۹٬۱۳۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
| خط ۵: | خط ۵: | ||
صدارت میرزا حسین خان سپهسالار در دوران قحطی بزرگ (۱۲۸۸–۱۲۸۹ قمری) رخ داد که بخشی از آن به سیاست ترویج کشت تریاک نسبت داده میشود. او در سیاست خارجی به انگلیس تمایل داشت و پیشنهاد واگذاری امنیت بحرین به نیروی دریایی بریتانیا داد که از سوی شاه خیانت تلقی شد. پس از عزل از صدارت، وزارت خارجه و جنگ را بر عهده گرفت و قرارداد آخال (واگذاری بخشهایی از مرزهای شمال شرقی به روسیه) را امضا کرد. او در اواخر عمر به حکومت خراسان رفت و در سال ۱۲۹۸ قمری در مشهد درگذشت و ثروت افسانهای بر جای گذاشت. | صدارت میرزا حسین خان سپهسالار در دوران قحطی بزرگ (۱۲۸۸–۱۲۸۹ قمری) رخ داد که بخشی از آن به سیاست ترویج کشت تریاک نسبت داده میشود. او در سیاست خارجی به انگلیس تمایل داشت و پیشنهاد واگذاری امنیت بحرین به نیروی دریایی بریتانیا داد که از سوی شاه خیانت تلقی شد. پس از عزل از صدارت، وزارت خارجه و جنگ را بر عهده گرفت و قرارداد آخال (واگذاری بخشهایی از مرزهای شمال شرقی به روسیه) را امضا کرد. او در اواخر عمر به حکومت خراسان رفت و در سال ۱۲۹۸ قمری در مشهد درگذشت و ثروت افسانهای بر جای گذاشت. | ||
میرزا حسین خان سپهسالار را هم ستایش کردهاند به عنوان ادامهدهنده راه امیرکبیر در ترقیخواهی و قانونمداری و هم نکوهش به دلیل وابستگی به بیگانگان، رشوهخواری و از دست دادن تمامیت ارضی. مسجد و مدرسه عالی سپهسالار (مطهری کنونی) از یادگارهای ماندگار اوست. | میرزا حسین خان سپهسالار را هم ستایش کردهاند به عنوان ادامهدهنده راه امیرکبیر در ترقیخواهی و قانونمداری و هم نکوهش به دلیل وابستگی به بیگانگان، رشوهخواری و از دست دادن تمامیت ارضی. مسجد و مدرسه عالی سپهسالار (مطهری کنونی) از یادگارهای ماندگار اوست.<ref name=":0">[https://noandish.com/fa/news/172291/%D9%85%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%AE%D8%AF%D9%85%D8%AA-%D9%88-%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%AA-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%AE%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D9%BE%D9%87%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1-%D9%83%D9%87-%D8%A8%D9%88%D8%AF مردی میانه خدمت و خیانت: میرزا حسین خان سپهسالار كه بود!؟ - نواندیش]</ref><ref name=":1">[https://ensani.ir/fa/article/10412/%D8%AE%D9%88%D8%A8-%DB%8C%D8%A7-%D8%A8%D8%AF-%D8%B3%D9%BE%D9%87%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1 خوب یا بد سپهسالار - پرتال جامع علوم انسانی]</ref><ref name=":2">[http://tarikhirani.ir/fa/news/5862/%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D8%AA-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%AE%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA مدیریت میرزا حسینخانی دولت - تاریخ ایرانی]</ref><ref name=":3">[https://www.iichs.ir/fa/news/93/%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%B1%D8%B6%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%AE%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D9%BE%D9%87%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%AD%D8%B1%DB%8C%D9%86 تمامیت ارضی ایران؛ میرزا حسین خان سپهسالار و بحرین - پژوهشکده تاریخ معاصر]</ref><ref name=":4">[https://www.aran-papers.ir/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF/11266/%D8%AA%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%82-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%AE%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D9%BE%D9%87%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1 تحقیق مقاله میرزا حسین خان سپهسالار - آران پیپر]</ref><ref name=":5">[https://www.karkhanedar.com/%d8%a7%d8%b5%d9%84%d8%a7%d8%ad%d8%a7%d8%aa-%d9%85%db%8c%d8%b1%d8%b2%d8%a7-%d8%ad%d8%b3%db%8c%d9%86-%d8%ae%d8%a7%d9%86-%d8%b3%d9%be%d9%87%d8%b3%d8%a7%d9%84%d8%a7%d8%b1-%d9%88-%d9%85%d8%ae%d8%a7%d9%84-2/ اصلاحات میرزا حسین خان سپهسالار و مخالفت حاج ملا علی كنی - کارخانهدار]</ref> | ||
== زندگی اولیه و خانواده == | == زندگی اولیه و خانواده == | ||
میرزا حسین خان سپهسالار، فرزند میرزا نبی خان امیر دیوان قزوینی، در سال ۱۲۴۳ قمری متولد شد. اجداد وی اهل علیآباد مازندران بودند و پدربزرگ او، عابدینبیک، در قزوین نزد شاهزاده علینقیمیرزا رکنالدوله، حکمران قزوین، به دلاکی اشتغال داشت. | میرزا حسین خان سپهسالار، فرزند میرزا نبی خان امیر دیوان قزوینی، در سال ۱۲۴۳ قمری متولد شد. اجداد وی اهل علیآباد مازندران بودند و پدربزرگ او، عابدینبیک، در قزوین نزد شاهزاده علینقیمیرزا رکنالدوله، حکمران قزوین، به دلاکی اشتغال داشت. | ||
سپهسالار با امیر شباهت دیگری نیز داشت؛ این دو از سابقه خاندانی و اشرافی برخوردار نبودند و به همت و هوش فردی در نظام اداری ترقی کرده و مورد توجه قرار گرفتند؛ امیر اگر پسر آشپز بود، سپهسالار نیز پسر دلاکی در قزوین که دلاک خاصه علینقیمیرزا رکنالدوله، پسر فتحعلیشاه بود؛ بدین سبب دشمنانش او را با عنوان دلاکزاده تحقیر میکردند. | سپهسالار با امیر شباهت دیگری نیز داشت؛ این دو از سابقه خاندانی و اشرافی برخوردار نبودند و به همت و هوش فردی در نظام اداری ترقی کرده و مورد توجه قرار گرفتند؛ امیر اگر پسر آشپز بود، سپهسالار نیز پسر دلاکی در قزوین که دلاک خاصه علینقیمیرزا رکنالدوله، پسر فتحعلیشاه بود؛ بدین سبب دشمنانش او را با عنوان دلاکزاده تحقیر میکردند. | ||
=== آموزش و تحصیلات === | === آموزش و تحصیلات === | ||
میرزا حسین خان سپهسالار رشد و ترقی خود را عمدتا مرهون توجهات خاص امیرکبیر بود. امیرکبیر با پدر او روابط نزدیک داشت و پس از صدارت، فرزندان او را به تهران خواست و به کارهای دولتی گماشت. امیرکبیر او را برای تحصیل به خارج از کشور فرستاد و وی زبانهای فرانسوی و عربی را فرا گرفت، هرچند به فرانسه احاطه کامل نداشت. محمدحسنخان اعتمادالسلطنه مینویسد: <blockquote>«فرانسه را غلط مکالمه میکرد و غلط مینوشت اما از شدت پررویی و طلاقت لسان، طوری کلمات را ادا میکرد که هرکس تصور مینمود که او فرانسه میداند.» | میرزا حسین خان سپهسالار رشد و ترقی خود را عمدتا مرهون توجهات خاص امیرکبیر بود. امیرکبیر با پدر او روابط نزدیک داشت و پس از صدارت، فرزندان او را به تهران خواست و به کارهای دولتی گماشت. امیرکبیر او را برای تحصیل به خارج از کشور فرستاد و وی زبانهای فرانسوی و عربی را فرا گرفت، هرچند به فرانسه احاطه کامل نداشت. محمدحسنخان اعتمادالسلطنه مینویسد: <blockquote>«فرانسه را غلط مکالمه میکرد و غلط مینوشت اما از شدت پررویی و طلاقت لسان، طوری کلمات را ادا میکرد که هرکس تصور مینمود که او فرانسه میداند.»<ref name=":0" /> </blockquote>در آغاز سلطنت ناصرالدین شاه، میرزا نبی خان تصمیم گرفت که دو فرزند خود یعنی میرزا حسین خان و میرزا یحیی خان را برای تحصیل به اروپا بفرستد. میرزا حسین خان پس از اقامت کوتاهی در اروپا، به زودی به ایران بازگشت. با اینکه تحصیلات او در همان سطح تحصیلات معمولی قدیمی باقی ماند و شاید در اوایل دوره [[دارالفنون|مدرسه دارالفنون]]، زبان فرانسه را هم کمی آموخته باشد، اما از هوش سرشار و قدرت بیان و نگارش و پشت کار و جدیت خوبی بهرهمند بود.<ref name=":3" /> | ||
میرزا حسینخان سپهسالار عمده رشد و ترقی اولیهاش را مرهون توجهات خاص امیرکبیر بود و در دهههای بعد نیز علت توجه ویژه ناصرالدینشاه به پیشنهاد اصلاحی سپهسالار و همراهی با آن را پشیمانی شاه از قتل امیرکبیر و شباهت اصلاحات مدنظر سپهسالار با اصلاحات امیرکبیر دانستهاند؛ در واقع شاه در سیمای سپهسالار، امیرکبیر را میدید که اصلاحات نیمهتمامش را پی میگیرد. | میرزا حسینخان سپهسالار عمده رشد و ترقی اولیهاش را مرهون توجهات خاص امیرکبیر بود و در دهههای بعد نیز علت توجه ویژه ناصرالدینشاه به پیشنهاد اصلاحی سپهسالار و همراهی با آن را پشیمانی شاه از قتل امیرکبیر و شباهت اصلاحات مدنظر سپهسالار با اصلاحات امیرکبیر دانستهاند؛ در واقع شاه در سیمای سپهسالار، امیرکبیر را میدید که اصلاحات نیمهتمامش را پی میگیرد.<ref name=":0" /> | ||
میرزا حسین قزوینی ملقب به مشیرالدوله و بعد ملقب به سپهسالار شد و سپس صدراعظم ناصرالدین شاه قاجار گشت. او پس از تحصیلات مقدماتی و مدتی تحصیل در دارالفنون، به ماموریتهای خارجی رفت. | میرزا حسین قزوینی ملقب به مشیرالدوله و بعد ملقب به سپهسالار شد و سپس صدراعظم ناصرالدین شاه قاجار گشت. او پس از تحصیلات مقدماتی و مدتی تحصیل در دارالفنون، به ماموریتهای خارجی رفت.<ref name=":4" /> | ||
== بازگشت از تحصیل و فعالیتهای دیپلماتیک == | == بازگشت از تحصیل و فعالیتهای دیپلماتیک == | ||
