاعات، ارتباط داشت. همسر فلاحیان از آقای سنجری دربارهی روابط خصوصی علی فلاحیان اطلاعاتی میگیرد، فلاحیان وقتی از موضوع با خبر میشود، دستور قتل سنجری را صادر میکند. در اعترافات خسرو براتی دربارهی قتل سیامک سنجری آمده است: <blockquote>«در حمام سونا، حاج علی، شیر سنگی را بر سر سنجری کوبید و برادران هم کارش را با ضربات دشنه تمام کردند؛ و بعد جسدش را به زیر پل کاوه انداختند و ماشینش را بردند به دره بیندازند و به آتش بکشند تا اثری نماند.»</blockquote>۲۸- دکتر [[احمد تفضلی|'''احمد تفضلی''']]، محقق، نویسنده و استاد زبانهای باستانی دانشگاه بود که در ۲۴ دیماه ۱۳۷۵، در راه رفتن از محل کار به منزلش، وی را ربودند؛ و به قتل رساندند. پیکر او ساعت ۹ همان شب در کنار اتومبیلش پیدا شد، درحالی که جمجمهاش را شکسته و استخوانهای پا و دستش را از جا درآورده بودند. | ||
۲۹ و ۳۰- منوچهر صانعی و همسرش فیروزه کلانتری، در ۲۸ بهمن ۱۳۷۵، ربوده شدند؛ و پیکر کاردآجین شدهی آنان در اول اسفند حوالی لشکرک و پل تهرانپارس پیدا شد که هرکدام را با ۱۳ ضربه چاقو به قتل رسانده بودند. منوچهر صانعی با بنیاد مستضعفان همکاری داشت و پیش از مرگ نیز چندین بار به وزارت اطلاعات احضار شده بود. | ۲۹ و ۳۰- منوچهر صانعی و همسرش فیروزه کلانتری، در ۲۸ بهمن ۱۳۷۵، ربوده شدند؛ و پیکر کاردآجین شدهی آنان در اول اسفند حوالی لشکرک و پل تهرانپارس پیدا شد که هرکدام را با ۱۳ ضربه چاقو به قتل رسانده بودند. منوچهر صانعی با بنیاد مستضعفان همکاری داشت و پیش از مرگ نیز چندین بار به وزارت اطلاعات احضار شده بود. | ||
خط ۲۱۹: | خط ۲۱۹: | ||
۳۴- پیروز دوانی، نویسنده، روزنامهنگار و فعال سیاسی، در سوم شهریور ۱۳۷۷، در مسیر رفتن به خانهی خواهرش، توسط مأموران وزارت اطلاعات ربوده شده و به قتل میرسد. بنابر اعترافات افرادی از عاملان قتلهای زنجیرهای، پیروز دوانی بلافاصله پس از ربوده شدنش به قتل رسیده و پیکرش نیز در کنار خطوط راهآهن سوزانده و دفن میشود.<ref>[http://www.piroozdavani.com/Mataleb_About_Pirooz/AmirFarshad_HowtheyKilled_Pirooz.pdf یادداشتهای امیر فرشاد ابراهیمی]</ref> | ۳۴- پیروز دوانی، نویسنده، روزنامهنگار و فعال سیاسی، در سوم شهریور ۱۳۷۷، در مسیر رفتن به خانهی خواهرش، توسط مأموران وزارت اطلاعات ربوده شده و به قتل میرسد. بنابر اعترافات افرادی از عاملان قتلهای زنجیرهای، پیروز دوانی بلافاصله پس از ربوده شدنش به قتل رسیده و پیکرش نیز در کنار خطوط راهآهن سوزانده و دفن میشود.<ref>[http://www.piroozdavani.com/Mataleb_About_Pirooz/AmirFarshad_HowtheyKilled_Pirooz.pdf یادداشتهای امیر فرشاد ابراهیمی]</ref> | ||
۳۵ و ۳۶- حمید | ۳۵ و ۳۶- '''[[حمید پورحاجیزاده]]'''، روشنفکر و نویسندهی اهل کرمان و کارون پسر ۹ سالهاش در ۳۱ شهریورماه ۱۳۷۷، در سن ۴۷ سالگی به خاطر سرودن اشعار ملی، در حالی که پسرش را در آغوش داشت، او را به طرز فجیعی با ۲۷ ضربه چاقو سلاخی کرده و به قتل رساندند. به پسرش کارون نیز ۱۶ ضربه کارد وارد کرده بودند. پس از پیگیری بسیار سرانجام مأموران وزارت اطلاعات به خانوادهی حمید حاجیزاده گفتند که کشتن حمید و کارون ۹ ساله، یک اشتباه سادهی اداری بوده است. | ||
۳۷ و ۳۸- داریوش و پروانه | ۳۷ و ۳۸- [[داریوش فروهر|'''داریوش و پروانه فروهر''']]، دبیرکل و از رهبران حزب ملت ایران در اول آذرماه ۱۳۷۷، در منزل خود در خیابان هدایت تهران توسط مأموران وزارت اطلاعات با ۲۵ و ۱۸ ضربه چاقو سلاخی شدند و به قتل رسیدند. لوازم شخصی و مدارک این زوج فعال سیاسی توسط وزارت اطلاعات برده شد. قاتلان و مجریان این قتل، همچنانکه در اعترافات خود گفتهاند، بابت این قتلها که خود قتل تمیز وصفش کردهاند، از وزارت اطلاعات حق اضافهکاری دریافت نمودهاند. برخی از قاتلان حتی زندان نرفتند؛ و به سر کار خود در وزارت اطلاعات برگشتند؛ و برخی دیگر پس از مدت کوتاه زندان، آزاد شدند. | ||
۳۹- محمد مختاری، شاعر، نویسنده، مترجم و از فعالان کانون نویسندگان و عضو هیئت دبیران این کانون، در ۱۲ آذرماه ۱۳۷۷، که برای خرید از منزل خارج شده بود، پس از ربوده شدن توسط مأموران اطلاعاتی با پیچاندن طناب به دور گردنش به قتل رسید؛ و جسدش را در بیابانهای امین آباد، حوالی کارخانهی سیمان ری انداخته بودند. | ۳۹- محمد مختاری، شاعر، نویسنده، مترجم و از فعالان کانون نویسندگان و عضو هیئت دبیران این کانون، در ۱۲ آذرماه ۱۳۷۷، که برای خرید از منزل خارج شده بود، پس از ربوده شدن توسط مأموران اطلاعاتی با پیچاندن طناب به دور گردنش به قتل رسید؛ و جسدش را در بیابانهای امین آباد، حوالی کارخانهی سیمان ری انداخته بودند. |
ویرایش