۱۳٬۳۷۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
| خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
=== آغاز فعالیتهای ادبی و سیاسی === | === آغاز فعالیتهای ادبی و سیاسی === | ||
اولین فعالیتهای ادبی غلامحسین ساعدی زمانی بود که داستانهایش در دوران دبیرستان به چاپ رسید. او همچنین در سنین نوجوانی در سه روزنامه فریاد، صعود و جوانان آذربایجان مطلب مینوشت. اولین دستگیری و زندان او چند ماه پس از [[کودتای ۲۸ مرداد|کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲]] اتفاق افتاد. این دستگیریها تا زمانی که در ایران بود، تکرار شد. ساعدی با | اولین فعالیتهای ادبی غلامحسین ساعدی زمانی بود که داستانهایش در دوران دبیرستان به چاپ رسید. او همچنین در سنین نوجوانی در سه روزنامه فریاد، صعود و جوانان آذربایجان مطلب مینوشت. اولین دستگیری و زندان او چند ماه پس از [[کودتای ۲۸ مرداد|کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲]] اتفاق افتاد. این دستگیریها تا زمانی که در ایران بود، تکرار شد. ساعدی با چوب بهدستهای ورزیل، بهترین بابای دنیا، تک نگاری اهل هوا، پنج نمایشنامه از انقلاب مشروطیت، پرواربندان، دیکته و زاویه و آی با کلاه آی بیکلاه و چندین نمایشنامهی دیگری که نوشت، وارد دنیای تئاتر ایران شد. نمایشنامههای او هنوز هم از بهترین نمایشنامههایی فارسی به لحاظ ساختار و گفتگو هستند. او یکی از کسانی بود که به همراه [[بهرام بیضایی]]، [[بیژن مفید]]، اسماعیل خلج و… تئاتر ایران را در سالهای ۴۰–۵۰ دگرگون کرد.<ref>کتاب ضحاک-غلامحسین ساعدی-موسسه انتشارات نگاه</ref> | ||
همچنین ساعدی داستان | همچنین ساعدی داستان ترس و لرز، تکنگاری قراداغ، رمان توپ، نمایشنامهی پرواربندان، جانشین و فیلمنامهی [[گاو]] را بین سالهای ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۳ نوشت. ساعدی در سال ۱۳۵۳ با همکاری برخی نویسندگان صاحبنام آن روزگار، مجلهی الفبا را منتشر کرد.<ref>غلامحسین ساعدی، واهمهٔ بینشان-[https://tavaana.org/fa/Gholamhossein_Saedi سایت توانا]</ref> | ||
[[پرونده:Saedi2.jpg|جایگزین=از چپ به راست غلامحسینساعدی، محمدعلی کشاورز، علی نصیریان جعفروالی |بندانگشتی|از چپ به راست غلامحسینساعدی، محمدعلی کشاورز، علی نصیریان جعفروالی]] | [[پرونده:Saedi2.jpg|جایگزین=از چپ به راست غلامحسینساعدی، محمدعلی کشاورز، علی نصیریان جعفروالی |بندانگشتی|از چپ به راست غلامحسینساعدی، محمدعلی کشاورز، علی نصیریان جعفروالی]] | ||
| خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