میرزا حسینخان سپهسالار پس از بازگشت، وکیل کارهای پدر شد و در وزارت امورخارجه مشغول گردید، اما پس از فوت پدر و مضیقه مالی، به کنسولگری ایران در بمبئی منصوب شد. امیرکبیر در حکم انتصاب او توصیه کرد: <blockquote>«از گرفتن تعارف و رشوه محترز بوده، مطلقا طمع و توقعی از آنها [تجار و ایرانیان مقیم بمبئی] ننماید.» | میرزا حسینخان سپهسالار پس از بازگشت، وکیل کارهای پدر شد و در وزارت امورخارجه مشغول گردید، اما پس از فوت پدر و مضیقه مالی، به کنسولگری ایران در بمبئی منصوب شد. امیرکبیر در حکم انتصاب او توصیه کرد: <blockquote>«از گرفتن تعارف و رشوه محترز بوده، مطلقا طمع و توقعی از آنها [تجار و ایرانیان مقیم بمبئی] ننماید.»<ref name=":1" /> </blockquote>سپهسالار پس از بازگشت از اروپا و اشتغال به وکالت کارهای پدرش، میرزا تقی خان امیرکبیر او را به کنسولگری بمبئی فرستاد. در آنجا دو نفر از تجار ایرانی مردند و مبلغ گزافی از ثروت آنها نصیب او شد. در همان جا، آقاخان محلاتی که با وی دوست بود، او را در شرطبندی مسابقات اسبدوانی رایج در هند، که برد و باخت داشت، سهیم کرد و از این راه مبلغی اندوخت.<ref name=":3" /> | ||
مدیریت دولتی میرزا حسینخان در زمان صدارت میرزا تقیخان امیرکبیر آغاز شد. او در سال ۱۲۶۷ قمری زمانی که فقط ۲۵ سال داشت به سمت کارپردازی و در مقام کنسولگری به بمبئی رفت و در سال ۱۲۷۱ قمری کنسول تفلیس شد. چهار سال بعد در سمت وزیرمختاری به ماموریت اسلامبول اعزام شد و سه سال را در دربار عثمانی گذراند، در همان جا بود که لقب مشیرالدوله گرفت. یک بار نیز در سال ۱۲۸۲ قمری بر سر قضیه هرات از طرف دولت به ماموریت لندن رفت. | مدیریت دولتی میرزا حسینخان در زمان صدارت میرزا تقیخان امیرکبیر آغاز شد. او در سال ۱۲۶۷ قمری زمانی که فقط ۲۵ سال داشت به سمت کارپردازی و در مقام کنسولگری به بمبئی رفت و در سال ۱۲۷۱ قمری کنسول تفلیس شد. چهار سال بعد در سمت وزیرمختاری به ماموریت اسلامبول اعزام شد و سه سال را در دربار عثمانی گذراند، در همان جا بود که لقب مشیرالدوله گرفت. یک بار نیز در سال ۱۲۸۲ قمری بر سر قضیه هرات از طرف دولت به ماموریت لندن رفت.<ref name=":2" /> | ||
او در دوران صدراعظمی امیرکبیر نزدیک به سه سال کارپرداز ایران در بمبئی بود و مدتی پس از مراجعت از هندوستان، کنسول ایران در تفلیس شد. در سالهای آخر صدارات میرزاآقاخان نوری وزیر مختار ایران در استانبول شد. او ۱۰ سال وزیر مختار ایران در استانبول بود و پس از آن هم با رتبه سفیرکبیری دو سال دیگر در استانبول ماند. | او در دوران صدراعظمی امیرکبیر نزدیک به سه سال کارپرداز ایران در بمبئی بود و مدتی پس از مراجعت از هندوستان، کنسول ایران در تفلیس شد. در سالهای آخر صدارات میرزاآقاخان نوری وزیر مختار ایران در استانبول شد. او ۱۰ سال وزیر مختار ایران در استانبول بود و پس از آن هم با رتبه سفیرکبیری دو سال دیگر در استانبول ماند.<ref name=":4" /> | ||
=== مأموریت در بمبئی و تجارت تریاک === | === مأموریت در بمبئی و تجارت تریاک === | ||
میرزا حسینخان سپهسالار از راه بوشهر و مسقط به بمبئی رفت، اما در میانه راه بدون هماهنگی، با شیخ مسقط مذاکره کرد که مورد ایراد قرار گرفت. نایب وزارت خارجه در ۲۴ شوال ۱۲۶۷ قمری در یک نامه انتقادآمیز به او نوشت: <blockquote>«مداخله شما در امور خارج از ماموریت و کارهایی که در دستورالعمل قید نشده و مداخله کردهاید، پسند نیفتاد. مقرر داشتند من به آن عالیجاه اظهار داشته و ضمنا نصیحت نمایم از قرار دستورالعمل که در دست دارید، تجاوز و تخلف نکنید و در امورات خارج از ماموریت خود بههیچوجه دخیل ننمایید.» | میرزا حسینخان سپهسالار از راه بوشهر و مسقط به بمبئی رفت، اما در میانه راه بدون هماهنگی، با شیخ مسقط مذاکره کرد که مورد ایراد قرار گرفت. نایب وزارت خارجه در ۲۴ شوال ۱۲۶۷ قمری در یک نامه انتقادآمیز به او نوشت: <blockquote>«مداخله شما در امور خارج از ماموریت و کارهایی که در دستورالعمل قید نشده و مداخله کردهاید، پسند نیفتاد. مقرر داشتند من به آن عالیجاه اظهار داشته و ضمنا نصیحت نمایم از قرار دستورالعمل که در دست دارید، تجاوز و تخلف نکنید و در امورات خارج از ماموریت خود بههیچوجه دخیل ننمایید.»<ref name=":1" /> </blockquote>اقامت سهساله میرزا حسینخان سپهسالار در بمبئی با ثروت انبوهی همراه بود. او در گزارش خود منافع کشت خشخاش را گوشزد کرد و دولت کشت تریاک را ترویج داد، که از سال ۱۲۶۷ قمری در اطراف تهران آغاز شد. تا سال ۱۲۸۷ قمری (۱۸۷۰ میلادی)، تریاک ایران به صادرات بینالمللی درآمد و اعتیاد رواج یافت. او تجار را به آوردن تریاک به جای پول تشویق کرد و یکی از مشوقان تریاککاری بود. در سال ۱۸۷۱ میلادی، صادرات تریاک از ۸۷۰ جعبه به ۷۷۰۰ جعبه رسید. این سیاست به قحطی ۱۸۷۱-۱۸۷۲ منجر شد، با تلفات حدود یکونیم میلیون نفر در ایران. | ||
بمبئی مرکز تجارت خاندان یهودی ساسون بود که در صادرات تریاک فعال بودند. سپهسالار با ثروت ۱۵۰ هزار روپی بازگشت، که شایعاتی مبنی بر پرداخت توسط ساسونها وجود داشت. او مدعی شد ثروت از ارث تجار یا شرطبندی آقاخان محلاتی است. امیرکبیر قصد تنبیه او را داشت اما اجل مانع شد. | بمبئی مرکز تجارت خاندان یهودی ساسون بود که در صادرات تریاک فعال بودند. سپهسالار با ثروت ۱۵۰ هزار روپی بازگشت، که شایعاتی مبنی بر پرداخت توسط ساسونها وجود داشت. او مدعی شد ثروت از ارث تجار یا شرطبندی آقاخان محلاتی است. امیرکبیر قصد تنبیه او را داشت اما اجل مانع شد. | ||
| خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
هم بمبئی و هم تفلیس در آن دوره شهرهای مهمی برای تجارت و دیپلماسی ایرانی بودند. بمبئی مهمترین بندر حکومت بریتانیایی هند و محل حضور و تجارت عده زیادی از ایرانیان مهاجر بود و در دهههای بعدی روزنامه [[روزنامه حبلالمتین|حبلالمتین]] از کلکته با هزینه انگلیسیها منتشر و بانی تفکر تجددخواهی در دولت قاجاری شد. | هم بمبئی و هم تفلیس در آن دوره شهرهای مهمی برای تجارت و دیپلماسی ایرانی بودند. بمبئی مهمترین بندر حکومت بریتانیایی هند و محل حضور و تجارت عده زیادی از ایرانیان مهاجر بود و در دهههای بعدی روزنامه [[روزنامه حبلالمتین|حبلالمتین]] از کلکته با هزینه انگلیسیها منتشر و بانی تفکر تجددخواهی در دولت قاجاری شد. | ||
باور انگلیسیها پس از [[عهدنامه ترکمانچای|قرارداد ترکمانچای]] بر این بود که ایران تحت نفوذ و حمایت روسیه تزاری قرار گرفته است و روسیه از نفوذی بیشتر در تهران برخوردار است. در واقع بنا بر ماده چهارم قرارداد ترکمانچای امپراطوری روسیه تزاری متعهد شده بود از سلطنت عباسمیرزا و فرزندان او حمایت کند. | باور انگلیسیها پس از [[عهدنامه ترکمانچای|قرارداد ترکمانچای]] بر این بود که ایران تحت نفوذ و حمایت روسیه تزاری قرار گرفته است و روسیه از نفوذی بیشتر در تهران برخوردار است. در واقع بنا بر ماده چهارم قرارداد ترکمانچای امپراطوری روسیه تزاری متعهد شده بود از سلطنت عباسمیرزا و فرزندان او حمایت کند.<ref name=":1" /> | ||
در همین دوره، او در یکی از گزارشهای خود برای دولت، منافع زیاد کشت خشخاش را گوشزد کرد و پیشنهاد ترویج کشت آن را داد. پس از بازگشت به تهران، پدرش با تقدیم پیشکشی به میرزا آقاخان نوری، صدراعظم وقت، توانست کنسولگری ایران در قفقاز را برای او به دست آورد. این دوره مسئولیت او با جنگهای کریمه (۱۸۵۴-۱۸۵۶ م) و بروز قحط و غلا در منطقه قفقاز همزمان شد. او با میرزا صادق نوری، وزیر و پیشکار آذربایجان هماهنگ کرده غله این دیار را به قیمت ارزان میخرید و در قفقاز به قیمتی گزاف میفروخت، به گونهای که نزدیک به صد هزار تومان از این کار سود برد. | در همین دوره، او در یکی از گزارشهای خود برای دولت، منافع زیاد کشت خشخاش را گوشزد کرد و پیشنهاد ترویج کشت آن را داد. پس از بازگشت به تهران، پدرش با تقدیم پیشکشی به میرزا آقاخان نوری، صدراعظم وقت، توانست کنسولگری ایران در قفقاز را برای او به دست آورد. این دوره مسئولیت او با جنگهای کریمه (۱۸۵۴-۱۸۵۶ م) و بروز قحط و غلا در منطقه قفقاز همزمان شد. او با میرزا صادق نوری، وزیر و پیشکار آذربایجان هماهنگ کرده غله این دیار را به قیمت ارزان میخرید و در قفقاز به قیمتی گزاف میفروخت، به گونهای که نزدیک به صد هزار تومان از این کار سود برد.<ref name=":3" /> | ||
=== مأموریت در تفلیس و تجارت غله === | === مأموریت در تفلیس و تجارت غله === | ||
میرزا حسینخان سپهسالار در سال ۱۲۷۱ قمری به سرکنسولی در تفلیس منصوب شد (با پرداخت به میرزاآقاخان نوری). در سالهای ۱۲۷۵-۱۲۷۹ قمری، گندم ارزان از آذربایجان وارد و به روسها گران فروخت، که حدود ۱۰۰ هزار تومان سود داشت. | میرزا حسینخان سپهسالار در سال ۱۲۷۱ قمری به سرکنسولی در تفلیس منصوب شد (با پرداخت به میرزاآقاخان نوری). در سالهای ۱۲۷۵-۱۲۷۹ قمری، گندم ارزان از آذربایجان وارد و به روسها گران فروخت، که حدود ۱۰۰ هزار تومان سود داشت. | ||
