۵۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
=== شکنجههای جسمی === | === شکنجههای جسمی === | ||
[[پرونده:انواع شلاق.JPG|جایگزین=انواع شلاق برای شکنجه|بندانگشتی|انواع شلاق]] | [[پرونده:انواع شلاق.JPG|جایگزین=انواع شلاق برای شکنجه|بندانگشتی|انواع شلاق]] | ||
'''۱. شلاق:''' رایجترین شکنجه در مرحلهی اول شلاق زدن است که تقریبا در تمام زندانها به شیوههای گوناگون اجرا میشود. شلاق اغلب بر کف پاها بیشتر از سایر اعضای بدن نواخته میشود. البته نوع آن بستگی به تخصص شکنجهگر و تعداد آن و مدت آن بستگی به حکم حاکم شرع یا میزان اطلاعات و حساسیت آن اطلاعات دارد، به صورتی که بعضا تا ۱۰۰۰ کابل و ۳۰ ساعت مستمر هم زده شده است. شلاق کابل به هم بافته شده و یا رشتههای چرم به هم بافته و یا رشته های لاستیک به هم بافته است (لاستیک به هم بافته شده دردناکترین نوع شلاق است). معمولا این شکنجه آنقدر ادامه پیدا میکند که دیگر در کف و اطراف پا از قوزک به پایین جای سالمی باقی نماند. در این صورت گوشتها و نسوج این نواحی تماما از بین میرود. شکنجهگر بعد از این مرحله اقدام به استفاده از شلاقهای نازکتر میکند که در بین انگشتان پا نواخته میشود. این عمل نیز تا زمانی ادامه پیدا میکند که ناخنها بریزند. البته شکل معمول این شکنجه نسبت به افراد غیرسیاسی و مظنون و افرادی که فقط برای تنبیه و ترساندن دستگیر شدهاند طور دیگری است. بدین صورت که زندانی را از طرف شکم به ستونی میبندند و یا بر روی شکم روی نیمکتی میخوابانند و به کمر او شلاق میزنند. این کار معمولا با کابلهایی نازک صورت میگیرد که گاه از شدت ضربه کابل به درون بدن فرو میرود و با خون از محل فرورفتگی بیرون میآید. یکی از آثار کابل بر کف پا، ایجاد شدن مشکلات کلیه است که به دلیل اعصاب آن است که در پا وجود دارد. | '''۱. شلاق:''' رایجترین شکنجه در مرحلهی اول شلاق زدن است که تقریبا در تمام زندانها به شیوههای گوناگون اجرا میشود. شلاق اغلب بر کف پاها بیشتر از سایر اعضای بدن نواخته میشود. البته نوع آن بستگی به تخصص شکنجهگر و تعداد آن و مدت آن بستگی به حکم [[حاکم شرع]] یا میزان اطلاعات و حساسیت آن اطلاعات دارد، به صورتی که بعضا تا ۱۰۰۰ کابل و ۳۰ ساعت مستمر هم زده شده است. شلاق کابل به هم بافته شده و یا رشتههای چرم به هم بافته و یا رشته های لاستیک به هم بافته است (لاستیک به هم بافته شده دردناکترین نوع شلاق است). معمولا این شکنجه آنقدر ادامه پیدا میکند که دیگر در کف و اطراف پا از قوزک به پایین جای سالمی باقی نماند. در این صورت گوشتها و نسوج این نواحی تماما از بین میرود. شکنجهگر بعد از این مرحله اقدام به استفاده از شلاقهای نازکتر میکند که در بین انگشتان پا نواخته میشود. این عمل نیز تا زمانی ادامه پیدا میکند که ناخنها بریزند. البته شکل معمول این شکنجه نسبت به افراد غیرسیاسی و مظنون و افرادی که فقط برای تنبیه و ترساندن دستگیر شدهاند طور دیگری است. بدین صورت که زندانی را از طرف شکم به ستونی میبندند و یا بر روی شکم روی نیمکتی میخوابانند و به کمر او شلاق میزنند. این کار معمولا با کابلهایی نازک صورت میگیرد که گاه از شدت ضربه کابل به درون بدن فرو میرود و با خون از محل فرورفتگی بیرون میآید. یکی از آثار کابل بر کف پا، ایجاد شدن مشکلات کلیه است که به دلیل اعصاب آن است که در پا وجود دارد. | ||