«آنچه از او زندان شاه را ترک گفت، جنازهی نیمجانی بیش نبود. آن مرد با آن خلاقیت جوشانش پس از شکنجههای جسمی و بیشتر روحی زندان اوین، دیگر مطلقا زندگی نکرد. آهسته آهسته در خود تپید و تپید تا مرد. وقتی درختی را در حال بالندگی اره میکنید، با این کار در نیروی بالندگی او دست نبردهاید، بلکه خیلی ساده او را کشتهاید. ساعدی مسائل را درک میکرد و میکوشید عکسالعمل نشان بدهد. اما دیگر نمیتوانست. او را اره کردهبودند.»<ref>[http://www.dw.com/fa-ir/مرگ-در-آوارگی-۲۵-سال-از-مرگ-ساعدی-میگذرد/a-6257513 دویچه وله-مرگ در آوارگی - ۲۵ سال از مرگ ساعدی میگذرد]</ref> | «آنچه از او زندان شاه را ترک گفت، جنازهی نیمجانی بیش نبود. آن مرد با آن خلاقیت جوشانش پس از شکنجههای جسمی و بیشتر روحی زندان اوین، دیگر مطلقا زندگی نکرد. آهسته آهسته در خود تپید و تپید تا مرد. وقتی درختی را در حال بالندگی اره میکنید، با این کار در نیروی بالندگی او دست نبردهاید، بلکه خیلی ساده او را کشتهاید. ساعدی مسائل را درک میکرد و میکوشید عکسالعمل نشان بدهد. اما دیگر نمیتوانست. او را اره کردهبودند.»<ref>[http://www.dw.com/fa-ir/مرگ-در-آوارگی-۲۵-سال-از-مرگ-ساعدی-میگذرد/a-6257513 دویچه وله-مرگ در آوارگی - ۲۵ سال از مرگ ساعدی میگذرد]</ref> | ||
== غلامحسین ساعدی پس از | == غلامحسین ساعدی پس از انقلاب ضد سلطنتی == | ||
غلامحسین ساعدی، پس از انقلاب ضدسلطنتی به مخالفت با جو اختناقی که در حال شکلگیری در ایران بود پرداخت. او در نیمه فرودین ۱۳۵۸ در مقالهای با عنوان «بعد از انقلاب، ارعاب؟» نوشت: | غلامحسین ساعدی، پس از [[انقلاب ضدسلطنتی]] به مخالفت با جو اختناقی که در حال شکلگیری در ایران بود پرداخت. او در نیمه فرودین ۱۳۵۸ در مقالهای با عنوان «بعد از انقلاب، ارعاب؟» نوشت: | ||
<blockquote>«آنچه را که خلقهای ستم کشیدهی ایران تصور نمیکردند به این زودی دچارش خواهند شد، فضای ترس و ارعاب و تهدیدی است که سالهای سال، به هزاران شکل و رنگ، زیر تسلط ایادی و جلادان شاه، آزموده بودند… دستگاه قدرت امروزی نیز از همان وسایل و لوازمی که دستگاه استبدادی بدان متوسل میشد، یاری میگیرد… آنهایی که جان برکف، با شجاعت کامل، درمقابل هیچ نوع تهدیدی مرعوب نمیشدند و تیرهترین سیاهچالها را به سرخم کردن و پوزه بر خاک مالیدن درمقابل قدرت ترجیح میدادند و هر خطری را به جان میخریدند… دیگر در مقابلِ هیچ ارعابی جاخالی نخواهندکرد و این داستانی است نه تازه… دستگاهی که به ارعاب متوسل شود، خود مرعوبتر از همه است؛ یادتان نرود».<ref>[https://www.hambastegimeli.com/صفحات-ویژه/طبله-عطار/72095-از-بهار-آزادی-تا-آخرین به نقل از سایت هم بستگی ملی-بعداز انقلاب، ارعاب؟]</ref></blockquote>او پس از تصویب قانون مطبوعات در جمهوری اسلامی در روز ۱۵ مرداد ۱۳۵۸، در اعتراض به آن، در مقالهای با عنوان «شاه هم نتوانست» نوشت:<blockquote>قدرت حاکم فعلی، با به بندکشیدن مطبوعات بیطرف و مترقی، ماهیت اصلی خود را، با وقاحت کامل، نشان داد؛ نشان داد دولتی که خود را دولت انقلاب مینامد، چه فاشیست و ضدانسانی است و چگونه برای تسلط اختناق، دسیسهها میچیند…» </blockquote>[[پرونده:غلامحسین ساعدی و احمد شاملو.jpg|بندانگشتی| | <blockquote>«آنچه را که خلقهای ستم کشیدهی ایران تصور نمیکردند به این زودی دچارش خواهند شد، فضای ترس و ارعاب و تهدیدی است که