۱۳٬۱۲۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←درگذشت) |
||
خط ۱۷۴: | خط ۱۷۴: | ||
پس از تشکیل کمیته مرکزی، مدتی بعد تعداد ۲۰ نفر از مردم عادی به ملا آواره پیوستند. و مسولیت او سنگینتر شد. در تابستان سال ۱۳۴۷ چند تن از خودفروشان روستای "دیواڵان" از منطقه سوێسنی سردشت، جهت حل اختلاف از ملا آواره دعوت میکنند تا به روستای آنان برود. ملا آواره به همراه دو نفر از یارانش ( رهحمان حهمهدی وهتمان چاوشین و مهلا کهچه "محمد احمدی") به روستای دیواڵان میرود که مزدوران محلی رژیم شاه در غذای وی مواد بیهوش کننده ریخته و آنان را دستگیر میکنند. | پس از تشکیل کمیته مرکزی، مدتی بعد تعداد ۲۰ نفر از مردم عادی به ملا آواره پیوستند. و مسولیت او سنگینتر شد. در تابستان سال ۱۳۴۷ چند تن از خودفروشان روستای "دیواڵان" از منطقه سوێسنی سردشت، جهت حل اختلاف از ملا آواره دعوت میکنند تا به روستای آنان برود. ملا آواره به همراه دو نفر از یارانش ( رهحمان حهمهدی وهتمان چاوشین و مهلا کهچه "محمد احمدی") به روستای دیواڵان میرود که مزدوران محلی رژیم شاه در غذای وی مواد بیهوش کننده ریخته و آنان را دستگیر میکنند. | ||
سرانجام ملا آواره پس از مبارازات بسیار بهتاریخ | سرانجام ملا آواره پس از مبارازات بسیار بهتاریخ ۱۰ شهریور ۱۳۴۷ شمسی، طی یک اقدام ناجوانمردانه دستگیر و در انظار مردم سردشت حلقآویز شد. وی در آخرین لحظات عمر خود با صدای رسائی گفت:<blockquote>« ای خونریزان، شما میتوانید من و دوستانم را بکشید. ولی بدانید بعد از کشتن ما هزارها آواره، مام رحمان و ملا کهچه بوجود میآید. چون حرکت ملت با کشتن ما و صدها تن دیگر پایان نمییابد و تا نابودی رژیم شاه و آزاد شدن ملت ایران همچنان ادامه دارد.»<ref name=":0" /></blockquote>ملا آواره همراه با دو تن از یارانش در دامنه کوه " گردهسور" شهر سردشت دفن شدند. و بعد از ۳۵ سال هنوز هم مردم برای راز و نیاز به مزار ایشان میروند. از وی شعرهایی به یادگار مانده است که عدهای زیاد از همدورههای ایشان آنها را حفظ هستند.<ref name=":0" /> | ||
== منابع == | == منابع == |
ویرایش