۱٬۶۵۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
مسعود احمدزاده گهگاه در جلسات کانون نشر حقایق اسلامی حضور مییافت؛ اما مذهبی نبود. ورود مسعود احمدزاده به دانشکده علوم در سال تحصیلی ۱۳۴۳–۱۳۴۴، برای تحصیل در رشته ریاضی، دوری از خانواده و زندگی در غربت، به گسترش هرچه بیشتر روابط او با دوست دیرین خود امیرپرویز پویان انجامید. ورود به دانشکده علوم و مطالعاتش در این دوران که تحت تأثیر مطالعات غالب آن روزگار، بیشتر روی منابع ادبی ماتریالیستی و مارکسیستی متمرکز بود. وی نوشته است:<blockquote>«مطالعات من در دوران دانشکده، گذشته از رمانهایی چون لبه تیغ و خرمگس و یا نمایشنامههای سارتر و غیره، از ریاضی که در آن وقت، شدیداً به آن عشق میورزیدم به فلسفه و منطق ریاضی و از آنجا به آثار راسل کشانده شد. این مطالعات هم به زبان فارسی و هم به زبان انگلیسی صورت میگرفت… چنین وضعیتی همراه با انگیزههای مبارزه با شرایط اجتماعی موجود، کلاً زمینه گرویدن من را به کمونیسم تشکیل میدهد و رفیقی مثل امیرپرویز پویان لازم بود که این گرایش را کامل کند… در نتیجه بحث با او بود که من به طور مشخص به مارکسیسم-لنینیسم نزدیک میشوم و این جریان مربوط به سال سوم دانشکده است».</blockquote>پس از آن که، مسعود احمدزاده سال سوم دانشکده را به پایان رساند، در تابستان آن سال امیرپرویز پویان از احمدزاده خواست که کتاب ''انقلاب در انقلاب'' رژی دبره را ترجمه کند؛ و احمدزاده نیز، در طی دو سه ماه این کار را به سرانجام رساند.<ref>[https://ir-psri.com/Show.php/print.php?Page=ViewArticle&ArticleID=1846 فداییان خلق پس از سیاهکل - سایت مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی]</ref> | مسعود احمدزاده گهگاه در جلسات کانون نشر حقایق اسلامی حضور مییافت؛ اما مذهبی نبود. ورود مسعود احمدزاده به دانشکده علوم در سال تحصیلی ۱۳۴۳–۱۳۴۴، برای تحصیل در رشته ریاضی، دوری از خانواده و زندگی در غربت، به گسترش هرچه بیشتر روابط او با دوست دیرین خود امیرپرویز پویان انجامید. ورود به دانشکده علوم و مطالعاتش در این دوران که تحت تأثیر مطالعات غالب آن روزگار، بیشتر روی منابع ادبی ماتریالیستی و مارکسیستی متمرکز بود. وی نوشته است:<blockquote>«مطالعات من در دوران دانشکده، گذشته از رمانهایی چون لبه تیغ و خرمگس و یا نمایشنامههای سارتر و غیره، از ریاضی که در آن وقت، شدیداً به آن عشق میورزیدم به فلسفه و منطق ریاضی و از آنجا به آثار راسل کشانده شد. این مطالعات هم به زبان فارسی و هم به زبان انگلیسی صورت میگرفت… چنین وضعیتی همراه با انگیزههای مبارزه با شرایط اجتماعی موجود، کلاً زمینه گرویدن من را به کمونیسم تشکیل میدهد و رفیقی مثل امیرپرویز پویان لازم بود که این گرایش را کامل کند… در نتیجه بحث با او بود که من به طور مشخص به مارکسیسم-لنینیسم نزدیک میشوم و این جریان مربوط به سال سوم دانشکده است».</blockquote>پس از آن که، مسعود احمدزاده سال سوم دانشکده را به پایان رساند، در تابستان آن سال امیرپرویز پویان از احمدزاده خواست که کتاب ''انقلاب در انقلاب'' رژی دبره را ترجمه کند؛ و احمدزاده نیز، در طی دو سه ماه این کار را به سرانجام رساند.<ref>[https://ir-psri.com/Show.php/print.php?Page=ViewArticle&ArticleID=1846 فداییان خلق پس از سیاهکل - سایت مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی]</ref> | ||
مسعود احمدزاده از مارکسیسم شناخت کاملی داشت. وی در سازمان دادن نخستین گروه چریکی که به عملیات شهری دست زد، نقش داشت. مسعود احمدزاده در نقش فرمانده تیم، دست به چند عملیات شهری زد. هنگامی که مسعود احمدزاده به زندانهای رژیم پهلوی افتاد، تحت شکنجههای [[ساواک]] قرار گرفت. اما وی در مقابل شکنجه از خود مقاومت نشان داد. به همین دلیل ساواک، برای اولین بار یک زندانی را نه تنها در سلول، بلکه تا آخرین لحظه زندگیاش در سلولی کاملا جدا از دیگران نگه داشت.<ref name=":0">[https://www.marxists.org/farsi/archive/ahmadzadeh/1970/armed-struggle.pdf پیشگفتار کتاب مبارزه مسلحانه هم استراتژی هم تاتیک]</ref> | |||