شیوهی جدیدتر این شکنجه که اخیرا بر روی دانشجویان دستگیر شده اعمال میشود بدین صورت است که زندانی را از پا به سقف آویزان میکنند و شلاق میزنند. یک قربانی این نوع شکنجه آن را اینطور بیان میکرد: وقتی انسان به جایی تکیه داشته باشد از نظر روحی ثباتی نسبی در خود حس میکند و یک نوع استواری مبهم او را در مقابل ضربات مقاومتر نگاه میدارد. اما به صورت آویزان این حربه از زندانی گرفته میشود و زندانی از نظر روحی و روانی خود را کاملا بیسلاح و بدون سپر حس میکند. | شیوهی جدیدتر این شکنجه که اخیرا بر روی دانشجویان دستگیر شده اعمال میشود بدین صورت است که زندانی را از پا به سقف آویزان میکنند و شلاق میزنند. یک قربانی این نوع شکنجه آن را اینطور بیان میکرد: وقتی انسان به جایی تکیه داشته باشد از نظر روحی ثباتی نسبی در خود حس میکند و یک نوع استواری مبهم او را در مقابل ضربات مقاومتر نگاه میدارد. اما به صورت آویزان این حربه از زندانی گرفته میشود و زندانی از نظر روحی و روانی خود را کاملا بیسلاح و بدون سپر حس میکند. | ||
خط ۲۶۲: | خط ۲۶۲: | ||
محمدرضا سرادار رشتی: «پاسدار محمودی، مسئول بندهای انفرادی، ۴ساعت مداوم با کابل بر سرش میکوبید و فریاد می زد: ”حکم ضرب حتی الموت داریم، میتوانیم زیر شکنجه تو را بکشیم” ابروها و گونههایش بهقدری ورم کرده بود که نمیتوانست جایی را ببیند و برای دیدن، تا مدتها مجبور بود با دستانش آنها را بالا بگیرد.» | محمدرضا سرادار رشتی: «پاسدار محمودی، مسئول بندهای انفرادی، ۴ساعت مداوم با کابل بر سرش میکوبید و فریاد می زد: ”حکم ضرب حتی الموت داریم، میتوانیم زیر شکنجه تو را بکشیم” ابروها و گونههایش بهقدری ورم کرده بود که نمیتوانست جایی را ببیند و برای دیدن، تا مدتها مجبور بود با دستانش آنها را بالا بگیرد.» | ||
روحالله ناظمی در پاسخ به علت مبارزهاش با رژیم به حاکم شرع زندان همدان می گوید: «برای این که دیگر کسی به جرم کتاب خواندن شلاق نخورد، برای این که بچههای مردم از سرما و گرسنگی نمیرند، برای این که شما اراذل و اوباش شرتان را از سر مردم کم کنید.» | روحالله ناظمی در پاسخ به علت مبارزهاش با رژیم به [[حاکم شرع]] زندان همدان می گوید: «برای این که دیگر کسی به جرم کتاب خواندن شلاق نخورد، برای این که بچههای مردم از سرما و گرسنگی نمیرند، برای این که شما اراذل و اوباش شرتان را از سر مردم کم کنید.» [[حاکم شرع]] دستور درآوردن چشم او را از حدقه صادر میکند و او محکوم به تقتیل(به قتل رسانده شدن با شکنجه) میشود. و سالها بعد همبندش گزارش میدهد: «ابتدا تمام بدنش را با آتش سیگار سوزاندند. سپس آرنج چپش را با چکش شکستند و هنگامی که باز هم تسلیم نشد، با بیرحمی تمام چشم چپ را از حدقه بیرون آوردند. پیکر شکنجه شدهی روحالله در این ایام بیشتر شبیه تودهی استخوان و پوست و گوشت متورم بود.»