دکتر محمدجواد شیخالاسلامی مینویسد، سپهسالار در این ماموریت نیز همچنان در فکر فعالیتهای اقتصادی بود: <blockquote>«در زمان صدارت میرزاآقاخان نوری موقعی که [میرزاحسینخان] سرکنسول ایران در تفلیس بود، گندم به قیمت خیلی ارزان از آذربایجان وارد میکرد و به روسها که مشغول جنگ در شبهجزیره کریمه بودند، به قیمتهای هنگفت و سرسامآور میفروخت». </blockquote>سپهسالار در بمبئی با بریتانیاییها روبهرو بود و در تفلیس با نایبالسلطنه امپراطوری روسیه تزاری در قفقاز آشنا شد. او در تفلیس با میرزافتحعلیآخوندزاده، روشنفکر ایرانی که کارمند نایبالسلطنه روسی قفقاز بود، مرتبط و تحت تاثیر افکار او قرار گرفت. | دکتر محمدجواد شیخالاسلامی مینویسد، سپهسالار در این ماموریت نیز همچنان در فکر فعالیتهای اقتصادی بود: <blockquote>«در زمان صدارت میرزاآقاخان نوری موقعی که [میرزاحسینخان] سرکنسول ایران در تفلیس بود، گندم به قیمت خیلی ارزان از آذربایجان وارد میکرد و به روسها که مشغول جنگ در شبهجزیره کریمه بودند، به قیمتهای هنگفت و سرسامآور میفروخت». </blockquote>سپهسالار در بمبئی با بریتانیاییها روبهرو بود و در تفلیس با نایبالسلطنه امپراطوری روسیه تزاری در قفقاز آشنا شد. او در تفلیس با میرزافتحعلیآخوندزاده، روشنفکر ایرانی که کارمند نایبالسلطنه روسی قفقاز بود، مرتبط و تحت تاثیر افکار او قرار گرفت.<ref name=":0" /><ref name=":1" /> | ||
=== مأموریت در عثمانی و لقب مشیرالدوله === | === مأموریت در عثمانی و لقب مشیرالدوله === | ||
حسین سپهسالار در سال ۱۲۷۵ قمری وزیرمختار در عثمانی شد (۱۲ سال). به امور اقتصادی شخصی پرداخت و سود گزاف برد. او اعتراف کرد قاتلی را با مصونیت دیپلماتیک به اروپا برد و ۱۰۰ هزار لیره طلا دریافت کرد. وی در سال ۱۲۸۲ قمری لقب مشیرالدوله گرفت. | حسین سپهسالار در سال ۱۲۷۵ قمری وزیرمختار در عثمانی شد (۱۲ سال). به امور اقتصادی شخصی پرداخت و سود گزاف برد. او اعتراف کرد قاتلی را با مصونیت دیپلماتیک به اروپا برد و ۱۰۰ هزار لیره طلا دریافت کرد. وی در سال ۱۲۸۲ قمری لقب مشیرالدوله گرفت. | ||
سپهسالار در تفلیس با میرزافتحعلیآخوندزاده، روشنفکر ایرانی که کارمند نایبالسلطنه روسی قفقاز بود، مرتبط و تحت تاثیر افکار او قرار گرفت. سپهسالار پس از تفلیس به مدت دوازده سال به سمت وزیر مختار ایران در استانبول عازم امپراطوری عثمانی شد. در این زمان نیز حضور سپهسالار در استانبول با اصلاحات در حکومت عثمانی موسوم به تنظیمات همزمان شد. در همین دوران ماموریت عثمانی (۱۲۸۲ قمری) بود که از سوی ناصرالدینشاه به او لقب مشیرالدوله داده شد. | سپهسالار در تفلیس با میرزافتحعلیآخوندزاده، روشنفکر ایرانی که کارمند نایبالسلطنه روسی قفقاز بود، مرتبط و تحت تاثیر افکار او قرار گرفت. سپهسالار پس از تفلیس به مدت دوازده سال به سمت وزیر مختار ایران در استانبول عازم امپراطوری عثمانی شد. در این زمان نیز حضور سپهسالار در استانبول با اصلاحات در حکومت عثمانی موسوم به تنظیمات همزمان شد. در همین دوران ماموریت عثمانی (۱۲۸۲ قمری) بود که از سوی ناصرالدینشاه به او لقب مشیرالدوله داده شد. | ||
میرزا حسین خان سپهسالار مشیرالدوله در یک دوره ۲۰ ساله در خارج از ایران به سر برد. در دوره ۱۲ ساله اقامت خود در استانبول جنبشهای قانونخواهی و مشروطهطلبی اروپا را که در عثمانی بازتاب گستردهای داشت از نزدیک مشاهده کرد و با تکاپوی روشنفکران عثمانی برای دستیابی به قانون اساسی و بنای مجلس قانونگذاری آشنا شد. | میرزا حسین خان سپهسالار مشیرالدوله در یک دوره ۲۰ ساله در خارج از ایران به سر برد. در دوره ۱۲ ساله اقامت خود در استانبول جنبشهای قانونخواهی و مشروطهطلبی اروپا را که در عثمانی بازتاب گستردهای داشت از نزدیک مشاهده کرد و با تکاپوی روشنفکران عثمانی برای دستیابی به قانون اساسی و بنای مجلس قانونگذاری آشنا شد. | ||
او بعد از عزل میرزا آقاخان به تهران آمد و به وزیر مختاری اسلامبول نایل شد. مدت مأموریت او در عثمانی دوازده سال به طول انجامید (۱۲۷۵-۱۲۸۷ هـ.ق). در سال ۱۲۸۷، ناصرالدین شاه برای زیارت عتبات مقدسه به عراق سفر کرد و در بغداد دستخط وزارت عدلیه و وزارت وظایف و اوقاف را برای میرزا حسین خان که او را همراهی میکرد صادر کرد و وی را با خود به تهران آورد. | او بعد از عزل میرزا آقاخان به تهران آمد و به وزیر مختاری اسلامبول نایل شد. مدت مأموریت او در عثمانی دوازده سال به طول انجامید (۱۲۷۵-۱۲۸۷ هـ.ق). در سال ۱۲۸۷، ناصرالدین شاه برای زیارت عتبات مقدسه به عراق سفر کرد و در بغداد دستخط وزارت عدلیه و وزارت وظایف و اوقاف را برای میرزا حسین خان که او را همراهی میکرد صادر کرد و وی را با خود به تهران آورد. | ||
او ترتیب سفر ناصرالدین شاه به عتبات عالیات را با هماهنگی با عثمانی داد و با جلب اعتماد او فعالیت برای ایجاد اصلاحات در امور مملکتی را آغاز کرد. در این سفر شاه را با مبانی حکومت در غرب و ساختارهای جدید دولتی آشنا کرد و ایرانیانی را که از جور قاجار ترک وطن کرده به عراق آمده بودند به شاه نشان داد. شاه در پایان سفر به عتبات، میرزا حسین خان را با خود به تهران آورد و او را به «وزارت عدلیه و اوقاف و وظایف» گمارد. | او ترتیب سفر ناصرالدین شاه به عتبات عالیات را با هماهنگی با عثمانی داد و با جلب اعتماد او فعالیت برای ایجاد اصلاحات در امور مملکتی را آغاز کرد. در این سفر شاه را با مبانی حکومت در غرب و ساختارهای جدید دولتی آشنا کرد و ایرانیانی را که از جور قاجار ترک وطن کرده به عراق آمده بودند به شاه نشان داد. شاه در پایان سفر به عتبات، میرزا حسین خان را با خود به تهران آورد و او را به «وزارت عدلیه و اوقاف و وظایف» گمارد. | ||
یکی از رویدادهای مهم دوران حضور میرزا حسینخان سپهسالار در استانبول تشرف ناصرالدینشاه به عتبات بود که بازتاب زیادی یافت. ناصرالدینشاه در این سفر چنان مورد استقبال ایرانیان و شیعیان نجف و کربلا قرار گرفت که گویی به یکی از شهرهای ایران پا گذاشته است. این اتفاق در عین حال که موجب سوءظن سلطانعبدالحمید به ناصرالدین شاه شد، برای میرزا حسینخان خوشیمن بود و ناصرالدینشاه بهمنظور قدردانی از تلاشهای میرزا حسینخان در مسیر بازگشت از زیارت، در بغداد، او را به وزارت عدلیه و وظایف و اوقاف منصوب کرد و وی به همراه شاه به تهران آمد. | یکی از رویدادهای مهم دوران حضور میرزا حسینخان سپهسالار در استانبول تشرف ناصرالدینشاه به عتبات بود که بازتاب زیادی یافت. ناصرالدینشاه در این سفر چنان مورد استقبال ایرانیان و شیعیان نجف و کربلا قرار گرفت که گویی به یکی از شهرهای ایران پا گذاشته است. این اتفاق در عین حال که موجب سوءظن سلطانعبدالحمید به ناصرالدین شاه شد، برای میرزا حسینخان خوشیمن بود و ناصرالدینشاه بهمنظور قدردانی از تلاشهای میرزا حسینخان در مسیر بازگشت از زیارت، در بغداد، او را به وزارت عدلیه و وظایف و اوقاف منصوب کرد و وی به همراه شاه به تهران آمد.<ref name=":0" /><ref name=":1" /><ref name=":4" /><ref name=":3" /> | ||
== مناصب وزارتی و صدارت == | == مناصب وزارتی و صدارت == | ||
=== وزارت عدلیه و اوقاف === | === وزارت عدلیه و اوقاف === | ||
میرزا حسینخان سپهسالار در ۲۹ رمضان ۱۲۸۷ قمری، پس از زیارت عتبات، به وزارت عدلیه و اوقاف منصوب شد. تلاش برای برهم زدن نفوذ روحانیت با کتابچه تنظیمات، که محاکم شرع را تحت کنترل دولت درآورد و استقلال روحانیت را تهدید کرد. ایجاد صندوق عرایض برای شکایات مردم از حکام، که ماهانه به تهران فرستاده میشد اما پس از چند سال برچیده شد. | میرزا حسینخان سپهسالار در ۲۹ رمضان ۱۲۸۷ قمری، پس از زیارت عتبات، به وزارت عدلیه و اوقاف منصوب شد. تلاش برای برهم زدن نفوذ روحانیت با کتابچه تنظیمات، که محاکم شرع را تحت کنترل دولت درآورد و استقلال روحانیت را تهدید کرد. ایجاد صندوق عرایض برای شکایات مردم از حکام، که ماهانه به تهران فرستاده میشد اما پس از چند سال برچیده شد.<ref name=":1" /> | ||
مدیریت عالی میرزا حسینخان در سال ۱۲۸۷ قمری با انتصابش به وزارت عدلیه و اوقاف آغاز شد. در سال ۱۲۸۸ قمری با لقب سپهسالار اعظم به وزارت جنگ رفت و یک ماه و نیم بعد به صدارت رسید؛ ولی پس از دو سال، در راه بازگشت از نخستین سفر ناصرالدینشاه به فرنگ، زمانی که نزدیک قزوین رسیدند از صدارت عزل و به حکومت گیلان منصوب شد. یک ماه بعد او را از رشت به پایتخت احضار و به وزارت امور خارجه منصوب کردند. یک سال بعد وزارت جنگ نیز بر عهده او قرار گرفت. میرزا حسینخان شش سال هر دو وزارتخانه را مدیریت کرد تا اینکه در شوال ۱۲۹۵ قمری برکنار و سال بعد فرمانفرمایی خراسان را بر عهده گرفت و روانه مشهد شد. | مدیریت عالی میرزا حسینخان در سال ۱۲۸۷ قمری با انتصابش به وزارت عدلیه و اوقاف آغاز شد. در سال ۱۲۸۸ قمری با لقب سپهسالار اعظم به وزارت جنگ رفت و یک ماه و نیم بعد به صدارت رسید؛ ولی پس از دو سال، در راه بازگشت از نخستین سفر ناصرالدینشاه به فرنگ، زمانی که نزدیک قزوین رسیدند از صدارت عزل و به حکومت گیلان منصوب شد. یک ماه بعد او را از رشت به پایتخت احضار و به وزارت امور خارجه منصوب کردند. یک سال بعد وزارت جنگ نیز بر عهده او قرار گرفت. میرزا حسینخان شش سال هر دو وزارتخانه را مدیریت کرد تا اینکه در شوال ۱۲۹۵ قمری برکنار و سال بعد فرمانفرمایی خراسان را بر عهده گرفت و روانه مشهد شد. | ||