'''کارنامه زندگی انقلابی مسعود احمدزاده علیرغم جوانیش مشحون از فداکاریهاست. مسعود احمدزاده که از هوش بالایی برخوردار بود، تمامی قابلیت و توانایی خود را به خدمت انقلاب گرفت. او شناختی وسیع و عمیق از مارکسیسم داشت و برداشتش از آموختهها زنده و خلاق بود. او بر اساس موضع پرولتاریائیش آنچه را که در تئوری میآموخت، بهطور انقلابی در عمل به کار میبست. او میآموخت تا به کار ببندد، و از آنچه که به کار میبست، میآموخت. مسعود احمدزاده بر هر آنچه میکرد، آگاه بود، و به آنچه که آگاهی مییافت، عمل میکرد؛ مسعود احمدزاده در تمام خصلتهایش، اعم از ساده تا مهم، یک رفیق بود. یادش به رفقا اعتماد میبخشید. مسعود احمدزاده آمیزهای از عشق و کینه بود. عشقی عظیم به خلقش و کینهای عمیق به دشمنان خلق، آمیزهای که به او توانایی زیادی میبخشید. او پیگیر و خستگی ناپذیر، تلاش خلاقانه و وقفه ناپذیری در راه انقلاب انجام میداد. او از دیروقتهای شب، و پگاهان صبح، در جمعبندی مسائل مطروحه گروه میاندیشید. مسعود که به مبارزه مسلحانه به مثابه وظیفه تاریخی خطیری که به عهده پیشاهنگ انقلابی نهاده شده، عمیقاً آگاه بود، هیچگاه و در هیچ شرایط، حتی لحظهای موضع منفعل و تدافعی نداشت. آنگاه که آزاد بود، در سازمان دادن نخستین گروه چریکی که به عملیات پیگیر شهری دست زد، نقشی سازنده، خلاق و تعیینکننده ایفا نمود. او همچنین در نقش فرمانده یک تیم منظبط و فعال چریک شهری را فرماندهی میکرد که دست به چند عمل متهورانه بزرگ زد. هنگامیکه رفیق احمدزاده به زندانهای قرون وسطایی شاه افتاد، با مقاومت در زیر شدیدترین شکنجههای ساواک، نمونهای از ایمان و استحکام انقلابی به نمایش گذاشت که شکنجه گران ساواک خود به حقارت خویش پی بردند. ساواک که در مسعود قدرتی عظیم سراغ کرده بود، برای اولین بار یک زندانی را نه تنها در سلول، بلکه تا آخرین لحظه زندگیش در سلولی کاملاً جدا از دیگران نگه داشت.''' | |||
مسعود احمدزاده به | |||
راه نیست، شب نیست | == تشکیل اولین هسته مقاومت == | ||
مسعود احمدزاده به همراه امیرپرویز پویان گروه احمدزاده ـ پویان را بنیان نهاد. این گروه از هستههای اصلی تشکیلدهندهی [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران]] است. در سالهای پس از به بنبست رسیدن مبارزات پارلمانتاریستی در ایران، دیکتاتوری شاه، هر صدای مخالف را خاموش کرده بود. این اختناق را [[احمد شاملو]] در شعری به نام شبانه توصیف کرده است:<blockquote>راه نیست، شب نیست</blockquote><blockquote>ماه نیست، نه روز، و نه آفتاب،</blockquote><blockquote>ما بیرون زمان ایستادهایم</blockquote><blockquote>با دشنهی تلخی در گُردههایمان</blockquote><blockquote>هیچکس با هیچکس سخن نمیگوید</blockquote><blockquote>که خاموشی</blockquote><blockquote>به هزار زبان در سخن است</blockquote><blockquote>در مردگان خویش نظر میبندیم</blockquote><blockquote>با طرح خندهای،</blockquote><blockquote>و نوبت خود را انتظار میکشیم</blockquote><blockquote>بیهیچ خندهای!</blockquote>مسعود احمدزاده مانند دیگر پیشتازان مبارزه مسلحانه، در چنین شرایطی به وظیفه خود قیام کرد. او با عبور از تئوریهای جزمگرا و قالبی که در بهترین صورت بیعملی و دست روی دست گذاشتن و انتظار برای شکوفایی شرایط را تجویز میکردند، دست به اقدام و خلاقیت زد و با تدوین کتاب ''مبارزه مسلحانه هم استراتژی هم تاکتیک،'' طرحی نو افکند و مبارزهی مبارزان چپ ایران را یک گام کیفی به جلو جهش داد.<ref name=":1">[https://event.mojahedin.org/i/%DB%8C%D8%A7%D8%AF-%D9%85%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1-%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%AF%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D8%A7%D8%B4-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%B1%D9 به یاد مسعود احمدزاده و دیگر یاران فداییاش - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref> | |||
ماه نیست، نه روز، و نه آفتاب، | |||
ما بیرون زمان ایستادهایم | |||
با دشنهی تلخی در گُردههایمان | |||
هیچکس با هیچکس سخن نمیگوید | |||
که خاموشی | |||
به هزار زبان در سخن است | |||
در مردگان خویش نظر میبندیم | |||
با طرح خندهای، | |||
و نوبت خود را انتظار میکشیم | |||
بیهیچ خندهای! | |||
مسعود احمدزاده مانند دیگر پیشتازان مبارزه مسلحانه، در چنین شرایطی به وظیفه خود قیام کرد. او با عبور از تئوریهای جزمگرا و قالبی که در بهترین صورت بیعملی و دست روی دست گذاشتن و انتظار برای شکوفایی شرایط را تجویز میکردند، دست به اقدام و خلاقیت زد و با تدوین کتاب ''مبارزه مسلحانه هم استراتژی هم تاکتیک،'' طرحی نو افکند و مبارزهی مبارزان چپ ایران را یک گام کیفی به جلو جهش داد.<ref name=":1">[https://event.mojahedin.org/i/%DB%8C%D8%A7%D8%AF-%D9%85%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1-%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%AF%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D8%A7%D8%B4-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%B1%D9 به یاد مسعود احمدزاده و دیگر یاران فداییاش - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref> | |||
=== یک خاطره === | === یک خاطره === |
ویرایش