<ref>کتاب قهرمانان در زنجیرصفحه۶۴</ref><ref>نشریه مجاهد شماره ۴۱۵ ، ۲۶ آبان ۱۳۷۷</ref> | ||
== نامهی یک دانشجوی شکنجه شده == | == نامهی یک دانشجوی شکنجه شده == | ||
خط ۲۷۲: | خط ۲۷۲: | ||
== اعترافات و مواضع مقامات جمهوری اسلامی == | == اعترافات و مواضع مقامات جمهوری اسلامی == | ||
[[روحالله خمینی|خمینی]]: «مخالفت با این حکومت مخالفت با شرع است، قیام بر علیه شرع است. قیام بر علیه حکومت شرع جزایش در قانون ما هست، در فقه ما هست؛ و جزای آن بسیار زیاد است. من تنبه میدهم به کسانی که تخیل این معنی را میکنند که کارشکنی بکنند یا این که خدای نخواسته یک وقت قیام بر ضد این حکومت بکنند، من اعلام میکنم به آنها که جزای آنها بسیار سخت است در فقهاسلام . قیام بر ضد حکومت خدایی قیام بر ضد خداست؛ قیام بر ضد خدا کفر است.»<ref>خمینی در جمع خبرنگاران داخلی و خارجی، صحیفه نور، ج ۵، ص۳۱</ref> | [[روحالله خمینی|خمینی]]:<blockquote>«مخالفت با این حکومت مخالفت با شرع است، قیام بر علیه شرع است. قیام بر علیه حکومت شرع جزایش در قانون ما هست، در فقه ما هست؛ و جزای آن بسیار زیاد است. من تنبه میدهم به کسانی که تخیل این معنی را میکنند که کارشکنی بکنند یا این که خدای نخواسته یک وقت قیام بر ضد این حکومت بکنند، من اعلام میکنم به آنها که جزای آنها بسیار سخت است در فقهاسلام . قیام بر ضد حکومت خدایی قیام بر ضد خداست؛ قیام بر ضد خدا کفر است.»<ref>خمینی در جمع خبرنگاران داخلی و خارجی، صحیفه نور، ج ۵، ص۳۱</ref></blockquote>منتظری: <blockquote>«آیا میدانید در زندانهای جمهوری اسلامی به نام اسلام جنایاتی شده که هرگز نظیر آن در رژیم منحوس شاه نشده است؟ آیا میدانید عدهی زیادی زیر شکنجه بازجوها مردند؟ آیا میدانید در زندان مشهد در اثر نبودن پزشک و نرسیدن به زندانیهای دختر جوان بعداً ناچار شدند حدود بیست و پنج نفر دختر را با اخراج تخمدان و یا رحم ناقص کنند؟ آیا میدانید در زندان شیراز دختری روزهدار را با جرمی مختصر بلافاصله پس از افطار اعدام کردند؟ آیا میدانید در بعضی زندانهای جمهوری اسلامیدختران جوان را به زور تصرف کردند؟ آیا میدانید هنگام بازجویی دختران استعمال الفاظ رکیک ناموسی رایج است؟ آیا میدانید چه بسیارند زندانیانی که در اثر شکنجههای بیرویه کور یا کر یا فلج یا مبتلا به دردهای مزمن شدهاند و کسی به داد آنان نمیرسد؟ آیا میدانید در بعضی از زندانها حتی از غسل و نماز زندانی جلوگیری کردند؟ آیا میدانید در بعضی از زندانها حتی از نور روز هم برای زندانی دریغ داشتند آن هم نه یک روز، دو روز، بلکه ماهها؟»