[[ناظمالاسلام کرمانی]] در «تاریخ بیداری ایرانیان» مینویسد: <blockquote>«کسی که نخست وزارت عدلیه و وظایف و اوقاف را به او دادند و آن مرد کافی، الحق عدالت را به درجه کمال رسانید.» </blockquote>همچنین ناظمالاسلام با استناد به سخنان میرزا حسینخان مینویسد: <blockquote>«من این عمارت و مدرسه – مدرسه سپهسالار و بنای مجلس - را بنا میکنم که شاید وقتی وکلای ملتی در آن جلوس یابند.» | [[ناظمالاسلام کرمانی]] در «تاریخ بیداری ایرانیان» مینویسد: <blockquote>«کسی که نخست وزارت عدلیه و وظایف و اوقاف را به او دادند و آن مرد کافی، الحق عدالت را به درجه کمال رسانید.» </blockquote>همچنین ناظمالاسلام با استناد به سخنان میرزا حسینخان مینویسد: <blockquote>«من این عمارت و مدرسه – مدرسه سپهسالار و بنای مجلس - را بنا میکنم که شاید وقتی وکلای ملتی در آن جلوس یابند.»<ref name=":2" /> </blockquote>میرزا حسینخان سپهسالار در طول دوران وزارت عدلیه و اوقاف، تمام تلاش خود را بر این متمرکز کرد که نظام قضائی سابق را که بر نفوذ روحانیت استوار بود، برهم زند. لذا با نگارش کتابچه تنظیمات که آن را به تصویب و امضای شاه نیز رسانده بود، درصدد تعیین حدود و وظایف کارکنان دولت برآمد. | ||
از اقدامات مثبت او در این دوره این بود که به شاه پیشنهاد کرد صندوقی به نام «صندوق عرایض» در تمام شهرستانها نصب کنند تا مردم بتوانند شکایات خود را از حکام محلی و ماموران دولتی در آن صندوق بریزند و در پایان هر ماه نامههای مردم را با پیک ویژه به تهران بفرستند و شکایات مردم مستقیماً به نظر شاه برسد و دستورهایی بایسته داده شود. | از اقدامات مثبت او در این دوره این بود که به شاه پیشنهاد کرد صندوقی به نام «صندوق عرایض» در تمام شهرستانها نصب کنند تا مردم بتوانند شکایات خود را از حکام محلی و ماموران دولتی در آن صندوق بریزند و در پایان هر ماه نامههای مردم را با پیک ویژه به تهران بفرستند و شکایات مردم مستقیماً به نظر شاه برسد و دستورهایی بایسته داده شود.<ref name=":0" /> | ||
پس از ورود به تهران، ناصرالدین شاه مجلس دارالشورای دولتی را تشکیل داد و پس از هفت ماه، میرزا حسین خان را که پس از فوت میرزا جعفرخان مشیرالدوله (۱۲۷۹) ملقب به مشیرالدوله شده بود و اینک عضویت دارالشورا و وزارت عدلیه و وظایف و اوقاف را بر عهده داشت، به لقب سپهسالار اعظم ملقب و به وزارت جنگ منصوب نمود. یک ماه و نیم بعد از این تاریخ، در ۲۹ شعبان ۱۲۸۸ هـ.ق، سپهسالار اعظم به منصب صدارت عظمی نیز ارتقاء یافت. | پس از ورود به تهران، ناصرالدین شاه مجلس دارالشورای دولتی را تشکیل داد و پس از هفت ماه، میرزا حسین خان را که پس از فوت میرزا جعفرخان مشیرالدوله (۱۲۷۹) ملقب به مشیرالدوله شده بود و اینک عضویت دارالشورا و وزارت عدلیه و وظایف و اوقاف را بر عهده داشت، به لقب سپهسالار اعظم ملقب و به وزارت جنگ منصوب نمود. یک ماه و نیم بعد از این تاریخ، در ۲۹ شعبان ۱۲۸۸ هـ.ق، سپهسالار اعظم به منصب صدارت عظمی نیز ارتقاء یافت.<ref name=":3" /> | ||
=== وزارت جنگ و صدارت اعظم === | === وزارت جنگ و صدارت اعظم === | ||
میرزا حسینخان سپهسالار در ۱۳ رجب ۱۲۸۸ قمری به وزارت عسکری و سپس صدارت منصوب شد. بخشنامههایی علیه رشوه و قوموخویشبازی صادر کرد. حسامالسلطنه را عزل کرد و قدرت گرفت. | میرزا حسینخان سپهسالار در ۱۳ رجب ۱۲۸۸ قمری به وزارت عسکری و سپس صدارت منصوب شد. بخشنامههایی علیه رشوه و قوموخویشبازی صادر کرد. حسامالسلطنه را عزل کرد و قدرت گرفت.<ref name=":1" /> | ||
ستاره اقبال میرزا حسین خان مشیرالدوله درخشیدن گرفت و او به فاصله اندکی به وزارت جنگ و سپس صدارتاعظمی انتخاب شد. ناصرالدینشاه ضمن اعطای لقب «سپهسالار اعظم»، ابتدا او را به وزارت عسکری منصوب کرد و پس از مدتی کوتاه فرمان صدارت او را صادر و «نیک و بد جمیع امور دولت» را به وی محول کرد. خود سپهسالار مینویسد: <blockquote>«جمیع امورات دولتی و مملکتی را جزئیتاً و کلیتاً واگذار و تفویض فرمودهاند.» </blockquote>سپهسالار تنها چهلوهفت روز پس از صدارتش، [[میرزا ملکمخان]]، دیگر روشنفکر غربگرای ایرانی را از استانبول فراخواند و مدتی او را مشاور خود کرد و سپس بهعنوان سفیر به لندن اعزام کرد. | |||
ستاره اقبال میرزا حسین خان مشیرالدوله درخشیدن گرفت و او به فاصله اندکی به وزارت جنگ و سپس صدارتاعظمی انتخاب شد. ناصرالدینشاه ضمن اعطای لقب «سپهسالار اعظم»، ابتدا او را به وزارت عسکری منصوب کرد و پس از مدتی کوتاه فرمان صدارت او را صادر و «نیک و بد جمیع امور دولت» را به وی محول کرد. خود سپهسالار مینویسد: <blockquote>«جمیع امورات دولتی و مملکتی را جزئیتاً و کلیتاً واگذار و تفویض فرمودهاند.» </blockquote>سپهسالار تنها چهلوهفت روز پس از صدارتش، [[میرزا ملکمخان]]، دیگر روشنفکر غربگرای ایرانی را از استانبول فراخواند و مدتی او را مشاور خود کرد و سپس بهعنوان سفیر به لندن اعزام کرد.<ref name=":0" /> | |||
=== اصلاحات اداری و مالی === | === اصلاحات اداری و مالی === | ||
آغاز صدارت میرزا حسینخان سپهسالار مقارن بود با اوج بحران اقتصادی کشور از جمله رکود ده ساله، قحطیهای پیاپی، کاهش شدید جمعیت، فقر و بیکاری فراگیر، مهاجرت اعیان به خارج، کاهش تولیدات کشاورزی، بحران بیپولی، بیاعتباری اوراق بهادار دولتی و عدم توازن در واردات و صادرات که همگی نشانههای بحران عمومی بودند. عبدالله مستوفی شرح داده یکی از بحرانها قحطی بزرگی در این سالهاست: <blockquote>«از یکی دو سال پیش کمبارانی شروع و گرانی و تنگی خواروبار خودنمایی میکرد ولی در زمستان سال ۱۲۸۷ قمری باران هیچ نبارید و مایههای سنواتی هم تمام شده بود. قیمت نان که در بهار آن سال اندکی بیش از یک من شش، هفت شاهی نبود به مرور ترقی کرده در این وقت به یک من یک قران رسید... در زمستان سال ۱۲۸۸ قمری قیمت نان یک من پنج قران شد که پانزده، شانزده برابر قیمت عادی آن بود و مجبور شدند از روسها استمداد کنند... در زمستان این سال برف و باران بیحساب آمد و همین بارندگی زیاد در پارهای از جاها راهبندان کرد و بیشتر مایه تلف نفوس گردید... در بهار هم مرض حصبه و محرقه خیلی از مردم را اعم از بیچیز و منعم به دیار فنا فرستاد...» | آغاز صدارت میرزا حسینخان سپهسالار مقارن بود با اوج بحران اقتصادی کشور از جمله رکود ده ساله، قحطیهای پیاپی، کاهش شدید جمعیت، فقر و بیکاری فراگیر، مهاجرت اعیان به خارج، کاهش تولیدات کشاورزی، بحران بیپولی، بیاعتباری اوراق بهادار دولتی و عدم توازن در واردات و صادرات که همگی نشانههای بحران عمومی بودند. عبدالله مستوفی شرح داده یکی از بحرانها قحطی بزرگی در این سالهاست: <blockquote>«از یکی دو سال پیش کمبارانی شروع و گرانی و تنگی خواروبار خودنمایی میکرد ولی در زمستان سال ۱۲۸۷ قمری باران هیچ نبارید و مایههای سنواتی هم تمام شده بود. قیمت نان که در بهار آن سال اندکی بیش از یک من شش، هفت شاهی نبود به مرور ترقی کرده در این وقت به یک من یک قران رسید... در زمستان سال ۱۲۸۸ قمری قیمت نان یک من پنج قران شد که پانزده، شانزده برابر قیمت عادی آن بود و مجبور شدند از روسها استمداد کنند... در زمستان این سال برف و باران بیحساب آمد و همین بارندگی زیاد در پارهای از جاها راهبندان کرد و بیشتر مایه تلف نفوس گردید... در بهار هم مرض حصبه و محرقه خیلی از مردم را اعم از بیچیز و منعم به دیار فنا فرستاد...» </blockquote>میرزا حسینخان با وقوف بر چنین موضوعی برنامهریزی اصلاحات خود را با همراهی افرادی چون میرزا یوسف مستشارالدوله و میرزا ملکمخان آغاز کرد. او پیش از پذیرش صدارت، زمانی که وزیر عدلیه بود، میرزا یوسفخان مستشارالدوله را به همکاری فراخواند. یوسفخان از خانوادههای معروف تبریز بود که سالها در سفارت ایران در تفلیس خدمت کرده و دو، سه سالی هم شارژدافر سفارت ایران در پاریس بود. | ||
میرزا یوسف مستشارالدوله پیش از آنکه به ایران بیاید رساله «یک کلمه» را در پاریس منتشر کرده بود: «به عقیده او کلید همه مشکلات جامعه ایران یک کلمه و آن یک کلمه قانون بود. این رساله که بعدها بسیار معروف شد در واقع اصلیترین مواد اعلامیه حقوق بشر را که در مقدمه قانون اساسی فرانسه پذیرفته شده بود دربرداشت.» فریدون آدمیت در کتاب «اندیشه ترقی و حکومت قانون» (عصر سپهسالار) مینویسد: <blockquote>«او در ایران اولین نویسندهای است که گفت منشا و قدرت دولت، اراده ملت است.» </blockquote>میرزا ملکمخان ناظمالدوله چهره دیگری بود که در بدو حضور سپهسالار در صدارت عظمی در اندیشه قانونخواهی نقشی بسیار مهم داشت: «به اعتقاد او ایرانیان میبایستی همانگونه که بسیاری از مظاهر تمدن مادی را به کشور آورده و از آن بهره جسته بودند شیوه مدیریت و سازماندهی و قانونگذاری را نیز از آنها بیاموزند.» | میرزا یوسف مستشارالدوله پیش از آنکه به ایران بیاید رساله «یک کلمه» را در پاریس منتشر کرده بود: «به عقیده او کلید همه مشکلات جامعه ایران یک کلمه و آن یک کلمه قانون بود. این رساله که بعدها بسیار معروف شد در واقع اصلیترین مواد اعلامیه حقوق بشر را که در مقدمه قانون اساسی فرانسه پذیرفته شده بود دربرداشت.» فریدون آدمیت در کتاب «اندیشه ترقی و حکومت قانون» (عصر سپهسالار) مینویسد: <blockquote>«او در ایران اولین نویسندهای است که گفت منشا و قدرت دولت، اراده ملت است.» </blockquote>میرزا ملکمخان ناظمالدوله چهره دیگری بود که در بدو حضور سپهسالار در صدارت عظمی در اندیشه قانونخواهی نقشی بسیار مهم داشت: «به اعتقاد او ایرانیان میبایستی همانگونه که بسیاری از مظاهر تمدن مادی را به کشور آورده و از آن بهره جسته بودند شیوه مدیریت و سازماندهی و قانونگذاری را نیز از آنها بیاموزند.» | ||