سالهای سال، به هزاران شکل و رنگ، زیر تسلط ایادی و جلادان شاه، آزموده بودند… دستگاه قدرت امروزی نیز از همان وسایل و لوازمی که دستگاه استبدادی بدان متوسل میشد، یاری میگیرد… آنهایی که جان برکف، با شجاعت کامل، درمقابل هیچ نوع تهدیدی مرعوب نمیشدند و تیرهترین سیاهچالها را به سرخم کردن و پوزه بر خاک مالیدن درمقابل قدرت ترجیح میدادند و هر خطری را به جان میخریدند… دیگر در مقابلِ هیچ ارعابی جاخالی نخواهندکرد و این داستانی است نه تازه… دستگاهی که به ارعاب متوسل شود، خود مرعوبتر از همه است؛ یادتان نرود».<ref>[https://www.hambastegimeli.com/صفحات-ویژه/طبله-عطار/72095-از-بهار-آزادی-تا-آخرین به نقل از سایت هم بستگی ملی-بعداز انقلاب، ارعاب؟]</ref></blockquote>او پس از تصویب قانون مطبوعات در جمهوری اسلامی در روز ۱۵ مرداد ۱۳۵۸، در اعتراض به آن، در مقالهای با عنوان «شاه هم نتوانست» نوشت:<blockquote>قدرت حاکم فعلی، با به بندکشیدن مطبوعات بیطرف و مترقی، ماهیت اصلی خود را، با وقاحت کامل، نشان داد؛ نشان داد دولتی که خود را دولت انقلاب مینامد، چه فاشیست و ضدانسانی است و چگونه برای تسلط اختناق، دسیسهها میچیند…» </blockquote>[[پرونده:غلامحسین ساعدی و احمد شاملو.jpg|بندانگشتی| | ||
غلامحسین ساعدی و احمد شاملو | غلامحسین ساعدی و احمد شاملو | ||
| خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
== ویژگی نثر غلامحسین ساعدی == | == ویژگی نثر غلامحسین ساعدی == | ||
غلامحسین ساعدی که خود ترک آذری بود و به زبان مادری خویش نیز بسیار علاقهمند بود، دربارهی زبان فارسی و جایگاهش در ایجاد همبستگی و نقش آن در وحدت ملی ایرانیان، طی مصاحبهای با رادیو | غلامحسین ساعدی که خود ترک آذری بود و به زبان مادری خویش نیز بسیار علاقهمند بود، دربارهی زبان فارسی و جایگاهش در ایجاد همبستگی و نقش آن در وحدت ملی ایرانیان، طی مصاحبهای با رادیو بیبیسی گفته بود:<blockquote>«زبان فارسی، ستون فقرات یک ملت عظیم است. من میخواهم بارش بیاورم. هرچه که از بین برود، این زبان باید بماند.»<ref>تکه قبل از تکه شدن؛ الفبای آثار ساعدی</ref></blockquote>غلامحسین ساعدی در آثارش از رئالیزم جادویی بهره میبرد. رئالیزم جادویی شیوهای از نوشتن است که در آن خیال و واقعیت درهم میآمیزد. بسیاری معتقدند منبع الهام اصلی گارسیا مارکز در نگارش رمان «صد سال تنهایی» و پایهگذاری رئالیسم جادویی، عزاداران بیل ساعدی بودهاست. شاملو وی را پیش قراول رئالیسم جادویی میدانست و نوشت: «…ما عزاداران بیل را داریم از ساعدی که به عقیدهی من پیشکسوت گابریل گارسیا مارکز است.»<ref>جانشین غلامحسین ساعدی-مؤسسه انتشارات نگاه</ref> | ||
== آثار ساعدی<ref>[http://iranncr.org/یادوارهها/446-یادنامه-دکتر-غلامحسین-ساعدی.html یادنامه دکتر غلامحسین ساعدی]</ref> == | == آثار ساعدی<ref>[http://iranncr.org/یادوارهها/446-یادنامه-دکتر-غلامحسین-ساعدی.html یادنامه دکتر غلامحسین ساعدی]</ref> == | ||
ویرایش