<ref>نامه منتظری به خمینی از کتاب خاطرات منتظری</ref> او در جایی دیگر گفت: «آیا میدانید در زندانهای جمهوری اسلامی به نام اسلام جنایاتی شده که هرگز نظیر آن در رژیم منحوس شاه نشده است؟»</blockquote>محمدجواد لاریجانی معاون بینالملل و دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه و مدیر پژوهشگاه دانشهای بنیادیدر اولین اجلاس دادستانهای کشورهای اسلامی گفت:<blockquote>«ما هرگز اسلام را فدای چالشهای مربوط به حقوق بشر نمیکنیم.» | ||
«ما انواع محکومیتها را در صحنهی بینالملل شاهد هستیم. به ما میگویند چرا رجم میکنید، ما باید رجم را برای ایرادکنندگان درست توجیه کنیم. ما انقلاب کردیم کهاحکام اسلام اجرا شود. در مواجهه با دنیا باید بدانیم که چگونه برهان بیاوریم».<ref>خبرگزاری ایلنا (۹خرداد۸۶)</ref></blockquote>[[پرونده:اسدالله لاجوردی.jpeg|جایگزین=اسدالله لاجوردی از شکنجه گران اوین|بندانگشتی|اسدالله لاجوردی از شکنجه گران اوین]] | |||
[[اسدالله لاجوردی]] رئیس زندان اوین و دادستان انقلاب تهران در دههی شصت اعتقاد دارد که زندانی به هر وسیله ای باید توبه کند تا اعدام نشود. از گفتههای اوست: «هرکس توبه کرده و راست میگوید باید به جوخه برود و ثابت کند» و یا «همه باید تواب شوند، وگرنه حکم همه طبق گفته امام اعدام است.»<ref>صفحه ۱۱۵ کتاب قهرمانان در زنجیر</ref> وقتی پدر یک مجاهد را دستگیر میکند، کارد دست پدر اسیر میدهد و میگوید: «چون پسر تو مجاهد است و الان اینجا پیش ما نیست، به جای پسرت باید چشم این یکی را در بیاوری تا ما باورکنیم که تو مجاهد نیستی.»<ref>صفحه۱۰۶ کتاب قهرمانان در زنجیر</ref> او در جای دیگری می گوید: «گروهکهای فاسدی که همهشان باید قلع و قمع شوند وقتی با نظام جمهوری مبارزه میکنند، بنا بردستور مذهبی [[محاربه|محاربـ]]ـند و باید همهشان اعدام شوند.»<ref>مصاحبه با روزنامهاطلاعات (اردیبهشت۶۱)</ref> | |||
[[پرونده:اسدالله لاجوردی.jpeg|جایگزین=اسدالله لاجوردی از شکنجه گران اوین|بندانگشتی|اسدالله لاجوردی از شکنجه گران اوین]] | |||
[[اسدالله لاجوردی]] رئیس زندان اوین و دادستان انقلاب تهران در دههی شصت اعتقاد دارد که زندانی به هر وسیله ای باید توبه کند تا اعدام نشود. از گفتههای اوست: «هرکس توبه کرده و راست میگوید باید به جوخه برود و ثابت کند» و یا «همه باید تواب شوند، وگرنه حکم همه طبق گفته امام اعدام است.»<ref>صفحه ۱۱۵ کتاب قهرمانان در زنجیر</ref> وقتی پدر یک مجاهد را دستگیر میکند، کارد دست پدر اسیر میدهد و میگوید: «چون پسر تو مجاهد است و الان اینجا پیش ما نیست، به جای پسرت باید چشم این یکی را در بیاوری تا ما باورکنیم که تو مجاهد نیستی.»<ref>صفحه۱۰۶ کتاب قهرمانان در زنجیر</ref> او در جای دیگری می گوید: «گروهکهای فاسدی که همهشان باید قلع و قمع شوند وقتی با نظام جمهوری مبارزه میکنند، بنا بردستور مذهبی | |||