گام بعدی میرزا حسینخان برای مدیریت جامعه، مبارزه با فساد اداری بود | گام بعدی میرزا حسینخان برای مدیریت جامعه، مبارزه با فساد اداری بود. او در بخشنامهای همگان خاصه مدیران ارشد را از پذیرفتن رشوه که به صورت بیماری فراگیر سازمانهای دولتی درآمده بود بر حذر داشت و برایشان خط و نشان کشید و برای اینکه فرمانش کمرنگ نشود به قول عبدالله مستوفی با جدیتی خسته نشد و دنبال بخشنامه خود را گرفت و به زودی کارها نظم و نسق مرتبی پیدا کرد. اگرچه مردم به سادگی زمان امیرنظام نبودند که فورا تسلیم شوند، با این حال یکی دو فقره عزل تنبیهی که بر اثر نافرمانی پارهای از حکام حتی درباره شاهزادگانی مانند عزل حسامالسلطنه از خراسان اتفاق افتاد، خواهی نخواهی همه را بیدار کرد. | ||
میرزا حسینخان برای سازمان دادن به دولت لایحهای را در آبان ۱۲۸۸ قمری به امضای شاه رساند که به موجب آن دولت به یک صدارت و ۹ وزارت تقسیم میشد؛ شامل وزارت داخله، خارجه، جنگ، مالیات، عدلیه، علوم، فواید، تجارت و زراعت و دربار. صدراعظم شخص اول دولت و رئیس مجلس وزرا بود. در عین حال در این لایحه تصریح شده بود وزرا در کلیات امور مسئولیت مشترک و در وزارتخانه متبوع خودشان مسئولیت خاص دارند. | میرزا حسینخان برای سازمان دادن به دولت لایحهای را در آبان ۱۲۸۸ قمری به امضای شاه رساند که به موجب آن دولت به یک صدارت و ۹ وزارت تقسیم میشد؛ شامل وزارت داخله، خارجه، جنگ، مالیات، عدلیه، علوم، فواید، تجارت و زراعت و دربار. صدراعظم شخص اول دولت و رئیس مجلس وزرا بود. در عین حال در این لایحه تصریح شده بود وزرا در کلیات امور مسئولیت مشترک و در وزارتخانه متبوع خودشان مسئولیت خاص دارند. | ||
بر اثر مدیریت سپهسالار، درآمد سالانه دولت افزایش قابل توجهی پیدا کرد؛ افزایشی که به خاطر بهکارگیری مستشاران فرنگی در امر مالیات بود. سپهسالار برای سروسامان دادن به وضع مالیات بارون دو استاین اتریشی را به ایران آورد. علاوه بر او میرزا حسینخان بیست و چند اتریشی دیگر را نیز برای اصلاح امور کشور به استخدام درآورد؛ اما موانع زیادی بر سر راهش ایجاد کردند. بارون دو استاین مسئولیت اصلاح اوزان و مقادیر و یکسان کردن آنها را نیز بر عهده داشت. | بر اثر مدیریت سپهسالار، درآمد سالانه دولت افزایش قابل توجهی پیدا کرد؛ افزایشی که به خاطر بهکارگیری مستشاران فرنگی در امر مالیات بود. سپهسالار برای سروسامان دادن به وضع مالیات بارون دو استاین اتریشی را به ایران آورد. علاوه بر او میرزا حسینخان بیست و چند اتریشی دیگر را نیز برای اصلاح امور کشور به استخدام درآورد؛ اما موانع زیادی بر سر راهش ایجاد کردند. بارون دو استاین مسئولیت اصلاح اوزان و مقادیر و یکسان کردن آنها را نیز بر عهده داشت. | ||
طرح برپا کردن بانک دولتی با سرمایه ده کرور تومان در زمان صدارت میرزا حسینخان ریخته شد. از فرانسه و انگلیس و اتریش چند پیشنهاد برای ایجاد بانک رسیده بود. به همت میرزا حسینخان مطالعات زیادی در این زمینه صورت گرفت اما به دلایل گوناگونی این طرح تا ۱۲۹۵ قمری به تاخیر افتاد. | طرح برپا کردن بانک دولتی با سرمایه ده کرور تومان در زمان صدارت میرزا حسینخان ریخته شد. از فرانسه و انگلیس و اتریش چند پیشنهاد برای ایجاد بانک رسیده بود. به همت میرزا حسینخان مطالعات زیادی در این زمینه صورت گرفت اما به دلایل گوناگونی این طرح تا ۱۲۹۵ قمری به تاخیر افتاد. | ||
با آنکه بانک باز نشد؛ اما اصلاح مسکوکات نقدی بهتر شد و پول ایران که تا آن زمان وضعیت مشخص و نظام متناسبی نداشت سامان گرفت | با آنکه بانک باز نشد؛ اما اصلاح مسکوکات نقدی بهتر شد و پول ایران که تا آن زمان وضعیت مشخص و نظام متناسبی نداشت سامان گرفت. پول کشور عبارت بود از تومان طلا، قران نقره پناهآباد (نیم قرانی)، پول سیاه یا شاهی مسی، اسکناس هنوز به بازار نیامده بود؛ عیار قران و تومان در ولایات ثابت نبود. ارزش قران معادل یک فرانک فرانسه بود. چرخ ضرابی در کار نبود. ابزار کار چکش و کوره و سندان بود و به همین دلیل سکهها زشت و بدریخت بودند و زمینه برای فساد کاملا آماده بود. میرزا حسینخان با برپا کردن ضرابخانه مرکزی به این آشفتگی و فساد تا حد زیادی پایان داد. او در اندیشه چاپ اسکناس هم بود اما چون کار تاسیس بانک ناکام ماند این طرح او نیز به جایی نرسید. | ||
اصلاحات میرزا حسینخان در مقابل فسادی که در تار و پود دولت ریشه دوانده بود نتوانست بیشتر از دو سال دوام بیاورد؛ اما شاید مهمترین کاری که او برای ادامه اصلاحاتش کرد تاثیر بر ذهن و اندیشه شاه برای اصلاحات بود. از این رو سفرهای شاه به فرنگ که زمینه نخستین آن را میرزا حسینخان گذاشت از همین جا میآمد. سفر ناصرالدینشاه از روسیه آغاز شد و از ورشو و آلمان و بلژیک به لندن و از لندن به پاریس و ایتالیا و ژنو و عثمانی و در نهایت به روسیه بازگشت.<ref name=":2" /> | |||
سپهسالار با استخدام معلم از اتریش برای ایجاد قشون منظم و تأسیس مدرسه نظامی برای تربیت افسران و تأسیس کارخانه اسلحهسازی و مهمات جنگی با قوه ماشین بخار به ارتش ایران نظم و نظامی بخشید و پستخانه و انتشار تمبر پستی را در کشور راهاندازی کرد. | |||
میرزاحسینخان سپهسالار با تقویت دارالفنون و ساده نمودن سبک نگارش در مکاتبات دولتی تلاش زیادی برای اصلاح نظام اداری کشور برداشت و با استخدام مشاوران و متخصصین اتریشی برای اصلاح امور مالیه و بهرهبرداری از معادن تلاش کرد. او بانی و حامی انتشار روزنامههای وقایع عدلیه، نظامی، مریخ، وطن و یک سالنامه بود که در میان رجال دولتی کارنامهای یگانه شمرده میشود. | |||
سپهسالار با | سپهسالار از ابتدای صدارت خود تلاش کرد توجه شاه را به لزوم انجام اصلاحات داخلی با الگو قرار دادن کشورهای اروپایی قانع کند و در همین مسیر مقدمات نخستین سفر پادشاه ایران به کشوری مسیحی را فراهم کرد و ناصرالدینشاه در تاریخ ۱۹ آوریل ۱۸۷۳ برابر با ۱۲۹۰ قمری به اروپا رفت.<ref name=":0" /> | ||
اصلاحاتی که با قتل امیرکبیر متوقف مانده بود با روی کار آمدن میرزا حسین خان سپهسالار در دهه ۱۲۸۰-۱۲۹۰ قمری از سر گرفته شد. پریشانی اوضاع کشور، قحطی و خشکسالیهای پی در پی و آشوبهای مداوم مردم گرسنه، کشور را در غرقابی از فلاکت فرو برده بود. | |||
در این زمان اصلاحات ۱۰ ساله سپهسالار آغاز میگردد که بقول حسنعلی خان گروسی که مینویسد: <blockquote>«هنوز از صدارت ایشان ۶ ماه نگذشته که مدرسهها و بیمارستانها دایر شد و نان خشک عساکر ما که سه ماه به سه ماه نمیرسید به سوپ و خورش یومیه مبدل گشت... ترقیخواهان زبان به مدحش گشودند، اما سنتیها، نیز به ذم و تخطئه او پرداختند.» | در این زمان اصلاحات ۱۰ ساله سپهسالار آغاز میگردد که بقول حسنعلی خان گروسی که مینویسد: <blockquote>«هنوز از صدارت ایشان ۶ ماه نگذشته که مدرسهها و بیمارستانها دایر شد و نان خشک عساکر ما که سه ماه به سه ماه نمیرسید به سوپ و خورش یومیه مبدل گشت... ترقیخواهان زبان به مدحش گشودند، اما سنتیها، نیز به ذم و تخطئه او پرداختند.»<ref name=":5" /> </blockquote>در عادت رشوهگیری و مالاندوزی او از این راه تقریباً تردیدی نیست اما ایدههای اصلاحجویانهاش نیز پنهان نیست. او توانست نخستین قدمها را برای قانونگذاری با هدف تغییر حکومت خودکامه فردی به حکومت قانونمند و کاهش قدرت حکام و حفظ حقوق رعیت بردارد و با تأسیس «صندوق عرایض» که مردم شکایات خود را در آن صندوق میریختند، تلاش کرد نظام بازرسی و شکایت را در کشور راهاندازی کند. او محاکم شرعی را محدود و محاکم عرفی را که در دست حکومت بود، گسترش داد. | ||
صدارت او با قحطی همراه بود، که بخشی به ترویج تریاک نسبت داده میشود. برای جلب حمایت، پول به فقرا داد که مهاجرت به تهران را افزایش داد.<ref name=":0" /><ref name=":1" /> | |||
صدارت او با قحطی همراه بود، که بخشی به ترویج تریاک نسبت داده میشود. برای جلب حمایت، پول به فقرا داد که مهاجرت به تهران را افزایش داد. | |||
== سیاست خارجی و قراردادها == | == سیاست خارجی و قراردادها == | ||
انگلیس میرزا حسینخان سپهسالار را به صدارت رساند. تعهدات سپهسالار به انگلیس این بود: حکمیت در بلوچستان و سیستان، امتیاز رویتر، سفر شاه به انگلیس. قرارداد رویتر (۱۸۷۲) شامل انحصار راهآهن، معادن، جنگلها، اراضی بایر، آبیاری، بانک، گمرکات برای ۷۰ سال و ۲۵ سال گمرکات. همچنین رشوههایی مانند ۵۰ هزار لیره به او پرداخت شد. البته این قرارداد با مخالفت روحانیت (آیتالله حاجملا علیکنی) و روسها مواجه شد و لغو گردید. | انگلیس میرزا حسینخان سپهسالار را به صدارت رساند. تعهدات سپهسالار به انگلیس این بود: حکمیت در بلوچستان و سیستان، امتیاز رویتر، سفر شاه به انگلیس. قرارداد رویتر (۱۸۷۲) شامل انحصار راهآهن، معادن، جنگلها، اراضی بایر، آبیاری، بانک، گمرکات برای ۷۰ سال و ۲۵ سال گمرکات. همچنین رشوههایی مانند ۵۰ هزار لیره به او پرداخت شد. البته این قرارداد با مخالفت روحانیت (آیتالله حاجملا علیکنی) و روسها مواجه شد و لغو گردید. | ||
احمدخانملکساسانی دیپلمات و مورخ عصر پهلوی که خود سالها در وزارت امورخارجه به کار اشتغال داشته، مینویسد: <blockquote>«در موقع تعیین میرزا حسینخان به صدارت، انگلیسیها برای چهار فقره از تقاضاهای خودشان از او قول گرفتند: اول، قبول حکمیت انگلیس راجع به بلوچستان؛ دوم، قبول حکمیت مامور انگلیس راجع به حدود سیستان؛ سوم، دادن امتیاز منابع ثروت سرتاسر ایران به بارون ژولیوس دو رویتر؛ چهارم، بردن ناصرالدینشاه به لندن برای دیدن جلال و عظمت امپراطوری انگلیس. صدراعظم دستنشانده هم هر چهار فقره را موافق دلخواه آنها انجام داد.» | احمدخانملکساسانی دیپلمات و مورخ عصر پهلوی که خود سالها در وزارت امورخارجه به کار اشتغال داشته، مینویسد: <blockquote>«در موقع تعیین میرزا حسینخان به صدارت، انگلیسیها برای چهار فقره از تقاضاهای خودشان از او قول گرفتند: اول، قبول حکمیت انگلیس راجع به بلوچستان؛ دوم، قبول حکمیت مامور انگلیس راجع به حدود سیستان؛ سوم، دادن امتیاز منابع ثروت سرتاسر ایران به بارون ژولیوس دو رویتر؛ چهارم، بردن ناصرالدینشاه به لندن برای دیدن جلال و عظمت امپراطوری انگلیس. صدراعظم دستنشانده هم هر چهار فقره را موافق دلخواه آنها انجام داد.» </blockquote>شواهد و قرائن بسیاری وجود دارد که چنین صراحت و شرط و شروطی را نفی میکند؛ از جمله عدم حمایت دولت انگلیس از امتیاز رویتر یا نسبت دادن سفر ناصرالدینشاه به انگلیسیها، اما پوشیده نیست که انگلیسیها از صدارت میرزا حسینخان سپهسالار حمایت کردند. | ||
یکی از خطاهای حتمی سپهسالار، پذیرش حکمیت گلداسمیت در بلوچستان بود که مرز تصنعی ایران در شرق را رقم زد و بخشهای زیادی از بلوچستان ایران را از کشور جدا کرد. | یکی از خطاهای حتمی سپهسالار، پذیرش حکمیت گلداسمیت در بلوچستان بود که مرز تصنعی ایران در شرق را رقم زد و بخشهای زیادی از بلوچستان ایران را از کشور جدا کرد. | ||
| خط ۱۱۸: | خط ۱۲۱: | ||
اما تفاوت مهم میان سپهسالار و امیر، نوع مواجهه این دو با قدرتهای خارجی و منفعتجوییهای شخصی بود. هرچه امیر در مقابل انگلیس و روس جسور بود و تلاش میکرد پای آنان را از دخالت در امور ایران دور کند، سپهسالار بر این باور بود که برای ایجاد تغییر در کشور به کشورهای اروپایی نیاز هست و باید از توان و دانش و حضور آنان استفاده کرد. از این جهت او را نخستین حکمران ایرانی که به تمام معنا به غربگرایی باور داشت نیز دانستهاند. | اما تفاوت مهم میان سپهسالار و امیر، نوع مواجهه این دو با قدرتهای خارجی و منفعتجوییهای شخصی بود. هرچه امیر در مقابل انگلیس و روس جسور بود و تلاش میکرد پای آنان را از دخالت در امور ایران دور کند، سپهسالار بر این باور بود که برای ایجاد تغییر در کشور به کشورهای اروپایی نیاز هست و باید از توان و دانش و حضور آنان استفاده کرد. از این جهت او را نخستین حکمران ایرانی که به تمام معنا به غربگرایی باور داشت نیز دانستهاند. | ||
به همین خاطر هم بود که ناصرالدینشاه را دو بار به سفر اروپا تشویق کرد تا او را با پیشرفتهای اروپایی آشنا کند و شاه خود به چشم سر از دستاوردها و اصلاحات اروپایی مطلع و آگاه شود. سپهسالار امیدوار بود که از این طریق همراهی و نزدیکی شاه را در اجرای اصلاحات مدنظرش کسب کند. | به همین خاطر هم بود که ناصرالدینشاه را دو بار به سفر اروپا تشویق کرد تا او را با پیشرفتهای اروپایی آشنا کند و شاه خود به چشم سر از دستاوردها و اصلاحات اروپایی مطلع و آگاه شود. سپهسالار امیدوار بود که از این طریق همراهی و نزدیکی شاه را در اجرای اصلاحات مدنظرش کسب کند.<ref name=":0" /><ref name=":1" /> | ||
از این رو، این مورخان بر این باورند که به همین دلیل، هنگام تعیین حدود بلوچستان هرچه میرزا معصوم خان انصاری، کمیسر ایران، به وزارت نوشت که کیچ- تمپ- بلیده- دزک- مسند- کوهک- اسپندار- پیشین- سرباز- دشت و باهو، مطابق اسناد همیشه متعلق به ایران بوده و چاه بهار و طیس و گوادر، بنادر مسلم ایرانند که گلد اسمیت میخواهد آنها را به خان کلات واگذار کند، کسی گوش نداد و میرزا حسین خان به توسط گلد اسمیت به میرزا معصوم خان تلگراف کرد که موافق رضای مأمور انگلیس عمل نمایید. | از این رو، این مورخان بر این باورند که به همین دلیل، هنگام تعیین حدود بلوچستان هرچه میرزا معصوم خان انصاری، کمیسر ایران، به وزارت نوشت که کیچ- تمپ- بلیده- دزک- مسند- کوهک- اسپندار- پیشین- سرباز- دشت و باهو، مطابق اسناد همیشه متعلق به ایران بوده و چاه بهار و طیس و گوادر، بنادر مسلم ایرانند که گلد اسمیت میخواهد آنها را به خان کلات واگذار کند، کسی گوش نداد و میرزا حسین خان به توسط گلد اسمیت به میرزا معصوم خان تلگراف کرد که موافق رضای مأمور انگلیس عمل نمایید. | ||
مشهورترین موردی که در کارنامه سیاسی میرزا حسینخان سپهسالار مشیرالدوله بحثانگیز شده است، اعطای امتیاز به رویتر است که بنا به گفته لرد کرزن: <blockquote>«وقتی جزئیات این امتیاز اعلام شد، روشن گشت که شامل کاملترین و عجیبترین تسلیم و واگذاری کلیه منابع صنعتی یک مملکت به دست خارجیها است که احتمالا میشد چنین تسلیمی را در تاریخ فقط در رؤیا تصور کرد، نه اینکه واقعا اتفاق بیفتد.» | مشهورترین موردی که در کارنامه سیاسی میرزا حسینخان سپهسالار مشیرالدوله بحثانگیز شده است، اعطای امتیاز به رویتر است که بنا به گفته لرد کرزن: <blockquote>«وقتی جزئیات این امتیاز اعلام شد، روشن گشت که شامل کاملترین و عجیبترین تسلیم و واگذاری کلیه منابع صنعتی یک مملکت به دست خارجیها است که احتمالا میشد چنین تسلیمی را در تاریخ فقط در رؤیا تصور کرد، نه اینکه واقعا اتفاق بیفتد.»<ref name=":3" /> </blockquote> | ||
=== پیشنهاد واگذاری امنیت بحرین به بریتانیا === | === پیشنهاد واگذاری امنیت بحرین به بریتانیا === | ||
| خط ۱۲۹: | خط ۱۳۲: | ||
وقتی در ۱۲۸۱ قمری دو ناو جنگی عثمانی به منطقه وارد شدند، ناصرالدین شاه تصمیم گرفت نیروی دریایی ایران را تقویت کند و دستور تحقیق برای خرید کشتیهای جنگی صادر کرد. میرزا حسین خان که در آن زمان وزیرمختار ایران در استانبول بود، در پاسخ به استعلام وزارت خارجه، ایجاد ناوگان مستقل ایران را غیرعملی و پرهزینه دانست و پیشنهاد کرد به جای آن، امنیت بحرین و بنادر جنوبی برای مدت محدود (سه تا پنج سال) به نیروی دریایی بریتانیا واگذار شود تا از تجاوز عثمانیها جلوگیری کند و ایران از هزینه سنگین ناوگان معاف گردد | وقتی در ۱۲۸۱ قمری دو ناو جنگی عثمانی به منطقه وارد شدند، ناصرالدین شاه تصمیم گرفت نیروی دریایی ایران را تقویت کند و دستور تحقیق برای خرید کشتیهای جنگی صادر کرد. میرزا حسین خان که در آن زمان وزیرمختار ایران در استانبول بود، در پاسخ به استعلام وزارت خارجه، ایجاد ناوگان مستقل ایران را غیرعملی و پرهزینه دانست و پیشنهاد کرد به جای آن، امنیت بحرین و بنادر جنوبی برای مدت محدود (سه تا پنج سال) به نیروی دریایی بریتانیا واگذار شود تا از تجاوز عثمانیها جلوگیری کند و ایران از هزینه سنگین ناوگان معاف گردد | ||
او استدلال کرد که انگلیس تاکنون نیز عملاً امنیت خلیج فارس را تأمین کرده و این کشور از واگذاری جزایر ایران به فرانسه هراس دارد؛ بنابراین قبول این پیشنهاد به نفع هر دو طرف خواهد بود. ناصرالدین شاه این نظر را نشانه تمایل بیش از حد سپهسالار به انگلیس و نوعی «خیانت به مملکت» تلقی کرد و دستور داد به جای آن با فرانسه مذاکره شود؛ مذاکراتی که با آغاز جنگ فرانسه و پروس (۱۸۷۰-۱۸۷۱ م) بینتیجه ماند | او استدلال کرد که انگلیس تاکنون نیز عملاً امنیت خلیج فارس را تأمین کرده و این کشور از واگذاری جزایر ایران به فرانسه هراس دارد؛ بنابراین قبول این پیشنهاد به نفع هر دو طرف خواهد بود. ناصرالدین شاه این نظر را نشانه تمایل بیش از حد سپهسالار به انگلیس و نوعی «خیانت به مملکت» تلقی کرد و دستور داد به جای آن با فرانسه مذاکره شود؛ مذاکراتی که با آغاز جنگ فرانسه و پروس (۱۸۷۰-۱۸۷۱ م) بینتیجه ماند.<ref name=":3" /> | ||
=== قرارداد آخال و تمایل به روسیه === | === قرارداد آخال و تمایل به روسیه === | ||
سپهسالار پس از مخالفتها، در رستمآباد استعفا کرد اما شاه او را بازگرداند. سپس به وزارت خارجه منصوب شد برای فسخ رویتر. نامه پذیرش او پر از چاپلوسی بود. | سپهسالار پس از مخالفتها، در رستمآباد استعفا کرد اما شاه او را بازگرداند. سپس به وزارت خارجه منصوب شد برای فسخ رویتر. نامه پذیرش او پر از چاپلوسی بود. | ||
او در سال ۱۲۹۰-۱۲۹۱ قمری وزارت خارجه و جنگ را گرفت. به روسها متمایل شد و امتیازاتی مانند راهآهن جلفا-تبریز داد و بخشی از مرزها را واگذار کرد. نشانهای انگلیس و روس دریافت کرد. | او در سال ۱۲۹۰-۱۲۹۱ قمری وزارت خارجه و جنگ را گرفت. به روسها متمایل شد و امتیازاتی مانند راهآهن جلفا-تبریز داد و بخشی از مرزها را واگذار کرد. نشانهای انگلیس و روس دریافت کرد. | ||
در دوران صدارت میرزا حسینخان سپهسالار دو قرارداد جدا با انگلیس و روسیه منعقد شد که حقوق مسلم تاریخی حاکمیت ایران در شرق و شمال شرق را برای همیشه از بین برد؛ نخست، پذیرش حکمیت گلداسمیت در ترسیم مرز بلوچستان بود که بخش زیادی از قلمرو ایران در شرق را از ایران جدا کرد و دومی، قرارداد آخال با روسیه تزاری بود که نفوذ و حضور ایران در ماوراءالنهر را برای همیشه از بین برد. | در دوران صدارت میرزا حسینخان سپهسالار دو قرارداد جدا با انگلیس و روسیه منعقد شد که حقوق مسلم تاریخی حاکمیت ایران در شرق و شمال شرق را برای همیشه از بین برد؛ نخست، پذیرش حکمیت گلداسمیت در ترسیم مرز بلوچستان بود که بخش زیادی از قلمرو ایران در شرق را از ایران جدا کرد و دومی، قرارداد آخال با روسیه تزاری بود که نفوذ و حضور ایران در ماوراءالنهر را برای همیشه از بین برد.<ref name=":0" /><ref name=":1" /> | ||