[[داوود رحمانی]] معروف به [[داوود رحمانی|حاج داوود]]، نخستین رئیس زندان قزلحصار تهران بعد از انقلاب ۵۷ ایران بارها در زندان قزلحصار گفت: «خوب گوش کنید! این جا زندان جمهوری اسلامی است. پول مفت نداریم بدهیم منافق تربیت کنیم. به خدا قسم جسدهایتان را هم قیمه قیمه میکنیم. هیچکس اینجا زنده خارج نمیشود مگر حزب اللهی شده باشد.»<ref>صفحه ۲۷۳ قهرمانان در زنجیر</ref> | [[داوود رحمانی]] معروف به [[داوود رحمانی|حاج داوود]]، نخستین رئیس زندان قزلحصار تهران بعد از انقلاب ۵۷ ایران بارها در زندان قزلحصار گفت: «خوب گوش کنید! این جا زندان جمهوری اسلامی است. پول مفت نداریم بدهیم منافق تربیت کنیم. به خدا قسم جسدهایتان را هم قیمه قیمه میکنیم. هیچکس اینجا زنده خارج نمیشود مگر حزب اللهی شده باشد.»<ref>صفحه ۲۷۳ قهرمانان در زنجیر</ref> | ||
خط ۲۸۵: | خط ۲۸۲: | ||
ابوالقاسم سرحدیزاده که بعد از انقلاب مدتی رئیس اداره زندانها بود و بعد وزیر کار شد، گفت: «مجاهدین اصالتی ندارند. اینها کسانی هستند که با همه نمودهای انقلاب مخالفت کردند... ما باید ۶ تا گورستان درست کنیم و همهی آنها را دفن کرده...، با ضد انقلاب باید با خشونت سیاه مبارزه کرد. حالا مراحل نرم است.»<ref>روزنامة انقلاب اسلامی ۸آذر۵۹</ref> | ابوالقاسم سرحدیزاده که بعد از انقلاب مدتی رئیس اداره زندانها بود و بعد وزیر کار شد، گفت: «مجاهدین اصالتی ندارند. اینها کسانی هستند که با همه نمودهای انقلاب مخالفت کردند... ما باید ۶ تا گورستان درست کنیم و همهی آنها را دفن کرده...، با ضد انقلاب باید با خشونت سیاه مبارزه کرد. حالا مراحل نرم است.»<ref>روزنامة انقلاب اسلامی ۸آذر۵۹</ref> | ||
[[پرونده:حاج داوود رحمانی.JPG|جایگزین=حاج داوود رحمانی|بندانگشتی|300x300پیکسل|حاج داوود رحمانی از مشهورترین شکنجه گران جمهوری اسلامی]] | [[پرونده:حاج داوود رحمانی.JPG|جایگزین=حاج داوود رحمانی|بندانگشتی|300x300پیکسل|[[داوود رحمانی|حاج داوود رحمانی]] از مشهورترین شکنجه گران جمهوری اسلامی]] | ||
محمدرضا نقدی معاون فرهنگی و اجتماعی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: «در زندانهای کشور چند هزار سلول انفرادی وجود دارد... مقام رهبری هم وجود این سلولها را رد نکرده و فقط گفته بیش از اندازه نباشد.» لازم به یادآوری است که او خواهرش را که از مجاهدین بوده است شخصا شکنجه کرده و به قتل رسانده است .<ref>نقدی در مصاحبه با تلویزیون نظام، ۸مرداد۷۷</ref> | محمدرضا نقدی معاون فرهنگی و اجتماعی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: «در زندانهای کشور چند هزار سلول انفرادی وجود دارد... مقام رهبری هم وجود این سلولها را رد نکرده و فقط گفته بیش از اندازه نباشد.» لازم به یادآوری است که او خواهرش را که از مجاهدین بوده است شخصا شکنجه کرده و به قتل رسانده است .<ref>نقدی در مصاحبه با تلویزیون نظام، ۸مرداد۷۷</ref> | ||
ویرایش