همچنین در دوره صدارت و وزارت خارجه او بود که ایران از حقوق خود درماورای خزر و کوک تپه و دشت ترکمان و عشقآباد محروم شد و بخشی از حدود خراسان به روسها واگذار شد. | همچنین در دوره صدارت و وزارت خارجه او بود که ایران از حقوق خود درماورای خزر و کوک تپه و دشت ترکمان و عشقآباد محروم شد و بخشی از حدود خراسان به روسها واگذار شد.<ref name=":3" /> | ||
== مخالفتها و عزل == | == مخالفتها و عزل == | ||
=== مخالفان داخلی: شاهزادگان و دیوانسالاران === | === مخالفان داخلی: شاهزادگان و دیوانسالاران === | ||
بزودی لشکری از مخالفان در مقابل میرزا حسینخان سپهسالار صف آرایی کردند: هنگامیکه مالیات گرفتن را از مردم ولایت کاهش داد، خشم شاهزادگان را برانگیخت که حاکم ولایات بودند. و در مرتبه بعد طبقه مستوفیان و دستگاه دیوانسالاری از اقدامات او بیمناک شده در مقابلش قرار گرفتند. | بزودی لشکری از مخالفان در مقابل میرزا حسینخان سپهسالار صف آرایی کردند: هنگامیکه مالیات گرفتن را از مردم ولایت کاهش داد، خشم شاهزادگان را برانگیخت که حاکم ولایات بودند. و در مرتبه بعد طبقه مستوفیان و دستگاه دیوانسالاری از اقدامات او بیمناک شده در مقابلش قرار گرفتند. | ||
=== مخالفت روحانیت و حاج ملا علی کنی === | === مخالفت روحانیت و حاج ملا علی کنی === | ||
| خط ۱۵۰: | خط ۱۵۳: | ||
اول اینکه اختلاف بر سر مسئله آزادی و به راه انداختن روزنامه های جدیدی بود که توسط سپهسالار ظهور کردند، حاج ملا علی کنی ضمن مخالفت، به ناصرالدین شاه نوشت: <blockquote>«کلمه قبیح آزادی به ظاهر خیلی خوشنماست و خوب، ولی در باطن سراپا نقص است و عیوب.» </blockquote>حاج ملا علی آزادی را مترادف با بی بندوباری میدانست که یعنی هر کسی هر کار خواست انجام میدهد و بازگشت به وحوش میدانست! | اول اینکه اختلاف بر سر مسئله آزادی و به راه انداختن روزنامه های جدیدی بود که توسط سپهسالار ظهور کردند، حاج ملا علی کنی ضمن مخالفت، به ناصرالدین شاه نوشت: <blockquote>«کلمه قبیح آزادی به ظاهر خیلی خوشنماست و خوب، ولی در باطن سراپا نقص است و عیوب.» </blockquote>حاج ملا علی آزادی را مترادف با بی بندوباری میدانست که یعنی هر کسی هر کار خواست انجام میدهد و بازگشت به وحوش میدانست! | ||
اختلاف دیگر سپهسالار با روحانیون این بود که مانند امیرکبیر تلاش می کرد از نفوذ ایشان در سیاست بکاهد. این رویارویی بر سر امتیاز رویتر و کشیدن راه آهن به اوج خود رسید. هر قدر که سپهسالار برای احداث راه آهن تلاش مینمود، روحانیون مخالف وی برعکس، سعی میکردند تا جلوی این کار را بگیرند. حاج ملاعلی کنی در رأس روحانیون مخالف سپهسالار، به ناصرالدین شاه نوشت: <blockquote>«ساختن راه آهن موجب میشود که جماعت اروپایی به ایران سرازیر شوند با هجوم عموم فرنگیان در بلاد ایران کدام عالمی در ایران خواهد ماند و اگر بماند جانی و نفسی داشته باشد که یکدفعه وادینا و واملتا بگوید.» </blockquote>اما مخالفت حاج ملا علی کنی با سپهسالار صرفاً محدود به راه آهن یا امتیاز رویتر نبود، مورد اختلاف دیگر بر سر مسئله توزیع غله بود، چون در شروع صدارت، سپهسالار با خشکسالی و قحطی همراه بود او از این بابت متحمل مشکلات زیادی گردید. سپهسالار پس از عزلش به ناصرالدین شاه نوشت: <blockquote>«وقتی که حاج ملاعلی کنی غله انبار داشت و مردم از گرسنگی می مردند، من آذوقه عیال و خانه خودم را بیرون آورده، قسمت به فقرا میکردم. و او خرواری پنجاه تومان میبرد و غله را به امید گرانتر فروختن نمیداد و بندگان خدا تلف میشدند... حال آنها، حاج ملا علی کنی و یارانش، حافظ شریعت و خدوی مخرب دین است.»</blockquote>آنان شایعه کردند که سپهسالار میخواهد ایران را مسیحی کند و حاج ملاعلی کنی فتوا داد که عزل سپهسالار واجب است. علما اعلام کردند که اگر ناصرالدین شاه سپهسالار را عزل نکند از پایتخت بلکه از ایران مهاجرت خواهند کرد. | اختلاف دیگر سپهسالار با روحانیون این بود که مانند امیرکبیر تلاش می کرد از نفوذ ایشان در سیاست بکاهد. این رویارویی بر سر امتیاز رویتر و کشیدن راه آهن به اوج خود رسید. هر قدر که سپهسالار برای احداث راه آهن تلاش مینمود، روحانیون مخالف وی برعکس، سعی میکردند تا جلوی این کار را بگیرند. حاج ملاعلی کنی در رأس روحانیون مخالف سپهسالار، به ناصرالدین شاه نوشت: <blockquote>«ساختن راه آهن موجب میشود که جماعت اروپایی به ایران سرازیر شوند با هجوم عموم فرنگیان در بلاد ایران کدام عالمی در ایران خواهد ماند و اگر بماند جانی و نفسی داشته باشد که یکدفعه وادینا و واملتا بگوید.» </blockquote>اما مخالفت حاج ملا علی کنی با سپهسالار صرفاً محدود به راه آهن یا امتیاز رویتر نبود، مورد اختلاف دیگر بر سر مسئله توزیع غله بود، چون در شروع صدارت، سپهسالار با خشکسالی و قحطی همراه بود او از این بابت متحمل مشکلات زیادی گردید. سپهسالار پس از عزلش به ناصرالدین شاه نوشت: <blockquote>«وقتی که حاج ملاعلی کنی غله انبار داشت و مردم از گرسنگی می مردند، من آذوقه عیال و خانه خودم را بیرون آورده، قسمت به فقرا میکردم. و او خرواری پنجاه تومان میبرد و غله را به امید گرانتر فروختن نمیداد و بندگان خدا تلف میشدند... حال آنها، حاج ملا علی کنی و یارانش، حافظ شریعت و خدوی مخرب دین است.»</blockquote>آنان شایعه کردند که سپهسالار میخواهد ایران را مسیحی کند و حاج ملاعلی کنی فتوا داد که عزل سپهسالار واجب است. علما اعلام کردند که اگر ناصرالدین شاه سپهسالار را عزل نکند از پایتخت بلکه از ایران مهاجرت خواهند کرد.<ref name=":5" /> | ||
=== عزل از صدارت و مناصب بعدی === | === عزل از صدارت و مناصب بعدی === | ||
سرانجام تیر خلاص در زمان بازگشت از سفر فرنگ ناصرالدین شاه زده شد سپهسالار شاه را تشویق به سفر و دیدن اوضاع فرنگ و اخذ تمدن غرب تشویق میکرد و علما مخالف سفر بودند تهدید علما باعث شد شاه، سپهسالار را در رشت بگذارد و خود به تنهایی به تهران آید، پس از عزلش، اعتمادالسلطنه در مورد وضعیت غمبار صدر اعظم میرزا حسین خان سپهسالار در رشت مینویسد: <blockquote>«در بالاخانه جنب تالار نشسته بودند به ایشان ورود کردم این شخص باقوت و قدرت را که باین ذلت دیدم گریهام گرفت.» </blockquote>بدین ترتیب، دفتر اصلاحاتی که با عباس میرزا آغاز و ناکام مانده بود بار دیگر با عزل میرزا حسین خان سپهسالار بسته شد. | سرانجام تیر خلاص در زمان بازگشت از سفر فرنگ ناصرالدین شاه زده شد سپهسالار شاه را تشویق به سفر و دیدن اوضاع فرنگ و اخذ تمدن غرب تشویق میکرد و علما مخالف سفر بودند تهدید علما باعث شد شاه، سپهسالار را در رشت بگذارد و خود به تنهایی به تهران آید، پس از عزلش، اعتمادالسلطنه در مورد وضعیت غمبار صدر اعظم میرزا حسین خان سپهسالار در رشت مینویسد: <blockquote>«در بالاخانه جنب تالار نشسته بودند به ایشان ورود کردم این شخص باقوت و قدرت را که باین ذلت دیدم گریهام گرفت.» </blockquote>بدین ترتیب، دفتر اصلاحاتی که با عباس میرزا آغاز و ناکام مانده بود بار دیگر با عزل میرزا حسین خان سپهسالار بسته شد.<ref name=":5" /> | ||
در غیاب شاه و سپهسالار مخالفان اصلاحات او ترتیباتی دادند و در همان روز ورود شاه به خاک ایران با حصور در دربار و ارائه عریضه خواستار عزل صدراعظم شدند. شاه بخاطر شدت و وسعت اعتراضات یا به ملاحظات دیگر از سپهسالار خواست که استعفا کند و با این استعفا موافقت کرد. او پس از برکناری به مقام وزارت امورخارجه منصوب شد. بعد از آن هم والی خراسان شد و در سال ۱۲۹۸ قمری در مشهد درگذشت. | در غیاب شاه و سپهسالار مخالفان اصلاحات او ترتیباتی دادند و در همان روز ورود شاه به خاک ایران با حصور در دربار و ارائه عریضه خواستار عزل صدراعظم شدند. شاه بخاطر شدت و وسعت اعتراضات یا به ملاحظات دیگر از سپهسالار خواست که استعفا کند و با این استعفا موافقت کرد. او پس از برکناری به مقام وزارت امورخارجه منصوب شد. بعد از آن هم والی خراسان شد و در سال ۱۲۹۸ قمری در مشهد درگذشت. | ||
یکسال گذشت و اوضاع بدجوری قمر در عقرب شد. وزارتخانهها به هم ریختند، شورای دولت یکی درمیان تشکیل شدند و همان هم میشد محفل باندبازیهای دربار و شاهزادگان، وظایف دیوانی مدام در هم ادغام شدند و انجام امورات مردمی بیجا به بنبست رسیدند، تا اینکه شاه فکری به سرش رسید. | |||
یکسال گذشت و اوضاع بدجوری قمر در عقرب شد. وزارتخانهها به هم ریختند، شورای دولت یکی درمیان تشکیل شدند و همان هم میشد محفل باندبازیهای دربار و شاهزادگان، وظایف دیوانی مدام در هم ادغام شدند و انجام امورات مردمی بیجا به بنبست رسیدند، تا اینکه شاه فکری به سرش رسید. | |||
میرزا حسین خان در این یکسال به حکومت گیلان چسبید و کمافیسابق نامه نگاریها و درددلهایش با شاه را ادامه داد. کاغذها دیگر غمنامه شدهاند. او از گیلان برای شاه غصه در نامه میپیچید و این هم از تهران برای او صبر و تحمل حواله میداد. شاه گهگداری مشورت هم میخواست و گلایه میکرد که امورات مملکت سخت درهم شدهاند. | میرزا حسین خان در این یکسال به حکومت گیلان چسبید و کمافیسابق نامه نگاریها و درددلهایش با شاه را ادامه داد. کاغذها دیگر غمنامه شدهاند. او از گیلان برای شاه غصه در نامه میپیچید و این هم از تهران برای او صبر و تحمل حواله میداد. شاه گهگداری مشورت هم میخواست و گلایه میکرد که امورات مملکت سخت درهم شدهاند. | ||
| خط ۱۶۷: | خط ۱۶۸: | ||
در سال ۱۲۹۰ قمری شاه با عزت و احترام بسیار از سپهسالار میخواهد گیلان را رها کرده به سرعت برای نجات پایتخت برآشفته به تهران بیاید. هرچند که پس از صدارت، دیگر آن اعتماد سابق مابین شاه و وزیر هیچگاه برقرار نشد. | در سال ۱۲۹۰ قمری شاه با عزت و احترام بسیار از سپهسالار میخواهد گیلان را رها کرده به سرعت برای نجات پایتخت برآشفته به تهران بیاید. هرچند که پس از صدارت، دیگر آن اعتماد سابق مابین شاه و وزیر هیچگاه برقرار نشد. | ||
سپهسالار مدتی از پذیرفتن درخواست شاه سر باز زد و گفت به تهران نخواهم آمد. او در سخنان تنبیهآمیز (در نامههایش به شاه) می گوید، به مقام صدارت به ظاهر بیاعتناست، در بند حیثیت انسانی است، به پاکدامنی خویش میبالد. تنها یکجا ضعف نفسانی نشان میدهد که از دربدری مینالد؛ این جنبه ضعف شخصیت اوست. میبایست بداند صدراعظم اصلاحگر در نظام دولت فاسد – دربدری دارد، خانهنشینی دارد، دشمن و بدخواه دارد. مرد استوار بزرگمنش نه هیچگاه مینالد و نه زبونی مینماید. اما هیچکس جامع فضایل نیست؛ آدمیزاد است و ضعفهای آدمی. | سپهسالار مدتی از پذیرفتن درخواست شاه سر باز زد و گفت به تهران نخواهم آمد. او در سخنان تنبیهآمیز (در نامههایش به شاه) می گوید، به مقام صدارت به ظاهر بیاعتناست، در بند حیثیت انسانی است، به پاکدامنی خویش میبالد. تنها یکجا ضعف نفسانی نشان میدهد که از دربدری مینالد؛ این جنبه ضعف شخصیت اوست. میبایست بداند صدراعظم اصلاحگر در نظام دولت فاسد – دربدری دارد، خانهنشینی دارد، دشمن و بدخواه دارد. مرد استوار بزرگمنش نه هیچگاه مینالد و نه زبونی مینماید. اما هیچکس جامع فضایل نیست؛ آدمیزاد است و ضعفهای آدمی.<ref name=":4" /> | ||
=== مرگ و ویژگیهای شخصیتی === | === مرگ و ویژگیهای شخصیتی === | ||
میرزا حسینخان سپهسالار سرانجام در در پاییز ۱۲۹۸ قمری (۱۸۸۱ میلادی) در سن ۵۷ سالگی به مرگی مشکوک و زودهنگام در مشهد درگذشت. | میرزا حسینخان سپهسالار سرانجام در در پاییز ۱۲۹۸ قمری (۱۸۸۱ میلادی) در سن ۵۷ سالگی به مرگی مشکوک و زودهنگام در مشهد درگذشت. | ||
عبدالله مستوفی از قول خود درباره میرزا حسینخان سپهسالار مینویسد: <blockquote>«او ظرف چند ماهی که در وزارت عدلیه بود چنان زیرکی و مردمداری از خود نشان داد که همه حتی شاهزادگان درجه اول کشور را به خود معتقد کرد. خوب چیز مینوشت، خوب حرف میزد و در کارها بسیار جدی بود و پشتکاری خستگیناپذیر و دلیری و شهامتی بسزا داشت. همت بلند او را میتوان از مدرسه و عمارتی که در جنب آن، خود خانهای در آن دوره ساخته است اندازه گرفت.» </blockquote>میرزا حسین خان سپهسالار، دومین صدراعظم اصلاحطلب ناصرالدینشاه قاجار، اصلاحگری بود که وطنپرستی و عشق به ترقی کشور و انتظام امور در او جبلی بود. عبدالله مستوفی در توصیف او میگوید: <blockquote>«میرزا حسینخان سپهسالار اصلاحگری بود که وطنپرستی و عشق به ترقی کشور و انتظام امور در او جبلی بود. برای این، جمله احکام و دستورهای او که در کارهای کشور داده دلیلی بس هویدا است. با هر چه کهنه بود دشمن و در همه چیز به نویی و تازگی معتقد بوده، به افکار پوسیده و رسوم قدیمی وقعی نمیگذاشت.» | عبدالله مستوفی از قول خود درباره میرزا حسینخان سپهسالار مینویسد: <blockquote>«او ظرف چند ماهی که در وزارت عدلیه بود چنان زیرکی و مردمداری از خود نشان داد که همه حتی شاهزادگان درجه اول کشور را به خود معتقد کرد. خوب چیز مینوشت، خوب حرف میزد و در کارها بسیار جدی بود و پشتکاری خستگیناپذیر و دلیری و شهامتی بسزا داشت. همت بلند او را میتوان از مدرسه و عمارتی که در جنب آن، خود خانهای در آن دوره ساخته است اندازه گرفت.» </blockquote>میرزا حسین خان سپهسالار، دومین صدراعظم اصلاحطلب ناصرالدینشاه قاجار، اصلاحگری بود که وطنپرستی و عشق به ترقی کشور و انتظام امور در او جبلی بود. عبدالله مستوفی در توصیف او میگوید: <blockquote>«میرزا حسینخان سپهسالار اصلاحگری بود که وطنپرستی و عشق به ترقی کشور و انتظام امور در او جبلی بود. برای این، جمله احکام و دستورهای او که در کارهای کشور داده دلیلی بس هویدا است. با هر چه کهنه بود دشمن و در همه چیز به نویی و تازگی معتقد بوده، به افکار پوسیده و رسوم قدیمی وقعی نمیگذاشت.»<ref name=":2" /> </blockquote>سپهسالار ثروت افسانهای داشت، شامل جواهرات همسرش (۱۰۰ هزار تومان) و امپریالها. شاه قصد ضبط اموال داشت اما روسها مانع شدند.<ref name=":1" /> | ||
== ارزیابی تاریخی و یادگار == | == ارزیابی تاریخی و یادگار == | ||
| خط ۱۷۹: | خط ۱۸۰: | ||
میرزا حسین خان سپهسالار یکی از رجال معروف قاجاری است که میانه خوشنامی و بدنامی ایستاده است. او از مناصب پایین دولتی خدمت خود را آغاز کرد و بعد از مناصب دیپلماتیک در کشورهای مختلف به وزارت جنگ و وزارت خارجه و صدراعظمی رسید. گروهی برآنند که او پس از عباسمیرزا و امیرکبیر سومین اصلاحخواه حکومتی در ایران بود و تنها چون مانند آن دو مرگ تراژیکی نداشته، به شهرت آنچنانی نرسیده است و برخی دیگر او را نماد وابستگی به غرب و بانی نخستین قرارداد استعماری در ایران میدانند که بهخاطر آن نیز بدنام شد. | میرزا حسین خان سپهسالار یکی از رجال معروف قاجاری است که میانه خوشنامی و بدنامی ایستاده است. او از مناصب پایین دولتی خدمت خود را آغاز کرد و بعد از مناصب دیپلماتیک در کشورهای مختلف به وزارت جنگ و وزارت خارجه و صدراعظمی رسید. گروهی برآنند که او پس از عباسمیرزا و امیرکبیر سومین اصلاحخواه حکومتی در ایران بود و تنها چون مانند آن دو مرگ تراژیکی نداشته، به شهرت آنچنانی نرسیده است و برخی دیگر او را نماد وابستگی به غرب و بانی نخستین قرارداد استعماری در ایران میدانند که بهخاطر آن نیز بدنام شد. | ||
کسی که هنوز نامش با مسجد و مدرسه سپهسالار در تهران به نیکی در زبان مردم جاری است و در عین حال بیش از عباسمیرزا و امیرکبیر در اجرای ایدههای اصلاحی خود موفق شد در عین حال متهم به رشوهگیری برای انعقاد قراردادی استعماری و خیانتآمیز است. | کسی که هنوز نامش با مسجد و مدرسه سپهسالار در تهران به نیکی در زبان مردم جاری است و در عین حال بیش از عباسمیرزا و امیرکبیر در اجرای ایدههای اصلاحی خود موفق شد در عین حال متهم به رشوهگیری برای انعقاد قراردادی استعماری و خیانتآمیز است.<ref name=":0" /> | ||
درباره شخصیت و عملکرد سپهسالار داوریهای گوناگونی شده است. برخی او را به عنوان صدراعظمی اصلاحگر و مترقی میدانند که دنباله اصلاحات امیرکبیر را پی گرفت و بر آنند که «فرزانگی مشیرالدوله در این بود که روح تاریخ زمان را دریافت. با سیر تاریخ خود را منطبق گردانید. با جریان عصر خویش پیش رفت و با ایدئولوژی ترقی به کار پرداخت». | درباره شخصیت و عملکرد سپهسالار داوریهای گوناگونی شده است. برخی او را به عنوان صدراعظمی اصلاحگر و مترقی میدانند که دنباله اصلاحات امیرکبیر را پی گرفت و بر آنند که «فرزانگی مشیرالدوله در این بود که روح تاریخ زمان را دریافت. با سیر تاریخ خود را منطبق گردانید. با جریان عصر خویش پیش رفت و با ایدئولوژی ترقی به کار پرداخت».<ref name=":3" /> | ||
==== داوریهای منفی: وابستگی و خیانت ==== | ==== داوریهای منفی: وابستگی و خیانت ==== | ||
برخی دیگر بر آنند که «با معرفی و اصرار دولت انگلیس میرزا حسین خان به صدارت ایران رسید» و هنگام تعیین او برای صدارت، در چهار مورد از ایشان قول گرفتند: ۱- قبول حکمیت انگلیس راجع به بلوچستان ۲- قبول حکمیت انگلیس راجع به حدود سیستان ۳- دادن امتیاز به رویتر ۴- بردن ناصرالدین شاه به لندن برای دیدن جلال و عظمت امپراطوری انگلیس. | برخی دیگر بر آنند که «با معرفی و اصرار دولت انگلیس میرزا حسین خان به صدارت ایران رسید» و هنگام تعیین او برای صدارت، در چهار مورد از ایشان قول گرفتند: ۱- قبول حکمیت انگلیس راجع به بلوچستان ۲- قبول حکمیت انگلیس راجع به حدود سیستان ۳- دادن امتیاز به رویتر ۴- بردن ناصرالدین شاه به لندن برای دیدن جلال و عظمت امپراطوری انگلیس.<ref name=":3" /> | ||
=== یادگارها: مسجد و مدرسه سپهسالار === | === یادگارها: مسجد و مدرسه سپهسالار === | ||
ناظمالاسلام کرمانی در «تاریخ بیداری ایرانیان» مینویسد: <blockquote>«کسی که نخست وزارت عدلیه و وظایف و اوقاف را به او دادند و آن مرد کافی، الحق عدالت را به درجه کمال رسانید.» </blockquote>همچنین ناظمالاسلام با استناد به سخنان میرزا حسینخان مینویسد: <blockquote>«من این عمارت و مدرسه – مدرسه سپهسالار و بنای مجلس - را بنا میکنم که شاید وقتی وکلای ملتی در آن جلوس یابند.» | ناظمالاسلام کرمانی در «تاریخ بیداری ایرانیان» مینویسد: <blockquote>«کسی که نخست وزارت عدلیه و وظایف و اوقاف را به او دادند و آن مرد کافی، الحق عدالت را به درجه کمال رسانید.» </blockquote>همچنین ناظمالاسلام با استناد به سخنان میرزا حسینخان مینویسد: <blockquote>«من این عمارت و مدرسه – مدرسه سپهسالار و بنای مجلس - را بنا میکنم که شاید وقتی وکلای ملتی در آن جلوس یابند.»<ref name=":2" /> </blockquote> | ||
== منابع: == | == منابع: == | ||
ویرایش